[ بطلان الشقين الثانی والثالث فی نسبةالحركة ]
و أما بطلان القسم الثانی فهو أيضا يعلم مما ذكر ، لانه اذالم يجزكونپاورقی : 9 - راه حلی كه فخر رازی بيان كرده اينست كه گفته است : معنای اينكه شیء انواعی دارد و دائما نوع عوض میشود اينست كه : شیء دارای يك نوعی مثلا از رنگ میشود و يك لحظه آن جا توقف میكند بعد آنرا رها میكند و در مرتبه بعد باز توقف میكند ، ولكن حس اين توقفها را درك نمی كند . پس در واقع اين مراتب كه طی میشود و به صورت سكونات طی میشود اما نه سكونات آنی به طوری كه اول میگفت : در هر آنی مرتبه ای دارد ، بلكه در زمان مثلا يك هزارم ثانيه . مرحوم آخوند میگويد : اين حرف بی معنی است زيرا معنايش اينست كه شیء كه حركت مقداری میكند در يك لحظه مقدار پيدا میكند بعد به حال خودش میماند ، بعد لحظه ديگر جهش وار مقدار زيادی بر آن افزوده میشود ، و اين حرف را اگر در حركات أينی بگوئی مستلزم طفره است ، و طفره خودت هم میگوئی محال است و معنايش اينست كه : شیء از نقطه ای به نقطه ديگر برود بدون طی مسافت بين دو نقطه .