اولی ترين احتياجات وی ، احتياجات اقتصادی است ، يعنی اموری كه انسان‏
در حيات و بقاء شخصی خود به آنها نيازمند است ، و بدون آنها قادر به‏
ادامه حيات نيست ( 1 ) .
اگر فرض كنيم زمانی بوده است كه انسان تنها زندگی می‏كرده است ، يعنی‏
هيچ گونه اشتراك مساعی ميان افراد نبوده است نه اين كه حتی گله وار نيز
زندگی نمی‏كر ده است هر كس خودش شخصا مايحتاج زندگی خود را تهيه و به‏
مصرف می‏رسانيده است ، در آن زمان ، اقتصاد ، موضوع نداشته است ، همان‏
طوری كه يك گله آهو با هم چرا می‏كنند ولی هيچ گونه روابطی كه بتوان نام‏
آنها را روابط اجتماعی يا اقتصادی نهاد در ميان آنها وجود ندارد .

پاورقی :
> پولدار به واسطه پول زيباترين زنان را در اختيار می‏گيرد ، "
اوناسيس " ، " ژاكلين " را به يك معنی می‏خرد ، يهوديان آمريكا رؤساء
جمهوری را می‏خرند ، و بر عكس ، يك خوشگل و يا صاحب يك زن خوشگل ،
آراء بيشتری می‏آورد و احيانا ثروت بيشتری تصاحب می‏كند . ممكن است گفته‏
شود كه ملاك ، اموری است كه توليد و توزيع می‏شوند . جواب اين است كه‏
بسياری از ثروتها توليد انسان نيست ، مثل معادن زير زمينی و حيوانات‏
دريايی و شكاری . و به علاوه ، توليد ، در غير مورد ثروت هم صادق است .
توليد پسر و دختر از نظر احتياجات زناشويی بشر ، توليد است و بايد هم‏
توزيع بشود . ممكن است گفته شود اگر ملاك ، مبادله باشد ، پس در
كشورهای اشتراكی ، اقتصاد وجود ندارد . جواب اين است كه در اين‏
اجتماعات همه مالك‏اند و همه شريك اند و ثروت قابليت مبادله دارد ولی‏
ميان اجتماع و طرف ديگر كه فرضا فرد يا اجتماع ديگر است . و فرضا همه‏
افراد بشر ، يك جامعه اشتراكی را به وجود آورند ، باز قابليت مبادله از
ميان نمی‏رود . و البته همان طور كه در متن گفته‏ايم ، اقتصاد فرع بر نوعی‏
رابطه اجتماعی از لحاظ امر اقتصادی است .
. 1 به نظر می‏رسد كه اين تعريف نه جامع است ، زيرا برخی ثروتها از
لوازم حيات و بقاء شخص نيست ، و نه مانع است ، زيرا جنس مخالف و
همچنين زندگی اجتماعی از شرائط بقاء و حيات شخص است .