سؤال : معلوم نشد كه بالاخره موضوع ، طبيعت جوهريه است يا صور نوعی ؟
پاسخ : صور نوعی هم جوهر هستند . جوهر تقسيم می‏شود به نفس ، عقل ،
ماده ، صورت ، جسم ، پس صور نوعيه هم جوهر هستند .
حال كه مطلب رسيد به اينجا ، عود می‏كنند به آنچه كه در فصل پيش گفتند
كه حركت نيازمند به موضوعی است كه ثابت باشد و مما بالقوه و مما
بالفعل باشد و هوالجسم ، تكليف آن مطلب چه می‏شود ؟ و آيا آن حرف با
حرف اينجا سازگار است ؟ می‏گويند ما آن حرف را به مذاق قوم گفتيم (
البته تصريح نمی كنند ولی نتيجه حرف اينست ) و حالا آن مطلب را تصحيح‏
می‏كنيم و توضيح می‏دهيم . آنهايی كه می‏گويند حركت نيازمند به موضوع ثابت‏
است آيا مقصودشان حركت عرضی است ؟ ( مقصود از حركات عرضی اينستكه‏
نسبت حركت با موضوعش نسبت امكانی باشد و مقصود از حركات ذاتی ،
حركاتی است كه لازمه ذات موضوعش باشد و قهرا نوع اول منطبق می‏شود بر
حركات در اعراض و نوع ثانی منطبق می‏شود بر حركات در جوهر ) می‏پرسيم كه‏
مقصودشان از موضوع چيست ؟ آيا موضوع شامل ماهيت هم می‏شود ؟
اگر بگوييد بله شامل ماهيت هم می‏شود ، می‏گوييم : چنين موضوعی در حركت‏
جوهريه هم وجود دارد ، چون در آنجا ماهيت ثابت است ولی وجود متجدد
می‏باشد . ( البته منظور ماهيات متدرجه بالقوه نيست كه بعدا می‏گويند ) و
واضح است كه با معنايی كه برای موضوع ذكر كردند ، هرگز چنين چيزی (
ماهيت ) مقصود قوم نيست و گفتن اگر مقصود چنين چيزی است ، مورد ندارد
، و مقصود مرحوم آخوند هم از اين تشقيق ، شكافتن مطلب است .
اما اگر مقصودتان صرف ماهيت نباشد بلكه يك ماهيت متحصل متحقق باشد
، می گوييم اين در تمام حركات ضرورت ندارد بلكه تنها در حركات عرضيه‏
لازم است ، و حركات جوهريه نياز به چنين موضوعی ندارند .
پس اين كه در فصل پيش گفتيم كه حركت نيازمند به موضوع است ، اينجا