پاورقی : 1- اصول كافی جلد ، 1 صفحه 32 كتاب فضل علم ، بصائر الدرجات صفحه 10.
بود ، چون كوفه را در زمان عمربن خطاب ساختند . اين شهر را عمر دستور
داد بسازند برای اينكه لشكريان اسلام در نزديكی ايران مركزی داشته باشند .
در آن وقت معلوم نيست همه جمعيت كوفه آيا به صد هزار نفر میرسيده است
يا نه ؟ اينكه يك ميليون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و
حسين بن علی هم سيصد هزار نفر آنها را بكشد ، با عقل جور در نمیآيد . اين
، قضيه را بكلی از ارزش میاندازد .
گويند كسی در مورد هرات اغراق و مبالغه میكرد و میگفت : هرات يك
زمانی خيلی بزرگ بود . گفتند : چقدر بزرگ بود ؟ گفت : در يك زمان
واحد در هرات بيست و يك هزار احمد يك چشم كله پز وجود داشت . چقدر
ما بايد آدم داشته باشيم و چقدر بايد احمد داشته باشيم و چقدر احمد يك
چشم داشته باشيم و چقدر احمد يك چشم كله پز داشته باشيم كه بيست و يك
هزار احمد يك چشم كله پز وجود داشته باشد !
اين حس اسطوره سازی ، خيلی كارها كرده است . ما نبايد يك سند مقدس
را در اختيار افسانه سازها قرار بدهيم « فان فينا اهل البيت فی كل خلف
عدولا ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تاويل الجاهلين » (1)
، ما وظيفه داريم . حال برای هرات هر كس هر چه میخواهد ، بگويد . آيا
صحيح است در تاريخ حادثه عاشورا ، حادثهای كه ما دستور داريم هر سال آن
را بصورت يك مكتب ، زنده
پاورقی : 1- اصول كافی جلد ، 1 صفحه 32 كتاب فضل علم ، بصائر الدرجات صفحه 10. |