بدانيم ، فكر می‏كردند كه اين كار محال است ، زيرا لازمه اش اين است كه‏
ذات اين تبديل شود به ذات آن . در صورتی كه دوشی‏ء وقتی تبديل می‏شوند به‏
يكديگر بايد يك اصل محفوظی در بين باشد تا " اين " تبديل به " آن "
بشود اگر به تمام ذات متبدل بشوند اصل محفوظ نداريم ، و اين فرق نمی كند
با اينكه بگوييم شی‏ء معدوم شد و بعد چيز ديگری موجود شد . يك وقت‏
می‏گوييم يك شی‏ء معدوم می‏شود و بعد چيز ديگری از نو به وجود می‏آيد كه هيچ‏
پيوندی با شی‏ء قبلی ندارد ، اين بحث ديگری است يك وقت می‏گوييم گذشته‏
تبديل به آينده می‏شود ، و تبديلش به اين صورت است كه انقلاب ذات‏
انجام می‏شود ، اين را می‏گويند محال است .
مرحوم آخوند می‏گويند : اين مسأله كه انقلاب ذات محال است ، يعنی شی‏ء
واحد در عين اينكه واحد است در دو آن دارای دو ذات باشد . بنابر اصالت‏
ماهيت است كه محال است و اين حرف حرف اصالت ماهيتی است ، بنابر
اصالت وجود انقلاب ذات محال نيست ، كه يك شی‏ء در دو آن دو ماهيت ،
دو ذات ، دو جنس و فصل داشته باشد ، يا لااقل فصولش تغيير بكند ، از آن‏
مقوله‏ای كه درش هست خارج نشود اما نوعيتش تغيير بكند ، يعنی نوعی‏
تبديل به نوعی ديگر و به عبارتی تبدل انواع صورت گيرد ، اين محال نيست‏
. ( البته تبدل انواع فلسفی نه طبيعی ) .
بنابر فكر اصالت ماهيت تبدل انواع در هر شكلی ، يعنی اين كه ذات‏
تبديل به ذات ديگر و يا نوع تبديل به نوع ديگر بشود محال است . مرحوم‏
آخوند می‏فرمايد بنابر اصالت وجود تبدل ذات به ذات ديگر و يا نوع به‏
نوع ديگر و در موارد اشتداد به نوع كاملتر ، نه تنها محال نيست بلكه‏
واقع هم هست ، يعنی در هر جا كه اشتداد صورت می‏گيرد دائما تبدل نوع‏
صورت می‏گيرد و همه حركات اشتدادی تبدل انواع است . چرا ؟ برای اين كه‏
آنها كه قائل به اصالت ماهيت بودند حق داشتند بگويند تبدل انواع محال‏
است ، تبدل ذات به ذات ديگر محال