نكاتی چند

اكنون كه بحث ما درباره دنيا در نهج البلاغه نزديك به پايان است چند
مساله را طرح می‏كنيم و با توجه به اصول گذشته به توضيح آنها می‏پردازيم :

تضاد دنيا و آخرت

1 - از بعضی از آثار دينی چنين استشمام می‏شود كه ميان دنيا و آخرت‏
تضاد است ، مثل آنكه گفته می‏شود دنيا و آخرت به منزله دو " هوو "
هستند كه هرگز سازگار نخواهند شد ، و يا گفته می‏شود كه اين دو به منزله‏
مشرق و مغربند كه نزديكی به هر كدام عين دوری از ديگری است .
چگونه می‏توان اين تعبيرات را توجيه كرد و با آنچه قبلا گفته شد سازگار
ساخت ؟
در پاسخ اين سوال می‏گوئيم كه اولا در بسياری از آثار اسلامی تصريح شده و
بلكه از مسلمات و ضروريات اسلام است كه جمع ميان دنيا و آخرت از نظر
برخوردار شدن ممكن است ، آنچه ناممكن است ، جمع ميان آندو از نظر ايده‏
آل بودن و هدف اعلی قرار گرفتن است .