مطلبی را كه مرحوم آخوند اينجا می‏گويد می‏خواهد متزلزل بكند ، می‏گويد :
شما می گوييد كه حركت از باب اينكه يك امر عرضی است و نسبتش با
موضوعش بالامكان است نيازمند به علت است ، ما عين آن چيزی را كه شما
درباب طبيعت می‏گوييد كه تجدد جزء ذاتش است ، عين اين حرف را در باب‏
خود حركت می‏گوييم حتی حركات عرضيه . چه مانعی دارد كه ما بگوئيم : موجد
جعل می‏كند حقيقتی را كه حركت و تجدد جزء ماهيتش است ، نه اينكه از
وجودش انتزاع می‏شود ، بلكه ماهيتی را جعل می‏كند كه حقيقت آن تجدد و
حركت است ، و با اين بيان ما ديگر نيازی نداريم كه حركات عرضيه را به‏
طبيعت سياله برگردانيم ، بلكه مطلب را در خود حركت خاتمه می‏دهيم .
اين مطلب را فعلا از باب تذكر گفتيم تا در فصل های بعد جوابش را
توضيح دهيم و مطلب روشن شود .