پاورقی : 1 - لهوف ص . 50
نمیتوانم درباره اخلاص حسينی كوچكترين سخنی بگويم ، كوچكتر از اين هستم ،
ولی میتوانم بگويم ) چيزی كه در روز عاشورا بيش از هر چيز ديگر جلوهگر و
نمايان است ، طمانينه حسين ، اطمينان حسين ، آرامش و استقامت حسين
است . اين سخنی نيست كه من میگويم ، سخنی است كه از همان روزها درك
كردند . يك كسی كه آنجا حاضر بوده است ، جملهای دارد . تعبير او مطابق
عصر و زمان و فهم خودش خيلی عالی است . میگويد : و الله ما رايت
مكثورا قط قد قتل ولده و اهل بيته و اصحاب اربط جاشا منه ( 1 ) . اين
مرد در واقع يك خبرنگار بوده و قضايا را نقل كرده است . میگويد : به
خدا قسم من سراغ ندارم مرد دلشكستهای ، مرد تحت فشار قرار گرفتهای را كه
فرزندانش ( اهل بيتش ) جلوی چشمش قلم قلم باشند ، اصحابش را ببيند در
حالی كه سرهاشان از بدنهايشان جدا شده است ، و اين مقدار قوت قلب
داشته باشد .
اين جريان خيلی عجيب است ، شوخی نيست ، جريانی كه هميشه اعجاب مرا
بر میانگيزد اينست : اباعبدالله در روز عاشورا چنان قدم بر میدارد كه
كانه آينده روشن يعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم میبيند . او شك
نداشت كه با همين شهيد شدن پيروز شد . شك نكرد كه روز عاشورا پايان اين
است كه بايد هر چه دارد در راه خدا بدهد ، يعنی پايان كشت است ، و از
روز عاشورا آغاز بهره برداری از اين نهضت است . همانگونه كه همينطور هم
باشد . ما میبينيم كه كشته شدن حسين ( ع ) همان ، و
پاورقی : 1 - لهوف ص . 50 |