بلكه خداوند ميان مسلمين اصلاح بكند و جنگ صورت نگيرد . معاويه به هيچ‏
شكل حاضر نشد گفت ما اين فرصتی را كه داريم هرگز از دست نمی‏دهيم . چند
بار حضرت اينكار را كردند هرچه گفتند كه باصطلاح ما از خر شيطان پائين‏
بيا ، ما كه نمی‏توانيم با بی آبی صبر كنيم ، يك روز ، دو روز اگر طول‏
بكشد و آبمان تمام بشود ، مجبور خواهيم شد شمشير بكشيم ولی من می‏خواهم‏
فرصتی باشد تا مذاكره كنيم ، گفت نمی‏شود كه نمی‏شود . علی ( ع ) ديد كه‏
چاره‏ای جز جنگ نيست . آمد برای اصحاب خودش خطابه مختصری خواند .
ببنيد اين علی زاهد ، اين علی عابد ، اين علی متقی و پرهيزكار ، اين علی‏
اهل آخرت ، در روحش چقدر حماسه وجود دارد ، چقدر عظمت وجود دارد !
چقدر شرافت انسانيت را حفظ می‏كند ! ( بر خلاف زاهد مابان ما ) فرمود :
« قد استطعموكم القتال » ( خطابه حماسی است ) لكشريانم ، سپاهيانم !
اينها جنگ را مانند يك خوراك از شما می‏خواهند ، شمشيرها را مثل يك‏
خوراك از شما می‏خواهند جنگ طلب شده‏اند . بعد فرمود : « رووا السيوف‏
من الدماء ، ترووا من الماء » حالا كه اينها چنين كردند می‏دانيد چه بايد
كرد ؟ لشكريان من تشنه مانده‏ايد ؟ يك راه بيشتر وجود ندارد ، اين‏
شمشيرهای خودتان را از خون اين پليدها سيراب كنيد تا خودتان سيراب شويد
. بعد فرمود « فالموت فی حياتكم مقهورين و الحياش فی موتكم قاهرين » (1)
( من خيال نمی‏كنم در همه خطابه‏های حماسی جمله‏ای كوتاه به اين رسائی و
مهيجی وجود داشته باشد ) معنی زندگی چيست ؟ زندگی كه نان خوردن و آب‏
نوشيدن نيست ، زندگی كه خوابيدن نيست ، زندگی كه راه رفتن نيست . اگر
بميريد

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 51 ص . 138