ببينيد كداميك از ما بهتر وضو می‏گيريم . ( معمولا آدم بزرگ درباره بچه‏
می‏پذيرد ) می‏گويد وضو بگيريد تا ميان شما قضاوت كنم . امام حسن يك وضوی‏
كامل در حضور او گرفت ، بعد هم امام حسين . تازه پيرمرد متوجه شد كه‏
وضوی خودش نادرست بوده . بعد گفت وضوی هر دوی شما درست است ، وضوی‏
من خراب بود . اينطور از طرف اعتراف می‏گيرند . حالا اگر در اينجا فورا
می‏گفتند پيرمرد ! خجالت نمی‏كشی ؟ ! با اين ريش سفيدت تو هنوز وضو
گرفتن را بلد نيستی ؟ ! مرده شور تركيبت را ببرد ، او از نماز خواندن هم‏
بيزار می‏شد .
يكی از آقايان خطبا نقل می‏كرد كه مردی در مشهد اصلا با دين پيوندی‏
نداشت ، نه تنها نماز نمی‏خواند و روزه نمی‏گرفت ، بلكه به چيزی اعتقاد
نداشت ، يك آدم ضد دين بود . ايشان می‏گفت ما مدت زيادی با اين آدم‏
صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعا معتقد و مومن شد و روش خود را
به كلی تغيير داد ، نمازش را می‏خواند ، روزه‏اش را می‏گرفت ، و كارش به‏
جايی كشيد كه با اينكه اداری بود و پست حساسی هم در خراسان داشت ، مقيد
شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند . می‏رفت مسجد گوهر شاد ، پشت سر
مرحوم آقای نهاوندی ، لباسهايش را می‏كند ، عبايی هم می‏پوشيد . در جلسات‏
ما هم شركت می‏كرد . مدتی ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست . گفتيم لابد
رفته است مسافرت . رفقا گفتند نه ، او اينجاست و نمی‏آيد . حالا چطور
شده است كه در جلسات ما شركت نمی‏كند ، نمی‏دانيم . بعد كاشف به عمل‏
آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمی‏رود . تحقيق كرديم ببينيم كه