آيا اين اصل درست است : " كار به قدر استعداد و خرج به قدر احتياج‏
" ؟ معنيش اين است كه همه مردم مانند اعضاء يك پيكر به هر اندازه‏
می‏توانند بايد كار كنند و به هر اندازه هم احتياج دارند بايد خرج كنند .
ممكن است كسی استعداد كارش زياد و اما احتياج و عائله‏اش كم باشد ،
يعنی زائد بر مقدار احتياجش استعداد كار داشته باشد و بايد به هر حال هر
چه در استعداد دارد كار كند ولو آنكه يك دهم آن را خرج كند و نه قسمت‏
ديگر بايد به صندوق عمومی و ملی يعنی صندوق دولت ريخته شود ، و ممكن‏
است كار بر عكس باشد ، يعنی احتياج بيش از استعداد كار باشد ، بايد
مازاد را از ديگران بگيرد ، ولی بايد دستگاه اداری ملی يعنی دولت وجود
داشته باشد كه مازاد را از آن بگيرد و به اين بدهد . يك عيب اين اصل‏
اين است كه منجر به استثمار است ، ديگر اينكه اصل تكثير ثروت را از
بين می‏برد و رقابت ميدان آزاد مسابقه را از بين می‏برد و فعاليت و تكثير
را متوقف می‏كند . به عبارت ديگر اصل آزادی همان طوری كه در اجتماع و
سياست بايد محفوظ بماند در اقتصاد نيز بايد محفوظ بماند . آزادی شغل و
كار در اعلاميه حقوق بشر بدون آزادی در استفاده ، بی معنی است .
يكی از چيزهايی كه مانع رشد و افزايش ثروت عمومی است تصاحب‏
سرمايه‏های عمومی به دست مالكين خصوصی است .

پاورقی :
. 1 آنچه در احياء موات و در احتكار و در آيه گنج طلا و نقره آمده است‏
برای همين است .