هر دريچه ديگری مناسبتر می‏داند : « سنريهم آياتنا فی الافاق و فی انفسهم
( 1 ) آفاق را جدا ذكر می‏كند ، انفس را جدا . و از همين جاست كه اصطلاح‏
آفاق و انفس ، در ميان عرفا و ادبا و شعرا بوجود آمده است . « و فی‏
الارض آيات للموقنين و فی انفسكم ا فلا تبصرون » ( 2 ) ، در زمين ،
نشانه‏ها ، زمينه‏ها ، دروازه‏ها و دريچه‏هايی است برای مشاهده غيب و
ملكوت ، و در وجود شما بالخصوص " وجود شما " را مستقلا ذكر می‏كند ) .
« ا فلا تبصرون »آيا نمی‏بينيد ؟ يعنی چرا بصيرت نداريد ؟ چرا دقت‏
نمی‏كنيد ؟ در خودتان دقت كنيد و بنگريد .
همين موجود كه در گذشته بعنوان يك آيت بزرگ و يك دروازه بزرگ برای‏
عبور انسان از خود بسوی معنويت الهی و ايمان به غيب و ملكوت بود ، باز
موضوع واقع شد . اما اين مرتبه به شكل ديگری موضوع واقع شد ، به شكلی كه‏
بنظر می‏رسد نتوانسته است خودش را از تناقض نجات بخشد و مشكل عمده‏
ومسئله مهم اين است . يعنی بشريت از تو می‏خواهد قداست و علو و شرافت‏
خودش را باز يابد بطوری كه هدف و غايت واقع شود ، هدف فعاليتها واقع‏
شود ولی بدون آنكه آن معيارهای سابق به ميان آيد ، بدون آنكه جنبه خدائی‏
وجنبه نا خدائی به او داده بشود ، بدون آنكه مسئله « هو الذی خلق لكم ما
فی الارض جميعا »( 3 ) هر چه در زمين است برای انسان آفريده شده است ،
درميان بيايد ، بدون آنكه « نفخت فيه من روحی »( 4 ) در ميان بيايد ،
كه خدا از روح خود يعنی يك چيزی نه از اين جهان بلكه از جهان ديگر در او

پاورقی :
1 - سوره فصلت ، آيه . 53
2 - سوره ذريات آيات 20 و . 21
3 - سوره بقره ، آيه . 29
4 - سوره حجر آيه 29 ، سوره ص آيه . 72