صندوقها ريخته و به خدا توكل كرده و رفته‏اند ، بردارم و بروم ؟ "
" پس تو چطور به من پيشنهاد می‏كنی كه صندوق بيت‏المال مسلمين را برای‏
تو باز كنم ؟ مگر اين مال متعلق به كيست ؟ اين هم متعلق به مردمی است‏
كه خود ، راحت و بيخيال در خانه‏های خويش خفته‏اند . اكنون پيشنهاد ديگری‏
می‏كنم ، اگر ميل داری اين پيشنهاد را بپذير " .
- " ديگر چه پيشنهادی ؟ "
- " اگر حاضری شمشير خويش را بردار ، من نيز شمشير خودرا بر می‏دارم ،
در اين نزديكی كوفه ، شهر قديم " حيره " است ، در آن جا بازرگانان‏
عمده و ثروتمندان بزرگی هستند ، شبانه دو نفری می‏رويم ، و بر يكی از آنها
شبيخون می‏زنيم ، و ثروت كلانی بلند كرده می‏آوريم " .
- " برادر جان ! من برای دزدی نيامده‏ام كه تو اين حرفها را می‏زنی . من‏
می‏گويم از بيت‏المال و خزانه كشور كه ، در اختيار تو است ،