اعرابی از نزديك مشاهده كرد كه وضع رسول اكرم به وضع رؤسا و حكامی كه
تاكنون ديده شباهت ندارد ، و زر و خواستهای در آنجا جمع نشده .
اعرابی اظهار رضايت كرد و كلمهای تشكر آميز بر زبان راند . در اين
وقت رسول اكرم به او فرمود : " تو ديروز سخن درشت و ناهمواری برزبان
راندی كه ، موجب خشم اصحاب و ياران من شد . من میترسم از ناحيه آنها به
تو گزندی برسد ، ولی اكنون در حضور من اين جمله تشكر آميز را گفتی ، آيا
ممكن است همين جمله را در حضور جمعيت بگويی تا خشم و ناراحتی كه آنان
نسبت به تو دارند ، از بين برود ؟ " اعرابی گفت : " مانعی ندارد " .
روز ديگر اعرابی به مسجد آمد ، در حالی كه همه جمع بودند ، رسول اكرم
رو به جمعيت كرد و فرمود : " اين مرد اظهار میدارد كه از ما راضی شده
آيا چنين است ؟ " اعرابی گفت : " چنين است " و همان جمله تشكر آميز
كه در خلوت گفته بود تكرار كرد . اصحاب و ياران
|