نظريه مالتوس و حكيمانه بودن خلقت
بله ، يك مطلب هست كه ما آن را در اين مبحث نمیخواهيم طرح كنيم ، در آن مبحثی كه تحت عنوان " خير و شر حكمت بالغه " داريم ، به عنوان ايرادات ذكر میكنيم و آن مطلب مهمی هم هست كه البته مورد توجه قدما نبوده چون آن را كشف نكرده بودند و آن اينكه : همين حرفی كه مالتوس گفته است ( عدم توازن ميان مقدار توليد در جاندارها و مقدار مواد غذايی موجود در طبيعت ) ممكن است به عنوان يك دليل مخالف بر دليل نظام خلقت آورده شود . ببينيد ، يك وقت صحبت در اين است كه اين دليلی كه به عنوان نظام خلقت میآوريد ، خود اين اصلا دليل نيست ، يك حرف ديگر حرفی است كه نفس آن حرف از قديم بوده ولی نه در اين مورد و آن اين است كه اگر در دنيا در بسياری از موجودات ، نظاماتی ديده میشود كه زياد هم هست در گوشه و كنار لانظامهايی هم ديده میشود . اگر آن نظامات قابل توجيه نيست مگر با فرض خدای صانع حكيم و مدبر ، آن لانظامها هم باز با فرض وجود خدا قابل توجيه نيست . مثال میزنند به ناقص الخلقهها ، آدمهای شش انگشتی يا پستان برای مرد ( میگفتند مرد چرا پستان داشته باشد ؟ اين چيزی است لغو و بیاثر ) و از اين قبيل چيزها . اين حرفی كه اينها میگويند كه تقريبا امروز ديگر مسلم شده است كه همين طور هم هست كه هيچ توازنی ميان ميزان توليد در جاندارها و مواد غذايی كافی برای آنها در عالم وجود ندارد و اين توازن را قحطيها ، جنگها ، زد و خوردها ، تنازع بقاها و . . . به وجود میآورد ، آيا اين با حكيمانه بودن اين نظام سازگار است يا سازگار نيست ؟ اين را ما جداگانه در آنجا بحث میكنيم ، ولی فعلا بحث در اين است كه آيا خود اين دليل " نظام " ما در موردی هم كه استعمال دارد ، ضعيف میشود يا ضعيف نمیشود ؟پاورقی : . 1 بقره / . 251