اين طور هست .
من نمیدانم ، شايد شخص اباعبدالله در اين مورد نظر داشته . البته اين
مطلب را اثبات نمیكنم ولی نفی هم نمیكنم . داستان كربلا در هزار و
دويست سال پيش روی صفحه كتاب آمده ، يك وقتی آمده كه كسی فكر نمیكرده
كه اين حادثه اين قدر گسترش پيدا خواهد كرد . متن تاريخ اين حادثه گويی
اساسا برای يك نمايشنامه نوشته شده است ، شبيه پذير است ، گويی دستور
دادهاند كه آن را برای صحنه بودن بسازند . شهادتهای فجيع ما زياد داريم
ولی اين داستان به اين شكل آيا میتواند تصادف باشد و تعمد نباشد و
اباعبدالله به اين مطلب توجه نكرده باشد ؟ من نمیدانم ، ولی بالاخره قضيه
اين طور است و باور هم نمیكنم كه تعمدی در كار نباشد .
از امام تقاضای بيعت میكنند ، بعد از سه روز امام حركت میكند و میرود
به مكه و به اصطلاح مهاجرت میكند و در مكه كه حرم امن الهی است ، سكنی
میگزيند و شروع به فعاليت میكند . چرا به مكه رفت ؟ آيا به اين جهت كه
مكه حرم امن الهی بود و معتقد بود كه بنی اميه مكه را محترم خواهند شمرد
؟ يعنی درباره بنی اميه ، چنين اعتقاد داشت كه اگر سياستشان اقتضا بكند
و بخواهند او را در مكه بكشند ، اينكار را نمیكنند ؟ يا نه ، رفتن به مكه
اولا برای اين بود كه خود اين مهاجرت ، اعلام مخالفت بود . اگر در مدينه
میماند و میگفت من بيعت نمیكنم صدايش آنقدر به عالم اسلام نمیرسيد .
بدين جهت هم گفت بيعت نمیكنم و هم اهل بيتش را حركت داد و برد به
|