کلام شهدا: شهيد آوري فرد

کلام شهدا

با او دعوایم شد. تقصیر من بود. همان وقت که دعوا می کردیم مطمئن بودم که حق با من نیست، اما عصبانی بودم و چیزی نفهمیدم. نیم ساعت بعد یکی از بچه ها آمد دنبالم و گفت: « از وقتی بحث تون شده، مرتضی رفته تو اتاق و درو بسته، نماز می خونه. » دو ساعت بعد، من را دید. آمد جلو، گرم احوالپرسی کرد. عرق سرد نشست روی پیشانیم، از خجالت. منبع: شهید سید مرتضی آوینی شهيد آوري فرد

خاطره ای از شهدا

با او دعوایم شد. تقصیر من بود. همان وقت که دعوا می کردیم مطمئن بودم که حق با من نیست، اما عصبانی بودم و چیزی نفهمیدم. نیم ساعت بعد یکی از بچه ها آمد دنبالم و گفت: « از وقتی بحث تون شده، مرتضی رفته تو اتاق و درو بسته، نماز می خونه. » دو ساعت بعد، من را دید. آمد جلو، گرم احوالپرسی کرد. عرق سرد نشست روی پیشانیم، از خجالت. شهید سید مرتضی آوینی
منبع : کتاب آوینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.