پاورقی : 1 - لهوف ص . 43
است . گفتم وقتی كه جنايت بزرگ شد ، وجدان انسان ، اگر وجدان نيمه
زندهای هم باشد عكس العمل نشان میدهد . حالا ببينيد عكس العمل نشان دادن
مقامات عالی روح در مقابل مقامات دانی چگونه است ؟ راوی میگويد حر بن
يزيد را در لشكر عمر سعد ديدم در حالی كه مثل بيد میلرزيد . تعجب كردم ،
رفتم جلو گفتم حر ! منترا مرد بسيار شجاعی میدانستم و اگر از من
میپرسيدند اشجع مردم كوفه كيست ، من از تو نمیگذشتم ، تو چطور ترسيدهای
؟ لرزه به اندامت افتاده است . گفت اشتباه میكنی ، من از جنگ نمیترسم
. از چه میترسی ؟ من خودم را در سر دو راهی بهشت و جهنم میبينم ، خودم
را ميان بهشت و جهنم مخير میبينم ، نمیدانم چه كنم ، اين راه را بگيرم
يا آن راه را ؟ اما عاقبت ، راه بهشت را گرفت . آرام آرام اسب خودش
را كنار زد بطوری كه كسی نفهميد كه چه مقصود و هدفی دارد . همينكه رسيد
به نقطهای كه ديگر نمیتوانستند جلويش را بگيرند ، يك مرتبه به اسب
خودش شلاق زد ، آمد بطرف خيمه حسين بن علی . نوشتهاند سپر خودش را
وارونه كرد به علامت اينكه من برای جنگ نيامدهام ، برای امان آمدهام .
خودش را میرساند به آقا ابا عبدالله ، سلام عرضمیكند ، اولين جملهاش
اين است : هل تری لی من توبة ؟ ( 1 ) آيا تو به اين سگ عاصی قبول است
؟ فرمود : بله ، البته قبول است . كرم حسينی را ببينيد ! نفرمود آقا اين
چه توبهای است ؟ حالا كه ما را به اين بدبختی نشاندهای ، آمدهای توبه
میكنی ؟ ولی حسين اينجور فكر نمیكند ، حسين ، همهاش دنبال هدايت مردم
پاورقی : 1 - لهوف ص . 43 |