ندارد . ناگهان در نقطه‏ای از آن بيابان نوری را می‏بيند ( در وادی طور ،
وادی سينا ) . فكر می‏كند آتش است . می‏رود آنجا ، معلوم می‏شود كه آتش‏
نيست ، جريان ، جريان ديگری است . در همانجا موسی بن عمران مبعوث‏
می‏شود ، ندا می‏رسد كه از اين به بعد رسول ما هستی يعنی مبلغ خدا هستی ،
پيام ما را بايد به فرعون و فرعونيان برسانی . موسی می‏فهمد كه يك مبلغ ،
شرايطی دارد . پيغمبری خودش را كافی نمی‏داند ، تقاضاهايی دارد : « رب‏
اشرح لی صدری » ( 1 ) خدايا به من حوصله فراوان بده ، شرح صدر بده‏
آنچنانكه عصبانی نشوم ، ناراحت نشوم ، به تنگ نيايم ، دريا دلم كن كه‏
كار تبليغ دريادلی می‏خواهد ، « و يسر لی امری »( 2 ) اين ماموريت سنگين‏
را بر من آسان گردان ( ببينيد كار تبليغ را ما چقدر كوچك می‏شماريم و
موسی بن عمران چقدر بزرگ می‏شمارد ) . مؤيد اين مطلب مطلبی است راجع به‏
پيغمبر اكرم . قرآن كريم به پيغمبر اكرم راجع به ماموريتش يعنی تبليغ‏
اسلام و هدايت مردم می‏فرمايد : « انا سنلقی عليك قولا ثقيلا » ( 3 )
عنقريب يك بار سنگين به دوش تو خواهيم گذاشت . باری است كه به دوش‏
پيغمبر سنگينی می‏كند ! به دوش پيغمبران سنگينی می‏كند ! چه می‏گوئيم ما ؟!
موسی عليه السلام در ادامه تقاضاهای خود گفت : « و احلل عقده من لسانی‏
( 4 ) خدايا گره را از زبان من باز كن ، به من بيانی رسا و گوارا بده ،
سخنوری و ناطقه بده . « يفقهوا قولی »( 5 ) به من قدرت تفهيم بده كه‏

پاورقی :
1 - سوره طه ، آيه . 25
2 - سوره طه ، آيه . 26
3 - سوره مزمل ، آيه . 5
4 - سوره طه ، آيه . 27
5 - سوره طه ، آيه . 28