احتمالا عبدالرحمن بن عوف ، طرف علی را می‏گرفت ، حداكثر سه نفر داشت .
اينست كه علی ( ع ) در " نهج البلاغه " می‏فرمايد : « فصغا رجل منهم‏
لضغنه ، و مال الاخر لصهره » ( 1 ) فلان شخص به دليل كينه‏ای كه با من‏
داشت ، از حق منحرف شد ، و فلان شخص ديگر به خاطر رعايت رابطه قوم و
خويشی و وصلت كاری خودش ، رايش را به آن طرف داد . خود عمر هم اينها
را پيش بينی می‏كرد . به هر حال نتيجه اين شد كه زبير گفت من رايم را
دادم به علی ، طلحه گفت من رايم را دادم به عثمان ، سعد هم كنار رفت ،
كار دست عبدالرحمن بن عوف باقی ماند ، به هر طرف كه رای می‏داد ، او
انتخاب می‏شد . عبدالرحمن می‏خواست خودش را بی‏طرف نگه دارد . عمر گفت‏
اينها بايد سه روز در اتاقی محبوس باشند و بنشينند و نظرشان را يكی‏
بكنند . جز برای نماز و حوائج ضروری حق ندارند بيرون بيايند . ( اين هم‏
يك زوری بود كه عمر گفت ) بعد يك عده مسلح فرستاد كه اگر اينها تصميم‏
نگرفتند ، شما حق كشتنشان را داريد . خيلی عجيب است ! بعد از سه روز
اينها آمدند بيرون ، تمام چشمها در انتظارند كه ببينند نتيجه چه شد . بنی‏
اميه از تيپ عثمان بودند و بنی‏هاشم و نيكان صحابه پيامبر همچون ابوذر و
عمار كه زياد هم بودند ، طرفدار علی ( ع ) . اينان شور و هيجان داشتند كه‏
بلكه قضيه به نفع علی ( ع ) تمام شود . ولی حضرت قبل از اين خودش به‏
طور خصوصی به افراد می‏گفت كه

پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، خطبه سوم معروف به شقشقيه .