مناط احتياج به ماده
بحث ديگری كه در تنبيه مطرح شده اين است كه آنچه كه به ماده احتياج دارد از دو جهت ممكن است احتياج داشته باشد . يكی اينكه احتياج به ماده به علت احتياج به مرجح وجود است ، يعنی شرط تحقق آن است . چون علت تامه تام الفاعليه است و اگر تحقق شیء نيازمند شرطی باشد كه مرجح وجود آن بر عدم گردد ، در صورت تحقق آن شرط ، از ناحيه واجب الوجود افاضه وجود میشود . پس چيزهائی كه به ماده احتياج دارند . اعم از عرض و صورت و نفس ، يك جهت احتياجشان از نظر " مرجحيت " است . و علاوه بر اين نياز ، صورت و عرض ( البته در متن اسفار از عرض اسم برده نشده است ) نياز دارد به ماده از جنبه ديگری و آن جنبه تشخص است ( 1 ) . يعنی در عوارض خاصی كه برای صورت پيدا میشود ، در اين عوارض تابع ماده است ، همچنانكه ماده در تقوم احتياج به صورت دارد ( 2 ) . بنابراين ، اين امور در مرجحيت ، احتياجشان به ماده مانند يكديگر است ولی صورت اضافه بر اين جهت از جهت تشخص هم احتياج به ماده دارد . مرحوم آخوند نحوه احتياج نفس به بدن و اينكه چگونه تعلقی است تعلق نفس به بدن و چگونه ماده به نفس متعلق است را به مباحث نفس " اسفار " ارجاع میدهند . در آخر همين تنبيه تذكر میدهند كه امكانی كه در ماديات وجود دارد وپاورقی : 1 - در اينجا مقصود از تشخص ، تشخص به معنای مصطلح نيست ، بلكه منظور عوارض مشخصه است . 2 - بحث در جهت احتياج ماده به صورت و صورت به ماده در اوائل طبيعيات " منظومه " آمده است .