اسلامی نيست بلكه در قوانين نظامی و جنگی جهان يك قانون مسلم است كه‏
اگر دشمن خواست از نيروهای داخلی استفاده كند آن نيرو را نابود می‏كنند
تا به دشمن دست يابند و وی را به عقب برانند .
در صورتی كه مسلمان و موجود زنده‏ای را اسلام می‏گويد بزن تا پيروزی اسلام‏
بدست آيد ، كاغذ و جلد كه ديگر جای سخن نبايد قرار گيرد . كاغذ و كتابت‏
احترامش به خاطر معنی و محتوا است . امروز جنگ به خاطر محتوای قرآن‏
است . اينها كاغذ را وسيله قرار دادند تا معنی و محتوای قرآن را از بين‏
ببرند .
اما نادانی و بی‏خبری همچون پرده‏ای سياه جلو چشم عقلشان را گرفت و از
حقيقت بازشان داشت . گفتند ما علاوه بر اينكه با قرآن نمی‏جنگيم ، جنگ‏
با قرآن خود منكری است و بايد برای نهی از آن بكوشيم و با كسانی كه با
قرآن می‏جنگند بجنگيم . تا پيروزی نهائی ساعتی بيش نمانده بود . مالك‏
اشتر كه افسری رشيد و فداكار و از جان گذشته بود ، همچنان می‏رفت تا خيمه‏
فرماندهی معاويه را سرنگون كند و راه اسلام را از خارها پاك نمايد . در
همين وقت اين گروه به علی فشار آوردند كه ما از پشت حمله می‏كنيم . هر
چه علی اصرار می‏كرد آنها بر انكارشان می‏افزودند و بيشتر لجاجت می‏كردند .
علی برای مالك پيغام فرستاد جنگ را متوقف كن و خود از صحنه برگرد .
او به پيام علی جواب داد كه اگر چند لحظه‏ای را اجازتم دهی جنگ به‏
پايان رسيده و دشمن نيز نابود گشته است .