يعنی با آن كه به نظر میرسد الهيات بالمعنی الاخص از آن جهت كه اختصاص
دارد به مسائل مربوط به خدا ، بايد علم و فن مستقلی شمرده شود ، آن را
جدا و مستقل نشمردهاند بلكه مسائل آن را جزء علم ديگر كه " علم وجود "
است و موضوعش " موجود بماهو موجود " است به حساب آوردهاند . زيرا
معتقدند كه مسائل الهيات بالمعنی الاخص جزء احكام " موجود بما هو موجود
" است بر خلاف مسائل رياضی يا طبيعی كه حسابی جداگانه و مستقل دارد . و
معتقدند كه مسائل الهيات بالمعنی الاخص مستقيما از مباحث امور عامه
استنتاج میشود ، بر خلاف مسائل رياضی و طبيعی كه از يك سلسله اصول و
مبادی خاص استنتاج میگردد ، هم چنان كه روش تحقيق در مسائل الهيات
بالمعنی الاخص نيز عينا همان روش تحقيق در امور عامه است .
عليهذا الهيات بالمعنی الاعم شامل دو قسمت است .
1 - امور عامه
2 - " الهيات بالمعنی الاخص " يا " فن مفارقات " كه شامل مباحث
مربوط به خدا و عوالم ماوراء الطبيعی است .
والبته الهيات بالمعنی الاعم كه مشتمل بر مجموع اين دو قسمت است ، "
علم اعلی " و " علم ما بعد الطبيعه " و " فلسفه اولی " نيز ناميده
میشود . " علم اعلی " مقابل " علم اوسط " و " علم ادنی " است ، "
علم اوسط " يعنی رياضيات و " علم ادنی " يعنی طبيعيات و مجموع اينها
را " علوم نظری " يا " فلسفه نظری " مینامند و فلسفه نظری در مقابل
فلسفه و علوم عملی است .
فلسفه نظری مشتمل بر سه قسمت است :
1 - الهيات بالمعنی الاعم يا علم اعلی
2 - رياضيات يا علم اوسط .
|