اعراض و نيز در باب صور نوعيه گفته‏اند كه وجود عرض و اضافه و ارتباطش‏
با موضوعش يكی است .
و همچنين وجود صورت ، فی نفسه عين وجود آن برای ماده است .
شك نيست كه ارتباط عاقل و معقول شبيه ارتباط جسم و مكان ( و يا گندم‏
و ظروف در مثالی كه ذكر شد ) نيست . يعنی وجود معقول فی نفسه عين اضافه‏
و ارتباط اين معقول است با نفس ( كه عاقل است ) . حال آيا اين ارتباط
شبيه ارتباط حركت است با جسم كه شدت ارتباط تا اين حد است كه وجود
حركت عين اضافه به جسم است و يا از اين هم بالاتر است و شبيه ارتباط
صورت است با ماده به قول مشائين كه علاوه بر اين جهت محل وی تام التحصل‏
و مستغنی از وی نيست و او ملاك تحصل محل خود است ؟ و يا از اين هم‏
بالاتر است و نظير ارتباط مراتب شی‏ء واحد متصل است ؟ يعنی چنين نيست‏
كه در خارج آن شی‏ء قابل انحلال باشد به ذاتی كه قابل است و ذاتی كه مقبول‏
است ( آنطور كه مشائين در تركيب هيولی و صورت قائلند ) بلكه انحلال به‏
" قابل " و " مقبول " نيز تحليلی و عقلی است ( آنطور كه ما در باب‏
ماده و صورت قائل هستيم و صدرالمتألهين نيز در بعضی كلمات خود قائل‏
است ) . به هر حال ، ارتباط عاقل و معقول به كداميك از اين سه نحو است‏
؟ جواب همانطور كه بعدا گفته خواهد شد اينست كه بعضی ديگر از انحاء
اتحاد عاقل و معقول به نحو سوم است و بعضی ديگر از انحاء آن به هيچيك‏
از اين سه نحو نيست ، بلكه به نحو ديگری است از قبيل اتحاد علت با
معلول . كه علت واجد معلول است هم در مرتبه ذات خود و هم در مرتبه‏
معلول .

مقدمه پنجم :

در مواردی كه ارتباط دو شی‏ء از سنخ ارتباط جسم و مكان نيست دو قسم‏