احتياج و نيازمندی به علت چيست . در آنجا نظرياتی هست و نظريه مقبول‏
حكماء اين است كه ملاك احتياج به علت ، " امكان " است ، يعنی شی‏ء
چون ممكن الوجود است و نسبت و به وجود و عدم لا اقتضائيت دارد لذا
نيازمند آن است كه علتی او را به وجود بياورد .
اكنون می‏گوئيم به حكم اينكه هر ماهيتی ممكن الوجود است پس هر ماهيتی‏
يك ليسيت ذاتيه دارد ( مقدمه دوم ) ، و به حكم آنكه ملاك احتياج به‏
علت " امكان " است ( مقدمه سوم ) ، پس ليسيت ذاتی ماهيت علت و
مناط احتياج ماهيت به علت ايجادی است . اما به حكم اينكه تقدم و تأخر
و سابقيت و لا حقيقت منحصر به تقدم و تأخر زمانی نيست بلكه اقسام ديگری‏
از تقدم و تأخر مانند تقدم علت بر معلول و تأخر معلول از علت - نيز
وجود دارد ( مقدمه اول ) پس ليسيت ذاتيه مقدم است بر احتياج و
نيازمندی به علت ، و نيازمندی به علت مقدم است بر ايجاد علت ، و
ايجاد علت مقدم است بر وجود معلول پس ليسيت ذاتيه ماهيت بر وجود خود
ماهيت كه معلول است مقدم است ( 1 ) ( اين تقدم ليسيت ذاتيه ماهيت بر
وجود خود ماهيت همان چيزی است كه از آن به " حدوث ذاتی " تعبير
می‏شود ) .
و اما حدوث زمانی ، تقدم عدم واقعی شی‏ء است بر وجود شی‏ء پس اگر
زمانی باشد كه شی‏ء وجود نداشته و سپس در يك زمانی به وجود آمده باشد
اين شی‏ء حادث زمانی است ، ولی اگر شی ئی باشد كه تمام امتداد زمان آنرا
در بر گرفته

پاورقی :
1 - اينكه تقدم ليسيت ذاتيه ماهيت بر احتياج به علت و تقدم احتياج‏
به علت بر ايجاب علت و تقدم ايجاب علت بر وجوب معلول و تقدم وجوب‏
معلول بر ايجاد علت و تقدم ايجاد علت بر وجود معلول ، چه نوع تقدمی‏
است بحث ديگری است .