جادوگران و ساحرها كه مردم خيال می‏كردند چيزی هست و چيزی نيست . اين كه‏
انكار كلی است ، به اين كار نداريم . اما آنهايی كه مسلمانند ، مؤمنند و
قبول كرده‏اند . اينجا سه نظريه است .

نظريات درباب معجزه

نظريه تأويل

يك نظريه نظريه‏ای است كه قبول كرده‏اند ولی تأويل كرده‏اند ، كه اين هم‏
در واقع انكار است اما يك انكار محترمانه‏ای است ، انكاری است كه‏
نمی‏خواهيم بگويم آن كسی كه منكر شده است خواسته اسلام را انكار بكند ،
ولی اينجور فكر می‏كند . مثل مرحوم سيد احمد خان هندی . اگرچه من كتابش‏
را نخوانده‏ام [ ولی ] در كتابهای ديگران ديده‏ام كه از او نقل كرده‏اند و
در شرح حالش هم خوانده‏ام ، كه در خود هندوستان هم خيلی سر و صدا راه‏
انداخت و سبب شد كه علمای اسلامی هند او را طرد كردند ، و حتی صبغه‏
سياسی هم به او زدند چون او از نظر سياست هندوستان - آنطور كه در بعضی‏
كتابهايی كه من خواندم [ آمده است ] - طرفدار همزيستی و سازش با
انگلستان بود از نظر سياست هند ، و بعضی اساسا او را در سياستش هم متهم‏
به خيانت می‏كردند و در اين افكارش هم او را متهم به خيانت به اسلام‏
می‏كردند . ايشان تفسيری نوشته است كه مرحوم فخر داعی ، همه يا قسمتی از
آن را به فارسی ترجمه كرده ، من در كتابفروشيها ديده‏ام ولی نخوانده‏ام .
يك مرد مؤمن و مسلمانی است ، يكی از علمای اسلامی است ولی فكر می‏كند كه‏
اينجور توجيه و تفسيری كه درباب معجزات شده است كه به اينها جنبه خرق‏
عادت داده‏اند اينها همه خرافه‏ها و پيرايه‏هايی است كه بعد به اسلام‏
بسته‏اند . تمام معجزاتی را كه در قرآن آمده است ايشان كوشش می‏كند كه‏
يك توجيه عادی و طبيعی بكند . حتی مثلا عبور كردن موسی از دريا را
می‏خواهد يك توجيه عادی و طبيعی بكند كه نه ، اين يك جريان غير عادی‏
نبوده ، يك جريان عادی بوده كه واقع شده است ، و همچنين اژدها شدن عصای‏
موسی . همه اينها را يك توجيه و تأويل‏های خيلی دوری می‏كند كه البته به‏
نظر ما كه نمی‏شود اصلا احتمال اين تأويلها را هم داد . ايشان روی يك طرز
فكری اين احتمال را می‏داده .