ساكنی را فرض كنيم و بعد بر مبنای اين فرض غير ضروری خود را ملزم به‏
يافتن محرك اول كنيم .
پاسخ : اين ايراد بر برهان محرك اول كه بيشتر به عنوان شك و ترديد هم‏
بيان می شود بر تصوری از محرك اول وارد است كه مقبول خاطر فلاسفه‏
اروپائی و دانشمندان غربی است و همچنانكه از متن ايراد مستفاد است‏
علتها و معلولها در اين تصور ، زمانی فرض می‏شوند و هر حركتی معلول محركی‏
پنداشته می‏شود كه در زمان قبل از معلول خود وجود داشته است . در حالی كه‏
بنا به اعتقاد فلاسفه اسلامی مطلب به گونه‏ای ديگر است . تصور اين متفكرين‏
از محرك اول اين است كه هر متحركی با محرك خود همزمان است و علت هر
حركت با آن تقدم و تأخر زمانی ندارد و اساسا امكان ندارد عامل و علت‏
لحظه قبل بتواند برای حركت لحظه بعد محرك و علت شناخته شود و بلكه‏
حركت در هر لحظه ای عاملی می‏خواهد كه در همان لحظه وجود داشته باشد . از
اينرو تعليل فلسفی حركت با تعليل علمی و حسی آن متفاوت است ، از نظر
حسی علت حركت برگ مثلا ، حركت قبلی باد است ، ولی از نظر فلسفی علت‏
هر حركت ( به استثنای حركتهای جبری و تبعی مثل حركت انگشتر به تبع‏
حركت دست ) طبيعت شی‏ء متحرك است ، پس بايد دنبال علت طبيعت و يا
علت حركت و تغيير طبيعت رفت . پس علت هر حركت خود طبيعت است كه‏
همزمان با حركت است . و بعد از يافتن چنين عاملی همزمان با معلول خودش‏
، آنگاه اگر اين عامل متحرك باشد باز هم دنبال محركی همزمان با همين‏
عامل ( و نه قبل از آن ) می‏رويم . و خلاصه همواره بايد برای يافتن محرك‏
هر حركتی به دنبال عامل همزمان آن رفت و مقصود از محرك اول يا خدا در
فلسفه ، آن انگشتی كه اولين حركت را در كارخانه خلقت ايجاد كرده نمی‏
باشد و بلكه مقصود ، آن نيروی اساسيئی است كه هم اكنون وجود دارد و اگر
حركت از ازل چنين بوده ( وجود داشته ) آن نيرو هم بايد از ازل وجود
داشته باشد ( به اقتضای اين برهان ) . در مقام تشبيه می‏توان عقربه ساعت‏
را