را ندارند ، يعنی صورت مستقيم اشياء خارجی و مناط تعينات اشياء و
تذوت‏های مختلف آنها نيستند . اين مفاهيم اگر به شی‏ء يا اشيائی كه با
اشاره حسی يا عقلی به آنها اشاره می‏كنيم حمل بشوند مبين ذات و حقيقت‏
آنها نيستند بلكه صرفا بيان حالت و حكم اشياء هستند ، آن هم حكم و حالتی‏
كه خودش هم در ذات خود و فی نفسه تعينی خاص از تعينات و موجودی خاص‏
از موجودات نيست ، اين مفاهيم صلاحيت اينكه جواب " ماهو " نسبت به‏
شی‏ء يا اشيائی واقع شوند ندارند و به عبارت ديگر وجود فی نفسه به معنای‏
ذاتی كه دارای وجود خاص بوده باشد ندارند مانند : وجود ، عدم ، وحدت ،
كثرت ، وجوب ، امكان و امثال اينها . اين معقولات را " معقولات ثانيه‏
" می‏نامند .
مقولات دهگانه ( يا بيشتر يا كمتر بر حسب اختلاف نظری كه در اين مسأله‏
وجود دارد ) كه شامل همه اجناس و انواع می‏باشند از معقولات اوليه هستند
و در حقيقت دسته بندی معروف در باب مقولات دسته بندی معقولات اوليه‏
است ، يعنی معقولات ثانيه از اين دسته بندی بيرونند . پس اگر سؤال شود
كه يك معقول ثانی مانند وحدت ، امكان و نظاير آن‏ها داخل در چه مقوله‏ای‏
است بايد بگوئيم در هيچ مقوله‏ای ، زيرا مقسم مقولات ، معقولات اوليه‏
است .
از آنچه گفته شد معلوم می‏شود كه معقولات اوليه و معقولات ثانيه سه فرق‏
اساسی با يكديگر دارند :
1 - معقولات اوليه صورت‏های مستقيم و بلا واسطه‏ای هستند كه از اعيان‏
خارجی گرفته شده‏اند ، يعنی در ساختن اينها صورت ادراكيه ديگری وساطت و
دخالت ندارد . اما معقولات ثانيه صورت‏های مستقيم اشياء نيستند ، بلكه‏
صرفا صفت‏هائی هستند برای اشياء ولی البته نه صفتی كه خود صورت يك‏
حالت موجود