اگر بگويم مقام تبليغ اسلام ، رساندن پيام اسلام به عموم مردم ، معرفی و
شناساندن اسلام به صورت يك مكتب ، از مرجعيت تقليد كمتر نيست ، تعجب‏
نكنيد . مقامی است در همان حد . البته برای مرجعيت تقليد يك چيزهايی‏
لازم است كه برای يك مبلغ لازم نيست ، ولی جامعه ما به اين مسئله كه‏
می‏رسد ، همه چيز را فراموش می‏كند . شما ببينيد در جامعه ما سرمايه مبلغ‏
شدن چيست و مبلغ شدن از كجا شروع می‏شود ؟ اگر كسی آواز خوبی داشته باشد
و بتواند چهار تا شعر بخواند ، كم كم به صورت يك مداح در می‏آيد ،
می‏ايستد پای منبرها و شروع می‏كند به مداحی و مرثيه خواندن . بعد شما
می‏بينيد كه يك شالكی هم به سر خودش بست و آمد روی پله اول منبر نشست‏
. مدتی به اين ترتيب سخن می‏گويد ، بعد ، از كتاب جودی ، جوهری ، جامع‏
التفصيل ، حكايتی ، قصه‏ای نقل می‏كند و يا به اصطلاح از صدرالواعظين نقل‏
می‏كند كه وقتی از او می‏پرسی از كجا نقل می‏كنی ؟ می‏گويد از صدرالواعظين يا
لسان الواعظين . هر كس خيال می‏كند كتابی است به نام صدرالواعظين ، وقتی‏
كه دقت می‏كنيم می‏فهميم كه می‏خواهد بگويد از سينه ديگران ، از زبان‏
ديگران شنيده‏ام . چند تا از اين ياد بگير ، چند تا از ديگری ، دروغ ،
راست ، اصلا خبر ندارد قضيه چه هست . كم كم چهار تا پا منبری جور می‏كند
و از پله پائين می‏آيد پله بالاتر ، كم كم می‏آيد بالاتر ، و عوام مردم را
جمع می‏كند . و اكثر بانيان مجالس فقط روی يك مسئله تكيه می‏كنند و آن‏
جمعيت كشيدن است كه چه كسی بهتر می‏تواند جمعيت جمع بكند . بابا آخر
اين