می‏كند : رنگها صد درصد يك‏جور نيست ، شكلها صد درصد يك‏جور نيست ،
اندامها صد درصد يك‏جور نيست ، درشتی و كوچكی صد درصد يك‏جور نيست ،
هوش و ذكاوت صد درصد يك‏جور نيست ، پس قهرا قابليت بقای آنها صد
درصد يك‏جور نيست ، بعضی قويتر و نيرومندترند ، بعضی نه عرض كرديم چون‏
علل زيادی دخالت دارد كه هنوز علم نتوانسته آنها را تحت ضبط درآورد .
پس وقتی افرادی از يك نوع كه به دنيا می‏آيند با يك اختلافاتی به دنيا
می‏آيند ، قهرا در نزاعی كه درمی‏گيرد ، آن كه اتفاقا و تصادفا با يك علل‏
غيرقابل ضبط با يك امتيازاتی به دنيا آمده است ، در اين نزاع برنده‏
می‏شود . او كه برنده شد ، ديگری خواه ناخواه محكوم به انقراض است و از
ميان می‏رود . پس او با يك امتيازی باقی می‏ماند و اين امتياز را هم به‏
وراثت به فرزندان خودش منتقل می‏كند . نتيجه اين می‏شود كه نسل دوم می‏آيد
با يك فرق نسبت به نسل اول ( نسل اول در سطح پايين‏تری بود ) . در
ميان افراد نسل اول يك فرد ممتاز بود و چون اين فرد ممتاز با امتيازش‏
توليد فرزند می‏كند ( يعنی امتياز خودش را به فرزندانش منتقل می‏كند ) ،
تمام فرزندان او می‏آيند با همه آن امتيازات . پس قهرا مجموع فرزندان او
در يك سطح بالاتر از فرزندان نسل پيشين به دنيا می‏آيند . ولی در عين حال‏
در خود اينها هم يك اختلافات فردی هست ، بعضی با امتيازات بيشتر ،
بعضی با امتيازات كمتر . باز آن كه با امتيازات بيشتر است باقی می‏ماند
و آن كه با امتيازات كمتر است از ميان می‏رود . دو مرتبه در نسل بعد در
يك سطح بالاتری حيوان به وجود می‏آيد . پس عامل وراثت در اينجا دخالت‏
می‏كند كه امتيازاتی كه با كمك قانون تنازع بقا باقی مانده است ، در
نسلهای بعدی محفوظ بماند . به همين ترتيب نسلها يكی بعد از ديگری در سطح‏
بالاتری قرار می‏گيرند و با امتيازات بيشتری به وجود می‏آيند و به اين‏
وسيله تكامل صورت می‏گيرد .
اگر برخوردی ميان نظريه داروين و دليل الهيون درباب نظام خلقت باشد ،
همين جاست كه ممكن است كسی اين طور بگويد : اين نظامی كه در عالم پيدا
شده است ، نتيجه اين امتيازات پی درپی است كه هر كدام از آنها به طور
تصادف به وجود آمده‏اند ولی به حكم قانون تنازع بقا و بقای انسب و بقای‏
اصلح ، هر امتياز كوچكی باقی مانده است ، بعد به امتياز ديگر اضافه شده‏
است و مجموعه اين امتيازات طی ميليونها نسل ، اين نظام موجود را به‏
وجود آورده است . وقتی كه ما مثلا يك انسان را الان در نظر می‏گيريم ،
می‏بينيم كه برای نظامات خلقت اين انسان كتابها بايد نوشت ،