برامكه كه منقرض شدند ، شعرايی كه از دستگاه آنها استفاده میكردند
قصايدی در رثای آنها گفتند . خود همين حافظ ، فرزندجوانش كه میميرد با
همان زبان مخصوص خودش مرثيه میگويد :
بلبلی خونجگر خورد و گلی حاصل كرد بادغيرت به صدش حال پريشان دل
كرد .
طوطیای را به هوای شكری دل خوش بود
|
ناگهش سيلفنا نقش امل باطل كرد
|
آه و فرياد كه از چشم حسود مه و مهر
|
در لحد ماه كمان ابروی من منزل كرد
|
اشعار رثايی زياد است . مدح و ستايش هم كه الیماشاءالله ، خصوصا تملق
و چاپلوسی !
اشعار حماسی اشعار ديگری است ، كه معمولا فقط آهنگ خاصی را میپذيرد .
شعرحماسی ، شعری است كه از آن بوئی از غيرت و شجاعت و مردانگی میآيد ،
شعری است كه روح را تحريك میكند و به هيجان میآورد ، مثلا :
تن مرده و گريه دوستان
|
به از زنده و طعنه دشمنان
|
مرا عار آيد از اين زندگی
|
كه سالار باشم كنم بندگی
|
اين تقسيم بندی اختصاص به شعر ندارد ، نثر هم همينطور است ، نثرهای
حماسی داريم ، نثرهای غنائی داريم ، نثرهای رثايی داريم ، انواع نثرها
داريم .
در جنگ صفين در اولين برخوردی كه ميان سپاه علی عليهالسلام