ماديون در مورد جامعه و تاريخ دارند به اعتقاد آنان ، تاريخ و طبيعت
جريانی به اصطلاج ديالكتيكی طی كرده ، از ميان اضداد عبور میكنند در دنيا
، هميشه جنگ اضداد برقرار است و جنگ اضداد بشكل ديالكتيكی جريان
میيابد يعنی هر واحدی در طبيعت و تاريخ بالضروره عامل نفی كننده خود را
در درون خودش پرورش ميدهد و با رشد اين عامل ، ميان واحد اول - تز - كه
عنصر كهنه محسوب ميشود و نفی كننده آن - آنتی تز - كه عنصر نو بحساب
ميايد جنگ در ميگيرد و اين جنگ با پيروزی نو ، و يا به يك معنی ديگر
تركيب نو و كهنه - ايجاد سنتز - بپايان ميرسد و بعد دوباره اين جريان
شروع میشود و سنتزی كه از جنگ حاصل شده بود خود بعنوان يك تز وارد عمل
میشود و باز روز از نو روزی از نو بر اساس اين طرز تفكر اساس طبيعت ،
زندگی ، جامعه ، و هر چيز كه انگشت بر روی آن بگذاريد ، جنگ است و
جنگ اخلاق خوب هم يعنی هميشه شكل آنتیتز را داشتن ، يعنی انكار آنچه
هست ، انكار وضع موجود هر كه عليه وضع موجود - هر چه كه میخواهد باشد -
مبارزه كند مترفی و متكامل است همينقدر كه وضع تازه ای بوجود آمد ، فورا
در درونش حالت ديگری كه عبارت از انكار وضع فعلی باشد بوجود ميايد از
اين به بعد آن آدم مترقی جزو عناصر كهنه در میآيد كه میبايد از بين برود.
مبارزه ، اساسا يك لحظه هم متوقف نمیشود و نبايد هم متوقف شود در هر
لحظه هر چه كه چهره مبارزه داشته باشد ، حقانيت هم با اوست بر اساس
همين طرز تفكر است كه آن عده كه ميكوشند به قول خودشان اسلام را انقلاب
بكنند - نه اينكه انقلاب را اسلامی بكنند - معيار اسلام را در همه جا
مبارزه معرفی
|