حيثيت يعنی حيثيت قوه و حيثيت فعليت دو نظر است :
يك نظر اينكه اين دو حيثيت فقط دو اعتبار و دو اضافه است و در خارج‏
، يك حيثيت بيش نيست يعنی همان حيثيت واقعی كه فی المثل مناط فعليت‏
تخم مرغی است مناط استعداد جوجه شدن است . آن حيثيت واحد اگر با حال‏
حاضر و بخودی خود و فی نفسه اعتبار شود فعليت است و اگر با حال آينده‏
اعتبار شود قوه و استعداد است ، مانند اينكه مكان معينی را اگر در نظر
بگيريم ، آن مكان نسبت به مكانی ممكن است فوقيت داشته باشد و نسبت به‏
مكانی ديگر تحتيت و همچنين زمان معين - مثلا ديروز - نسبت به يك زمان -
مثلا پريروز بعد است و نسبت به زمان ديگر - مثلا امروز - قبل است .
اما نظر ديگر اين است كه اينطور نيست ، قوه و فعليت مانند فوقيت و
تحتيت و حتی مانند قبليت و بعديت نيست كه صرفا در اعتبار باشد ، بلكه‏
در خارج دو حيثيت واقعی ( حيثيت بالفعل و حيثيت بالقوه ) موجود است و
جسم از آن دو حيثيت تركيب شده است ، بر خلاف زمان معين كه از دو
حيثيت واقعی به نام قبليت و بعديت تركيب نشده است .
نظر اول ، نظر شيخ اشراق و اتباع وی است و نظر دوم ، نظر مشايين از
قبيل ابن سينا است . مشايين نظر خود را با برهانی به نام برهان " فصل و
وصل " و برهان ديگری به نام برهان " قوه و فعل " بيان كرده‏اند كه‏
اكنون مجال بحث در آنها نيست . البته در اينجانظر سومی نيز می‏توان‏
ابراز داشت كه با فلسفه صدرالمتالهين ( كه قائل به حركت جوهری است )
سازگار است و آن نظريه اتحاد قوه و فعل در حركت است . اما عجاله‏
مطالبی كه در اينجا بيان می‏شود اساس نظر مشايين است كه جسم را مطلقا (
نه از آن نظر كه متحرك است به حركت