آن منيت نيست ، در آن خود پرستی نيست ، خدا پرستی است. در روز عاشورا
حسين عليه‏السلام حد آخر مقاومت را هم می‏كند ، ديگر وقتی است كه به كلی‏
توانايی از بدنش سلب شده است . يكی از تيراندازان ستمكار تير زهرآلودی‏
را به كمان می‏كند و بسوی اباعبدالله ( ع ) می‏اندازد كه در سينه
اباعبدالله ( ع ) می‏نشيند و آقا ديگر بی‏اختيار روی زمين می‏افتد . چه‏
می‏گويد ؟ آيا در اين لحظه تن به ذلت می‏دهد ؟ آيا خواهش و تمنا می‏كند ؟
نه ، بلكه بعد از گذشت اين دوره جنگيدن رويش را بسوی همان قبله‏ای كه از
آن هرگز منحرف نشده است می‏كند و می‏فرمايد : « رضا بقضائك و تسليما
لامرك و لا معبود سواك يا غياث المستغيثين » ( 1 ) اين است حماسه الهی‏
، اين است حماسه انسانی .
و لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظيم و صلی الله علی محمد و آله‏
الطاهرين .

پاورقی :
1 - نظير اين عبارت در قمقام زخار صفحه 463 و مقتل‏الحسين ، مقرم ، ص‏
357 ذكر شده است .