شرح : چنانكه سابقا اشاره كرديم اين قسمت جواب شبههای است در مورد اصل
علت غائی از راه افعالی كه عبث ناميده میشود .
خلاصه شبهه اينكه شما گفتيد كه در عالم هستی هيچ معلولی بدون غايت و
هدف به وجود نمیآيد ، يكی از موارد نقض اين سخن وجود كارهای عبث در
حوزه وجود انسان است . زيرا آدمی بسياری از كارها را انجام میدهد كه خود
وی و نيز عقلای ديگر آن كار را عبث وبيهوده مینامند . ولهذا ما میبينيم
كه در هر زبانی واژه مخصوصی برای اين معنی وضع شده است و مثلا در فارسی
كلماتی از قبيل " بيهوده " و " گزاف " و در عربی كلماتی از قبيل "
لغو " و " عبث " و امثال اينها به كار میرود . و اگر بخواهيم اين
واژهها را تعريف كنيم معنیئی جز " بی غايت بودن " ندارند ، پس اين
سخن كه گفته میشود هيچ كاری در جهان بدون غايت و هدف نيست درست به
نظر نمیرسد .
تقرير جامعتر اشكال بطوری كه يكجا شامل عبث واتفاق بشود چنين است :
اگر اصل علت غائی صحيح باشد بايد هر كاری برای نتيجهای بوده باشد و به
عبارت ديگر لازم است بين هر كار و يك چيز ديگر به نام فايده و نتيجه
رابطهای از نوع رابطه مقدمه و نتيجه يعنی يك رابطه غير قابل تخلف وجود
داشته باشد . بر اساس اصل علت غائی بايد نه بتوان كاری فرض كرد كه
مقدمه امر ديگری نباشد و نه بتوان چيزی را فرض كرد كه بدون آنكه مقدمه
مخصوص آن به وجود آمده باشد آن چيزبه وجود آيد و حال آنكه عملا میبينيم
كه اين هر دو قسم در عالم وجود واقعيت دارد .
اولی عبارت است از يك سلسله كارها در حوزه وجود انسان كه به نام "
عبث " ناميده میشود . هر كس میداند بسياری از كارها كه از يك فرد
صادر میشود ، اگر
|