است كه میگويند :
الحق نحو أيسه ، فی نفسه ، لنفسه ، بنفسه .
يعنی حق متعال وجودش فی نفسه ، لنفسه و بنفسه است .
ظاهر تقسيم در شعر اول منظومه اين است كه وجود بر سه قسم است : رابط
و رابطی و نفسی . يعنی به نظر میرسد كه از اول يك تقسيم بيشتر در كار
نيست و هر سه قسم در عرض يكديگرند ولی شعر بعدی توضيح میدهد كه چنين
نيست .
لانه فی نفسه أو لا و ما
|
فی نفسه اما لنفسه سما
|
أو غيره و الحق نحو أيسه
|
فی نفسه لنفسه بنفسه
|
قد كان ذا الجهات فی الاذهان
|
وجوب امتناع أو امكان
|
زيرا وجود يا فی نفسه است يا نه ، و وجود فی نفسه بالنفسه است ، يا
برای غير است . و حق متعال وجودش فی نفسه و لنفسه و بنفسه است ( 1 ) .
وجود مطلقا - به تمام اقسامش - در ذهن ، دارنده يكی از جهات سه گانه
است : وجوب ، امكان ، امتناع .
پاورقی :
1 - آنچه گفته شد انطباق دارد با آنچه در منظومه و شرحش آمده است .
ولی حقيقت اين است كه اين گونه تقسيم برای وجود ريشه اصالت ماهيتی
دارد ، يعنی با طرز تفكر اصالت ماهيتی سازگار است كه وجود را يك مفهوم
اعتباری منتزع از حاق ذات ماهيت میداند ، نه با طرز تفكر اصالت وجودی
. بنابر اصالت وجود اگر نظر به مفهوم وجود >