برخى از ميراث درخشان امام زمان (عج )

برخى از ميراث درخشان امام زمان (عج )
حضرت امام منتظر (عليه السلام ) داراى ميراث روشنگر است كه بالاترين ارزشها را شامل مى شود. برخى از دعاهاى آن حضرت از آن ميراث مى باشد كه معدن توحيد و از ذخيره هاى افكار اسلامى است ، همچنانكه برخى از نامه هاى آن حضرت كه براى برجستگان اصحاب و مخلصان شيعيانش فرستاده است جزء آن ميراث گرانبهاست ؛ نامه هايى كه بعضى از آنها مشتمل بر جواب مسايلى است كه حكم شرعى آن را از آن حضرت پرسيده اند. و اينك بخشى از آن ميراث گرانبها.
دعاهاى امام زمان (عج )
دعا، مناجات با خدا و بريدن از همه چيز و ارتباط با اوست . دعا، مى رساند كه دعاكننده داراى صفاى نفس و پاكى دل و وابستگى به خداى متعال ، خالق هستى و بخشنده حيات است . بعضى از دعاهاى امام اعظم قائم آل محمد كه در تاريخ آمده بدين قرار است :
1 – دعاى امام زمان (عج ) براى مسلمين
اللهم ارزقنا توفيق الطاعة و بعد المعصية و صدق النية و عرفان الحرمة و اكرمنا بالهدى و الاستقامة …(60)
به حق ، آن حضرت به درگاه خداى تعالى تضرع و زارى كرده كه بر مسلمين منت بگذارد و به آنان كرامتهاى اخلاقى و آداب نيكو و هر آنچه آنان را به خداى تعالى نزديك مى كند، عنايت نمايد.
2 – دعاى امام زمان (عج ) براى مومنين
حضرت مهدى (سلام الله عليه ) براى مومنين صالح ، اين دعا را مى خوانده است :
اللهم بحق من ناجاك و بحق من دعاك فى البر و البحر، صلى على محمد و آله و تفضل على فقراء المومنين و المومنات بالغنى و السعة …(61)
دعاى مذكور، حكايت مى كند كه عطف و مهر و راءفت آن حضرت نسبت به مومنين تا كجاست . آنچه را كه براى دنيا و آخرت آنان خير و صلاح و سعادت مى باشد از خداوند متعال براى آنان طلب و تمنا كرده است .
3 – دعاى امام زمان (عج ) براى برآورده شدن حاجات
حضرت امام منتظر (عليه السلام ) اين دعا را براى برآورده شدن حاجاتش مى خوانده است و آن دعا اين است :
بسم الله الرحمن الرحيم ، انت الله الذى لا اله الا انت ، مبدى الخلق و معيدهم و انت الله الذى لا اله الا انت ، مدبر الامور و باعث من فى القبور…(62)
اين دعاى شريف مى رساند كه آن حضرت ، نهايت انقطاع الى الله را داشته و در جميع كارها و برنامه هايش به او پناهنده مى باشد.
4 – دعاى امام زمان (عج ) براى شفاى از بيماريها
حضرت مهدى (عليه السلام ) چنانچه بيمارى به او مى رسيد، اين دعاى شريف را با تربت حضرت سيد الشهداء (عليه السلام ) در يك ظرف تازه اى مى نوشت و سپس در آن ، آب ريخته و مى آشاميدند و آن دعا اين است :
بسم الله دواء و الحمد لله شفاء و لا اله الا الله كفاء هو الشافى شفاء و هو الكافى كفاء اذهب الباءس برب الناس …(63)
5 – زيارت و دعا
حضرت مهدى (سلام الله عليه ) به بعضى از مومنين و شيعيانش اشاره كرده كه ناحيه مقدسه آن حضرت را با اين زيارت و دعا انجام دهند:
سلام على آل ياسين ، السلام عليك يا داعى الله و ربانى آياته ، السلام عليك يا باب الله و ديان دينه …(64)
حضرت امام منتظر (عليه السلام ) پيروانش را راهنمايى كرده كه آن حضرت را به اين زيارت و دعا، زيارت نموده و دعا كنند. و نصر و تعجيل در ظهور او را از خداوند متعال بخوانيد تا اقامه حق و ازاله باطل كند و كلمه ((الله )) را در زمين ، عالى و به رفعت برساند.
