پاورقی : 1 - درباره حديث شريف " الفقر فخری " بيان لطيفی وجود دارد كه مناسب بحث است و آن اينكه بنده نسبت به موجودات ديگر هر چه داراتر باشد نسبت به ذات حق فقيرتر است . چون فقر يعنی نياز و آن كسی كه چيزی ندارد به خالق و علت هم نيازمند نيست . و آنكس كه دارد ، هر چه كه بيشتر داشته باشد نسبت به علت و خالق نيازمندتر است به دليل اينكه رابطه مخلوق با خالق و معلول با علت رابطه نياز است و جز نياز چيز ديگری نيست . به ترتيب الاوجد فالاوجد ، الافقر فالافقر هم هستند . آن كه نسبت به خالق افقر است نسبت به مخلوقات اغنی است ، چون داشتن در مخلوق عين نياز و فقر به خالق است ، فخر حضرت رسول ( صلی الله عليه وآله وسلم ) از جهت فقر نسبت به ذات حق است كه همين غنای نسبت به ديگر مخلوقات است . 2 - اشكال : [ امثال بوعلی به اين اشكال چه جوابی میدهند كه ] از طرفی صورت را محل ماده میدانند و از طرف ديگر چطور میشود كه محصل حادث باشد و متحصل قديم ؟ پاسخ : جواب اين است كه صورش ما محصل ماده است نه صورت خاص . يعنی ماده احتياج دارد به صورش ما ، اعم از اينكه آن صورت محصل مانند ماده ازلی باشد يا اينكه صورت ها دائما متبادل باشند . اگر چه مثال بعيدی است ولی مثال میزنند به خيمهای >