- منظور بنده اين نبود كه ما دترمينيسم را قبول نداريم و موحدين اصولا
با ماترياليستها در اين مساله اختلاف دارند . اين يك مسأله علمی است ،
ما نمی‏توانيم قبول نكنيم ، بحث در اين است كه آيا اين دترمينيسم در
موجود زنده هم صادق است يا نه ، والا در مورد مسائل فيزيكی و مكانيكی جز
آزمايشگاه هيچ كس صلاحيت ندارد جواب دهد كه آيا علل يكسان معلول يكسان‏
را به وجود می‏آورند يا نه . اما خود اين دترمينيسم امروز رد شده و به جای‏
آن قانون " عدم حتميت " آمده و آن می‏گويد علل يكسان معلول يكسان به‏
وجود نمی‏آورند ، بلكه احتمال اينكه علل يكسان معلول يكسان به وجود آورند
بيشتر است . نظريه اينشتين اين است كه می‏گويد حتی دو شی‏ء سرد و گرم را
كه پهلوی هم می‏گذاشتيد و می‏گفتيد طبق قانون فيزيك حتما از شی‏ء گرم گرما
به سمت شی‏ء سرد می‏رود ، طبق قانون " عدم حتميت " ممكن است اين دو
شی‏ء طوری با هم تبادل حرارت كنند كه شی‏ء سرد سردتر و شی‏ء گرم گرمتر شود
. ولی چون قانون احتمالات به طور دسته جمعی درباره آن صادق است ،
اكثريت قريب به اتفاق جاهايی كه آزمايش كرده‏ايم ، ديده‏ايم كه اين‏
حالت اتفاق افتاده و اين قانون را تا به حال به طور دگم و جز درباره آن‏
صادر كرده بوديم ، اما نكته اساسی و حساس اينجاست كه ما می‏گوييم در
ماديات قوانينی هست كه اولا ما از خود اين قوانين استنتاج ديگری می‏كنيم‏
و بعد در مورد موجودات زنده قوانين ديگری و علل و عوامل ديگری صادق است‏
.
استاد : راجع به قسمت اخير كه آيا علم امروز مسأله حتميت را باطل‏
كرده است يا نه ، اين احتياج به يك توضيحی دارد و من مكرر در نوشته‏های‏
خودم همين مطلب را عرض كرده‏ام و آن اين است كه مسأله عليت بايد طرح‏
شود كه آيا يك مسأله علمی است يا فلسفی ؟ عليت به مفهومی كه علوم به‏
كار می‏برند غير از مفهومی است كه فلسفه بكار می‏برد و به درد ما در اينجا
می‏خورد . آنچه كه از نظر علم ، علت شناخته می‏شود فلسفه آن را علت‏
نمی‏شناسد و آن هم كه امروز رد شده ، آن است نه آن چيزی كه مورد بحث‏
ماست .
علوم علتها را آن چيزهايی می‏دانند كه فلسفه اسم آنها را " معد "
می‏گذارد ، نه " علت " . نظر علوم اين است : اين حوادث عالم كه پی در
پی قرار می‏گيرند ، حادثه‏ای كه بر حادثه‏ای ديگر تقدم زمانی دارد و آن‏
حادثه ديگر پشت سرش واقع می‏شود ، اينها را می‏گويند علت و معلول . از
نظر علم ، حتما بايد علت و معلول در دو زمان صورت بگيرد . بنابراين از
نظر علم مثلا پدر علت است برای پسر .