پاورقی : 1 - مقتل خوارزمیج 1 ص . 188 2 - تحف العقول ص 245 با اندكی اختلاف .
محمد ابن حنفيه مینويسد ، صريحا مطلب را ذكر میكند : « انی ما خرجت
اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ، و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه
جدی ، اريد عن آمر بالمعروف و انهی عن المنكر » ( 1 ) .
اباعبدالله در بين راه ، در مواقع متعدد به اين اصل تمسك میكند ، و
مخصوصا در اين مواقع ، اسمی از اصل دعوت و اصل بيعت نمیبرد . عجيب
اينست كه در بين راه هر چه كه قضايای وحشتناكتر و خبرهای مايوس كنندهتر
از كوفه میرسيد ، خطبهای كه حسين میخواند ، از خطبه قبلی داغتر بود .
گويا بعد از رسيدن خبر شهادت مسلم ، اين خطبه معروف را میخواند :
²ايها الناس! ان الدنيا قد ادبرت و اذنت بوداع ، و ان الاخره قد اقبلت
و اشرفت بصلاح » اقتباس از كلمات پدر بزرگوارش است . سپس میفرمايد :
« الا ترون ان الحق لا يعمل به ، و ان الباطل لا يتناهی عنه ؟ ليرغب المومن
فی لقاء الله محقا » ( 2 ) . آيا نمیبينيد به حق عمل نمیشود ؟ آيا
نمیبينيد قوانين الهی پايمال میشود ؟ آيا نمیبينيد اينهمه مفاسد پيدا شده
واحدی نهی نمیكند و احدی هم باز نمیگردد ؟ « ليرغب المومن فی لقاء الله
محقا » در چنين شرايطی يك نفر مومن ( نفرمود : من كه حسين بن علی هستم
دستور خصوصی دارم ، من چون امام هستم وظيفهام اينست ) بايد از جان خود
بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگيرد . در چنين شرايطی از جان بايد
گذشت . يعنی امر به معروف و نهی از منكر ، اينقدر ارزش دارد .
پاورقی : 1 - مقتل خوارزمیج 1 ص . 188 2 - تحف العقول ص 245 با اندكی اختلاف . |