است ، مجهولی ندارد . علم حداكثر میگويد اين ناظم عالم در اين كاری كه
ساخته ، اين را میدانسته است ، ولی آيا علم میتواند ثابت كند كه "
« و هو بكل شیء عليم »" ؟ آن مفهومی را كه شما در خداشناسی و خداپرستی
داريد " « و هو بكل شیء عليم »" كی میتوانيد از راه علوم ثابت كنيد ؟
علوم میگويد آن قدرتی كه عالم به اين عظمت را به وجود آورده ، از روی
علم به وجود آورده است . میگويم راست میگويی ، اين را كه به وجود آورده
است میدانسته و به وجود آورده است . اما اين درباب خداشناسی كافی
نيست ، درباب خداشناسی كه لازم است اين است كه " « بكل شیء عليم »"
، اصلا جهل در ذات او راه ندارد . باز پای علوم در اينجا قاصر است .
قدرت ذات حق را چطور ؟ بله ، ما از راه علوم همين مقدار میفهميم كه آن
موجودی كه عالم به اين عظمت را به وجود آورده است ، قادر بوده و
توانايی داشته كه به وجود آورده است ، اما يك مساله ديگر هم هست و آن
اينكه آيا " « علی كل شیء قدير »" ؟ يك قدرت نامحدود مطلق است كه
بر هر چيزی قادر است ؟ عجز و ناتوانی در ذات او راه ندارد ؟ ما از اين
راه نمیتوانيم آن را اثبات كنيم ، حداكثر اين است كه بگوييم اين كار را
كه كرده قدرت داشته كه كرده است ، اما اينكه آن مبدأ عالم بر همه چيز
قدرت دارد يا ندارد ، ما نمیدانيم . در آن كاری كه كرده قدرت دارد اما
آن كاری كه نكرده ، ما از كجا بدانيم كه قدرت دارد يا قدرت ندارد ؟
پس اگر شما درست توجه بفرماييد میبينيد كه از راه علوم فقط همين
مقدار - و نه بيشتر - انسان میتواند جلو برود : عالم ناظمی دارد ، اما
آيا ناظم واجبالوجود است ، قائم به ذات است يا از جای ديگر آمده ؟ من
نمیدانم . اين ناظم عالم ، عليم هم هست ، اما " « بكل شیء عليم »" ؟
هيچ نمیشود اين را فهميد ، قادر هم هست اما " « علی كل شیء قدير »" ؟
باز نمیدانيم ، آيا ازلی و ابدی است ؟ باز نمیدانيم . همه چيز را
میگوييم نمیدانيم . اين است كه از اين راهها امكان ندارد خداشناسی به
صورت يك علم مثبت و يك فن دربيايد به طوری كه واقعا خداشناسی لااقل
نظير مورچهشناسی ، روان شناسی و حيوان شناسی بشود به طوری كه بتوان
برذات و صفات او به طور جدی استدلال كرد ، چون تا وجوب وجود برای ذات
او ثابت نشود [ معرفت كامل به ذات و صفات او حاصل نمیشود ] و تمام
اينها هم بر محور " غيرمتناهی " میچرخد ، تا آن اثبات نشود ، خداشناسی
حداكثر اين است كه به صورت يك مجهول درمیآيد ، عجالتا نتوانستهايم
عالم را توجيه كنيم كه اين نظام را از خود دارد ، پس از جای ديگر
|