شده است . يكی از موارد استثنای غيبت كه همه علمای‏بزرگ مرتكب اين‏
غيبت شده‏اند و آن را لازم و بلكه احيانا واجب می‏دانند ، جرح راوی است .
يعنی چه ؟ يعنی : شخصی حديث روايت می‏كند ، از پيغمبر ( ص ) حديث‏
روايت می‏كند ، از امام ( ع ) حديث روايت می‏كند ، آيا شما فورا بايد
قبول كنيد ؟ نه ، بايد تحقيق كنيد كه او چگونه آدمی است ، آيا راستگو
است يا دروغگو ؟ اگر در زندگی اين آدم نقطه ضعفی را كشف كرديد ، اگر
عيبی ، نقصی ، دروغی ، فسقی را كشف كرديد ، اينجا بر شما نه تنها جايز
است ، بلكه لازم است كه در متن كتابها ، اين آدم را رسوا كنيد . اين‏
اسمش جرح است . با اينكه غيبت است ، با اينكه بدگويی است ، و غيبت‏
و بدگويی نه از مرده جائز است و نه از زنده ، ولی در اينجا كه
تحريف‏حقايق است ، قلب‏حقايق است ، بايد او را رسوا كنيد . دروغگو را
بايد رسوا كرد .
يك عالم ممكن است در يك زمينه ، بزرگ هم باشد ، مانند ملاحسين‏كاشفی‏
كه خيلی مردملايی بوده است ! اما روضةالشهدايش پر از دروغ است . به همه‏
دروغ بسته حتی به ابن‏زياد و عمرسعد هم دروغ بسته است ! نوشته است ابن‏
زياد پنجاه خروار زر سرخ به عمرسعد داد كه آمد كربلا و دست به اين كار زد
! هر كس بشنود می‏گويد : پس عمرسعد خيلی هم تقصير نداشته است ، پنجاه‏
خروار طلا را به هر كس بدهند دست به اين كار می‏زند . در مورد
ملاآقای‏دربندی اتفاق‏نظر است كه آدم خوبی بوده است . حتی مرحوم حاجی‏نوری‏
كه از كتابش انتقاد می‏كند و به حق هم انتقاد می‏كند ، می‏گويد :