پاورقی : 1 - بمنظور اجتناب از اشتباه و خلط معانی لفظ عرض با كلمات مشابه ، در اينجا اصطلاحات مختلف اين لفظ را بيان میكنيم . در يك اصطلاح در مبحث كليات خمس ، كليات را تقسيم میكنند به پنج قسم كه عبارتند از : جنس و نوع و فصل و عرض خاص و عرض عام . سه تای اول را " ذاتی " و دو تای آخر را " عرضی " میگويند . و غالبا هم میگويند عرض خاص و عرض عام و بندرت عرضی خاص و عرضی عام گفته میشود در حاليكه بصورت اخير تلفظ شود بهتر است و كمتر موجب اشتباه میگردد . در اين اصطلاح " عرضی " و يا عرض در مقابل " ذاتی " قرار دارد : در اصطلاح ديگری در باب مقولات ، كه ماهيات را دسته بندی میكنند ، " عرض " در مقابل " جوهر " بكار میرود . و اين دو اصطلاح ربطی بهم ندارند ممكن است يك چيز " ذاتی " باشد و در عين حال " عرض " در مقابل جوهر ، باشد ، زيرا در باب كليات خمس " ذاتی " و " عرضی " امری نسبی و مقايسه ای است . " ذاتی " يعنی شیء خارج از ذات نباشد و اين روشن است كه هر عرضی [ در مقابل جوهر ] ماهيتی دارد و جنس و فصل و نوعی دارد و جنس و فصل خودش ذاتی خودش است . و در عين حال عرض [ در مقابل جوهر ] دارای اموری و " عرضی " [ در مقابل ذاتی ] نيز هست . از طرف ديگر " عرضی " باب كليات خمس ضرورتی ندارد كه " عرض " [ از باب مقولات عشر ] باشد و ممكن است " جوهر " باشد . مثلا جنس و فصل جواهر جوهرند اما جنس عرضی فصل و فصل عرضی جنس میباشد و هر دو ذاتی نوع میباشند . پس جنس در عين حالی كه نسبت به فصل " عرضی " است ولی " عرض " نيست بلكه جوهر است . يك اصطلاح ديگری در مورد " ذاتی " در باب برهان در منطق بكار رفته است كه بمعنای جزء لاينفك است ، يعنی محال است منفك شود . ذاتی باب برهان اعم است از ذاتی باب ايساغوجی و عرضی های لازم همين باب ، زيرا عرضی های لازم نيز لاينفك هستند . عوارض يك اصطلاح و مفهوم اعم است . يعنی آن چيز كه ذاتی باب ايساغوجی نباشد . فخر رازی كه گفته است آن چه عارض جسم میشود ، اينكه گفتيم بهتر است به عرض تعبير كنيم ، به اين دليل است كه فخر رازی چنين پنداشته كه جسم بدون صورت نوعيه میتواند موجود شود ، بهمين دليل هر چه برای جسم فرض كرده آن را بمنزله يك عرض برای يك موضوع و جوهر فرض كرده است . در حاليكه آن چه كه بر جسم عارض میشود ممكن است از نوع صورت نوعيه باشد كه صورت نوعيه عرض نيست .