میتوان برای مدرك يك مرتبه ديگر وراء مرتبه مدرك قائل شد ، و اساسا
میتوان به دو نوع اتحاد عاقل و معقول ( يا اتحاد مدرك و مدرك ) قائل شد
: يكی به نحو وحدت در كثرت كه عبارت است از اتحاد مدرك با مدرك در
مرتبه وجود خاص مدرك ، و ديگر به نحو كثرت در وحدت كه عبارت است از
وجود مدركات در مرتبه وجود خاص مدرك ، در مرتبهای كه ادراك بنحو
انشاء و ابداع تحقق يابد ( 1 ) .
2 - در اتحاد عاقل و معقول در صورتی كه عاقل غير ذات خود را تعقل كند
اشكالی وجود دارد كه همان اشكال معروف شيخ است .
پاسخ اين اشكال اين است كه يك حقيقت واحد بسيط میتواند مجمع عناوين
متعدده بوده و ماهيات مختلفه بر او صادق باشد .
3 - اشكالی هم بر برهان آخوند وارد است و آن اينكه فرضا ما برهان
ايشان را در باب اتحاد عاقل و معقول بپذيريم منتهای مطلب اين است كه
ثابت میشود كه معقول ( اعم از آنكه نسبت به نفس ، " عرض " باشد يا
" صورت " در ذات خود عاقل ، و در مرتبه خود عاقل است و معقول ، و
محال است كه خودش شعور به خودش نبوده و مشعور به بالذات غير بوده
باشد . اما اين مقدار كافی نيست ، زيرا اتحاد عاقل و معقول را فقط به
اين معنی ثابت میكند كه صورت معقوله در مرتبه ذات خود ، عاقل و معقولی
بر او صادق است ولی اين مطلب را ثابت نمیكند كه صورت معقوله با جوهر
نفس متحد است و معنای او بر جوهر نفس صدق ذاتی
پاورقی :
1 - اگر عالم از قوه به فعليت برسد مثل عقل بالقوه كه تبديل به عقل
بالفعل میشود يا احساس بالقوه كه تبديل به احساس بالفعل میشود مرتبه
فعليت عالميت عين مرتبه فعليت معلوميت است . و در اينجا دو مرتبه به
نحو وحدت در كثرت و يا كثرت در وحدت نمیشود فرض كرد .