مجاورت هم دور می‏شوند و هنگامی كه دو نيم ليتر تبديل به يك ليتر می‏شود
به معنی اين است كه گروهی از ملكولها كه از گروهی ديگر از ملكولها دور
بودند در مجاورت يكديگر قرار گرفته‏اند .
پس ارزش اين برهان يك ارزش نسبی است ، يعنی مبتنی بر قبول يك‏
فرضی ديگر است . اما اينكه حكماء برهانی بر رد نظريه ذيمقراطيس از اين‏
نظر ، يعنی از نظر مركب بودن از ذرات داشته واقامه می‏كرده‏اند يا
نداشته‏اند و اعتمادشان در اين جهت به حواس بوده است مطلب ديگری است‏
كه بعد درباره آن بحث خواهيم كرد ، و البته بعد خواهيم گفت كه حكما از
اين جهت برهانی نداشته و اقامه نكرده‏اند . حكما برهانی كه عليه‏
ذيمقراطيس اقامه كرده‏اند از اين جهت نبوده است ، بلكه از جهت مدعای‏
ديگر ذيمقراطيس بوده كه می‏گفته است خاصيت ذرات اين است كه غير قابل‏
شكست است . حكما اين جهت را با برهان رد كرده‏اند . اما اين جسم محسوس‏
مجموعه‏ای از ذرات است و يا يك واحد پيوسته است بدون برهان يعنی با
اعتماد به حواس پذيرفته شده است .
ما اين مطلب را قبلا چنين ذكر كرده‏ايم ولی اكنون معتقديم كه حكماء اين‏
برهان را با توجه به هر دو جنبه نظريه ذيمقراطيس ذكر كرده‏اند شيخ در
الهيات شفا صفحه 41 و 42 ضمن مقدمه اول برهان " فصل و وصل " يعنی‏
اينكه هر جسمی قابل انقسام بر دو قسمت است ، تحت عنوان فان لقائل ان‏
يقول . . . فرضيه ذيمقراطيس را بيان و رد می‏كند . طبق نظر فلاسفه ممكن‏
نيست كه جسم از ذراتی تركيب شده باشد كه خاصيت ذاتی آنها اين باشد كه‏
غير قابل التحام باشند آنچه امروز به ثبوت رسيده بيشتر بر رد نظر
ذيمقراطيس است نه رد نظر حكماء ، ذيمقراطيس معتقد بود كه جسم از ذرات‏
ممتنع الانقسامی تشكيل شده و امتناع انقسام را ناشی از طبيعت جسميت آنها
می‏دانست