تمثيل
فرض كنيد كارگر چاپخانهای در مقابل يك سلسله حروف الفبا به صورتهای مختلف يعنی حروف اول و وسط و آخر و مفرد قرار گرفته است . اين كارگر اگر حروف را طوری بچيند كه معنی و مفهوم و مقصودی از آن ها فهميده شود به طوری كه وقتی كه بر نتيجه كارش نظر كنيم ببينيم كه يك صفحه مطالب با معنی چيده است قهرا حكم میكنيم كه اين كارگر با سواد است ، ممكن نيست كه اين كارگر بی سواد و حروف نشناس باشد و دستش را بدون هيچ گونه عمد و قصد و توجه به نتيجهای به سوی حروف دراز كند به طور تصادف آن حروف با چنان نظمی به دست او بيايد كه نتيجهاش يك كتاب نظير گلستان سعدی باشد . و همچنين است كارگری كه ساختمان میسازد مطابق با اصول كامل مهندسی ، خود اين اثر طبعا حكايت میكند كه اين كارگر آگاهانه چنين كاری را انجام میدهد . امكان ندارد او نداند و نفهمد كه چه میكند و معذلك كاری چنين دانسته و فهميده به وجود آيد .