آن مشكلاتی كه مسافرتها در آن زمان داشت اكثر كشورهای اسلامی را گردش كرد
و از نزديك مطالعه نمود ايران را كه خودش ايرانی بود ديده بود به تركيه‏
رفت آن زمان دوره عثمانی بود تركيه مركز خلافت اسلامی بود يعنی در واقع‏
همه كشورهای اسلامی غير از كشور ايران كه شيعه بود زير نفوذ تركيه آنوقت‏
بود ، يا جزئش بودند و يا تحت الحمايه اش بودند مصر رفت ، مدتها در
مصر ماند ، سفر مكه رفت ، حجاز را ديد ، هند رفت ، هندوستان را كاملا از
نزديك مطالعه كرد ، افغانستان رفت ، همه اين كشورهای اسلامی را پا زد ،
از نزديك مطالعه كرد و در همه جا هم به افشاگری و بيدارسازی پرداخت به‏
علاوه به كشورهای اروپايی رفت ، دنيای غرب را شناخت ، به مقاصد و نيات‏
دنيای غرب آگاه شد ، ريشه دردها را شناخت ، ريشه دردها را در استبداد
داخلی و استعمار خارجی تشخيص داد بيماری روانی مردم را جدايی دين از
سياست دانست ديد عجب فكر خطرناكی را استعمار در ميان مردم تبليغ كرده‏
كه دين يك مسئله است ، سياست مسئله ای ديگر ، كار دين را به دينداران‏
واگذاريد ، كار دين جايش مسجد است دين يعنی در مسجد و معبد بودن ، دعا
و نماز خواندن ميدان سياست و ميدان اجتماع چيز ديگری است همين چندی‏
پيش بعد از رفتن شاه و قبل از آمدن امام ، ديديد انورسادات اين عامل‏
استعمار خارجی چه حرفی زد ؟ ! او هم به مردم مصر گفت بايد در مصر جدايی‏
دين از سياست حفظ شود ، دين مال مساجد و معابد است سيد جمال فكر جدايی‏
دين از سياست را به كلی محكوم كرد كه اسلام دين سياست است ، اسلام دين‏
اجتماع است پيغمبر اسلام همين قدر كه از آن اسارت مكه خارج شد و هجرت‏
كرد به مدينه و يك محيط آزاد پيدا كرد ، اول كاری كه كرد حكومت تشكيل‏
داد