همه است ؟ و امثال اينها ، اينها و مانند اينها كه در قرآن مطرح است‏
پرسشهايی است كه پاسخ آنها را مطالعه در طبيعت نمی‏دهد . پس يا بايد
بگوييم بشر راهی به درك و معرفت اين گونه مسائل ندارد و صرفا بايد در
برابر اينها كوركورانه معتقد باشد و يا اگر راهی هست آن راه غير راه‏
دقت و مطالعه در طبيعت است .
قرآن اينها را به عنوان يك سلسله درسها القا كرده است و از طرف ديگر
به تدبر و تفكر در آيات قرآنی امر كرده است و از طرفی هم مطالعه طبيعت‏
برای حل اين معماها كافی نيست ، پس ناچار راهی ديگر برای فهم اين سلسله‏
مسائل هست كه مورد تأييد قرآن است .
مؤلف دانشمند كتاب راه طی شده كه معتقد است راه خداشناسی منحصرا
همان راه حس و طبيعت است ، در بحث توحيد پس از توضيح نارسايی درباره‏
تاريخ دين و پرستش و نتايج علم و فلسفه و اشاره به اينكه راههای عقلی و
فلسفی بيراهه بود و علم امروز كه حسی و تجربی است اساس توحيد را احيا
نمود ، می‏گويند :
" می‏خواهيم ببينيم علم چگونه توحيد را احيا نمود ؟ اگر از يك دانشمند
بپرسيد علم چيست ؟ بالاخره خواهد گفت : علم يعنی روابطی كه در طبيعت‏
ميان علل و معلولهای مشهود وجود دارد . هر محققی كه در آزمايشگاه سرگرم‏
تجربيات می‏شود و متفكری كه در اوضاع اجتماع غور می‏نمايد هدفی جز اين‏
ندارد كه اولا حوادث و قضايای طبيعت را موشكافی كرده دقيقا بشناسد و
ثانيا ريشه اين حوادث و قضايا و ارتباطی را كه مابين آنها وجود دارد
كشف كند . هيچ دانشمندی نيست كه كوچك‏ترين شی‏ء يا حادثه‏ای را مستقل و
اتفاقی دانسته به يك شی‏ء ديگر يا