يعنی علم هم برای ذات خودش مطلوب است و هم [ برای آنكه ] وسيله‏ای‏
است برای حل مشكلات بشر . از آن جهت كه علم و كشف حقيقت است مطلوب‏
بالذات است ، و از آن جهت كه علم و كشف حقيقت است مطلوب بالذات‏
است ، و از آن جهت كه در عين حال قدرت است و توانايی و " توانا بود
هر كه دانا بود " و وسيله‏ای است برای حل مشكلات زندگی ، مطلوب بالغير
است .
خلاقيت نيز همين طور است . شما ( 1 ) در دانش آموزان ، بهتر تجربه‏
كرده‏ايد و می‏دانيد يك بچه وقتی چيزی را خلق و ايجاد می‏كند چگونه به او
سرور و فرح دست می‏دهد و احساس شخصيت به خودش می‏كند . وقتی كاردستی به‏
او می‏دهيد كه اين كاردستی را بساز [ مسرور می‏شود ] . می‏خواهد كه يك چيز
جديدی به وجود آورده باشد . به طور كلی ابتكار در هر قسمتی ، خودش خلق‏
است . افرادی را شما می‏گوييد اينها ابتكار دارند . مثلا می‏گوييد كه در
كار معلمی ، فلان شخص ابتكار دارد ، يعنی روشی را خلق می‏كند . افراد ديگر
ممكن است تابع و مقلد باشند ، يعنی روشهای ديگران را تقليد و پيروی‏
می‏كنند ، ولی بعضی از افراد اين قدرت را دارند كه می‏توانند روش‏
بيافرينند . به طور كلی در طرحهای اجتماعی ، طرحهای مملكت داری ، طرحهای‏
شهرسازی ، در اموری كه مثلا يك شهرداری بايد طرح و ابتكار داشته باشد ،
در برنامه ريزی‏ها و تأليف كتابها [ برخی مبتكرند و برخی مقلد ] .
می‏بينيد خيلی از كتابها صرفا جنبه تقليدی دارد . مثل معروف ، می‏گويند :
" كتابهای چاپی را خطی می‏كنند ، دو مرتبه خطيها را چاپی می‏كنند " يعنی‏
حرفهايی را كه از كتابهای چاپی گرفته‏اند می‏نويسند و دوباره می‏دهند به‏
چاپ .

پاورقی :
. 1 [ اشاره به حضار است كه عبارت از مديران و دبيران مدرسه نيكان‏
بوده‏اند ] .