براساس نيكی و درستی خلق شده است . آنچه كه هست روی خواص اشياء و از
پديده‏هايی است كه از عمل مردم و عمل اشياء بيرون می‏آيد . چون خلقت اصلا
برای انسان است و از نظر قرآن موجودات برای تكميل و هدايت بشر آفريده‏
شده‏اند ، بنابراين انسان بيشتر در معرض آزمايش است و همان مثال آب‏
باران كه فرموديد قرآن می‏فرمايد ، تمام اينها آب خالصند كه هر كس به‏
اندازه ظرفيت خودش هست ، منتها وقتی كه برخورد اعمال می‏شود ، شرور
پيدا می‏شود .
استاد : آن مطلبی كه عرض كرديم كه از قرآن مسأله خير كثير و شر قليل‏
را می‏توان استفاده كرد . در آيه مربوط به خلقت آدم بود . آيه اين‏طور
فهميده می‏شود : فرشتگان گفتند كه تو اين را كه بيافرينی حتما از وجودش‏
شر و فساد پيدا می‏شود ، يعنی فرشتگان منها نكردند ، نگفتند اين را
بيافرين منهای شر و فساد ، خداوند هم در جواب آنها نگفت : خير ، اينها
منشأ شر و فساد نمی‏شوند . نكته قضيه اين است كه به ملائكه نگفت خير ،
شما اشتباه می‏كنيد و انسان منشأ شر و فساد نمی‏شود . با يك تاكتيك ،
آنها را به يك مطلب ديگر آگاه كرد ، به قول معروف : " عيب می‏جمله‏
بگفتی ، هنرش نيز ببين " ، گفت همين موجودی كه منشأ شر و فساد می‏شود ،
شما آن را كه ديديد اين را هم ببينيد . پس اينجا قبول كرد كه " « يفسد
فيها و يسفك الدماء »" ( 1 ) اما در كنار اين جنبه ، آن جنبه را هم‏
نشان داد . آيا غير از اين است كه می‏خواهد نشان دهد كه اين يك تابلويی‏
است كه در اين تابلو اگر آن هست ، اين هم هست ، ولی اگر اين جهت را
ببينيد ، ديگر آن جهت را فراموش می‏كنيد ؟

پاورقی :
. 1 بقره / . 30