نظريه روشنفكرانه
اينجا تفسير نقطه مقابلی وجود دارد كه اين هم انكار نبوت نيست ، كسی كه اين حرف را میزند نمیخواسته انكار كند ولی پيش خودش اينجور خواسته تفسير كند و كرده است . سيد احمدخان هندی كه يك سبك خاصی تفسير نوشته تقريبا چنين فكری
طی كند و آن موجود قهرا بايد پر و بال داشته باشد تا اين فاصله را طی كند
، و از طرفی هم بايد عقل و شعور داشته باشد كه بتواند دستوری را از خدا
به پيغمبر القاء كند . پس اين موجود بايد از يك طرف جنبه انسان باشد و
از يك جنبه مرغ . بايد انسان باشد تا بتواند دستور خدا را برای پيغمبر
بياورد چون میخواهد نقل كلام و نقل سخن كند ، ولی از طرف ديگر چون اين
فاصله بعيد را میخواهد طی كند ( اگر هر انسانی میتوانست كه خود پيغمبر
میرفت و بر میگشت ) بايد يك پر و بالی داشته باشد تا اين فاصله ميان
زمين و آسمان را طی كند ، و او همان است كه به اسم " فرشته " ناميده
میشود . عكس فرشتهها را هم كه میكشند و انسان نگاه میكند میبيند يك
انسان است ، سر دارد ، چشم دارد ، لب دارد ، بينی دارد ، گردن دارد ،
دست دارد ، پا دارد ، كمر دارد و همه چيز دارد به اضافه دو تا بال نظير
بال كبوتر ، فقط لباس ندارد كه حتی بیشلوارش را هم میكشند . آقا بزرگ
حكيم گفته بود " اينكه مردم شنيدهاند ملائكه مجردند ، اينها مجرد از
تنبان فرض كردهاند ( به همان زبان مشهدی ) ، مجرد است يعنی خالی از
تنبان است ، شلوار پايش نيست .
اين يك تصور است ، خدا چون در آن بالای بالا قرار گرفته است وقتی
میخواهد برای پيغمبرش خبر دهد به آن فرشته میگويد ، او هم پر و بال
میزند ، از بالا میآيد پايين ، بعد هم با پيغمبر حرف میزند ، با همين
گوش و با همين چشم ، پيغمبر میبيند يك انسانی آمد با بال ، از در وارد
شد حرفش را زد و رفت . پيغمبر از چه طريق حرف خدا را تلقی میكند ؟ از
همين طريق كه حرف ما را تلقی میكند ، با اين تفاوت كه حرف ما را
بلاواسطه میشنود ، خود ما را میبيند و حرف ما را میشنود ، ولی حرف خدا
را چون در فاصله دوری قرار گرفته است به وسيله يك انسان بالدار میشنود
اما از همين راه میشنود ، میآيد حرف میزند و گفتگو میكند و میرود . اين
يك نوع تصور است . عامه مردم درباب وحی چنين تصوری دارند .
نظريه روشنفكرانه اينجا تفسير نقطه مقابلی وجود دارد كه اين هم انكار نبوت نيست ، كسی كه اين حرف را میزند نمیخواسته انكار كند ولی پيش خودش اينجور خواسته تفسير كند و كرده است . سيد احمدخان هندی كه يك سبك خاصی تفسير نوشته تقريبا چنين فكری |