نظام عالم ، نظام ضرورت است
با يك مقدمه سادهای كه احتياج به آن حرفها نداشته باشد ، میشود اين مسأله را فيصله داد و آن مقدمه ساده اين است : شما در فلسفه امروز و در حرفهای ماديين زياد میخوانيد كه میگويند هر چيزی تا وجودش اجتنابناپذير نباشد وجود پيدا نمیكند ، يعنی تا وجودش ضروری نشود وجود پيدا نمیكند . مثلا به شما میگويند گردش اين صفحه را نگاه كنيد ، اگر اين گردش الان وجود دارد ، ضرورت پيدا كرده است كه وجود پيدا كند ، يعنی مجموع شرايط و علل به آن ضرورت بخشيدهاند ، كه اين را میگويند " ضرورت بالغير " ، منتها اين ضرورتی است كه از ناحيه ذاتش نيست ، علت به آن ضرورت داده ، و اين درست هم هست . ما میگوييم هر ممكنی ضروری است ، هر ممكنالوجودی واجبالوجود است اما واجبالوجود بالغير ، يعنی هر ممكنالوجودی علتش به آن ضرورت بخشيده است . بنابراين وجوب وجود بالغير با وجوب وجود بالذات اشتباه نشود . آن تقسيمی كه ما ذكر كرديم اين بود كه اشياء يا ممكنالوجود بالذاتاند يا واجبالوجود بالذات ، و البته ما گفتيم ممكنالوجود از ناحيه واجبالوجود بالذات ، واجب بالغير میشود ، يعنی چون او واجبالوجود است و به اين ضرورت میبخشد ، اين وجود پيدا میكند . پس ماديين میگويند نظام عالم نظام ضرورت است ، ما هم میگوييم نظام ضرورت است ، منتها آنها میگويند دست روی هر چيزی كه بگذاريد واجب بالغير است ، ما میگوييم اين واجب بالغيرها يك جا منتهی میشود به يك واجب بالذات . پس وجوب بالغير را احدی انكار ندارد و قابل انكار هم نيست . ما آمديم با آنها توافق