میكنند كه خدا قيامت را خلق كرده است برای اينكه اين كمبودها را در
آنجا جبران كند . مثل اينكه در يك كشور دستگاه مجازات و دادگستری به
وجود میآيد . برای اينكه اين كمبودها و كسريها را تعديل كند . اينها در
قيامت [ انجام ] میشود ، اما نه اينكه قيامت برای اينها به وجود آمده ،
يعنی قيامت يك چنين وجود تبعی برای اين دنيا ندارد . اگر اين كمبود هم
نبود قيامت بود ، اگر هم در دنيا ظلمی نبود باز قيامت بود . قيامت
آخرين مرحله سير بشر است ، يعنی انتقال پيدا كردن موجودات اين دنيا از
نشئهای به نشئه ديگر ، تحول پيدا كردن ، مادیالوجود بو دن ابتدائی و
روحانیالوجود بودن آخر ، ملكی بودن و تبديل به ملكوتی شدن ، اين لازمه
نظام عالم است . جبران اين كمبودها در آنجا خواه ناخواه صورت میگيرد ،
اما نه اينكه اين برای آن است . مثل اين است كه يك بچهای كه از سنين
كودكی به سنين رشد و كمال میرسد ، خيلی از كسريهايی را كه در زمان كودكی
داشته در زمان رشد تكميل و اصلاح میكند ، اما نه اين است كه او رشد پيدا
میكند تا كمبود اينجا را اصلاح كند . فلسفه رشد او اين نيست كه چون در
حال بچگی يك ناراحتيها و كمبودهايی داشت ، از اين جهت به سن چهل سالگی
رسيد كه اين مسائل تعديل شود ، يعنی اين را فرع و طفيلی ايام كودكیاش
حساب كنيم . طرز فكر متكلمين اين است كه اصلا قيامت و نشئه آخرت را
مثل " دادگستری " كه طفيلی يك كشور هست ، طفيلی دنيا حساب میكنند .
نه ، در قيامت همه اين كسريها و كمبودها تأمين میشود بدون اينكه ما آنجا
را يك حالت طفيلی بخواهيم حساب كنيم . اينكه من اين را به اين صورت
بيان نمیكنم ، چون نمیخواهم آن منطق متكلمين را به خود بگيرم ، چون معمولا
میگويند خدا قيامت را خلق كرده ، درست مثل اينكه در دنيا دادگستری را
خلق میكنند . آن دنيا چقدر جای كوچكی خواهد بود ، چقدر دنيای طفيلی خواهد
بود ! هيچ وقت خداوند كارهايی به اين صورت طفيلیگری و جزئی ندارد .
- در آن قسمت از شرور كه با فنا تطبيق شد ، شما اشارهای فرموديد كه به
نظر من خيلی مهم است ولی توضيح دربارهاش داده نشد . اگر آن فناها نبود
و انسان و موجوداتی به صورت لايتغير برای هميشه بودند ، خودش سكون بود و
سكون هم فنا بود . اصلا اين تغييرات همان حركت است ، جهان هستی هم
معلول حركت است .
استاد : اين كه شما الان میفرماييد ، سخن ما را تأييد میكنيد . میگويند
سكون در اين دنيا نيست ، ثبات هست . مقصود از اين كه سكون نيست ، اين
است كه طبيعت
|