اكرم آماده كرد ، اما رسول اكرم آن روز وقت افطار نيامد . پاسی از شب‏
گذشت و مراجعت نفرمود . انس مطمئن شد كه رسول اكرم خواهش بعضی از
اصحاب را اجابت كرده و افطاری را در خانه آنان خورده است . از اين رو
آنچه تهيه ديده بود خودش خورد .
طولی نكشيد رسول اكرم به خانه برگشت . انس از يك نفر كه همراه حضرت‏
بود پرسيد : " ايشان امشب كجا افطار كردند ؟ " گفت : " هنوز افطار
نكرده‏اند . بعضی گرفتاريها پيش آمد و آمدنشان دير شد " .
انس از كار خود يك دنيا پشيمان و شرمسار شد ، زيرا شب گذشته بود و
تهيه چيزی ممكن نبود . منتظر بود رسول اكرم از او غذا بخواهد ، و او از
كرده خود معذرتخواهی كند . اما از آن سو رسول اكرم از قرائن و احوال‏
فهميد چه شده ، نامی از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت . انس گفت : "
رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نكرد و به روی من نياورد "
( 1 ) .

پاورقی :
. 1 كحل البصر ، محدث قمی ، صفحه . 67