هم ؟ از نظر اينكه پيكر كار من و پيكر كار شما يكجور است . فرض كنيد ما
هر دو نفرمان نماز می‏خوانيم ، هر دو نفرمان در فلان راه خير پول می‏دهيم ،
من صد تومان می‏دهم ، شما هم صد تومان ، من چهار ركعت نماز می‏خوانم شما
هم چهار ركعت ، اينها كه با هم فرق ندارد ، اما ممكن است شما از يك‏
خلوص نيت و خضوع و خشوعی ، از يك اخلاص و محبتی ، از يك عشقی ، از
يك هيجان روحی بهره‏مند باشيد كه من نباشم . اين امر ، ارزش كار شما را
هزاران برابر ارزش كار من می‏كند .
خيليها در راه خدا جهاد كردند اما چرا « ضربه علی يوم الخندق افضل من‏
عباده الثقلين ؟ » ( 1 ) يك ضربت علی آن مقدار ارزش پيدا می‏كند . چرا
؟ برای اينكه علی به آنجائی رسيده كه به قول اهل عرفان فانی فی الله است‏
. يعنی در وجود او از انانيت و خودی چيزی باقی نيست . وقتی كه دشمن در
آن حال آب دهان به صورتش می‏اندازد ، از بريدن سر دشمن امتناع می‏كند ،
مبادا خشمی پيدا كرده باشد كه تاثيری در عمل او بگذارد ، در روح عملش‏
دخالتی بكند . می‏خواهد خودش در اينجا وجود نداشته باشد ، در روح او فقط
خدا وجود داشته باشد . اين جهت را شما فقط در مكتب اولياء و انبياء
می‏بينيد ، در غير مكتب انبياء چنين چيزی را نمی‏توانيد ببينيد .
در اين آيه‏ای كه در آغاز تلاوت شد : « التائبون العابدون الحامدون‏
السائحون الراكعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون »

پاورقی :
1 - [ بحارج 20 ص 206 و مناقب ابن شهر آشوب‏ج 3 ص 138 قريب به اين‏
عبارت را آورده‏اند . ]