توحيد و مسأله شرور ( 2 )

خلاصه بحث گذشته

موضوع بديها و بی‏نظميها در كار عالم و به تعبير ديگر موضوع خير و شر را
در سه مرحله بايد بحث كنيم كه دو مرحله آن گذشت . دو مرحله‏ای كه گذشت‏
، يكی مرحله بررسی ماهيت شرور و بديها بود كه اساسا منبع شريت چيست و
هر چيزی را كه ما به آن می‏گوييم بد ، از چه جهت می‏گوييم ؟ در تحليل‏
نهايی رسيديم به اين كه بديها يا خود يك سلسله نيستيها هستند ( يعنی‏
صفات عدمی اشياء ) مثل اينكه می‏گوييم كوری بد است ، كری بد است ،
جهالت بد است ، فقر بد است ، و يا يك سلسله هستيهايی هستند كه از آن‏
جهت به آنها " بد " گفته می‏شود كه سبب نيستيها می‏شوند ، سبب می‏شوند
كه اشيائی كه هستند ، نيست بشوند يا اشيائی كه می‏توانند واجد يك سلسله‏
كمالات بشوند ، مانع كمالات آنها می‏شوند . مثلا ما می‏گوييم وبا بد است ،
وبا خودش يك بيماری يا ميكروب است ، هر چه هست خودش نيستی نيست ،
اما چرا وبا بد گفته می‏شود ؟ چون رشته هستی و حيات را در انسانها يا در
حيوانها قطع می‏كند و می‏برد . پس آن هم كه بد است ، نه از نظر وجود فی‏
نفسه به اصطلاح فلاسفه است ، يعنی آن