میگيرند ، بعد از تفتيش اگر بتواند از آنجا بگذرد ، بايد از چند در و
دربانهای ديگر بگذرد تا برسد به جايگاه او . وقتی به آنجا میرسد ، مردی
را میبيند كه در يك محيط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را كرسيهايی با
پايههايی از طلا و نقره گذاشتهاند . رجال و اعيان و اشراف و سفرای
كشورهای خارجی كه میآيند ، بايد روی آن كرسيها بنشينند . بالا دست همه
رجال و اعيان و اشراف ، يك ميمون را پهلو دست خودش نشانده و لباسهای
فاخر زربفت هم به او پوشانده است . چنين شخصی میگويد : من خليفه
پيغمبرم ، و میخواهد مجری دستورات الهی باشد ، نماز جمعه هم میخواند ،
امامت جمعه میكرد ، برای مردم خطبه میخواند و حتی مردم را موعظه میكرد .
اينجاست كه انسان میفهمد كه نهضت حسينی چقدر برای جهان اسلام مفيد بود و
چگونه اين پردهها را دريد .
در آن زمان ، وسائل ارتباطی كه نبود . مثلا مردم مدينه نمیدانستند كه در
شام چه میگذرد . رفت و آمد خيلی كم بود . افرادی هم كه احيانا از مدينه
به شام میرفتند ، از دستگاه يزيد اطلاعی نداشتند . بعد از قضيه امام حسين
، مردم مدينه تعجب كردند كه عجب ! پسر پيغمبر را كشتند . هيئتی را برای
تحقيق به شام فرستادند كه چرا امام حسين كشته شد . پس از بازگشت اين
هيئت ، مردم پرسيدند : قضيه چه بود ؟ گفتند : همين قدر در يك جمله به
شما بگوئيم كه ما در مدتی كه در آنجا بوديم ، دائم میگفتيم خدايا ! نكند
از آسمان سنگ ببارد و ما به اين شكل هلاك بشويم . و نيز به شما بگوئيم
كه ما از نزد كسی میآييم كه كارش
|