آن قوانينی است كه در يك زمان خيلی پيشتر از آن وضع شده . حالا ما اگر
در طبيعت يك قدری كلی‏تر نگاه كنيم به همان قوانين منظمی برمی‏خوريم كه‏
موجودی را قابل بقا می‏كند . يك موجود ديگر را محكوم به نيستی می‏كند . من‏
اينجا نمی‏خواهم درباره اين قوانين از نظر علمی بحث كنم ولی برای بشر
خيلی خودخواهی است كه خودش را ذی شعور بداند و تعيين كننده اين قوانين‏
را بدون شعور بداند ، اين ناشی از خودخواهی صرف است ، يعنی بشر فكر كند
خودش كه يك مصنوع مخلوق است شعور دارد ولی هيچ چيز ديگر شعور ندارد .
استاد : بيان ايشان دو سه قسمت بود . يك قسمت راجع به اينكه ممكن‏
است كسی بگويد در كنار اين نظامی كه شما نشان می‏دهيد كه از تدبير حكايت‏
می‏كند ، يك بی‏نظاميهايی هم در عالم هست ، نقصهايی هم در عالم هست .
بنابراين ، اين به آن در . اگر يك نظامهايی هست ، يك بی‏نظمی‏هايی هم در
كار عالم وجود دارد كه اينها را هم ما اگر ميل داشته باشيد به صورت‏
اشكالات بعدا طرح می‏كنيم .
مطلب ديگری بود كه ايشان اشاره كردند ، ما بعد در نظر داريم مفصلا عرض‏
كنيم . فرضيه داروين را كه در دنيا پيدا شد ضربه بزرگی بر استدلال نظام‏
خلقت تلقی كردند ، گفتند كه با همين قوانين انتخاب طبيعی داروين ( كه‏
موجودات مخصوصا ذی‏حيات‏ها از ناقص و كوچك شروع كردند ، بعد آمدند جلو
) و آن چهار اصلی كه او ذكر كرده كه هر چهار تا ناشی از علت فاعلی است‏
، هيچ كدام با علت غايی ارتباط ندارد می‏شود نظام موجودات زنده را توجيه‏
كرد بدون اينكه به فرض تدبير احتياجی باشد ، برای اينكه همان موضوع‏
انتخاب اصلح می‏گويد فرض كنيد صدها هزار از يك موجود پيدا می‏شود ،
آنهايی كه وجودشان متناسب با بقا نيست از ميان می‏روند ، تصادفا آن يكی‏
كه در ميان هزارتا ، ده هزارتا ، صدهزارتا وجودش متناسب با بقاست ،
باقی می‏ماند ، بعد هم به حكم قانون وراثت با همان خاصيتش به نسل بعد
منتقل می‏شود . نسل بعد باز صدها هزار ، ميليونها پيدا می‏شوند . باز
آنهايی كه متناسب نيستند از ميان می‏روند ، انتخاب اصلح ، انتخاب طبيعی‏
صورت می‏گيرد بدون اينكه شعوری در كار باشد . نتيجه‏اش اين است كه نظام‏
به وجود می‏آيد بدون شعور كه اين البته حرفی است ، حرف مهمی هم هست .
بحث می‏كنيم كه خير اين جور نيست ، كافی نيست . نه اينكه بخواهيم بحث‏
كنيم كه آيا حرف داروين درست است يا درست نيست ، بحث اين است كه‏
قوانين تكاملی كه داروين بيان كرده است مؤيد برهان علت