لزوم فرض سلسله قرب و بعد بعنوان علت معده

اين مطلب را مرحوم آخوند در آخر كلامش گفته است ، در ابتداء
می‏فرمايند : " فرض سلسلتين نعم العون علی توجيه الحركه ، ولی از ناحيه‏
علل معده نه از ناحيه علل موجبه " فرق علل معده و علل موجبه اينستكه علل‏
معده به ماده قابله قابليت می‏بخشد ، آمادگی می‏دهد ، و لذا می‏گويند : "
العلة المعده مايلزم من وجوده و عدمه المعلول " يعنی چيزی است كه موجود
می‏شود بعد هم معدوم می‏شود ولی به معلول آمادگی می‏بخشد ، نقشش ايجاد
آمادگی است . ولی علت موجبه چيزی است كه معلول را ايجاد می‏كند ، وجود
معلول از وجود آن ناشی شده است ، مثل آتش كه چوب را می‏سوزاند و چيزی‏
ديگر كه برای سوختن ، به چوب آمادگی می‏دهد . آتش علت موجبه است و آن‏
چيز علت معده .
مراتب حركات اعم از اينكه ما آنرا يك سلسله بدانيم يا دو سلسله ، از
نظر علت اعدادی فرض خوبی است و لازم هم هست ، يعنی جسمی كه حركت‏
می‏كند هر مرتبه ای از حركتش علت معده مرتبه ديگر است ، اعم از اينكه‏
يك سلسله بدانيم يا دو سلسله ، و لذا گفتيم همان آن اول كه طبيعت ،
حركت را بوجود می‏آورد ، چرا در همان آن ، مرتبه آخر را بوجود نياورده‏
است ؟ علتش اينستكه علت تامه فراهم نيست چون يكی از اجزاء علت تامه‏
قابليت ماده است يعنی حركت در اين مكان مشروط به اينستكه قبلا حركت‏
مرتبه قبل حاصل شده باشد ، و هر درجه ای از حركت علت معده است برای‏
درجه ديگر اينرا ما هم قبول داريم ، ولی بحث در علت ايجابی است ، يعنی‏
آن چيزی كه به اصطلاح اصوليين نقشش نقش مقتضی است ، و اين مقتضی وقتی‏
شرائط حاصل شود اثر خودش را می‏بخشد ولو اينكه علت معده از بين رفته‏
باشد . ممكن نيست مقتضی با شرائط وجود داشته باشد و معلول وجود پيدا
نكند . و لذا گفتيم اگر طبيعت ثابت باشد و علت حركت بشود ، لازمه‏
ثبات طبيعت اينستكه هر مرتبه از مراتب حركت كه وجود پيدا كند ، ثابت‏
باشد به ثبات طبيعت ، و ثبات حركت مساوی است با اينكه حركت حركت‏
نباشد .