برگشتند به آن رودخانه‏های اولی . مثل اينكه اصلا برای اينها مقرر و مقدر
شده است كه در يك جای معين زندگی كنند .
اين با ياد دادن نسل گذشته اصلا قابل توجيه نيست ، جز اينكه بگوييم يك‏
نقشه‏ای ، يك طرحی ، يك راهنمايی‏ای [ در كار است ] ، چون هيچ كس قبول‏
نكرده كه ساختمان مغزی و عصبی هيچ حيوانی برای يك چنين چيزهايی كافی‏
است ، والا تكامل يافته‏ترين مغزها مغز انسان است و بايد مغز انسان هم‏
چيزی را كه به آن ياد ندهند ياد بگيرد ، چيزی را كه به آن ياد ندهند كه‏
ياد نمی‏گيرد . مغز فقط آمادگی دارد برای اينكه اگر چيزی به آن تعليم كنند
ياد بگيرد ، اما اگر تعليم نكردند كه ياد نمی‏گيرد . حالا بگوييد مغز ،
بالاخره مغز دارد هدايت می‏شود . در حيوانات ، موضوع هدايت آنها در
كارهای خودشان بسيار عجيب و فوق‏العاده است و كتابها در اين زمينه‏ها
نوشته‏اند .

هدايتها و الهامات اخلاقی در انسان

در انسان بحث كنيم . در انسان انواعی از هدايتها وجود دارد كه ما آنها
را طبق آنچه كه قرآن كريم فرموده است بيان می‏كنيم ، بعد ببينيد اينها با
اصول علمی جور درمی‏آيد يا نه . يكی از هدايتهايی كه قرآن كريم نام می‏برد
، هدايتها و الهامات اخلاقی است . می‏دانيم كه اخلاق ، هم به فرد مربوط
است و هم به اجتماع . اخلاق يعنی بهترين نوع كاری كه انسان بايد در مقابل‏
افراد ديگر اجتماع انجام دهد و مصلحت اجتماع در اين است و اگر غير از
اين باشد ، اجتماع راه كمال را طی نمی‏كند و اين بهترين راهی است كه‏
انسان برای شخص خودش بايد انتخاب كند تا به سوی كمال پيش برود .
اخلاق به اصطلاح علم دستوری است ، راجع به آن چيزی است كه انسان بايد
انجام دهد ، نه راجع به آن چيزی است كه هست . آيا خوب است ، بايد
انسان چنين می‏كند يا نه ؟ در انسان فطرتا ، مستقل از هر تعليم و تربيتی ،
يك سلسله دستورهای اخلاقی اينچنينی وجود دارد كه انسان می‏گويد خوب است‏
انسان اين جور عمل كند ، بد است آن جور ديگر عمل كند ، بايد چنين بود ،
بايد چنان بود ، همينهايی كه ما