ابن زياد در دار الاماره خودش نشسته است . يك مشت اسير ، آنهم مركب‏
از زنان و يك مرد كه در آنوقت بيمار بود . لقب بيماری برای حضرت سجاد
( ع ) فقط در ميان ما ايرانيها پيدا شده است . نمی‏دانم چطور شده است كه‏
فقط ما اين لقب را می‏دهيم : امام زين العابدين بيمار ! ولی در زبان عرب‏
هيچوقت نمی‏گويند علی بن الحسين المريض ( يا المراض ) . اين لقبی است‏
كه ما به ايشان داده‏ايم . ريشه‏اش البته همين مقدار است كه در ايام‏
حادثه عاشورا ، امام علی بن الحسين سخت مريض بود . ( هر كسی در عمرش‏
مريض می‏شود . كيست كه در عمرش مريض نشود ؟ ) مريض بستری بود ، مريضی‏
كه حتی به زحمت می‏توانست حركت كند و روی پای خود بايستد و با كمك عصا
می‏توانست از بستر حركت كند . در همان حال امام را به عنوان اسير حركت‏
دادند .
امام را بر شتری كه يك پالان چوبی داشت و روی آن حتی يك جل نبود ،
سوار كردند . چون احساس می‏كردند كه امام بيمار و مريض است و ممكن است‏
نتواند خودش را نگهدارد ، پاهای حضرت را محكم بستند . غل به گردن امام‏
انداختند ، با اين حال اينها را وارد شهر كوفه كردند . ديگر كوفتگی ، زجر
، شكنجه به حد اعلا است . [ معمولا ] وقتی می‏خواهند از يك نفر مثلا به زور
اقرار بگيرند ، يا اعصابش را خرد كنند ، اراده اش را در هم بشكنند ،
يك بيست و چهار ساعت ، چهل و هشت ساعت به او غذا نمی‏دهند ،
نمی‏گذارند بخوابد ، هی زجرش می‏دهند . در چنين شرائطی اكثر افراد مستاصل‏
می‏شوند ، می‏گويند هر چه می‏خواهی بپرس تا من بگويم . آنوقت شما ببينيد !
اينها وقتی كه وارد