اول است . فعلا متن آنچه ارسطو يا پيرامون يونانی و يا اسكندرانی وی در
تقرير اين برهان گفته انددر دست ما نيست . ما مطلب را ازديد فلاسفه‏
اسلامی تقريرنموده و ضمنابه تقرير ديگری برای همين مطلب بدون آنكه به طور
جزم به كسی نسبت بدهيم نيز اشاره می‏كنيم و آنگاه بين نظر قديم و جديد
مقايسه به عمل می‏آوريم .
مطابق تقرير حكمای اسلامی حركت احتياج دارد به قوه و نيروئی كه آن‏
حركت را به وجود آورده و هرگز علت حركت از خود حركت جدا نيست ، يعنی‏
چنين نيست كه حركت تنها در آغاز كار و در حدوث خود محتاج به علت باشد
بلكه در بقاء خود نيز ( هر چند حركت عين حدوث تدريجی است ) محتاج به‏
علت است . و از همين جا نظر ديگری پديد آمده است مبنی بر اينكه علت‏
متغير ، متغير است . يعنی علت حركت بايد مانند خود حركت دارای تغير
بوده باشد و هرگز ممكن نيست كه يك امر ثابت و ساكن ، علت يك امر
متغير و متدرج واقع شود . ( 1 ) به هر حال اصل اول برای اثبات محرك اول‏
اين است كه حركت احتياج به محرك دارد .
اصل دوم اين است كه آن قوه محركه يا خود متحرك است و يا ثابت . اگر
ثابت است يعنی خالی از حركت است پس جسم نيست ، زيرا هر جسمی متحرك‏
است و يا لا اقل قابل تحرك است و محرك غير جسمانی همان است كه ارسطو
از آن به محرك اول تعبير كرده است . و اگر آن محرك ، متحرك است پس‏
به حكم اينكه هر متحركی به قوه‏ء محركه ای احتياج دارد وجود يك محرك‏
ديگر برای

پاورقی :
1 - اين نظر منتهی شده است به بحثی عالی درباب ربط حادث به قديم و
ربط متغير به حادث كه از عميق ترين و عالی ترين مباحث فلسفه الهی است‏
و اين نظر يكی از اصولی است كه صدرالمتالهين آن را پايه اثبات حركت‏
جوهريه قرار داده است .