و كمال و عدالت نزديكتر باشد ، از نظر اول ، علمی است توصيفی و بيانی ،
و از نظر دوم ، علمی است دستوری ، تفاوت اين دو نوع از قبيل تفاوت
روانشناسی است با اخلاق ، كه اولی توصيفی ، و دومی دستوری است . قوانين
اقتصادی را نيز از دو جنبه میتوان مورد مطالعه قرارداد ، يكی از نظر
توصيفی ، يعنی اينكه جامعه انسانی از نظر روابط توليدی ، چگونه خود به
خود تحول پيدا میكند تا آنجا كه به سوسياليزم منتهی میشود ، فرضا قبول
كنيم كه كاپيتاليسم جبرا به سوسياليسم منتهی میشود ( در صورتی كه مورد
ترديد ، بلكه انكار است ) از اين نظر سوسياليزم را در شكل تاريخی خود
مطالعه كردهايم . 1 ولی يك وقت سوسياليزم را به عنوان يك طرح و يك
نقشه عالی مبتنی بر حقوق انسانی كه عامل انسانی میخواهد نقش خود را در
ايجاد آن ايفا كند ، و آن طرح قادر است سعادت همگانی را تأمين كند ،
مطالعه میكنيم ، از اين نظر فنی است دستوری ، و تنها در اين صورت است
كه خود سوسياليزم علم است . اين كه گفته شد : " سوسياليسم علمی ، مبتنی
است بر بررسی وقايع و تحقيق درباره قوانينی كه اين وقايع را میآفريند و
بهرهبرداری . . . و تفهيم طبقات . . . " مثل اين است كه ميان اين دو
نوع علم تميز و تفكيك واقع نشده است .
علی هذا هيچ مانع و دليل مخالفی نيست كه افكار صحيح
پاورقی :
. 1 و سوسياليسم يك پديده اجتماعی خواهد بود ، مانند كاپيتاليسم و
غيره ، ولی خود سوسياليسم علم نخواهد بود ( بلكه علمی است نه علم ، و
فرق است ميان علم و ع لمی ) همان طوری كه كاپيتاليسم علم نيست . علم
عبارت است از قوانينی كه بر اجتماع حاكم است نه خود اجتماع ، همان
طوری كه قبلا گفتيم كه اگر علمی داريم به نام جنين شناسی كه تحولات جنينی
را بيان میكند تا آخرين مرحله ، دليل نمیشود پ س خود جنين يا طفل ، علم
است .