شما راحت می‏رويد و كارها را در دست می‏گيريد و اگر اينكار را نكردند به‏
محظوری گرفتار نشده‏ايد .
اعتنا نكرد به اين حرف ، گفت من ميروم ، گفت كشته ميشوی ، گفت كشته‏
شدم كه شدم ، گفت آدميكه ميرود و كشته می‏شود ، زن و بچه با خودش نمی‏برد
، فرمود زن و بچه را هم بايد با خودم ببرم .
آری منطق شهيد منطق ديگری است ، منطق شهيد ، منطق سوختن و روشن كردن‏
است ، منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احيای جامعه است .
منطق دميدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است . منطق حماسه آفرينی‏
است . منطق دورنگری بلكه بسيار دورنگری است .
اينكه هاله‏ای از قدس دور كلمه " شهيد " را فراگرفته است و اين كلمه‏
در ميان همه كلمات عظيم وفخيم و مقدس ، وضع ديگری دارد برای همين جهت‏
است . اگر بگويم قهرمان ، ما فوق قهرمان است ، بگويم مصلح ما فوق مصلح‏
است ، هر چه بخواهم بگويم ما فوق اينهاست .
" شهيد " ، " شهيد " ، كلمه ديگری جای اين كلمه را هرگز نمی‏گيرد و
نمی‏تواند بگيرد .