پاورقی : > مثل ماهيت است به دو وجود يكی وجود ذهنی و ديگری وجود عينی ، اينجا چه میگوييد ؟ میگوييد تقسيم شیء است به منوعاتش ؟ البته كه نه و اين يك مطلب بسيار اساسی در فلسفه اسلامی است كه از آن باب های زيادی باز میشود ، و نيز مشكلاتی درباب وجود ذهنی حل میشود ( و نيز مطالب ديگر ) . تمام تقسيمات وجود اينجور است ، مثل الموجود اما بالقوه و اما بالفعل ، و اين قوه و فعل مقوم نمیشو ند چون تقسيم در ناحيه وجود است و بدين نحو ، هم مشكل وجود ذهنی حل میشود و هم مسئله مثل افلاطونی كه امثال شيخ در حل آن گيرند ، همه بنابر اصالت وجود حل میشود ، و مانعی ندارد كه مثال افلاطونی از نظر ماهيت نوعش نوع انسان باشد و همان اجناس و فصول انسان را داشته باشد و از نظر ماهيت با انسان خاكی فرق نداشته باشد ، ، مثال ، موجود به وجود مجرد باشد و اين انسان موجود به وجود مادی ، در عين اينكه تفاوت اين وجود با آن وجود از زمين تا آسمان است ولی ماهيت و نوعشان يكی است چون نحوه وجود منوع نيست ، در آينده اين قسمت كاملا توضيح داده میشود كه ماهيت واحد اما موجود بوجود قار أو موجود بوجود سيال ، و اين نحوه وجود منوع نيست . مرحوم آخوند [ در ذيل رد قول سوم ] نخواست بگويد كه حركت منوع است و قول آنها را تصديق كند ، بلكه خواست بگويد اصل تقسيم درست است كه " الاين منه قار و منه غير قار " .