دنبال اين است كه چيزی را دارای ارزش كند ، يعنی به صورت شی‏ء مفيد
درآورد كه كار كمتری بخواهد . پس آمادگی بشر برای اين گونه كارها بيشتر
است و در درجه اول است ، و به ترتيب آسانی و سختی ، آماده كارهای ديگر
است ، و تنها با بالا بودن قيمت است كه می‏توان جلوی نايابی آن [ يعنی‏
چيزی كه كار بيشتری لازم دارد ] را گرفت .
غير از اخف و اسهل بودن ، بی خطر بودن ، شريف و مطابق وجدان بودن ،
ايضا مطابق ذوق يا عادت شخصی بودن نيز مؤثر است . چرا جنس قاچاق گران‏
است ؟ چون بازی با جان است . چرا كارهای بی شرفی پول زيادتر می‏برد ؟
چون منفور طبع است . چرا بعضی كارها با همه سختی فراوان است ؟ چون مردم‏
عادت كرده‏اند ، و يا اين كه با ذوق عده‏ای سازگار است .
پس نقضی كه از طرف طرفداران اصل " ارزش = كار " بر نظريه " ارزش‏
مساوی است با مفيد بودن و در دسترس نبودن " يا " قانون عرضه و تقاضا
" نقل كرديم وارد نيست .
سوم اين كه اگر ارزش بستگی دارد به مقدار كار ، پس علت گرانی "
احجار كريمه " چيست ؟ فلزات قيمتی نيز همين طور . خود طلا كه پول اصلی‏
است ماده نقض نظريه " ارزش = كار " است . در " اصول علم اقتصاد "
نوشين ص 42 می‏گويد : " سكه طلا ، كالايی است دارای ارزش معين . . . "
آيا گوهرهای گرانبهای جهان از آن جهت گرانقيمت‏اند كه كار بيشتری روی‏
آنها صورت گرفته است ؟ آيا ارزش دريای نور و كوه نور ، به علت كار
زيادی است كه روی آنها صورت گرفته است ؟
چهارم اين كه پس چرا يك كالا با ورود كالای جديد