كنيم ، اصلا چطور میشود كه مربوط نباشد ، حتما مربوط است . اما صحبت در
اين است كه همين نفس ساختمان مادی كافی است يا كافی نيست ، شما
خودتان در بيانتان جملهای فرموديد كه معلوم شد كافی نيست ، برای اينكه
شما میفرماييد " وقتی يك كمبود پيدا میشود عضو مربوط حس میكند ، بعد
همان را میسازد " . حرف ما سر آن " حس میكند " است ، " حس میكند
" يعنی او حس میكند يا شما حس میكنيد ، يعنی شما از روی اراده آن را
انجام میدهيد يا در خود آن عضو ، همان حس به قول شما - ( انجام میدهد ؟
) " نفس " هم كه آنها میگويند ، يك امر جداگانه نيست ، نفس با بدن
اتحاد دارد ، يعنی نفس و بدن يك حقيقت و يك واقعيت است ، منتها
ماده وقتی از لحاظ جوهری - نه از نظر اعضا و جوارح - تكامل بيشتری داشته
باشد " نفس " ناميده میشود كه شعورش جزو ذات خودش میشود ، صحبت در
همين جهت است . شما میگوييد كه اين عضو حس میكند . اولا " عضو حس
میكند " اين هم كلمها ی است كه باز عمل را ديدهاند ، اين لفظ را بر روی
آن گذاشتهاند ، يعنی يك عملی را ديدهاند كه اين دستگاه انجام میدهد ،
میگويند كه عضو حس میكند و اين كار را انجام میدهد ، ما هم بيش از اين
نمیخواهيم بگوييم ، ما هم میخواهيم بگوييم كه اين وضع وضعی است كه جز
اينكه همين تعبير را بكنيم و بگوييم عضو حس میكند كسری دارد و بايد
انجام بدهد ، طور ديگری نيست .
اگر ساختمان ماشين بود ، شما اين تعبير را اصلا نمیتوانستيد اينجا به
كار ببريد كه بگوييد اين حس میكند ، مثلا فرض كنيد ظرفی داشته باشيم كه
از اين ظرف ، آب در يك ظرف ديگری چكه میكند تا آن ظرف پر میشود ،
اين ظرف الان مملو از آب است . اگر يك قطره از بالا بيفتد كه از ظرفيت
اين ظرف بيشتر باشد ، ناچار به همان اندازه يا بيشتر لبريز میكند . شما
در اينجا نمیگوييد كه اين ظرف حس میكند ، يك قطره را میريزد ، اين
ديگر " حس میكند ، " نمیخواهد ، اين تعبير در آنجا صادق نيست . شما
در هر جا كه میبينيد برای اينكه آن كار خود به خود صورت بگيرد ( همان
طوری كه آن ريزش آب خود به خود صورت میگيرد ) ساختمان مادی كافی نيست
[ بدانيد در آنجا اصل هدايت دخالت دارد ) . " عضو " میسازد ، يك
نظامی هم میسازد . مسلم خواص نری و مادگی هم - همانطور كه گفتند - مربوط
به آن هورمونها و ترشحاتی است كه در خون میشود ، منشأ ترشحات هم در مرد
بيضه است و در زن تخمدان . البته اينها هست ، اينها كه نمیشود نباشد ،
ولی هر وقت تعبير شما رسيد به
|