پاورقی : 1 - ارشاد مفيد ص . 235
همچنان باقی بودهاند : « لا ، و الله لا اعطيكم بيدی اعطاء الذليل و لا اقر
اقرار العبيد » ( 1 ) ، نه ، به خدا قسم هرگز دستم را به دست شما نخواهم
داد . هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد . حتی در همين شرايطی كه امروز قرار
گرفتهام و میبينم كشته شدن خودم را ، كشته شدن عزيزانم را ، كشته شدن
يارانم را ، اسارت خاندانم را ، حاضر نيستم با يزيد بيعت كنم .
اين عامل از كی وجود پيدا كرد ؟ از آخر زمان معاويه ، و شدت و فوريت
آن بعد از مردن معاويه و به حكومت رسيدن يزيد بود .
عامل دوم مسئله دعوت بود . شايد در بعضی كتابها خوانده باشيد مخصوصا
در اين كتابهای به اصطلاح تاريخی كه به دست بچههای مدرسه میدهند .
مینويسند كه در سال شصتم هجرت ، معاويه مرد ، بعد مردم كوفه از امام
حسين دعوت كردند كه آن حضرت را به خلافت انتخاب كنند . امام حسين به
كوفه آمد ، مردم كوفه غداری و بیوفايی ك ردند ، ايشان را ياری نكردند ،
امام حسين كشته شد ! انسان وقتی اين تاريخها را میخواند فكر میكند امام
حسين مردی بود كه در خانه خودش راحت نشسته بود ، كاری به كار كسی
نداشت و درباره هيچ موضوعی هم فكر نمیكرد ، تنها چيزی كه امام را از جا
حركت داد ، دعوت مردم كوفه بود ! در صورتی كه امام حسين در آخر ماه
رجب كه اوايل حكومت يزيد بود ، برای امتناع از بيعت از مدينه خارج
میشود و چون مكه ، حرم امن الهی است و در آنجا امنيت بيشتری وجود دارد
و مردم مسلمان
پاورقی : 1 - ارشاد مفيد ص . 235 |