پاورقی : 12 - در اصطلاح حكما " وضع " دو معنی دارد : يكی به چيزی كه قابل اشاره حسی باشد " ذی وضع " میگويند ، و ديگر به نسبت اجزاء يك شیء به اجزاء ديگر ، و نسبت اين اجزاء به شیء ديگر را " وضع شیء " گويند . 13 - اين " طرق " همان شش راهی است كه در اثبات قاعده " كل متحرك له محرك غيره " به عنوان براهين موروث از حكما در اول همين فصل ذكر كرده اند . 14 - منظور از " بعضها " دو برهان پنجم و ششم موروث از حكما است كه ثابت كرده اند نسبت قابل نسبت به اين شیء [ حركت ] نسبت امكان و قوه است ، نه نسبت وجوب و فعليت ، و چون محال است يك شیء از حيث واحد هم وجوب داشته باشد و هم امكان ، پس اين دو منشأ دارد ، و همچنين چون محال است يك شیء در آن واحد هم واحد يك فعليت باشد و هم فاقد آن فعليت ، پس دو مبدأ دارد . 15 - در اينجا مرحوم آخوند میگويد : در مورد لوازم ماهيت مانعی نيست كه فاعل و قابل يكی باشد ، آنچنانكه در باب لوازم وجود نيز مانعی نيست كه فاعل و قابل يكی باشد . اين مطلب موهم اين اشكال است كه : برهانی كه اقامه كرديد بر امتناع يكی بودن فاعل و قابل ، مگر در آن برهان فرقی است ميان لازم ماهيت و لازم وجود و غير لازمها يعنی آنچه كه ممكن است برای ماهيت و وجود ؟ جواب اين است كه مرحوم آخوند در اينجا در تعبير مسامحه كرده اند ، و البته بهتر بود اين تعبير را نمی كردند . و خود ايشان در جاهای ديگر گفتهاند كه تعبير فاعل و قابل در باب لوازم ماهيت تعبيری مجازی است و الا در آنجا قابل و فاعلی نيست . مثلا وقتی >