است يا درست نيست ؟ هم درست است و هم نادرست نادرست است زيرا
خيال كرده زيبايی معنوی در همين جا خاتمه پيدا می‏كند ، يعنی روح انسان‏
ساخته شده كه فقط زيبايی معنوی يك سلسله كارها مثل راستی ، امانت ،
ايثار ، عفت ، شجاعت ، استقامت ، انصاف و حلم را درك بكند اشتباه‏
اينجاست او نا آگاهانه آن كل زيبايی ، منبع و اصل زيبايی را كه ذات‏
مقدس پروردگار است درك می‏كند و در نتيجه خواسته ها و طريق رضای او را
كه طريق سعادت ما است ، چون او می‏خواهد و بالفطره از ناحيه او می‏بيند ،
زيبا می‏بيند اصلا زيبايی عقلی ، حسن و قبح عقلی ، در واقع بر می‏گردد به‏
حسن و قبح قلبی عقل از مقوله ادراك است نه از مقوله احساس همه حسن و
قبح هايی كه اسمش را گذاشته اند حسن و قبح عقلی ، در واقع بر می‏گردد به‏
حسن و قبح قلبی عقل از مقوله ادراك است نه از مقوله احساس همه حسن و
قبح هايی كه اسمش را گذاشته اند حسن و قبح عقلی ، در واقع حسن و قبح‏
قلبی است چون حسن ، زيبايی است و قبح ، زشتی ، و اينها از مقوله احساس‏
است نه از مقوله ادراك كه كار عقل باشد ، و احساس در واقع كار قلب‏
است انسان در فطرت نا آگاه خودش زيبايی آنچه را كه خدا از او خواسته‏
است درك می‏كند ، چون اين تكليف را در عمق باطنش از خدا می‏بيند هر چه‏
از خدا می‏بيند زيبا می‏بيند همچنين ما در شعور ظاهر خودمان وقتی كه خدا را
بشناسيم ، هر چه از ناحيه خدا درك بكنيم زيبا می‏بينيم . گفت :
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه‏
عالم از اوست
آن كسی كه اخلاق را از مقوله محبت می‏داند ، كمی بايد برود جلوتر آخر
چگونه است كه انسان شی يا فرد ديگری را كه به كلی مغاير با خودش هست و
هيچ ارتباط و اتصالی بين او و آن شی يا فرد نيست دوست می‏دارد ؟ اين‏
دوستی با هيچ منطقی جور در نمی‏آيد ولی انسان دوست دارد انسانهای ديگر را
، دوست دارد حيوانها را ، دوست دارد خيلی اشياء ديگر را ، نه آنجور