تو انصاف نداد ، بی انصافی كرد ، بچه‏های خودش حسن وحسين را كنار كشيد و
بچه‏های تو را جلو انداخت و بكشتن داد . عدی گفت من درباره علی انصاف‏
ندادم ، اگر من انصاف می‏دادم نبايد الان علی زير خاك باشد و من زنده‏
باشم . معاويه كه ديد تيرش به سنگ خورده است گفت ای عدی ! دلم‏
می‏خواهد حقيقت را برايم درباره علی بگوئی . عدی ، علی ( ع ) را بسيار
مفصل توصيف كرد . خود او می‏گويد آخر كار كه شد يك وقت ديدم اشكهای‏
نجس معاويه روی ريشش جاری شده است . بسيار اشك ريخت . بعد با آستين‏
خود اشكهايش را پاك كرد و گفت : هيهات زمان و روزگار عقيم است كه‏
مثل علی مردی را بياورد . ببينيد حقيقت چگونه جلوه دارد ؟ ! اين‏
ازعبادت علی اما آيا علی فقط اهل محراب بود و در غير محراب جای ديگری‏
پيدايش نمی‏شد ؟
باز علی را می‏بينيم كه از هر نظر اجتماعی‏ترين فرد است ، آگاه‏ترين فرد
به اوضاع و احوال مستمندها ، بيچاره‏ها ، مساكين و شاكيهاست . در حالی كه‏
خليفه بود ، روزها دره خودش يعنی شلاقش را روی دوشش می‏انداخت وشخصا در
ميان مردم گردش می‏كرد و به كارهای آنها رسيدگی می‏نمود . به تجار كه‏
می‏رسيد فرياد می‏كرد : « الفقه ثم المتجر » ( 1 ) اول برويد مسائل تجارت‏
را ياد بگيريند ، احكام شرعيش را ياد بگيريد بعد بيائيد تجارت بكنيد ،
معامله حرام نكنيد ، معامله ربوی نكنيد . اگر كسی می‏خواست دير بدنبال‏
كسبش برود ، علی می‏گفت زود پاشو برو ، « اغدوا الی عزكم » ( 2 ) . اين‏
مرد عابد اينچنين

پاورقی :
1 - وسائل الشيعه‏ج 12 ص 282ح . 1
2 - وسائل الشيعة ، ج 12 ، ص 4ح . 10