خود فعاليت كند ، بلكه فقط برای اينكه جمع كند فعاليت می‏كند و هر چه هم‏
جمع كند ، باز می‏خواهد بيشتر و بيشتر جمع كند و جمع كردن او حدی ندارد .
اسم اين [ حالت ] ، " آز " است . چنين آدمی آنجا كه می‏خواهد بدهد ،
ببخشد و يا احسان كند دچار " بخل " است اين بيماری ديگری است دچار "
امساك " است و به تعبير پيغمبر اكرم " شح مطاع " ( 1 ) دارد ، يعنی‏
يك حالت روانی‏ای دارد كه آن حالت روانی حاكم بر اوست ، نه فكر و عقل‏
و اراده‏اش . پول به جانش چسبيده و هيچ حساب و كتاب و عقل و منطقی در
كار نيست والا اگر عقل و منطق در كار باشد ، می‏فهمد كه اينجا جای خرج‏
كردن است ، يعنی خير و مصلحت و منفعت و خوشی و سعادتش در خرج كردن‏
است ، ولی بخل به او اجازه نمی‏دهد . حالت حرص و آز ، ضد اخلاق است ،
يعنی پائينتر از اخلاق است و بيماری است .

درجه سوم خودخواهی

انسان حالات ديگری نيز دارد . بيماری نفس انسان ، فقط اين نيست كه‏
دچار حرص و آز می‏شود ، دچار بخل می‏شود ، بلكه انسان ، گاهی يك نوع‏
بيماريهای پيچيده‏ای پيدا می‏كند كه از بيماريهای تن پيچيده‏تر و مشكلترند ،
بيماريهائی كه اساسا با منطق و عقل سازگار نيستند و فقط با روح همان‏
بيمار سازگارند ، همان چيزهايی كه امروز عقده‏های روانی می‏نامند ، مثل‏
حالت " حسد " .

پاورقی :
. 1 تعبير " شح " مال قرآن است : " و من يوق شح نفسه »" ( سوره‏
حشر ، آيه 9 ) .