پاورقی : 1 - نهج البلاغه خطبه . 237
گيرند .
" « هم عيش العلم و موت الجهل ، يخبركم حلمهم ( حكمهم ) عن علمهم .
و صمتهم عن حكم منطقهم ، لا يخالفون الحق و لا يختلفون فيه . هم دعائم
الاسلام و ولائج الاعتصام ، بهم عاد الحق فی نصابه و انزاح الباطل عن مقامه ،
و انقطع لسانه عن متنه عقلوا الدين عقل رعايه و وعايه لا عقل سماع و روايه
، فان رواه العلم كثير و رعاته قليل » " ( 1 ) .
آنان مايه حيات علم و مرگ جهل میباشند ، حلم و بردباریشان ( يا
حكمهائی كه صادر میكنند و رايهائی كه میدهند ) از ميزان علمشان حكايت
میكند ، و سكوتهای به موقعشان از توام بودن حكمت با منطق آنها خبر
میدهد ، نه با حق مخالفت میورزند و نه در حق اختلاف میكنند . آنان
پايههای اسلام و وسائل احتفاظ مردمند ، به وسيله آنها حق به جای خود
برمیگردد و باطل از جائی كه قرار گرفته دور میشود و زبانش از بيخ بريده
میشود ، آنان دين را از روی فهم و بصيرت و برای عمل فرا گرفتهاند ، نه
آنكه طوطی وار شنيده و ضبط كرده باشند و تكرار كنند ، همانا ناقلان علوم
فراوانند اما جانبداران آن كمند .
در ضمن كلمات قصار نهج البلاغه داستانی نقل شده كه كميل بن زياد نخعی
گفت : اميرالمؤمنين ( ع ) ( در دوره خلافت و زمان اقامت در كوفه ) دست
مرا گرفت و با هم از شهر به طرف قبرستان خارج شهر بيرون رفتيم .
پاورقی : 1 - نهج البلاغه خطبه . 237 |