را به ديگران تعليم دهد ، باز هم مطابق تصريح خود قرآن ، آن است كه‏
بتواند قلم را به كار بندد يا دست كم آنچه را با قلم نوشته شده بخواند
" ( 1 ) .
اين استدلال ، به نظر عجيب می‏آيد :
اولا ، آنچه مورد اتفاق مسلمين است و مشاراليه می‏خواهد خلاف آن را
ثابت كند اين است كه رسول اكرم قبل از رسالت نه می‏خوانده و نه می‏نوشته‏
است . حداكثر اين استدلال اين است كه ايشان در دوره رسالت می‏خوانده و
می‏نوشته‏اند چنانكه عقيده سيد مرتضی و شعبی و جماعتی ديگر بر اين است .
پس مدعای آقای دكتر سيد عبداللطيف اثبات نمی‏شود .
ثانيا ، از نظر دوران رسالت نيز اين استدلال ناتمام است . توضيح اينكه‏
در برخی از تعليمات مانند تعليماتی كه به نوآموز می‏دهند كه خواندن و
نوشتن به او بياموزند ، يا در تعليم رياضيات و امثال آن ، احتياج به قلم‏
و كاغذ و رسم و تخته سياه و غيره هست و خود معلم بايد عمل كند تا دانش‏
آموز يا دانشجو ياد بگيرد ، اما تعليم حكمت و اخلاق و حلال و حرام كه كار
پيغمبران است نيازی به قلم و كاغذ و رسم و تخته سياه ندارد .
مشائين از حكما را از آن جهت " مشائين " گفته‏اند كه معلم در حالی كه‏
راه می‏رفت و قدم می‏زد به دانشجويان تعليم می‏كرد . البته برای شاگردان كه‏
بخواهند ضبط كنند و فراموششان نشود لازم است بنويسند . لذا رسول خدا
همواره توصيه می‏كرد كه سخنانش را ضبط

پاورقی :
. 1 نشريه كانون سر دفتران ، نقل از نشريه آموزش و پرورش .