الان قد علقت مخالبنا به |
يرجو النجاه ولات حين مناص |
پاورقی : 1 - [ الان چنگال ما به او گرفته و او راه نجات میجويد ولی زمان رهايی گذشته است ] .
اطلاع ديگری در دست نيست . خيلی كوشش میكرد بلكه كاری بكند ( و حتی
نوشتهاند گاهی هم دروغهايی جعل میكرد ) كه غائله بخوابد . آخرين نامهاش
كه برای عبيدالله زياد آمده ، عدهای دور و بر مجلس نشسته بودند .
عبيدالله اندكی به فكر فرو رفت ، گفت شايد بشود اين قضيه را با مسالمت
حل كرد . ولی آن بادنجان دو رقاب چينها ، كاسههای داغتر از آش كه هميشه
هستند ، مانع شدند . يكی از آنها شمر بن ذی الجوشن بود . از جا بلند شد و
گفت : امير ! بسيار داری اشتباه میكنی . امروز حسين در چنگال تو گرفتار
است ، اگر از اين غائله نجات پيدا كند [ ديگر بر او دست نخواهی يافت
. ] مگر نمیدانی شيعيان پدرش در اين كشور اسلامی كم نيستند ، زيادند ،
منحصر به مردم كوفه نيستند . از كجا كه شيعيان ، از اطراف و اكناف جمع
نشوند ؟ و اگر جمع شدند تو از عهده حسين بر نمیآيی . نوشتهاند مثل آدمی
كه خواب باشد ، يكدفعه بيدار شد ، گفت : راست گفتی ، بعد اين شعر را
خواند :
پاورقی : 1 - [ الان چنگال ما به او گرفته و او راه نجات میجويد ولی زمان رهايی گذشته است ] . |