زهد اسلامی و رهبانيت مسيحی

گفتيم بر حسب تعريف و تفسيری كه از نهج البلاغه درباره زهد استفاده‏
می‏شود ، زهد حالتی است روحی . زاهد از آن نظر كه دلبستگيهائی معنوی و
اخروی دارد ، به مظاهر مادی زندگی بی‏اعتنا است . اين بی‏اعتنائی و بی‏
توجهی تنها در فكر و انديشه و احساس و تعلق قلبی نيست و در مرحله ضمير
پايان نمی‏يابد ، زاهد در زندگی عملی خويش سادگی و قناعت را پيشه می‏سازد
و از تنعم و تجمل و لذت گرائی پرهيز می‏نمايد . زندگی زاهدانه آن نيست‏
كه شخص فقط در ناحيه انديشه و ضمير ، وابستگی زيادی به امور مادی نداشته‏
باشد ، بلكه اين است كه زاهد عملا از تنعم و تجمل و لذت گرائی پرهيز
داشته باشد . زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره‏گيری از
ماديات اكتفا كرده‏اند . شخص علی عليه السلام از آن جهت زاهد است كه نه‏
تنها دل به دنيا نداشت بلكه عملا نيز از تمتع و لذت گرائی ابا داشت و
به اصطلاح " تارك دنيا " بود .