بوعلی غرق عرق شد و باشتاب تمام گذشت .
بوعلی ديد منطقی است كه جواب ندارد ، واقعيتی است . در منطق حيوانی‏
و در منطق خاكی معنی ندارد كه انسان ، مرغ و پلو و اسب و كنيز و غلام و
" بروبيا " را رها كند و بيايد كناسی كند و بعد ، از آزادی و آزادگی‏
سخن براند . آزادی و آزادگی چيست ؟ مگر

پاورقی :
> كار خيلی بزرگتری از آنچه كرده است ، برای بشر انجام می‏داد . اشخاصی‏
مثل ملاصدرا هميشه متأسفند كه چرا اين مرد در اين وادی افتاد .
. 2 جلد اول ، صفحه 113 ، چاپ دوم .