تقسيم میكنند : بعضی از منظومهها را منظومههای غنائی ، بعضی را منظومههای
حماسی و بعضی را منظومههای وعظی و اندرزی ، بعضی را منظومههای رثايی و
بعضی ديگر را منظومههای مدحی میگويند ، ديوان و غزليات حافظ ، غزليات
سعدی و ديوان شمس تبريزی ، منظومههایغنايی است ، يعنی اگر چه هدف در
اينها عرفان است ، ولی لااقل از نظر تشبيب ، زبان عاشقانه است ، سخن از
حسن و بیاعتنائی محبوب است ، سخن از درد فراق و درازی شبفراق و كوتاهی
اياموصال است .
فكر بلبل همه آن است كه گل شد يارش گل در انديشه ، كه چون عشوه كند
در كارش
دلربائی همه آن نيست كه عاشق بكشند خواجه آن است كه باشد غم
خدمتكارش
اين يك شعر غنائی است ، گر چه در آخر به يك معنی عرفانی بسيار لطيف
و عالی میرسد و حافظ هميشه اينطور است . در آخر همين شعر میگويد :
صوفی سرخوش از اين دست كه كج كرده كلاه بدو جام دگر آشفته شود
دستارش
اشعارغنائی زياد است .
شعر رثايی يا مرثيه كه برای بزرگان دين و ساير بزرگان دنيا و كسانی كه
منشأ خير و بركتی بودهاند ، گفته شده است ، نوع ديگر شعر است .
|