ولی در حركتهای غير أينی فعليتی را رها می‏كند و ماده مستعد می‏شود كه‏
فعليت كامل تری را بپذيرد ، الا در " أين و وضع " كه مستعد فعليت كامل‏
تر نيست . پس نتيجه اين می‏شود و مثالی كه جلسه قبل گفتيم بايد باين نحو
تتميم شود كه نه تنها در حركتهای أينی اين چنين است كه يك چيزی افزايش‏
پيدا می‏كند و به همان مقدار كاهش پيدا می‏شود ( مثل آب حوض ) بلكه در
تمام حركتهای طبيعت همين جور است كه يك مقدار وارد می‏شود و يك مقدار
می‏رود ، ولی در حركتهای غير أينی و وضعی كمتر از مقداری كه وارد می‏شود ،
كم می‏شود ولی در حركت أينی و وضعی برابر با مقداری كه وارد می‏شود كم‏
می‏شود .

وحدت مقوله در حركت اشتدادی

حالا می‏آييم سراغ مطلبی كه آقايان می‏گويند كه : درباب حركت اشتدادی آن‏
مقوله نيست كه اشتداد پيدا می‏كند بلكه موضوع مقوله است كه از نوعی به‏
نوع ديگر خارج می‏شود . اين تا يك مقدار حرف درستی است و با حرفی هم كه‏
الان گفتيم تطبيق می‏كند ، يعنی مثلا جسم كه دائما دارد سياه تر می‏شود ،
يعنی در هر مرتبه ای يك نوع از سواد را دارد و در مرتبه ديگر نوع ديگر
كه از نوع قبلی كامل تر است ، تا اينجا حرفشان اشكالی ندارد . منتهی‏
اينها يك سواد اصل مستمر را انكار كردند ، و اگر بگوييم حافظ وحدت اين‏
مراتب از سوادها چيست ؟ می‏گويند : جسم ، كه از اين سواد خارج می‏شود به‏
سواد ديگر و . . . ولی در خود سواد اصل مستمر نيست .
مرحوم آخوند اينجا است كه يك ايرادی به آنها می‏گيرد ، ايشان اين حرف‏
را قبول دارد كه در اينجا يك موضوعی هست كه به يك اعتبار حافظ وحدت‏
است و نياز به اين موضوع داريم ، قبول هم دارد كه در حال اشتداد انواع‏
عوض می‏شوند ولی می گويند در عين حال ما نمی توانيم منكر اين بشويم كه در
اينجا يك سواد مستمری هم موجود است ، اين سواد مستمر به بحث حركت‏
قطعيه