اشكالات وارده بر براهين ذاتی نبودن حركت :
اشكال به برهان اول : برهان اول اين بود كه اگر حركت ذاتی شیء باشد سكون در اجسام محال خواهد بود و حال آنكه ما در جهان سكونهائی و حركاتهائی مشاهده میكنيم ، پاسخ اين استدلال چنين است كه شما مقدمات خود را از طبيعيات قديم اخذ كرده ايد و در تصور پيشين بشر از طبيعت چنين انگاشته شده بود كه مثلا اين چوب ، يا اين سنگ و يا اين آجر و آهن ، اينها هر كدام يك جسمند يعنی يك واحد جسمند ، و بنابراين گاه متحرك و گاه ساكن میشوند . حال آنكه در علم فيزيك اين مسئله از مسلمات است كه جهان مادی مركب از اجزا و ذراتی بسيار كوچك میباشند كه قابل تشخيص با چشم ما نبوده و اين ذرات دائما در حال حركت و تغيير وضع و مكان هستند و آنچه را كه ما جسم میناميم فی الحقيقه واحد جسم نيست بلكه يك كل مجموعی و واحد اعتباری است كه در ذرات خود مركب از اجزاء فوق العاده ريزی است كه مدام در جنبش و تكاپو میباشند و آنچه را كه ما به عنوان يك جسم ، ساكن می يابيم در حقيقت اجسامی هستند متحرك . خلاصه مطابق تجربيات علمی امروز میتوان در پايه اين استدلال كه " اجسام گاهی ساكنند " شك كرد و لذا برهان تمام نيست . اشكال به برهان دوم : برهان دوم ناظر به اين بود كه چون ذات اجسام ثابت است اگر ذات جسم علت حركت آن باشد لازم میآيد حركت مجتمعالاجزاء بوده ، اول و آخرش يكی باشند ، و اين چنين امری ديگر حركت نيست ، سكون است . اين برهان هم میتواند در مورد حركات عرضيه و هم در مورد حركات جوهری هر دو اقامه شود ، در هر يك از اين حركات كه فرض شود جواب خاصی دارد ولی چون ملاصدرا اين برهان را از قدما نقل كرده كه آنها به حركت جوهری قائل نبودند ، بنابراين بايد مورد بحث حركات عرضيه باشد . در اين برهان از اصل