به همين دليل اينها را تخطئه می‏كند . می‏گويد هميشه در گذشته اين‏جور
بوده‏اند :
" ولی فراموش نشود كه در اين بين عده قليلی از افراد و جماعات يافت‏
می‏شود كه يك معنی واقعی از وجود خدا را برای اين اوهام دريافته‏اند كه‏
واقعا دارای خصائص و مشخصات بسيار عالی و تفكرات عميق و معقول بوده ،
به هيچ وجه قابل قياس با آن عموميت عقيده نيست " .
كه می‏گويد در طول گذشته هم اين جور بوده .
" اما يك عقيده و مذهب ثالث بدون استثنا در بين همه وجود دارد ،
گرچه خالص و يكدست در هيچ كدام يافت نمی‏شود ، من آن را احساس مذهبی‏
آفرينش يا وجود می‏دانم " .
معتقد است به اينكه در همه انسانها [ اين احساس مذهبی وجود دارد ]
ولی بعد می‏گويد كه بعضی افراد ممكن است فاقد اين [ احساس ] باشند .
شايد اين هم نقص در مترجم است كه اول می‏گويد در همه ، بعد بعضيها را
فاقد آن می‏داند . می‏گويد يك احساس مذهبی بالخصوصی در همه افراد هست كه‏
من آن را احساس مذهبی آفرينش يا وجود می‏دانم :
" بسيار مشكل است اين احساس را برای كسی كه كاملا فاقد آن است توضيح‏
دهيم ، بخصوص كه در اينجا ديگر بحثی از آن خدا كه به اشكال مختلف تظاهر
می‏كند نيست . اين خدا بزرگتر است از اينكه توصيف بشود " .
اين همان خدايی است كه ما مسلمانها او را " الله اكبر من ان يوصف "
می‏دانيم .
" در اين مذهب فرد كوچكی آمال و هدفهای بشر ، و عظمت و جلالی كه در
ماورای امور و پديده‏ها در طبيعت و افكار تظاهر می‏نمايد را حس می‏كند .
او وجود خود را يك نوع زندان می‏پندارد ، ( 1 ) چنانكه می‏خواهد از قفس‏
تن پرواز كند و تمام هستی را يكباره به عنوان يك حقيقت واحد دريابد "
.
فرق عجيبش اين است . می‏گويد اين جور احساس درباره مذهب و خدا ، خدا
را

پاورقی :
. 1 مشخصات اين احساس را می‏گويد .