پاورقی : 1 - البته سيد جمال در داستان خود اسم مسجد نبرده ، بلكه از آن به معبد تعبير كرده فكر میكنم چون در اروپا اين قصه را نشر میداده نخواسته اسم مسجد را بياورد .
مدتهاست كه برخورد و تلاقی شرق و غرب بوقوع پيوسته و اين امر بخصوص
در صد سال اخير شدت بيشتری پيدا كرده است مردم مشرق زمين بطور كلی و
مسلمانان بخصوص ، وقتی خود را در مقابل غربیها ديدند ، احساس كوچكی و
حقارت كردند در كتاب نهضتهای اسلامی ، اين نكته را نوشته ام كه سيد احمد
خان هندی يا بقول انگليسيها ، سر سيد احمد خان ، در ابتدا يكی از سران
نهضت اسلامی در هند بود و مردم را عليه امپراطوری انگليس تحريك میكرد
انگليسیها او را به انگلستان دعوت كردند سيد احمد خان در اروپا وقتی آن
تمدن عظيم اوايل قرن بيستم و آن اوضاع با شكوه بريتانيای كبير را ديد ،
آنچنان خود را باخت كه وقتی برگشت به هند تمام افكارش عوض شد از آن
به بعد به مردم میگفت ما راهی نداريم الا اينكه تحت قيمومت انگلستان در
آئيم و اين درست همانند فكری بود كه تقیزاده ما پيدا كرد
تقیزاده میگفت ايرانی اگر بخواهد بسعادت برسد بايد از فرق سر تا نوك
پا فرنگی بشود در نقطه مقابل اينها سيدجمال الدين اسدآبادی قرار داشت
سيد با اينكه در صد سال پيش و در اوج انحطاط مسلمانان زندگی میكرد وقتی
كه به غرب رفت ، آنجا باين فكر افتاد كه بايد ملل مشرق زمين را بيدار
كرد بايد بانها شخصيت داد و بايد غرب را در مقابل آنها تحقير كرد خود
سيد جمال به اين كار همت گماشت او در مجله عروش الوثقی كه در پاريس
منتشر میكرد داستان مسجد مهمان كش را آورده كه داستان بسيار زيبائی است
( 1 ) خلاصه داستان مسجد مهمان كش كه
پاورقی : 1 - البته سيد جمال در داستان خود اسم مسجد نبرده ، بلكه از آن به معبد تعبير كرده فكر میكنم چون در اروپا اين قصه را نشر میداده نخواسته اسم مسجد را بياورد . |