پاورقی : 1 - ابصار العين ص . 26
معاويه اين اوضاع را برای اينها تاسيس كرده بود ، بعد از چهل روز رفت
بالای منبر و گفت ايها الناس ! جد من معاويه با علی بن ابی طالب جنگيد
و حق با علی بود نه با جد من ، پدرم يزيد با حسين بن علی جنگيد و حق با
حسين بود نه با پدرم ، و من از اين پدر بيزاری میجويم . من خودم را
شايسته خلافت نمیدانم و برای اينكه مثل گناهانی كه جد و پدرم مرتكب شدند
، مرتكب نشوم ، اعلان میكنم كه از خلافت كناره گيری میكنم . كنار رفت .
اين نيروی حسين بن علی ( ع ) بود ، نيروی حقيقت بود . در دوست و دشمن
اثر گذاشت .
امام صادق ( ع ) فرمود : « رحم الله عمی العباس لقد آثر و ابلی بلاء
حسنا » ( 1 ) . فرمود : " خدا رحمت كند عموی ما عباس را ، عجب نيكو
امتحان داد ، ايثار كرد و حداكثر آزمايش را انجام داد . برای عموی ما
عباس مقامی در نزد خداوند است كه تمام شهيدان غبطه مقام او را میبرند .
" اينقدر جوانمردی ، اينقدر خلوص نيت ، اينقدر فداكاری ! ما تنها از
ناحيه پيكر عمل نگاه میكنيم ، به روح عمل نگاه نمیكنيم تا ببينيم چقدر
اهميت دارد .
شب عاشورا است . عباس در خدمت اباعبدالله عليه السلام نشسته است .
در همان وقت يكی از سران دشمن میآيد ، فرياد میزند عباس بن علی و
برادرانش را بگوييد بيايند . عباس میشنود ولی مثل اينكه ابدا نشنيده
است ، اعتنا نمیكند . آنچنان در حضور حسين بن علی مودب است كه آقا به
او فرمود :
پاورقی : 1 - ابصار العين ص . 26 |