عدالت نبايد فدای مصلحت بشود
تبعيض و رفيق بازی و باند سازی و دهانها را باپاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه 3 ( شقشقيه ) .
مردم پس از قتل عثمان به سوی او هجوم آوردند و با اصرار و ابرام از او
میخواستند كه زمامداری مسلمين را بپذيرد و او پس از آن ماجراهای دردناك
گذشته و با خرابی اوضاع حاضر ديگر مايل نبود اين مسؤوليت سنگين را
بپذيرد ، اما به حكم اينكه اگر نمیپذيرفت حقيقت لوث شده بود و گفته
میشد علی از اول علاقهای به اين كار نداشت و برای اين مسائل اهميتی قائل
نيست ، و به حكم اينكه اسلام اجازه نمیدهد كه آنجا كه اجتماع به دو طبقه
ستمگر و ستمكش ، يكی پرخور ناراحت از پرخوری ، و ديگری گرسنه ناراحت
از گرسنگی ، تقسيم میشود ، دست روی دست بگذارد و تماشاچی صحنه باشد ،
اين وظيفه سنگين را برعهده گرفت :
« لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی
العلماء ان لا يقاروا علی كظه ظالم و لا سغب مظلوم لالقيت حبلها علی
غاربها و لسقيت آخرها بكاس اولها » ( 1 ) .
اگر آن اجتماع عظيم نبود و اگر تمام شدن حجت و بسته شدن راه عذر بر من
نبود و اگر پيمان خدا از دانشمندان نبود كه در مقابل پرخوری ستمگر و
گرسنگی ستمكش ساكت ننشينند و دست روی دست نگذارند ، همانا افسار
خلافت را روی شانهاش میانداختم و مانند روز اول كنار مینشستم .
عدالت نبايد فدای مصلحت بشود تبعيض و رفيق بازی و باند سازی و دهانها را باپاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه 3 ( شقشقيه ) . |