خود قرار داده قرآن كريم است .
اين جلد ، مشتمل بر 75 داستان است . من برای اين جلد يكصد داستان تهيه‏
كرده بودم ، و ميل داشتم ساير مجلدات اين كتاب نيز هر كدام مشتمل بر
يكصد داستان باشد ، ولی ديدم عقيده دوستان خصوصا اعضاء محترم " هيئت‏
تحريريه شركت انتشار " بر اين است كه صد داستان حجم كتاب را بزرگ‏
می‏كند ، و از طرفی نوع كاغذی كه كتاب با آن چاپ می‏شد در اين وقت‏
ناياب شد ، لهذا به داستان هفتاد و پنجم اين جلد را ختم كرديم .
اين مطلب را هم بگويم كه اكثريت قريب به اتفاق اين داستانها ، جنبه‏
مثبت دارد ، و فقط دو سه داستان است كه جنبه منفی دارد ، يعنی از نوع‏
ادبی است كه لقمان آموخت ، كه با نشان دادن يك نقطه ضعف اخلاقی ، تنبه‏
و تذكر حاصل می‏شود ، مثل داستان " يك دشنام " و داستان " شمشير زبان‏
" كه به دنبال داستان " دوستی‏يی كه بريده شد " به تناسب آن داستان‏
آمده . اول بدون توجه اين داستانها را نگاشتم ، بعد خواستم آنها را
بردارم و همه را يك نواخت و از نوع داستانهايی قرار دهم كه از طريق‏
مثبت راهنمايی می‏كنند ، مدتی در حال ترديد باقی ماندم ، عاقبت تصميم‏
گرفتم كه حذف نكنم و باقی بگذارم و در مقدمه نظر خوانندگان را در درج‏
اين نوع داستانها بخواهم ، تا برای جلدهای بعدی تصميم قطعی گرفته شود .
خود را به راهنمايی و انتقاد نيازمند می‏دانم . هر گونه