ايران در جنگ هرات ( 1273 هجری و 1856 ميلادی ) و نافرجامی شورش هند (
1274 ه - 1857م ) و اشغال مصر ( 1300 ه1882م ) ، در نظر توده مسلمان‏
همچون قدرتی شكست ناپذير می‏نمود . سيد می‏دانست كه مسلمانان تا زمانی كه‏
خويشتن را از عقده بيچارگی در برابر استعمار انگليس نرهانند ، از ايشان‏
نمی‏توان چشم داشت كه بر ضد استعمار بيگانه و اميران ستمكار و ظلم شعار (
استبداد داخلی ) به پيكار برخيزند . از اينرو در سراسر زندگی خويش‏
می‏كوشد تا مسلمانان را در مبارزه با انگلستان قويدل كند و نشان دهد كه‏
اگر مسلمانان به راستی يگانه و بسيج شوند ( اتحاد اسلام ) می‏توانند
انگلستان را از گسترش خواهی و زورگوئی باز دارند . نمونه‏ای از اين‏
اعتقاد سيد ، مقاله‏ای به عنوان " اسطوره " در عروشالوثقی است كه‏
خلاصه‏اش اينست :
بيرون شهر استخر پرستشگاهی بود كه مسافران به هنگام شب از ترس تاريكی‏
به درون آن پناه می‏بردند ، ولی هر كس كه درون آن می‏رفت به طرزی مرموز
در می‏گذشت . كم كم همه مسافران از اين پرستشگاه ترسيدند و هيچكس پروای‏
آن را نداشت كه شب را در آنجا بگذراند ، تا سرانجام مردی كه از زندگی‏
بيزار و خسته شده بود ولی اراده ای نيرومند داشت به درون پرستشگاه رفت‏
. صداهای سهمگين و هراس انگيز از هر گوشه برخاست كه او را به مرگ‏
تهديد می‏كرد ، ولی مرد نترسيد و فرياد زد : پيش آئيد كه از زندگی خسته‏
شده‏ام . با همين فرياد يكباره صدای انفجاری برخاست و طلسم پرستشگاه‏
شكسته شد و از شكاف ديوارهايش گنجينه های معبد پيش پای مرد فرو ريخت‏
. بدينسان آشكار شد آنچه مسافران را می‏كشته ترس از خطری موهوم بوده است‏
. . . بريتانيای كبير چنين پرستشگاهی بزرگ است كه گمراهان چون از
تاريكی سياسی بترسند به درون آن پناه می‏برند و آنگاه اوهام هراس انگيز ،
ايشان را از پای در می‏آورد . می‏ترسم روزی مردی كه از زندگی نوميد شده ولی‏
همتی استوار دارد به درون اين پرستشگاه برود ( 1 ) و يكباره در آن فرياد
نوميدی

پاورقی :
. 1 اين مرد بدون شك خود سيد بود .