ديگری برتری ندارد . فردا حاضر شويد كه مالی در بيت المال هست و بايد
تقسيم شود " .
روز ديگر مردم آمدند ، خودش هم آمد ، موجودی بيت المال را بالسويه‏
تقسيم كرد . به هر نفر سه دينار رسيد . مردی گفت :
" يا علی تو به من سه دينار می‏دهی و به غلام من نيز كه تا ديروز برده‏
من بود سه دينار می‏دهی ؟ " علی فرمود :
" همين است كه ديدی " .
عده‏ای كه از سالها پيش به تبعيض و امتياز عادت كرده بودند - مانند
طلحه و زبير و عبدالله بن عمر و سعيد بن عاص و مروان حكم - آن روز از
قبول سهميه امتناع كردند و از مسجد بيرون رفتند .
روز بعد كه مردم در مسجد جمع شدند ، اين عده هم آمدند ، اما جدا از
ديگران گوشه‏ای دور هم نشستند و به نجوا و شور پرداختند ، پس از مدتی‏
وليد بن عقبه را از ميان خود انتخاب كردند و نزد علی فرستادند .
وليد به حضور علی - عليه السلام - آمد و