مخالف كه حلقه طناب را تنگتر و گلوی محرومان و غارتشدگان را بيشتر
بفشارند ، آنچه پيامبران از طريق تعليمات خود میخواستهاند انجام يابد
انجام نشده است و آنچه شده است آنها نمیخواستهاند ، به تعبير فقها : "
ما قصد لم يقع ، و ما وقع لم يقصد " .
اينكه ماديون و ضد مذهبها میگويند دين ترياك جامعه است ، تخدير است
، عامل ركود و توقف است ، توجيهگر مظالم و تبعيضات است ، نگهبان جهل
است ، افيون تودههاست ، راست است اما درباره مذهب حاكم و مذهب شرك
و مذهب تبعيض كه سوار بر تاريخ بوده است ، و دروغ است اما درباره
مذهب راستين ، مذهب توحيد ، مذهب محكومان و مستضعفان كه همواره از
صحنه زندگی و تاريخ بيرون رانده شده است . يگانه نقشی كه مذهب محكوم
ايفا كرده اعتراض و انتقاد بوده است ، مانند اينكه حزبی اكثريت را در
قوه مقننه ببرد و دولت را از اعضای خود تشكيل دهد و برنامههای خود را
پياده و تصميمات خود را اجرا كند ، و حزبی ديگر هر چند مترقیتر و
پيشروتر اما هميشه در اقليت بماند ، كه جز اعتراض و انتقاد از اكثريت
كاری از او ساخته نيست . حزب اكثريت گوشش به اين انتقادها بدهكار
نيست ، هر طور دلش میخواهد جامعه را میچرخاند و احيانا از انتقادها و
اعتراضهای اقليت برای استحكام كار خود استفاده میكند . اگر اين انتقادها
نبود ممكن بود خود به خود در اثر فشار روز افزون سقوط كند ، اما
انتقادهای اقليت به او هشدار میدهد و به اين وسيله وضع خود را مستحكمتر
مینمايد .
بيان گذشته به هيچ وجه صحيح نيست ، نه از جهت تحليل ماهيت شرك و نه
از جهت تحليل ماهيت مذهب توحيد و نه از جهت نقشی كه در تاريخ برای
اين دو مذهب تصوير شده است . بدون شك
|