حكما حكمت را تقسيم می‏كنند به حكمت عملی و حكمت نظری " حكمت نظری‏
" دريافت هستی است آنچنانكه هست ، و " حكمت عملی " دريافت خط مشی‏
زندگی است آنچنانكه بايد اينچنين " بايد " ها نتيجه منطقی آنچنان "
هست " هاست ، بالاخص آنچنان " هست " هايی كه فلسفه اولی و حكمت ما
بعد الطبيعی عهده دار بيان آنهاست .

جهان احساسی و جهان شناسی

بديهی است كه از كلمه " جهان بينی " كه ماده ديدن در آن به كار رفته‏
است نبايد به اشتباه بيفتيم و جهان بينی را به معنی جهان احساسی تلقی‏
كنيم . جهان بينی به معنی جهان شناسی است و به مساله معروف " شناخت‏
" مربوط می‏شود . شناخت از مختصات انسان است ، برخلاف احساس كه از
مشتركات انسان و ساير جانداران است ، لهذا جهان شناسی نيز از مختصات‏
انسان است و به نيروی تفكر و تعقل او بستگی دارد .
بسياری از حيوانات از نظر جهان احساسی از انسان پيشرفته‏ترند ، يا از
نظر اينكه مجهز به بعضی حواس اند كه انسان فاقد آن حس است آنچنانكه‏
گفته می‏شود برخی پرندگان از نوعی حس رادار برخوردارند ، و يا در حواس‏
مشترك با انسان از انسان بسی حساسترند آنچنانكه در باصره عقاب ، شامه‏
سگ يا مورچه و سامعه موش گفته می‏شود برتری انسان از ساير جانداران ، در
شناخت جهان ، يعنی نوعی بينش عميق درباره جهان است حيوان فقط جهان را
احساس می‏كند ، اما انسان علاوه بر آن ، جهان را تفسير