پاورقی : 1 - خلاصه آنچه گفته شد اين است كه حكماء ماده و صورت را آنگونه تعريف كردهاند كه قبلا نقل شد و لازمهاش اين بود كه هر ماده ، ماده است برای صورت لاحقه و هر صورت ، صورت است برای مادهء سابقه ، و از آنطرف گفتهاند هر ماده و صورتی >
يكديگرند و هر جزء منتفی شود كل منتفی است ، يعنی قابل اعتبار نيست . و
ممكن است اين اشتباه از قياس گرفتن اين نوع تركيب كه تركيب به اصطلاح
فلسفی است با مركبات علمی و طبيعی كه در علوم طبيعی تشخيص داده میشود
پيدا شده باشد مثل تركب آب از اكسيژن و هيدروژن . در مركبات طبيعی
بايد ابتداء دو جزء يا بيشتر بوده باشند و در يكديگر فعل و انفعال كنند
تا حقيقت ديگری پيدا شود ، هر يك از اجزاء را اگر حذف كنيم آن حقيقت
ديگر پيدا نمیشود .
پر واضح است كه تركب جسم از ماده و صورت ، نه از قبيل تركب ميز
است از چوب و شكل ، و نه از قبيل تركب نماز است از تكبير و قيام و
قرائت و غيرها ، و نه از قبيل تركب آب است از اكسيژن و هيدروژن ،
بلكه تركبی است منحصر به نوع خود و راه تشخيص آن هم نه احساس و مشاهده
است و نه تجزيه و تركيب عملی . راه تشخيص آن فقط برهان عقلی است .
بنابر اين از مجموع آنچه گفته شد معلوم شد كه قانون چهار علت مخدوش
است و اساس درستی ندارد . ممكن است بيان بالا را خدشه ای بر قاعده
فلسفی تركب جسم از ماده و صورت كه مشائين طرفدار آن هستند قرار داد و
از اصل ، تركب جسم را از ماده و صورت منكر شد ولی اكنون جای بحث در
اين قسمت نيست . به هر حال خواه اصل تركب جسم از ماده و صورت را ما
مخدوش بدانيم و خواه ندانيم ، قانون چهار علت ارسطوئی مخدوش است (1).
پاورقی : 1 - خلاصه آنچه گفته شد اين است كه حكماء ماده و صورت را آنگونه تعريف كردهاند كه قبلا نقل شد و لازمهاش اين بود كه هر ماده ، ماده است برای صورت لاحقه و هر صورت ، صورت است برای مادهء سابقه ، و از آنطرف گفتهاند هر ماده و صورتی > |