ترين خدشه‏ای بر تقوای آنها وارد نيايد از سياه و سفيد ، تر و خشك ، گرم‏
و سرد ، اجتناب می‏كنند و از هر نوع مداخله‏ای در هر نوع كاری پرهيز
می‏نمايند .
شك نيست كه اصل پرهيز و اجتناب يكی از اصول زندگی سالم بشر است ،
در زندگی سالم نفی و اثبات ، سلب و ايجاب ، ترك و فعل ، اعراض و
توجه توام است .
با نفی و سلب است كه می‏توان به اثبات و ايجاب رسيد ، و با ترك و
اعراض می‏توان به فعل و توجه تحقق بخشيد .
كلمه توحيد يعنی كلمه لااله الاالله مجموعا نفيی است و اثباتی ، بدون‏
نفی ماسوا ، دم از توحيد زدن ناممكن است . اينست كه عصيان و تسليم ،
كفر و ايمان قرين يكديگرند ، يعنی هر تسليمی متضمن عصيانی و هر ايمانی‏
مشتمل بر كفری و هر ايجاب و اثبات مستلزم سلب و نفيی است " « فمن‏
يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقی » " .
اما اولا : پرهيزها و نفيها و سلبها و عصيانها و كفرها در حدود " تضاد
" ها است ، پرهيز از ضدی برای عبور به ضد ديگر است ، بريدن از يكی‏
مقدمه پيوند با ديگری است .
از اينرو پرهيزهای سالم و مفيد ، هم جهت و هدف دارد و هم محدود است‏
به حدود معين . پس يك روش عملی كوركورانه كه نه جهت و هدفی دارد و نه‏
محدود به حدی است ، قابل دفاع و تقديس نيست .