كم طاقت بود با قدرت شگرفی در مقابل گرسنگی و بی‏خوابی و ژوليدگی اندام‏
، صبور و متحمل می‏سازد ، تاب تحمل زحمات مادری به او می‏دهد .
توليد رقت و رفع غلظت و خشونت از روح ، و به عبارت ديگر تلطيف‏
عواطف ، و همچنين توحد و تأحد و تمركز و از بين بردن تشتت و تفرق‏
نيروها و در نتيجه قدرت حاصل از تجمع ، همه از آثار عشق و محبت است .
در زبان شعر و ادب ، در باب اثر عشق بيشتر به يك اثر بر می‏خوريم و
آن الهام بخشی و فياضيت عشق است .
بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود اين همه قول و غزل تعبيه در
منقارش ( 1 )
فيض گل گر چه به حسب ظاهر لفظ ، يك امر خارج از وجود بلبل است ولی‏
در حقيقت چيزی جز نيروی خود عشق نيست .
تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون شد از سمك تا به سماكش كشش ليلی‏
برد ( 2 )
عشق ، قوای خفته را بيدار و نيروهای بسته و مهار شده را آزاد می‏كند
نظير شكافتن اتمها و آزاد شدن نيروهای اتمی .
الهام بخش است و قهرمان ساز . چه بسيار شاعران و فيلسوفان و هنرمندان‏
كه مخلوق يك عشق و محبت نيرومندند .

پاورقی :
1 - لسان الغيب ، حافظ .
2 - علامه طباطبائی .