هر كس ميبايد فكر و بيان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنين صورتی است‏
كه انقلاب اسلامی ما ، راه صحيح پيروزی را ادامه خواهد داد اتفاقا تجربه‏
های گذشته نشان داده است كه هر وقت جامعه از يك نوع آزادی فكری - ولو
از روی سوء نيت - برخوردار بوده است اين امر بضرر اسلام تمام نشده ،
بلكه در نهايت بسود اسلام بوده است اگر در جامعه ما ، محيط آزاد برخورد
آراء و عقايد به وجود بيايد بطوری كه صاحبان افكار مختلف بتوانند
حرفهايشان را مطرح كنند و ما هم در مقابل ، آرا و نظريات خودمان را مطرح‏
كنيم ، تنها در چنين زمينه سالمی خواهد بود كه اسلام هر چه بيشتر رشد
ميكند اينجا بی مناسبت نيست كه خاطره ای برايتان تعريف كنم چند سال‏
پيش در دانشكده الهيات ، يكی از استادها كه ماترياليست بود ، بطور
مرتب سر كلاسها ، تبليغات ماترياليستی و ضد اسلامی ميكرد دانشجويان به‏
اين عمل اعتراض كردند و كم كم نوعی تشنج در دانشكده ايجاد شد من نامه ای‏
بطور رسمی به دانشكده نوشتم كه عين اين نامه را در حال حاضر در اختيار
دارم و توضيح دادم كه بعقيده من لازم است در همين جا كه دانشكده الهيات‏
است ، يك كرسی ماترياليسم ديالكتيك تاسيس بشود و

پاورقی :
>
و يا در سوره كهف :
فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر »( سوره كهف - آيه 29 )
اسلام می‏گويد دينداری اگر از روی اجبار باشد ديگر دين داری نيست می‏توان‏
مردم را مجبور كرد كه چيزی نگويند و كاری نكنند ، اما نمی‏توان مردم را
مجبور كرد كه اينگونه يا آنگونه فكر كنند اعتقاد بايد از روی دليل و منطق‏
باشد ، البته مسائل مربوط به امر به معروف و نهی از منكر با شرايط خود
در جای خود محفوظند در اينگونه مسائل اصل بر ارشاد است نه بر اجبار .