پاورقی : 1 - لهوف ص . 105 2 - لهوف ص . 53 3 - لهوف ص . 69
گيرم به خدا و قيامت معتقد نيستيد ولی اينمقدار احساس شرافت در خودتان
بكنيد ، يك انسان شريف يك كسی كه بوئی از انسانيت برده باشد دست به
چنين كاری كه شما زديد نمیزند . گفتند چه میگويی فرزند فاطمه ؟ ما چه
كاری بر خلاف حريت كرديم . فرمود : « انا اقاتلكم و انتم تقاتلوننی و
النساء ليس عليهن جناح » ( 1 ) .
در خطابههائی كه امام در بين راه خوانده است كرامت و بزرگواری موج
ميزند . ازاولين خطابهای كه در مكه خوانده است تا آخرين آنها . خطابهای
كه در مكه خوانده است چنين شروع میشود :
« خط الموت علی ولد آدم مخط القلادش علی جيدالفتاش » تا آن آخر كه
میفرمايد : « فمن كان فينا باذلا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فليرحل
معنا فاننی راحل مصبحا ان شاء الله » ( 2 ) میخواهد بگويد كه اصلا روح من
به من اجازه نمیدهد كه اين اوضاع فاسد را ببينم و زنده باشم تا چه رسد كه
بخواهم خودم هم جزء اينها شوم « انی لا اری الموت الا سعادش و الحيوش مع
الظالمين الا برما » ( 2 ) من برای خودم افتخار ميدانم كه در ميان چنين
جمعيتی نباشم . زندگی با اين ستمگران برای من خستگی است ، ملالت است ،
كسالت است ، افسردگی روح است .
در بين راه خيلی اشخاص با امام برخورد داشتند . صحبتهايی میكردند و
اغلب همان نصيحتهای پدرانهای را میكردند كه هر تنبلی میكند ، ای آقا
اوضاع خيلی خطرناك است برويد خودتانرا بكشتن ندهيد . در جواب يكی از
اينها فرمود من به تو همان را میگويم
پاورقی : 1 - لهوف ص . 105 2 - لهوف ص . 53 3 - لهوف ص . 69 |