اما بيت دوم اين مطلب را بيان می‏كند كه " صفات " عين " ذات "
واجب الوجودند و عين يكديگرند به حسب خارج و واقعيت ، و كثرت صفات ،
كثرت مفهومی است ، نه كثرت واقعی .
برای آن كه مفهوم اين دو بيت ، روشن شود ، لازم است ، چند مطلب بيان‏
: گردد :
1 - در باب صفات واجب الوجود ، مجموعا سه نظيريه است :

نظر اول ، نظر معتزله

معتزله از متكلمين اسلامی عقيده دارند كه " واجب الوجود " به دليل‏
اين كه بسيط من جميع الجهات واحدی الذات است ، موصوف به هيچ صفتی ، و
منعوت به هيچ نعتی نمی‏گردد . زيرا صفت داشتن مستلزم نوعی تكثر است و
از مختصات مخلوقات است .
معتزله ، نظر به اين كه می‏خواهند ، عقايد خود را با متون اسلامی تطبيق‏
دهند و در متون اسلامی ، صريحا برای خداوند ، صفات زيادی ذكر شده است ،
از قبيل : « الله الصمد ، و انه بكل شی‏ء عليم ، و انه علی كل شی قدير ، لا
اله الا هو الحی القيوم ، و هو الله الخالق الباری المصور »و امثال اينها
. . . ناچار مسئله نيابت را طرح كرده و گفته‏اند : هر چند ذات حق ، از
هر صفتی عاری است ، ولی نوع فعل ذات حق ، شبيه فعل ذاتی است كه دارای‏
صفاتی از قبيل : علم ، حيات ، قدرت و . . . می‏باشد و ذات عاری از
صفات او ، كار ذات واجد الصفات را انجام می‏دهد . و اين كه در متون‏
اسلامی ، صفات زيادی برای خداوند ذكر شده است ، از آن جهت است كه ذات‏
عاری از صفات حق ، عملا كار ذات متصف به آن صفات را انجام می‏دهد .