محصول بيشتر انجام می‏دهد ( 1 ) . در گذشته چنين نبود ، در گذشته سرمايه‏
دار فقط نيروی كارگر را می‏خريد و ابزار ساده‏ای در اختيار او قرار می‏داد و
با محصول كار كارگر تجارت می‏كرد ، ولی امروز ماشين می‏خرد و ماشين قدرت‏
دارد صد برابر كارگر كار كند ، ماشينها جای انسان را گرفته‏اند ، ماشين ،
انسان فلزی است ، ماشين قادر است اضافه ارزش توليد كند ، صدها برابر
كاری كه صرف توليد وی شده است ارزش توليد كند ، ماشين ، برده مشروع‏
اجتماع بشری است . پس حقيقت ، درست عكس نظر كارل ماركس است ،
ماشين ، سرمايه متغيرتر از نيروی كارگر است ، و در عين حال چنان كه بعدا
خواهيم گفت همين جهت پايه و مبنا و اصل اساسی توجيه كننده سوسياليسم‏
است . مشخص اصلی سرمايه‏داری جديد اين است كه سرمايه‏دار ماشين را با
اين قدرت عظيم در اختيار خود قرار می‏دهد ، در صورتی كه او نه خالق ماشين‏
است و نه مخترع آن ، فقط خريدار و مالك او است .
آيا اينچنين منبعی می‏تواند مملوك شخصی باشد ؟ يا حتما بايد مانند
منابع عمومی طبيعی در اختيار عموم باشد ؟ ماشين از آن نظر اين قدر قدرت‏
توليد دارد كه جای شعور مستقيم انسان را گرفته است ، به علاوه نيروی عظيم‏
فلز و بخار و برق و غيره ، در حقيقت انسان است با عضلات فلزی و نيروی‏
برق و بخار . در حقيقت شعور

پاورقی :
. 1 آنچه در قديم در مورد كارفرما ( ابزار كار ) می‏گفتند كه كارفرما
كار می‏كند و كدبانو لاف می‏زند ، به طور حقيقت در مورد ماشين صدق می‏كند ،
والا كارفرمای قديم فقط ابزاری بود به دست انسان ، و انسان بود كه با آن‏
كار می‏كرد ، در قديم انسان مثلا با شمشير آدم می‏كشت ، ولی حالا موشك شهری‏
را خراب می‏كند . ابزار بودن ماشين برای انسان ، در حال حاضر ، نظير
ابزار بودن انسان برای انسان است .