از وضع خودش داشت - اين بود كه روزی صاحب زن و خانه و سرو سامان بشود
. اين بود كه تا رسول خدا به او پيشنهاد ازدواج كرد ، با تعجب جواب داد
مگر ممكن است كسی به زناشوئی با من تن بدهد . ولی رسول خدا زود او را از
اشتباه خودش خارج ساخت ، و تغيير وضع اجتماعی - كه در اثر اسلام پيدا
شده بود - به او گوشزد فرمود .
رسول خدا پس از آنكه جويبر را از اشتباه بيرون آورد و او را به زندگی‏
مطمئن و اميدوار ساخت ، دستور داد يكسره به خانه زياد بن لبيد انصاری‏
برود ، و دخترش " ذلفا " را برای خود خواستگاری كند .
زياد بن لبيد از ثروتمندان و محترمين اهل مدينه بود . افراد قبيله وی‏
احترام زيادی برايش قائل بودند . هنگامی كه جويبر وارد خانه زياد شد ،
گروهی از بستگان و افراد قبيله لبيد در آنجا جمع بودند .
جويبر پس از نشستن مكثی كرد و سپس سر را بلند كرد و به زياد گفت :
" من از طرف