كه ظرف " وجود نفسی " و ظرف " وجود رابط " هر دو " ذهن " است ،
آنجا كه گفته می‏شود ظرف عروض ، " ذهن " و ظرف اتصاف ، " خارج "
است مقصود اينست كه ظرف " وجود نفسی " ذهنی و ظرف " وجود رابط "
خارج است ( 1 ) .
اين يك توجيه نسبتا صحيحی بود برای اين مطلب ، اما واضح است كه اين‏
توجيه هم خالی از اشكال نيست . زيرا بنابراين توجيه اولا معلوم نيست كه‏
به چه مناسبتی وجود رابط به نام " اتصاف " و وجود نفسی و محمولی به‏
نام " عروض " ناميده شده است . ثانيا با قبول اين توجيه باز هم اشكال‏
اين نظريه و اينگونه تعريف و تقسيم معقولات بر طرف نمی‏شود . زيرا هر
چند بعضی از امور ( مثل ذات واجب ) در ذهن وجود نفسی ندارد و وجود
نفسی‏اش منحصر به خارج است ولی ساير امور ( مانند همان مثال‏هائی كه خود
قوم برای قسم اول ذكر می‏كنند ) هم در خارج وجود نفسی دارند و هم در ذهن و
باصطلاح ظرف عروضشان هم ذهن است و هم خارج . پس در حقيقت ، تقسيم ،
رباعی می‏شود ، زيرا قسم چهارمی به آن افزوده می‏شود و آن اينكه ظرف عروض‏
هم ذهن است و هم خارج .
ثالثا در مثال‏هائی كه برای قسم سوم آورده می‏شود ، مفاهيمی مثل ابوت و
بنوت و امثال اينها نيز ذكر می‏گردد و اين معانی اضافی از قبيل معقولات‏
ثانيه فلسفی خوانده می‏شود ( 2 ) ، و حال آنكه مطابق تعريفی كه ما از
معقولات ثانيه فلسفی كرديم اين معانی از معقولات اوليه هستند و فرضا ما
توجيه اخير را

پاورقی :
1 - در كتب مفصل فلسفی نيز آنجا كه از نحوه وجود معقولات ثانيه فلسفی‏
بحث می‏شود برخی فلاسفه ( مانند صدرالمتألهين ) معتقدند كه اين معانی در
خارج وجود رابط دارند ، و ليكن وجود نفسی ندارند .
2 - رجوع شود به : " اسفار " ، مقوله مضاف ، جلد 2 صفحه 64.