گرفته شود . امام در مقابل اين درخواست امتناع میكند . آنها فوق العاده
اصرار دارند ، به هيچ قيمتی از اين تقاضا صرف نظر نمیكنند ، و امام
شديدا امتناع دارد و به هيچ قيمتی حاضر نيست به اين بيعت تن بدهد . از
همينجا تضاد و مبارزه شديد شروع میشود .
عامل دومی كه در اين نهضت تاثير داشته است و بايد آن را عامل درجه
دوم و بلكه سوم به حساب آورد اينست كه پس از آنكه امام به واسطه
درخواست بيعت در چنين شرايطی قرار میگيرد كه از آن طرف اصرار و از
طرف ايشان انكار است ، به مكه مهاجرت میكنند . پس از يكی دو ماه
اقامت در مكه خبر چگونگی قضيه به مردم كوفه میرسد . آنوقت مردم كوفه به
خود آمده ، امام را دعوت میكنند . برعكس آنچه ما غالبا میشنويم و
مخصوصا در بعضی كتب درسی مینويسند ، دعوت مردم كوفه علت نهضت امام
نيست ، نهضت امام علت دعوت مردم كوفه است . نه چنان بود كه بعد از
دعوت مردم كوفه امام قيام كرد ، بلكه بعد از اينكه امام حركت كرد و
مخالفت خود را نشان داد و مردم كوفه از قيام امام مطلع شدند ، چون زمينه
نسبتا آمادهای در آنجا وجود داشت ، مردم كوفه گرد هم آمدند و امام را
دعوت كردند .
عامل سوم ، عامل امر به معروف و نهی از منكر است . اين عامل را خود
امام مكرر و با صراحت كامل و بدون آنكه ذكری از مسئله بيعت و دعوت اهل
كوفه به ميان آورد ، به عنوان يك اصل مستقل و يك عامل اساسی ذكر نموده
و به اين مطلب استناد كرده است .
|