در يكی از خطابه‏های بين راه بعد از اينكه اوضاع را تشريح می‏كند ،
می‏فرمايد : « انی لا اری الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برما »
( 1 ) . ايها الناس ! در چنين شرايطی ، در چنين اوضاع و احوالی ، من‏
مردن را جز سعادت نمی‏بينم . ( بعضی نسخه‏ها شهاده نوشته‏اند و بعضی سعاده‏
) من مردن را شهادت در راه حق می‏بينم . يعنی اگر كسی در راه امر به‏
معروف و نهی از منكر كشته شود ، شهيد شده است . ( معنای من مردن را
سعادت می‏بينم نيز همين است . ) « و الحياه مع الظالمين الا برما » ، من‏
زندگی كردن با ستمگران را مايه ملامت می‏بينم ، روح من روحی نيست كه با
ستمگر سازش كند .
از همه بالاتر و صريحتر ، آن وقتی است كه ديگر اوضاع صددرصد مايوس‏
كننده است . آن وقتی است كه به مرز عراق وارد شده و با لشكر حربن يزيد
رياحی مواجه گرديده است . هزار نفر مامورند كه او را تحت الحفظ به كوفه‏
ببرند . در اينجا حسين بن علی ( ع ) خطابه معروفی را كه مورخين معتبری‏
امثال طبری نقل كرده‏اند ايراد و در آن به سخن پيغمبر تمسك می‏كند ، به‏
اصل امر به معروف و نهی از منكر تمسك می‏كند :
« ايها الناس ! من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ، ناكثا لعهد
الله مستاثرا لفی‏ء الله ، معتديا لحدود الله ، فلم يغير عليه بقول و لا
فعل كان حقا علی الله ان يدخله مدخله . الا و ان هولاء القوم قد احلوا حرام‏
الله و حرموا حلاله ، و استاثروا فی‏ء الله » ( 2 ) . يك

پاورقی :
1 - همان مدرك .
2 - تاريخ طبری‏ج 4 ص . 304