شرح : بحث از علت غائی ، از مهمترين مباحث فلسفی است ، از مباحثی‏
است كه پذيرفتن و نپذيرفتن آن در طرز جهان بينی انسان تغيير كلی می‏دهد .
شايد هيچ مساله فلسفی به اندازه‏ء اين مساله‏ء در جهان بينی بشر اثر شگرف‏
ندارد ، مساله‏ء معروف خير و شر و كيفيت وقوع شر در قضای الهی ، وابسته‏
به اين مبحث است .
بوعلی درباره اين مبحث می‏گويد : " افضل اجزاء الحكمه " ، يعنی‏
بهترين و عاليترين قسمت‏های فلسفه است . اگر اين مبحث را در مقياس‏
طبيعت در نظر بگيريم بايد بگوئيم كه سخن در اين است كه آيا طبيعت هدف‏
دارد يا نه ؟ ولی فلاسفه كه در شعاع وسيعتری بحث می‏كنند و نظر خود را در
تمام هستی توسعه می‏دهند ، درباره‏ء خدا و انسان نيز اين اصل را مورد بررسی‏
قرار می‏دهند .
مساله علت غائی از مسائلی است كه علوم طبيعی نيز می‏توانند كمك‏
شايانی به فهم و درك آن بكنند و بود و نبود آنرا در جهان طبيعت نشان‏
دهند .
درباب اصل علت غائی بطور كلی دو نظر وجود دارد :
1 - يكی اينكه عليت غائيه و هدف داری ، اختصاص دراد به حوزه وجود
انسان و حيوان كه حركت بالاراده دارند ، اما در ساير فاعلهای جهان عليت‏
غائيه وجود ندارد . در حوزه وجود انسان نيز محدود است به فعاليتهای‏
ارادی كه مربوط است به ميل و خواسته انسان ، حال آنكه در ساير فعاليتهای‏
حوزه وجود انسان از قبيل فعاليتهای جهازات خون و قلب و كبد و كليه و
ريه و غيره اينها ، چون ارادی نيست عليت غاييه وجود ندارد ، بلكه‏
درافعال ارادی انسان نيز صد در صد عليت غاييه حكومت نمی‏كند . پاره‏ای از
افعال ارادی انسان بدون