عليهم القول بتتالی الانات ، قال : " والذی وجدنا فی التعليقات جوابا
عن ذلك من أن تلك الانواع بالقوش ، فيه نظر لان الانواع ان لم يكن لها
وجود فی الخارج لم يكن لحركة الجسم فی كيفية واحدش وجود فی الخارج ،
فالجسم لايكون متحركا بل يكون ممكنا أن يتحرك وان كانت موجودش بالفعل ،
وقد دل الدليل علی تخالفها بالنوع و أن كلامنها لايوجد فی غير آن وهی
متتالية لايتخللها زمان يلزم ما ذكرناه ، والتی هذا شأنها كيف يقال : ان
وجودها بالقوش ؟ بل هذا الشك يستدعی حلا أصفی و أشفی من هذا الكلام ،
وسيكون لنا اليه عود عن قريب " ، انتهی .
أقول : ان الموجود من السواد مثلا فی اثناءالحركة أمر وجدانی متوسط بين
الحدود ، وذلك مستمر ، وله فرد زمانی متصل تدريجی منطبق علی زمان الحركة
. ولها افراد آنية وجودها بالقوش القريبة من الفعل والوجود ( 8 ) ، وقد
علمت أنه متقدم علی الماهية فها هنالمطلق السواد وجود بالفعل ، لكن هذا
الوجود بحيث يصح أن ينتزع العقل منه فی كل آن نوعا آخر من السوادات
الموجودش بوجودات متمايزش آنية ، ولافساد فی ذلك بل هذا الوجود للسواد
أقوی من الوجودات الانية حيث يكون مصداقا لانواع كثيرش ، وهذا كما ان
وجود الحيوان أقوی من وجود
پاورقی :
8 - در بحث حركت توسطی و حركت قطعی گفتيم : مرحوم آخوند به وجود هر
دو قائل است ، و بر همين اساس در اينجا میگويد : در اثناء حركت ، سواد
يا مقدار مثلا يك فرد وحدانی بسيطی دارد كه مستمر است در تمام مراتب
زمان ( بنا بر وجود حركت توسطيه ) و يك فرد زمانی دارد كه منطبق بر
زمان است ( بنابر وجود حركت قطعيه ) ، ولی اين فرد وحدانی و اين فرد
زمانی هيچكدام ماهيت ندارند ولی برای آن شیء افراد آنی غيرمتناهی اعتبار
میشود ، و در حركت اشتدادی انواع آنی غيرمتناهی اعتبار میشود . پس
اينكه شما گفتيد : وقتی شیء در مقدار حركت میكند اين مقادير وجود دارد
يا وجود ندارد ، میگوئيم : مقدار به صورت امر وحدانی مستمر وجود دارد
بدون اينكه حدی داشته باشد ، و نيز به صورت امر ممتد منطبق بر زمان هم
وجود دارد بدون اينكه حدی برای آن اعتبار شود ، ولی در همان حال برای
مراتب ، امكان اينكه حدی اعتبار بكنيم هست و به حدود میگوئيم : افراد
آنية .