می‏خواهی بدانی آدم خوبی است يا نه ، از آقای " ب " بپرس . می‏گوييد
پس محال است كه من از اين راه بتوانم خوبی و بدی آقای "ب" را بفهمم،
چون اگر بخواهم خوبی آقای " ب " را بفهمم بايد به دليل آقای "الف"
خوبی او را بفهمم و اگر خوبی آقای " الف " را بخواهم بفهمم به دليل‏
خوبی آقای " ب " ( بايد بفهمم ) ، يكی از اينها قبلا از راه ديگر بايد
برای من اثبات شده باشد . امثال اينها البته خيلی زياد است . تسلسل هم‏
از اين قبيل است و هزارها م ثال از اين قبيل می‏شود پيدا كرد . پس اين‏
مسأله را هم ما طرد می‏كنيم ، بيش از اين هم درباره‏اش بحث نمی‏كنيم كه‏
كسی بگويد خدا يك مسأله قابل اثباتی نيست برای اينكه محسوس نيست . نه‏
، اين دليل نمی‏شود . ممكن است يك امر معقول باشد و محسوس نباشد و قابل‏
اثبات باشد . اين هم يك مطلب ديگر و در حقيقت مقدمه دوم .

تأثير محدود بودن فضای عالم در مسأله توحيد

مقدمه سومی كه ما بايد اينجا عرض كنيم اين است : به همان دليل كه‏
گفتيم ، ما خدا را كه جستجو می‏كنيم به معنای اين است كه يك حقيقت كامل‏
نامحدودی را جستجو می‏كنيم نه يك شی‏ء را در ميان اشياء ديگر از اشياء اين‏
عالم . پس ما خدا را در صفحه زمان و در صفحه مكان جستجو نمی‏كنيم ، يعنی‏
در ميان اين موجودات زمانی نمی‏گرديم ببينيم خدا در كجای زمان قرار گرفته‏
، در ميان موجودات مكانی هم نمی‏گرديم ( ببينيم ) اين خدا در كجا قرار
گرفته است ، بلكه خدا آن قدر وجود كلی و محيط دارد كه در واقع ما
می‏خواهيم ببينيم كه آيا اين عالم هستی غير از صفحه زمان و صفحه مكان صفحه‏
ديگری هم كه صفحه نهان هست دارد يا ندارد . بنابراين زمان و مكان را در
مسأله خدا نبايد دخالت داد ، كه به اين نتيجه رسيديم .
مسأله : آيا ما اگر قائل به خدا باشيم بايد قائل باشيم به محدود بودن‏
مكان ؟ كه اگر ما قائل شديم به نامحدود بودن مكان ، با اعتقاد به وجود
خدا منافات دارد ؟ يعنی اين ابعاد ، فضا به اصطلاح ( متناهی است ؟ )
می‏دانيد كه دو فرضيه در اين مسأله از قديم بوده ، هنوز هم به صورت دو
فرضيه هست . آيا اين فضا ، ابعاد ، متناهی است يا غيرمتناهی ؟ يك‏
مسأله‏ای است . آيا ابعاد عالم نامتناهی است ، به هيچ جايی منتهی نمی‏شود
؟ صحبت يك ميليارد سال نوری ، ده ميليارد سال نوری ، صدها ميليارد سال‏