شده كه تاريخ را بصورت يك منبع آموزشی مفيد درآورد .
اگر وقايع تاريخی يك سلسله حوادث تصادفی و اتفاقی باشد و هيچ چيز شرط
هيچ چيز نباشد ، تاريخ با افسانه تفاوت نخواهد داشت ، يك سرگرمی‏
می‏تواند باشد و غذای خيال ، جنبه آموزندگی نخواهد داشت .
و اگر تاريخ ضابطه و قاعده داشته باشد ، ولی اراده انسانی نقشی نداشته‏
باشد ، تاريخ از جنبه نظری آموزنده است ، نه از جنبه عملی ، بنابراين‏
فرض آموزش تاريخ نظير آموزش حوادث دورترين كهكشانها است كه انسان در
عين اطلاع كامل ، كوچكترين نقشی در تغيير و هدايت و تعيين جهت آنها
نمی‏تواند داشته باشد .
و اگر ضابطه و قاعده داشته باشد و انسان نيز نقش مؤثر داشته باشد و
عامل تعيين كننده را زور يا زر بدانيم ، تاريخ آموزنده است اما آموزنده‏
بدی . همچنين اگر علم را بعنوان يك وسيله زور و قدرت ، عامل تعيين‏
كننده بدانيم .
اما اگر تاريخ را دارای قاعده و ضابطه ، و اراده انسان را مؤثر در
تحولات تاريخ ، و نقش اصيل و نهائی را در سعادت و كمال جامعه برای‏
ارزشهای اخلاقی و انسانی بدانيم ، آن