حيثيت تعليليه ) . بلكه او موجود است قطع نظر از هر حيثيتی ماوراء خود
. و او از آن نظر ضروری الوجود است كه وجودش عين ذاتش است و به علاوه‏
قائم به ذات است نه قائم به غير .
از نظر قدمای فلاسفه نظير بوعلی ، اين كه موجودی بذاته باشد يعنی وجودش‏
عين ذاتش باشد ، خود اين ملاك است كه لذاته نيز باشد يعنی قائم نفس‏
باشد . ولی از نظر صدرالمتالهين كه متكی بر اصالت وجود است ، صرف‏
بذاته بودن و عينيت ذات باوجود ، برای لذاته بودن و قائم به نفس بودن‏
كافی نيست . ولی اگر موجودی لذاته بود قهرا بذاته نيز هست و لذا اول‏
كلمه بذاته ذكر شد ، و بعد كلمه لذاته .

پاورقی :
> اين بحث اگر چه يك بحث فلسفی است ولی برای توضيح مطلب از
مجازات عرفی نيز می‏توان استفاده كرد ، چه همانطور كه اشاره كرديم اين‏
گونه تسامحات و سرايت دادن‏ها منحصر به امور عقلی نيست .
علماء ادب می‏گويند ، استعمال يك لفظ در يك معنی بر دو گونه است :
حقيقت و مجاز . اگر لفظ در معنی اصلی خود استعمال شود ، و همچنين اگر
صفت به موصوف حقيقی خود اسناد داده شود ، آن را حقيقت گويند . ولی اگر
لفظ در مورد يكی از ملابسات معنی خودش به كار برده شد ، و يا اگر صفتی‏
به يكی از ملابسات موصوف خود نسبت داده شد ، مجاز صورت پذيرفته است .
استعمالات مجازی ، جزء فطريات همه ملل است و در همه زبانها جاری است .
مثلا لفظ " شير " در زبان فارسی وضع شده است برای آن حيوان درنده‏ء
بيابانی . البته استعمال اين لفظ ، در مورد آن حيوان حقيقت است . ولی‏
گاهگاهی اين لفظ در مورد انسانی به كار برده می‏شود كه با " شير " در
شجاعت اشتراك دارد . البته اين استعمال مجاز است نه حقيقت .
همچنين در اسنادها گاهی صفتی را به موصوف حقيقتش نسبت می‏دهيم . مثل‏
اينكه می‏گوئيم " فلان بنا " فلان ساختمان را ساخت . و گاهی اين نسبت را
به كسی می‏دهيم كه محرك و باعث آن " بنا " در ساختن ساختمان بوده است‏
. مثلا می‏گوئيم كريمخان زند مسجد >