نسبت حركت با مقوله فعل و انفعال
ما بايد ببينيم بيانی كه مرحوم آخوند و ديگران دارند و حركت را در اين سه مقوله قائل نيستند چيست ؟ و آيا لازمه حرف مرحوم آخوند اينست كه در عالم چيز ساكنی هم وجود دارد ، در جوهر و آن چند مقوله عرضی حركت هست ولی در اين دو مقوله حركت نيست و اينها ساكنند ؟ پس ايشان در طبيعت قائل به ثباتی هم هست ولی در دو مقوله ؟ نه اين را بايد از ذهنمان خارج بكنيم . ايشان میگويند مقوله فعل و انفعال حركت يعنی تدرج جزء ذات و تعريفشان است . مقولات ديگر حركت و تدرج در ماهيتشان دخالت ندارد و لذا اين بحث طرح شد كه در وجود آيا فرد متدرج دارند يا ندارند ، ولی مقوله ان يفعل يعنی تأثير تدريجی ، اصل تدريج در ماهيتش خوابيده است . ان ينفعل هم همين طور اگر بخواهيم به حركت در اين دو مقوله قائل بشويم ، بايد به حركت در حركت قائل شويم و حركت در حركت را ايشان محال میدانند و بيانی دارند كه با آن بيان میخواهند محال بودن آن را ثابت كنند . ايشان نه تنها حركت را جزء ماهيت ان يفعل و ان ينفعل میدانند بلكه میگويند اصلا ان يفعل و ان ينفعل يعنی حركت ، منتهی حركت به اعتبار نسبتش با فاعل می شود ان يفعل و به اعتبار نسبتش با منفعل میشود ان ينفعل . ولی اين حرفپاورقی : [ 1 - اصل رساله قوه و فعل حضرت علامه طباطبائی همراه با ترجمه رساله بقلم آيتالله محمدی گيلانی اخيرا توسط مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی انتشار يافته است ] .