اردوگاه امپرياليزم و چه در اردوگاه سوسياليزم همين طور است ، فرق‏
نمی‏كند ، در همه جا علم در خدمت قدرت است . الان دنيا را قدرت‏
می‏چرخاند نه علم . اين جمله را كه می‏گوئيم : " دنيای ما دنيای علم است‏
" بايد اندكی تصحيح كنيم ، دنيای ما دنيای قدرت است نه دنيای علم ، به‏
اين معنا كه علم هست ولی نه علم آزاد ، بلكه علم در خدمت قدرت و زور و
توانائی . علم امروز اسير است و آزاد نيست ، و لهذا هر اختراع و
اكتشافی كه در دنيا رخ می‏دهد ، اگر بشود آن را در خدمت زور قرار داد و
از آن يك سلاح مهيب خطرناك و وحشتناكی برای كشتن انسانها ساخت ، اول‏
آنجا از آن استفاده می‏شود ، [ وقتی كاملا در آن جهت استفاده شد ] آنوقت‏
در خدمت كارهای ديگر بشر قرار می‏گيرد ، يعنی اول در خدمت زور قرار
می‏گيرد ، مگر اينكه اكتشافی باشد كه به درد زور نخورد . احيانا در ابتدا
اكتشاف را بروز نمی‏دهند و تا وقتی كه لازم باشد ، اين سر را حفظ می‏كنند
برای اينكه " زور " به آن احتياج دارد .
راهی كه بيكن طی كرد خواه ناخواه به آنچه كه ماكياول و مخصوصا نيچه‏
گفته است ، منتهی می‏شود .

استفاده نيچه از اصول داروين

يك اصل ديگری هم در دنيا پيدا شد كه باز اين اصل هم پايه ديگری برای‏
جناب نيچه شد و آن اصل يكی از اصول داروينيزم بود . داروين خودش شخصا
يك مسيحی متدين است و يك آدم ضد خدا نيست و در كلمات خود به وجود
خدا تصريح و اقرار و اعتراف