پاورقی : 1 - ماركس و ماركسيسم - ص 28 و . 29
میگويد ، پيشهور در ابتدا پيشهور است ولی كم كم رشد میكند و رشد میكند
تا به مرحلهای میرسد كه ديگرنمی تواند پيشهور باشد ، و بايد به صورت يك
سرمايهدار در بيايد ، يعنی كسی كه از كارگرها به صورت دسته جمعی استفاده
میكند ، و ديگر دكان و كاسبی و اينها به دردش نمی خورد ، همه اينها را
رها میكند و به صورت سرمايهدار در میآيد و ماهيت او را پيدا میكند .
لنين مثال ديگری میزند . میگويد : حكومت بورژوازی وقتی به عواقب
افراطی خود میرسد ، تبديل به حكومت پرولتاريا میشود ، حكومت بورژوازی
كه به اصطلاح همان حكومت كاسب كارها است در نقطه مقابل فئودالی است ،
و اينها معتقدند از نظر تاريخ اروپا كه دوره فئودالی قبل از دوره
بورژوازی است ، و البته بعد به همه جهان تعميم میدهند .
دوران بورژوازی يك نوع آزادی و دموكراسی را اقتضا دارد ، ولی همين
آزادی و دموكراسی روبه شدت میرود و بيشتر میشود به آن آخرين حد افراطی
خودش كه میرسد ديگر غير قابل بقاء است ، و به حكومت پرولتاريا تبديل
میشود كه حكومت كمونيستی باشد ( كه بدترين حكومتهای استبدادی است ) :
و اينك به سخن آندره پی يتر توجه كنيم : ( 1 )
" حال اين توضيح باقی است كه چرا وچگونه اين دگر ديسی عظيم در جهت
خوش بينانه يك صعود دائمی انجام میشود . پاسخی كه برای اين سؤال
پيشنهاد میشود نظريه تبدل انواع به صورت پيشروی يا جهشهای پی در پی است
. اصل حاكم بر اين دگرگونی گرايی همان قانون معروف تغيير يافتن كميت به
كيفيت است كه هگل نيز به آن پی برده بود اما اكنون به گونهای مادی و
تعميم يافته مطرح میشود .
قانون مزبور را میتوان اين طور خلاصه كرد : هر چيز پس از رسيدن به
درجهای از تحول به چيزی ديگر تبديل میشود . پس از رسيدن به درجهای از
حرارت آب به بخار تبديل میشود ( مثال از هگل ، تكرار آن از انگلس ) .
هم چنين پيشهور پس از رسيدن به سرمايه معينی ، تبديل به سرمايهدار میشود
( مثال از ماركس ) و حكومت عامه بورژوازی ، وقتی به عواقب افراطی
برابر خواهی دچار شد ، به قول لنين به حكومت عامه پرولتری مبدل میشود .
اما در هر مرحله ، قوانين حاكم بر شيئی يا نهاد نيز به طور قاطع تغيير
میكند ، قوانين گازها با قوانين حاكم بر مايعات متفاوت است و قوانين
مربوط به پيشهور ی نيز با قوانين مربوط به سرمايهداری و غيره . . .
از همين جاست كه تفاوت ميان تحول و انقلاب آشكار میشود . اولی فقط
جنبه كمی دارد و دومی جنبه كيفی ، اما گذر از كمی مستلزم عبور از آستانه
بخصوص است و توالی چنين جهشهائی است كه در زندگی كائنات و تاريخ
جوامع را میسازد " .
توضيح عبارات فوق قبلا گذشت ، تنها مطلبی كه بايد درباره آن توضيح
داده شود فرق ميان تحول و انقلاب است : تحول ، مطلق دگرگونی و تغيير
است . تغييرات تدريجی ، تغييرات
پاورقی : 1 - ماركس و ماركسيسم - ص 28 و . 29 |