مقام در ذهنها سقوط بكند ، آنچنان كه مقام تبليغ و مبلغ سقوط كرده است .
در دوران گذشته اسلام ، مطلب ، اين طور نبوده است . شما اگر به كتب
رجال مراجعه بكنيد میبينيد عده زيادی از علماء به نام واعظ يا خطيب
معروفند : خطيب رازی ، خطيب تبريزی ، خطيب بغدادی ، خطيب دمشقی ،
اينان كسانی هستند كه كلمه خطيب جزء نامشان نيست . اينها چگونه اشخاصی
بودند ؟ آيا در حد يك روضهخوانی بودند كه ما اكنون در جامعه خودمان
میشناسيم ؟ هر كدام از كسانی كه بنام خطيب معروف هستند ، دريائی از علم
بودهاند . مثلا خطيب رازی همين فخرالدين رازی معروف است ( امام فخر )
كه يكی از كتابهايش " تفسير كبير " است كه در سی جزء منتشر شده است
و كتاب بسيار بزرگی است ( مثل اينكه اخيرا در بيست جزء منتشر كردهاند
) ، و يكی از تفاسيری است كه مزايای بسيار زيادی دارد . اين مرد در طب
، نجوم ، فلسفه ، منطق ، حديث ، فقه و وعظ و خطابه وارد بوده و كسی است
كه اشارات بوعلی سينا را شرح كرده و ايرادها بر بوعلی سينا گرفته است و
تنها خواجه نصيرالدين طوسی بود كه توانست ايرادهای او را از بوعلی سينا
رفع و برطرف كند . اين شخص ، يك واعظ و خطيب زبردست در تاريخ اسلام
است .
آنكه به خطيب بغدادی معروف است ، صاحب كتاب " تاريخ بغداد "
است كه يكی از مدارك معتبر تاريخی اسلامی است . آنكه به او خطيب
تبريزی میگويند همين كسی است كه در متن كتاب " مطول "
|