انقلاب صد در صد آگاهانه و از روی تصميم و كمال آگاهی و انتخاب است .
آيا جريان امام حسين ( ع ) يك انقلاب انفجاری و يك انفجار بود ؟ يك
كار ناآگاهانه بود ؟ آيا به اين صورت بود كه در اثر فشارهای خيلی زيادی
كه از زمان معاويه و بلكه از قبل از آن بر مردم و خاندان امام آورده
بودند ، دوره يزيد كه رسيد ، ديگر اصلا حوصله امام حسين سر آمد و گفت هر
چه بادا باد ، هر چه میخواهد بشود ؟ ! العياذ بالله . گفتههای خود امام
حسين - كه نه تنها از آغاز اين نهضت ، بلكه از بعد از مرگ معاويه شروع
میشود - ، نامههايی كه ميان او و معاويه مبادله شده است ، سخنرانيهائی
كه در مواقع مختلف ايراد كرده است ، از جمله آن سخنرانی معروفی كه در
منی صحابه پيغمبر را جمع كرد ، و حديثش در " تحف العقول " هست و
خيلی مفصل است و خطابه بسيار غرايی است نشان میدهد كه اين نهضت در
كمال آگاهی بوده ، انقلاب است اما نه انفجار . انقلاب هست ولی انقلاب
اسلامی نه انفجار .
از جمله خصوصيات امام حسين اينست كه در مورد فرد فرد اصحابش اجازه
نمیدهد كه قيام او حالت انفجاری داشته باشد . چرا امام حسين در هر فرصتی
میخواهد اصحابش را به بهانهای مرخص بكند ؟ هی به آنها میگويد : آگاه
باشيد كه اينجا آب و نانی نيست ، قضيه خطر دارد . حتی در شب عاشورا با
زبان خاصی با آنها صحبت میكند :
" من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و اهل بيتی از اهل بيت خودم فاضلتر
سراغ ندارم . از همه شما تشكر میكنم ، از همهتان
|