را دارند ، اما قدرتش را ندارند .
گروه دوم هم آرزويش را دارند و هم همت و قدرتش را ، دامن به كمر زده
، پول و ثروت گرد میآرند ، يا قدرت و حكومت به چنگ میآورند ، و يا
مقاماتی را اشغال میكنند و از هيچ فسادی كوتاهی نمیكنند .
گروه سوم گرگانی هستند كه در لباس گوسفند ، جو فروشانی هستند گندم نما
، اهل دنيا ، اما در سيمای اهل آخرت ، سرها را به علامت قدس فرو
میافكنند ، گامها را كوتاه بر میدارند ، جامه را بالا میزنند ، در ميان
مردم آنچنان ظاهر میشوند كه اعتمادها را به خود جلب كنند و مرجع امانات
مردم قرار گيرند .
گروه چهارم در حسرت آقائی و رياست به سر میبرند و در آتش اين آرزو
میسوزند اما حقارت نفس ، آنان را خانه نشين كرده است و برای اينكه
پرده روی اين حقارت بكشند ، به لباس اهل زهد در میآيند .
علی ( ع ) اين چهار گروه را علی رغم اختلافاتيكه از نظر برخورداری و
محروميت ، و از نظر روش و سبك ، و از نظر روحيه دارند جمعا يك گروه
میداند : اهل دنيا ، چرا ؟ برای اينكه همه آنها در يك خصيصه مشتركند : و
آن اينكه همه آنها مرغانی هستند كه به نحوی ، ماديات دنيا آنها را شكار
كرده و از رفتار و پرواز انداخته است ، انسانهائی هستند اسير و برده .
در پايان خطبه به توصيف گروه مقابل ( اهل -
|