ذات حق

آيا در نهج البلاغه درباره ذات حق و اينكه او چيست و چه تعريفی می‏توان‏
برايش ذكر كرد بحثی شده است ؟ بلی بحث شده است ، زياد هم بحث شده‏
است ، ولی همه در اطراف يك نكته دور می‏زند و آن اينكه ذات حق وجود
بی‏حد و نهايت ، و هستی مطلق است و ( ماهيت ) ندارد ، او ذاتی است‏
محدوديت ناپذير و بی‏مرز ، هر موجودی از موجودات حد و مرز و نهايتی دارد
، خواه آن موجود متحرك باشد و يا ساكن ، موجود متحرك نيز دائما مرزها
را عوض می‏كند ، ولی ذات حق حد و مرزی ندارد ، و ماهيت كه او را در نوع‏
خاصی محدود كند و وجود محدودی را به او اختصاص دهد در او راه ندارد ،
هيچ زاويه‏ای از زوايای وجود از او خالی نيست ، هيچ فقدانی در او راه‏
ندارد ، تنها فقدانی كه در او راه دارد ، فقدان فقدان است و تنها سلبی‏
كه درباره او صادق است سلب سلب است و تنها نفی و نيستی كه وصف او
واقع می‏شود نفی هر نقص و نيستی از قبيل مخلوقيت و معلوليت و محدوديت‏
و كثرت و تجزی و نيازمندی است ، و بالاخره تنها مرزی كه او در آن مرز پا
نمی‏گذارد مرز نيستی است ، او با همه چيز است ولی در هيچ چيز نيست و
هيچ چيز هم با او نيست ، داخل در هيچ چيز نيست ولی از هيچ چيز هم بيرون‏
نيست . او از هر گونه كيفيت و چگونگی و از هر گونه تشبيه و تمثيل منزه‏
است . زيرا همه اينها