كمتری دارد ، مثل اين كه فی المثل شخص افلح مأمور پف كردن ، و شل مأمور
نامه رسانی و ضعيف البصر مأمور ديده‏بانی شود .
نهم : در نظريه " ارزش = كار " به كار فقط از جنبه مادی و صرف‏
انرژی ، و به عبارت ديگر از جنبه مشترك حيوانی و باربری توجه شده است‏
( 1 ) ، ارزش و اهميت كارها متناسب با مقدار انرژی كه معمولا برای‏
ايجاد آنها لازم است در نظر گرفته شده و به جنبه‏هايی كه انسان با يك‏
قدرت معنوی ، يعنی با ابتكار و به واسطه هوش و استعداد و ذوق ، آن را
بهتر و عالی‏تر ايجاد می‏كند توجه نشده است . اگر همه كارها از قبيل عملگی‏
بود مطلب از همين قرار بود . كارهای به اصطلاح ساده ، همين طور است ،
اما كارهای عالی و انسانی اين طور نيست . آيا ارزش تأليفات ، نقاشيها
، خطاطيها ، منبت كاری‏ها ، خاتم كاری‏ها ، كاشی سازی‏ها ، بستگی به مقدار
كاری دارد كه صرف آنها شده است ؟ آيا اگر فی المثل حافظ و سعدی‏
می‏خواستند از حق التأليف كتابهای خود استفاده كننده و ثروت سرشاری به‏
دست می‏آوردند ، به واسطه كار زيادی است كه كرده‏اند يا به واسطه ابتكار
و الهامی است كه دريافته‏اند ؟
دهم : اين كه طرفداران " ارزش = كار " قطعی و مسلم می‏گيرند كه انسان‏
همواره كوشش می‏كند از تلاش خود سود بيشتری ببرد ، پس

پاورقی :
. 1 طبق اين نظريه يك كشاورز كه با يك گاو زراعت می‏كند ، زمين را
شخم می‏زند و صاف می‏كند و با او خرمن را می‏كوبد ، سهم گاو از سهم انسان‏
كه نقشه و ابتكار عمل در دست او است بيشتر است ، زيرا گاو انرژی‏
بيشتری مجموعا صرف كرده است .