6 – دعاى امام زمان (عج ) براى فرج
از دعاهاى آن حضرت ، اين دعاى جليل القدر است :
اللهم رب النور العظيم و رب الكرسى الرفيع و رب البحر المسجور و منزل التوراة و الانجيل و رب الظل و الحرور…(65)
اين دعا مملو است از سپاس و تمجيد خداوند متعال و توصيف او با عظيمترين صفاتش و از پناه گرفتن امام (عليه السلام ) و انقطاع او به سوى الله و ايمان مطلق و كامل او به اينكه همه چيز در دست خداوند متعال است .
7 – دعاى امام زمان (عج ) براى شيعيان خويش
حضرت مهدى (عليه السلام ) براى شيعيانش دعا مى كرده كه براى آنان گشايشى شود و از تنگدستى و محروميت ، نجات يابند و آن دعا اين است :
يا نور النور! يا مدبر الامور! يا باعث من فى القبور! صل على محمد و آل محمد و اجعل لى و لشيعتى من الضيق فرجا و…(66)
8 – دعا امام زمان براى پيغمبر اسلام و ائمه هدى (عج )
حضرت مهدى (عليه السلام ) به بعضى از شيعيانش سفارش فرموده كه براى پيغمبر اكرم و ائمه هدى (عليهم السلام ) اين دعا را بخوانند:
اللهم صل على محمد سيد المرسلين و خاتم النبيين و حجة رب العالمين ، المنتجب فى الميثاق ، المصطفى من الضلال المطهر من كل آفة البرى من كل عيب …(67)
اين دعا، پيغمبر اكرم و اوصيا و جانشينان آن حضرت ائمه طاهرين (عليهم السلام ) را ستوده و براى آنان قدر و منزلت عالى نزد خداوند متعال ، مسئلت كرده است ، همچنانكه اين دعا، حاوى دعا براى قائم آل محمد (عليه السلام ) است كه نشانه هاى دين را برقرار و سنت جدش رسول الله را زنده مى نمايد.
9 – دعاى امام زمان (عج ) براى خلاصى از زندان
حضرت مهدى (عليه السلام ) اين دعا را به بعضى از شيعيانش – كه در تاريكيهاى زندانها به سر مى بردند- تعليم فرموده است :
الهى عظم البلاء و برح الخفاء وانكشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و اليك المشتكى و عليك المعول فى الشدة و الرخاء…(68)
پناه بردن به خداى متعال و انقطاع به او، انسان را از سختيها و گرفتاريهاى روزگار نجات مى دهد و ائمه هدى (عليهم السلام ) تلاش كرده اند كه به شيعيانشان دعاهايى تعليم دهند تا آنان را از حوادث و پيشامدهاى ناگوار روزگار نجات دهد.
زيارت امام حسين (ع ) توسط حضرت بقيه الله (عج )
فاجعه دردناك كربلا و مصيبت و بلاهاى بزرگى كه در طول تاريخ ، هيچ مصلح اجتماعى آن را مشاهده نكرده است ، بر سبط رسول الله و ريحانه آن حضرت ؛ يعنى حضرت امام حسين (عليه السلام ) وارد آمد، حقيقتا دلهاى مسلمين را آتش زده و آنان را براى هميشه ، اندوهناك و غصه دار ساخته است . و ائمه طاهرين – سلام الله عليهم – اين نوادگان حضرت سيد الشهداء (عليه السلام ) به خاطر فجايع و مصيبتهايى كه بر جد بزرگوارشان وارد آمده ، از عظيمترين مصيبت ديدگان مى باشند. و به حدى مصيبتهاى كربلا بزرگ بوده كه قلوب امامان را جريحه دار كرده است .
