معنايش اين است كه كل موضوع حركت است و جزء مافيه الحركه ؟ جواب اين‏
است كه ماده مع صورش ما موضوع است و صور خاصه مافيه الحركه ، صورش ما ،
يعنی صورت مبهم و كلی ، صورتی كه درش خصوصيات صور نيست ، مافيه‏
الحركه صور خاصه است ، پس ماده مع صورش ما ، حركت می‏كند در صور خاصه .
اين صورش ما ، همان است كه آنرا در حركت توسطيه معنی كرديم ، در باب‏
حركت توسطيه مطلب را اينجور بيان كرديم كه فرق ميان حركت توسطيه و
حركت قطعيه در چيست ؟ حركت قطعی كه يك امر واحد ممتد متصل است ، چون‏
از مقوله حركت است و از ممتدات است ، دارای اين خصلت است كه‏
همچنانكه كلشان مصداق يك ماهيت است ، هر جزئشان هم مصداق همان ماهيت‏
است ، برخلاف كل های ديگر كه كل اگر مصداق ماهيتی باشد جزء لازم نيست‏
مصداق همان ماهيت باشد ، مثل انسان و دست او . در مثل حركت ، با
پيدايش حركت حركة ما وجود پيدا كرده ، در اينجا گواينكه مراتب حركت‏
حادث و فانی می‏شوند ولی اين كل حركت ، از همان آن اول در ضمن همين‏
افراد متدرج كه علی الاتصال حادث وفانی می‏شوند وجود دارد . البته افراد
بالقوه هستند ولی يك وجود واحد متصل بالفعل است كه همان حركت قطعی‏
باشد ، حركت با مقوله ای كه درش واقع می‏شود يكی است نه دو تا . پس‏
همانطور كه يك حركة ما من اول الامر الی آخر الامر داريم كه نامش حركت‏
توسطی است ، يك صورش ما هم من اول الامر الی آخر الامر داريم ، در حركت‏
جوهريه ، ماده و صورش ما ( كه در هر آنی با مرتبه ای از صورت متحد است‏
) موضوع حركت در صور خاصه است .

جواب نقضی مرحوم آخوند درباب موضوع حركت جوهريه

مرحوم آخوند با مخالفين حركت جوهريه جدل می‏كند و از اقوال خودشان شاهد
می آورد و می‏گويد : شما نبايد از " صورش ما " كه ما در اينجا می‏گوييم‏