پاورقی :
. 1 ( در نهجالبلاغه ، خطبه 1 چنين آمده است : " مع كل شیء لابمقارنة و غير كل شیء لا بمزايلة » " . . 2 نهجالبلاغه ، خطبه . 184
توضيح داده باشيم ، همان مطلبی كه بعدها بايد توضيح داد ، خواستيم در اول
اشاره كرده باشيم . اين تعبير مال حضرت امير است كه مكرر هم اين تعبير
را دارد و تقريبا تعبير اين است كه میفرمايد : " « داخل فی الاشياء لا
بالممازجة و خارج عن الاشياء لا بالمباينة » " ( 1 ) هم داخل در اشياء
است و هم بيرون از اشياء ، داخل در اشياء است اما نه آن جوری كه يك
جسم داخل جسم ديگر میشود ، مثل اينكه آب داخل زمين میشود كه يعنی امتزاج
، عنصری با عنصر ديگر ممزوج میشود ، نه ، و خارج است از اشياء نه به
معنای اينكه مباين و بيرون است ، مثل اينكه من دستم را روی اين ميز
میگذارم میگويم دست من بيرون از ميز است ، اين جور هم نيست . پس ما
گفتيم داخل در اشياء است اما آن نكته ديگرش را كه خارج از اشياء است ،
نگفتيم و لزومی نداشت فعلا توضيح بدهيم . اگر موقعی برای توضيحش باشد ،
توضيح خواهيم داد . بعدها خيلی بايد مسائل توحيدی را بحث كنيم ، چون قله
توحيد كه بشر به آنجا رسيده همين جمله است :
" « داخل فی الاشياء لا بالممازجة و خارج عن الاشياء لا بالمباينة » " .
يا به تعبير ديگر كه باز كلمات حضرت امير است :
" « ليس فی الاشياء بوالج و لا عنها بخارج » " ( 2 ) .
نه در اشياء ولوج كرده و فرو رفته است و نه از اشياء بيرون است .
و اما مسأله اينكه پس سير به سوی خدا ( چيست ؟ ) مسلم سير به سوی خدا
سير جسمانی كه نيست . مگر قرب به خدا ، تقرب به خدا تقرب جسمانی است
؟ مثلا اگر پيغمبر از ديگران مقربتر بوده به خدا ، يعنی پيغمبر در نقطهای
از مكان قرار داشته كه در آن نقطه به خدا نزديكتر بوده ؟ مسلم قرب قرب
معنوی است . وقتی قرب قرب معنوی باشد ، بعد ( میرسيم به اينكه ) اصلا
خود معنای قرب معنوی چيست ؟ و يك سلسله مسائل ديگری را به دنبال خودش
میآورد كه ببينيم قرب معنوی يعنی چه . ما حالا بحث مسأله قرب را پيش
نمیكشيم و البته بعد درباره آن بحث میكنيم ، حسابی هم بحث میكنيم .
پاورقی : . 1 ( در نهجالبلاغه ، خطبه 1 چنين آمده است : " مع كل شیء لابمقارنة و غير كل شیء لا بمزايلة » " . . 2 نهجالبلاغه ، خطبه . 184 |