الله " ی را كه در آن فكر نكرده ای و منطقت را به كار نينداخته ای نمی
پذيرم نبوت و معادی را كه تو از راه رشد فكری انتخاب نكرده ای و به آن
نرسيده ای من از تو نمی پذيرم پس ناچار به مردم آزادی تفكر میدهد مردم
را از راه روحشان هرگز نمی ترساند ، نمی گويد مبادا در فلان مسئله فكر
بكنی كه اين ، وسوسه شيطان است و اگر وسوسه شيطان در تو پيدا شد به سر
در آتش جهنم میروی در اين زمينه احاديث زيادی هست از آن جمله است كه
پيغمبر اكرم فرمود : از امت من نه چيز برداشته شده است يكی از آنها
اينست : « الوسوسه فی التفكر فی الخلق » يا : « التفكر فی الوسوسه فی
الخلق » يعنی يكی از چيزهايی كه امت مرا هرگز به خاطر آن معذب نخواهند
كرد ، اينست كه انسان درباره خلقت ، خدا و جهان فكر بكند و وساوسی در
دلش پيدا بشود مادامی كه او در حال تحقيق و جستجو است ، هر چه از اين
شكها در دلش پيدا بشود ، خدا او را معذب نمی كند و آن را گناه نمی
شمارد در حديث معروفی است ( اين حديث در فرائد شيخ ، كتاب اصولی كه
طلاب میخوانند نقل شده است ) كه يك عرب بدوی آمد خدمت رسول خدا عرض
كرد : يا رسول الله ! هلكت تباه شدم پيغمبر اكرم فورا درك كرد فرمود
فهميدم چه میخواهی بگويی لابد میگويی شيطان آمد به تو گفت : من خلقك ؟
تو هم در جوابش گفتی كه مرا خدا آفريده است شيطان گفت : من خلقه ؟ خدا
را كی آفريده اس ؟ تو ديگر نتوانستی جواب بدهی گفت يا رسول الله همين
است پيغمبر فرمود : « ذلك محض الايمان » ( عجبا ! ) فرمود چرا تو فكر
كردی كه هلاك شدی ؟ ! اين عين ايمان است يعنی همين تو را به ايمان واقعی
میرساند ، اين تازه اول مطلب است چنين فكری كه در روح تو پيدا شد ، اين
شك
|