مردم اجتماعی ، خودشان در غفلتند ، بیخبرند ، نمیفهمند ، جاهلند . يك
فرد بصير ، چيز فهم و با درك پيدا میشود كه درد اين مردم را صددرجه از
خودشان بهتر میفهمد . دوای اين مردم را از خود اين مردم بهتر میفهمد . در
وقتی كه ديگران هيچ چيز را نمیفهمند و درك نمیكنند و در ظاهر هم
نمیبينند . يك فرد بصير و چيز فهم كه باصطلاح ، آنچه را كه مردم ديگر در
آئينه نمیبينند او در خشت خام میبيند ، پيدا میشود كه قيام و نهضت
میكند . بيست سال ، سی سال ، پنجاه سال میگذرد تازه ملت بيدار میشود كه
فلان شخص كه قيام كرد ، حركت كرد ، نهضت كرد ، چه منظورهای مقدسی داشت
. پدران ما در بيست سال ، سی سال ، چهل سال ، پنجاه سال پيش ، ارزش
اين را درك نمیكردند !
مثلا مرحوم سيدجمالالدين اسدآبادی در حدود شصت ، هفتاد سال پيش ( فوت
اين مرد در سال 1310 قمری بوده است ، چهارده سال قبل از مشروطيت ) قيام
كرد و يك نهضت اسلامی در كشورهای اسلامی بپا كرد ، شما امروز كه تاريخ
اين مرد را میخوانيد ، میبينيد واقعا غريب و تنها بوده است ، درد و
دوای ملت مسلمان را احساس میكرد ولی خود ملت نمیفهميد ، خود ملت به
او دهنكجی میكرد ، خود ملت او را مسخره میكرد ، ملت از او حمايت
نمیكرد . حالا كه شصت ، هفتاد سال گذشته است ، وقتی كه زوايای تاريخ
درست روشن میشود ، میبينيم اين مرد چه چيزهايی را در آن روز میفهميده كه
اساسا نودونه درصد ملت ايران نمیفهميدهاند .
|