احساسی است ، از نظر احساسی بسيار قوی است . اين محتوا ، عملی است و
با زندگی عملی سر و كار دارد ولی آن محتوا تحميلی است . حرف اول اسلام ،
مثل آب در گلوی يك تشنه ، به گوارايی نفوذ می‏كند . می‏گويد عقل ، و با
عقل خدا و توحيد را اثبات می‏كند . ولی مسيحيت ، حرف اولش اين است كه‏
عقل را كنار بگذار و بگو تثليت !
ايام ، ايام محرم است و ما اين بحث را طرح كرده‏ايم برای اينكه پيام‏
حسينی را به مردم برسانيم و بعد بيان كنيم كه نهضت حسينی چگونه پيام‏
رسان اسلام بود ، چگونه امام حسين توانست با نهضت خودش پيام اسلام را به‏
جهان و جهانيان برساند .
امام حسين عليه السلام در هشتم ذی الحجه ، در همان جوش و خروشی كه حجاج‏
وارد مكه می‏شدند و در همان روزی كه بايد به جانب منا و عرفات حركت‏
كنند ، پشت به مكه كرد و حركت نمود و آن سخنان غرای معروف را كه نقل‏
از سيد بن طاووس است ، انشاء كرد . منزل به منزل آمد تا به نزديكيهای‏
سر حد عراق رسيد . در كوفه حالا چه خبر است و چه می‏گذرد خدا عالم است .
داستان عجيب و اسف انگيز جناب مسلم در آنجا رخ داده است . امام حسين‏
عليه السلام در بين راه شخصی را ديدند كه از طرف كوفه می‏آيد به اين طرف‏
( در سرزمين عربستان جاده و راه شوسه نبوده كه از كنار يكديگر رد بشوند .
بيابان بوده است ، و افرادی كه در جهت خلاف هم حركت می‏كردند ، با
فواصلی از يكديگر رد می‏شدند ) ، لحظه‏ای توقف كردند به علامت اينكه من با
تو كار دارم ، و می‏گويند اين شخص امام حسين عليه السلام را می‏شناخت و از