روحاني شهيد حسين طباخي

توجه داشته باشيد که معيارمان در انتخاب مسؤولين، تقوي و اخلاص اشخاص باشد، نه ميزان وابستگي آنها به گروه يا طرز فکر شما. روحاني شهيد حسين طباخي

خاطره

مدتی بود عراقیها بچه‌های ما را از پتروشیمی به رگبار می‌بستند. جلوی نیروهای خودی خاكریز و سنگری نبود تا رزمندگان اسلام از آن استفاده كرده، دشمن را مورد هدف قرار دهند. مهندس آقاسی‌زاده نیز در مأموریت ارومیه بود. وقتی از ارومیه بازگشت، به او گفتند: ‌یك ماه است می‌خواهیم اینجا خاكریز بزنیم؛ اما كسی داوطلب نمی‌شود. صبح كه از خواب برخاستیم، مهندس را ندیدیم. بعداً متوجه شدیم ایشان شبانه راننده لودر را بیدار كرده و به او گفته بود: «حاضری با هم به بهشت برویم؟» راننده پاسخ داد: «هر چه شما بگویید‌» مهندس به او گفت: «دستگاه را روشن كن. من روی بیل لودر می‌نشینم و تو حركت كن. اگر رفتیم، با هم می‌رویم و اگر ماندیم، با هم می‌مانیم.‌» راننده كه چنین شهامتی را از آقاسی‌زاده دید، گفت: «من كه از شما كم‌تر نیستم، چشم!» بعد شروع به خاكریز زدن می‌كنند و موفق هم می‌شوند. شهيد آقاسي زاده
منبع : راوي: پدر شهيد، ر.ك: شهاب،‌ ص 138 و 139

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.