شهيد اكبر چاجي

براي اسلام و انقلاب تبليغات زيادي بكنيد تا نداي اسلام و اسلام طلبي به اقصي نقاط جهان برسد در اشاعه و گسترش فرهنگ اسلامي تلاش لازم را بنماييد و از هيچ كوششي دريغ نكنيد هميشه گوش به فرمان امام امت و مسئولين كشور باشيد. شهيد اكبر چاجي

نیمه‌های شب نزدیك كرمان رسیدیم و رفتیم داخل یك پمپ بنزین. مسئول آنجا جلو آمده، گفت: فقط در مقابل كوپن بنزین می‌دهیم. راننده برای اینكه بنزین بگیریم، پایین رفت و با شلوغ بازی گفت: مجروح داریم؛ زود باش!… میر حسینی كه خوابیده بود، یك دفعه از جا بلند شد. مسئول پمپ بنزین گفت: فعلاً پانزده لیتر بنزین می‌دهم تا به جایگاه بعدی برسید. به ازای بنزینی كه می‌فروشیم، باید كوپن تحویل دهیم. میر حسینی پرسید: چی شده؟ راننده گفت: چیزی نیست حاجی! بگیر بخواب! من جریان را كه تعریف كردم، میر حسینی در حالی كه به راننده می‌گفت: “”تو دروغ می‌گویی. “” از ماشین پیاده شد. نمی‌دانم چرا آن طور می‌لرزید. به مسئول پمپ بنزین گفت: آقا! ایشان دروغ گفته، من معذرت می‌خواهم. ما مجروح نداریم. هرچه مقررات باشد، همان را انجام می‌دهیم. مجبور شدیم شب را همانجا بمانیم. صبح بعد از صبحانه از مسئول پمپ بنزین پرسیدم: آیا راهی دارد ما بنزین بزنیم؟ گفت: به فرمانداری بروید؛ با نامه فرمانداری می‌شود بنزین گرفت… شهید مير حسيني
منبع : ر. ك: نگین هامون، ص 120، به نقل از: این گونه بودند مردان مرد، ص 208.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.