نمی‏گيرند . پس مكمل و متمم آن براهين ، براهينی است كه از راههای عقلانی‏
و فلسفی اقامه شده باشد .
راههای فلسفی تنها اين راه ( راه سينوی ) نيست . من در آن استدلالهايی‏
كه كردم ، آن كه متناسبتر با اين جلسه ديدم ، همين راه سينوی بود كه‏
انتخاب و عرض كردم . آن راهی كه صدرا رفته است ، از اين راه خيلی‏
شريفتر و عاليتر و متين‏تر است . بوعلی‏سينا اولين بار اين حرف را در
اشارات زده و خودش هم ابتهاج كرده است و می‏گويد كه اين آيه كريمه قرآن‏
: " « سنريهم اياتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی يتبين لهم انه الحق ، ا و
لم يكف بربك انه علی كل شی‏ء شهيد »" ( 1 ) [ گواه صحت اين راه است‏
] . در زبان قرآن مثلا می‏خوانيم : " « شهد الله انه لا اله الا هو »" ( 2
) ذات حق خودش بر خودش شهادت می‏دهد ، يعنی ما از چيز ديگر بر ذات حق‏
استدلال نمی‏كنيم ، از خود ذات حق به ذات حق استدلال می‏كنيم . اين منطق در
آيه " « سنريهم اياتنا » . . " . " هست . يا مثلا ما در دعای صباح‏
می‏خوانيم : " « يا من دل علی ذاته بذاته » " ای كسی كه ذات خودش دليل‏
بر ذات خودش هست . در دعای ابوحمزه می‏خوانيم : " « بك عرفتك و انت‏
دللتنی عليك » " . در دعای امام حسين ( عليه‏السلام ) در روز عرفه‏
می‏خوانيم : " « ا يكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتی يكون هو المظهر
لك » " .
اين مضمون در اسلام زياد بوده است كه اصلا در يك منطقی ذات خدا خودش‏
دليل بر خودش هست و هيچ احتياج نيست كه ما از راه اشياء بر وجود خدا
استدلال كنيم . آن شعر شبستری هم ناظر به همين است ، كه :
زهی ابله كه او خورشيد تابان
بدون شمع جويد در بيابان
ابن سينا در اين راهی كه كشف كرده است ، اصلا سراغ مخلوقات و
موجودات نرفته ، از اول آمده از يك تقسيم وارد شده همان‏طور كه عرض‏
كردم گفته موجود بر دو قسم است : يا واجب است يا ممكن . می‏گويد : "
هذه هی الطريقة الصديقين " راه " صديقين " همين است ، كه ديگر از راه‏
مخلوقات بر خدا استدلال نكرده است . ولی بعد صدرا و ديگران آمده‏اند
گفته‏اند درست است ، اين قدری با راه آنها فرق می‏كند

پاورقی :
. 1 فصلت / . 53
. 2 آل عمران / . 18