می‏داند - مسلمان و غير مسلمان هر كدام به نسبت خودشان - ولی تجاوز غير
از مجازات است .

خدا مبنای فضائل اخلاقی

وقتی كه می‏آييم سراغ تربيت دينی می‏بينيم اين مفاهيم ديگر مفاهيم تو
خالی نيست ، مفاهيم تو پر است ، حق ، عدالت ، صلح ، همزيستی ، عفت ،
تقوا ، معنويت ، راستی ، درستی و امانت ، تمام اينها الفاظی هستند تو
پر ، و پايه و مبنا و منطق دارند اساس مطلب اين است كه ما برای اخلاق‏
چه منطقی به دست بياوريم آيا می‏توانيم از غير راه خداشناسی و معرفة الله‏
برای اخلاق منطق مستدل پيدا بكنيم ؟ نه پشتوانه و اعتبار همه اين مفاهيم‏
خداشناسی است اگر ايمان نباشد [ اخلاق ] مثل اسكناسی است كه پشتوانه‏
نداشته باشد ابتدا ممكن است عده ای نفهمند ولی اساس و پايه ندارد مگر
فرانسويها اول كسانی نبودند كه اعلاميه جهانی حقوق بشر را منتشر كردند ؟
ولی اين اعلاميه در جنگ جهانی اول و دوم كجا رفت ؟ ! در حادثه الجزاير
كجا رفت ؟ ! مگر آنجا حقوق بشر نبود ؟ ! مگر جز اين بود كه يك ملت حق‏
خودش را می‏خواست ؟ ! غير از اين كه حرف ديگری نبود آنوقت چه كارهايی‏
كه نشد ! آيا به زن رحم كردند ؟ به بچه رحم كردند ؟ به آثار تمدن رحم‏
كردند ؟ به كتابخانه ها رحم كردند ؟ به مؤسسات فرهنگی رحم كردند ؟ به‏
معابد رحم كردند ؟ ( در زمان خودمان می‏بينيد ) چرا ؟ چون پايه