« انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه »(1) در حادثه كربلا ، خودش را در عمل‏
نشان می‏دهد و همچنين آيات ديگر قرآن كه بعد انشاء الله توفيق پيدا بكنم‏
به عرض می‏رسانم .
ما می‏بينيم در طول تاريخ ، برداشتها از حادثه كربلا خيلی متفاوت بوده‏
است . قبلا اشاره كردم كه مثلا برداشت " دعبل خزاعی " از شعرای معاصر
حضرت رضا عليه السلام ، برداشت " كميت اسدی " از شعرای معاصر امام‏
سجاد و امام باقر عليه السلام با برداشت مثلا محتشم كاشانی يا سامانی و يا
صفی عليشاه متفاوت است . آنها يك جور برداشت كرده‏اند ، محتشم جور
ديگری برداشت كرده است ، سامانی جور ديگری برداشت دارد ، صفی عليشاه‏
طور ديگری و اقبال لاهوری به گونه‏ای ديگر . اين ، چگونه است ؟ و به نظر
من همه اينها ، برداشتهای صحيح است ( البته برداشتهای غلط هم وجود دارد
، با برداشتهای غلط كاری ندارم ) ، ولی ناقص است . صحيح است ولی كامل‏
نيست . صحيح است يعنی غلط و دروغ نيست ولی يك جنبه آن است .
مثل همان داستان فيل است كه ملای رومی نقل كرده است كه عده‏ای در
تاريكی می‏خواستند با لمس كردن ، آن را تشخيص بدهند . آنكه به پشت فيل‏
دست زده بود يك طور قضاوت می‏كرد ، آنكه به گوش فيل دست زده بود طور
ديگری قضاوت می‏كرد . اين قضاوتها هم درست بود و هم غلط بود . غلط بودن‏
از آن جهت كه فيل به عنوان يك مجموعه ، آن نبود كه آنها می‏گفتند و
درست بود يعنی به آن نسبت كه دستشان به فيل

پاورقی :
1 - سوره توبه ، آيه . 111