خورشيد را می‏پرستيدند : " « وجدتها و قومها يسجدون للشمس »" . بعد از
اين جريان است كه سليمان - باز به نقل قرآن كريم - نامه‏ای برای او
می‏فرستد و آنها را دعوت می‏كند به اسلام و به تسليم ، هر دو . او هم‏
مشورت می‏كند و آنها می‏گويند ما حاضريم بجنگيم و اين می‏گويد جنگيدن‏
مصلحت نيست و بالاخره خودش تصميم می‏گيرد كه بيايد به حضور سليمان و
قضيه را آنجا ختم كند ، راه می‏افتد و می‏آيد . آن جريانی كه خواستم عرض‏
كنم اينجاست : وقتی تصميم گرفت بيايد - قبلا هم هدهد خبر آن تخت شگفت‏
انگيز او را برای سليمان گفته بود - سليمان در جلسه خودش گفت : " « يا
ايها الملا ايكم يأتينی بعرشها قبل ان يأتونی مسلمين »" پيش از اينكه‏
آنها بيايند و در حالی كه قصد دارند كه مسلم باشند و تسليم باشند ، كی‏
حاضر است تخت او را قبل از خودش اينجا حاضر كند ؟ " « قال عفريت من‏
الجن انا اتيك به قبل ان تقوم من مقامك »" پليدی از جن گفت من حاضرم‏
اين را بياورم قبل از آنكه اين مجلس بهم بخورد ( اين خودش دليل است كه‏
از نظر قرآن ممكن است عمل خارق العاده‏ای به دست يك موجود پليد هم صادر
شود ) . سليمان اعتنايی نكرد و اين را به چيزی نشمرد . " « قال الذی‏
عنده علم من الكتاب »" ( باز اينجا قرآن به علم تمسك جسته است ) و
گفت آن كسی كه در نزد او نوعی علم از كتاب بود ( مقصود از " كتاب "
الواح آسمانی است ، لوح محفوظ است ) ، علمی از نوشته بود ( 1 ) "
²انا اتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك غ" من پيش از يك چشم به هم زدن‏
حاضرش می‏كنم . حاضر شد . " « فلما راه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی‏
ليبلونی‏ء اشكر ام اكفر و من شكر فانما يشكر لنفسه »" وقتی كه حاضر ديد
، خدا را شكر كرد ، گفت اين از فضل پروردگار است و اين هم تازه برای من‏
امتحان است ، خداوند اينهمه نعمت به ما عنايت كرده است برای اينكه ما
شاكر باشيم ، يا مورد امتحان قرار بدهد كه ما شاكر يا كافر نعمت باشيم و
هر كسی شكرگزار باشد به نفع خود شكرگزاری كرده است ، پروردگار بی‏نياز
است ، اگر بنده خودش را آزمايش می‏كند برای تكميل آن بنده است نه برای‏
اينكه او نيازی به آزمايش دارد ( « و من كفر فان ربی غنی كريم ») (2) .

پاورقی :
. 1 اجمالا نشان می‏دهد كه نوشته‏ای هست ، كتابی هست و علمی هست ولی با
تنوين كه می‏گويند ( تنوين تنكير ) يعنی شما نمی‏توانيد بفهميد آن علم چه‏
علمی است .
. 2 نمل / 20 - . 40