پاورقی : 1 - نهج البلاغه خطبه . 162
« استاثر فاساء الاثره » عثمان راه استبداد و استيثار و مقدم داشتن خود و
خويشاوندان خويشرا بر افراد امت پيش گرفت و به شكل بسيار بدی رفتار
كرد .
3 - عثمان مرد ضعيفی بود ، از خود ارادهای نداشت خويشاوندانش ،
مخصوصا مروان حكم كه تبعيد شده پيغمبر بود و عثمان او را به مدينه آورد و
كم كم به منزله وزير عثمان شد ، سخت بر او مسلط شدند و به نام او هر
كاری كه دلشان میخواست میكردند . علی ( ع ) اين قسمت را انتقاد كرد و
رو در روی عثمان فرمود :
" « فلا تكونن لمروان سيقه يسوقك حيث شاء بعد جلال السن و تقضی العمر»
" ( 1 ) .
تو اكنون در با شكوه ترين ايام عمر خويش هستی و مدتت هم پايان رسيده
است با اينحال مهار خويش را به دست مروان مده كه هر جا دلش بخواهد تو
را به دنبال خود ببرد .
4 - علی مورد سوء ظن عثمان بود ، عثمان وجود علی را در مدينه مخل و مضر
به حال خود میديد ، علی تكيه گاه و مايه اميد آينده انقلابيون به شمار
میرفت خصوصا كه گاهی انقلابيون به نام علی شعار میدادند و رسما عزل عثمان
و زمامداری علی را عنوان میكردند ، لهذا عثمان مايل بود علی در مدينه
نباشد تا چشم انقلابيون كمتر به او بيفتد ، ولی از طرف ديگر بالعيان
میديد خيرخواهانه ميان او و انقلابيون وساطت میكند و وجودش مايه آرامش
است از اينرو از علی خواست از
پاورقی : 1 - نهج البلاغه خطبه . 162 |