حضرت امام منتظر (عليه السلام ) يكى از امامانى است كه مصيبت حضرت سيد الشهداء آنان را مصيبت زده و جريحه دار كرده و دردهاى سنگين كربلا تمام وجود آن حضرت را احاطه كرده است ، لذا با جان و دل و با نهايت حزن و بى قرارى براى جدش حسين (عليه السلام ) گريه كرده و زيارت نموده است ؛ زيارتى كه به ((زيارت ناحيه مقدسه )) معروف شده است ؛ زيارتى كه غم و غصه هاى آن حضرت در آن در ريزش است ؛ زيارتى كه آن حضرت مصيبتهاى گوناگون و سختيهايى را كه بر جدش حسين (عليه السلام ) وارد آمده و مصيبتهاى دردناك و دلخراشى كه بر دختران رسول خدا وارد شده ، مطرح و بيان مى كند. بنابراين ، بشنويم بعضى از فقرات اين زيارت را كه از طرف آن حضرت به يكى از نواب جليل القدرش رسيده است . آن حضرت در اين زيارت به بعضى از پيامبران برگزيده خداوند سلام مى دهد، سپس به جدش امام حسين (عليه السلام ) سلام داده و چنين مى فرمايد:
السلام على الحسين الذى سمحت نفسه بمهجته ، السلام على من اطاع الله فى سره و علانيته ، السلام على من جعل الله الشفاء فى تربته …
اين قسمت از زيارت ، بر نهايت انقطاع امام حسين (عليه السلام ) به سوى خدا و اطاعت او- آشكارا و پنهان – از فرمان بارى تعالى حكايت مى كند. و بزرگترين پيروى و اخلاص حضرت سيدالشهداء (عليه السلام ) از خداوند كريم ، آن است كه جان خود را مخلصانه در راه احياى دين و كلمه ((الله )) قربانى و تقديم كرد. اگر چنين قربانى اى نبود، پرچم اسلام پيچيده مى شد و زندگانى جاهليت با تمام بديها و زشتيهايش بار ديگر حاكم مى گشت ؛ زيرا بنى اميه با جديت تلاش كردند كه دين را نابود كنند و اين امام حسين (عليه السلام ) بود كه مكر و كيد آنان را بى اثر كرد و با فداكردن جان خود- كه جهان اسلام را تكان داده و موجب خشم و قيامهاى داخلى عليه حاكميت امويون گشت – تاج و تخت بنى اميه را در هم كوبيد و نابود ساخت .
خداوند متعال هم از اين فداكارى و قربانى دادن ، دوست و حبيبش حضرت حسين (عليه السلام ) تشكر كرده ، لذا جزاى بس عظيمى در آخرت برايش آماده كرده و در دنيا هم كرامتها و شرافتها عنايتش كرده است . از جمله كرامتها آن است كه در ((تربت آن حضرت )) شفا قرار داده و تحت قبه آن حضرت و ائمه طاهرين و معصومين از ذريه اش را محل اجابت دعا قرار داده است . و بعضى از بندهاى اين زيارت چنين است :
و السلام على ابن خاتم الانبياء، السلام على ابن سيد الاوصياء، السلام على ابن فاطمة الزهراء، السلام على ابن خديجة الكبرى …
اين كلمات ، دلالت دارند بر ريشه هاى شريف و اصيل خانوادگى كه حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام ) از فروع و شاخه هاى آن است . پس جد آن حضرت خاتم الانبياء و سيد رسولان است و پدر آن حضرت ، سيد اوصيا و باب مدينه علم رسول خدا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است و مادر آن حضرت ، پاره تن رسول خدا و سيده زنان عالمين است كه رضايت خدا به رضايت او و غضب او به غضب اوست . و جده آن حضرت خديجه كبرى است كه اسلام با اموال و فداكارى او پاگرفت . پس سلام و درود خدا بر اين ريشه هاى كريم و بر اين فرع طيب و طاهر كه دنيا را با فضل خود روشن كرده است . برخى از جملات اين زيارت چنين است :
السلام على المرمل بالدماء، السلام على المهتوك الخباء، السلام على خامس اصحاب كساء، السلام على غريب الغرباء…
