هر شب یتیم توست دل جمکرانی‌‌ام

هر شب یتیم توست دل جمکرانی‌‌ام
جانم به لب رسیده بیا یار جانی‌‌ام

از بادها نشانی‌تان را گرفته‌‌ام
عمری است عاجزانه پی آن نشانی‌‌ام

طی شد جوانی من و رؤیت نشد رُخت
«شرمنده جوانی از این زندگانیم»

با من بگو که خیمه کجا می‌کنی به پا
آخر چرا به خاک سیه می‌نشانی‌ام

در این دهه اگر چه صدایت گرفته است
یک شب بخوان به صوت خوش آسمانی‌‌ام

در روضه احتمال حضورت قوی‌‌تر است
شاید به عشق نام عمویت بخوانی‌‌ام

هم پیر قد خمیدگی زینب توام
هم داغ‌‌دار آن دو لب خیزرانی‌‌ام

این روزها که حال مرا درک می‌کنی
بگذار دست بر دل آتشفشانی‌‌ام

در به دری برای غلام تو خوب نیست
تأیید کن که نوکر صاحب زمانی‌‌ام

#شعر_مهدوی
#عباس_احمدی
???
✅ کانال مسجد مقدس جمکران:?
@jamkaran_ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.