استاد : مسأله اختيار يا مسأله تكامل يك حساب خاصی دارد كه مربوط به‏
مسأله جبر و اختيار است كه تا چه حدودی انسان مجبور است و در چه حدود
آزاد ؟ و بعد خود همين ، مسأله تكليف را به وجود می‏آورد .
بشر ، هم به حكم عقل و هم به حكم دين مكلف است كه با اين بديها ( 1 )
مبارزه كند . اين موضوع منافات ندارد با آن مسأله‏ای كه ما می‏گوييم ، چون‏
بشر كه خارج از نظام كل نيست . عقل بشر ، آن احساس تكليف بشر ، ميل‏
بشر به مبارزه كردن با بيماريها ، ميل بشر و حتی آن تكليفی كه برای بشر
وضع شده برای مبارزه با بديها ، ظلمها ، قساوتها ، اينها همه جزء اين‏
نظام است ، در داخل اين نظام است ، نه در خارج نظام ، يعنی اين‏طور
نيست كه نظام عالم همانی است كه در ميليونها سال پيش بود كه بشرهای‏
وحشی بودند و مثلا وبا بيايد آنها را بكشد ولی حالا ما آمده‏ايم نظام عالم‏
را تغيير می‏دهيم . نه ، ما الان خودمان قسمتی از نظام عالم هستيم . نظام‏
عالم نظام تكامل است و اگر آنها آن مرحله را طی نمی‏كردند ، ما امروز به‏
اين مرحله نرسيده بوديم . باز اين طور نيست كه ما را در اين مرحله قرار
داده‏اند ، آنها را در آن مرحله ، يعنی می‏شد آنها را بياورند جای ما
بگذارند ، ما را ببرند جای آنها بگذارند . آنها در آن مرحله بودنشان ذاتی‏
آنهاست و نمی‏توانستند غير از اين باشند ، و ما هم در اين مرحله بودنمان‏
ذاتی ماست و نمی‏توانيم غير از اين باشيم . شما اينها را خارج از يكديگر
حساب نكنيد ، نه اينكه بشر را در بيرون نظام عالم بگيريد و بگوييد نظام‏
عالم تا حالا آن طور بوده ، وقتی كه بشر علم پيدا كرده اين طور شده است .
بشر جاهل و بشر عالم هردوشان دو سطر هستند در [ كتاب ] نظام هستی . [
اگر بخواهد جای ما و آنها عوض شود ] معنايش اين است : ما پدران خودمان‏
باشيم . پدران ما پسران ما باشند . نه ، ما نمی‏توانستيم پ دران خودمان‏
باشيم ، پدران ما هم نمی‏توانستند پسران ما باشند . ما و پسر بودنمان برای‏
آن پدرها يك چيز هستيم ، آنها با پدر بودنشان برای ما يك چيز هستند ،
يعنی اين طور نيست كه اول آنها نه پدر بودند نه پسر ، ما هم اول نه پدر
بوديم نه پسر ، بعد يك ابلاغ دست آنها دادند گفتند شما پدر باشيد ، و
يك ابلاغ دست ما دادند گفتند شما پسر باشيد ، يك ابلاغ دست آنها دادند
گفتند شما در يك ميليون سال پيش زندگی كنيد و يك ابلاغ دست ما دادند
گفتند شما در يك ميليون سال بعد زندگی كنيد .

پاورقی :
. 1 از نظر جزئی نظام كه البته بدی هست ، منتها از نظر كلی يك‏
چيزهايی را گفتيم كه بدی نيست .