ثابت مثل ميدان جاذبه است . زمين در اطراف خودش يك ميدانی دارد كه
به آن میگوييم " ميدان جاذبه " و معنی آن اين است كه در فضا خاصيتی
پيدا شده كه هر جرمی كه در اين ميدان قرار بگيرد تحت تأثير يك نيرو
واقع شده و حركت خواهد كرد و اگر فرضا اين ميدان وجود نداشت ، جرم در
همان حالت عادی خودش باقی میماند . يك ميدان ديگری وجود دارد به نام
" ميدان مغناطيسی " . ميدان مغناطيسی خاصيتی است در فضا كه به اجسام
مغناطيسی نيرو وارد میكند . ميدان الكتريكی هم خاصيتی است در فضا كه به
ذرات الكتريكی ( الكترونها و پروتونها ) میتواند نيرو وارد كند . مقصود
از موج الكترومغناطيسی اين است كه يك ميدان مغناطيسی و يك ميدان
الكتريكی متعامد كه اندازهشان در تغيير است . در فضا وجود دارد كه اين
خاصيت ذاتا در فضا پيش میرود . ميدان الكترومغناطيس ذاتا در حال
انتشار است . مثلا در يك آنتن راديو مقداری الكترون در نوسان است . هر
الكترون در مجاورت خودش يك ميدان الكتريكی و يك ميدان مغناطيسی ايجاد
میكند و چون الكترون در حال نوسان است ، اين ميدانها در حال تغييرند و
تشكيل يك موج الكترومغناطيس میدهد . اين موج الكترومغناطيس كه مجاور
آن آنتن ايجاد شد ، با سرعت 300 / 000 كيلومتر در ثانيه در فضا منتشر
میشود كه اين خاصيت ذاتی آن است . اين ميدان وقتی مجاور آنتن ديگری
رسيد ، در الكترونهای موجود در آنجا عين همان نوسان را ايجاد میكند و
بعدا آن نوسان را به صوت تبديل میكنند . اين مفهوم ميدان الكترومغناطيس
است . طول موج يا دامنه تغييرات اين ميدان تغييراتی دارد كه گاهی به
صورت نور ، گاهی به صورت امواج راديويی و گاهی به صورت اشعه ايكس و
گاما و حالات ديگری است . حال تبديل اين ماده به انرژی چگونه است ؟
مثالی میزنم : اگر مقداری راديو در اينجا قرار بدهيم ، اين راديوم كه
شروع میكند به تشعشع ، از داخل هسته اتم راديوم يك ذره با سرعت بيرون
میآيد كه میگوييم اين ذره با سرعت دارای انرژی است و يك ميدان
الكترومغناطيسی هم از آن منتشر میشود كه با آن سرعت پيش میرود . اين
مفهومی است كه ما از تبدل داريم .
- سؤالی را كه آقای مطهری كردند ، شما [ آقای روزبه ] توضيح علمی مفصلی
به آن داديد ولی به طور قطع میتوان جواب داد كه ماده به انرژی تبديل
میشود ، منتها انرژی را كه ما تعريف میكنيم و میگوييم " استعداد انجام
كار " . با عبارت وقتی میخواهيم بيان كنيم اينطور میگوييم ، والا تعريف
علمی آن ، فرمول " نيرو در تغيير
|