و ابوذر نيز از پشت سرش ، خوشبختانه با خطری مواجه نشدند . علی ابوذر
را به خانه پيغمبر رساند .
ابوذر سرگرم مطالعه در احوال و اطوار پيغمبر شد ، و مرتب آيات قرآن
را گوش میكرد . به جلسه دوم نكشيد كه با ميل و اشتياق اسلام اختيار كرد ،
و با رسول خدا پيمان بست تا زنده است در راه خدا از هيچ ملامتی پروا
نداشته باشد ، و سخن حق را و لو در ذائقه ها تلخ آيد بگويد .
رسول خدا به او فرمود : " اكنون به ميان قوم خود برگرد و آنها را به
اسلام دعوت كن ، تا دستور ثانوی من به تو برسد " .
ابوذر گفت : " بسيار خوب . اما به خدا قسم پيش از اينكه از اين شهر
بيرون بروم ، در ميان اين مردم خواهم رفت و با آواز بلند به نفع اسلام
شعار خواهم داد . هر چه باداباد " .
ابوذر بيرون آمد و خود را به قلب مكه ، يعنی مسجد الحرام رساند . و در
مجمع قريش فرياد بر آورد :
|