پاورقی : > و آن ذات متصف به صفت وجود است . بلكه به اين معنا كه ذات او عين وجود و عين واقعيت است . عليهذا فرض نيستی برای او از قبيل فرض نيستی برای اشياء ديگر نيست ، بلكه از قبيل فرض نيستی برای خود هستی است . يعنی از اين قبيل است كه فرض كنيم هستی در عين اينكه هستی است و متن واقعيت راتشكيل میدهد ، در همان حال نيست باشد ، كه اين عين اجتماع نقيضين است . بنابر اين وقتی میگوئيم ذات واجب الوجود ، واجب الوجود لذاته است ، يعنی علت خارجی ندارد و به اصطلاح ديگر ، واجب الوجود بدون وساطت " حيثيت تعليله " موجود است . و وقتی میگوئيم واجب الوجود ، واجب الوجود بذاته است ، يعنی واسطه در " اتصاف " ندارد . و يا به اصطلاح ديگر واجب الوجود بدون وساطت " حيثيت تقييديه " موجود است . بيت حاجی سبزواری :
ما ذاته بذاته لذاته |
موجود الحق العلی صفاته |
اشاره به همين مفاهيمی است كه به تفصيل بيان شد .