پاورقی : . 1 فصلت / . 11
با آنچه كه علم تدريجا كشف میكند منطبق است يا لااقل منطبقتر است .
لااقل همان منطبقتر بودنش هم خودش دليل است بر اين مطلب . اين كه عرض
میكنم " منطبقتر بودنش " برای اين است كه بعضی مسائل در حد فرضيه
است . مثلا ( در پرانتز عرض میكنم ) ما در نهجالبلاغه راجع به خلقت زمين
و آسمان يك سلسله مسائل میبينيم كه ممكن است همه آنها را نتوانيم با
فرضياتی كه علوم جديد آورده است صد در صد منطبق كنيم اما قدر مسلم هست
كه يك منطقی است غير از منطقی كه در آن عصر و زمان به كلی وجود داشته و
تازه آنچه هم كه امروز میگويند همه فرضيات است ، شايد در آيندهای اينها
را بهتر كشف كنند و انطباقش را بهتر درك نمايند . مثلا [ میگويد ] قبل
از اينكه اين زمين و آسمان آفريده شود تمام اين زمين و آسمان به شكل دود
بوده است كه در قرآن هم هست : " « ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال
لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين »" ( 1 ) اينها دود
بودند ، خداوند به زمين و به آسمان گفت بياييد ( يعنی فرمانی به آنها
داد كه يك جريانی پيش بيايد ) آنها هم گفتند مطيع هستيم آمديم . اين با
معلومات بشر آن روز منطبق نيست . در نهجالبلاغه اينها خيلی مفصلتر آمده
كه چه تبديل به آب شد ، آب تبديل به بخار شد ، چه تبديل به كف شد و
بعد چنين و چنان شد . و لهذا علمای قديم با معلوماتی كه داشتند به
اينجاها كه میرسيدند جز اينكه توقف كنند و بگويند كه اينها از متشابهات
است ، ما نمیفهميم و نمیدانيم ، چيز ديگر نمیگفتند ، چون علم قديم
میگفت كه از همين حدود زمين و جو زمين كه خارج بشويم موجودات بعدی كه
اسمش افلاك و آسمانها بود موجودات تك عنصری هستند و عنصرشان هم غير از
عناصر اين زمين است و هيچ تغيير و تبديلی هم در آنها نيست و هميشه
بودهاند و هميشه خواهند بود . ديگر اين تغييرات و تبدلات در منطق علمی
قديم راه نداشت .
به هر حال ، يك سلسله مسائل ديگر در زمينه طبيعيات است كه باز
علمايی كه اهل فن بودهاند در اين زمينهها مطالعاتی كردهاند ، و طنطاوی
بالخصوص . ممكن است خيلی از حرفهايی كه او گفته صد در صد قابل قبول
نباشد ولی میگويند من خودم در تفسير طنطاوی كمتر مطالعه دارم ، همين آقای
شريعتی نقل میكنند كه او در حدود هفتصد و پنجاه مورد در اين زمينه نقل
كرده است . همين كتاب باد و باران آقای
پاورقی : . 1 فصلت / . 11 |