نه از روی تحصيل - اين مطلب روشن نيست كه آيا نظريه لاوازيه مدعی است‏
كه مجموع مقدار وزن اجرامی كه در عالم هست كم و زياد نمی‏شود و ميزان‏
ثابتی است ؟ يعنی اگر مثلا وزن همه اشياء عالم محدود و متناهی باشد و آن‏
را با يك رقم بتوانيم نشان بدهيم ، آن رقم هيچ وقت نه يك واحد كم‏
می‏شود و نه يك واحد زياد ؟ يا واقعا مقصود اين است كه آنچه از نظر
فلسفی تعبير می‏كنند كه " موجود معدوم نمی‏شود " يعنی هر چيزی كه موجود
می‏شود ، در واقع صورت و ظاهرش عوض شده ، همانی است كه قبلا بوده ؟
در مقام مثال ، اگر جمعيت عالم را در سه ميليارد كنترل كنند به طوری‏
كه مواليد و وفيات را چنان نظم بدهند كه در همان ساعتی كه هزار نفر
متولد می‏شوند هزار نفر بميرند ، می‏گوييم پس مجموع انسانها در عالم هميشه‏
ثابت است ، اما عدد هميشه ثابت است ، هرگز فرد ثابت نيست ، افراد
می‏ميرند و افراد ديگری جای آنها می‏آيند . آيا منظور از بقای ماده - يا
آنچه بعد گفته‏اند ، بقای مجموع ماده و انرژی - اين است كه مجموع مقدار
باقی است ، يا منظور اين است كه اصلا افراد و اشخاص باقی است ؟ اين‏
يك سؤال .
سؤال ديگری كه در اينجا داريم اين است : اصل بقای ماده بعد به يك اصل‏
عمومی‏تر ی تعميم يافت كه جامع ميان ماده و انرژی است كه " مجموع‏
ماده‏ها و انرژيهای عالم ثابت است " يعنی حتی مجموع ماده‏ها لازم نيست‏
كه هميشه يك اندازه باشد ، بلكه مجموع ماده‏ها و انرژيها روی همديگر
ثابت است ، چون گاهی ماده‏ای تبديل به انرژی می‏شود و انرژی‏ای تبديل به‏
ماده . اينجا بايد جناب عالی برای ما توضيح بدهيد [ كه ماهيت ] اين‏
چيزهايی كه امروز به آن " انرژی " می‏گويند [ چيست ؟ ] در مفهوم قديمی‏
ما ( انرژی ) شكل عرض را داشته است ، مثل حرارت . در مفهوم قدما معنی‏
ندارد كه جسم به حرارت و حرارت به جسم تبديل شود ، حرارت به يك عرضی‏
مثل خودش تبديل شود مانعی ندارد ، جسم هم - فرض كنيد - به جسم ديگری‏
مثل خودش تبديل شود مانعی ندارد . اما امروزيها كه يك چيزهايی نظير
حرارت را می‏گويند انرژی ، بعد می‏گويند حرارت به ماده تبديل می‏شود ،
ماده به حرارت تبديل می‏شود ، از حرارت و هر انرژی ديگری چه تصوری دارند
كه آن را قابل تبديل به ماده می‏دانند ؟ و قهرا دو چيز كه به يكديگر تبديل‏
می‏شوند ، بايد يك اصل ثابتی در ميان باشد كه ريشه هر دو باشد كه گاهی به‏
اين صورت ظاهر بشود و گاهی به آن صورت .