عقلی است .
پس در خارج لافرق بين الجسم والكم ، لافرق بين الجوهر و هذا العرض ،
پس حركت در اين عرض حركت در خود جسم است و میشود حركت در جوهر .
پس اينجا موضوع خود جسم است و مافيه الحركه نيز خود جسم ، اين است كه
حكما در تصور حركت كميه و اينكه موضوعش چيست گير كردند ، همان اشكال
حركت جوهريه در اينجا هم میآيد .
مرحوم آخوند میگويد ولی با فرضی كه ما در حركت در جوهر كرديم گفتيم
ماده با صورش ما موضوع است و صور خاصه مافيه الحركه هستند در اينجا به
همان بيان اشكال حل میشود و برای حركت كميه میشود موضوع تصوير كرد .
|