اين قسمت از زيارت ، برخى از صفات پدر آزادگان ؛ امام حسين (عليه السلام ) را در بر گرفته است ، مانند اينكه آن حضرت در راه خدا به خونش آغشته شد و براى اقامه شعائر دين ، مورد هتك قرار گرفت و اينكه او پنجمين نفر از اصحاب كساست كه خداوند متعال آنان را از هر پليدى پاك نموده است و اينكه او غريب و مظلوم است و به صورت شگفت انگيز و دلخراش در زمين كربلا به شهادت رسيد و فرشتگان خداى متعال براى عظمت مصيبت او گريه كردند. و نيز حضرت امام منتظر در اين زيارت چنين مى فرمايد:
السلام على الجيوب المضرجات ، السلام على الشفاء الذابلات ، السلام على النفوس المصطلمات ، السلام على الارواح المختلسات …
اين جملات دلالت دارد كه انواع و اقسام ظلمها و شكنجه ها از سپاه اموى بر سبط پيغمبر خدا و بر فرزندان و يارانش روا داشته شده است . امويان آب را به روى آنان بستند تا آنجا كه لبان آنان از شدت تشنگى ، خشك و پژمرده شد و با شمشير، بدنهاى طيب و طاهر آنان را تكه تكه كردند و سرهاى آنان را روى نيزه قرار دادند در حالى كه آنان راه آزادى و كرامت و راه شرف و مجد و بزرگوارى را به جوامع بشرى مى نماياندند و اصولا براى همين انگيزه ها به شهادت رسيدند و زنانشان از شهرى به شهرى به اسارت برده شدند.
حضرت امام منتظر (عليه السلام ) زيارتش را اين چنين ادامه مى دهد:
السلام على حجة رب العالمين ، السلام عليك و على آبائك الطاهرين ، السلام عليك و على ابنائك المستشهدين …
حضرت مهدى (عليه السلام ) تحيات و سلامش را به جد بزرگوارش حسين بن على (عليهما السلام ) و به فرزندان آن حضرت كه در پيش روى او به شهادت رسيدند و به فرشتگانى كه ملازم قبر آن حضرت مى باشند، تقديم مى كند:
السلام على الابدان السليبة ، السلام على العترة الغريبة ، السلام على المجدلين فى الفلوات ، السلام على النازحين عن الاوطان ، السلام على المدفونين بلا اكفان …
در اين جملات ، حضرت امام منتظر (عليه السلام ) سلام مى دهد به آن بدنهاى شريفى كه سپاه پست اموى ، آنان را در آن بيابان و صحرا انداخته و آنان را دفن نكردند تا اينكه خداوند متعال قومى را كه به ننگ جريمه جنگ با فرزند رسول خدا آلوده نشده بودند، وادار كرد و آنان بدنهاى شهدا را با همان لباسها كه به وسيله سپاه اموى پاره پاره شده بود، دفن كردند. اين جملات از همين زيارت است :
السلام على من طهره الجليل ، السلام على من افتخر به جبرائيل ، السلام على من ناغاه فى المهد ميكائيل ، السلام على من نُكِثت ذمته ، السلام على من هتكت حرمته ، السلام على من اريق بالظلم دمه …
اين كلمات ، دلالت دارد كه آن حضرت براى فجايع و مصيبتهايى كه بر جدش حسين بن على (عليهما السلام ) وارد آمده ، نهايت ناراحتى و تاءلم را دارد به طورى كه دوست داشته در كنار جدش در ميدان قتلگاه كربلا مى بود و خود را فداى جدش مى كرد و جان او را حفظ مى نمود و بلاهاى بزرگ را از جان او دور مى نمود.
به جملات ديگر اين زيارت ، گوش دهيم :
فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرك المقدور و لم اكن لمن حاربك محاربا و لمن نصب لك العداوة مناصبا فلاندبنك صباحا مساء…
حضرت امام منتظر براى مصيبت جد غريب و مظلومش ، محزون و بى قرار است تا جايى كه براى آن حضرت هر صبح و عصر، ندبه و ناله مى كند، عوض اشك ، خون گريه مى كند، اين حال را تا دم مرگ ادامه مى دهد…
جملات ديگر از اين زيارت ، چنين است :
اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و العدوان و اطعت الله و ما عصيته و تمسكت به و بحبله فارتضيته و خشيته و راقبته و…
اين كلمات ، دلالت مى كند كه عاليترين صفات و برجسته ترين فضايل در سبط پيغمبر اسلام و ريحانه او جمع مى باشد و خداوند متعال هيچ فضيلتى را در دنيا نيافريده مگر آنكه جزء صفات اصيل و ذاتى آن حضرت مى باشد.
