حدوث و قدم عالم
اغلب افراد اينطور فكر میكنند كه اختلاف نظری كه ميان موحدين و ماديين درباب پيدايش عالم وجود دارد اين است كه موحدين چون قائل به خدا هستند ، عالم را حادث میدانند و ماديين عالم را قديم میدانند ، لازمه اعتقاد به خدا حدوث عالم است ، همچنانكه لازمه انكار خدا قدم عالم است . بعد اگر بپرسيم مقصود از حدوث عالم چيست كه ما اگر خداشناس شديم بايد معتقد به حدوث عالم باشيم ، میگويند حتما بايد اينطور اعتقاد داشته باشيم كه اين عالم ما از نظر گذشته محدود است ، يعنی يك تولد خاص و معينی دارد . گذشته عالم هزار سال است ، ده هزار سال است ، صدهزار سال است ، ميليونها سال است ، ميلياردها سال است ؟ اين فرق نمیكند ولی بالاخره به جايی میرسد كه آنجا ديگر به نهايت میرسد ، يعنی از آنجا شروع شده است . قبل از ميلياردها سال پيش يا ميلياردها ميلياردها سال پيش ، نيستی مطلق بود و اين خدا بوده است كه عالم را به اصطلاح از كتم عدم به وجود آورده است ، و حتی به عقيده اين دسته اصلا يگانه دليل بر وجود خدا همين است كه ما بايد برای عالم به يك اول و نقطه شروعی معتقد باشيم ، خدا يعنی آن موجد اول عالم . اين مطلب از دو جهت بايد بحث شود ، يكی اينكه آيا لازم است هر كسی كه خداشنا س است ، حتما برای عالم اول قائل باشد يا لازم نيست ؟ ديگر اينكه ببينيم در حدودی كه علم و فلسفه بشر كار كرده است ، نشانههايی پيدا كرده است از اينكه عالم اول دارد ، يا نشانههايی پيدا كرده از اينكه عالم اول ندارد .اختلاف نظر حكمای الهی و متكلمين
اما قسمت اول . همينقدر عرض كنم كه اين يكی از مسائل مهمی است كه از قديمالايام ميان دو دسته از موحدين يعنی حكمای الهی و متكلمين در آن اختلاف نظر