شمر نيست . در آنجا ، قهرمان حسين ( ع ) است . در آن صفحه ، ديگر
جنايت نيست ، تراژدی نيست ، بلكه حماسه است ، افتخار و نورانيت است‏
، تجلی حقيقت و انسانيت است ، تجلی حق‏پرستی است . آن صفحه را كه نگاه‏
كنيم ، می‏گوئيم بشريت حق دارد به خودش ببالد . اما وقتی صفحه سياهش را
مطالعه می‏كنيم می‏بينيم كه بشريت سر افكنده است و خودش را مصداق آن آيه‏
می‏بيند كه می‏فرمايد : « قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و
نحن نسبح بحمدك و نقدس لك »( 1 ) مسلما جبرئيل‏امين در مقابل اعلام خدا
كه فرمود : « انی جاعل فی الارض خليفة »( 2 ) سؤالی نمی‏كند ، بلكه آن‏
دسته از فرشتگان كه فقط صفحه سياه بشريت را می‏ديدند و صفحه ديگر آن را
نمی‏ديدند ، از خدا اين سؤال را می‏كردند كه آيا می‏خواهی كسانی را در زمين‏
قرار دهی كه فساد كنند و خونها بريزند ؟ و خدا در جواب آنها فرمود :
« انی اعلم ما لا تعلمون »( 3 ) من می‏دانم چيزی را كه شما نمی‏دانيد .
آن صفحه ، صفحه‏ای است كه ملك اعتراض می‏كند ، بشر سرافكنده است و
اين صفحه ، صفحه‏ای است كه بشريت به آن افتخار می‏كند . چرا بايد حادثه‏
كربلا را هميشه از نظر صفحه سياهش مطالعه كنيم ؟ و چرا بايد هميشه‏
جنايتهای كربلا گفته شود ؟ چرا هميشه بايد حسين‏بن

پاورقی :
1 - ملائكه گفتند پروردگارا ! آيا كسانی را خواهی گماشت كه در زمين‏
فساد كنند و خونها بريزند و حال آنكه ما خود ، تو را تسبيح و تقديس‏
می‏كنيم ؟ سوره بقره ، آيه . 30
2 و 3 - سوره بقره ، آيه . 30