كه اين كار را انجام بدهد .
حالا بايد قدری بيشتر مطالعه كنيد ببينيد كه آيا در اين فعاليتهای
حيرتانگيزی كه عجالتا در بدن جاندارها میبينيم ، بدون آنكه برای اين
موجودات يك شعوری ، يك حيات شعوریای ، يك نفسی ( 1 ) ، يك چيزی كه
نوع كارش بايد حتما شعوری باشد - كه اگر شعوری نباشد نمیتواند انجام
بدهد [ قائل باشيم ] غير از شعوری كه در ساختن آن به كار رفته ( اين
فعاليتها امكانپذير است ؟ آيا ] لازم است در اين كار كردن ( شعوری )
وجود داشته باشد يا ديگر لازم نيست كه شعوری در كار كردن وجود داشته باشد
، هر چه شعور است در همان دستگاه كنترلش ساخته شده است ؟ حالا باز هم
روی اين قضيه مطالعه كنيد ، ببينيد ، چه از آب درمیآيد .
پاورقی :
. 1 بشر برای اينها تعبير ندارد ، ( منظور ) يك نوع تدبير است . يا
در خود حيات ، اسمش را [ حيات ] میگذاريد ، [ نفس ] میگذاريد . (
نفس ) يعنی قوه حيات ، يك چيز عليحدهای نيست . حيات را وقتی به
عنوان يك قوه جوهری نه به عنوان يك خاصيت و يك عرض برای جسم تصور
میكنند كه جسم خودش يك حالت جوهری پيدا كرده ، " نفس " مینامند .