براهين فلسفی ، مكمل راه نظم و فطرت
حالا يك مطلب ديگر عرض میكنم : اين مصريها يك تخم لقی را به اصطلاح در دهان ما شكستهاند و در دهان آنها هم شايد فرنگيها شكستهاند و آن اين است : ما راههای گذشته را عرض كرديم و استحكام آنها را هم تأييد كرديم ، گفتيم اگر كسی از راه قلب و فطرت وارد شود ، از راه خوبی وارد شده ، راهی است كه قرآن آن را تأييد كرده و علم و عقل بشر هم هر چه جلوتر رفته . آن را بيشتر تأييد كرده است . راه نظام مخلوقات را گفتيم راه بسيار خوبی است ، ساختمان مخلوقات ساختمانی است كه از وجود ناظم حكايت میكند . ( راجع به ) راه هدايت گفتيم كه اين موجودات ساخته شده ، در عين حال ساختمان و سازمانشان كافی نيست كه آنها را ماشينی نشان بدهد كه [ به طور ] خودكار راهی را كه میرود طی بكند ، باز اين موجودات در راهی كه طی میكنند يك جاذبه ديگری را نشان میدهند . اين را هم تأييد كرديم . حتی راه خلقت را هم تأييد كرديم . ما همه راهها را درست رفتيم . آن تخم لقی كه آنها شكستهاند اين است كه يكدفعه آمدند گفتند : ای آقا ! اين راههای فلسفه چيست ؟ اينها همه از راههای غلط است ، كوره راه است . ببينيد ! قرآن فقط از راه مخلوق ( اين كلمه " فقط " را هم اضافه میكنند ) ، فقط از راه نظم موجودات وارد شده ، فقط بشر را به آيات خلقت دعوت میكند : " « و من اياته الليل و النهار و الشمس و القمر " ( 1 ) ، " و من اياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا »" ( 2 ) ، قرآن هرگز از آن راهها نرفته است و آن راهها غلط است ! اما اينكه قرآن از اين راهها رفته است يا نرفته است ، بعد برايتان صحبت میكنيم ، قرآن بالاتر از اين چيزی كه ما تا امروز گفتهايم گفته است . يك چيز ديگر را هم میخواهم به شما بگويم و آن اين است كه آن راهها راههای درستی است ، راه فطرت كه اصلا به عقل و استدلال كار ندارد ، دل آدم خودش گواهی میدهد ، كه میگويند " گواه عاشق صادق در آستين باشد " . برای كسی كه در دل خودش [ وجودپاورقی : . 1 فصلت / . 37 . 2 روم / . 21