مجالی برای نماز خواندن به اينها نمیدادند ، ولی گفتهاند در همان وقت
امام فرمود حجله عروسی را بيندازيد ، من میخواهم عروسی قاسم با يكی از
دخترهايم را در اينجا ، لااقل شبيه آن هم كه شده ببينم ، من آرزو دارم ،
آرزو را كه نمیشود به گور برد !
شما را بخدا ببينيد حرفهائی را كه گاهی وقتها از يك افراد در سطح خيلی
پايين میشنويم كه مثلا میگويند من آرزو دارم عروسی پسرم را ببينم ، آرزو
دارم عروسی دخترم را ببينم ، به فردی چون حسين بن علی نسبت میدهند ، آن
هم در گرما گرم زدو خورد كه مجال نماز خواندن نيست ! و میگويند حضرت
فرمود من در همين جا میخواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد بكنم و يك
شكل از عروسی هم كه شده است در اينجا راه بيندازم . يكی از چيزهايی كه
از تعزيه خوانيهای قديم ما هرگز جدا نمیشد عروسی قاسم نو كدخدا ، يعنی نو
داماد بود ، در صورتی كه اين در هيچ كتابی از كتابهای تاريخی معتبر وجود
ندارد . حاجی نوری میگويد ملا حسين كاشفی اولين كسی است كه اين مطلب را
در كتابی بنام روضه الشهداء نوشته است و اصل قضيه صددرصد دروغ است .
بقول آن شاعر كه گفت :
بس كه ببستند بر او برگ و ساز
|
گر تو ببينی نشناسيش باز
|
اگر سيدالشهداء عليه السلام بيايد و اينها را مشاهده كند ( البته او در
عالم معنا كه میبيند ، اگر در عالم ظاهر هم بيايد ) ، میبيند ما برای او
اصحاب و يارانی ذكر كردهايم كه اصلا چنين اصحاب و يارانی نداشته است .
مثلا در كتاب محرق القلوب كه اتفاقا نويسندهاش هم يك عالم