می‏راند و به جلو می‏برد ، علت غائی مثل قائد است كه از جلو می‏كشد ، مثل‏
يك جذبه‏ای كه يك شی‏ء را به سوی خودش می‏كشد . ما از قرآن چنين استنباط
می‏كنيم كه گذشته از اين نظم بسيار دقيقی كه در اشياء هست ، قوه هدايتی‏
در اشياء وجود دارد كه اينها را می‏كشاند . در آنجا ما بحث كرديم اين‏
هدايتهای عجيبی كه در اشياء مخصوصا در جانداران هست ، نظم داخلی و نظم‏
ماشينی‏شان ، برای چنين هدايتی كافی نيست خصوصا آنهايی كه از نوع ابتكار
است و حتی از نوع تطبيق دادن خود بر احتياجات جديد و احتياجات غير
پيش بينی شده است .
اين يك اصلی است كه در قرآن خيلی هم روی آن تكيه شده است ، اصل‏
هدايت اشياء ، و قرآن می‏فرمايد كه ما هيچ چيزی را عاری از هدايت خلق‏
نكرديم : " « ربنا الذی اعطی كل شی‏ء خلقه ثم هدی »" ( 1 ) ( با " ثم‏
" ذكر كرده است ) در ساختمان هر چيزی آنچه كه برای آن چيز لازم است‏
قرار داديم و سپس او را هدايت كرديم . آنچه كه در اينجا من می‏خواهم به‏
آن استدلال كنم اين " كل شی‏ء " است ، يعنی هر موجودی ، در هر مرتبه‏ای ،
به هر نوع هدايتی كه نياز دارد و در مسير تكاملی آن قرار گرفته است آن‏
هدايت به او داده شده است . بنابراين ما بايد ببينيم كه انسان در چه‏
مرتبه‏ای و در چه مرحله‏ای از تكامل است و در آن مرحله به چه هدايتهايی‏
نيازمند است . اگر ما نيازمندی را ثابت كرديم - ممكن است شما آن را
قبول نكنيد ، آن يك حرفی است ، ولی اگر نيازمندی بشر را به هدايت وحی‏
قبول كرديم - به حكم قرآن كه هيچ موجودی در مرتبه‏ای كه احتياج دارد به‏
يك هدايت، مهمل گذاشته نمی‏شود ، بايد قبول كنيم چنين هدايتی وجود دارد.
باز نظير اين است : " « الذی خلق فسوی 0 و الذی قدر فهدی »" ( 2 )
. آنجا هم باز خلقت و تسويه و تعديل و تكميل ( ساختمان شی‏ء ) عليحده ذكر
شده ، و هدايت به عنوان يك امر عليحده ذكر شده است . " « و لكل وجهة
هو موليها »" ( 3 ) ( اين همان اصل غائيت است ) هر چيزی در جهان يك‏
وجهه‏ای ، يك طرفی دارد ، يك غايتی دارد كه آن غايت را پيش می‏گيرد
يعنی اشياء تنها از پشت سر رانده نمی‏شود كه همين علل مادی باشد ، به‏

پاورقی :
. 1 طه / . 50
. 2 اعلی / 2 و . 3
. 3 بقره / . 148