محدود و محصور است به عالم شهادت و طبيعت و محسوسات يا عالمی غير از
عالم محسوس و عالم طبيعت و عالم شهادت وجود دارد ؟

طرح مسأله

در مقدمه اين بحث ، ما بعضی از مطالب را بايد حتما ذكر كنيم ، اگر
ذكر نكنيم به نتيجه نخواهيم رسيد يا دير به نتيجه خواهيم رسيد . يكی از
آنها اين است كه مسائل از نظر پيدا كردن راه حل بر دو قسم است : بعضی‏
مسائل ، اشكال در پيدا كردن راه حل است به اين معنا كه طرح مسأله خيلی‏
ساده است ، همه افراد در طرح مسأله يك‏جور فكر می‏كنند ولی بحث در پيدا
كردن راه حلش است ، مثل مسائل ساده رياضی ، يك مسأله را وقتی طرح‏
می‏كنند ، دو تا دانشجو يا دانش‏آموز كه مسأله را طرح می‏كنند يك جور طرح‏
می‏كنند ، طرحش خيلی ساده است ولی يكی از آنها راه حلی برايش پيدا
می‏كند ، ديگری راه حل پيدا نمی‏كند . به اصطلاح منطقيين تصورشان از مسأله‏
يك‏جور است ولی در تصديق به حكم با همديگر اختلاف پيدا می‏كنند . يك كسی‏
يك برهانی برای اثبات همين كه تصور شده پيدا می‏كند و ديگری پيدا نمی‏كند
. بعضی از مسائل - كه معمولا مسائل فلسفی از اين قبيل است اشكال عمده در
طرح صحيح خود مسأله است كه مسأله از اول صحيح طرح شود و اغلب مسأله به‏
صورت صحيحی طرح نمی‏شود و اشكالاتی هم كه پيدا می‏شود از كيفيت طرح پيدا
می‏شود ، يعنی يك آدم مفكر از اول مسأله را به يك شكل ناصحيحی طرح می‏كند
، بعد هم بيست سال رويش كار می‏كند به نتيجه‏ای نمی‏رسد چون از اول صحيح‏
طرح نكرده ، و می‏گويند يك تفاوتی كه ميان مسائل فلسفی و ساير مسائل وجود
دارد اين است كه مسائل فلسفی را عمده بايد خوب تصور كرد . زحمت در اين‏
است كه انسان مسأله را آن جوری كه هست از اول خوب در ذهن خودش طرح‏
كند . اگر بتواند مسأله را خوب طرح كند ، بعد پيدا كردن راه حلش برايش‏
آسان است ، لغزشگاهش همين است كه آن را صحيح طرح نكند ، بعد هم يك‏
عمر معطل می‏شود ، آخرش هم به جايی نمی‏رسد ، و اين مطلب درباره توحيد
فوق‏العاده صادق است . عمده اين است كه ما اين مسأله را از اول صحيح طرح‏
كنيم و همه اشتباهات ، ايرادها ، اشكالها ، شكلها و شبهه‏ها هم روی همين‏
است كه تصور افراد از اين مسأله تصور صحيحی نيست .