چرا بشر نياز به روش اخلاقی و تربيتی دارد ؟
حال در زندگی بشر ، اخلاق و تربيت و ايجاد عادتها - كه به قول معروف طبيعت ثانوی میباشند - ايجاد طبيعت ثانوی و ملكات مصنوعی در روح بشر كه " خلق " ناميده میشود چه ضرورتی دارد و چطور شده كه
جهت كه اينجا محل مقدسی است ، مركز تعليم و تربيت است و مناسبتر همين
است كه يك مبحث تربيتی و اخلاقی مطرح شود امشب هم به نظرم رسيد كه
مبحث ديگری را كه هم تناسب زمانی داشته باشد و هم تناسب مكانی ، هم
مربوط به تعليم و تربيت و اخلاق باشد و هم ضمنا تشريح و توضيحی باشد از
يكی از فصول زندگانی حسين بن علی عليه السلام مطرح كنم و شايد مناسب بود
كه عنوان مطلب را " انضباط اخلاقی " قرار میدادم ، ولی عنوان ديگری را
كه مقدمه آن مطلب است مطرح میكنم و آن " مسأله خودی در اخلاق " است
كه فصل مهمی است و اولين فصل اخلاق فصل خودی میباشد " فصل خودی " يعنی
چه ؟ اولا همان طور كه میدانيد گذشته از بعضی روشها و سيستمهای اخلاقی كه
به تربيت و عادتهای اجتماعی و تربيتی چندان اهميت نمیدهند بلكه مخالف
آن و طرفدار بازگشت انسان به طبيعت اوليه هستند و ما فعلا به اينها كاری
نداريم و نظريه آنها هم مردود شناخته شده است ساير مكاتب اخلاقی بالاخره
نوعی اخلاق ، يك روش خاص اخلاقی ، يك سيستم مخصوص تربيتی را برای بشر
لازم و ضروری میدانند منتها يكی میگويد فلان روشن و سيستم اخلاقی و تربيتی
خوب است و ديگری روش و سيستم ديگری را پيشنهاد میكند .
چرا بشر نياز به روش اخلاقی و تربيتی دارد ؟ حال در زندگی بشر ، اخلاق و تربيت و ايجاد عادتها - كه به قول معروف طبيعت ثانوی میباشند - ايجاد طبيعت ثانوی و ملكات مصنوعی در روح بشر كه " خلق " ناميده میشود چه ضرورتی دارد و چطور شده كه |