تاريخ قائل اند به نام اصل تكامل ، و معتقدند هيچ حقيقتی ثابت نيست ،
ولی ما معتقديم به اصل تكامل در طبيعت به يك شكل ، و در اجتماع به يك‏
شكل ( 1 ) . از نظر ما جامعه می‏تواند به نقطه‏ای برسد كه نقطه عدالت‏
واقعی است ( 2 ) و در اين صورت دليل ندارد كه بگوييم رژيم عدالت بايد
جای خود را به رژيم ديگری بدهد .
عدالت از نظر ما پايه‏هايی در طبيعت و فطرت دارد كه با توجه به آن‏
پايه‏ها می‏توان يك طرح ثابت و جاودانه ای برای زندگی بشر از لحاظ اصول‏
طرح كرد .
ص 13 :
" سوسياليسم علمی بدين سبب از سوسياليزم تخيلی متمايز می‏گردد كه بجای‏
آن كه از انسانها بخواهد سيستم موجود بيدادگر را طرد نمايند و سيستم‏
بهتری را بپذيرند ، نشان می‏دهد كه تغيير شكل جامعه نتيجه تضاد ميان تكامل‏
نيروهای توليدی و شكل قانونی استفاده از آنهاست . سوسياليزم علمی به‏
تأثير اين مسئله در مبارزه طبقاتی توجه دارد ، و به علاوه نشان می‏دهد كه‏
اين تغيير شكل ، شرط اساسی هر پيشرفتی است در آينده ، و طبقه‏ای كه از
سيستم موجود رنج می‏برد ، تنها نيروی اجتماعی است كه شايستگی تحقق بخشيدن‏
به اين تغيير شكل را دارد " .

پاورقی :
. 1 بلكه بايد گفت عدالت از قبيل تعادل مزاج فرد است كه در همه‏
تطورات بايد محفوظ باشد ، ويتامينها ، گلبولها به نسبت معينی در همه‏
احوال بايد محفوظ باشد ، در عين حال اعضاء جسم ، همه ( آن هم به نسبت‏
معين ) رشد می‏كنند . غلط است كه عدالت را يكی از مراحل تطور بدانيم ،
عدالت بازگشت به مزاج طبيعی است .
. 2 حقيقت اين است كه دو جريان در كار است ، يكی مربوط است به‏
تكامل بشر كه نقطه انتها ندارد ، و ديگر مربوط است به تكامل ، شكل و
رژيم زندگی بشر كه از نوع فرمول و روابط تركيبی است كه نقطه انتها دارد
.