پيامی را به مردم برساند بدون آنكه خودش آن پيام را شناخته و درك كرده‏
باشد ؟ اين مثل اين است كه بگوئيم يك نفر مرجع تقليد باشد اما فقه‏
نخوانده باشد . چطور می‏شود كسی مرجع تقليد باشد و بخواهد بر اساس فقه‏
فتوی بدهد و فقه نخوانده باشد . و يا مثل اين است كه يك نفر می‏خواهد
طبيب باشد اما پزشكی نخوانده باشد . از اينجا معلوم می‏شود كه برای يك‏
نفر مبلغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمی و شناخت اسلام آنهم به صورت‏
يك مكتب لازم است .
اسلام خودش يك مكتب است ، يك اندام است ، يك مجموعه هماهنگ است‏
. يعنی تك تك شناختی هم فايده ندارد . بايد همه را در آن اندام و
تركيبی كه وجود دارد ، بشناسيم . ارزيابی ما درباره مسائل اسلامی بايد
درست باشد . برای يك اندام ، يك عضو به تنهايی ارزش ندارد . در اندام‏
انسان ، دست ، پا ، بينی ، چشم ، گوش ، اعضای درونی مثل معده ، روده ،
قلب و مغز هر كدام ، يك عضو هستند . ولی آيا ارزش اين اعضا در اين‏
اندام با اينكه همه لازم و واجب هستند يكجور است ؟ آيا اگر لازم شد ما
يك عضو را فدای ديگری بكنيم ، كدام عضو را فدای عضو ديگر می‏كنيم ؟ آيا
اگر لازم شد ، قلب را فدای دست می‏كنيم يا دست را فدای قلب ؟ معلوم‏
است كه دست را فدای قلب می‏كنيم . چون آدم بدون دست می‏تواند زنده‏
بماند ولی بدون قلب نمی‏تواند ، بدون كبد يا بدون مغز و اعصاب نمی‏تواند
زنده بماند . اسلام هم اينگونه است كه اين خودش بحثی است بنام اهم و
مهم .
دومين شرط برای كسی كه حامل يك پيام است ، اولا مهارت