اينجا احتمالات ديگری هم هست ( و جمع ميان اينها يعنی اينكه همه اينها
درست باشد هم ممكن است ) . يكی از اين احتمالات در معنی كلمه مبين ، بی‏
پرده سخن گفتن است . يعنی پيامبران نه فقط مغلق و پيچيده و معقد سخن‏
نمی‏گفتند ، بلكه با مردم بی‏رودربايستی و بی‏پرده حرف می‏زدند ، سخن خود را
با گوشه و كنايه نمی‏گفتند ، اگر احساس می‏كردند مطلبی را بايد گفت ، در
نهايت صراحت و روشنی به مردم می‏گفتند . « ا تعبدون ما تنحتون »؟ ( 1 )
آيا تراشيده‏های خودتان را داريد عبادت می‏كنيد ؟
مسئله دوم كه قرآن مجيد در مسئله تبليغ روی آن تكيه می‏كند ، چيزی است‏
كه از آن به " نصح " تعبير می‏نمايد . ما معمولا نصح را به خيرخواهی‏
ترجمه می‏كنيم . البته اين معنا درست است ولی ظاهرا خيرخواهی عين معنی‏
نصح نيست ، لازمه معنی نصح است . " نصح " ظاهرا در مقابل " غش "
است . شما اگر بخواهيد به كسی شير بفروشيد ، ممكن است شير خالص به او
بدهيد و ممكن است خدای ناخواسته شيری كه داخلش آب كرده‏ايد بدهيد ، يا
اگر می‏خواهيد سكه طلائی را به كسی بدهيد ممكن است آن را به صورت خالص‏
بدهيد ( در حد عيارهای معمولی ) ، و ممكن است به صورت مغشوش بدهيد ،
يعنی در آن غش باشد . نصح در مقابل غش است . ناصح واقعی آن كسی است‏
كه خلوص كامل داشته باشد . توبه نصوح يعنی توبه خالص . مبلغ بايد ناصح‏
و خالص و مخلص باشد ، يعنی در گفتن خودش هيچ هدف و غرضی جز رساندن‏
پيام كه خير آن طرف است ، نداشته باشد .

پاورقی :
1 - سوره صافات ، آيه . 95