كند كه من رفتم . ديگر بيش از اين حرفی نيست . اين مقدار استغناء قطعا
در دنيا نظير ندارد .
از اين بالاتر ، شب عاشورا است كه اصحاب و اهل بيتش را جمع میكند و
از آنها تمجيد و تشكر میكند . بعد به آنها میگويد : بدانيد از همه شما
متشكر و ممنونم ، ولی بدانيد كه دشمنان با شما كاری ندارند ، و اگر
بخواهيد برويد مانع شما نمیشوند ، من هم از نظر شخص خودم كه با من بيعت
كردهايد بيعت خودم را از دوش شما برداشتم و محظور بيعت هم با من
نداريد ، هر كس میخواهد برود آزاد است . حسين عليهالسلام از اهل بيت و
اصحابی كه درباره آنها گفته است كه اهل بيتی بهتر و باوفاتر از اينها
سراغ ندارم ، اين مقدار استغناء نشان میدهد و هرگز سخنانی از اين قبيل كه
من را تنها نگذاريد ، من غريبم ، مظلومم ، بيچارهام نمیگويد . البته
تكليف دين خدا را بر نمیدارد ، لذا با افراد كه اتمام حجت میكرد ، اگر
در آنها تمايل به ماندن نمیديد به آنها میگفت از اين صحنه دور بشويد
زيرا كه من نمیخواهم شما به عذاب الهی گرفتار شويد ، چون اگر از كسی
استمداد بكنم و او صدای استمداد مرا بشنود و مرا مدد نكند ، خداوند او را
به عذاب جهنم مبتلا خواهد كرد . اين درس استغناء درس كوچكی نبود . همين
استغناء بود كه بعدها روحيه استغناء به وجود آورد و چقدر قيامها و نهضتها
به وجود آمد .
حسينبنعلی ( عليهماالسلام ) درس غيرت به مردم داد ، درس تحمل و
بردباری به مردم داد ، درس تحمل شدائد و سختيها به مردم داد . اينها
برای
|