پاورقی :
> دارد و مردانند كه از آنان سخن می‏گويند و چون اهل شام از ما خواستند
كه قرآن را حاكم قرار دهيم ما كسانی نبوديم كه از قرآن روگردان باشيم و
حال آنكه خداوند سبحان خود در قرآن می‏فرمايد : " اگر در چيزی نزاع‏
داشتيد آنرا به خدا و پيغمبرش برگردانيد " رجوع به خدا اين است كه‏
كتابش را حاكم قرار دهيم و به كتابش حكم كنيم و رجوع به پيغمبر اين‏
است كه از سنتش پيروی كنيم . و اگر به راستی در كتاب خدا حكم شود ما
سزاوارترين مردميم به آن و اگر به سنت پيغمبرش حكم شود ، ما بدان اولی‏
هستيم " .
در اينجا اشكالی است كه مطابق اعتقاد شيعه و شخص اميرالمؤمنين ، (
نهج البلاغه ، خطبه 2 ، قسمت آخر ) . زمامداری و امامت در اسلام انتصابی‏
و بر طبق نص است پس چرا حضرت در مقابل حكميت تسليم شد و سپس سخت‏
از آن دفاع می‏كرد ؟
جواب اين اشكال را ما به خوبی از ذيل كلام امام می‏فهميم ، زيرا
همچنانكه می‏فرمايند اگر در قرآن درست تدبر و قضاوت شود جز خلافت و
امامت او را نتيجه نمی‏دهد و سنت پيغمبر نيز به همين منوال است .

تأثير فرق اسلامی در يكديگر

مطالعه در احوال خوارج از اين نظر برای ما ارزنده است كه بفهميم چقدر
در تاريخ اسلامی از لحاظ سياسی و از لحاظ عقيده و سليقه و از لحاظ فقه و
احكام اثر گذاشته‏اند . فرق مختلف و دسته‏ها هر چند در چهارچوب شعارها از
يكديگر دورند ، اما گاهی روح يك مذهب در يك فرقه ديگر حلول می‏كند و آن‏
فرقه در عين اينكه با آن مذهب مخالف است روح و معنای آنرا پذيرفته‏
است . طبيعت آدمی دزد است . گاهی اشخاصی پيدا می‏شوند كه مثلا سنی هستند
اما روحا و معنا شيعی هستند و گاهی برعكس . گاهی شخصی طبيعتا متشرع و
ظاهری است و روحا متصوف ، و گاهی برعكس . همچنين بعضی انتحالا و شعارا
ممكن است شيعی باشند اما روحا و عملا خارجی . اين ، هم در مورد افراد
صادق است و هم درباره امتها و ملتها .
و هنگامی كه نحله‏ها با هم معاشر باشند هر چند شعارها محفوظ است اما
عقائد و سليقه‏ها به يكديگر سرايت می‏كند همان طوری كه مثلا قمه‏زنی و بلند
كردن طبل و شيپور از ارتدوكسهای قفقاز به ايران سرايت كرد و چون روحيه‏
مردم برای پذيرفتن آنها آمادگی داشت همچون برق در همه جا دويد . >