پاورقی : 1 - اشكال : عرض متحرك به آن صفات است ، يعنی همان عرض ، متحرك است در اين درجات و صفات . استاد : اينكه عرض در اين صفات متحرك باشد كه اشتداد نيست ، اگر شیء در صفات زيادی حركت بكند ، مگر اسم اين اشتداد است ، مثل جسمی كه دائما صفات بر آن متبدل میشود و اشتداد نيست . 2 - در اينجا يك احتمالی هست كه ذكرش مفيد است و بعدها به درد میخورد . ممكن است علاوه بر ايراد فوق ، ايراد ديگری هم بشود گرفت و آن اينكه : شما گفتيد كه معنای حركت در مقوله اينست كه مقوله موضوع است ، مقوله چيست ؟ جنس الاجناس است نه انواع مقوله ، مثلا خود " اين " موضوع است ، نه نوع خاصی از " أين " و همچنين جنس كيف و بقيه مقولات ، و شما مغالطه كرديد و آمديد نوع مقوله را مطرح كرديد ، و مثلا گفتيد : " التسود ليس سوادا اشتد " ، سواد نوع است و كسی نگفت كه نوع موضوع است . چه مانعی دارد كه بگوييم " التسود هو كيف يشتد " ، يشتد در چه ؟ يشتد فی انواعه . اين يك شق جديدی است هر چند كه بالاخره جواب دارد ، ولی قاعده اش اين بود كه از اول تصريح میشد كه موضوع بودن مقوله يعنی جنس مقوله نه انواع آن . ولی اشكال اين حرف اينستكه اگر جنس موضوع باشد ، در ضمن همه انواع و در طول مسافت بايد باقی باشد ، و اين درست نيست كه انواع عوض شوند و جنس باقی باشد ( مثل استصحاب كلی قسم ثالث ) چون جنس متقوم به نوع و فصل است و متكثر به تكثر فصل و اگر فصلش معدوم شود خودش هم معدوم شده است ، و فصل بعدی كه میآيد با فرد ديگری از جنس میآيد .