جديد داشته باشد ، تشنه میشود . خداوند متعال بدن را به گونهای ساخته
است كه وقتی به چيزی احتياج دارد ، فورا همان احتياج جلوه میكند .
افرادی كه زخم بر میدا رند ، میبينيد فورا تشنگی بر آنها غالب میشود ، و
اين ، به واسطه رفتن خون از بدنشان است كه چون بدن آماده میشود برای
ساختن خون و میخواهد خون جديد بسازد ، آب میخواهد . خود رفتن خون از بدن
، موجب تشنگی است .
« يحول بينه و بين السماء العطش » اينقدر تشنگی اباعبدالله زياد بود
كه وقتی به آسمان نگاه میكرد بالای سرش را درست نمیديد . اينها شوخی
نيست . ولی من هر چه در مقاتل گشتم ( آن مقداری كه میتوانستم بگردم ) تا
اين جمله معروفی را كه میگويند اباعبدالله به مردم گفت : « اسقونی شربه
من الماء » ، يك جرعه آب به من بدهيد ، ببينم ، نديدم . حسين كسی نبود
كه از آن مردم چنين چيزی طلب بكند . فقط يك جا دارد كه حضرت در حالی
كه داشت حمله میكرد « و هو يطلب الماء » . قرائن نشان میدهد كه مقصود
اينست : در حالی كه داشت به طرف شريعه میرفت ( در جستجوی آب بود كه
از شريعه بردارد ) نه اينكه از مردم طلب آب میكرد .
عظمت اباعبدالله چيز ديگری است . او چيزی است ، ما چيز ديگری .
شعارهائی كه در سينه زنیها و نوحه سرائیها میدهيد ، شعارهای حسينی باشد .
نوحه ، بسيار بسيار خوب است . ائمه اطهار دستور میدادند افرادی كه شاعر
بودند ، نوحه خوان بودند ، نوحه سرا بودند ، بيايند برای آنها ذكر مصيبت
بكنند ، آنها
|