در بسته بودن ، و تفاوت در اينست كه زندانی و زنجيری جسم حالت خود را
حس ميكند اما زندانی و زنجيری روح حس نميكند . اينستكه ما ميگوئيم‏
آزادی عقيده‏ای كه ناشی از تقليد و تبعيت محيط است نه از تفكر آزادی‏
معنی ندارد .

جزيه

مسئله ديگری كه در پايان بحث بايد طرح كنيم مسئله " جزيه " است .
در متن آيه كريمه آمده است كه با اهل كتاب ( مطلقا يا آنانكه ايمانشان‏
حقيقی و واقعی نيست ) بجنگيد تا آنگاه كه جزيه بدهند . جزيه چيست ؟ آيا
جزيه يعنی باج دادن و باج گرفتن ؟ آيا مسلمانان كه در گذشته جزيه‏
ميگرفتند در واقع و نفس الامر باج ميگرفتند ؟ باج بهر شكل باشد زور است‏
و ظلم است و خود قرآن ظلم را به هر شكل و بهر صورتی نفی ميكند . جزيه از
ماده جزا است ، جزا در لغت عرب هم در مورد پاداش بكار برده ميشود .
هم در مورد كيفر ، اگر اينجا جزيه جزای كيفری باشد ميشود كسی ادعا بكند
كه اين مفهومش همان باج گرفتن است ولی اگر مفهومش پاداش باشد - كه‏
هست - موضوع عوض ميشود .
قبلا گفتيم كه بعضيها ادعا كرده‏اند كه اساسا جزيه لغت معرب است ، نه‏
عربی ، و فارسی هم هست ، معرب كلمه " گزيه " است و گزيه لغتی فارسی‏
است و اين همان ماليات سرانه‏ای بوده است كه برای اولين بار انوشيروان‏
در ايران وضع كرد ، وقتيكه اين لغت آمد در ميان اعراب طبق قاعده معمول‏
گاف تبديل به جيم شد و عربها بجای گزيه گفتند جزيه پس جزيه مفهومش‏
ماليات است و بديهی است كه ماليات دادن غير از باج گرفتن است . خود
مسلمين نيز بايد انواعی ماليات بدهند . چيزيكه هست شكل