به نام " سطح " و كميت متصل سه بعدی را به نام " جسم تعليمی "
میخوانند . آنچه آنها آن را جسم تعليمی میخوانند به منزله عرضی است كه
عارض جسم طبيعی شده است سخن در فرق ميان جسم طبيعی و جسم تعليمی زياد
است و از بحث ما خارج است .
مقصود اين است كه آنچه اكنون مورد بحث است همين جوهر جسمانی است كه
در مقابل ما قرار دارد و فضای مقابل ما را تشكيل داده است و با نام های
مختلف آب ، خاك ، هوا ، زمين ، ستاره ، خورشيد و غيره خوانده میشوند ،
همه اين اشياء كه نام برديم در يك جهت با يكديگر شركت دارند و آن
اينكه جوهری هستند قابل ابعاد سه گانه . بحث در اين است كه اين جوهر
قابل ابعاد سه گانه كه در همه جا میبينيم و اندازه گيری میكنيم چيست ؟
طبق تقسيم بندیئی كه در كتاب منظومه آمده است مجموع عقائد و آراء در
حقيقت جسم طبيعی عبارت است :
1 - جسم طبيعی مركب است از مجموعه ای از ذرات كه خود آن ذرات جسم
نيستند ، يعنی طول و عرض و عمق ندارند و به همين دليل انقسام نمیپذيرند
، نه انقسام ذهنی و رياضی و نه انقسام خارجی و عملی . اين ذرات ذی وضع
هستند ، يعنی قابل اشاره حسيه میباشند ، به عبارت ديگر میتوان با اشاره
جسمانی نشان داد كه مثلا در مقابل من قرار گرفته يا در طرف راست من و يا
در طرف چپ من ، ولی چون اين طرف و آن طرف ، پشت ورو ، سطح و داخل ،
طول و عرض و عمق ندارند حتی ذهن نمیتواند در عالم خود برای آنها دو جزء
فرض كند تا چه رسد به عمل و خارج .
متكلمين اسلامی طرفدار اين نظريهاند . و اين اجزاء را با اين خصوصيات
جزء لا يتجزی و گاهی جوهر فرد مینامند .
|