استدلال و تجربه و آزمايش و تعليم و تعلم عمليات حيرت انگيز خود را
نياموخته است . در انسان ، لبهای كودك درآغاز تولد بدون فكر و انديشه‏
قبلی در جستجوی پستان مادر حركت می‏كند . حيوان و انسان پس از بلوغ بدون‏
آن كه نيازمند به تذكر و تعليم و تعلم باشند به سوی جنس مخالف جذب‏
می‏شوند . روح انسان هر چند وحشی باشد مجذوب زيبائی و جمال می‏گردد .
فطرت خداجوئی و خداطلبی و خداستائی و خداپرستی در عمق وجدان بشر وجود
دارد . فرضا خدای يگانه را نيابد موجود ديگری به جای او برای اين كار
انتخاب می‏كند .
ظاهرا قرآن كريم اولين كتابی است كه مسئله فطرت خداجوئی و خداطلبی و
خداپرستی انسان را به طور صريح عنوان كرده است . « فاقم وجهك للذين‏
حنيفا فطره الله التی فطر الناس عليها »
( سوره روم - آيه 30 )
امروز اين مسئله در ميان فلاسفه و روان‏شناسان جای بسيار شايسته ای پيدا
كرده است افراد بزرگی نظير اينشتاين ، ويليام جيمز ، الكسيس كارل ،
برگسون ، يونگ و غير هم از آن دفاع كرده‏اند ، كه در اينجا مجال پرداختن‏
به آن نيست ( 1 ) .

2 - راه خلقت يا راه آثار :

جهان و مخلوقات همواره آينه خدا نمای بشر بوده است . انسان كه با
جهان روبرو می‏شود به حكم قدرت تعقل و تفكری كه در او هست از سه جهت‏
مختلف انديشه‏اش متوجه واجب الوجود می‏گردد و ما به طور اجمال واختصار
به

پاورقی :
1 - رجوع شود به جلد پنجم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " .