پاورقی : > مطلبی كه نه محسوس است و نه دليل دارد ، يعنی آنچه كه بديهی عقلی ناميده میشود ، قابل قبول نيست . ما جواب اين مطلب را به طور مفصل و مشروح در پاورقی های جلد دوم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " دادهايم و در اينجا تنها به يك بيان ساده قناعت میكنيم و میگوئيم اينكه میگويند " هرمطلبی بايد يا محسوس باشد و يا دليل داشته باشد " خود مطلبی از مطالب است كه به حكم همان قاعده ادعايی آقايان يا بايد محسوس باشد و يا بايد دليل داشته باشد . اما بدون شك اين مطلب جزو محسوسات بشر نيست . نه از نوع مبصرات است و نه از نوع مسموعات و نه از نوع ملموسات و مشمومات و مذوقات . پس قهرا بايد دليلی داشته باشد اگر دليلی دارد پس آن دليل هم به حكم اين قاعده بايد يا محسوس باشد و يا دليل داشته باشد . عين اين مطلب تكرار میشود درباره آن دليل و اگر هر دليلی ايجاب كند يك دليل ديگری را پس تمام دليلها تبديل میشوند به مدعاها و در نتيجه ما به دليلی كه فی حد ذاته روشن باشد ( يعنی خود آن ديگر دليل نخواهد ) نخواهيم رسيد . پس هيچ دليلی نخواهيم داشت و نتيجه اين است كه هيچ مطلبی در عالم دليل نخواهد داشته . و اما اگر در نهايت امر برسيم به دليلی كه فی حد ذاته دليل باشد يعنی به خودی خود روشن باشد و نيازی به دليل ديگر نداشته باشد پس معلوم میشود در ميان مفاهيم بشر مطلبی هست كه از فرط روشنی بی نياز از دليل است بنابر اين اينكه گفته شده است هر مطلبی بايد محسوس باشد و يا دليل داشته باشد مطلب نادرستی است .