كرده‏ام ( 1 ) .
مرحوم آخوند می‏گويد : شيخ در اينجا اظهار عجز كرده است ، و عجزش هم‏
برای اين است كه موضوع در حركت كمی را نمی توانسته بيان بكند كه چيست‏
، و آن اشكالی كه در حركت كمی گرفتار بوده است عين اشكال در حركت‏
جوهريه است ، در تصور موضوع حركت جوهريه دچار اشكال بوده است قهرا در
حركت كميه هم بايد گرفتار اشكال باشد ، و اما چرا ؟
حركت در " كم " با اينكه در عرض است ، و موضوع حركت در اعراض‏
جوهر است و مافيه‏الحركه عرض ، علی القاعده نمی بايست در اين حركت‏
اشكال باشد و مثلا بگويند : موضوع حركت در اينجا خود جسم است و
مافيه‏الحركه كه كميت جسم . ولی در اينجا يك رازی هست كه آن راز شيخ را
دچار اشكال كرده است و آن اينكه حركت كميه خيلی شبيه حركت جوهريه است‏
بلكه بعدا خواهيم گفت كه اصلا نوعی از حركت جوهريه است .
مطلب اين است كه فلاسفه اگر چه كميت را عرضی برای جسم می‏دانند ولی‏
پس از تحليل دقيق رسيده‏اند به اينجا كه كميت عرضی تحليلی است نه عرض‏
عينی و خارجی . عرض عينی يعنی عرضی كه مستقل از معروضش در خارج وجودی‏
دارد و وجودشان دو تا است ولی حال در جوهر است ، كيف ، أين ، وضع ،
همه اينجورند ، ولی كميت وجودی مستقل از وجود جسم ندارد ، كه در خارج‏
عارض بر جسم باشد بلكه كميت در خارج ، عين وجود جسم است . فرق بين جسم‏
كه جوهر است و كم كه عرض است فرق ذهنی و تحليلی است . مثل فرق مطلق و
مقيد كه در خارج دو چيز نيستند و مطلق بدون هيچگونه تقيد در خارج وجود
ندارد " تقيد جزء و قيد خارج " . اين است كه می‏گوييم عرض " كم "
عرض تحليلی است و

پاورقی :
1 - اين كتاب اكنون در دست نيست جز مقدمه و قسمتی از منطق ، می‏گويند
اگر اين كتاب باقی می‏ماند از همه كتابهای شيخ بهتر بود ، چون در مقدمه‏
اش می‏گويد در اين كتاب قصد دارم از ديگران پيروی نكنم و آزادانه آراء
خودم را بگويم ، از بعضی كلمات مرحوم آخوند هم معلوم می‏شود كه قسمتهائی‏
از اين كتاب در دستش بوده است .