علی ( ع ) از آن جنبه ای كه مورد جنايت جانيان است مورد مطالعه ما قرار
بگيرد ؟ چرا شعارهائی كه به نام حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) می‏دهيم و
می‏نويسيم ، از صفحه تاريك عاشورا گرفته شود ؟ چرا ما صفحه نورانی اين‏
داستان را كمتر مطالعه می‏كنيم ، در حالی كه جنبه حماسی اين داستان صد
برابر بر جنبه جنائی آن می‏چربد . و نورانيت اين حادثه بر تاريكی آن خيلی‏
می‏چربد پس بايد اعتراف كنيم كه يكی از جانيهای بر حسين بن علی ( عليهما
السلام ) ما هستيم كه از اين تاريخچه فقط يك صفحه‏اش را می‏خوانيم ، و
صفحه ديگرش را نمی‏خوانيم . جانيهای بر امام‏حسين ( ع ) آنهائی هستند كه‏
اين تاريخچه را از نظر هدف منحرف كرده و می‏كنند .
حسين ( ع ) را يك روز كشتند و سر او را از بدن جدا كردند ، اما حسين (
ع ) كه فقط اين تن نيست ، حسين ( ع ) كه مثل من و شما نيست ، حسين ( ع‏
) يك مكتب است و بعد از مرگش زنده‏تر می‏شود . دستگاه بنی‏اميه خيال كرد
كه حسين ( ع ) را كشت و تمام شد ، ولی بعد فهميد كه مرده حسين ( ع ) از
زنده حسين ( ع ) مزاحمتر است ، تربت حسين ( ع ) كعبه صاحبدلان است .
زينب هم به يزيد همين را گفت . گفت اشتباه كردی ، « كد كيدك واسع‏
سعيك ، ناصب جهدك فوالله لا تمحواذ كرنا ، و لا تميت وحينا » ، ( 1 )
هر نقشه‏ای كه داری بكار ببر ولی مطمئن باش تو نمی‏توانی برادر مرا بكشی و
بميرانی ، برادر من زندگيش طور ديگر است ، او نمرد ، بلكه زنده‏تر شد .
در آن وقت مرثيه گوها مثل مرثيه گوهای حالا نبودند . " كميت " مرثيه‏گو
بود ، " دعبل خزائی " مرثيه گو بود . همان دعبل‏خزائی كه گفت پنجاه‏سال‏
است كه من دار خودم را بدوش كشيده‏ام . او طوری مرثيه می‏گفت كه تخت‏
خلفای

پاورقی :
1 - بحارالانوار ، ج 45 ، ص 135 و اللهوف ، ص . 77