روشن می‏گردد .
انتقادهای نهج البلاغه از خلفاء برخی كلی و ضمنی است و برخی جزئی و
مشخص . انتقادهای كلی و ضمنی همانها است كه علی ( ع ) صريحا اظهار
می‏كند كه حق قطعی و مسلم من از من گرفته شده است ، ما در فصل پيش به‏
مناسبت بحث از استناد آنحضرت به منصوصيت خود آنها را نقل كرديم .
ابن ابی الحديد می‏گويد :
شكايت و انتقاد امام از خلفاء ولو به صورت ضمنی و كلی متواتر است .
روزی امام شنيد كه مظلومی فرياد بر می‏كشيد كه من مظلومم و بر من ستم شده‏
است ، علی به او گفت : ( بيا سوته دلان گردهم آئيم ) بيا با هم فرياد
كنيم . زيرا من نيز همواره ستم كشيده‏ام .
ايضا از يكی از معاصرين مورد اعتماد خودش معروف به ابن عاليه نقل‏
می‏كند كه گفته .
در محضر اسماعيل بن علی حنبلی امام حنابله عصر بودم كه مسافری از كوفه‏
به بغداد مراجعت كرده بود و اسماعيل از مسافرتش و از آنچه در كوفه ديده‏
بود از او می‏پرسيد ، او در ضمن نقل وقايع با تاسف زياد جريان انتقادهای‏
شديد شيعه را در روز غدير از خلفاء اظهار می‏كرد . فقيه حنبلی گفت تقصير