مهلت نداد مصراع دوم را بخواند ، به علامت تصديق گفت :
" احسنت ، راست گفتی ، حقيقت همين است ، همه چيز جز خدا باطل و بی
حقيقت است " .
لبيد مصراع دوم را خواند :
يعنی هر نعمتی جبرا فناپذير و معدوم شدنی است . فرياد عثمان بلند شد :
" اما اين يكی را دروغ گفتی ، همه نعمتها فناشدنی نيست ، اين فقط
درباره نعمتهای اين جهان صادق است . نعمتهای آن جهانی همه پايدار و باقی
است " .
تمام جمعيت به طرف عثمان بن مظعون ، اين مرد جسور ، خيره شدند .
هيچكس انتظار نداشت در محفلی كه از اكابر و اشراف قريش تشكيل شده ، و
شاعری با شخصيت مانند لبيد بن ربيعه از راه دور آمده تا شاهكار خود را
بر قريش عرضه دارد ، مردی مانند عثمان بن مظعون ، كه تا ساعتی پيش در
پناه ديگری بود و اكنون نه تأمين مالی دارد و نه تأمين جانی و همه
همفكران و هم مسلكانش