زمان خواهد داشت مستمرا ، و واضح است كه اين دو نحوه وجود نمی‏توانند
متعلق به يك واقعيت و موجود باشند . پس حركت دو قسم نبوده و بلكه به‏
قول شيخ در شفا " الحركه اسم لمعنيين " يعنی حركت واقعيت خارجی‏ای‏
است كه از آن دو تعبير شده است .

ذهنی بودن حركت قطعيه در نظر بوعلی

مرحوم آخوند به اينجا كه می‏رسد ابتدا مطلبی را مفصلا از شيخ نقل نموده‏
سپس می‏فر مايد : " و فيه مواضع من الانظار نقضا و احكاما " ، در اين‏
مطلب ما نظراتی ردی و انكاری و نيز اثباتی و توجيهی داريم . و اما مطلب‏
شيخ ، در رد وجود ممتد و متصل برای حركت می‏باشد . يعنی فرضا وقتی كه‏
كبوتری از ديواری به ديوار مقابل پرواز می‏كند اگر بگوئيم اين حركت امری‏
است كشش دار و به عبارت ديگر دارای دو جور امتداد يكی مكانی و ديگری‏
زمانی می‏باشد از طرفی كششی است كه دو سر آن منطبق است با دو ديوار "
الف " و " ب " و از سوی ديگر همين زمان پرواز بين دو ديوار را كه‏
مثلا يك ثانيه است اگر ملاحظه كنيم اين حركت كششی است منطبق با ابتدای‏
اين ثانيه و انتهای آن . شيخ می‏گويد ، اين نحو وجود متصل و ممتد بين مبدا
و منتها برای حركت ، امريست معقول و ذهنی و نه واقعی و خارجی و چون اين‏
كلام از دو جزء تشكيل شده يكی كار و ساخته ذهن بودن اين نوع حركت و ديگری‏
در خارج معدوم بودن آن ، لذا شيخ هم در اثبات آن دو بيان جداگانه دارد .
و اما اينكه حركت متصل و ممتد وجود خارجی ندارد ، زيرا شی‏ء مشغول به‏
حركت مادام كه به انتهای مسافت نرسد هنوز حركت وجود تام و تمامی‏
نخواهد داشت كه بگوئيم " اين " حركت است ، چون جزئی از حركت ( كه‏
همان باقيمانده مسافت تا مقصد باشد ) باقی است ، و وقتی هم كه شی‏ء به‏
مقصد رسيد ، او ديگر ساكن است ، هيچ چيزی كه بتوان به آن حركت گفت‏
وجود ندارد و به عبارت ديگر وقتی شی‏ء در حال