و امام منتظر (عليه السلام ) اين چنين ادامه مى دهد:
تحوط الهدى و تنصره و تبسط العدل و تنشره و تنصر الدين و تظهره و تكف العابث و تزجره و تاءخذ للدنى من الشريف و…
اين بخش از زيارت از قيام پدر آزادگان ، حسين بن على – عليهما السلام – در يارى از حق و حمايت از عدل و دفاع از اسلام و گسترش ارزشهاى اصيل و شريف و اصول و فضايلى كه اسلام آنها را آورده است ، حكايت مى كند. و حضرت امام حسين (عليه السلام ) حقا همان راه و روش جدش رسول خدا و پدر بزرگوارش اميرالمؤ منين (عليهما السلام ) را جهت خشنودى پروردگار و اجر محشر، طى كرده و از راه و طريقه آنان جدا نشده است .
حتى اذا الجور مد باعه و اسفر الظلم قناعه و دعا الغى اتباعه و انت فى حرم جدك قاطن و للظالمين مباين جليس البيت و المحراب …
اين كلمات ، مشتمل است بر جهاد حضرت سيد الشهداء (عليه السلام ) با حاكميت امويان كه حقوق انسان را تضييع و ستم و تباهى را در زمين گسترش داده بودند و آن حضرت ، سكوت را روا نداشت و به ميدان جهاد و مبارزه پا گذاشت و منكر را با تمام وجود، قلبا، لسانا و جسما انكار و تقبيح كرد و مردم را با حكمت و موعظه حسنه به خداى جهان دعوت كرد. بشنويم فصل ديگرى از اين زيارت را:
فلما راءوك – يعنى بنى امية – ثابت الجاءش ، غير خائف و لا خاش نصبوا لك غوائل مكرهم و قاتلوك بكيدهم و سرهم واد اللعين جنوده فمنعوك الماء و ورده …
معناى اين كلمات اين است كه وقتى سپاه اموى حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام ) را ديدند كه همانند كوه سر به فلك كشيده ، از سياست و روش امويان كه از كتاب خدا و سنت پيامبرش بيگانه و جدا شده ، سرزنش مى كند و با تمام نيرو با آنان مبارزه مى كند و از سلطه و حاكميت آنان هراسى ندارد، با هر وسيله ممكن – حتى با قطع آب كربلا به طورى كه زن و بچه آن حضرت به مرگ نزديك شدند- با آن حضرت مقابله و جنگ نمودند و با تيروكمان ، او را هدف گرفتند و حرمت رسول خدا را در مورد امام حسين (عليه السلام ) نگه نداشتند ولى آن حضرت در مقابل همه اين مصيبتها و سختيها آنچنان صبر و تحمل كرد كه فرشتگان آسمان در شگفت شدند. و اينك بخش ديگرى از اين زيارت :
فما حدقوا بك من كل الجهات و اثخنوك بالجراح و حالوا بينك و بين الرواح و لم يبق لك ناصر و انت محتسب صابر…
اين كلمات ، مجسم مى كند كه در لحظات آخر عمر، سبط پيامبر، امام حسين (عليه السلام ) در آن قتلگاه چه مصيبتها و بلاها- كه كوهها و هيچ موجود زنده اى نمى توانند آنها را تحمل كنند- بر آن حضرت وارد آمده و در حقيقت ، تمام مصيبتهاى دنيا- يكى پس از ديگرى – بر ريحانه و جگر گوشه و وارث فضايل رسول خدا جمع شده است .
