بايد فرض كنيم كه طبقه ديندار ، جاهل هم هست چون اگر جاهل نباشد زير
بار اين جور تعليمات نمی‏رود .
پس ، از اين جهت ما نمی‏توانيم به آنها ايراد بگيريم كه نظريات‏
مختلف در اين زمينه داده‏اند ، يعنی اين كه می‏گويند دين ساخته طبقه حاكمه‏
است و اين كه می‏گويند از جهل توده استفاده كرده‏اند با همديگر منافات‏
ندارد . آن نظريه اول می‏خواست بگويد كه توده خودش از آن جهت كه جاهل‏
بود دين را برای خود اختراع كرد ، اينها می‏گويند طبقه حاكمه از جهل توده‏
استفاده كرد و دين را اختراع كرد ( 1 ) .

نقد نظريه ماركسيسم

نقاط ضعف اين نظريه يكی مربوط به تاريخ اديان است ، يعنی تاريخ اديان‏
نشان می‏دهد كه از قديم‏ترين ايامی كه بشر بر روی زمين بوده است ، از همان‏
دوره‏ای كه اينها آن را دوره اشتراك اوليه می‏نامند آثار پرستش وجود دارد
، ماكس مولر حتی معتقد است كه بر خلاف نظريه معروف كه می‏گويند دين ،
اول از پرستش طبيعت و اشياء و بت‏پرستی و ارباب انواع شروع شده و بعد
رسيده به پرستش خدای واحد ، ديرينه شناسی ثابت كرده و ثابت هم می‏كند
كه از قديم‏ترين ايام ، پرستش خدای يگانه وجود داشته است .
پس طبق اين نظريه ، اولا در دوره اشتراك اوليه امكان

پاورقی :
. 1 يك نظريه كه چنين نظريه‏ای ما نداريم اين است كه ممكن است كسی‏
بگويد طبقه محروم خودش برای تسلی خودش دين را وضع كرد . ماركسيستها
عامل تسلی را آورده‏اند ولی می‏گويند طبقه حاكمه برای اينها مايه تسلی وضع‏
كرد .