خود يك يك علفهای هرزه را بكند ، يا مثل كسی كه می‏خواهد گندم را با
دست خود از ريگ و كلوخ پاك كند - و آنگاه آنها را از خرمن هستيش پاك‏
كند . طبق اين روش بايد با صبر و حوصله و دقت و حساب و انديشه ،
تدريجا مفاسد اخلاقی را زايل كرد و غشها را از طلای وجود پاك كرد و شايد
بتوان گفت كه برای عقل امكان پذير نيست كه از عهده برآيد .
فيلسوفان ، اصلاح اخلاق را از فكر و حساب می‏خواهند ، مثلا می‏گويند : عفت‏
و قناعت باعث عزت و شخصيت انسان است در نظر مردم ، و طمع و آز موجب‏
ذلت و پستی است . يا می‏گويند علم موجب قدرت و توانائی است ، علم‏
چنين است و علم چنان ، " خاتم ملك سليمان است علم " ، علم چراغی‏
است فرا راه انسان كه راه را از چاه روشن می‏كند . و يا می‏گويند حسد و
بدخواهی بيماری روحی است ، از نظ ر اجتماعی عواقب سوئی را دنبال خواهد
داشت و از اين قبيل سخنان .
شك نيست كه اين راه ، راه صحيحی است و اين وسيله ، وسيله خوبی است‏
، اما سخن در ميزان ارزش اين وسيله خوبی است با مقايسه با يك وسيله‏
ديگر . همچنان كه اتومبيل مثلا وسيله خوبی است ، اما در مقام مقايسه با
هواپيما مثلا بايد ديد ارزش اين وسيله در چه حد است .
ما قبلا درباره ارزش راه عقل از نظر راهنمائی ، يعنی از اين نظر كه چه‏
اندازه استدلالات به اصطلاح عقلی در مسائل اخلاقی واقع نما است و صحيح است‏
و مطابق است و خطا و اشتباه نيست ،