است ، بايد گرفت . احساسات دينی صدها هزار و شايد ميليونها نفر از
مردم را به نفع مقاصد خويش در اختيار گرفت . خدا می‏داند كه معاويه در
روضه عثمان خواندنهای خود ، چقدر از مردم اشك گرفته است ، آن ، در زمان‏
خلفای پيش از عثمان ، آن هم دوره عثمان ، اين هم در قتل عثمان كه تقريبا
مقارن است با خلافت علی عليه السلام .
بعد از شهادت علی عليه السلام ، معاويه خليفه مطلق مسلمين شد و ديگر
همه قدرتها در اختيار او قرار گرفت . در اينجا يك قدرت چهارم را نيز
توانست استخدام بكند و آن اين بود كه شخصيتهای دينی و به اصطلاح امروز
روحانيت را اجير خودش كرد . از آن روز بود كه يك مرتبه شروع كردند به‏
جعل و وضع حديث در مدح عثمان و حتی مقداری در مدح شيخين ، چون معاويه ،
اين را به نفع خودش می‏دانست و به ضرر علی عليه السلام . و چه پولها كه‏
در اين راه مصرف و خرج شد . علی عليه السلام در كلمات خودشان به خطر
عظيم بنی‏اميه اشاره‏ها كرده‏اند . خطبه‏ای است كه اول آن راجع به خوارج‏
است و در اواخر عمرشان هم انشاء كرده‏اند . می‏فرمايند : « فانا فقات عين‏
الفتنه » ( 1 ) من بودم كه چشم فتنه را در آوردم ( مقصود داستان خوارج‏
است ) ، يك مرتبه در وسط كلام گريز می‏زنند به بنی اميه : « الا و ان‏
اخوف الفتن عندی عليكم ، فتنه بنی‏اميه فانها فتنه عمياء مظلمه » ( 2 )
ولی فتنه و داستان خوارج آنقدر خطر بزرگی نيست ، يعنی بزرگ است اما از
آن بزرگتر و خطرناكتر ، فتنه بنی‏اميه است .

پاورقی :
2 و 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 92 ص . 273