راه علمی يا شبه فلسفی
اما آن راههای ديگر . يك راه را ما عرض كرديم راه علمی است ولی گفتيم شبه فلسفی . راه علمی كه علمی محض بخواهد باشد ، برخلاف نظريه بسياری از افراد محال است كه بتواند خدا را به انسان معرفی كند . يعنی چه ؟ يعنی راهی كه علم به طور مستقيم بخواهد خدا را به انسان نشان بدهد [ وجود ندارد ] ، چرا ؟ چون علم كارش اين است كه پديدههای عالم را به انسان مینماياند ، يعنی بايد شیء كوچك باشد تا علم بتواند آن را نشان بدهد . علم میتواند يك عنصر از عنصرهای طبيعت را برای انسان كشف كند . علم میتواند مثلا برای انسان يك ستاره در منظومه شمسی كشف و پيدا كند ، اما علم ( 1 ) هرگز به طور مستقيم نمیتواند خدا را به انسان نشان بدهد . اگر يك چيزی اين جور محاط علم و تجربه و آزمايش دربيايد ، اين نمیتواند خدا باشد ، كمااينكه نمیتواند روح باشد ، كمااينكه نمیتواند زمان باشد ، يعنی اين اموری كه محدود به يك حد معينی نيست ، از حدود تجربه و آزمايش خارج است . بله ، علم به طور كمك و معاون و غيرمستقيم میتواند خدا را نشان بدهد و بسيار معاون و كمك خوبی است . به چه شكل ؟ همانجاست كه باز بايد [ علم ] با فلسفه يعنی با عقل دست به دست يكديگر بدهند . چطور ؟ اين راه ، شناختن خدا از طريق مخلوقات است يعنی از طريق موجودات و واقعياتی كه ما مستقيم با آنها در تماس هستيم . اين ديگر به حسپاورقی : . 1 مقصود ما از علم ، تجربه و آزمايش و مشاهده و از اين قبيل است .