حركت كن و مهيای جنگيدن باش " هنوز اين سخن به دهان نسيبه بود كه ،
رسول اكرم ، شخصی را به نسيبه نشان داد و فرمود : " ضارب پسرت همين
بود " . نسيبه مثل شيرنر به آن مرد حمله برد و شمشيری به ساق پای او
نواخت كه به روی زمين افتاد . رسول اكرم فرمود : " خوب انتقام خويش
را گرفتی ، خدارا شكر كه به تو ظفر بخشيد و چشم تو را روشن ساخت " .
عدهای از مسلمانان شهيد شدند و عدهای مجروح ، نسيبه جراحات بسياری
برداشته بود كه اميد زيادی به زنده ماندنش نمیرفت
بعد از واقعه احد ، رسول اكرم برای اطمينان از وضع دشمن ، بلافاصله
دستور داد به طرف " حمراء الاسد " حركت كنند . ستون لشكر حركت كرد .
نسيبه نيز خواست به همان حال حركت كند ، ولی زخمهای سنگين اجازه حركت
به او نداد . همينكه رسول اكرم از " حمراء الاسد " برگشت ، هنوز داخل
خانه خود نشده بود كه شخصی را برای احوالپرسی نسيبه فرستاد . خبر سلامتی
او را دادند . رسول خدا از اين خبر
|