استاد : عجب حرفی است ! شما میگوييد يا من بايد بگويم ؟ منی كه وقتی
كتاب اين آقا را مطالعه میكنم میبينم بويی از آنچه كه من فهميدهام نبرده
، برای خود من كه دليل هست ، ولی برای شما دليل نيست چون شما هيچكدام
را نخواندهايد . شما فرض میكنيد كه آنچه كه فلاسفه الهی گفتهاند ماديين
خواندهاند و قانع نشدهاند ، در صورتی كه اساسا نديدهاند و نمیتوانند هم
بفهمند . همينطور كه اگر بنده بيايم بگويم فرضيه نسبيت اينشتين را رد
میكنم كسی بايد به من بخندد بگويد تو بايد سالهای متمادی بروی درسش را
بخوانی بعد بگويی من كتابش را مطالعه ورد كردهام و قبولش ندارم ،
همينطور كه به من بايد بخندند به او هم بايد بخندند . درباب مسائل مربوط
به خدا و قسمتی از مسائل مربوط به روح ، براهين ، بسيار قطعی و محكم و
استدلالی است . اين جور هم نيست كه برهان اختصاص به رياضيات داشته
باشد . البته رياضيات سادهترين علوم جهان است چون روی يك فرضيات
سادهای میرود كه خود شخص آنها را در ذهن خودش فرض كرده ، اين است كه
هر بچهای هم میتواند روی آنها استدلال كند ، اما نه اين كه ما بخواهيم
بگوييم اصلا برهان و استدلال منحصر به رياضيات است ، غير از اين هرچه
هست بايد بگوييم تخمين و گمان و ظن است و انسان از " يقين " در ساير
مسائل نبايد بحث كند ، اينطور نيست . به هر حال منظور من اين است كه
بيشتر بحث بشود . بازهم شما مطالعه بفرماييد ، هر شكلش هم كه شما مايل
هستيد مطالعه فرماييد تا اين مطلب آنطور كه بايد روشن شود .
|