خودش نيز متحرك است و نيازمند محركی است غير از خودش . اكنون با
توجه به اين نكات اگر متحركی كه داريم علت و محرك غير طبيعی داشته‏
باشد در اين صورت مطلوب حاصل است و محرك عقلی يا محرك غير متحرك‏
اثبات شده است و به هدف اين فصل كه " فی اثبات محرك عقلی " است‏
نايل آمده ايم . اما اگر علت و محرك متحرك مورد نظر ، طبيعی باشد
بالضروره خود آن محرك ، متحرك است و اگر محرك اين محرك نيز طبيعی‏
باشد محرك اخير نيز متحرك و همچنين است الی مالا نهايةله . در اين فرض‏
تسلسل علل لازم می‏آيد و همانطور كه در باب علت و معلول " اسفار " آمده‏
تسلسل علل به دوازده دليل باطل و محال است . يكی از آن براهين برهان وسط
و طرف است كه در آنجا به تفصيل بيان شده و در اين فصل به نحو اشاره‏
آمده است . اين برهان از ارسطو به ارث رسيده ولی با بيان بوعلی جامع و
كامل شده است .

برهان وسط و طرف در ابطال تسلسل

برای تفهيم مطلب ابتدا سلسله ای متناهی را در نظر می‏گيريم و بعد مطلب‏
را در مورد سلسله نامتناهی بيان می‏كنيم .
متحركی را فرض كنيم كه دارای محركی است كه خود اين محرك نيز متحرك‏
هم هست . حال اگر محركی داشته باشيم كه متحرك نباشد در اين حالت در
يك طرف متحركی داريم كه محرك نيست و در طرف ديگر محركی داريم كه‏
متحرك نيست و در وسط محركی كه متحرك نيز هست قرار دارد . پس دو طرف‏
و يك وسط داريم . حال اگر محرك متحرك دو تا باشد ، وسط نيز دو تا است‏
و در صورت سه يا چهار و يا بيشتر بودن محرك متحرك وسط نيز دو يا سه يا
چهار و يا بيشتر خواهد بود . خلاصه هر تعدادی كه سلسله مشتمل برآن باشد به‏
استثناء دو طرف ، بقيه وسط هستند كه محرك متحرك هستند و كثرت وسطها
حكم آنها را تغيير نمی دهد ، و يك وسط يا بيشتر هيچگونه تفاوتی ندارد ،
محركيت وسط بر محركيت قبلی اش توقف دارد و محركيت آن متأخر از
متحركيتش