خودش را در اين قمار باخته ، بالاترين باختنها او خودش را فراموش كرده‏
آنچه كه هميشه دريا دارد و در نظرش مجسم است چيست ؟ چه چيزی بر فكرش‏
حكومت می‏كند ؟ پول ، شهوات ، مأكولات ، مشروبات ، ملبوسات جز اينها
چيز ديگری بر وجودش حكومت نمی‏كند پس آن " خود " كجا رفت ؟ فراموش‏
شد به جای " خود " ، " ناخود " را " خود " می‏پندارد خودش فكر
نمی‏كند كه خودم را فراموش كرده ام انسان هيچگاه باور ندارد كه خودش را
فراموش كرده [ می‏گويد ] من خودم را فراموش كرده ام ؟ ! من هميشه دم از
خودم می‏زنم : اين خودم هستم كه اينقدر پول دارم ، اين خودم هستم كه امروز
چنين غذايی خوردم قرآن می‏گويد خودت را گم كرده ای ، او خود تو نيست ،
او يك چيز ديگر است ، او طفيلی خود تو است ، او خود طفيلی تو است نه‏
خود اصيل تو « و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم »( 1 ) از آن‏
كسانی می‏باشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا به عكس العمل اين فراموشی‏
كه قانون حق ، قانون عمل و عكس العمل است خود آنها را از يادشان برده ،
خودشان را فراموش كرده‏اند .

خود ياد آوری ( خود يابی )

اين است كه در قرآن مسئله ای به نام " خود فراموشی " آن هم خود
فراموشی مذموم مطرح است در مقابل ، خود يادآوری است : ای انسان ! خود
را ياد بياور ، كه " خود يادآوری " هم جز با " خدا يادآوری " امكان‏
ندارد ، يعنی در منطق قرآن اين دو از يكديگر جدا نيست ، خدا را دريا
داشتن ، خود

پاورقی :
1 ) سوره حشر ، آيه . 19