بیاد امام زمان مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
راضي كردن والدين
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی می گويد: می خواستم ازدواج كنم، ولی پدرم می گفت: هر موقع در تحصیل به مدارج بالاتری رسیدی و مقدمات و سطح حوزه را گذراندی و به درس خارج فقه و اصول رفتی، ازدواج كن. دیدم به هیچ صورت قانع نمی شود، اثاثیه را از قم برداشتم و به كاشان نزد پدرم آمدم. او گفت: چرا آمدی؟
گفتم: درس نمی خوانم! شما حاضر نمی شوی من ازدواج كنم.
خلاصه هر چه به خیال خویش مرا نصیحت كرد اثر نگذاشت. حتّی به بعضی آقایان سفارش كرد كه مرا برای درس خواندن نصیحت كنند، من هم بعضی را واسطه كردم كه او را برای موافقت با ازدواج من نصیحت كنند!
تا اینكه یك روز به پدرم گفتم: یا بگو كه من مثل حضرت یوسف هستم و دچار گناه نمی شوم، یا بگو گناه كنم یا بگو ازدواج كنم. به هر حال سرانجام موفّق شدم و نظر موافق پدرم را كسب كردم. [1]
تذكر: البته گاهي والدين حق دارند مثلا شرايط آماده نيست يا دختري را كه پسر پسنديده با ايشان تناسب فكري، ارزشي، و…ندارد. ولي اگر پدر و مادر بر اموري اصرار كنند كه مخالف دستورات اسلام و كارشناسان تربيتي است بايد محترمانه سخنان آنان را رد كرد.
پی نوشت :
1. محسن قرائتی، خاطرات حجت الاسلام قرائتی، ج1، ص35.
