كه البته خود ايشان در مجلس نبودند ، همين روضه را شنيدم كه علی اكبر به‏
ميدان رفت ، حضرت به ليلا فرمود كه از جدم شنيدم كه دعای مادر در حق‏
فرزند مستجاب است ، برو در فلان خيمه خلوت موهايت را پريشان كن ، در
حق فرزندت دعا كن شايد خداوند اين فرزند را سالم بما برگرداند ؟ ! اولا
ليلائی در كربلا نبوده كه چنين كند . ثانيا اصلا اين منطق ، منطق حسين نيست‏
. منطق حسين در روز عاشورا ، منطق جانبازی است . تمام مورخين نوشته‏اند
كه هر كس اجازه می‏خواست ، حضرت به هر نحوی كه می‏شد عذری برايش ذكر
كند ، ذكر می‏كرد ، بجز برای علی اكبر فاستاذن فی القتال اباه فاذن له ( 1
) . يعنی تا اجازه خواست ، گفت برو . حال چه شعرها كه سروده نشده ! از
جمله اين شعر كه می‏گويد :
خيز ای بابا از اين صحرا رويم
نك بسوی خيمه ليلا رويم
نمونه ديگری در همين مورد را كه خيلی عجيب است من در همين تهران ، در
منزل يكی از علمای بزرگ اين شهر ، در چند سال پيش ، از يكی از اهل منبر
كه روضه ليلا را می‏خواند شنيدم و من در آنجا چيزی شنيدم كه به عمرم نشنيده‏
بودم . گفت بعد از اينكه حضرت ليلا رفت در آن خيمه و موهايش را پريشان‏
كرد ، نذر كرد كه اگر خدا علی اكبر را سالم به او برگرداند و در كربلا
كشته نشود از كربلا تا مدينه را ريحان بكارد . يعنی نذر كرد كه سيصد فرسخ‏
راه را ريحان بكارد ! اين را گفت و يكمرتبه زد زير آواز :

پاورقی :
1 - اللهوف صفحه . 47