26 در سرزمين منا

مردمی كه به حج رفته بودند ، در سرزمين منا جمع بودند . امام صادق ( ع‏
) و گروهی از ياران ، لحظه‏ای در نقطه‏ای نشسته از انگوری كه در جلوشان بود
، می‏خوردند .
سائلی پيدا شد و كمك خواست . امام مقداری انگور برداشت و خواست به‏
سائل بدهد . سائل قبول نكرد و گفت : " به من پول بدهيد " . امام گفت‏
: " خير است ، پولی ندارم " . سائل مأيوس شد و رفت .
سائل بعد از چند قدم كه رفت پشيمان شد و گفت : " پس همان انگور را
بدهيد " ( 1 ) امام فرمود : خير است " و آن انگور را هم به او نداد "
.
طولی نكشيد سائل ديگری پيدا شد و كمك