بسته باشد . اينكه شما الان می‏بينيد كه اين عالم هست و ضروری است [ به‏
اين جهت است كه ] تمام راههای نيستی بر عالم بسته شده است . منتها شما
می‏گوييد اين نظام همه ممكنات است ، من می‏گويم اين نظام منتهی می‏شود به‏
يك واجب‏الوجود . از من و شما هر دو می‏پرسند اين [ موجود ] چرا وجود
پيدا كرده است و چرا ضرورت دارد كه وجود پيدا كند ؟ می‏گوييم به حكم اين‏
علت ، به حكم اينكه اين علت وجود داشته ، اين هم بوده است ، چون اين‏
علت وجود داشته ، اين هم ضرورت پيدا كرده است . می‏بينيم اين سؤال‏
جواب پيدا كرد . می‏رويم سراغ اين علت ، اين چرا وجود و ضرورت پيدا
كرده است ؟ می‏گوييد چون اين بود ، اين نمی‏توانست نباشد . می‏بينيم راست‏
می‏گويد . سراغ اين می‏رويم ، باز شما می‏گوييد چون اين بود ، اين
نمی‏توانست نباشد . می‏گوييم بله .
يك فرض ديگر در اينجا هست و آن اين است : اگر من بگويم " الف "
چرا وجود دارد ؟ می‏گوييد چون " ب " وجود دارد . می‏گفتم خوب ، " ب‏
" وجود پيدا نكند كه " الف " هم وجود پيدا نكند ، اين نباشد تا آن هم‏
نباشد . می‏گفتيد چون " ج " بود ، " ب " هم نمی‏توانست نباشد .
می‏گفتم نه آقا ، " الف " نباشد به اينكه " ب " هم نباشد به اينكه‏
" ج " هم نباشد . می‏گفتيد وقتی " ج " بود ، نمی‏توانست " ب "
نباشد و وقتی " ب " بود ، نمی‏توانست " الف " نباشد . يكدفعه‏
می‏گوييم " سودا چنين خوش است كه يكجا كند كسی " ، می‏گويم آقا ، چرا
الف " هست " ؟ چرا الف " نيست " نيست تا اينكه نه " ب " باشد
، نه " ج " باشد ، نه " د " باشد . . . الی غيرالنهايه ؟ يعنی چرا
اصلا بر عالم نيستی مطلق حكومت نمی‏كند ؟ چه چيزی راه نيستی را بر جميع‏
عالم بسته است ؟ يعنی نبودن اين شی‏ء بالخصوص [ منوط ] به اين است كه‏
هيچيك از علل آن نباشد ، اگر اين علل متكی به واجب‏الوجود بالذات باشند
، اين [ شی‏ء ] نمی‏تواند نباشد . چرا ؟ چون اگر اين [ شی‏ء ] نباشد بايد [
علت ] آن نباشد ، [ اگر علت ] آن نباشد بايد [ علت علت ] آن نباشد ،
[ اگر علت علت ] آن نباشد بايد [ علت علت علت ] آن نباشد و . . .
آخر كار اگر همه اينها بخواهند نباشند ، بايد چيزی نباشد كه عدم بر ذات‏
او محال است ( يعنی واجب‏الوجود بالذات ) و چون محال است كه او نباشد
، او بايد باشد ، او كه بود همه اينها هستند .
اما اين نظام هر چه جلوتر می‏رود [ می‏بينيم ] اين [ شی‏ء ] در ذات خودش‏
می‏تواند نباشد ، اين [ شی‏ء ] هم می‏تواند نباشد و . . . اگر اينها زبان‏
داشته باشند و از هر كدامشان