حركت است هر نقطه‏ای از فاصله بين مبدا و منتها را كه در نظر بگيريم در
آن نقطه قسمتی از آن امر ممتدی را كه حركت می‏ناميم انجام داده و قسمتی‏
را هم انجام نداده كه هر دوی اين قسمتها در اين نقطه مورد نظر معدومند
يكی چون در گذشته موجود شده و ديگری به سبب آنكه در آينده موجود خواهد
شد . پس اين امر ممتد مورد ادعا كجاست ؟ توضيح سخن شيخ اينكه اگر وجود
حركت به گونه‏ای بود كه هر چه موجود می‏شد باقی هم می‏ماند نظير خطی كه‏
بامداد روی سطحی می‏كشيم كه آنچه كشيده‏ايم باقی است تا آنچه را هم كه‏
مانده است كشيده و بعد بگوئيم اين خط است ، در آن صورت می‏شد آنرا امری‏
متصل و ممتد در خارج دانست ولی حال حركت مثل خطی است كه به محض رسم‏
شدن و موجوديت پاك شده و معدوم می‏گردد ، و به اين بيان می‏گوئيم كه‏
حركت به عنوان يك كشش واحد متصل در عين خارجی موجود نيست .
و اما بيان شيخ درباره اينكه حركت به اين معنا [ به معنی حركت قطعيه‏
] امری ساخته ذهن است ، نظير حرف امروز علم در باب ساختمان چشم است‏
با يك تفاوت . علم جديد در باب خود ساختمان چشم می‏گويد ، نحوه كار آن‏
به طوری است كه تصوير اشياء را تا زمانی بسيار كوتاه در خود نگاه می‏دارد
و از همين رو اگر فاصله بين قرار گرفتن دو جسم در مقابل چشم كوتاهتر از
اين فاصله باشد اين دو جسم تصويرشان در چشم دارای يك وحدت اتصالی خواهد
بود ، عين همين سخن را بوعلی ( منتها به جای چشم در مورد قوه خيال )
می‏گويد : شی‏ء در حال حركت ، هر مقداری از حركت را كه انجام می‏دهد ،
همين كه انجام شده معدوم می‏شود يعنی در خارج شی‏ء متحرك تدريجا حادث و
در همان حال تدريجا هم معدوم می‏شود ولی در ذهن وقتی كه در قوه خيال‏
مقداری از حركت تدريجا حادث شد به جای اينكه مثل خارج تدريجا معدوم شود
تا مدتی باقی است و در همين حال از قسمت ديگر حركت هم كه در خارج‏
موجود شده ، ذهن عكس گرفته پهلوی اين قسمت قبلی ( كه ما بازاء خارجی‏
ندارد ) می‏گذارد و در اين