جاودانگی شهيد
يك كسی عالم است ، و از راه علم به جامعه خدمت میكند و در حقيقت از كانال علم از فرديت خود خارج میشود و به جامعه میپيوندد ، شخصيت فرديش از مجرای علم با شخصيت اجتماع متحد میگردد و آنچنانكه قطره با دريا متحد میگردد . عالم در حقيقت ، جزئی از شخصيت خود را ، يعنی فكر و انديشه خود را با اين پيوستن به اجتماع جاويد میكند . يك نفر ديگر مخترع است ، از طريق اختراعش به جامعه میپيوندد ، خدمتش به اجتماع اينست كه فن خودش ، صنعت خودش ، و خودش را از راه صنعتش ، در اجتماع خودش جاويد میكند . يكی هنرمند است ، مثلا شاعر است ، خودش را از طريق فن و هنرش جاويد میكند . يك نفر معلم اخلاق است ، اندرزگوست ، خودش را از راه اندرزهای حكمت آميزش كه سينه به سينه منتقل میشود ، در جامعه جاويد میكند . يكی هم شهيد است ، از راه خون خودش ، خودش را در اجتماع جاويد میكند ، يعنی خون جاويد در اجتماع بوجود میآورد . به عبارت ديگر : يكی به فكر خود ارزش و ابديت و جاودانگی میبخشد و آن عالم يا فيلسوف است ، يكی ديگر به فن و هنر يا صنعت خود ارزش و ابديت و جاودانگی میبخشد