گریه رسول خدا (صلي الله عليه واله وسلم) 2

 

گریه رسول خدا (صلي الله عليه واله وسلم) 2

از ام الفضل دختر حارث روایت كنند كه او بر پیامبر خدا (صلي الله عليه واله وسلم)وارد شد و گفت : اى رسول خدا(صلي الله عليه واله وسلم)! من در شب گذشته خواب ناخوشایندى دیدم ! فرمود: چه دیده اى ؟ گفت : خیلى سخت است ، فرمود: چیست ؟ گفت : دیدم گویا قطعه اى از جسد شما جدا شد و در دامنم قرار گرفت ! رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: چیز خوبى دیده اى ،فاطمه انشاءالله پسرى به دنیا مى آورد و در دامان تو جاى مى گیرد پس گوید: پس از آن ، فاطمه – همان گونه كه پیامبر فرموده بود – حسین را به دنیا آورد، و او در دامن من جاى گرفت . روزى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیدم و حسین را در دامان آن حضرت نهادم ، اندكى بعد توجهش از من منصرف شد، بناگاه دیدم دیدگان پیامبر صلى الله علیه و آله سیل آسا اشك مى بارد! گوید: گفتم : اى نبى خدا! پدر و مادرم به فدایت ، شما را چه مى شود؟! فرمود: جبرئیل – علیه الصلاه و السلام – به دیدارم آمد و به من خبر داد كه ، امتم بزودى این پسرم را مى كشند. گفتم : این را؟! فرمود: آرى ، او قدرى از تربت سرخش را نیز براى من آورد.[1] پی نوشت:
[1]. مستدرك صحیحین ، جلد ۳ ص ۱۷۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.