خود - كه او را به سال ديگر برساند - ذخيره می‏كرد . به او گفتند : " تو
با اينهمه زهد و تقوی در فكر ذخيره سال هستی ؟ شايد همين امروز يا فردا
بميری و به آخر سال نرسی ؟ " او در جواب گفت : " شايد هم نمردم ، چرا
شما فقط فرض مردن را صحيح می‏دانيد . يك فرض ديگر هم وجود دارد و آن‏
اينكه زنده بمانم ، و اگر زنده بمانم خرج دارم و حوائجی دارم ، ای‏
نادانها شما از اين نكته غافليد كه نفس انسان اگر به مقدار كافی وسيله‏
زندگی نداشته باشد ، در اطاعت حق كندی و كوتاهی می‏كند ، و نشاط و نيروی‏
خود را در راه حق از دست می‏دهد ، و همينقدر كه به قدر كافی وسيله فراهم‏
شد آرام می‏گيرد " .
و اما ابوذر ، وی چند شتر و چند گوسفند داشت كه از شير آنها استفاده‏
می‏كرد ، و احيانا اگر ميلی در خود به خوردن گوشت می‏ديد ، يا مهمانی‏
برايش می‏رسيد ، يا ديگران را محتاج می‏ديد ، از گوشت آنها استفاده می‏كرد
. و اگر می‏خواست به ديگران بدهد ، برای خودش نيز برابر ديگران سهمی‏
منظور می‏كرد .