شدم ، خوابی در مكه ديدم كه خيلی عجيب بود ! در آنجا از پشت سر كه‏
پيغمبر اكرم را مشاهده كردم ، اندام عجيبی ديدم و در عالم خواب به ياد
جمله اميرالمؤمنين افتادم . گفتم بی‏جهت نيست كه علی ( ع ) می‏فرمايد :
" « و كنا اذا احمر البأس اتقينا برسول الله ( ص ) » " .
پيغمبر اكرم اينچنين بود : قوی بود ، شجاع بود ، قوت را ستايش می‏كرد
و شجاعت را نيز ستايش می‏كرد . پس در اسلام قوت و قدرت ستايش شده ،
يعنی اسلام آن را به عنوان يك ارزش برای انسان می‏شناسد .
مطلبی را مختصرا عرض می‏كنم و تفسيرش برای جلسه بعد باشد ، و آن اينكه‏
در اسلام قدرت و توانائی يك ارزش از ارزشهای انسانی در كنار چندين‏
ارزش ديگر است كه مجموعا همه اين ارزشها در كنار يكديگر ، انسان كامل‏
اسلام را تشكيل می‏دهد . آقای نيچه در تمام ارزشها فقط همين يك ارزش را
ديده است . معلوم است اگر همه شاخه‏های يك درخت را بزنند و يك شاخه‏
را نگه دارند ، فقط همان شاخه رشد می‏كند و همه شاخه‏های ديگر از بين می‏رود
. فرق مكتب نيچه و مكتب اسلام در اين است كه در مكتب نيچه ، انسانيت‏
يك ارزش بيشتر ندارد ، و آن توانائی و قدرت است ، پس همه ارزشهای‏
ديگر محو و فدای اين ارزش می‏شود ولی در اسلام ، قدرت يك ارزش از
مجموعه چندين ارزش متعالی است كه در انسان است ، وقتی اين ارزش در
كنار ساير ارزشهای قرار گرفت آنوقت شكل ديگری پيدا می‏كند .
و لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظيم