ميل به خريد آن در مردم بود و پول در آور بود بايد عرضه داشت ، تقاضا
علت تامه جواز عرضه است ولو اينكه عرضه مواد مهلك يا مضعف جامعه باشد
. جامعه‏ای بيماری باد بادك و اسباب بازی و لوازم تجملی تقاضا دارد ،
مانند مريضی كه اشتهای چيزی دارد كه برايش مضر است . جامعه‏ای بيماری‏
اتومبيل دارد ، مانند بيمار مستسقی يا طفل مبتلا به قی و اسهال تقاضای آب‏
دارد و صاحب آب فقط به دليل اينكه در مقابل اين آب پول داده می‏شود
مرتب آب می‏دهد و جيب خود را از پول پر می‏كند ، بالاتر اين كه تقاضای‏
كاذب به وجود می‏آورد ، هروئين می‏سازد و راه در آمد هنگفت به وجود
می‏آورد و مرتب هروئينی می‏سازد ، به دلال می‏گويد : از هر ده نفر مبتلا به‏
اندازه يك نفر متعلق به شخص خودت ، از هر چه فروش كردی ده يك مال‏
خودت ، ولی اسلام مكاسب محرمه دارد ، قبل از هر مسئله‏ای در مكاسب ،
مكاسب محرمه را عنوان می‏كند ، فروختن بت و صليب را حتی به غيرمسلمانان‏
تحريم می‏كند ، فروختن شراب و آلات قمار و وسائل گمراهی را مطلقا تحريم‏
می‏كند ، فروش كتب ضلال را تحريم می‏كند ، بيع سلاح للاعداء را تحريم می‏كند
، اسلام تدليس ما شطه و مجسمه سازی ، ساختن و فروختن ظرف طلا و نقره ،
شعر هجائی و مدحی ، غش ، لغو و لهو ، قمار ، قيادت ، قيافه ، كهانت ،
مدح من لا يستحق المدح ، بخش ، اعانت ظالمين ، ولايت از قبل جائر ، هجاء
مؤمن ، اكتساب به واجبات ، و . . . را تحريم می‏كند . از همه اينها [
آشكار می‏شود كه ] تز اسلام اين است :
" منبع درآمد ، تمايلات و خواسته‏های مردم نبايد باشد ، مصالح عمومی‏
بايد باشد " ، به تعبير فقهاء خريد و فروش چيزی جايز است كه " منفعت‏
محلله مقصوده " داشته باشد . اين اقتصاد اقتصادی است واقع بينانه و