مثال زد كه حركت كنونی عقربه ساعت معلول حركت محور مركزی متصل بدان‏
است و حركت اين محور كه به منزله علت است با حركت عقربه كه معلول‏
بشمار می‏رود در عين حال هر دو همزمانند و تقدم و تأخری در كار نيست و يا
در همين ساعت می بينيم كه دهها چرخ دنده واسطه می‏شوند تا حركت از فنر
ساعت كه منبع انرژی آن است به عقربه ها متصل شود ولی در عين حال اين‏
طور نيست كه اول حركت به چرخ دنده اول منتقل شود آنگاه به دومی و همين‏
طور تا برسد به عقربه اخير ، حركت عقربه در هر آنی اثبات وجود منبع‏
نيرو برای همان " آن " می‏كند بدون اينكه تعاقب زمانی در كار باشد .
به هر جهت اين ايرادی كه ذكر شد بر تصوری كه فلاسفه اسلامی از برهان‏
محرك اول دارند وارد نيست و تصور اين فلاسفه با فلاسفه غربی فرق اساسی‏
دارد كه علت آنهم ناشی از همان اصل چهارمی است كه به عنوان مقدمه‏
استدلال بيان كرديم كه ايراد هم متوجه همين قسمت است . يعنی اگر سلسله‏
علل معيت زمانی نداشته باشند ( به طوری كه بتوان پس و پيش به آنها
گفت ) در اين صورت تسلسل باطل نيست و چون در تصور اروپائيان سلسله علل‏
تعاقب زمانی دارند لذا ايراد به آنها وارد است . ولی تسلسل در امور
همزمان باطل است ، و تصور فلاسفه اسلامی علل همزمان است و لذا تسلسل هم‏
در آنها ممتنع است .

اشكال دوم : حركت نيازمند محرك نيست .

دومين ايراد كه بر برهان محرك اول وارد شده ، از ناحيه علم جديد و
توجيه حركت از اين نقطه نظر است . بر مبنای اين توجيه بسياری از مسائلی‏
كه قدما در باب حركت قائل بودند تخطئه می‏شود. در مقدمه استدلال به عنوان‏
اصول استدلال ارسطوئی محرك اول ، اولين اصل را اين ذكر كرديم كه " هر
حركتی احتياج به محرك دارد " ، ايراد دوم متوجه همين اصل است ، زيرا
كه علم جديد می‏گويد ، بر طبق مشاهدات و تجربياتی كه شده و بسياری از
مسائل