انسان دارا می‏باشند نيست ، بلكه بشر همان طوری كه بسياری از چيزهای ديگر
را اعتبار می‏كند ، مثلا رياست و مرئوسيت ، و زوجيت ، و ممكن است عكس‏
آنها يا عدم آنها را نيز اعتبار كند ، در مورد ارزش نيز چنين است . اين‏
نظر ، نقطه مقابل نظر سابق است .
اين نظر نيز باطل است ، هر چند در مورد پول و خصوصا پول كاغذی شايد
بتوان گفت ارزش اعتباری دارد ، اما در مورد همه اشياء نمی‏توان گفت كه‏
ارزشها اعتباری و قراردادی است .
ارزش و ماليت ، و همچنين مراتب ارزش ، نه ذاتی اشياء است ، به‏
معنی اين كه يك صفت واقعی شی‏ء ، فی نفسه و قطع نظر از انسان باشد ، و
نه اعتباری است ، به معنی اين كه قراردادی محض باشد و با حالت واقعی‏
اشياء بی ارتباط باشد ، بلكه صفتی است كه از طرفی با حالت واقعی شی‏ء
مربوط است ، يعنی با خاصيت تكوينی اشياء به حسب جنس و ماهيت و يا به‏
حسب صفت عرضی يا عارضی آنها مربوط است و اشياء به واسطه اثری كه بر
آنها مترتب است دارای ارزش می‏شوند ( نه به واسطه عملی كه در ايجاد
آنها صورت گرفته است ) ، و از طرف ديگر با انسان مرتبط است ، يعنی‏
ارتباط با انسان است كه منشأ انتزاع اين صفت می‏شود . از اين نظر ،
ارزش ، نظير مفيد بودن و يا ملايمت است كه يك صفت اضافی است ، ولی‏
در عين حال ، عين مفيد بودن و ملايمت نيست ، زيرا مفيد بودن و ملايمت با
انسان ، قابل كم و بيش شدن و بالا و پايين رفتن نيست اما ارزش اين طور
نيست ، ارزش و قيمت و ماليت و بها يا هر چه ديگر اسم بگذاريم‏
نوساناتی پيدا می‏كند و مسلما اين نوسانات مربوط به مفيد بودن نيست .
درجه مفيد بودن نوسان پيدا نمی‏كند . عرضه و تقاضا در مفيد بودن اثر ندارد
ولی در ارزش و قيمت