پاورقی : 1 - اللهوف ، ص 41 و مناقب ابنشهرآشوب ، ج 4 ، صفحه 110 و مقتلالحسين مقرم ص 6 و 286 ، تحف العقول ص . 173
سخن هستند میدانند كه ممكن نيست انسان در حال عادی بتواند سخن عاليی
بگويد كه در حد اعلای اوج باشد . روح بشر بايد به اهتزاز بيايد . مخصوصا
اگر سخن از نوع مرثيه باشد ، دل انسان بايد خيلی سوخته باشد تا مرثيه
خوب بگويد . اگر بخواهد غزل بگويد بايد سخت دچار احساسات عشقی باشد تا
غزل خوبی بگويد . اگر بخواهد حماسه بگويد بايد سخت احساسات حماسی داشته
باشد تا يك سخن حماسی بگويد . وقتی خطبههای اباعبدالله ( ع ) ايراد
میشود ، مخصوصا يكی از آن خطبههائی كه در روز عاشورا ايراد میكند و از
مفصلترين خطبههاست ، [ عمرسعد بر لشكريان خود میترسد ] . امام برای
خواندن اين خطبه از اسب پياده شد و برای اينكه میخواست يك جای
مرتفعتری باشد تا صدايش بهتر برسد ، بر بالای شتر رفت و فرياد زد :
²تبالكم ايتها الجماعة و ترحا حين استصرختمونا والهين، فأصرخناكم موجفين»
( 1 ) . كه براستی نمونهای از خطبههای علی عليهالسلام است و اگر خطبههای
علی عليهالسلام را كنار بگذاريم ديگر خطبهای به اين پرشوری در دنيا پيدا
نمیشود . و سه بار صحبت كرد . عمرسعد بر لشكريان خود ترسيد كه مبادا نطق
حسين ( ع ) آنها را تحت تأثير قرار دهد . نوبت بعد كه اباعبدالله ( ع )
شروع به صحبت كرد ، از آنجا كه روح دشمن شكست خورده بود ، عمرسعد دستور
داد فرياد كنيد و به دهانهايتان بزنيد تا صدای حسين ( ع ) را كسی نشنود .
آيا اين علامت شكست نيست ؟ آيا اين علامت پيروزی حسين ( ع ) نيست ؟
پاورقی : 1 - اللهوف ، ص 41 و مناقب ابنشهرآشوب ، ج 4 ، صفحه 110 و مقتلالحسين مقرم ص 6 و 286 ، تحف العقول ص . 173 |