پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، حكمت . 11
انسانی بهرهمند بودند گروهی و لو عده قليلی طرفدار و علاقهمند داشتند ،
زيرا در ميان مردم همواره آدم خوب وجود دارد هر چند عددشان كم باشد .
اگر همه مردم باطل و ستم پيشه بودند اين دشمنيها دليل حقيقت و عدالت
بود اما هيچوقت همه مردم بد نيستند همچنانكه در هيچ زمانی همه مردم خوب
نيستند . قهرا كسی كه همه دشمن او هستند خرابی از ناحيه خود اوست و الا
چگونه ممكن است در روح انسان خوبيها وجود داشته باشد و هيچ دوستی نداشته
باشد . اينگونه اشخاص در وجودشان جهات مثبت وجود ندارد حتی در جهات
شقاوت . وجود اينها سر تا سر تلخ است و برای همه هم تلخ است . چيزی كه
لااقل برای بعضيها شيرين باشد [ در اينها ] وجود ندارد .
علی ( ع ) میفرمايد :
« اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان ، و اعجز منه من ضيع من ظفر به
منهم » ( 1 ) .
" ناتوانترين مردم كسی است كه از دوست يافتن ناتوان باشد و از آن
ناتوانتر آنكه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند " .
4 - مردمی كه هم جاذبه دارند و هم دافعه . انسانهای با مسلك كه در راه
عقيده و مسلك خود فعاليت میكنند ، گروههائی را به سوی خود میكشند ، در
دلهائی به عنوان محبوب و مراد جای میگيرند و گروههائی را هم از خود دفع
میكنند و میرانند ، هم دوست سازند و هم دشمن ساز ، هم موافق پرور و هم
مخالف پرور .
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، حكمت . 11 |