برای توضيح بيشتر اين اشكال مقدمات پنجگانه‏ای ذكر می‏كنيم ، هر چند
بعضی از اين مقدمات واضح است و قبلا نيز به آن اشاره شده است .
الف - هنگامی كه چيزی را كه ادراك می‏كنيم ، صورتی در ذهن ما نقش‏
می‏بندد ، و حالتی وجودی در ما پيدا می‏شود . سه دليل گذشته كه در متن آمده‏
است در درجه اول برای اثبات اين مدعا است .
ب - علم و معلوم در ذهن يك چيز بيش نيست ، مثلا ما زيد را تصور
می‏كنيم و صورتی از زيد در ذهن ما پيدا می‏شود ، اين صورت هم علم ما است‏
زيرا ادراك ما است زيرا آنچه بالذات بر ما مكشوف است و نام زيد به‏
آن می‏دهيم همان صورت است و بس . اما زيد خارجی مستقيما معلوم و متصور
ما نيست ، بلكه به تبع اين صورت ، معلوم و متصور ما می‏شود و لهذا حكما
صورت ذهنی را معلوم با لذات و شی‏ء خارجی را معلوم بالعرض اصطلاح‏
كرده‏اند .
ج - هنگام علم و ادراك ، نفس ماهيت اشياء در ذهن وجود پيدا می‏كند
اين مقدمه همان عقيده حكما در باب وجود ذهنی است كه در اين فصل مطرح‏
است .
د - علم و ادراك مطلقا از مقوله كيف است . حكما به تبع ارسطو
معتقدند تمام اشيای خارجی در يكی از مقولات دهگانه ذيل داخلند : جوهر ،
كيف ، كم ، اضافه ، متی ، أين ، فعل ، انفعال ، جده ، وضع ( 1 ) .
حكما می‏گويند كيف بر دو قسم است : جسمانی و نفسانی ، و می‏گويند كيف‏
نفسانی اقسام و انواع مختلفی دارد و علم يكی از كيفيات نفسانی است .
ه - مقولات متباينات بالذاتند . محال است شی‏ء واحد داخل در دو مقوله‏
باشد ، زيرا لازم می‏آيد شی‏ء واحد دارای بيش از يك ذات و ماهيت باشد .
اكنون

پاورقی :
1 - تفصيل مقولات در مقصد دوم كتاب " منظومه " آمده است .