درس ناخوانده‏ها درك نمی‏كنند . در اينجا می‏توان گفت عوام مسؤول نيستند
چون درس خوانده نيستند . گواينكه گاهی عوام مسؤوليتشان اين است كه چرا
درس نمی‏خوانند ؟ اين هم يك منطقی است . ولی اگر عوام مسؤوليت نداشته‏
باشند ، در مسائلی است كه آن مسائل احتياج به تحصيل و درس و كتاب و
معلم دارد . وقتی معلم نديده ، مدرسه نديده ، كتاب نخوانده چرا مسؤول‏
باشد ؟ اما بعضی از مسائل هست كه بشر با فطرت‏سليم ، آنها را درك می‏كند
و ديگر مدرسه و كتاب و معلم نمی‏خواهد ، به تعبير من ديپلم داشتن‏
نمی‏خواهد ، كلاس‏شش را طی كردن نمی‏خواهد ، بلكه عقل داشتن كافی است ،
سلامت عقل كافی است . سپس امام ( ع ) مثال زد ، فرمود : عالمی مردم را
به زهد و تقوا دعوت می‏كند ، ولی در عين حال برخلاف زهد و تقوا عمل می‏كند
! توبه‏فرما است ، اما توبه فرمايان خود ، توبه كمتر كنند و مردم عوام هم‏
اينها را می‏بينند كه بر ضد گفته خودشان عمل می‏كنند ! امام ( ع ) فرمود :
آيا انسان بايد درس‏خوانده و معلم ديده باشد و كلاس طی كرده باشد تا
بفهمد كه چنين آدمی لايق پيروی نيست ؟ عوام قوم يهود اينها را به چشم‏
خودشان می‏ديدند و با عقل خودشان درك می‏كردند ، « و اضطروا بمعارف‏
قلوبهم » ( 1 ) ، با يك معرفت فطری درك می‏كردند كه از چنين كسانی‏
نبايد پيروی كرد معذلك پيروی می‏كردند ، پس مسؤولند .
يك سلسله مسائل هست كه احتياج به درس خواندن ندارد ، به قول معروف‏
خط سياه و سفيد خواندن نمی‏خواهد ، عربی دانستن

پاورقی :
1 - احتجاج طبرسی ، ج 2 ، ص . 457