سالار كسانی كه زير بار زور نرفتند حسين بن علی است . از اين ديد كه نگاه‏
می‏كنيم ، همه‏اش حماسه و پرخاشگری و اعتراض و انتقاد می‏بينيم . از ديد
ديگری نگاه می‏كنيم ، يك مقام ديگر ، در يك كرسی ديگر ، يك خيرخواه ،
يك واعظ ، يك اندرزگو را می‏بينيم كه حتی از سرنوشت شوم دشمنان خودش‏
ناراحت است كه اينها چرا بايد به جهنم بروند ، چرا اين قدر بدبختند .
در اينجا آن تحرك حماسه ، جای خودش را می‏دهد به سكون اندرز . ببينيد
در همان روز عاشورا و غير عاشورا چه اندرزها به مردم داده است . اصحابش‏
چقدر اندرز داده‏اند ، حنظله بن اسعد الشبامی چه اندرزها داده ، زهير بن‏
قين چه اندرزها داده ، حبيب بن مظاهر چه اندرزها داده است ! وجود
مبارك اباعبدالله از بدبختی اينها متاثر بود ، نمی‏خواست حتی يك نفرشان‏
به اين حال بماند ، با مردم لج نمی‏كرد بلكه به هر زبانی بود می‏خواست يك‏
نفر هم كه شده از آنها كم بشود . او نمونه جدش بود ، « لقد جائكم رسول‏
من انفسكم عزيز عليه ما عنتم ، حريص عليكم بالمؤمنين رؤف رحيم »( 1 )
. آيا می‏دانيد معنی عزيز عليه ما عنتم ، چيست ؟ يعنی بدبختی شما بر او
گران است . بدبختی دشمنان پيغمبر بر پيغمبر گران بود . آنها خودشان كه‏
نمی‏فهميدند ، اين بدبختيها بر اباعبدالله گران بود . يكدفعه سوار شتر
می‏شود و می‏رود ، باز برمی‏گردد ، عمامه پيغمبر را بسر می‏گذارد ، لباس‏
پيغمبر را می‏پوشد ، سوار اسب می‏شود و به سوی آنها می‏رود بلكه بتواند از
اين گروه شقاوت كاران كسی را كم كند . در اينجا می‏بينيم حسين يكپارچه‏
محبت

پاورقی :
1 - سوره توبه آيه . 128