كه اعصاب حركت ناميده میشوند در عضلات گذاشته شده است . اين قوا كه
مبدأ حركاتی در اعضاء بدن میباشند قوای عامله ناميده میشوند .
اين نكته نيز ناگفته نماند كه قوای طبيعی كه منشا حركات عضوی میگردند
بعضی از آنها تحت فرمان اراده میباشند وبعضی نمیباشند . مثلا حركات دست
و پا و انگشتان تحت فرمان اراده هستند ، اما حركات قلب و معده و روده
و امثال اينها تحت فرمان اراده نيستند و اين تفاوت ميان دو نوع قوه
عامله جهت و علتی دارد كه بعدا توضيح خواهيم داد . پس قوای عامله بر دو
قسم است : ارادی و غير ارادی . و نيز ممكن است كه اصطلاح قوه عامله را
اختصاص بدهيم به قسم ارادی و بگوئيم مقصود از قوای عامله قوائی است كه
درعضلات بدن پخش است و تحت نفوذ اراده قرار دارد ( نه قوای فعالهای كه
در بدن هست ولی تحت تاثير اراده نيست مثل قوای جذب و هضم و استحاله )
مانند قوائی كه در عضلات دست و پا است كه آنها را به حركت در میآورد ،
يا در زبان است و آنرا به گردش در میآورد ، و يا در چشم است كه آنرا
به چپ و راست و پايين و بالا متمايل میكند و امثال اينها . فقط اين دسته
از قوا كه تحت فرمان اراده میباشند به منزله مركب وجود انسان هستند و
شايد به همين جهت كلمه عامله كه جمعش عوامل است به كار برده شده است
، زيرا در لغت به چهار پايان باركش و سواری ده ، عوامل میگويند .
قوای شوقيه عبارت است از مبادی ميلها و تمايلات طبيعی يا اكتسابی كه
در وجود انسان هست ، مثل ميل به خوردن و پوشيدن و استراحت كردن و ميل
به مقام و كاميابی جنسی و تمايلات پدری و فرزندی و تمايل به نوع دوستی و
تمايل به علم و حقيقت جوئی و تمايل به پرستش ( تمايل دينی ) و هنر و
صنعت و آفرينندگی و امثال اينها كه هر يك از اين ميلها ناشی از يك
مبدا و قوهای است در وجودانسان
|