تحليل ماهيت " شرور "
عرض كرديم اينجا سه مرحله وجود دارد : مرحله اول ، مرحله تحليل حقيقت و
اين مسأله شده و بحث كردهاند .
معمولا وقتی شما اين مسأله را برای يك آدم متدين طرح میكنيد ، او يك
جواب اجمالی به آن میدهد . او در جواب اين سؤال كه چرا اينهمه مصيبت و
سختی پيدا شد ، چرا من بيمار شدم ، چرا چنين شد ، چرا چنان شد ؟ میگويد
لابد يك مصلحتی در آن است . جواب اجمالیای كه افراد میدهند همين است :
خدا خودش بهتر میداند ، لابد يك مصلحتی هست در اينكه مرگ را بيافريند
، فقر را بيافريند ، جهل را بيافريند ، بيماری را بيافريند . اين جواب
يك جواب اجمالی است كه فقط برای افراد مؤمن قانع كننده است ، برای
غير مؤمن قانع كننده نيست . مقصودم از افراد مؤمن افراد متعبد نيست ،
مقصود يك عده افرادی است كه اعتقادشان به نظام اين عالم آن قدر قوی و
شديد است كه وقتی با اين طور مسائل مواجه میشوند ، خود به خود در ذهنشان
جهل خودشان منعكس میشود . هر كسی وقتی در مقابل عظمت كار يك نفر قرار
گرفت و جز نظم و حكمت و عدالت در كار او نديد ، وقتی كه در يكی دو جا
برخورد كند و نفهمد ، اعتراض نمیكند ، میگويد حتما اين هم يك سری دارد
كه من نمیدانم . میخواهم بگويم اين حرفی هم كه آنها میگويند ، يك حرف
بیمنطقی نيست ، نمیخواهيم بگوييم آقا اين حرفها يعنی چه ، خدا خودش
بهتر میداند يعنی چه ؟ نه ، اين هم خودش يك منطقی است ، اما به شرط
اينكه انسان به آن حدی از ايمان رسيده باشد كه اعتقادش به نظم و حكمت و
عدالت عالم آن قدر قوی و نيرومند باشد كه آن بديها و بینظميهايی كه
میبيند ، به نظرش كوچك و حقير بيايد و بگويد من نمیدانم ، مثل كسی كه
به يك كارخانه بسيار بسيار منظمی میرود و در گوشه و كنار به چيزهايی
میرسد كه به نظرش میآيد اينها ديگر زايد است و نبايد باشد ، ولی بعد
خودش را تخطئه میكند و میگويد آن كسی كه دستگاه به اين عظمت را با اين
دقت درست كرده است ، نمیشود كه اين را ديگر نفهميده باشد ، حتما يك
چيزی هست كه من نمیدانم . اما برای كسی كه به اين حد نرسيده است ، اين
جواب اجمالی قانع كننده نيست ، حتما بايد اين جواب به اصطلاح تفصيل
بيشتری داشته باشد .
تحليل ماهيت " شرور " عرض كرديم اينجا سه مرحله وجود دارد : مرحله اول ، مرحله تحليل حقيقت و |