در دنيای غرب چقدر احتياج به شناسايی اين فلسفه مذهبی ما دارند . اهميت‏
اين اقدام برای كسانی كه وارد هستند ، به نظر من يك تكليف است .
استاد : صحيح می‏فرماييد .
- اينجا استدلال فرموديد كه " ظهورهم " چون " ظهورهما " نيست ،
مربوط به حوا و آدم نيست . بنده حالا كار به تفسير ندارم ولی آيا هيچ‏
وقت در قرآن جمع به جای مثنی استعمال نشده ؟
استاد : ممكن است ، البته خيلی به طور استثنائی كه يك وقتی مثلا جمع‏
در مورد تثنيه به كار برده شده باشد . ولی آن مقداری كه من الان يادم هست‏
در يك جای قرآن است ولی آن تثنيه‏ای است كه در واقع جمع است . مثلا
دارد : " « هذان خصمان اختصموا »" ( 1 ) اينها دو دشمن‏اند كه با هم به‏
جنگ آمدند . " خصمان " تثنيه است و " اختصموا " جمع آورده شده ،
اما سرش اين است كه " خصمان " دو نفر نبودند ، دو دسته بودند در
مقابل يكديگر ، و در اينكه در لغت عرب ضمير تثنيه برای تثنيه است و
جمع برای مافوق تثنيه ، شكی نيست . حتما ( اگر ) در يك مورد بالخصوصی‏
ما پيدا بكنيم ، روی يك عنايت خاصی است و الا ما نمی‏توانيم همين‏جوری‏
يك چيزی بگوييم . اينجا كه خود آيه هم قرينه است . اين بيانی كه عرض‏
كردم مال خودم هم نيست ، مال سيد مرتضی است كه به همين استناد كرده ،
می‏گويد كيفيت اين مسأله عالم " ذر " آن جور نيست كه مردم می‏گويند كه‏
انسانها به صورت ذرات همه در صلب آدم اول وجود داشتند و خداوند ( آنها
را ) از صلب او بيرون كشيد به همان شكل جسمانی كه ذكر می‏كنند ، چون قرآن‏
می‏گويد : " « و اذ اخذ ربك من بنی‏آدم من ظهورهم »" . " ظهورهم " به‏
خود بنی‏آدم برمی‏گردد نه به چيز ديگر ، نه به آدم و حوا ، معنا ندارد ،
ذكر آدم و حوايی نبوده ، اسم حوا در كار نبوده . خود آيه نشان می‏دهد كه‏
می‏خواهد بگويد هنوز قبل از آنكه نطفه‏ای حتی در رحم به وجود بيايد ، هنوز
كه در مرحله استعداد است ، در مرحله ماقبل از اينكه به صورت يك انسان‏
حتی نطفه‏ای در شكم ( چنين ) به وجود بيايد ، اين استعداد در وجود انسان‏
هست . آنجا ما به زبان تكوين از آنها پرسيديم : " « الست بربكم » "
ما پروردگار شما

پاورقی :
. 1 حج / . 19