بكند ، میگوييم اين كتاب كت شد ، و اگر كتاب شما را بفروشيم و بعد كت
بياوريم ، همين را میگوييم ، اما اين ديگر به مفهوم دقيق ، تبدل نيست .
از نظر علمی بايد نشانههايی باشد ، در علم " رسم " - به اصطلاح منطق -
هم كافی است ، " حد " ديگر لازم نيست . ماده به انرژی تبديل میشود ،
يعنی هميشه اين توازن در عالم هست ، يعنی در حالی كه مادهای معدوم میشود
، حركتی هم به وجود میآيد . ديگر بيش از اين نيست . يا میگويند نه ،
واقعيت اين است كه اصلا ماده حركت شد ، آيا اين طور است ؟ تا از آن
طرف در نقطه مقابل آن هم بگوييم حركت میشود ماده ؟ آيا تبدل در اينجا
به مفهوم واقعی تبدل است ؟
- يك قسمت آن به مفهوم واقعی تبدل است . مثلا وقتی كه میگوييم ماده
راديواكتيو شعاع گاما بيرون میدهد ، حقيقت اين شعاع كه موج
الكترومغناطيس است ، غير از ماده به آن معناست كه عرض كردم ، ولی حالا
آيا واقعيت مغناطيس در كمون ماده وجود دارد يا نه ، اين بحث ديگری
است . اگر آن فرضيهها را قبول كنيم ، ممكن است بگوييم تبدل فلسفی با آن
دقتی كه فرموديد واقعيت ندارد .
با نظر ظاهری اشعه گاما از نوع الكترومغناطيس و موج است و در باطن
ماده ، موجی نيست ، يعنی حركت الكترون به دور پروتون است ، ولی
واقعيت مغناطيس و واقعيت ميدان الكتريكی در ماده هست .
استاد : شما از موج مفهوم ديگری غير از حركت داريد ؟
- موج الكترومغناطيس را شما بايد اين طور تصور بفرماييد : يك ميدان
الكتريكی و يك ميدان مغناطيسی كه در حال تغيير هم هستند .
استاد : اين فقط معرف يك خاصيت است ، باز هم تعريف نيست . شما
میفرماييد در يك مقداری از فضا يك خاصيت جذب وجود دارد ، اما واقعا
خود اين خاصيت جذب چگونه است ؟ وقتی جذب میكند ، چطور میشود كه (
جرمی ) جذب میشود ؟ چرا اسم آن را " موج " میگذاريد ؟
- چون اندازه آن متغير است ، به آن موج میگوييم . مثلا در صوت كه
میگوييم موج است ، براثر صوت كراتی در فضا ايجاد میشود ، در بعضی از
كرات تحرك ذرات بيشتر و در بعضی از كرات تحرك ذرات كمتر است ،
بعضی جاها متراكم و بعضی جاها منبسط است ، انبساط و تراكم در جاهای
مختلف متفاوت است . تراكم و انبساط های متوالی را " موج " میناميم .
ميدان ثابت و ميدان متغير داريم . ميدان
|