. 2 تقليد از گذشتگان

آن چيزی كه آقای بيكن آن را " بت بازاری " يا " بت نمايشی "
می‏نامد ، شما بگرديد در دنيا اگر كتابی پيدا كرديد كه به اندازه قرآن روی‏
اين نكته تكيه كرده باشد كه تقليد از گذشتگان انسان را به خطا می‏اندازد [
ما را مطلع نماييد ] . من يك وقت قرآن را استقصا كردم ديدم راجع به همه‏
پيغمبران [ نفی تقليد نقل شده است ] . قرآن احتجاجات پيغمبران را كه‏
پيغمبری با قوم خودش صحبت كرده نقل نموده است . می‏بينيم منطقها مختلف‏
است ، فقط اصول مشتركی هست . اصول مشتركی كه در همه پيغمبران است يكی‏
اين است كه همه انبياء مردم را به توحيد دعوت كرده‏اند و با پرستش غير
خدا مبارزه كرده‏اند و ديگر اينكه مردم را توجه به معاد و پاداش اعمال‏
داده‏اند . يك امر مشترك ديگر شما می‏توانيد پيدا كنيد و آن اين است كه‏
همه پيغمبران كه قرآن از آنها نقل می‏كند ، تقليد را نفی كرده‏اند ، و الا
ما می‏بينيم هر پيغمبری در محيط خودش دچار مشكلات بالخصوص بوده و متوجه‏
آن مشكلات بوده است . مثلا تنها شعيب را می‏بينيم كه در قوم خودش مرتب‏
روی مسأله نقص در مكيال و ميزان يعنی تقلب در معامله فشار می‏آورد .
معلوم می‏شود محيط او به اين بيماری ، خيلی شديد مبتلا بوده . يا لوط بر
موضوع بالخصوصی خيلی اصرار می‏ورزد ، چون قوم او مبتلا به اين بيماری‏
بوده‏اند . موسی به مطلب ديگری و عيسی به مطلب ديگری ، ولی امری كه همه‏
بالاتفاق درباره آن صحبت كرده‏اند ، غير از مبدأ و معاد ، مسأله تقليد
است ، چون بلای عمومی بوده ، چون واقعا يكی از چيزهايی كه بشر را به خطا
می‏اندازد اين است : انسان تمايل دارد كه فكر كند آنچه گذشتگان ما
گفته‏اند صحيح است . چون چنين تمايلی دارد ، آن را می‏پذيرد بعد برايش‏
دليل می‏تراشد ، دليلهای ساختگی كه برای انسان علم هم ايجاد نمی‏كند . اگر
همان زنجير پيروی از گذشتگان را پاره كند و به آن عقل فطری خدا دادی‏
خودش اعتماد نمايد و خودش را از هر گونه غرض و مرضی دور كند آنوقت‏
می‏فهمد كه آنچه گذشتگان گفته‏اند صحيح است يا باطل ، يا نيمی از آن صحيح‏
و نيمی باطل است .