نوشته‏های كوچك كه حجمشان به اندازه يك كتاب نيست را رساله می‏گويند ،
و حال آنكه موضوع رساله به پيامی ارتباط ندارد . مثلا فرض كنيد كسی‏
كتابچه‏ای می‏نويسد درباره ريشه فلان لغت ، درباره دستور زبان فارسی يا
دستور زبان عربی ، می‏گويند فلانی در فلان موضوع رساله‏ای نوشته است ، در
حالی كه اين اسم با آن موضوع ( مثلا ريشه لغت ) جور در نمی‏آيد .
" رساله " در جايی بايد به كار رود كه پيامی در كار باشد ، اما كسی‏
كه يك مسئله علمی يا ادبی را حل كرده است ، پيامی برای كسی نياورده‏
است . در اين مورد استعمال اين كلمه درست نيست . ولی اخيرا كلمه "
رسالت " را در لفظ فارسی به كار می‏برند و مثلا می‏گويند فلانی رسالتی در
جامعه خودش دارد . يعنی امروز در مورد كسی كه احساس می‏كند برای جامعه‏
خودش و در جامعه خودش وظيفه‏ای دارد كه بايد آن را انجام بدهد ، می‏گويند
او رسالتی دارد ، و اين تعبير ، و آن تعبيری كه در قرآن برای كلمه "
رسالت " آمده است ، اگر يكی نباشند خيلی به هم نزديكند ، و به عبارت‏
ديگر ، اين مفهوم به مفهوم رسالت در قرآن بسيار نزديك است . قرآن‏
می‏فرمايد : « الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله‏
( 1 ) ، آنانكه پيامهای الهی را به مردم می‏رسانند و جز از خدا از احدی‏
بيم ندارند . اين ، شرط بزرگی برای پيام‏رسان است كه بعدها اگر موفق شديم‏
، انشاء الله درباره‏اش بحث می‏كنيم .
وقتی معلوم شد كه " ابلاغ " يا " تبليغ " رساندن پيام است ، نتيجه‏

پاورقی :
1 - سوره احزاب آيه . 39