داستان دكتر معين
ولی اين قضيه را بهطور قطع نقل میكرد ، میگفت يك بچه فرانسوی را در
حالی كه شخص را خواب نمیكنند ، در اثر تلقين ، فقط يك عضو را در
اختيار قرار میدهند . ممكن است تنها دستش را بیحس كنند يا به دست
فرمان میدهد به اين حال بايست دست به يك حال معين میايستد . درحالی كه
شعور ظاهرش هم در كار است . اين از اين نظر مهمتر است كه در آن نظر
اول شعور ظاهر در كار نيست ، چون شعور ظاهر در كار نيست شعور باطن كار
خودش را میكند ، ولی در اينجا معلوم میشود با اينكه شعور ظاهر در كار
هست معذلك باز شعور باطن فعاليت خودش را دارد ، يعنی حكايت میكند از
نوعی استقلال شعور باطن در مقابل شعور ظاهر .
از اين عجيبتر چيزی است كه باز من در اين كتابها خواندهام و خيلی
عجيب است ، كه تحت تأثير القاء شخص عامل ، يك حساسيت عجيبی حواس
معمول پيدا میكند به طوری كه صدايی را كه يك آدم عادی نمیشنود او میشنود
، چيزی را كه يك شخص عادی در حال عادی نمیبيند او میبيند يعنی از
راههای بسيار دور چيزی را میبيند و از فاصلههای بسيار دور چيزی را میشنود
، تا اين مقدار حساسيت برای حواس . يك چيزی امروز میگويند به نام "
تله پاتی " كه الكسيس كارل هم در كتاب انسان موجود ناشناخته آن را
تأييد میكند و میگويد اين واقعيتی است كه الان وجود دارد ، و داستانهای
نظير اين در كتابهای مذهبی خيلی زياد است مثل اينكه پيغمبراكرم در وقتی
كه نجاشی در حبشه بود جريان فوت او را اطلاع داد و گفت كه الان نجاشی
مرده است و او را كفن كردهاند و من از همين جا بر آن نماز میخوانم ، به
طوری كه همه جنازه نجاشی را ديدند و حضرت در آن حال بر آن نماز خواندند
. آقای دكتر معين - كه چند سال است كه در يك حالت بين الموت و
الحيات هست - مقداری در هيپنوتيزم كار كرده بود ولی چيزهای عجيبتری از
افرادی كه كار كرده بودند نقل میكرد . اين داستان را من الان يادم نيست
كه از خودش شنيدم يا يكی از رفقا ( دكتر شهيدی ) از او نقل كرد . مدعی
بود كه در پاريس افراد خيلی فوقالعادهای هستند كه حتی به وسيله راديو
قدرت دارند فرمان بدهند كه هركسی در هر حالی كه هست در همان حال متوقف
شود .
داستان دكتر معين ولی اين قضيه را بهطور قطع نقل میكرد ، میگفت يك بچه فرانسوی را در |