مسئله ديگر ، مسئله اخلاق و خلوص است . « الناس كلهم هالكون الا
العالمون و العالمون هالكون الا العاملون و العاملون هالكون الا المخلصون و
المخلصون علی خطر عظيم » . مردم در هلاكند مگر اينكه آگاه و عالم باشند (
جاهل ، نمی‏تواند راهی را پيدا بكند ) ، و علماء نيز در هلاكند مگر آنها كه‏
عاملند و عاملان نيز درهلاكند مگر آنها كه مخلصند ، و مخلصان تازه در خطرند
.
اين داستان را در جلساتی مكرر گفته‏ام : نقل كرده‏اند از مرحوم آيت الله‏
بروجردی اعلی الله مقامه . در همان مرض فوتشان بود ( يكی دو روز بعد
فوت كردند ) عده‏ای اطرافشان بودند . يكی از آنها از ايشان تقاضا كرد كه‏
هم برای يادآوری خودتان و هم برای نصيحت ديگران جمله‏ای بفرماييد . گفتند
، آقا رفتيم ولی كاری نكرديم و اندوخته‏ای نزد خدا نداريم . يكی از حضار
خيال می‏كرد كه حالا وقت تعارف كردن است ، گفت : آقا شما چرا اين حرفها
را می‏زنيد ؟ الحمدلله شما چنين كرديد ، چنان كرديد ، مسجد ساختيد ، مدرسه‏
ساختيد ، حوزه علميه تاسيس كرديد ، و از اين حرفها . . . همينكه‏
حرفهايش را زد ، ايشان رو كردند به حضار و با گفتن جمله‏ای كه در حديث‏
است ، سكوت كردند . فرمودند : « خلص العمل فان الناقد بصير بصير » (1)
، عمل را پاك تحويل بده كه آنكه نقاد است ، نقد می‏كند ، آن صرافی كه‏
به اين سكه رسيدگی می‏كند خيلی آگاه است . مسئله

پاورقی :
1 - مواعظ العدديه ص . 124