باين ترتيب معلوم ميشود كه ريشه هر انقلاب دو چيز است ، يكی نارضائی و
خشم از وضع موجود ، و ديگر آرمان يك وضع مطلوب ،

پاورقی :
> ولی كودتا چنين نيست در دومی ، يك اقليت مسلح و مجهز به نيرو ، در
مقابل اقليت ديگری كه حاكم بر اكثريت جامعه است ، قيام ميكنند و وضع‏
موجود را در هم ميريزد و خود جای گروه قبلی قرار ميگيرد و اين استقرار
ارتباطی به صالح يا ناصالح بودن كودتاگران ندارد آنچه كه اهميت دارد
اينست كه در كودتا اكثريت مردم از حساب خارج هستند و در فعل و
انفعالات نقشی ندارند ما ايرانيها در دوره عمر خودمان ، كودتاهای زيادی‏
ديده ايم اگر چه دست اندركاران آنها ، نام انقلاب روی عمل خود گذاشته‏
اند در 1952 ميلادی در مصر ، چند افسر كه رأس آنها ژنرال نجيب و جمال‏
عبدالناصر قرار داشتند عليه حكومت موجود كودتا كردند اما در جريان اين‏
كودتا كه به انقلاب مشهور شد ، مردم مصر ، بپانخاستند و اين بود كه با
رفتن آن افسران ، كان لم يكن شيئا مذكورا ، گوئی هيچ چيز وجود نداشته‏
است
در ايران خودمان ، در سال 1299 سيد ضياء و رضاخان كودتا كردند ، اما در
اين مورد هم مردم از حساب خارج بودند در تاريخ معاصر در چند قرن اخير ،
غير از معدودی از تحولات عميق اجتماعی نظير انقلاب كبير فرانسه ، انقلاب‏
اكتبر و چيزی كه بشود نام انقلاب بر آن گذاشت واقع نشده است تازه حتی‏
در انقلاب روسيه و يا در انقلاب چين ، ارتشی قوی و منظم در كنار مردم‏
وجود داشت
در ميان اين كودتاها و شبه انقلابها ، انقلاب اسلامی ايران يك انقلاب به‏
تمام معنی واقعی است كه در واقع اگر قرار باشد نظيری برای آن پيدا كنيم‏
، شايد بتوانيم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنيم ماهيت انقلابی اين انقلاب‏
، از بسياری از انقلابهای اصيل در تاريخ ، اصيلتر است در اين انقلاب ،
توده مردم يك سرزمين ، اكثريت افراد يك ملت ، از زن و مرد و پير و
جوان ، با دست خالی ، اما با روحيه ای انقلابی عليه يك رژيم قدرتمند
قيام كردند و به پيروزی رسيدند
در نقطه مقابل انقلاب ، اصلاح قرار داد معمولا تغييراتی كه در يك >