او ما نيستی اين حرفها را بياورند علی ( ع ) اينها را گفته است ، وقتی‏
كه خبردار می‏شود كه عامل او ، فرمانداری كه از ناحيه او منصوب است در
يك مهمانی شركت كرده است نامه عتاب آميزی به او می‏نويسد كه در نهج‏
البلاغه هست . حال چهمهمانی ای بوده است ؟ آياآن فرماندار در مهمانی ای‏
شركت كرده بوده كه در سر سفره آن مشروب بوده است ؟ نه . در آنجا قمار
بوده ؟ نه . در آنجا مثلا زنهائی را آورده و رقصانده بودند ؟ نه . در آنجا
كار حرام ديگری انجام داده بودند ؟ نه . پس چرا آن مهمانی مورد ملامت‏
قرار می‏گيرد ونامه تند نوشته می‏شود ؟ می‏گويد : « و ما ظننت انك تجيب‏
الی طعام قوم عائلهم مجفو و غنيهم مدعو » ( 1 ) گناه فرماندارش اين بوده‏
كه بر سر سفره‏ای شركت كرده است كه صرفا اشرافی بوده ، يعنی طبقه اغنيا
در در آنجا شركت داشته و فقرا محروم بوده‏اند . علی عليه السلام می‏گويد :
من باور نمی‏كردم كه فرماندار من ، نماينده من پای در مجلسی بگذارد كه‏
صرفا از اشراف تشكيل شده است . بعد راجع به خودش و زندگی خودش برای‏
آن فرماندار شرح می‏دهد . درباره خود می‏گويد : درد مردم را از درد خودش‏
بيشتر احساس می‏كرد ، درد آنها سبب شده بود كه اساسا درد خود را احساس‏
نكند . سخنان علی ( ع ) نشان داده كه او واقعا دانا و دانشمند وحكيم بوده‏
است . امام علی را كه اينقدر ستايش می‏كنيم نه فقط به خاطر اينست كه‏
باب علم پيغمبر بوده كه پيامبر فرمود : « انا مدينة العلم و علی بابها »
( 2 ) . بيشتر از اين جهت ستايش می‏كنيم كه انسان بود ، اينركن از
انسانيت را داشت كه به سرنوشت انسانهای محروم می‏انديشيد ،

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، نامه 45 ، صفحه . 966
2 - غاية المرام ، باب . 29