بنابر اين سؤال دوم ما اين است : شما بايد ماهيت انرژيها را برای ما
توضيح بدهيد كه ما از نظر مفهوم فلسفی بتوانيم درك كنيم كه اينها چطور
قابل تبدل است يا قابل تبدل نيست ؟
من يك سؤال سوم هم اضافه می‏كنم كه لزومی ندارد آن را در اين جلسه‏
توضيح بدهيد : نظريه لاوازيه تعبير صحيحش اين است كه بگويد : " مجموع‏
ماده‏های عالم كم و زياد نمی‏شود " يا بگويد : " ماده موجود نمی‏شود ،
ماده معدوم نمی‏شود " اما اينكه اين را تعميم بدهد و بگويد : " هيچ‏
موجودی معدوم نمی‏شود و هيچ معدومی موجود نمی‏شود " يك چيز ديگری را بايد
اينجا مستتر بگيرد و آن اين است كه " شی‏ء مساوی است با ماده " والا
وقتی كسی كه تمام تحقيقش درباره ماده است [ بگويد ] ماده معدوم نمی‏شود
، ماده موجود نمی‏شود ، بعد بگويد هيچ چيزی موجود نمی‏شود و هيچ چيزی معدوم‏
نمی‏شود ، اين بعد از آن است كه " چيز " را مساوی با ماده بداند .

طرح دو ابهام

در اينجا از نظر ما باز دو ابهام وجود دارد : اولا قدما هم به اين معنی‏
قبول داشته‏اند كه ماده معدوم نمی‏شود ، ماده موجود نمی‏شود ، ولی چون ماده‏
را مساوی با شی‏ء نمی‏دانستند ، نمی‏گفتند هيچ چيزی معدوم نمی‏شود ، هيچ چيزی‏
موجود نمی‏شود . من نمی‏دانم از كجا اين را پيدا كرده‏اند كه در قديم‏
می‏گفتند ماده‏های عالم معدوم می‏شود . ما كه هر چه گشتيم - و خيلی هم گشتيم‏
- جايی پيدا نكرديم كه بگويند در قديم قدما می‏گفتند ماده‏ها معدوم می‏شود .
حتی آقای مهندس بازرگان در كتاب راه طی شده نوشته‏اند كه تا آن زمان‏
مردم اين‏طور خيال می‏كردند [ كه ماده‏های عالم معدوم می‏شود ] . كی اين طور
خيال می‏كرد ؟ در قديم هم می‏گفتند ماده‏های عالم به يكديگر تبديل می‏شوند :
آب به هوا تبديل می‏شود ، هوا به آب تبديل می‏شود ، حتی معتقد بودند خود
هوا تبديل به ابر می‏شود ، لازم نيست ماده بخاری در كار باشد ، و همواره‏
سخن از تغيير و تبدل بوده است . ما در كلمات قدما پيدا نكرديم كه‏
بگويند مجموع جرمهای عالم يعنی چيزهايی كه دارای وزن هستند و [ به تعبير
ديگر ] مجموع وزنهای عالم كم و زياد می‏شود . تازگی نظريه لاوازيه در
كجاست ؟
ثانيا آنهايی كه تبديل ماده‏ها به يكديگر را به هر چيز [ تعميم نمی‏دادند
] ، يك