می‏كند ، با زبان رمزی خود ، همين موضوع را كه شب وقت عبادت و روز موقع‏
حركت و رفتن به دنبال زندگی است ، در اشعارش آورده است :
روز در كسب هنر كوش كه می‏خوردن روز
دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت می‏صبح فروغ است كه شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد
( 2 )

پاورقی :
> می‏خواهند آنان را وسيله‏ای برای گمراهی و انحراف جوانان قرار دهند .
وقتی جوانان ببينند يك شخصيت خيلی بزرگ و شاعر هنرمند عالی كارش‏
شرابخواری و هرزگی بوده ، می‏گويند بنابراين ما هم برويم مثل حافظ بشويم ،
از او كه بهتر نيستيم ، در صورتی كه اشعار حافظ ، همه ، عرفان و معنی‏
است و تمام شعرهايش به صورت رمز است . تاريخ اينطور بيان كرده كه‏
اساسا يك مرد عالم بوده نه شاعر ، و تا دويست سال بعد [ از وفاتش ]
عالمی شمرده می‏شد كه گاهی هم شعر می‏گفته است . بعد از دويست سال‏
جنبه‏های علمی او " مغفول عنه " و فراموش شد و به صورت يك شاعر ،
معروف شد . عالمی بود كه كارش تفسير قرآن هم بود و اصلا مفسر قرآن بود و
معمولا كتاب " كشاف " زمخشری را تدريس می‏كرد . مردی بود عارف و مفسر
و عالم ، و اساسا در اين عوالمی [ كه برخی می‏گويند ] نبوده است ، ولی‏
زبان شعرش ، زبان رمز است .
. 2 [ استاد در حواشی خود بر " ديوان حافظ " در كنار اين شعر چنين‏
نوشته‏اند : " مقصود اين است كه روز ، وقت خلوت و حالات خاص نيست :
ان لك فی النهار سبحا طويلا ، شب است كه وقت خلوت و انس و فيض است‏

: " ان ناشئة الليل هی اشد وطأ و اقوم قيلا 0 و من الليل فتهجد به‏

نافلة لك عسی ان يبعثك ربك مقاما محمودا ». بنابراين ، اين دو بيت‏
در رديف ابياتی است كه از ذكر و ورد و مناجات و خلوت سحر ، ياد كرده‏
است " . سپس استاد محل ابيات ديگر حافظ در اين زمينه را مشخص‏
كرده‏اند ] .