پس از عايشه نيز ، با آنكه پيغمبر زنان متعدد گرفت ، هيچكدام دختر
خانه نبودند ، همه بيوه و غالبا سالخورده واحيانا صاحب فرزندان برومندی‏
بودند .
عايشه همواره در ميان زنان پيغمبر به خود می‏باليد ، و می‏گفت : " من‏
تنها زنی هستم كه با غير پيغمبر آميزش نكرده‏ام . او به زيبايی خود نيز
می‏باليد و اين دو جهت او را مغرور كرده بود و احيانا پيغمبر را ناراحت‏
می‏كرد " .
عايشه پيش خود انتظار داشت با بودن او پيغمبر به زن ديگر التفات‏
نكند زيرا طبيعی است برای يك مرد با داشتن زنی جوان و زيبا ، به سر
بردن با زنانی سالخورده و بی بهره از زيبايی جز تحمل محروميت و ناكامی‏
چيز ديگر نيست ، خصوصا اگر مانند پيغمبر بخواهد رعايت حق و نوبت همه‏
را در كمال دقت و عدالت بنمايد .
اما پيغمبر كه ازدواجهای متعددش بر مبنای مصالح اجتماعی و سياسی آن‏
روز اسلام