پاورقی : . 1 طه / . 50 . 2 اعلی / 2 و . 3 . 3 بقره / . 148
میراند و به جلو میبرد ، علت غائی مثل قائد است كه از جلو میكشد ، مثل
يك جذبهای كه يك شیء را به سوی خودش میكشد . ما از قرآن چنين استنباط
میكنيم كه گذشته از اين نظم بسيار دقيقی كه در اشياء هست ، قوه هدايتی
در اشياء وجود دارد كه اينها را میكشاند . در آنجا ما بحث كرديم اين
هدايتهای عجيبی كه در اشياء مخصوصا در جانداران هست ، نظم داخلی و نظم
ماشينیشان ، برای چنين هدايتی كافی نيست خصوصا آنهايی كه از نوع ابتكار
است و حتی از نوع تطبيق دادن خود بر احتياجات جديد و احتياجات غير
پيش بينی شده است .
اين يك اصلی است كه در قرآن خيلی هم روی آن تكيه شده است ، اصل
هدايت اشياء ، و قرآن میفرمايد كه ما هيچ چيزی را عاری از هدايت خلق
نكرديم : " « ربنا الذی اعطی كل شیء خلقه ثم هدی »" ( 1 ) ( با " ثم
" ذكر كرده است ) در ساختمان هر چيزی آنچه كه برای آن چيز لازم است
قرار داديم و سپس او را هدايت كرديم . آنچه كه در اينجا من میخواهم به
آن استدلال كنم اين " كل شیء " است ، يعنی هر موجودی ، در هر مرتبهای ،
به هر نوع هدايتی كه نياز دارد و در مسير تكاملی آن قرار گرفته است آن
هدايت به او داده شده است . بنابراين ما بايد ببينيم كه انسان در چه
مرتبهای و در چه مرحلهای از تكامل است و در آن مرحله به چه هدايتهايی
نيازمند است . اگر ما نيازمندی را ثابت كرديم - ممكن است شما آن را
قبول نكنيد ، آن يك حرفی است ، ولی اگر نيازمندی بشر را به هدايت وحی
قبول كرديم - به حكم قرآن كه هيچ موجودی در مرتبهای كه احتياج دارد به
يك هدايت، مهمل گذاشته نمیشود ، بايد قبول كنيم چنين هدايتی وجود دارد.
باز نظير اين است : " « الذی خلق فسوی 0 و الذی قدر فهدی »" ( 2 )
. آنجا هم باز خلقت و تسويه و تعديل و تكميل ( ساختمان شیء ) عليحده ذكر
شده ، و هدايت به عنوان يك امر عليحده ذكر شده است . " « و لكل وجهة
هو موليها »" ( 3 ) ( اين همان اصل غائيت است ) هر چيزی در جهان يك
وجههای ، يك طرفی دارد ، يك غايتی دارد كه آن غايت را پيش میگيرد
يعنی اشياء تنها از پشت سر رانده نمیشود كه همين علل مادی باشد ، به
پاورقی : . 1 طه / . 50 . 2 اعلی / 2 و . 3 . 3 بقره / . 148 |