قديمی جزء لايتجزی و اعتقاد به جواهر فردی كه مجموعه آنها صورت جوهر سه
بعدی در ذهن به وجود میآورد ، میباشد .
البته اين قبيل مطالب به طور كلی با " شدن " مغايرت دارد ولی به هر
حال اعتقاد فخر رازی در باب حركت چنين است كه آنجا كه حركت است بی
شمار " بودن " های مستقل از يكديگر هست و در خيال ما چنين متصور میشود
كه يك امر تدريجی الوجود و متصل وجود دارد و حال آنكه چنين چيزی در عين
خارجی منتفی است ، هر حركت ميليونها موجود و معدوم شدنهاست .
برای اعتقاد به حركت در جوهر و بعد چهارم بودن زمان توسط ملاصدرا ، از
اين جهت با ارزش است . صدرالمتألهين بعد از نقل تشكيك فخررازی میگويد
اين شبهه به وسيله ميرداماد گشت و همين اعتقاد به وجود خارجی حركت
قطعيه زمينه و مقدمه شد برای اعتقاد به حركت در جوهر و بعد چهارم بودن
زمان توسط ملاصدرا .
صدرالمتالهين بعد از نقل تشكيك فخر رازی میگويد اين شبهه به وسيله
بهمنيار از عدهای از قدما نيز نقل گشته است و بهمنيار بدين گونه پاسخ
داده كه اين شبهه حركت قطعيه را نفی میكند ولی حركت توسطيه را رد
نمیكند . و نيز ميرداماد تشكيك فخر رازی و پاسخ بهمنيار هر دو را بی
اساس و مخدوش دانسته و بيانی خاص در اين باب میكند .
تعريف حركت توسطيه و حركت قطعيه
ما قبل از وارد شدن در اين مسائل ابتدا بايد در باب حركت قطعيه و
توسطيه تصور صحيحی داشته باشيم تا متوجه نقل قولهای آخوند بشويم . بعضی
گمان دارند كه حركت بر دو قسم است قطعيه و توسطيه و اين غلط است .
حركت به دو معنی اطلاق میشود ، حركت بمعنی القطع و حركت بمعنی التوسط و
اطلاق حركت به اين دو معنی به اشتراك لفظی است نه اشتراك معنوی . يعنی
اينجا