چگونه است ، لوح محفوظ كه در قرآن آمده است ، معنايش چيست و وضعش‏
چيست ، اما اگر كسی از راهی از لوح محفوظ اطلاع داشته باشد و از آنجا
بتواند عالم را بخواند ، آينده ديگر برای او غيب نيست ، شهادت است .
در نهج‏البلاغه آمده است كه حضرت امير ( عليه‏السلام ) يك جريانی را كه‏
مربوط به آينده بود خبر داد . كسی عرض كرد : يا اميرالمؤمنين ، تو داری‏
از غيب خبر می‏دهی و قرآن می‏فرمايد : " « لا يعلمها الا هو »" . حضرت‏
خنديد و فرمود : اين غيب نيست " « و انما هو تعلم من ذی علم » " ( 1
) من غيب نمی‏گويم ، من از معلم ياد گرفته‏ام ، حالا دارم برای شما نقل‏
می‏كنم ، اين را پيغمبر به من گفته و من دارم به شما می‏گويم . پيغمبر از
كجا می‏گويد ؟ به پيغمبر از طريق وحی اطلاع رسيده است . پس پيغمبر هم در
ذات خودش از آينده خبر ندارد ، ولی وقتی كه به او اطلاع دادند [ باخبر
می‏شود ] ، بالاخره برمی‏گردد به مدبر اصلی ، وقتی كه مسأله را آن مدبر اصلی‏
به اطلاع كسی رساند و او از آنجا ياد گرفت و گفت ، آن علم غيب نيست .
يك نكته كه هست اين است كه از همين راه تعليم و تعلم هم هيچ كس‏
نيست كه بر جميع نهانها اطلاع پيدا كند جز خدا ، يعنی آنهايی كه اطلاع‏
پيدا می‏كنند به غيب ، به بعضی از غيبها اطلاع پيدا می‏كنند . " « فلا يظهر
علی غيبه احدا ، الا من ارتضی من رسول »" ( 2 ) خداوند مسلط نمی‏كند بر
نهان خودش احدی را ، مگر افرادی از رسولان كه آنها را مورد رضايت خودش‏
بپسندد و افراد شايسته‏ای را انتخاب كند .
پس آن كسی كه از ذات خودش هر نهانی را می‏داند خداست . هيچ كس از
ذات خودش نمی‏داند ، همه از راه تعليم می‏دانند . اين يك تفاوت اصلی‏
ميان خدا و غير خدا . تازه آنهايی هم كه از راه تعليم می‏دانند ، به همه‏
غيبها اطلاع پيدا نمی‏كنند . آن كه بر تمام اسرار هستی آگاه است و هيچ‏
كس ديگر آگاه نيست ، خود خداوند است .
- قرآن اصولا با پديده‏هايی كه در زندگی پيش می‏آيد سرو كار دارد ، اصلا
با " وجود " كاری ندارد و اينكه فرموديد وجودی كه هست ، محال است شر
محض باشد ، ممكن است يا شرش برخيرش بچربد يا خير محض باشد يا شر و
خيرش مساوی باشد ، در قرآن با صراحت آمده است : " « الذی احسن كل شی‏ء
خلقه »" ( 3 ) . بنابراين هر چيزی در عالم

پاورقی :
. 1 نهج‏البلاغه ، خطبه . 126
. 2 جن / 26و . 27
. 3 سجده / . 7