پاورقی : 1 - اشاره به كتاب " زمينه جامعه شناسی " .
ولی درباب زندگی اجتماعی ، يك جامعهای را نسبت به جامعه ديگر كاملتر
شمردن نمی تواند يك امر واقعی باشد ، ممكن است به صورت يك امر
قراردادی باشد پس تكامل اجتماعی اساسا يك امر بی معنی است . میگويند
اگر تكامل اجتماعی بخواهد يك امر واقعی باشد ، اولا بايد يك هدف مشترك
را برای جامعهها در نظر بگيريم ، و فرض بكنيم جامعهها يك اهداف مشترك
دارند و در واقع روی يك خط سير میكند و در مسير واحد به سوی هدفهای
مشترك پيش میروند ، و بعد هر جامعهای نسبت به خودش و نسبت به
جامعههای ديگر ، به نسبت اينكه به آن هدفها نزديكتر شده باشد میگوييم
كاملتر است و به هر نسبت كه دورتر باشد میگوييم ناقصتر است ، پس
واقعی بودن تكامل فرع بر اين است كه برای جامعهها هدفهای مشترك قائل
باشيم ، و چنين هدفهای مشتركی برای جامعهها اساسا وجود ندارد .
دليل ديگر اينكه میگويند در مفهوم تكامل ، " تعالی " مندرج است .
زيرا تكامل با گسترش فرق دارد ، تكامل از سطحی به سطح بالاتر رفتن است
، و تعالی نيز به معنی بالاتر رفتن است . واضح است كه اين بالاتر رفتن
يك امر طبيعی و عينی نيست ، مثلا مقياس مركز زمين نيست كه با دوری و
نزديكی به آن بشود سنجيد . اين بالا و پايينها ، يك بالا و پايينهای قرار
دادی است ، يعنی بستگی به اين دارد كه هر جامعهای به حسب رسم و عادتش
چه چيز را بالا و چه چيز را پايين اعتبار كرده باشد و اينجور اعتبارها و
ارزشها نسبی و متغير است ، چه بسا در بعضی از جامعهها به سوئی رفتن ترقی
شمرده شود و همان [ حركت ] عينا از نظر گروه ديگر انحطاط و تنزل به
حساب آيد ، برای اينكه برای آن گروه به حسب رسوم و عادات و معتقدات
پيشين و نظاير اينها ، چيزی بالا رفتن است و اگر جامعه به آن چيز برسد
جامعه را مترقی میدانند ، عينا همان چيز از نظر گروه ديگر پايين رفتن
است ( مثلا بی حجاب بودن زنها برای متجددها ترقی و تعالی است و عده
ديگر آنرا تنزل و انحطاط میدانند ) . پس با اينكه ارزشها متغير و نسبی
است و نمی شود ترقی و تكامل را يك امر مطلق گرفت و بطور مطلق بدون در
نظر گرفتن خصوصيات جامعهها گفت جامعه ترقی كرده يا تنزل كرده ، پس
ترقی و تكامل اجتماعی معنی ندارد . اين دو دليلی است كه برای انكار
تكامل آوردهاند .
در اين كتاب ( 1 ) ، به نظر میرسد كه دو مطلب باهم مخلوط شده است
يكی همين مطلب كه ذكر شد ( انكار تكامل بطور كلی ) ديگری نظريهای كه "
توين بی " و ديگران در مورد دور اجتماعی دارند ، و معتقدند كه جامعه
هميشه يك مسير و دائره مسدودی را طی میكند ، اينها منكر تكامل نيستند ،
اينها معتقدند كه جامعهها به تكامل میرسند ولی اين تكامل ادامه پيدا نمی
كند ، قانون عالم بر اينستكه هر جامعهای يك سير تكاملی پيدا كند و به
يك مرحله خاصی از تكامل برسد و دو مرتبه دچار انحطاط شود ، مثل حيات
فرد كه از ضعف و نقصی آغاز میشود ، بعد ، ضعف تبديل به قوت و نقص
تبديل به كمال میگردد دو مرتبه باز دوران ضعف و پيری فرا میرسد و به
مرگ منتهی میشود . اين معنايش اين نيست كه تكامل وجود ندارد ، تكامل
وجود دارد منتهی مداوم نيست و در نهايت امر برگشت میكند
پاورقی : 1 - اشاره به كتاب " زمينه جامعه شناسی " . |