65 سخنی كه به ابوطالب نيرو داد

رسول اكرم ، بدون آنكه اهميتی به پيشامدها بدهد با سرسختی عجيبی ، در
مقابل قريش مقاومت می‏كرد ، و راه خويش را به سوی هدفهايی كه داشت طی‏
می‏كرد . از تحقير و اهانت به بتها و كوتاه خواندن عقل بت‏پرستان و نسبت‏
گمراهی و ضلالت دادن به پدران و اجداد آنها دريغ نمی‏كرد . اكابر قريش به‏
تنگ آمدند ، مطلب را با ابوطالب در ميان گذاشتند و از او خواهش كردند
يا شخصا جلو برادرزاده‏اش را بگيرد ، يا آنكه بگذارد قريش مستقيما از
جلو او بيرون آيند . ابوطالب بازبان نرم هر طور بود قريش را ساكت كرد
، تا كار تدريجا بالا گرفت ، و برای قريشيان ديگر قابل