نازنينا

نازنينا

به تمناى طلوع تو جهان،  چشم به راه

به تماشاى تو،  اى نوردل هستى،  هست

رُخ زيباى تو را ياسمن آيينه بدست

درشبستان شهود، اشک فشان دوخته اند

ديدمش فرشى ازابريشم خون ميگسترد

نازنينا! نفسى اسب تجلّى زين کن!

آفتابا! دمى از ابر برون آ،  که بود

  به اميد قدمت، کون ومکان،  چشم به راه

آسمان کاهکشان کاهکشان چشم به راه!

قد رعناى تو را سرو جوان چشم به راه

همه شب تا به سحر، خلوتيان چشم به راه

درسراپرده ى چشمان خودآن چشم به راه

که زمين گوش به زنگ است وزمان چشم به راه!

بى تو منظومه ى امکان،  نگران؛ چشم به راه!

زکريا اخلاص

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.