كلاسيك ، امثال آدام اسميت و ريكاردو ، آن را ابراز داشتند و كارل‏
ماركس از آنها پيروی كرده است . ولی نظريه دوم يعنی نظريه ارزش اضافی‏
ظاهرا از ابتكارات خود كارل ماركس است ( هر چند می‏توان گفت كه نظر
دوم ، لازمه و نتيجه روشن نظر اول است ) . اما راجع به خود ارزش ، يعنی‏
راجع به منشأ ارزش : در باب ارزش ، چند جور می‏توان نظر داد : ( 1 )
الف . ارزش اشياء ذاتی آنها است . بعضی امور ذاتا با ارزش‏اند ، و
بعضی ذاتا بی‏ارزش . امور با ارزش نيز ذاتا با يكديگر متفاوت‏اند .
ارزش اشياء با ذات و ماهيت آنها مرتبط است .
اين نظريه بالضروره باطل است ، زيرا ارزش اشياء مربوط به اشياء فی حد
نفسها نيست نظير وزن و حجم و صلابت ، مربوط است به اشياء از آن نظر كه‏
با انسان مرتبط می‏باشند . اگر انسان نباشد ، ارزش به معنی اين كه اشياء
قابل تقويم باشند نيز نيست .
ب . ارزش اشياء صرفا قراردادی و اعتباری است . ارزش اشياء به هيچ‏
نحو مربوط به يكی از صفات ذاتی اشياء يا صفات عرضی و عارضی آنها از
قبيل شكل و صورتی كه بالطبع يا با عمل

پاورقی :
. 1 احتمالات باب ارزش :
. 1 ارزش اشياء ، يك صفت ذاتی است .
. 2 ارزش مربوط است به عمل و كاری كه در ايجاد آنها صورت گرفته است‏
( علت ) .
. 3 مربوط است به اثری كه بر اشياء مترتب است ( معلول ) .
. 4 مربوط است به اثر به علاوه در دسترس نبودن .
. 5 صرفا قراردادی و اعتباری است ، و چون مكتب سوداگران به مبادله ،
زياد اهميت می‏دادند تقريبا نظر آنها اين بود كه مبادله ، ايجاد ارزش‏
می‏كند .
. 6 فيزيوكراتها گفتند مبادله موجد ارزش نيست بلكه طبيعت موجد ارزش‏
است .