اثباتا .
همان " زمان " هم كه عرض كرديم ، همين‏طور است . زمان را علم‏
پذيرفته است ولی آيا زمان محسوس است ؟ زمان را انسان با چشم می‏بيند ؟
با دست لمس می‏كند ؟ با گوش می‏شنود ؟ با كدام حس از اين حواسی كه بشر
دارد وجود زمان را حس می‏كند ؟ هيچ حسی . پس اين‏جور نيست كه ما بگوييم‏
اساسا اين مسائل از حوزه و قلمرو تحقيق بشر خارج است . نه ، بشر دارای‏
يك نيروی فكری و يك استعداد فكری هست كه می‏تواند درباره اين مسائل‏
اظهار نظر كند . حالا يك مثال ذكر كنم خوب است . لابد به اين مسأله‏ای كه‏
به نام " دور " معروف است توجه داريد . خوب ، فلاسفه می‏گويند ولی‏
غيرفلاسفه هم می‏گويند ، دور را هر كسی عقلا محال می‏داند . اصلا محالها كه‏
محسوس نيست ، اگر محسوس بود بايد موجود باشد تا آدم احساس كند ، و
اگر موجود بود كه محال نبود . آيا كدام ذهن است كه يقين و قطع نداشته‏
باشد به محال بودن دور ، بلكه علمش به محال بودن دور از علمش به وجود
خورشيد ضعيف‏تر نيست . دور چيست ؟ اگر شما يك مسأله‏ای را بخواهيد
اثبات كنيد ، چنانچه پايه اثبات آن را يك مسأله ديگر قرار بدهيد ،
يعنی اين مسأله را اثبات كنيد به دليل يك مسأله ديگر كه آن مسأله را
پايه قرار داده‏ايد ، بعد وقتی می‏خواهيد آن مساله را اثبات كنيد ، اين‏
مسأله را پايه برای آن قرار بدهيد ، می‏گوييد آقا اين درست نيست ، برای‏
اينكه صحت مسأله‏ای كه اسمش " الف " است موقوف به اين است كه من‏
اول مسأله " ب " را اثبات كرده باشم ، بر من ثابت شده باشد تا
بتوانم مسأله " الف " را اثبات كنم . بعد به مسأله " ب " كه‏
می‏رسيد مسأله " ب " را شما به دليل مسأله " الف " می‏خواهيد اثبات‏
كنيد ، می‏گوييد پس اول مسأله " الف " بايد برای من اثبات شده باشد
تا مسأله " ب " ( اثبات شود ) . اين درست نيست ، چنين چيزی محال‏
است . هيچ وقت اين دو مسأله برای من اثبات نخواهد شد . محال است كه‏
اين دو مسأله بتوانند همديگر را ثابت كنند .
[ مثال ] ساده‏ترش : شما يك نفر را نمی‏شناسيد كه اين آدم خوبی هست يا
نه . می‏گوييد من نمی‏دانم اين آدم درستی است يا نه . ديگری می‏گويد آقا از
آقای " الف " بپرسيد . می‏گوييد آخر من آقای " الف " را هم نمی‏شناسم‏
. من بايد او را بشناسم كه آدم خوبی است يا نه ؟ می‏گويد از آقای " ب‏
" بپرس . می‏گوييد اين كه درست درنمی‏آيد ، من می‏خواهم بفهمم آقای " ب‏
" آدم خوبی است يا نه ، شما می‏گوييد از آقای " الف " بپرس . من‏
آقای " الف " را هم نمی‏شناسم . می‏گويد خوب ، او را هم اگر