لوازم التحرير فروشی ، هر چه می‏خواهيد آنجا هست . ولی هر چه كه جامعه‏
گسترش پيدا می‏كند اين شغلها تنوع پيدا می‏كند ، و اكنون شما می‏بينيد كه‏
در اثر پيشرفت صنعت ، شغلهايی اختراع شده است كه در قديم نبود چون‏
موضوعش منتفی بود ، مثل نوار فروشی ، كه كسی شغلش اين باشد كه نوارهای‏
ضبط شده را بفروشد . تازه در ميان نوارهای ضبط شده يك بخش آن نوارهای‏
مذهبی است . شما می‏بينيد مغازه به وجود آمده كه كارش اين است كه فقط
نوار مذهبی می‏فروشد .
در كارهای اداری نيز همين طور است . مثلا وزارتخانه‏ها را در نظر
می‏گيريد . ( حال ممكن است يك مقدار هم مصنوعی و تصنعی باشد ولی يك‏
مقدار هم واقعا ضرورت ساخت اجتماع اقتضا می‏كند ) . اگر در زمان‏
ناصرالدين شاه يكی دو تا وزير بيشتر نبودند و اينها كارها را اداره‏
می‏كرده‏اند اكنون از نظر واقع و نفس الامر هم اگر بخواهد كارهای
وزارتخانه‏ها اداره شود ، يك كار مثلا آب و برق برابر با تمام كارهای‏
دوره ناصرالدين شاه است .
از اين نظر هم [ جوامع بشری متكامل شده است ، ] از نظر پيچيدگی‏
اجتماعها ( و اين هم مربوط به ايران نيست ، همه دنيا اين جور است )
يعنی زياد شدن كار و شغل و بعد تقسيم كار و شغل ، و افزايش تخصصها ، كه‏
نتيجه‏اش خارج شدن افراد اجتماع از تشابه است و اين از نظر جامعه شناسی‏
اثر زيادی دارد ، چون انسان شبيه كارش است و كارش شبيه انسان ، و كار
انسان را می‏سازد . در آن دوره‏هايی كه كارها چند قلم بيشتر نبود انسانها
با يكديگر شبيه‏تر بودند تا امروز كه كارها اينقدر تنوع پيدا كرده و بين‏
انواع كارها از زمين تا آسمان مباينت هست . قهرا بين انسانی كه در
عمرش دائما