عالم نداشته باشيم ، حدوث ذاتی همين اشياء كافی است برای مخلوقيت آنها
، كه وقتی در استدلالهای فلسفی توحيد وارد شديم كه از راه امكان و وجوب‏
وارد می‏شويم راجع به آن هم بحث می‏كنيم .

خلقت و حدوث زمانی

ما عجالتا راجع به اين بحث داريم كه آيا از نظر علم امروز در همين‏
جريان موجودی كه در عالم هست ، خلقت و حدوث زمانی هست كه اشيائی‏
موجود باشند معدوم بشوند ، معدوم باشند موجود بشوند يا نه ؟ معمولا به‏
نظريه " خلقت " ايراد می‏گيرند و می‏گويند با تحقيقاتی كه در علم امروز
شده است ، ديگر خلقت معنی ندارد ، چون خلقت يعنی حدوث زمانی موجودات‏
، و بر طبق نظريه لاوازيه موجودی معدوم نمی‏شود و معدومی موجود نمی‏شود ،
پس خلقت يعنی چه ؟
ديشب كه ما اولين‏بار برنامه پرسش و پاسخها را در حسينيه ارشاد اجرا
كرديم و ورقه‏هايی پخش كرديم و سؤالاتی كردند ، اتفاقا سؤالات خيلی خوبی‏
هم در بين آنها بود . يكی از سؤالها كه خيلی خوب به اين مباحث ما
می‏خورد اين بود كه ديگر امروز راهی برای اثبات خدا وجود ندارد ، يك‏
دليل اينكه خدا را اثبات می‏كردند از باب اينكه خالق اشياء است ، با
پيدايش نظريه لاوازيه ( كه هيچ موجودی معدوم نمی‏شود و هيچ معدومی موجود
نمی‏شود ) معلوم شد خلقتی در كار نيست . ديگر اينكه خدا را از راه نظم‏
اثبات می‏كردند ، با اثبات اصولی كه امروز در نظريه تكامل كشف شده است‏
و می‏رساند كه همان قوانين طبيعت كافی است كه نظم را به وجود آورد ،
لزومی ندارد كه ما قائل به يك مدبر شاعری باشيم كه او به وجود آورنده‏
اين نظم باشد . بنابراين امروز ديگر دليلی برای وجود خدا باقی نمانده‏
است . پس ببينيد ، قسمت اول سؤال چنين حرفی است كه در علم امروز ديگر
مسأله خلقت مطرح نيست .

بقای ماده و انرژی در نظريه لاوازيه

خوب ، جناب آقای روزبه ! موضوع سؤال ما امروز در اطراف همين جمله‏
است ولی با اين اضافه كه بر من از باب اينكه مطالعاتم در اين زمينه‏
مطالعاتی سطحی بوده