بنی‏اميه افراد به اصطلاح روشنفكر و دراك آن زمان را درست مثل مرغی كه‏
دانه‏ها را جمع بكند ، يكی يكی جمع می‏كردند و سر به نيست می‏نمودند . و چه‏
قتلهای فجيعی در اين زمينه انجام دادند .
مسئله سوم ، هتك حرمتهای الهی است . ديگر حرامی باقی نمی‏ماند مگر
اينكه اينها مرتكب خواهند شد و عقد و بسته‏ای از اسلام باقی نمی‏ماند جز
اينكه باز می‏كنند : « لا يدعو لله محرما الا استحلوه و لا عقدا الا حلوه » (
1 ) . چهارم اينكه مسئله به اين جا پايان نمی‏گيرد ، بلكه عملا با اسلام‏
مخالفت می‏كنند و برای اينكه مردم را واژگونه كنند ، اسلام را واژگونه‏
می‏كنند . « و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا » ( 2 ) . اسلام را می‏پوشانند
به تن مردم امام آنچنان كه پوستينی را وارونه بپوشانند . شما می‏دانيد كه‏
خاصيت پوستين يعنی گرم كردن و نيز زيبايی نقش و نگارهای آن وقتی بروز
می‏كند كه آن را درست بپوشند . اگر پوستين را وارونه بپوشند ، يك ذره‏
گرما ندارد و بعلاوه يك امر وحشتناكی می‏شود كه مورد تمسخر افراد قرار
می‏گيرد . علی عليه السلام كه شهيد شد برخلاف پيش بينی‏های معاويه كه علی‏
با كشته شدنش تمام می‏شود ، به صورت يك سمبل در جامعه زنده شد ، اگر چه‏
به عنوان يك فرد كشته شد . يعنی فكر علی بعد از مردنش بيشتر گسترش‏
يافت و بعد شيعه‏ها در مقابل حزب اموی دور همديگر جمع شدند ، همفكريها
پيدا شد و در واقع آن وقت بود كه شيعه علی به صورت يك جمعيت‏

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 97 ص . 290
2 - نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 107 ص . 324