آن چيزی كه بيش از پيش عظمت و رفعت و آسمانی بودن قرآن كريم را
مدلل میسازد اين است كه اين كتاب عظيم آسمانی با اينهمه معارف در باب
مبدأ ، معاد ، انسان ، اخلاق ، قانون ، قصص ، عبرتها ، مواعظ ، و با
اينهمه لطف و زيبايی و فصاحت ، بر زبان كسی جاری شده كه خود امی بوده
است . نه تنها هيچ مدرسه و دانشگاه و دارالعلمی را در همه عمر نديده
است و با هيچ دانشمندی از دانشمندان جهان روبرو نشده است ، حتی يك
كتاب ساده از كتابهای عصر خود را نخوانده است .
آيت و معجزهای كه خداوند بر آخرين پيامبرش فرستاد از نوع كتاب و
نوشته است ، از نوع سخن است ، از نوع فكر و احساس است ، با عقل و با
فكر و با دل و ضمير سر و كار دارد . اين كتاب قرنهاست كه قدرت خارق
العاده معنوی خود را نشان داده و نشان میدهد ، روزگار نمیتواند آن را
كهنه كند ، ميليونها ميليون دل را به سوی خود كشيده و میكشد ، نيروی
حياتی در آن موج میزند ، چه عقلهای مفكری را به انديشه و تدبر وا داشته و
چه دلهايی را لبريز از ايمان و ذوق و شوق معنوی كرده و چه مرغان سحر و
شب زنده دارانی را غذای روحی شده و چه اشكها را از عشق به خدا و خوف از
خدا در نيمههای شب بر گونهها جاری ساخته است و چه ملتهای اسير و به
زنجير كشيده را از چنگال ظلم و استبداد نجات داده است .
نقش قرآن چونكه بر عالم نشست
|
نقشههای پاپ و كاهن را شكست
|
فاش گويم آنچه در دل مضمر است
|
اين كتابی نيست چيز ديگر است
|
چونكه در جان رفت جان ديگر شود
|
جان چو ديگر شد جهان ديگر شود
|
همچو حق پيدا و پنهان است اين
|
زنده و پاينده و گوياست اين
|