مقدمه اول :
كلمه غايت اصطلاحا به دو معنی اطلاق میگردد : يكی " مااليه الحركة " يعنی آن چيزی كه حركت به سوی او است ، و ديگر " ما عجله الحركة " يعنی چيزی كه حركت برای او است . توضيح مطالب اينكه حركت از حقايقی است كه بستگی دارد به چند چيز كه از جمله " فاعل " و از آن جمله " غايت " است . فاعل يعنی به وجود آورنده حركت و اما غايت يعنی جهتی كه حركت بسوی آن است . توضيح مطلب اينكه آنچه در جهان حادث میگردد به دو نحو ممكن است فرض حدوث برای او بشود : 1 - يكی اينكه " دفعی الوجود " و " آنی الوجود " باشد ، يعنی وجودش در " آن " ( نه در زمان ) پديد آيد . مثلا اگر دو جسم را فرض كنيم كه از يكديگر جدا هستند و بعد به يكديگر برسند به طوری كه بين آنها تماس پيدا شود و فرض كنيم كه اين هر دو جسم كروی شكل هستند اين تماس و ملاقات در " آن " صورت میگيرد نه در " زمان " . يعنی چنين نيست كه اين تماس و ملاقات مدتی لازم داشته باشد ولو آنكه آن مدت را بسيار اندك فرض كنيم ، بلكه اساسا مدت ندارد و اين ملاقات قابل انقسام به قسمت اولی و دومی نيست ، اين گونه امور را میگوئيم امور " دفعی الوجود " و " آنی الوجود " . 2 - يك نحو ديگر اين است كه تدريجی الوجود باشد ، يعنی وجودش مدت و زمان بخواهد و قهرا وجودش قابل انقسام به حسب زمان بوده باشد به طوری كه بشود گفت كه قسمتی از آن در قسمتی از زمان و تمام آن در تمام زمان صورت گرفت