میكنند به كلی از دين بری میكنند . من مسئله ترتب مفسده را میپذيرم اما
مسئله ضرر را ، آنهم ضرر شخصی كه مرز امر به معروف و نهی از منكر ، ضرر
شخصی است ( درباره هر موضوعی میخواهد باشد ) نمیپذيرم ، به دليل اينكه
حسين بن علی نپذيرفت و به دلائل ديگر كه فعلا مجال بحث در آنها نيست .
حسين بن علی ( ع ) به اين اصل تمسك كرد و اثبات نمود كه من به اين
دليل قيام كردم ، يا لااقل يكی از عوامل و عناصری كه مرا به اين نهضت
وادار كرد ، همين است . او در زمان معاويه علائم و قرائنی نشان میداد كه
معلوم بود خودش را برای قيام آماده میكند . صحابه پيغمبر را در منی جمع
كرد و برای آنها صحبت نمود آنها را روشن كرد ، حقايق را به آنها گفت ،
مفاسد اوضاع را برايشان نماياند ، فرمود شما هستيد كه چنين وظيفهای داريد
. آن حديث معروف بسيار مفصل و عالی كه در " تحف العقول " هست اين
جريان را و اينكه حسين بن علی چگونه فكر میكرده است ، كاملا نشان میدهد .
حسين ( ع ) در اواخر عمر معاويه نامهای به او مینويسد و او را زير
رگبار ملامت خود قرار میدهد و از آن جمله میگويد : معاويه بن ابی سفيان !
به خدا قسم من از اينكه الان با تو نبرد نمیكنم ، میترسم دربارگاه الهی
مقصر باشم . میخواهد بگويد خيال نكن اگر حسين امروز ساكت است ، در صدد
قيام نيست . من به دنبال يك فرصت مناسب هستم تا قيام من موثر باشد و
مرا در راه آن هدفی كه برای رسيدن به آن كوشش میكنم ، يك قدم جلو ببرد
. روز اولی كه از مكه بيرون میآيد ، در وصيتنامهای كه به
|