میشوند كه اكنون از فرصت بايد استفاده كرد ، نبايد گذاشت كه فرصت به
پسرش يزيد برسد ، ما حسين بن علی داريم ، امام بر حق ما حسين بن علی
است ، ما الان بايد آماده باشيم و او را دعوت كنيم كه به كوفه بيايد و
او را كمك بدهيم و لااقل قطبی در اينجا در ابتدا به وجود آوريم ، بعد هم
خلافت را خلافت اسلامی بكنيم .
اينجا يك دعوت است از طرف مردمی كه مدعی هستند ما از سر و جان و دل
آمادهايم ، درختهای ما ميوه داده است . مقصود از اين جمله نه اينست كه
فصل بهار است . بعضی اينجور خيال میكنند كه درختها سبز شده و ميوه داده
است يعنی آقا ! الان اينجا فصل ميوه است ، بيائيد اينجا مثلا شكم ميوهای
بخوريد ! نه ، اين مثل است ، میخواهد بگويد كه درختهای انسانها سرسبزند
و اين باغ اجتماع آماده است برای اينكه شما در آن قدم بگذاريد .
" كوفه " اصلا اردوگاه بوده است ، از اول هم به عنوان يك اردوگاه
تاسيس شد . اين شهر در زمان خليفه عمر بن الخطاب ساخته شد ، قبلا "
حيره " بود . اين شهر را سعد وقاص ساخت . همان مسلمانانی كه سرباز
بودند ، و در واقع همان اردو در آنجا برای خود خانه ساختند و لهذا از يك
نظر قويترين شهرهای عالم بود .
مردم اين شهر از امام حسين دعوت میكنند ، نه يك نفر ، نه دو نفر ، نه
هزار نفر ، نه پنجهزار نفر و نه ده هزار نفر بلكه حدود هجده هزار نامه
میرسد كه بعضی از نامهها را چند نفر و بعضی ديگر را شايد صد نفر امضا
كرده بودند كه در مجموع شايد حدود صد هزار نفر به او نامه نوشتهاند .
اينجا عكس العمل امام چه بايد باشد ؟ حجت بر او تمام
|