پاورقی : . 1 غاشيه / 17 و . 18
" « ا فلا ينظرون الی الابل كيف خلقت ، و الی السماء كيف رفعت » "
( 1 ) .
خود مسلمين هی گفتند و روی اين حرف اصرار هم كردند ، خودشان آمدند به
دنيا گفتند در توحيد اسلام غير از اين چيزی وجود ندارد ، يعنی اسلام خدا را
به آن مفهوم عظيم ، به عنوان يك حقيقت بزرگ آفرينش كه غير قابل
توصيف است ، به عنوان اينكه اساسا يك حس درونی انسان را به خدا پيوند
میدهد ، به همان مفهومی كه خود مسلمين اسم آن را وحدت وجود به يك معنا
گذاشتند [ نمیداند ] . البته وحدت وجود خيلی حرفها دارد . اصلا آمدند
تمام اين حرفها را انكار كردند . نتيجه اين شد كه آمدند گفتند توحيد اسلام
يك مفهوم بسيار ساده عوامانه بدوی است در حدودی كه همان مردم عوام [
میفهمند ، در حد فهم ] همان پيرزنی كه گفتند خدا را از كجا شناختی ؟ گفت
: از اين چرخ نخريسی خودم ، توحيد اسلام در اين حد و اين پايه است .
اين تقصير خود مسلمين است . هنوز هم در كتابهای ما روی همين قضيه تكيه
میشود . يك جنايت بزرگ به اسلام همين است . اينكه قرآن از طريق سوق
دادن مردم به خلقت رفته است ، مسلم رفته است و بسيار بسيار راه خوبی
هم هست ، اما كی قرآن به اين مطلب محدود كرده است ؟ خوب ، اين يك
راهی است ، اهميت قرآن به اين است كه جامع است ، يك راه بالخصوص
نرفته . شما اگر كتابهای عرفانی ، حتی همان كتابهای بودايی [ را مطالعه
كنيد ، میبينيد ] تمام ، آن راه را رفتهاند ، ديگر از اين راهها نرفتهاند
ولی قرآن از همه راهها رفته . چرا ما اين مزيت را از قرآن بگيريم ؟
- من برای اينكه اهميت اقدام برای شناسايی اين طرز فكر اسلام بيشتر
بشود يك مثالی داشتم كه فكر میكردم اين برای عوامالناس مجهول باشد ولی
برای دانشمندان اين قدر نمیدانستم . يك روز از مسجد برلن آمدم بيرون ،
يك آقايی هم آمد بيرون . من پرسيدم شما مسلمان هستيد ؟ گفت : نه گفتم :
آلمانی هستيد ؟ گفت : بله . گفتم : پسچطور آمديد مسجد ؟ گفت : برای
اينكه من دنبال يك مطلبی میگردم كه گاهی هم مسجد میآيم . گفتم : دنبال
چه ؟ گفت : من خدايی كه مسيحيها و كليسا برای ما تعريف میكنند قبول
ندارم . دنبال يك چيز ديگر میگردم و آن خدايی كه من شخصا برای خودم
احساس میكنم يك خدايی است كه شكل ندارد و در همه جا ، در همه افراد و
در گياهان مظاهرش را میبينم ، و اين نشان میدهد كه مردم امروز حتی
پاورقی : . 1 غاشيه / 17 و . 18 |