95 توحيد مفضل

مفضل بن عمر جعفی ، بعد از آنكه از انجام نماز عصر در مسجد پيغمبر فارغ‏
شد ، همانجا در نقطه‏ای ميان منبر رسول اكرم و قبر آن حضرت نشست و كم كم‏
يك رشته افكار ، او را در خود غرق كرد ، افكارش در اطراف عظمت و
شخصيت عظيم و آسمانی رسول اكرم دور می‏زد .
هر چه بيشتر می‏انديشيد بيشتر بر اعجابش نسبت به آن حضرت می‏افزود .
با خود می‏گفت ، با همه تعظيم و تجليلی كه از مقام والای اين شخصيت بی‏
نظير می‏شود ، درجه و منزلتش خيلی بيش از اينهاست . آنچه مردم از شرف‏
و عظمت و فضيلت آن حضرت به آن پی برده‏اند ، نسبت به آنچه پی نبرده‏اند
بسيار ناچيز است .