پاورقی : . 1 يس / . 11 1
« ذلك الكتاب لا ريب فيه هدی للمتقين » ( و نظير اين در آيات قرآن
زياد است ) هدايت است برای متقيان . اينجور سؤال میكنند كه در اينجا
فرض بر اين است كه اول ، افراد متقی هستند بعد قرآن متقيها را هدايت
میكند ، و حال آنكه قرآن غير متقيها را متقی میكند نه اينكه متقيها را
هدايت میكند . يا در سوره مباركه يس میخوانيم :
« يس 0 و القرآن الحكيم 0 انك لمن المرسلين 0 علی صراط مستقيم 0
تنزيل العزيز الرحيم 0 لتنذر قوما ما أنذر اباؤهم فهم غافلون . . 0.
انما تنذر من اتبع الذكر و خشی الرحمن بالغيب »( 1 ) .
مقصودم آيه اخير است .
اين را جواب دادهاند - در تفسير الميزان هم خيال میكنم اين مطلب هست
- كه انسانها دارای دو گونه هدايت هستند : هدايت فطری و هدايت به
اصطلاح اكتسابی ، و قرآن میخواهد بگويد كه تا كسی چراغ هدايت فطریاش
روشن نباشد هدايت اكتسابی برای او فايده ندارد . اين در واقع همان مطلب
است كه تا انسان انسانيت فطری خودش را حفظ نكرده باشد [ تعليمات
انبياء برای او ] فايده ندارد ، يعنی تعليمات انبياء برای اشخاص مسخ
شده و انسانيت را از دست داده ، مفيد نيست ، درست عكس حرف اينها ،
و تجربه و واقعيت نيز همين را نشان میدهد . مثلا برداشت من از سوره
ماعون اينجور بوده . « ا رايت الذی يكذب بالدين ». ديدی آن كسی را كه
دين را دروغ میپندارد ؟ ابتدا به صورت تعجب [ سخن میگويد ] كه انسان ،
انسان باشد و دين را دروغ بپندارد ؟ ! و بعد مشخصاتش را ذكر میكند كه
اين چون از انسانيت خارج شده دين را تكذيب میكند :
پاورقی : . 1 يس / . 11 1 |