- " بلی يا اميرالمؤمنين ! "
- " چرا ؟ "
- " پير و از كار مانده شده‏ام ، خودم كه از عهده بر نمی‏آيم ، بچه‏ها هم‏
درست در فكر نيستند ، ديدم بهتر است كه بفروشم " .
- " راستش را بگو چرا فروختی ؟ "
- " همين بود كه به عرض رساندم . "
- " اما من می‏دانم چرا فروختی ؟ حتما موسی بن جعفر از موضوع قرار دادی‏
كه برای حمل و نقل اسباب و اثاث ما بستی آگاه شده و تو را از اين كار
منع كرده ، او به تو دستور داده شتران را بفروشی . علت تصميم ناگهانی تو
اين است " .
هارون آنگاه با لحنی خشونت آميز و آهنگی خشم آلود گفت : " صفوان !
اگر سوابق و دوستی های قديم نبود ، سرت را از روی تنه‏ات بر می‏داشتم "
.
هارون خوب حدس زده بود . صفوان هر چند از نزديكان دستگاه خليفه به‏
شمار می‏رفت و سوابق زيادی در دستگاه خلافت خصوصا با شخص