آيه ديگر ، آن آيه معروفی است كه به " آيه ذر " معروف شده است :
« و اذ اخذ ربك من بنی‏آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علی انفسهم ا
لست بربكم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا يوم القيمه انا كنا عن هذا غافلين‏
او تقولوا انما اشرك اباؤنا من قبل و كنا ذريه من بعدهم ا فتهلكنا بما
فعل المبطلون »( 1 ) .
آيه عجيبی است . تفصيل آيه را بگذاريد دو سه قسمت ديگر را بگويم بعد
آيه را اندكی مفصل‏تر تفسير می‏كنم .
آيات ديگری هم در قرآن هست ولی شايد به اين صراحت نباشد ، اگر چه‏
صراحت بعضی از آنها كمتر هم نيست ، مثل آيه : « / فی الله شك فاطر
السموات و الارض » ( 2 ) . آيا در خدا شكی هست خدای خالق آسمانها و
زمين ؟ يعنی در رابطه انسان و خدا ( 3 ) مطلب به گونه‏ای است كه جای شك‏
و ترديد نيست ، مسأله كأنه استدلالی و نظری نيست كه كسی يك نظريه را
انتخاب كند ، ديگری نظريه ديگر را انتخاب كند ، بلكه اگر مسأله به‏
صورت صحيحش طرح شود احدی شك نمی‏كند ، پس اگر كسی شك می‏كند مسأله را
به صورت صحيح [ طرح نكرده ، ] در غير خدا شك كرده اسمش را گذاشته خدا
، و يا شك ندارد ، عناد و جحود می‏ورزد . اين آيه را هم ما می‏توانيم جزو
آيات فطرت بدانيم .
آيه ديگری هست كه روی اين آيه بحث بيشتری هست ،

پاورقی :
. 1 اعراف / 172 و . 173
. 2 ابراهيم / . 10
. 3 چون مسأله ، مسأله خداست ، شك كننده انسان است .