او مجبور است كه در يك چارچوب عمل كند يعنی يك مانعی جلويش را گرفته‏
است كه عمل نكند . صحبت مانع نيست ، صحبت اقتضای ذات است . اقتضای‏
اراده او فقط اين است ، اراده عالی او جز اين ايجاب نمی‏كند ، نه اينكه‏
اراده‏اش می‏خواهد ايجاب كند ، مانعی جلويش را گرفته است . از اين‏
می‏گذريم .
حقيقت اين است كه قانون عليت عمومی را نمی شود انكار كرد و حتی همان‏
قانون سنخيت علت و معلول را هم نمی‏شود انكار كرد ، و با اينكه در اين‏
دو سه قرن اخير علوم بر پايه مسائل حسی و تجربی قرار گرفته است و آنهايی‏
كه فقط روی حس و تجربه قضاوت كرده‏اند به حق علت و معلول را انكار
كرده‏اند يعنی اين جورگفته‏اند كه اگر ما فقط روی حس و تجربه قضاوت كنيم‏
نبايد قانون علت و معلول را بپذيريم ، آن را به حق گفته‏اند ، ولی بعد
بشر اين مطلب را نپذيرفت ، از باب اينكه واقعا بشر نمی‏تواند مفاهيم‏
ذهنی خودش را محدود كند به آنچه مستقيم از راه حواس دريافت می‏كند يعنی‏
به آنچه كه طبيعت مستقيم به او می‏رساند . ذهن انسان يك سلسله معانی‏
انتزاعی دارد كه روی همان معانی انتزاعی قانون كلی برای عالم درست می‏كند
. اين به جای خود ، ما روی مبنای اينها داريم می‏گوييم .

نظر علامه طباطبائی ( ره )

حال آن كسانی كه قانون عليت عامه و قانون ضرورت علت و معلول را قبول‏
كرده‏اند چه می‏توانند بگويند ؟ آقای طباطبايی در كتاب تفسير الميزان بحثی‏
كرده‏اند راجع به معجزه . اگرچه قسمتهايی از بحث را يا نخواسته‏اند يا
علت ديگری داشته كه ذكر نكرده‏اند ولی در مجموع بحث جامعی كرده‏اند .
ايشان مبنايی را ذكر می‏كنند كه همان مبنايی است كه قبل از ايشان هم‏
ديگران ذكر كرده‏اند ، منتها ايشان بيشتر تكيه روی آيات قرآن كرده‏اند و
همه آن مسائل را از آيات قرآن استخراج و استنباط می‏كنند . ايشان‏
می‏فرمايند اينكه معجزه وجود دارد بر طبق آنچه كه قرآن كريم فرموده قابل‏
انكار نيست . قرآن قانون عليت عمومی را قبول دارد . راست است ، زيرا
خود قرآن به اينها تمسك می‏كند . خدا وقتی می‏خواهد آيات خودش را برای‏
ما ذكر كند مثلا می‏گويد : خداوند باران را فرستاد و به اين وسيله برای شما
گياهان را رويانيد . وقتی می‏خواهد حكمت خودش را بيان كند جور بودن‏
اسباب و وسائل را ذكر می‏كند ،