و حكماء معتقد بودند كه جسم همانطور كه محسوس است متصل واحد است .
آنچه علم امروز ثابت كرده است آن است كه جسم محسوس متصل واحد نيست و
از اين جهت بر خلاف نظر حكماء است ولی از آن جهت كه ذرات را قابل
انقسام میداند و هم از اين جهت كه طبق نظر علمای امروز علت عدم التحام
ذرات ، خصوصيات نوعی آنها است نه طبيعت جسمی آنها ، نظر حكماء را
تامين میكند . حكماء درباره اين جهت كه ذرات دارای طبايع مختلف باشند
و علت عدم التحام طبيعت نوعی باشد بحث كردهاند و شيخ در الهيات مانعی
نمیبيند ، در اين باره مجددا بحث خواهيم كرد .
عليهذا در عصر ما كه نظريه ذيمقراطيس از جنبه مركب بودن جسم از ذرات
پذيرفته شده است برهان فصل و وصل ارزش خود را از دست میدهد . به اين
معنی كه فصل و وصل های محسوس كه يك مقدمه اين برهان است ديگر فصل و
وصل واقعی نيست . بنابر نظريه علماء امروز محل كلام از جسم محسوس بايد
به ذرات اتمی منتقل شود اگر ذرات اتمی فصل ووصل پذير باشند برهان فصل و
وصل حكماء در مورد آنها زنده میشود ، يعنی جائی اين هست كه بحث شود آيا
اجرام ذرات عارض بر حقيقتی ديگر هستند كه آنها را به خود میگيرد و رها
میكند يا چنين نيست ؟ بعدا درباره اين مطلب مفصلتر بحث خواهيم كرد .
اما تفصيل برهان فصل و وصل ، اين برهان چهار مقدمه دارد :
الف - مفهوم اتصال و انفصال و يا وصل و فصل كه در اين برهان به كار
میرود به چه معنی است ؟ كلمه اتصال و انفصال يك مفهوم عرفی دارد و يك
مفهومی رياضی و يك مفهوم فلسفی ، و در اينجا مفهوم خاص فلسفی منظور
است .
عامه مردم لغت اتصال را گاهی در مورد دو چيزی به كار میبرند كه دارای
|