امام رساند . اجازه خواست و وارد شد . با اجازه امام نشست . بعد امام‏
به طرف اطاقی كه افراد خصوصی را در آنجا می‏پذيرفت حركت كرد . مفضل هم‏
با اشاره امام از پشت سر راه افتاد . آنگاه امام كه به روحيه مفضل آشنا
بود فرمود :
" گمان می‏كنم ديشب خوابت نبرده باشد و همه‏اش انتظار كشيده باشی كی‏
صبح بشود كه بيايی اينجا " .
- " بلی همين طور است كه می‏فرماييد " .
- " ای مفضل ! خداوند تقدم دارد بر همه موجودات ، اول و آخر موجودات‏
او است . . . "
- " يا ابن رسول الله اجازه می‏دهيد هر چه می‏فرماييد بنويسم ، كاغذ و
قلم حاضر است " .
- " چه مانعی دارد بنويس " .
چهار روز متوالی ، در چهار جلسه طولانی ، كه حداقل از صبح تا ظهر بود ،
امام به مفضل درس توحيد القاء كرد و مفضل مرتب نوشت . اين نوشته‏ها به‏
صورت رساله‏ای كامل و جامع در آمد .
كتابی كه اكنون به نام " توحيد مفضل " در