می‏خواهيم تشريح كنيم . سوم موضوع خلقت كه می‏گوييم اساسا اين عالم مخلوق‏
است ، خود عالم آفريده شده است ، قطع نظر از نظامات و تشكيلات اين‏
عالم و قطع نظر از اينكه يك نيرويی به عنوان نيروی رهبری در اين عالم‏
وجود داشته باشد ، اصلا خود عالم مخلوق است ، آفريده شده است . اينكه ما
حساب هدايت و نظم را از يكديگر جدا كرديم و دو حساب برايش باز كرديم‏
، به نظر من برای اولين بار است كه اين كار می‏شود ، يعنی من تا حالا خودم‏
در هيچ كتابی برخورد نكرده‏ام كه اينها را دو نوع دليل و برهان به شمار
بياورد بلكه معمولا حساب انتظامات مخلوقات و حساب هدايت شدن مخلوقات‏
يك حساب گرفته می‏شود ، يعنی يك نوع دليل به شمار می‏رود و يك نوع دليل‏
ذكر می‏كنند ، و اين را هم من عرض كردم اين يك چيزی نيست كه بخواهم‏
بگويم ابتكاری است كه برای اولين‏بار من كردم ، اين را من از تفسير فخر
رازی استفاده كرده‏ام و فخر رازی هم از قرآن استنباط كرده است به عنوان‏
اينكه در قرآن اينها دو راه جدا ذكر شده است .
پس قرآن دو حساب برای نظم و هدايت از نظر خداشناسی قائل شده است ،
و چون در كتابهای علمی و فلسفی ، زياد در اطراف تفكيك اين دو راه از
يكديگر بحث نشده است ، ممكن است در بيانی هم كه من می‏كنم نقصانهايی‏
وجود داشته باشد ، ولی من فكر می‏كنم مطلب از همين قبيل است و حتما هم‏
اين طور است و تاكنون هم اشتباه شده است كه ايندو را يكی حساب كرده‏اند
، خيلی به يكديگر نزديك است ولی دو راه است . فرق اين دو راه چيست ؟
مسأله انتظام مخلوقات مربوط به ساختمان موجودات است . وضع ساختمان‏
موجودات حكايت می‏كند كه در اين ساختمان شعور ، تدبير ، علم و اراده‏
دخالت داشته است . طرز بيان اين گونه است كه اين ساختمان ناشی از
تصادف مجموعه‏ای از علل نمی‏تواند باشد . درست مثل يك ماشينی يا كتابی‏
كه ما فرض كنيم الان وجود دارد ، كه هميشه به كتاب مثال می‏زديم می‏گفتيم‏
اگر ما يك كتاب تأليف شده‏ای بلكه يك صفحه از كتاب و يك نامه‏ای را
ماشين شده می‏بينيم ، نظم اين مجموعه حروف و معنی داشتن اين حروف كه‏
نشان می‏دهد هر حرفی در جای خودش قرار گرفته است ، روی حساب بوده ، روی‏
نقشه بوده ، حكايت می‏كند كه به وجود آورنده اين نظم و تشكيلات اراده و
تدبير داشته است و عقل و شعور در ايجاد آن به كار رفته است . نظم بيش‏
از اين