و راست هم گفته‏اند . اما اگر ملتی همه چيز داشته باشد ولی شخصيت خودش‏
را ببازد ، هيچ چيز نخواهد داشت و خواه‏ناخواه در ملتهای ديگر جذب می‏شود
. وای به حال اين خودباختگی كه متأسفانه در جامعه امروز ما وجود دارد .
در گفتارهای اقبال‏لاهوری خواندم كه موسولينی گفته است : انسان بايد آهن‏
داشته باشد تا نان داشته باشد ، يعنی اگر می‏خواهی نان داشته باشی ، زور
داشته باش . ولی اقبال می‏گويد : اين حرف درست نيست . اگر می‏خواهی نان‏
داشته باشی ، آهن باش ، نمی‏گويد آهن داشته باش ، بلكه آهن باش . يعنی‏
شخصيت تو شخصيتی محكم به صلابت‏آهن باشد . می‏گويد شخصيت داشته باش ،
چرا به زور متوسل می‏شوی ، چرا به اسلحه متوسل می‏شوی ، چرا می‏گوئی اگر
می‏خواهی نان داشته باشی بايد اسلحه داشته باشی ؟ بگو اگر می‏خواهی هر چه‏
داشته باشی خودت آهن باش ، خودت فولاد باش ، خودت شخصيت داشته باش‏
. خودت صلابت داشته باش ، خودت منش داشته باش . اگر يك ملت بيچاره‏
و بدبخت ايمانش را به آنچه كه خودش از فلسفه زندگی دارد از دست بدهد
و مرعوب يك ملت ديگر بشود ، در تمام مسائل آنجور فكر می‏كند كه ديگران‏
فكر می‏كنند و اصلا نمی‏تواند شخصا در مسائل قضاوت بكند . هر موضوعی را فقط
به دليل اينكه مد است يا پديده قرن است ، بدليل اينكه در جامعه آمريكا
و در جامعه اروپا پذيرفته شده است ، می‏پذيرد و ديگر منطق سرش نمی‏شود .
در يكی دو سال قبل در كتابی از يك نفر از متجددين ايرانی كه