ديگری است . اين آيه قرآن كه الان خواندم ، ظاهرا درباره جنگ احزاب
است . يعنی بعضی مؤمنين به پيمان خودشان با خدا وفا كردند و در راه حق
شهيد شدند ، و بعضی ديگر انتظار میكشند كه كی نوبت جانبازی آنها برسد .
فرمود : مسلم وظيفه خودش را انجام داد نوبت ماست .
كاروان شهيد رفت از پيش
|
وان ما رفته گير و میانديش
|
او به وظيفه خودش عمل كرد ، ديگر نوبت ماست . البته در اينجا هر يك
سخنانی گفتند . عدهای هم بودند كه در بين راه به اباعبدالله ( ع ) ملحق
شده بودند ، افراد غير اصيل كه اباعبدالله ( ع ) آنها را غيظ و در فواصل
مختلف از خودش دور كرد . اينها همينكه فهميدند در كوفه خبری نيست ،
يعنی آش و پلوئی نيست ، بلند شدند و رفتند ( مثل همه نهضتها ) .
لم يبق معه الا اهل بيته و صفوته ، فقط خاندان و نيكان اصحابش با او
باقی ماندند كه البته عده آنها در آن وقت خيلی كم بود ( در خود كربلا
عدهای از كسانی كه قبلا اغفال شده و رفته بودند در لشكر عمرسعد ، يكيك
بيدار شدند و به اباعبدالله ملحق گرديدند ) ، شايد بيست نفر بيشتر همراه
اباعبدالله نبودند . در چنين وضعی خبر تكاندهنده شهادت مسلم و هانی به
اباعبدالله ( ع ) و ياران او رسيد . صاحب لسانالغيب میگويد : بعضی از
مورخين نقل كردهاند امام حسين عليهالسلام كه چيزی را از اصحاب خودش
پنهان نمیكرد ، بعد از شنيدن اين خبر میبايست به خيمه زنها و بچه ها
برود و خبر شهادت مسلم را به آنها بدهد ، در حالی كه در ميان آنها
خانواده مسلم هست ،