پاورقی : 1 - بحار الانوار ج 45 ص 119 ، مقتل الحسين خوارزمی ج 2 ص 52 ، مقتل الحسين مقرم ص 426 ، ارشاد شيخ مفيد ص 244، الكامل فی التاريخ ج 4 ، ص 82 ، اللهوف ص 69 ، كشف الغمه ج 2 ص . 67
( گفت مستی و راستی ) . در حال مستی ، حرف راستش را میگفت كه هيچ چيز
را قبول ندارم . مستی ، رسوايش میكرد و الا خود او هم از اين برنامه
استفاده میكرد .
ابن زياد بعد از شهادت اباعبدالله وقتی كه مردم را در مسجد بزرگ كوفه
جمع كرد تا قضيه را به اطلاع آنها برساند ، آنچنان قيافه مذهبی و مقدسی به
خود گرفت كه گفت : الحمدلله الذی اظهر الحق و اهله ، و نصر
اميرالمؤمنين و اشياعه ، و قتل الكذاب بن الكذاب ( 1 ) خدا را شكر
میكنيم كه حقيقت را پيروز كرد و ريشه يك دروغگو و پسر دروغگو را كه
میخواست مردم را بفريبد ، كند . از مردم ، " الهی شكر " میخواست و
شايد صدها " الهی شكر " هم گفتند . اگر يك كور بيداردل نبود ، آن
مجلس را خوب فريب داده بود .
مردی است به نام عبدالله بن عفيف كه خدايش رحمت كند . گاهی وقتها
افرادی در موقعيتهايی جانبازی میكنند كه يك دنيا ارزش دارد . اين مرد
از دو چشم نابينا بود . يك چشمش را در جمل در ركاب علی عليهالسلام و
چشم ديگرش را در صفين در ركاب علی عليهالسلام از دست داده بود . اعمی
بود ، چون اعمی بود ، ديگر كاری از او ساخته نبود و قهرا در جهاد هم
شركت نمیكرد و غالبا به عبادت میپرداخت . آن روز هم در مسجد كوفه بود
. اين مرد وقتی كه اين جمله را شنيد از جا حركت
پاورقی : 1 - بحار الانوار ج 45 ص 119 ، مقتل الحسين خوارزمی ج 2 ص 52 ، مقتل الحسين مقرم ص 426 ، ارشاد شيخ مفيد ص 244، الكامل فی التاريخ ج 4 ، ص 82 ، اللهوف ص 69 ، كشف الغمه ج 2 ص . 67 |