از طرفى ، مصيبت سنگين ياران و اهل بيت و فرزندان آنها را مانند گوشت قربانى قطعه – قطعه شده ، روى زمين كربلا ديده است و از سوى ديگر، اغاثه و ناله سوزناك بچه ها از شدت تشنگى ، فرياد و ناله و گريه دختران و مخدره هاى خاندان وحى و رسالت از سنگينى بلاء بلند است . آنان با اين حال ، چشمهايشان به ستارگان درخشان و فرزندان رسول خدا كه در نشاط عمر جوانى در خونشان غوطه ورند و روى زمين كربلا قطعه – قطعه شده اند، مى افتد و مخصوصا نگاه مى كنند به امام غريب و امتحان داده سيد جوانان بهشت كه امويان مجرم ، براى قتل و كشتن او از همديگر سبقت مى جويند و آنچه از وسايل قتل و نابودى در دست داشتند، روى جسم شريف آن حضرت ريختند به طورى كه شمشيرها و نيزه ها و تيرها بدن آن حضرت را پوشاند.
آرى ، دختران رسول خدا به اين صحنه هاى فجيع نگاه مى كنند و قلبهايشان از شدت بلا، پاره – پاره مى شود و دلهره و ترس ، رنگ آنان را مى ربايد و نمى دانند كه بعد از كشتن امام حسين (عليه السلام ) چه مصيبت و بلاهايى بر سر آنان خواهد آمد. و اين وضعيت دختران و حرم رسول خدا، از همه مصيبتهاى امام حسين (عليه السلام ) فجيعتر و با قساوت تر بود و در حقيقت مصيبتهاى آنان همه وجود حضرت سيد الشهداء را فرا گرفته بود. و هنگامى كه آن حضرت در قتلگاه به قتل رسيد و سر مقدس او را روى نيزه قرار دادند تا به عنوان هديه به پسر مرجانه تقديم كنند، دختران رسول خدا در حالى كه فرياد و ناله شان بلند بود، بر سر و صورت مى زدند و در عين حال ، پسر مرجانه و دار و دسته اش خيمه هاى آنان را به آتش كشيدند و با تازيانه آنان را كتك زدند و آنان را با آهن و زنجير بستند و دستهاى زنان و اطفال را به گردنشان بستند و بر پشت شترها نشاندند و از شهرى به شهرى گرداندند و در نهايت ، آنان را براى فرزند مرجانه و براى اربابش يزيدبن معاويه به هديه بردند و حقا در مقابل اين مصيبت بايد گفت : انا لله و انا اليه راجعون
فصل ديگرى از اين زيارت را بشنويم :
فالويل للعصاة الفساق لقد قتلوا بقتلك الاسلام و عطلوا الصلاة و الصيام و نقصوا السنن و الاحكام و هدموا قواعد الايمان و حرموا آيات القرآن و هملجوا فى البغى و العدوان …(69)
در اينجا بحث پيرامون بخشى از اين زيارت شريفه به پايان رسيد و البته مرحوم علامه مجلسى – رضوان الله تعالى عليه – دعا و نمازى را بعد از اين زيارت ذكر كرده است كه در كنار قبر شريف آن حضرت ، خوانده مى شود.
نامه هاى امام زمان (عج )
راويان ، تعدادى از نامه هاى آن حضرت را كه براى شخصيتهاى شيعه فرستاده و برخى از آنها متضمن جواب سوالات شرعى كه آن حضرت در جواب سوالات آنان فرموده است ، نقل كرده اند. و اينك چند نمونه از آنها را ذكر مى كنيم :
1 – نامه امام زمان (عج ) به احمد بن اسحاق
((احمد)) فرزند ((اسحاق اشعرى قمى ))، سرپرست هيئتهاى قمى – كه به زيارت ائمه اطهار (عليهم السلام ) مى رفتند- و يكى از راويان بزرگ آنان است ، يكى از شيعيان با او ملاقات كرد و نامه اى را از ((جعفر)) فرزند حضرت امام هادى (عليه السلام ) به او داد. جعفر، در اين نامه خود را به او معرفى كرده و به او اطلاع داده كه بعد از برادرش امام حسن عسگرى (عليه السلام ) زعيم و سرپرست جهان اسلام است . و ادعا كرد آنچه را كه مردم از حلال و حرام نيازمندند را داراست . احمد، بعد از اينكه اين نامه به دستش رسيد، نامه اى خدمت حضرت امام منتظر نوشت و جريان را به حضرتش اطلاع داد و اصل نامه جعفر را هم ضميمه نامه خود كرد و خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت مهدى (عليه السلام ) اين نامه را در پاسخ ((احمد)) نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحيم
نامه تو- خدا حفظت كند- و نامه ضميمه آن به من رسيد. و به همه مضمون نامه پيوستى – با اينكه الفاظ و تعابير آن دگرگون و در هم و بر هم و خطاها و اشتباهات آن متكرر بود- اطلاع پيدا كردم و اگر شما هم در نامه دقت كرده باشى ، به برخى از آنچه من به آن اطلاع يافته ام خبردار مى شدى .
