دارند ، يكی از آنها اين است كه معمولا مؤسس يا مؤسسين و صاحبان‏مجالس ،
چه آنهايی كه در مساجد و چه آنهايی كه بالخصوص در منزلشان مجلسی بر پا
می‏كنند ، در حدودی كه من تجربه دارم ( استثناء ندارد ) آن چيزی را كه‏
می‏خواهند ازدحام جمعيت است ! اگر جمعيت ازدحام كند راضی هستند اگر
ازدحام نكند راضی نيستند ! اين نقطه ضعف است . اين جلسات برای اين‏
نيست كه جمعيت ازدحام كند . مگر ما می‏خواهيم سان ببينيم ، مگر ما
می‏خواهيم رژه برويم ؟ ! هدف ، آشنا شدن با حقايق است ، مبارزه كردن با
تحريفات است . اين يك نقطه ضعف است كه گوينده در مقابل آن قرار
می‏گيرد . آيا با اين نقطه ضعف مبارزه كند يا از اين نقطه ضعف مانند
تاج‏نيشابوری استفاده كند ! اگر بخواهد با اين نقطه ضعف مبارزه كند ، با
هدف صاحب مجلس و هدف مستمعين كه از جمع شدن دور يكديگر و شلوغ شدن‏
خوششان می‏آيد ، ناسازگار است ، اگر هم بخواهد از اين نقطه ضعف استفاده‏
كند ، فقط در فكر اين است كه چه كار كنم تا جمعيت ، بيشتر جمع شود .
اينجاست كه يك عالم بر سر دو راهی قرار می‏گيرد . حالا كه اينها احمق‏
هستند ، چنين نقطه ضعفی دارند ، من از اين نقطه‏ضعف استفاده و بهره‏برداری‏
كنم يا علی‏رغم وجود اين نقطه ضعف ، با آن مبارزه كنم و به دنبال حقيقت‏
بروم ؟
نقطه ضعف دومی كه در مجالس عزاداری هست و بيشتر از ناحيه عوام‏الناس‏
است و خوشبختانه كمتر شده است ، مسئله " شومر و واويلا " بپا شدن است‏
. منبری در آخر منبرش حتما بايد ذكر مصيبت كند و در