البته داروين برای اثبات عقايد خودش دلايل زيادی بيان می‏كرد ، بخصوص‏
دلايلی از تشريح مقايسه‏ای و ديرين شناسی و زمين‏شناسی و فسيل شناسی كه‏
فسيلهای جانوران مختلف را در دورانهای مختلف زمين‏شناسی جمع‏آوری می‏كند و
پهلوی هم قرار می‏دهد و از آنها نتيجه می‏گيرد و همچنين از تحولات و
دگرگونيهايی كه در چنين انسان و حيوانات كاملتر ملاحظه می‏كند و قياس با
تمام جانوران ديگر ، اين نتيجه را استنباط می‏كند .
نظريات داروين در زمان خودش علاوه بر علمای مذهبی ، از طرف علمای‏
طبيعی هم مورد انتقادات و ايرادات فراوانی واقع شد . با اينكه استدلالات‏
داروين برای اولين‏بار به وسيله يك عالم طبيعی به اين اندازه مستدل و
منطقی به جهان دانش عرضه شده بود و خود او هم متوجه ايرادها بود ، ولی‏
چون اطمينان و ايمان كاملی به صحت فرضيات خود داشت ، به اين انتقادها
جواب می‏دهد و هر جا هم كه پاسخهای او رسا نيست وضعيف و ناقص است ،
آن را به عدم تكميل و نقص مدارك زمين شناسی نسبت می‏دهد . داروين‏
می‏گويد : در دورانهای مختلف زمين‏شناسی جانداران مختلفی بوده‏اند . اولين‏
و قديمترين دوره دو هزار ميليون سال طول كشيده و فاقد آثار جانداران است‏
. دوره بعدی هزار ميليون سال طول كشيده و فقط واجد آثار جانوران تك‏
سلولی و حيوانات پست دريايی است و دوره بعد كه سيصد و شصت ميليون سال‏
طول كشيده واجد آثار خزندگان و دوزيستان و بی‏مهره‏هاست و دوره بعد كه‏
هفتصد و پنجاه ميليون سال طول كشيده دارای آثار نخستين پستانداران ،
ماهيها و پرندگان است و دوره فعلی كه هفتاد و پنج ميليون سال طول كشيده‏
و دوره ما هم جزء اين دوره هست ، بالاخره موجودات كاملتر و انسان نماها
و يك ميليون سال اخير آثار آدمها را می‏بينيم . بنابر نظريه داروين ،
اينها به هم پيوسته و مربوط است ، يعنی از هم اشتقاق پيدا كرده است .
به او ايراد می‏كنند كه اولا اگر اين سلسله و رشته تكامل درست است ، چرا
تمام مراحل جانوران ، از پست‏ترين حيوانات تك سلولی تا كاملترين آن كه‏
انسان است وجود دارد و اينها تكامل پيدا نكرده‏اند و ثانيا چرا حد واسط
بين انواع و همچنين بين انسان و ميمون ديده نشده و فسيلهايش به دست‏
نيامده است ؟ در جواب اولی می‏گويد كه لزومی ندارد تمام جانوران تكامل‏
پيدا كرده باشند ، بلكه ممكن است جانوری احتياج به تكامل پيدا نكرده و
در شرايط محيطی خودش به لحاظ مسكن و غذا طوری بوده كه احتياج به اينكه‏
تغيير شكل بدهد نبوده ، و آنهايی كه با تنازع بقا درگير بوده و اين سيری‏
را كه من بيان می‏كنم طی كرده‏اند ، تكامل پيدا كرده‏اند ، به اين جهت ما
همه را الان می‏بينيم . دوم اينكه دوره‏ای كه انواع مشترك ( يعنی حد واسط
بين نوعها ) زندگی