((حمد)) مخصوص پروردگار عالميان است ؛ حمدى كه شريك ندارد، ((الحمد لله رب العالمين ))، و به خاطر احسان و فضل او به ما، خداوند متعال حق را كامل و باطل را نابود كرده است و او بر آنچه من ذكر مى كنم ، گواه است . و آنچه را كه مى گويم بر شماست در روزى كه هيچ ترديدى در آن نيست ، اجتماع خواهيم كرد. و از آنچه مورد اختلاف ماست مسوول خواهد كرد. و صاحب اين نامه بر تو كه نامه را برايت فرستاده و بر هيچ يك از خلايق ، امامت و اطاعت و عهد ذمه ندارد و به زودى كلام و مطلبى براى شما بيان مى كنم كه ان شاء الله تعالى مايه كفايت شما قرار بگيرد.
اى احمد!- خدا شما را رحمت كند- خداوند متعال مردم را بيهوده نيافريده و آنان را رها و مهمل نگذاشته است ، بلكه با قدرت خود، آنان را آفريده و براى آنان گوش و چشم و دل و ضمير قرار داده است . سپس پيغمبران را كه مبشر و منذرند، به سوى آنان مبعوث كرده است . آنان مردم را به طاعت خدا، امر و از معصيت خدا، نهى مى كنند. و امر خدا و دين را به آنان مى شناسانند و براى آنان كتاب نازل كرده و فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا آنان ميان خدا و پيامبران ، واسطه و فرمانبر باشند.
– از آن پيغمبران كسى است كه خداوند متعال آتشى را براى او سرد و رحمت نمود و او را خليل و دوست خود قرار داد.
– و از آنان كسى است كه خداوند با او مؤ كدا سخن گفته و عصايش را آشكارا اژدها قرار داد.
– و از آنان كسى است كه مرده ها را به اذن خدا زنده مى كرد و كور مادرزاد و پيسى را به اذن خدا خوب مى كرد.
– و از آنان كسى است كه خداوند متعال زبان پرنده را به او ياد داد و از هر چيزى به او داده شده است . و سپس حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را رحمت بر عالميان فرستاده و به وسيله او نعمتش ‍ را تمام و پيغمبران را ختم نموده و او را براى همه جهانيان فرستاده است . و صدق و درستى او را بر مردم و نشانه ها و علامات نبوت او را ظاهر و بيان فرموده است و بالاخره در حالى كه او ستايشگر خداى متعال و سعادتمند و خوشبخت بود، به لقاء الله پيوست .
در اين هنگام امور را به برادر او و پسر عمو و وصى و وارث او يعنى على ابن ابى طالب (عليه السلام ) و سپس به اوصياى او از فرزندان آن حضرت – يكى بعد از ديگرى – سپرد. و دين خود را به وسيله اينان زنده و نور خودش را به آنان تمام كرد. و بين آنان و برادران و پسر عموها و فاميلشان فرق اساسى و امتياز محسوسى قرار داد به صورتى كه حجت خدا و امام و پيشوا از عموم مردم شناخته شود به اينكه آنان (پيغمبر و اوصيايش ) را از گناهان ، معصوم و از عيوب مبرا و از پليدى ، پاك نمود. و نيز خداوند آنان را گنجينه علم و حكمت خويش و جايگاه سرّش قرار داد و با دلايل و برهان ، آنان را تاءييد نمود كه اگر چنين نمى كرد، هر آينه همه مردم مساوى بودند و قهرا حق از باطل و عالم از جاهل شناخته نمى شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.