پاورقی : 1 - اين تعبير كه مثلا گفته میشود معقول بالفعل ، معقول بما هو معقول است ، در دو مورد گفته میشود : در يك مورد گفته میشود و مقصود اين است كه ماهيتی در وراء معقوليت ندارد ، مثل اينكه میگويند وجود ، موجود بما هو موجود است ، و گاهی گفته میشود و مقصود اين است كه در خارج ذاتی و واقعيتی ماوراء آن ندارد ، مثل آنكه گفته میشود بياض ، ابيض بماهو ابيض است ، يعنی مثل جسم نيست كه در خارج مرتبهای وراء ابيضيت داشته باشد ، اگر چه میتوان گفت كه مرجع اين دو يكی است و اين اختلاف از ناحيه نحوه واسطه در عروض با ذی الواسطه پيدا میشود . يك وقت واسطه و ذی الواسطه دو مفهومند مثل ماهيت و وجود ، و يك وقت دو واقعيتند مثل جسم و بياض . به هر حال اگر معقول بما هو معقول شد و واسطهای نداشت پس ذاتی كه معقوليت در خارج بر او عارض شده باشد نيست و همچنين ذاتی كه معقوليت بحسب نحوه وجودش از او انتزاع شود هم نيست . فقط مرحوم آخوند بود كه اين دو جهت را به عنوان توضيح يادآوری میكرد كه " لا ينحل لا فی العقل ولا فی الخارج بشیء و معقوليه ، فهو بسيط عقلا وخارجا " .