پس از مرگ مأمون ، برادرش معتصم بر مسند خلافت نشست . مأمون و
معتصم از دو

پاورقی :
> حكمرانان كشورهای اسلامی برای جهان اسلام به وجود آوردند ، دامن زدن به‏
آتش تعصبات قومی و نژادی بود .
چنانكه می‏دانيم ، اسلام با اين تعصبات به مبارزه برخاست و بر آنها
فائق گشت . اسلام به طور اعجاز آميزی اقوام و ملل و نژادهای مختلف از
عرب و ايرانی و ترك و رومی و هندی و غيره را زير پرچم يك فكر و عقيده‏

در آورد . اسلام با اجرای اصل : يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و

اثنی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم » به‏
عاليترين و شريفترين آرزوی بشر جامه عمل پوشيد .
اما سياستگران اموی و عباسی و همچنين امراء و حكمرانان جاه طلب ديگر
كه در گوشه و كنار قد برافراشتند از نو اين آتش را شعله ور كردند و "
شعوبی‏گری " را رائج ساختند .
جالب توجه اين است كه خود آن سياستگران و افرادی ذی نفع در اين‏
جريانها ، كه سلسله جنبان اينگونه احساسات احمقانه هستند ، هيچ گونه‏
علاقه و تعصبی ندارند و در دل خود به كوته فكرانی كه به دام آنها می‏افتند
می‏خندند .
در تاريخ اسلام دو جريان تاريك و روشن ، زشت و زيبا ، در كنار يكديگر
به چشم می‏خورد ، يكی تعصبات تيره و تاريك شعوبی گری و نژاد پرستی كه‏
دستگاههای سياسی و مراكز وابسته به آنها آتشش را شعله ور می‏كردند . ديگر
احساسات برادرانه و صميمانه ميان اقوام و ملل گوناگون و رنگها و نژادها
و زبانهای مختلف كه در محيط های علمی و فرهنگی و حوزه‏های درسی و همچنين‏
در محيط های دينی از مساجد و >