رسيده بود ، درست می‏گفتند . آنكه دستش به گوش فيل رسيده بود ، گفت‏
شكل بادبزن است ، راست می‏گفت ، آن چيزی را كه او لمس كرده بود ، شكل‏
بادبزن بود ، اما فيل به شكل باد بزن نبود . آن كس كه دستش به خرطوم‏
فيل خورده بود ، گفت فيل به شكل ناودان است . هم درست بود و هم غلط .
درست بود از آن جهت كه چيزی كه او لمس كرده بود ، به شكل ناودان بود و
غلط بود چون فيل به شكل ناودان نبود . فيل يك مجموعه است كه يك عضوش‏
مثل پشت بام است يعنی پشت فيل و يك عضوش مثل استوانه است يعنی پای‏
فيل ، يك عضو ديگرش مثل ناودان است يعنی خرطوم فيل ، اما فيل در مجموع‏
خودش فيل است . اين است كه برداشتها ، هم درست است و هم در عين حال‏
غلط .
برداشت امثال " دعبل خزاعی " از نهضت اباعبدالله ، به تناسب زمان‏
، فقط جنبه‏های پرخاشگری آن است . برداشت " محتشم كاشانی " جنبه‏های‏
تاثر آميز ، رقت آور و گريه آور آن است . برداشت " عمان سامانی " يا
صفی عليشاه از اين نهضت ، برداشتهای عرفانی ، عشق الهی ، محبت الهی و
پاكبازی در راه حق است كه اساسی ترين جنبه‏های قيام حسينی جنبه پاكبازی‏
او در راه حق است . همه اين برداشتها درست است ولی به عنوان يكی از
جنبه‏ها . او كه از جنبه حماسی گفته ، او كه از جنبه اخلاقی گفته است ، او
كه از جنبه پند و اندرز گفته است ، همه درست گفته‏اند ، ولی برداشت هر
يك ، از يك جنبه و عضو اين نهضت است نه از تمام اندام آن . وقتی‏
بخواهيم به جامعيت اسلام نظر بيفكنيم