پاورقی : 1 - بحث كلی طبيعی خود بحث دقيقی است كه در فلسفه های جديد نيز باعث بحثهای مفصلی شده نظير مباحثی كه از هايدگر فيلسوف معاصر در باب اجتماع و عدم بقای فرد و از اين قبيل ، نقل میكنند .
طبيعی وجودش عين افراد است يعنی به قول بوعلی نسبت كلی طبيعی به
افرادش نسبت آباء به اولاد است و نه نسبت اب به اولاد كه يك كلی باشد
و يك سری افرادی ، خير ، وجود افراد در خارج مساوی است با وجود كلی
طبيعی ، يعنی اشتباه اينست كه معمولا بين كلی طبيعی و كلی عقلی اشتباه
میكنند . در منطق بحث میشود كه كلی طبيعی به واقع كلی نيست و بلكه به
آن مجازا كلی میگويند ، جزئی هم نيست ، كلی طبيعی نه كلی است و نه جزئی
، به اصطلاح لابشرط است از كليت و جزئيت . معمولا میگويند انسان كلی يعنی
كلی طبيعی و حال آنكه انسان كلی ، كلی عقلی است . ذات موصوف كه مصداق
واحد يا يكی از مصاديق كلی عقلی در خارج باشد آن را میگوئيم كلی طبيعی كه
بنفسه شخص است و از آن جهت كه معروض آن وصف كليت شده كلی نام گرفته
، خود اين مفهومی را هم كه از اين موصوف در ذهن بدون قيد كليت فهميده
میشود كلی منطقی میگويند و در اين عبارت بيان شده كه " معروض كلی يسمی
طبيعيا والعارض منطقيا والمجموع عقليا " .
غرضمان در اينجا طرح بحث كليات نيست كه اين مسأله از مهمترين مسائل
فلسفی است كه در فلسفه قديم و جديد باعث اشتباهات فراوانی گرديده و در
فلسفه ما به نحوی عالی حل شده است بلكه منظور بيان اين بود كه وقتی ما
میگوئيم مثلا انسانی مرد ، يعنی يك فرد از افراد انسان مرد ، و انسانی هم
كه به دنيا آمد يعنی يك فرد از افراد انسان به دنيا آمد و نه اينكه "
انسان كلی " مرد و زنده شد . پس اگر افراد انسان وجود دارند و معدوم
میشوند و دوباره پيوسته موجود میشوند ، اين افراد انسان با هيئت جمعی
خودشان معروض كليت و آن ذات و موصوفی كه در كلی طبيعی بيان كرديم
نيستند كه ما بعد بگوئيم پس انسان كلی يا كلی طبيعی انسان وجود دارد خير
افراد انسان فردا فردشان موصوف و معروض كليت هستند ( 1 ) .
پاورقی : 1 - بحث كلی طبيعی خود بحث دقيقی است كه در فلسفه های جديد نيز باعث بحثهای مفصلی شده نظير مباحثی كه از هايدگر فيلسوف معاصر در باب اجتماع و عدم بقای فرد و از اين قبيل ، نقل میكنند . |