سائيده شوند و يا به نحوی از انحاء به دو قطعه منقسم شوند .
ذيمقراطيس حكيم مشهور يونانی كه به حكيم خندان معروف است طرفدار اين‏
نظريه است . حكماء قديم ذرات ذيمقراطيس را " ذرات صغار صلبه "
تعبير می‏كردند . بيت ذيل ناظر به اين عقيده است :
و قيل اجرم صغار مبدؤه
ليس يفك و همنا يجزؤه ( 1 )
و گفته شده است كه جرمهای كوچك مبدء جسم طبيعی هستند اين اجرام كوچك‏
قابل دو قطعه شدن نمی‏باشند ولی ذهن ما در ظرف خود آنها را تجزيه می‏كند
شرح : شرح اين بت همان است كه قبلا توضيح داديم .
3 - قول سوم قول جمهور حكماء است كه از زمان سقراط به بعد تا قرن‏
نوزدهم ، عموم حكماء و فلاسفه چنين عقيده و نظريه ای داشته‏اند و آن اينكه‏
جسم طبيعی نه مركب است از اجزاء لا يتجزی و نه مركب است از اجرام‏
كوچك ذيمقراطيسی ، بلكه جسم طبيعی پيوسته است . يعنی اين اجسام كه ما
آنها را با نام های آب و خاك و سنگ و چوب می‏خوانيم و هر كدام دارای‏
طبيعت مخصوص به خود می‏باشند وبه موجب آن طبيعت مخصوص ، آثار مخصوص‏
به خود دارند و نام مخصوص به خود گرفته‏اند ، يك واحد پيوسته‏اند نه يك‏
مجموعه از اجزاء ذرات . ما اين اجسام را به صورت يك امر واحد ممتد
می‏بينيم نه به صورت يك عده اشياء كه پهلوی هز قرار گرفته و سر به هم‏
داده باشند . به عقيده حكماء واقعيت هم همانطور است كه با چشم خود
می‏بينيم و بالامسه خود احساس می‏كنيم .

پاورقی :
1 - در مصراع دوم، بعد از كلمه "يفك" از نظر تكميل معنی يك "لكن"
در تقدير است .