غايی و مجموع علل ، يعنی اين جور میگويند : لازمه فراهم آمدن همه اين
فاعلها و اين غايتها اين است كه معلول الزاما به وجود بيايد . اگر اين
است ، اين مورد قبول است . در مسأله هدايت ، ما به اين مطلب زياد
نياز داريم . اين فلسفهای كه به نام " مكانيسم " معروف شده است كه
دنيا را روی اصول مكانيسم خواستهاند توجيه كنند و اين را نقطه مقابل اصل
عليت غايی قرار دادهاند راجع به آن كه بحث میكنيم ، اين مطلب را بايد
آقايان توجه داشته باشند . امروز ديگر عرايض ما خاتمه پيدا كرد .
- مسألهای كه آقای مطهری اشاره فرمودند يكی مسأله عليت بود و يكی
دترمينيسم . عليت را همه از قديم قبول داشتند و معتقد بودند هر پديدهای
در دنيا اتفاق بيفتد ناشی از علتی است . اما آنچه مورد اختلاف
ماترياليسم و موحدين است دترمينيسم است . آنها میگويند علل يكسان معلول
يكسان به بار میآورند . بر اين اساس میگويند پس تصادف وجود ندارد .
آنچه ما اسمش را تصادف گذاشتهايم تركيبی است از علل مختلف كه چون ما
نسبت به وجود و كيفيت اثرشان جاهل بودهايم ، فكر كردهايم تصادفا به
وجود آمده است . ماركسيسم اين را روی موجودات زنده هم تعميم داد .
منتها درباره انسان گفتند با مقياس واحد نمیتوانيم اين حكم را بسنجيم ،
برخلاف ماده كه اگر روی يك واحد آن مطالعه كنيم كافی است . مثلا قانون
شتاب ثقل را درباره يك واحد سنگ میتوان آزمايش كرد و آن را درباره
تمام سنگها و اشياء تعميم داد . يك واحد انسان را اگر مطالعه كنيم
میبينيم تابع هيچ قانونی نيست ، اما مجموعه جامعه تابع همان قانونی است
كه ماركسيسم آن را بيان میكند و با بيان مراحل تاريخی ، آينده را هم
پيشبينی میكند .
اما اينكه گفتيد يك نظم ناشی از علت است و يك نظم ناشی از اراده ،
خود به خود منتفی است ، پس ديگر اراده وجود ندارد . چون علل يكسان
معلول يكسان به وجود میآورند و هر دو مجموعه دنيا را به وجود میآورد كه
همين وضع موجود را به عنوان نظام میبينيم و طبق حساب احتمالات احتمال
وقوع اين نظام برحسب تصادف صفر است . بنابراين در مقابل آن چون مجموع
احتمال دو حادثه مخالف هم 1 است ، احتمال 1 میشود يعنی استدلال وجود خدا
. و اگر نظم عليت را بپذيريم ، نظم انتخاب منتفی است و چون انتخاب
وجود ندارد ، هدايت هم وجود نخواهد داشت . ما موحدين اعتقاد داريم كه
سلسله علت و معلولها نمیتواند بدون حساب و كتاب و
|