قرآن و مسأله خداشناسی
ببينيد قرآن چه اعجازی به خرج میدهد كه داستان را از ابراهيم ( ع ) نقل میكند كه جزء قديمترين پيغمبران است قبل از مسيحيت و يهوديت و همه اينها ، از ابراهيم جوان هم نقل میكند ، از ابراهيم به صورت يك كسی كه [ به علل خاصی از جامعه دور بوده است ] . اين خيلی نكته فوق العادهای است كه قرآن مخصوصا اين داستان را نقل میكند كه ابراهيم به يك علل خاصی از اجتماع و جامعه دور بوده و در غار زندگی میكرده ، ( 1 ) برای اولين بار كه اين جهان را میبيند ، هنگامی كه ستارهای نورانی را میبيند نظرش را بيش از همه جلب میكند ، میگويد « هذا ربی »( حال يا به صورتپاورقی : . 1 من مكرر گفتهام " حی بن يقظان " قرآن ، ابراهيم ( ع ) است . " حی بن يقظان " يعنی يك آدم فرضی كه فلاسفه فرض میكنند كه او را در يك غاری و در جايی كه هيچ انسانی را نبيند و فكری از كسی نگيرد بزرگ كنند ، يكمرتبه او را در مقابل عالم قرار دهند ببينند خودش چگونه فكر میكند . ولی قرآن يك حی بن يقظان دارد كه ضمنا آدم واقعی هم هست .