است . برخی نژادها آسمانی هستند همان عقيده ای كه در ايران قديم وجود
داشته در مورد آسمانی نژاد بودن شاهان ، و تخمه شاهی ، و نژاد بودن پس‏
حقی طبيعی و موروثی می‏شود ( نظير زنبور عسل ) ( 1 ) .
ب - حق الهی ، به معنی اينكه حاكميت اعم از وضع قانون و وضع مصوبات‏
فرعی و حكم به مفهوم فقهی ، يعنی برمبنای مصالح موقت ( فرمان ) نظير
معبوديت است ، نظير فصل قضاء است ، نظير افتاء است ، جز خداوند كسی‏
شايسته نيست ( و ريشه اين مطلب همان فلسفه نبوت است كه ايدئولوژی و
وضع قانون بشری جز وسيله خدا ميسر نيست ، قهرا در مقام اجرا نيز ولايت‏
الهی شرط است ) و افرادی كه نه به دليل خاصيت طبيعی و موروثی بلكه به‏
دليل خاصيت تقرب و عدالت و علم اين حق را پيدا می‏كنند و قهرا ماهيت‏
حكومت ، ولايت بر جامعه است نه نيابت از جامعه و وكالت از جامعه فقه‏
هم اين مسئله را به عنوان ولايت حاكم مطرح كرده است ، از نوع ولايتی كه‏
بر قصر و غيب دارد پس ملاك ، انتخاب مردم نيست ، انطباق با معيارهای‏
الهی است و با آن انطباق خود به خود حاكم می‏شود و مانعی نيست كه در آن‏
واحد دهها حاكم شرعی و ولی شرعی وجود داشته باشد .
ج - حق طبقه برگيرنده و اشراف است نه به ملاك اينكه حكومت فن است و
تخصص و مهارت می‏خواهد و تخصص و مهارت ناشی از دو چيز است يكی‏
استعداد و ديگری اكتساب ، از اين جهت مانند پزشكی است ، مانند استادی‏
است ، مانند قضاوت است كه فقط حق متخصصان است و ديگران نه حق اشتغال‏
به اينها را و نه

پاورقی :
1 - نظريه اليگارشی كه يك نژاد ( نه يك خانواده ) را حق حاكميت‏
برايش قائل است ( نظريه ارسطو ) غير اين نظريه است و جداگانه بايد طرح‏
شود .