- يعنی سوسياليسم يا گرايش به عدالت - مطلبی بود كه زمينه قبول فراوانی‏
در جهان داشت . پس مدعا از نظری منطقی ، افكار ، ناراضی ، شعارها قوی ،
ناچار قدرت عظيمی در دنيا از اين نظر به وجود آمد .

سوسياليسم و مالكيت فردی

در جزوه " سرمايه‏داری و سوسياليسم " شاله ص 24 می‏گويد :
" بر خلاف آنچه كه اغلب تصور می‏رود ، رهبران مكتب سوسياليستی و
مبلغين اين مكتب اصولا با مالكيت فردی مخالفت نمی‏كنند و قبول دارند كه‏
ثروت فردی اگر در نتيجه كار شخصی پيدا شده باشد مشروع و عادلانه است .
ماركس می‏گويد : الغاء مالكيت برژوازی ، الغای هر نوع مالكيتی نيست .
هم او می‏گويد : جامعه بورژوازی ، مخالف مالكيت فردی می‏باشد كه اساس آن‏
بركار شخصی استوار است . سوسياليسم مخالف جامعه بورژوازی می‏باشد . ليكن‏
چون مخالفت در مخالفت ، معادل موافقت است ، سوسياليسم موافق مالكيت‏
فردی است كه اساس آن بركار شخصی استوار است " .
اين بيان اولا كل از قفاست . صاحب يك مكتب كه نبايد نظر خود را
درباره يكی از اصول اوليه ، از يكی از اصول يا فروع ديگر استنتاج كند .
ثانيا اين بيان از لحاظ منطق و نفی در نفی ، مغالطه است و می‏رساند بی‏
اطلاعی ماركس را از منطق .