خواستيد و من به عنوان نمايندگی آمده‏ام ، اگر نمی‏خواهيد بر می‏گردم . رستم‏
گفت : بگذاريد هر طور مايل است بيايد " .
ربعی بن عامر ، با وقار و طمأنينه خاصی ، در حالی كه قدمها را كوچك بر
می‏داشت و از نيزه خويش به عنوان عصا استفاده می‏كرد و عمدا فرشها را
پاره می‏كرد ، تا پای تخت رستم آمد . وقتی كه خواست بنشيند ، فرشها را
عقب زد و روی خاك نشست . گفتند : " چرا روی فرش ننشستی ؟ " گفت :
ما از نشستن روی اين زيورها خوشمان نمی‏آيد " .
مترجم مخصوص رستم از او پرسيد :
- " شما چرا آمده‏ايد ؟ "
- " خدا ما را فرستاده است ، خدا ما را مأمور كرده بندگان او را از
سختيها و بدبختيها رهايی بخشيم و مردمی را كه دچار فشار و استبداد و ظلم‏
ساير كيشها هستند نجات دهيم ، و آنها را در ظل عدل اسلامی در آوريم ( 4 )
ما دين خدا را كه

پاورقی :
. 4 الله جاء بنا و بعثنا لنخرج من يشاء من عباده ، من ضيق الدنيا الی‏
سعتها ، و من جور الاديان الی عدل الاسلام .