می‏شود كه دائم نيست .
ضمنا اين نكته نا گفته نماند كه در بعضی نظرات قديم نيز اين مطلب‏
گفته شده است كه حركات مكانی قسری اگر هيچگونه عائق و معانی نباشد دوام‏
پيدا می‏كند ، مانند اينكه بو علی گفته است كه سنگی را كه به بالا پرتاب‏
می‏كنيم اگر تصادمات هوا و غيره نباشد تا پشت فلك اطلس خواهد رفت .
حال آيا اين سخن به منزله انكار كلی قاعده‏ء " القسرلايدوم " است و يا
آنكه نظر قدما درباب دوام ولادوام قسر در زمينه عوائق و موانع است ( 1 )
و ميان حركات مكانی با حركات غير مكانی فرقی هست كه استثنائی در اين‏
قاعده به وجود می‏آورد ، اينها مطالبی است كه فعلا نمی‏توانيم وارد آن‏
بشويم .

وجه اختلاف دو طرز فكر قديم و جديد درباب حركت :

برای توضيح اصل مطلب و بيان وجه اختلاف دو طرز فكر قديم و جديد درباب‏
حركت لازم است مطلب ذيل را ذكر كنيم :
آنچه مسلم است اين است كه علی الاجمال نظری از ارسطو در طبيعيات‏
رسيده است دائر بر اينكه هر حركتی احتياج دارد به قوه‏ء محر كه ای و همين‏
اصل طبيعی به ضميمه اصل ديگری - كه يك اصل فلسفی است - دائر بر بطلان‏
تسلسل علل و اصل ديگری مبنی بر اينكه طبيعت مساوی است با تحرك ،
برهانی را از طرف ارسطو و ارسطوئيين به وجود آورده است كه نتيجه اش‏
اثبات محرك

پاورقی :
1 - زيرا همانطور كه مورد قبول علمای امروز نيز هست عملا هر حركتی‏
مواجه با يك سلسله عوائق است . نظر قدما در فرق حركت طبعی و قسری به‏
اين است كه حركت طبعی با وجود عوائق نيز قابل دوام است بر خلاف حركت‏
قسری كه بالاخره عوائق ، طبيعت را به حال اول بر می‏گرداند . و اما اگر
عائقی در كار نباشد هر حركتی قابل دوام است و لا اقل حركات مكانی اين‏
چنين هستند كه اگر عائق در كار نباشد قابل دوامند .