جواب اين است كه گذشته از اينكه اتهامات دشمنان پيغمبر آنچنان تعصب
آميز و ناشی از عقده و احساسات بود كه به تعبير قرآن جز " ظلم و زور "
نامی بر آن نتوان نهاد ، اين آيه صراحت ندارد كه آنها مدعی بودهاند
پيغمبر خودش مینوشته است . كلمه " اكتتاب " ، هم به معنی نوشتن آمده
است و هم به معنی " استكتاب " كه عبارت است از اينكه شخصی از ديگری
بخواهد كه برای او بنويسد .
ذيل آيه قرينه است كه مقصود معنی دوم است ، زيرا مضمون آيه اين است
: " آنها گفتند افسانههای پيشينيان را نوشته ( يا ديگران برايش
نوشتهاند ) پس هر بامداد و پسين بر او قرائت میشود " . " اكتتاب "
را به صورت ماضی و " املاء " را به صورت جاری و مستمر ذكر كرده است ،
يعنی چيزهايی كه قبلا آنها را نويسانيده است ، ديگران كه سواد خواندن
دارند هر صبح و شام میآيند و بر او میخوانند و او از آنها ياد میگيرد و
حفظ میكند . اگر خود پيغمبر خواندن میدانست لزومی نداشت بگويند ديگران
هر صبح و شام بر او املاء كنند ، كافی بود بگويند خودش مراجعه میكند و به
ذهن میسپارد .
پس حتی كافران زورگو و تهمت ساز زمان پيغمبر نيز كه همه گونه تهمت
به او میزدند : ديوانهاش میخواندند ، ساحر و جادوگرش میناميدند ،
كذابش لقب دادند ، به تعلم شفاهی از افواه ديگران متهمش كردند
نتوانستند ادعا كنند چون خواندن و نوشتن میداند محتويات كتابهای ديگر را
به نام خودش برای ما میخواند .
|