اين كه مباحث مربوط به ذات ، صفات و افعال خدا را الهيات ناميده‏اند
، وجه روشنی دارد ، اما اين كه چرا مجموع فلسفه اولی را الهيات می‏نامند
، سئوالی است كه بايد بدان پاسخ گفت .
ممكن است گفته شود : اين كه همه فلسفه اولی را حكمت الهی يا الهيات‏
می‏نامند ، - در مقابل حكمت طبيعی و حكمت رياضی - صرفا از باب تسميه كل‏
به اسم جزء است ، يعنی از آن نظر كه بخشی از مباحث اين علم ، درباره‏ء
ذات و صفات و افعال الهی است .
اين وجه ، می‏تواند وجه صحيحی باشد ، ولی خود حكمای اسلامی كه اين اصطلاح‏
را وضع كرده‏اند ، ملتزم به آن نيستند ، و وجه ديگری برای آن ابراز
می‏دارند :
برخی می‏گويند : ناميدن فلسفه اولی به " الهيات " ، صرفا از يك غلط
تاريخی ، سرچشمه می‏گيرد ، و آن اين است :
در مجموعه فلسفه ارسطو ، كه بعدها به دست شاگرادان او و شاگردان‏
شاگردانش رسيد ، فلسفه اولی به حسب ترتيب ، بعد از طبيعيات قرار
گرفته بود ، و از طرفی هم ، خود ارسطو هيچ نامی از قبيل " فلسفه اولی "
يا " علم اعلی " و يا " علم كلی " و از اين قبيل نامها . . . بر روی‏
اين بخش از فلسفه خود ، ننهاده بود . از اين رو اين قسمت به مناسبت‏
اين كه بی نام بود و هنگام تدوين معارف فلسفی ارسطو از نظر ترتيب بعد
از بخش طبيعيات قرار گرفت ، با نام " متا فيزيك " يعنی " ما بعد
علم طبيعت " خوانده شد ، در دوره اسلام اين كلمه به " ما بعد الطبيعه‏
" ترجمه شد و تدريجا در عرف عام به جای كلمه " ما بعد الطبيعه " كلمه‏
" مأوراء الطبيعه " استعمال شد .
مفهوم كلمه " ماوراء الطبيعه " مساوی است با كلمه " مجردات " ،
يعنی حقايقی