پاورقی : . 1 اعلامالوری ، ص . 401
اينها همه جزء خميره و ذات ماست و اصلا از يكديگر جدايیپذير نيست .
بنابراين حساب ، " چرا اينطور شد " ، " چرا آنطور شد " ، " چرا
بايد اينطور باشد " [ معنی ندارد ] ، در نظام كل هر چيزی در جای خودش
تخلفناپذير است و نمیتواند غير از اين باشد .
اگر شما ايرادی داريد ، در مجموع بايد سؤال كنيد : اين مجموع كه يك
واحد است ، اين بشر كه در حكم يك واحد است ، اين بشر كه در ابتدا آن
مراحل را طی كرده است كه ميليونها افرادش را وبا از ميان میبرده است ،
ظلم و قساوت از ميان میبرده تا رسيده به اين مرحله ، تا آيندهای كه
انتظار دارد كه : " « يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا »
" ( 1 ) و اصلا شر و بدی از جامعه بشر رخت بربندد ، آيا اين مجموع كه
يك نظام تكاملی را تشكيل داده و آن را بايد مجموعا يك واحد در نظر
بگيريم ، درست است يا نادرست ؟ تا بگوييم درست است .
باز مثل اين است كه شما درباره يك فرد قضاوت كنيد كه چرا من كه
امروز يك انسان چهل ساله هستم ، فردی هستم كه از خودم دفاع میكنم ،
زندگی خودم را شخصا اداره میكنم ، پول درمیآورم ، بايد اين طور باشم ؟
آيا اين ظلم نيست كه من در سی و چند سال پيش يك بچه ضعيف ناتوانی
بودم كه آن لله هر بلايی میخواست سر من درمیآورد ؟ چرا آن بچه من نيست ،
چرا من آن بچه نيستم ؟ آن بچه همين تو هستی و تو هم همان بچه هستی ، آن
مرحله را طی كردهای كه به اين مرحله رسيدهای . در واقع يك " واقعيت "
است كه اين مراحل را طی میكند . اگر آن مرحله كودكی را طی نكرده بودی ،
به اين مرحله كمال و رشد امروز نمیرسيدی ، امكان نداشت كه برسی ، امكان
نداشت كه از اول شما را به اين حالت سی سالگی و چهل سالگی بيافرينند .
پس اينها حساب تبعيض نيست .
- اگر مسأله تبعيضاتی را كه در اين دنيا وجود دارد با مسأله آخرت توأم
نكنيم ، نمیتوانيم اين ظلمها را توجيه كنيم . يا بايد اقرار كنيم كه در
طبيعت مقداری ظلم هست و صانع طبيعت آنها را خواسته يا بايد بگوييم
كمبود اينها را در آخرت جبران میكند .
استاد : اينكه من اين را ذكر نمیكنم ، برای اين است كه متكلمين اين
طور فكر
پاورقی : . 1 اعلامالوری ، ص . 401 |