[ اجتماع الاضداد والمتناقضين فی الحركة ]
والثالث : ان هذا الوجود الاشتدادی مع وحدته و استمراره فهو وجود متجدد منقسم ( 11 ) فی الوهم الی سابق ولاحق ، وله أفراد بعضها زائل و بعضها حادث و بعضها آت ، ولكل من أبعاضه المتصلة حدوث فی وقت معين و عدم فی غيره ، و ليس اشتماله علی أبعاضه كاشتمال المقادير علی غير المنقسمات عند القائلين بها ، لاستحالته بل ذلك الوجود المستمر هو بعينه الوجود المتصل الغير القار وهو بعينه أيضا كل من تلك الابعاض والافراد الانية ( 12 ) ، فله وحدش سارية فی الاعداد لانهاپاورقی : > با تحليلی كه ما از حركات اشتداديه عرضيه كرديم سنگ بزرگی را از سر راه حركت جوهريه برداشتيم و ثابت كرديم كه انقلاب ذات مانعی ندارد و بلكه واقع است . 11 - يعنی وجودی است جامع متناقضات ، ولی در عين حال در واقع تناقض نيست . اين مطلب را ما در مقاله " اصل تضاد در فلسفه اسلامی " شرح دادهايم كه درباب حركت يك نوع شبه تناقض و شبه تضادی وجود دارد ، يعنی انسان خيال میكند درباب حركت ، شیء هم موجود است و هم معدوم ، هم واحد است و هم كثير ، هم مستمر البقاء است هم زايل ، اين ظاهرش تناقض است ولی تناقضی كه منطق آن را محال میداند نيست . در فلسفه های جديد به همين شبه تناقضها كه برخورد كرده اند نتوانستند آن را درست درك كنند كه اينها شبه تناقض است و تناقض واقعی نيست لذا سروصدا راه انداختهاند كه بنابر آنچه ما در باب حركت كشف كرديم اصلا اجتماع نقيضين محال نيست و منطق ارسطو از اساس غلط است . اين مطلب میرساند كه مرحوم آخوند به حرف آنها رسيده ولی برداشت غلط از آن ندارد ، و بعدا خواهيم گفت كه در حركت اتحاد قوه و فعل هست ، اتحاد وجود و عدم هست ، اتحاد وحدت و كثرت هست ، اتحاد استمرار و زوال هست ، و همه اينها به ظاهر جمع ميان اضداد و متناقضات است ولی در عين حال اين نوعی از جمع است كه با اجتماع نقيضين كه منطق محال میداند فرق دارد . 12 - يعنی همان متصل عينا همان وجود مستمر است ، پس وجود حركت قطعی عينا همان حركت توسطی است يعنی دو جور نيست ، دو اعتبار است از يك وجود .