طبق عادت عرب ، اگر كسی از ديگری " جوار " می‏خواست ، يعنی از او
تقاضا می كرد كه او را پناه دهد و از او حمايت كند ، آن ديگری جوار
می‏داد و تا پای جان هم از او حمايت می‏كرد . برای عرب ننگ بود كه كسی‏
جوار بخواهد - ولو دشمن - و او جوار ندهد ، يا پس از جوار دادن از او
حمايت نكند . عثمان نيمه شب وارد مكه شد و يكسره به طرف خانه وليد بن‏
مغيره مخزومی ، كه از شخصيتهای برجسته و ثروتمند و متنفذ قريش بود ،
رفت و از او جوار خواست . وليد هم جوار او را پذيرفت .
روز بعد ، وليد بن مغيره هنگامی كه اكابر قريش در مسجد الحرام جمع‏
بودند به مسجد الحرام آمد ، و عثمان بن مظعون را با خود آورد ، و رسما
اعلام كرد كه عثمان دربن مظعون را با خود آورد ، و رسما اعلام كرد كه عثمان‏
در جوار من است و از اين ساعت اگر كسی متعرض او شود متعرض من شده‏
است . قريش كه جوار وليد بن مغيره را محترم می‏شمردند ، ديگر متعرض‏
عثمان نشدند . و از آن ساعت " مصونيت " پيدا كرد ، آزادانه می‏رفت و
می‏آمد و مانند يكی از قريش در مجالس