اينها در ابتدا پا داشته‏اند و از جانورانی كه پا داشته‏اند مشتق شده‏اند ،
ولی وضع محيطشان طوری بوده كه مجبور بوده‏اند خودشان را پنهان كنند ،
بخزند بروند زير زمين ( به خزيدن خيلی احتياج داشته‏اند ) ، مثل مواقعی كه‏
خود آدم می‏خواهد خودش را در گوشه‏ای پنهان كند ، می‏رود می‏خزد ، ديگر
احتياجی به پا ندارد ، با شكم بايد حركت كند . اينها چون نسلها و قرنها
به اين وضع زندگی كرده‏اند كه مجبور بوده‏اند برای پنهان كردن خود ، خودشان‏
را در زير خاكها مخفی كنند ، كم‏كم اين پا حذف شده و از ميان رفته است .
در مورد گياهان می‏گويد :
" اگر از يك چمن ، دانه‏ای را در محيط سنگلاخ بكاريم ، گياهانی كه در
اين شرايط ايجاد شده و تكثير يابند ، نژاد جديدی را می‏سازند كه بانژاد
اوليه اختلاف خواهد داشت . همچنين گياهانی را كه برای زينت در باغ‏
می‏كارند ، با آنكه منشأ اصلی آنها گياهان وحشی است ، در تحت تأثير
محيطهای جديد نژادهای متنوعی می‏سازند . "
لامارك يك حرفی زده است كه به آن خيلی بايد توجه كرد :
" لامارك در توجيه عقايد خود بيان می‏نمايد كه : تغييرات حاصله در نزد
جانور در جهتی است كه به نفع موجود بوده و نتيجه آن ، ايجاد توافق و
هماهنگی بين ساختمان بدن موجود و شرايط محيط زيست می‏باشد . اين نكته را
هرگز فراموش نكنيد . اين موضوع خيلی قطعی است كه تغييراتی كه در محيطها
پيدا می‏شود ، هميشه در جهتی است كه به حال زندگی مفيد است " .
يعنی چه ؟ ببينيد ، اين تفاوت ميان موجودات زنده و غير زنده هست كه‏
در موجودات غير زنده ( مثل جمادات ) عوامل مؤثر همان عواملی است كه به‏
آن مثلا عوامل فيزيكی يا شيميايی می‏گويند . فرض كنيد كوهی هست ،
تغييراتی كه در وضع اين كوه پيدا می‏شود ، صددرصد تابع عوامل جوی است :
مثلا باران زياد يا كم بيايد ، باران بيايد آن بالا را بشويد و به دره‏ها
بريزد ، سيل جاری شود ، باز سيل خاكهايی را كه جمع شده حركت بدهد ببرد
به جای ديگر ، بادهای تند وجود داشته باشد يا وجود نداشته باشد ، گرمای‏
زياد باشد ، درجه حرارت چقدر باشد ، يعنی كوه ، اين موجود جمادی يك‏
موجود صددرصد منفعل است و اثر را می‏پذيرد . نمی‏گويم كوه موجود فعال‏
نيست ، آن هم فعاليت دارد ولی اين‏طور فعاليت ندارد كه وقتی محيط روی‏
آن اثر می‏گذارد و برای بقای خودش نياز به يك عوامل جديد داشته باشد ،
خودش را با عوامل جديد تطبيق