محمد ابن حنفيه كه مريض بود به طوری كه از ناحيه دست فلج داشت و قدرت‏
اين را كه در ركاب حضرت باشد و خدمت بكند نداشت ، نوشتند و به او
سپردند . چرا ؟ برای اينكه دنيا از ماهيت نهضت او آگاه شود : مردم دنيا
! من مثلی خيليها نيستم كه قيامم ، انقلابم به خاطر اين باشد كه خودم به‏
نوائی رسيده باشم ، برای اينكه مال و ثروتی تصاحب كنم ، برای اينكه به‏
ملكی رسيده باشم . اين را مردم دنيا از امروز بدانند ( اين نامه را در
مدينه نوشت ) : قيام من ، قيام مصلحانه است . من يك مصلح در امت جدم‏
هستم . قصدم امر به معروف و نهی از منكر است . قصدم اين است كه سيرت‏
رسول خدا را زنده كنم ، قصدم اين است كه روش علی مرتضی را زنده كنم .
سيره پيغمبر مرد ، روش علی مرتضی مرد ، می‏خواهم اين سيره و اين روش را
زنده كنم .
از اينجا می‏فهميم كه چرا ائمه اطهار اينهمه دستور اكيد داده‏اند كه‏
عاشورا بايد زنده بماند و چرا اينهمه اجر و پاداش و ثواب برای عزاداری‏
اباعبدالله منظور شده . آيا آنها اين سخن را فقط به خاطر يك عزاداری مثل‏
عزاداريهای ما در وقتی كه پدر يا مادرمان می‏ميرد ، گفتند ؟ نه ، مردنهای‏
ما ارزشی ندارد ، در مردنهای ما فكر و ايده و هدفی وجود ندارد . ائمه‏
اطهار از اين جهت گفتند ؟ نه ، مردنهای ما ارزشی ندارد . ائمه اطهار از
اين جهت گفتند عاشورا زنده بماند كه اين مكتب زنده بماند ، برای اينكه‏
اگر چه شخص حسين بن علی نيست ولی حسين بن علی بايد به قول امروز يك‏
سمبل باشد ، به صورت يك نيرو زنده باشد ، حسين اگر خودش نيست ، هر
سال ، محرم كه طلوع می‏كند ، يك مرتبه مردم از تمام فضا بشنوند :