گذشته از اينكه از نظر قرائن تاريخی روشن است ، از نظر منطق و روايات و
براساس اعتقاد ما مبنی بر امامت حضرت سيدالشهداء نيز تاييد می‏شود .
يكی از مسائلی كه هم تاريخ درباره آن صحبت كرده و هم اخبار و احاديث‏
از آن سخن گفته‏اند ، اين است كه چرا اباعبدالله در اين سفر پر خطر ، اهل‏
بيتش را همراه خود برد ؟ خطر اين سفر را همه پيش بينی می‏كردند ، يعنی‏
يك امر غير قابل پيش بينی حتی برای افراد عادی نبود . لهذا قبل از آنكه‏
ايشان حركت بكنند تقريبا می‏شود گفت تمام كسانی كه آمدند و مصلحت‏
انديشی كردند ، حركت دادن اهل بيت به همراه ايشان را كاری بر خلاف‏
مصلحت تشخيص دادند ، يعنی آنها با حساب و منطق خودشان كه در سطح عادی‏
بود و به مقياس و معيار حفظ جان اباعبدالله و خاندانش ، تقريبا به‏
اتفاق آراء به ايشان می‏گفتند آقا ! رفتن خودتان خطرناك است و مصلحت‏
نيست يعنی جانتان در خطر است ، تا چه رسد كه بخواهيد اهل بيتتان را هم‏
با خودتان ببريد . اباعبدالله جواب داد نه ، من بايد آنها را ببرم . به‏
آنها جوابی می‏داد كه ديگر نتوانند در اين زمينه حرف بزنند . به اين‏
ترتيب كه جنبه معنوی مطلب را بيان می‏كرد ، كه مكرر شنيده‏ايد كه ايشان‏
استناد كردند و به رؤيايی كه البته در حكم يك وحی قاطع است . فرمود :
در عالم رؤيا جدم به من فرموده است : « ان الله شاء ان يراك قتيلا » (1)
گفتند پس اگر اين طور است ، چرا اهل بيت و بچه‏ها را همراهتان می‏بريد ؟
پاسخ دادند اين را

پاورقی :
2 و 1 - بحار الانوارج 44 صفحه 364 ، مقتل الحسين مقرم صفحه 195.