ميان بيانات مرحوم آخوند تخالف نيست يعنی همه آن چيزهائی را كه گفته‏
است با هم قابل جمعند و در طول يكديگرند نه در عرض يكديگر . چون اين‏
مسأله مجددا مطرح می‏شود ، بيان ايشان را با بيانی كه خودمان داريم بعدا
ذكر می‏كنيم ، فقط يك نكته را اينجا ذكر می‏كنيم و آن اينكه :

جهت نياز حركت جوهری به موضوع حدوث آن است

بيان آقای طباطبائی شايد در اينجا تمام نباشد برای اينكه : اگر يادتان‏
باشد ما در فصل 18 راجع به اينكه چرا حركت نيازمند به موضوع است بحث‏
كرديم و گفتيم اين " چرا " را خيلی بطور واضح بيان نكردند ، ولی سه وجه‏
برای آن می‏شود ذكر كرد :
يك وجه كه وجه ضعيفی است اين است كه حركت خودش عرض است و لذا
نيازمند به موضوع است ، اين وجه از نظر محققين مردود است .
دوم اينكه حركت چون در مقولاتی صورت می‏گيرد كه آن مقولات عرض هستند و
نياز به موضوع دارند ، پس حركت هم نياز به موضوع دارد چون حركت و
مقوله ( مافيه الحركه ) متحد هستند . طبق اين بيان اگر حركت در جوهر
باشد ديگر نياز به موضوع ندارد و بيان آقای طباطبائی ناظر به اين وجه‏
است .
ولی در آنجا گفتيم ممكن است وجه ديگری در كار باشد و آن اينكه : حركت‏
از آن جهت كه " كمال اول " است خودش قابل می‏خواهد چون حركت كمال‏
اول است ، فعليتی است كه اين فعليت يك امر قابلی می‏خواهد كه حركت را
قبول بكند . به تعبيری كه آنجا گفتيم حركت خودش حادث است بلكه عين‏
حدوث است ، و گفتيم كل حادث مسبوق بقوش و مادش تحملها ، پس نياز به‏
موضوع از اين جهت نيست كه عرض است و نياز به موضوع دارد يا در مقوله‏
های عرضی است ، بلكه به جهت اين است كه خود حركت حادث است و هر
حادثی مسبوق به قوه و ماده حامل قوه است . اين موضوع غير از موضوعی است‏
كه در باب