امامت به معنی نمونه بودن و سرمشق بودن است . فلسفه وجود امام اين‏
است كه يك انسان مافوق انسانها باشد ، همان‏طور كه پيغمبران ،
« بشر مثلكم يوحی الی »(1) بودند ، تا مردم از اين مثلهای اعلی پيروی و
تبعيت كنند . اما وقتی كه چهره اين شخصيتها اين قدر مشوه شد ، خراب شد
، سيمايشان تغيير كرد ، ديگر قابل پيروی و لايق پيروی نيستند . يعنی پيروی‏
از اين شخصيتهای خيالی به جای اينكه سودمند باشد ، نتيجه معكوس می‏بخشد .
پس اجمالا دانستيم كه خطر تحريف چقدر زياد است . واقعا تحريف ضربت‏
غير مستقيم است ، از پشت خنجر زدن است .
نسل يهوديان در جهان قهرمان تحريفند . هيچكس به اندازه اينها در
تاريخ‏جهان تحريف نكرده است ، و به همين دليل هيچكس به

پاورقی :
> می‏دهيم ؟ ! يك لقب به امام داده‏ايم كه هر كس بشنود خيال می‏كند
امام در تمام عمر بيمار بوده است . بعد قضيه جالبی را نقل كرد ، گفت :
همين چندی پيش يكی از مجلات را می‏خواندم كه در آن ، نويسنده مقاله‏ای از
وضع دولت و كارمندان دولت انتقاد كرده بود كه اغلب كارمندان دولت و
متصديان‏امور يا افراد بی عرضه‏ای هستند يا افراد ناپاكی . يا عرضه دارند و
ناپاكند ، يا پاكند و بی‏عرضه . عين عبارت را ايشان نقل كردند كه نوشته‏
بود : اغلب متصديان امور يا شمرند يا امام زين‏العابدين بيمار ! و حال‏
آنكه ما نيازمنديم به افرادی كه حضرت عباس باشند و كاربر ! يعنی شمر
كاربر بود ولی ناپاك، امام زين‏العابدين بيمار آدم پاكی بود ولی متاسفانه‏
كاربر نبود ، ( العياذ بالله ) عرضه و لياقتی نداشت ! حضرت‏عباس هم‏
پاك بود و هم كاربر . خوب ببينيد ! همين يك جريان كوچك چقدر انحراف‏
بوجود می‏آورد .
1 - سوره كهف آيه 1 ، سوره فصلت آيه . 6