و بحث و محاجه است ) ، میگويند : « الاسلام يعلو و لا يعلی عليه » ، يعنی
منطق اسلام بر هر منطق ديگری برتری دارد . آنجا كه منطقها و استدلالها با
يكديگر مواجه میشوند ، در عرصه استدلالها و در ميدان احتجاجها و در سرزمين
منطقها منطق اسلام بر هر منطق ديگری برتری و غلبه دارد . اين ، ديد و بعد
ديگری از اين حديث است . آنها كه از ديد اجتماعی به اين حديث نگاه
كردهاند ، مسئله را به شكل ديگری طرح میكنند ، میگويند : « الاسلام يعلو و
لايعلی عليه » ، يعنی در جريان عمل برتری با اسلام است ، چرا ؟ برای اينكه
قانون اسلام از هر قانون ديگری بر نيازهای بشر منطبقتر است و لذا راه
خودش را عملا بهتر باز میكند .
انسان وقتی نگاهی به دستگاههای تبليغاتی مسيحيت میكند و آن وسعت و
امكانات ، آن وسائل ، آن ابزارها ، آن افراد ، آن بودجه عظيم ، آن
تاكتيكها و آن همه تجهيزات و تشكيلات تبليغاتی را میبيند ، میگويد مگر
با اين همه دستگاه تبليغاتی مسيحيت ، اسلام میتواند ، مقاومت بكند ؟ !
واقعا عجيب است ! وقتی به خودمان نگاه میكنيم ، میبينيم از نظر دستگاه
تبليغاتی واقعا در حد صفر هستيم . هيچ دينی در دنيا به اندازه اسلام از
نظر دستگاه تبليغاتی و مبلغينش ضعيف نيست . حتی وقتی به يهود كه
اقليت است نگاه میكنيم ، میبينيم اين آبهای زير كاه بسيار مجهز هستند ،
لااقل به عوامل تحريف . اينها جنبه اثباتی ندارند كه مردم را دعوت به
يهوديگری بكنند ، ولی جنبه تخريبيشان زياد است ، يعنی تخريب مكتبهای
ديگران . شما میبينيد يك نفر يهودی يك عمر در يك رشته از رشته های
اسلامی درس میخواند برای اينكه
|