پاورقی : 1 - بحارالانوار ، ج 92 ، ص 191 و جامع الاخبار ، فصل 23 ، ص 57.
میكند .
اقباللاهوری میگويد سخنی پدرم به من گفت كه در سرنوشت من فوقالعاده
اثر بخشيد . میگويد روزی در اطاق خود نشسته و مشغول خواندن قرآن بودم ،
پدرم آمد از جلوی اطاق من بگذرد ، رو كرد به من و گفت : محمد ! قرآن را
آنچنان بخوان كه گوئی بر خودت نازل شده است . از آن وقت من هر وقت به
آيات قرآن مراجعه میكنم و آنها را مطالعه میكنم ، چنين فرض میكنم كه
اين خدای من است كه با من كه محمد اقبال هستم دارد حرف میزند .
در حديث داريم : « تغنوا بالقرآن » ( 1 ) كه چندين حديث ديگر بدين
مضمون داريم . قدر مسلم ، مقصود اين است كه قرآن را با آهنگهای بسيار
زيبا بخوانيد ، البته آن آهنگهايی كه مناسب لهو و لعب و شهوت آميز و
شهوت آلود است ، بالضروره حرام و نامشروع است ، ولی هر آهنگی متناسب
با حالتی برای انسان است .
اوايلی كه ما طلبه بوديم در مشهد ، پير مردی بود كه به او آقا سيد محمد
عرب میگفتند و قاری قرآن بود . اين مرحوم آقا سيد محمد عرب مرد بسيار
متدينی بود و مورد احترام همه علمای مشهد . شاگردان زيادی در قرائت قرآن
تربيت كرد و قرائت را به دو معنی يعنی به دوجور تعليم میداد ، يكی
اينكه قواعد علم قرائت را میآموخت كه متأسفانه
پاورقی : 1 - بحارالانوار ، ج 92 ، ص 191 و جامع الاخبار ، فصل 23 ، ص 57. |