- اصولا آن‏طور كه در روايات وصف شيطان را شنيده‏ايم ، می‏گويند از ملائكه‏
بوده است و ملك قاعدتا اراده ندارد ، يعنی امكان اينكه گناه بكند ندارد
، به همين جهت تكامل هم ندارد . با اين وجود ، چگونه برای شيطان اين‏
امكان پيدا شد كه از فرمان خدا تمرد كند و سجده بر آدم نكند ؟
استاد : اينكه فرموديد شيطان از ملائكه بود ، برخلاف نص قرآن است كه‏
می‏فرمايد : " « كان من الجن ففسق عن امر ربه »" ( 1 ) . من هم در
تعبيرات خودم عرض كردم در صف ملائكه بود ، نگفتم از ملائكه بود . قرآن‏
می‏گويد : " « كان من الجن »" و راجع به شيطان اين تعبير را دارد كه از
آتش آفريده شده است ، در صورتی كه راجع به ملائكه چنين حرفی را ندارد .
راجع به اينكه فرموديد برای ملائكه امكان كار خوب هست و امكان كار بد
نيست ، [ بايد گفت ] ملائكه مختلفند ، بعضی از ملائكه ملائكه مقرب هستند
يا به اصطلاح فلسفی آنها را مجرد می‏دانند . البته می‏دانيد كه ما اينها را
بايد از منابع نقلی بگيريم و دليل عقلی و فلسفی ندارد ، ولی آن مقداری كه‏
فهميده می‏شود اين‏طور است كه مثلا حضرت علی ( عليه‏السلام ) می‏فرمايند
ملائكه‏ای هستند كه : " « سجود لا يركعون و ركوع لا ينتصبون » " ( 2 )
اينها از اولی كه خداوند آنها را آفريده است نمی‏دانند كه غير از خودشان‏
هم مخلوقی هست يا نيست و به طوری غرق در خداوند هستند كه غافلند از
ماسوای پروردگار ، ولی همه ملائكه اين‏طور نيستند . بعضی از ملائكه را در
اخبار و احاديث ملائكه ذمی می‏گويند ، موجوداتی هستند نامرئی اما شايد
خيلی به انسان شبيه‏اند ، يعنی تكليف می‏پذيرند ، احيانا تمرد می‏كنند -
حقيقت اينها بر ما روشن نيست و لهذا در بعضی اخبار راجع به بعضی از
ملائكه دارد كه تمرد كرد و بعد مغضوب واقع شد . پس درباره ملائكه به‏طور
كلی نمی‏شود گفت كه حسابشان آن‏طور حسابی است ، حتی در اخبار آمده است‏
كه بعضی از ملائكه را از

پاورقی :
. 1 كهف / . 50
. 2 نهج‏البلاغه ، خطبه 1 : [ بعضی در حال سجودند ، ركوع نمی‏كنند و برخی‏
در ركوع‏اند ، برپا نمی‏ايستند ] .