پاورقی : 1 - در آن سالهای اول كه به تهران رفته بودم در محله سرچشمه يك تابلو زده بودند و نوشته بودند : مكتب ماترياليسم ديالكتيك الهی !
صرفا يك منطق است و ماترياليسم هم يك فلسفه است و ممكن است كسی منطق
ديالكتيكی داشته باشد و در عين حال پير و فلسفه الهی باشد ( 1 ) .
كما اينكه عكس آن هم ممكن است و بلكه وجود داشته است ، يعنی شخص
منطق ديالكتيكی نداشته است ولی فلسفهاش فلسفه مادی بوده است . حال آيا
چنين چيزی ممكن است و يا نه ، منطق ديالكتيك ضرورتا به ماترياليسم
میانجامد ؟ از نظر اينها پاسخ اين سؤال اين است كه منطق ديالكتيك
ضرورتا به ماترياليسم میانجامد . زيرا كه منطق ديالكتيك اشياء را از
درون خودشان توجيه میكند و آنها را نيازمند به علت و توجيه كننده بيرونی
نمی داند . و به عبارت ديگر اين منطق از نظر اينها به نظريه محرك اول
ارسطوئی كه سلسله متحركها را به محرك غير متحرك منتهی میكند و همه
حركتهای درونی طبيعت را به يك محرك اول ماوراء الطبيعی پيوند میدهد ،
پايان میبخشد .
ريشه ارتباط ماترياليسم با ديالكتيك در همين جا است . زيرا اگر بنا
باشد كه تضاد ، ذاتی اشياء باشد و تضاد در درون اشياء باشد نه در اضداد
بيرونی ( يعنی هر شيئی در درون خودش مشتمل بر تضاد باشد ) و تضاد هم با
لذات منشأ حركت باشد ، در اين صورت ما همه حركتها و تغييرات عالم را
توجيه میكنيم بدون اينكه نيازی به ماوراء الطبيعه داشته باشيم پس آن اصل
ماوراء الطبيعی در مورد محرك اول بايد مورد انكار قرار گيرد . مائو نيز
با توجه به اين برهان و اين نظريه ارسطويی به آن پاسخ داد و گفت " جدل
مادی گرا نظريه متافيزيكی علت برونی را مصممانه رد میكند " .
و اين از حرفهای بسيار اساسی اينها است كه بايد درست شكافته شود تا
ريشهاش معلوم گردد . ريشه افكار اينها در درجه اول همان فلسفه هگل است
. آشنايی با فلسفه هگل در شناختن افكار اينها به نحو عجيبی مفيد و مؤثر
است ، يعنی اگر كسی فلسفه هگل را به درستی نشناخته باشد نمی تواند ريشه
افكار اينها را به دست آورد وقتی نمی تواند مغلطههای اينها را كشف كند
. زيرا اگر چه فلسفه هگل فلسفهای غلط و نادرست است ولی اساسا فكرش
فكری فيلسوفانه است و او با فكر خويش يك سيستم و نظام را ابتكار كرده
و ساخته و پرداخته است .
در مسئله تضاد درونی نيز ريشه اين فكر را بايد در فلسفه هگل جستجو كرد
. تعبير خود هگل نيز در باب تضاد اين بود كه تضاد اخلاق ، يعنی تضادی كه
خود به خود به دنبال خود يك پديده میآفريند ، مرگهايی كه به دنبال خود
زندگی میآفرينند .
و اكنون سخنی چند پيرامون فلسفه هگل :
يكی از مهمترين افكار هگل كه در عين غلط بودن حاوی يك مطلب اساسی
است و فلسفه او را از فلسفههای ديگر جدا میكند ، مسئله " دليل جهان "
است . او میگفت فلاسفه میخواستند جهان را از راه عليت توجيه بكنند ولی
اين توجيهی است كه در نهايت امر به بن بست میرسد . يعنی ما از راه
عليت نمی توانيم هستی را توجيه بكنيم ، میگفت وقتی میگوييم الف علت
پاورقی : 1 - در آن سالهای اول كه به تهران رفته بودم در محله سرچشمه يك تابلو زده بودند و نوشته بودند : مكتب ماترياليسم ديالكتيك الهی ! |