يا نداشته باشد ؟ و مخصوصا من اين مسئله را از اين جهت بيشتر مورد توجه
قرار میدهم كه امروز توجه به آزادی معنوی بسيار كم شده است و همين ، خود
يكی از علل نابسامانيهای امروز است . بسياری خيال میكنند كه اين مسائل
ديگر منسوخ شده است . در صورتی كه بر عكس در عصر امروز نياز بشر به
آزادی معنوی از اعصار گذشته اگر بيشتر نباشد ، كمتر نيست .
آزادی معنوی يعنی چه ؟ آزادی هميشه دو طرف میخواهد به طوری كه چيزی از
قيد چيز ديگر آزاد باشد . در آزادی معنوی ، انسان از چه میخواهد آزاد
باشد ؟ جواب اينست كه آزادی معنوی بر خلاف آزادی اجتماعی ، آزادی انسان
، خودش از خودش است . آزادی اجتماعی آزادی انسان است از قيد و اسارت
افراد ديگر . ولی آزادی معنوی نوع خاصی از آزادی است و در واقع آزادی
انسان است از قيد و اسارت خودش . قهرا اين سؤال پيش میآيد كه مگر
انسان میتواند در قيد و اسارت خودش باشد ؟ مگر يك چيز میتواند خودش
هم برده باشد و هم برده گير ، هم اسير باشد و هم اسير كننده ، مگر چنين
چيزی ممكن است ؟ جواب اينست : بله ممكن است . در مورد ديگر اگر ممكن
نباشد ، فی المثل اگر در حيوانات بردگی معنوی ومتقابلا آزادی معنوی معنی
ندارد و امكان ندارد ، در انسان اين موجود عجيب ، اينكه انسان خود برده
و اسير خود باشد و يا خود ، آزاد از خود باشد ، معنی دارد . چگونه ممكن
است ؟ اين از آن جهت است كه انسان در ميان موجودات ديگر يك شخصيت
مركب است و اين يك حقيقت است . اينكه انسان يك شخصيت و موجود
مركب است را اديان
|