هوای نفس خودش نباشد . حال هر جا كه هوای نفس باشد قهرا نوعی شرك در
آنجا وجود دارد ، در اين بحثی نيست ، ولی يك وقت هست كه شرك انسان ،
به معنای متعارف شرك است ، در واقع توحيد است ، يعنی توحيد در غير
خداپرستی است كه اكثر مردم موحدند در خداناپرستی .
گفتند مرحوم شيخ جعفر شوشتری ، آن سالهايی كه آن منبرهای معروف را در
تهران میرفت يك روز رفت بالای منبر و گفت : ايها الناس ! همه
پيغمبران آمدهاند شما را به توحيد دعوت كردهاند ، من آمدهام شما را به
شرك دعوت میكنم . خيلی نظرها را به خود جلب كرد كه اين چه میگويد ؟
بعد گفت كه همه پيغمبران آمدهاند گفتهاند فقط خدا را بپرستيد ، فقط
برای خدا كار كنيد ، من میگويم يك كمی هم برای خدا كار كنيد ، يعنی همه
كارهايتان خالصانه برای غير خدا نباشد .
كاری كه خالصانه برای غير خداست يعنی كاری كه آدمی فقط برای دنيا
انجام میدهد كه هيچ به خدا ارتباط پيدا نمیكند ، ولی انسان در برخی از
كارها خدا را وسيله قرار میدهد برای خواستههای نفسانی خودش . اين گونه
كارها ولو در آن " خدا " وسيله است و هدف نيست اما باز يك نوع رفتن
به در خانه خداست : من میدانم خداست كه سررشته كارهای دنيا در درستش
است ، خداست كه میتواند مشكلات دنيايی مرا حل كند ، اگر به خاطر مشكلات
دنيا نبود به طرف خانه خدا نمیرفتم ولی حالا میروم به در خانه خدا اما
برای مشكلات دنيا . شك ندارد كه اين خودش نوعی شرك است ، يعنی پرستشی
است كه خدا از هدف بودن خارج ، و وسيله شده است برای خواسته نفسانی .
ولی خداوند متعال اين نوع شركها را كه
|