و كاپيتاليزم ، دنيای سومی درشرف تولد است كه ميتوان آن را نوعی‏
سوسياليزم ( 1 ) ناميد اين گرايش تازه ميخواهد آزادی افراد را محفوظ نگه‏
دارد ، و از اين رو مالكيت خصوصی را در حد معقولی ميپذيرد و هر مالكيتی‏
را مساوی با استثمار نميداند و حتی می‏گويد عدالت اجتماعی در شكل اول‏
خودش نوعی ظلم است ، زيرا از آنجا كه محصول كار هر كس به خودش تعلق‏
دارد ، وقتی بيايند به زور نيمی از محصول يك فرد را ، ولو به دليل اينكه‏
خرج ديگری بيشتر است از او بگيرند ، اين امر خود عين بيعدالتی است‏
استثمار در هر شكلش غلط است اگر من شما را بكار گماشته باشم و قسمتی از
محصول كار شما را بخود اختصاص بدهم شما را استثمار كرده‏ام و اين ظلم‏
است اما اگر من به ميل خودم از مال و حاصل دسترنج خودم به ديگری بدهم‏
اين عين انسانيت و رشد يافتگی است سرمايه داری از آن جهت محكوم است‏
كه در بطن خود استثمار را پرورش ميدهد سرمايه داری تمام بهره را به‏
سرمايه اختصاص ميدهد و اين امر ايجاد نا برابری می‏كند .
به اين ترتيب شعار اين گرايش جديد اين است كه : بيائيد راهی اتخاذ
كنيم تا بتوانيم جلو استثمار را بكلی بگيريم بدون اينكه شخصيت ، اراده و
آزادی افراد را لگدكوب كرده باشيم كوشش كنيم انسانها به حكم رقای‏
انسانيت ، به حكم معنويت و شرافت روحی و درد انسان داشتن ، خود مازاد
مخارج خود را به برادران نيازمند شان تقديم كنند نه اينكه دارائيشان را
به زور از آنها بگيريم و به ديگران بدهيم اين‏انديشه كه تعبير غربی آن‏
سوسياليزم اخلاقی است چيزی است كه اسلام هميشه در پی تحقق آن است اما بر
خلاف

پاورقی :
1 - تفاوت اين نوع سوسياليزم ، با كمونيزم كه آنهم خود را سوسياليزم‏
مينامد ، اين است كه اين سوسياليزم به اصطلاح دمكراتيك و انقلابی و اخلاقی‏
است .