پاورقی : . 1 روم / . 30 . 2 اعراف / . 172
دانشمندان اينها را قبول دارند . اين كسی كه میگويد خداشناسی فطری است ،
میگويد در وجود انسان يك تمايل عالی هست كه آن تمايل به پرستش است ،
خودش را با يك حقيقتی وابسته و پيوسته میداند و دلش میخواهد به آن
حقيقت نزديك شود ، از زندان " خودی " خارج شود ، او را تسبيح كند ،
او را تنزيه كند ، به سوی او برود . يك تمايل اين گونه در وجودش هست
كه او را میكشد . روی اين حساب پس در دل انسان نه در مغز انسان ، در
كانون تمايلات و احساسات انسان ، پايه خداشناسی هست از باب اينكه در
اينجا يك تمايلی به سوی خدا هست .
اين حرف را بگوييد كی گفته است ؟ ما در همه مباحثی كه بعدها بحث
میكنيم ، يكی از مباحثمان اين است كه ببينيم در قرآن آيا يك حرف
پايهای دارد يا ندارد ؟ دانشمندان در اين زمينه چه گفتهاند ، قديم و جديد
؟ ما نمیخواهيم درباره اين مطلب زياد بحث كنيم ، فقط آن مقدار لازم را
بحث میكنيم ، به اشاره اكتفا میكنيم . اما در قرآن كريم ريشه اين مطلب
را ما به خوبی پيدا میكنيم ، همان آيهای كه میفرمايد : " « فاقم وجهك
للدين حنيفا فطره الله التی فطر الناس عليها »" ( 1 ) دين را يك امر
فطری میداند ، همان تمايل دينی را در فطرت هر كسی موجود میداند ، ميل به
سوی حق را در وجود هر كسی فطری میداند ، و تنها اين نيست ، به صورتهای
مختلف اين ( حقيقت ) در قرآن بيان شده ، ( از جمله ) همين آيهای كه به
اصطلاح آيه عالم " ذر " ناميده میشود . در قرآن نام عالمی به نام عالم
" ذر " ( به صورت ) جدا نيست ولی چنين حقيقتی هست :
" « و اذ أخذ ربك من بنیآدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علی انفسهم
الست بربكم قالوا بلی شهدنا »" ( 2 ) .
مسلم اين آيه يك رمزی ، يك حقيقتی را دارد میگويد . آيه نمیگويد كه
خداوند ذريه آدم را از پشت آدم بيرون كشيد ، آيه میگويد كه ذريه هر كسی
، ذريه همه مردم را در پشت همه مردم [ قرار داد ] : " « و اذ اخذ ربك
من بنیآدم من ظهورهم ( نه " من ظهر آدم " ذريتهم » " . در آنجا كه
مردم هنوز در اصلاب آباء بودند ، اينها را بر نفس خودشان گواه گرفت و
از آنها پرسش كرد : " « الست بربكم »" آيا من پروردگار شما نيستم ؟
اينها در همان
پاورقی : . 1 روم / . 30 . 2 اعراف / . 172 |