نظر قرآن
اما ببينيم نظر قرآن چيست . ما از يك طرف ديديم كه قرآن میفرمايد : « و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئده لعلكم تشكرون ». وقتی نوزاد به دنيا میآيد لوح ضميرش از همه چيز صاف و پاك است . ولی در عين حال قرآن بعضی از مسائل را به شكلی طرح میكند كه فهميده میشود كه [ آن مسائل ] بی نياز از استدلال است . مثلا خود مسأله توحيد در قرآن چگونه مطرح شده و اين آيات چگونه با يكديگر جور در میآيد ؟ مسأله توحيد در قرآن كه بعد آياتش را میخوانيم امری است فطری . پس اين " « لا تعلمون شيئا »" و اين مطلب كه شما خدا را به نوعی در باطن و در ضمير میشناسيد چگونه با هم جمع میشوند ؟ نه ، اينها با يكديگر قابل جمعاند . باز از خصوصيات قرآن است كه دم از " تذكر " میزند . خيلی عجيب است ! در عين اينكه آن نظريه افلاطونی به آن شدت در قرآن رد شده است میبينيم قرآن به پيغمبر میفرمايد : فذكر يادآوری كن « انما انت مذكر 0 لست عليهم بمصيطر »( 1 ) ( آيات ذكر ، كه يكی و دو تا هم نيست ) . حتی خود قرآن " ذكر " نام گرفته است . همچنينپاورقی : . 1 غاشيه / 21 و . 22