در زمان منفك گردد ، تنها علل به اصطلاح " اعدادی " هستند كه از
معلولات منفك می‏گردند و چنانكه در محل خود ثابت شده است علل اعدادی ،
علل واقعی نمی‏باشند . به هر حال در بيان فوق چنين فرض شده است كه تسلسل‏
امور متعاقبه زمانيه محال است و حال آنكه اين گونه تسلسل محال نيست .
خلاصه مطلب اينكه برهان منسوب به ارسطو و ارسطوئيين متكی به چهار اصل‏
است :
1 - حركت در اجسام عالم وجود دارد .
2 - هر حركت به قوه‏ء محركه ای احتياج دارد .
3 - هر شی‏ء جسم يا جسمانی ، متحرك است .
4 - تسلسل علل ممتنع است .
اگر كسی در يكی از اين مقدمات خدشه كند ، مثلا منكر وجود حركت گردد (
مانند زنون اليائی و بعضی از متكلمين اسلامی و بعضی از متفلسفين جديد ) و
يا اينكه حركت را نيازمند به قوه‏ء محركه نداند ( مانند طرفداران قانون‏
جبر در حركت كه مدعی هستند كه خود حركت محتاج به علت نيست ، بلكه‏
تغيير حركت محتاج به علت است ) و يا منكر ملازم بودن جسم و جسمانی با
حركت گردد ( مانند بو علی سينا كه منكر حركت طبايع جوهريه جسمانيه است‏
) و يا منكر امتناع تسلسل علل گردد ( مانند بسياری از حكمای جديد از قبيل‏
كانت كه مساله امتناع تسلسل علل را مشكوك تلقی كرده اند ) ، برهان‏
منسوب به ارسطو مبنی بر اثبات محرك اول مخدوش خواهد بود .
اين نكته ناگفته نماند كه مقصود ارسطو از محرك اول عبارت است از
موجودی ثابت و غير ممكن التحرك و مجرد از جسمانيت . نكته ديگر اينكه‏
اين