اسلامی ، زيرا دوست ندارم از نظر زندگی نيازمند به بودجه عمومی حوزه
باشند .
گفتم نتيجه اين شده كه امروز عدهای ليسانسيه به تحصيلات علوم اسلامی رو
آوردهاند . در حقيقت اينها حلقه رابط علوم اسلامی و علوم عصری هستند و
اين پيوند مباركی است ، سبب بارور شدن بيشتر فرهنگ پرمايه اسلامی
میگردد .
اين بود آنچه در آن جلسه گفتم ، و نتيجهای كه گرفتم اين بود :
" اين فرهنگ غنی و عظيم اسلامی است كه میتواند و بايد پشتوانه نهضت
واقع شود و هم علمای اسلامی متخصص در اين فرهنگ عظيم و آگاه به زمان
هستند كه میتوانند و هم بايد نهضت را رهبری نمايند " .
چند روز پيش يكی از دوستان كتابی به من ارائه داد كه مجموعهای از
مقالات بود ، و مرا به خواندن و اظهار نظر درباره يكی از آن مقالات تشويق
كرد . آن مقاله تحت عنوان " در روش " و به قلم يكی از دوستان ناديده
بود كه سالهاست در اروپاست و غيابا به ايشان ارادت دارم زيرا تا آنجا
كه شنيده و اطلاع دارم مرد مسلمان با حسننيتی است . در قسمتی از اين
مقاله بحث " رهبری به اصطلاح سنتی " نقد شده بود .
در آغاز آن مقاله ، مسأله " حركت " و " بنياد " و تبديل شدن حركت
به بنياد مطرح شده است كه چگونه حركتها و جنبشها تغيير ماهيت میدهند و
به صورت نظامها و قالبها در میآيند و يك امر پويا تبديل به يك امر
ايستا میگردد . نيروهای اجتماعی ما اگر پياپی چون موج برمیخيزند و جذب
میشوند به خاطر تبديل حركت به بنياد
|