كاربرد اصطلاح " ذاتی " در فلسفه :
در پاسخ بايد گفت آنجا كه میگوئيم يك شیء ذاتی شیء ديگر است ، اولا در امور عينی نيست بلكه در صفات اعتباری و انتزاعی است كه در واقع و نفس الامر قابل و مقبولی در كار نيست ، در خارج يك چيز است و اين اوصاف متعدد صرف انتزاع ذهن است ، نظير زوجيت برای عدد چهار ، كه در اين مورد غلط است بگوئيم چون عدد چهار زوج است پس بايد عامل و فاعلی زوجيت را به چهار بدهد و چهار هم قابليتی برای پذيرش اثر آن عامل داشته باشد ، بلكه وقتی میگوئيم زوجيت ذاتی چهار است به اين معنی است كه چهار ماهيتی است به نحوی كهپاورقی : 1 - در حاشيه اسفار در همين موضع ، گفته ايم كه بعدها در فصل 33 گفته خواهد شد كه حركت امر نسبی و اضافی است به عبارت ديگر از معقولات ثانی فلسفی است ، نه از معقولات اوليه فلسفی . زيرا حركت عبارت است از حدوث تدريجی ، و حدوث اعم از تدريجی يا دفعی موجود و معلول بالتبع است ، حادث معلول است نه حدوث . عليهذا بايد آنچه در اينجا آمده كه حركت نيازمند به محرك است ، حركت كمال اول است ، حمل به بالعرض بشود ، حركت خود عين فعل يا كمال نيست ، حركت مفهومی است كه از نسبت فعل و كمال به عدم خودش پيدا میشود .