احتياج نيست ما را بخوانند ( برای اينكه نيروی محركه داخلی وجود دارد )
آيا شيطانی هم لازم است باشد يا اينكه اين مسأله جنبه استعاره دارد ؟ و
اگر شيطان وجود دارد جنسش چيست ، آيا يكی است يا زاد و ولد میكند ؟
استاد : من در ضمن عرض خودم متوجه اين نكته بودم ، شايد توضيح درست
ندادم . شيطان ، آن طوری كه قرآن معرفی میكند ، يك موجودی است كه از
باطن بر انسان تسلط دارد ، يعنی به اصطلاح در طول ما هست نه در عرض ما ،
يعنی همين غرائز شهوانی كه میگوييد ما داريم ، زائد بر اينها شيطان چيزی
ندارد ولی همينها از ناحيه شيطان میآيد . من تعبير كردم ، گفتم آن منبعی
كه اينها از آن منبع میآيد . نه اين است كه الان برای خواندن ما به شر و
فساد دو عامل وجود دارد : يك عامل هواهای نفس ما ، يك عامل هم شيطان
كه بگوييم يك عامل كافی بود ، ديگر اين عامل دوم چرا میآيد ؟ نه ،
همانطوری كه در كارهای خير ما ( يعنی الهامات خيری كه در ما هست )
ملائكه يك عامل ثانوی در مقابل اين تمايلات خيردوستانه ما نيستند ، بلكه
آنها عامل عاملاند ، يعنی آنها منابعی هستند كه اينها الهامات را به
وجود میآورند [ شيطان هم يك عامل ثانوی در مقابل الهامات شر نيست ] .
گفتيم كه در حديث آمده است كه دل انسان دو گوش دارد ، از گوش راستش
ملك میآيد الهام خير میكند و از گوش چپش شيطان میآيد الهام شر میكند .
نه ملك يك عامل ثانوی است برای دعوت به خير ( در مقابل غريزه و فطرت
الهی كه در انسان هست و در مقابل انبياء ، آن عامل سومی نيست ) و نه
شيطان يك عامل ثانوی است در مقابل هواهای نفس ، بلكه او عامل عامل
است ، يعنی او منشأ و منبع اين هواهای نفسانی است . آن چيزی كه مخزن و
منبعی است كه اينها را میدمد ( كه در ما هواهای نفسانی ناميده میشود )
او شيطان است ، پس او عامل جداگانهای نيست . و چون نقش هواهای نفسانی
برای انسان نقش دعوت بيشتر نيست ، يعنی راه تسلط شيطان همان راه
هواهای نفسانی است و هواهای نفسانی هيچ وقت عامل اجبار كننده نيستند ،
هميشه انسان خودش را در مقابل دو ميل مختلف میبيند و در ميان اين دو
ميل مختلف يك راه را انتخاب میكند .
|