طبق اين نظر نه تنها نظريه منسوب به ارسطو كه از طرف فرنگی ها ابراز
شده و ميگويد دو واجب الوجود وجود دارد ، درست نيست حتی نظر بوعلی هم‏
درست نيست كه همه عالم را ممكن و مخلوق ميداند ولی بخشی از آن را مبدع‏
و قديم زمانی می‏پندارد .
نظر صحيح اين است كه همه عالم حادث است و حتی به قديم و حادث هم‏
تقسيم نمی شود و عالم طبيعت به مبدع و مكون هم تقسيم نمی شود ، مبدعات‏
همه ماوراء ماده هستند . اگر رابطه ماده و صورت به شكلی بود كه صورت‏
ضميمه ماده می‏شد درست بود ولی صورت به ماده ضميمه نمی شود . پس اينكه‏
مرحوم آخوند در اين فصل می‏گويد ماده مبدع است طبق مبنای خودش نيست و
قيد " الا علی بعض الوجوه " نظر خودش است .
بنابر نظر صدرالمتألهين انواع عالم با ماده و صورتشان حادثند چون ماده‏
اساسا فعليت و شيئيتی جز شيئيت انتزاعی ندارد ، كه ما بتوانيم از باب‏
قوه و فعل دو حيثيت از ماده و صورت درست كنيم يعنی دو حيثيت قائل‏
شويم يكی حيثيت ماده و ديگری حيثيت صورت كه با هم متحد هستند ، تا
فرض حركت نكنيم امكان اثبات اينكه جسم مركب از ماده و صورت است‏
نيست . اين مطلب راجع به ماده

پاورقی :
> باطل است و با مثال سقف و ستونهای متبادل آن تطبيق نمی كند چون‏
سقف دارای وجود مستقل از ستونهاست ولی ماده كه وجود مستقل ندارد بلكه‏
منتزع از همان صور است . و اين برهانی است مستقل بر حركت جوهريه كه‏
اگر تبادل در صورتها باشد بايد به نحو اتصال باشد ولی مرحوم آخوند از اين‏
برهان برای حركت جوهريه استفاده نمی كند . آقای طباطبائی به حق از اين‏
مطلب استفاده درست كرده اند و به آن تمسك جسته اند كه اصلا مسئله تبادل‏
صور محال است ، كه در همين حاشيه بيان كرده اند و در اصول فلسفه به نحو
مفصل تر بيان كرده اند . و اگر اين را بگوئيم بسياری از مسائل ماده و
صورت حل می‏شود و مشكل هم نيز عوض می‏شود . اصلا اگر می‏بايست در عالم به‏
هيولی و صورت قائل شد جز از طريق حركت جوهريه نمی شود قائل شد و آن‏
حرف ارسطوئی و ابن سينائی كه ماده مبدع است و در آن زير زيرها وجود
دارد ، بايد كنار گذاشته شود .