پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، حكمت . 133 . 2 سعدی اين داستان را در مورد يك عارف به شعر درآورده است ولی چنانكه در احاديث ماست ، اين واقعه در مورد علی ( ع ) است .
باز علی ( ع ) میفرمايد : " « الدنيا دار ممر لا دار مقر ، و الناس
فيها رجلان رجل باع فيها نفسه فاوبقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها » " ( 1
) مردم در بازار دنيا دو دسته هستند : يك دسته خود را میفروشند و پول
فروختن خودشان را میگيرند ، و دسته دوم مردمی هستند كه در دنيا خود را
میخرند و آزاد میكنند .
يك وقت علی ( ع ) درهم و يا ديناری را كه مال خودشان بود كف دست
گرفت ، قدری به آن نگاه كرد و فرمود : ای پول ! تو تا وقتی كه در دست
من هستی ، مال من نيستی . درست عكس اينكه ما میگوئيم ، ما میگوئيم تا
وقتی پول مال من است كه در جيب من است و وقتی خرج كردم از دست من
رفته است . علی ( ع ) عكس اين را فرموده است : تو تا وقتی كه در دست
من هستی ، مال من نيستی [ چرا ] كه تا وقتی در دست من هستی ، بايد مال
تو باشم و نوكر تو باشم و تو را نگهداری كنم . تو آن وقت مال من هستی كه
تو را خرج كرده باشم والا تا وقتی كه تو را نگه داشتهام تو مال من و در
خدمت من نيستی ، من مال تو و در خدمت تو هستم .
علی ( ع ) از جلوی يك قصابی میگذشت ( 2 ) . قصاب چشمش به علی ( ع )
كه افتاد عرض كرد : امروز گوشتهای خوبی آوردهايم ، اگر میخواهيد بخريد .
حضرت فرمود : پول ندارم . قصاب گفت : من برای پولش صبر میكنم . فرمود
: من به شكم [ خود ] میگويم صبر
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، حكمت . 133 . 2 سعدی اين داستان را در مورد يك عارف به شعر درآورده است ولی چنانكه در احاديث ماست ، اين واقعه در مورد علی ( ع ) است . |