پاورقی : 1 - بحارالانوار ، ج 45 ، ص 135 و اللهوف ، ص . 77
علی ( ع ) از آن جنبه ای كه مورد جنايت جانيان است مورد مطالعه ما قرار
بگيرد ؟ چرا شعارهائی كه به نام حسينبنعلی ( عليهماالسلام ) میدهيم و
مینويسيم ، از صفحه تاريك عاشورا گرفته شود ؟ چرا ما صفحه نورانی اين
داستان را كمتر مطالعه میكنيم ، در حالی كه جنبه حماسی اين داستان صد
برابر بر جنبه جنائی آن میچربد . و نورانيت اين حادثه بر تاريكی آن خيلی
میچربد پس بايد اعتراف كنيم كه يكی از جانيهای بر حسين بن علی ( عليهما
السلام ) ما هستيم كه از اين تاريخچه فقط يك صفحهاش را میخوانيم ، و
صفحه ديگرش را نمیخوانيم . جانيهای بر امامحسين ( ع ) آنهائی هستند كه
اين تاريخچه را از نظر هدف منحرف كرده و میكنند .
حسين ( ع ) را يك روز كشتند و سر او را از بدن جدا كردند ، اما حسين (
ع ) كه فقط اين تن نيست ، حسين ( ع ) كه مثل من و شما نيست ، حسين ( ع
) يك مكتب است و بعد از مرگش زندهتر میشود . دستگاه بنیاميه خيال كرد
كه حسين ( ع ) را كشت و تمام شد ، ولی بعد فهميد كه مرده حسين ( ع ) از
زنده حسين ( ع ) مزاحمتر است ، تربت حسين ( ع ) كعبه صاحبدلان است .
زينب هم به يزيد همين را گفت . گفت اشتباه كردی ، « كد كيدك واسع
سعيك ، ناصب جهدك فوالله لا تمحواذ كرنا ، و لا تميت وحينا » ، ( 1 )
هر نقشهای كه داری بكار ببر ولی مطمئن باش تو نمیتوانی برادر مرا بكشی و
بميرانی ، برادر من زندگيش طور ديگر است ، او نمرد ، بلكه زندهتر شد .
در آن وقت مرثيه گوها مثل مرثيه گوهای حالا نبودند . " كميت " مرثيهگو
بود ، " دعبل خزائی " مرثيه گو بود . همان دعبلخزائی كه گفت پنجاهسال
است كه من دار خودم را بدوش كشيدهام . او طوری مرثيه میگفت كه تخت
خلفای
پاورقی : 1 - بحارالانوار ، ج 45 ، ص 135 و اللهوف ، ص . 77 |