از آنچه گذشت معلوم شد كه صورت مكمل و متمم ماده است . يعنی كمال و
تماميت ماده به صورت است ، خواه آنكه ماده‏ء سابقه را با صورت مفروض‏
حاضر در نظر بگيريم ( مثلا تخم مرغ را ، كه ماده‏ء جوجه است نسبت به جوجه‏
در نظر

پاورقی :
> نسبت به خودشان ماده و صورتند و نسبت به حقيقتی كه از اينها فراهم‏
می‏آيد علت مادی و صوری می‏باشند . در اينجا اين ايراد وارد می‏شود كه اگر
جسم را نسبت به ماده‏ء سابقه و صورت لاحقه بسنجيم هر چند آن دو نسبت به‏
يكديگر ماده و صورت می‏باشند ولی نسبت به جسم علت مادی و صوری نيستند (
و حال آنكه به تصريح حكماء علت مادی و صوری همانها هستند كه علل داخلی‏
ناميده می‏شوند ) ، زيرا جسم از آن دو مركب نشده است بلكه آن دو ، دو
مرحله از يك واقعيت می‏باشند . و اگر جسم را نسبت به ماده حاضره كه‏
مقارن با صورت است بسنجيم دو اشكال وارد است : يكی اينكه ماده‏ء حاضره‏
در حقيقت و ماهيت جسم دخالت ندارد و ديگر اينكه فرضا اين دو را به‏
عنوان دو جزء تشكيل دهنده‏ء ماهيت جسم بپذيريم ، اين دو جزء ديگر خودشان‏
نسبت به هم ماده و صورت نيستند ( مگر اينكه صورت را به " مابه الشی‏ء
بالفعل " تعريف نكنيم ، بلكه طوری تعريف كنيم كه به فاعل ناقص و "
شريكه العله " منطبق گردد ، و در اين صورت اشتراك لفظی ميان صورت به‏
اين معنی و صورت به آن معنی خواهد بود و اشكال به صورتی ديگر وارد است‏
) پس اينكه گفته شد كه ماده و صورت نسبت به يكديگر ماده و صورتند و
همانها نسبت به خود جسم علت مادی و علت صوری می‏باشند درست نيست .
بلی اگر قائل به دو اصطلاح شويم و در ما نحن فيه برای ماده تعريف ديگری‏
بكنيم غير از " حامل استعداد شی‏ء " و ماده را به معنای مطلق چيزی كه‏
حامل نوعی استعداد است بگيريم نه به معنای حامل استعداد خود شی‏ء و يا
آنكه ماده را به معنی محل صورت تعريف كنيم اين اشكال رفع خواهد شد .
ولی ديده نشده است كه كسی دو تعريف و اصطلاح يا سه تعريف و اصطلاح برای‏
ماده بيان كرده باشد ، فقط در جلد دوم اسفار ، چاپ قديم اشاره به اين‏
معنی هست كه ماده دو اصطلاح دارد ( رجوع شود به اسفار ، چاپ قديم ، جلد
دوم ، صفحات 191 و 192 ) ولی به هر حال اشكال اول از دو اشكال سابق به‏
حال خود باقی است و از اين نظر قانون چهار علت مخدوش به نظر می‏رسد .