فصل پنجم در بيان وحى هائى است كه بر حضرت عيسى عليه
السلام نازل گرديده و مواعظ و حكمتهائى كه از آن حضرت صادر شده است
حق تعالى مى فرمايد و اذ قال الله يا عيسى ابن مريم اءاءنت قلت للناس اتخذونى
و امى الهين من دون الله (633) يادآور وقتى را كه خدا گفت : اى عيسى پسر مريم !
آيا تو گفتى به مردم كه : بگيريد مرا و مادر مرا دو خدا بغير از خداوند عالميان ؟.
در احاديث معتبره از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام
منقول است كه : خدا اين سخن را هنوز به عيسى عليه السلام خطاب نكرده است ، و بعد از
اين در قيامت خطاب خواهد كرد در وقتى كه نصارى را با آن حضرت حاضر گرداند براى
اتمام حجت بر نصارى كه آنچه مى گويند بر عيسى افترا كرده اند و او نگفته است ، و
اين سؤ ال را از عيسى خواهد كرد با آنكه خود بهتر مى داند كه او نگفته است ، و حق
تعالى هر امر واقع شدنى را كه بيان مى فرمايد به عنوان امر واقع شده و گذشته
تعبير مى نمايد (634).
قال سبحانك ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق (635) عيسى گفت -
يعنى گويد -: پاك مى دانم تو را و منزه مى دانم از آنكه تو را در خداوندى شريكى
بوده باشد و نيست مرا كه بگويم چيزى را كه حق و سزاوار نيست مرا گفتن آن ،
ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علام الغيوب
(636) اگر من گفته ام آن را پس مى دانى تو آن را، و مى دانى آنچه در نفس من است -
يعنى در خاطر خود پنهان كرده ام - و من نمى دانم آنچه تو پنهان كرده اى از معلومات خود
از مردم - و اطلاق نفس در خدا مجاز است - بدرستى كه توئى بسيار داناى غيبها.
به سند معتبر از امام محمد باقر عليه السلام منقول است در تفسير اين آيه كريمه كه :
اسم اعظم خدا هفتاد و سه اسم است و حق تعالى يك اسم را پنهان كرده است كه به هيچكس
تعليم ننموده است ، و هفتاد و دو اسم را به آدم عليه السلام تعليم داده بود و پيغمبران
از او به ميراث بردند تا به عيسى عليه السلام رسيد، پس اين است معنى
قول عيسى عليه السلام كه : مى دانى آنچه در نفس من است يعنى هفتاد و دو اسم كه تو
تعليم من كرده اى ، و من نمى دانم آنچه در نفس توست يعنى آن يك اسم كه مخصوص خود
گردانيده اى (637).
مؤلف گويد: اين حديث مخالفت دارد با احاديث ديگر بسيار كه گذشت و خواهد آمد كه
دانستن آن هفتاد و دو اسم مخصوص پيغمبر آخر الزمان صلى الله عليه و آله و اوصياى
معصومين اوست مگر آنكه اين اسماء غير آن اسماء بوده باشد و الله يعلم .
ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا الله ربى و ربكم (638) نگفتم مر
ايشان را مگر آنچه مرا امر كردى به آن كه : عبادت كنيد خدا را كه پروردگار من و
پروردگار شما است ، و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى كنت انت
الرقيب عليهم و انت على كل شى ء شهيد (639) و بودم من بر ايشان گواه مادام
كه در ميان ايشان بودم پس چون مرا بردى از ميان ايشان تو و گواه و مطلع بر
احوال ايشان بودى و تو بر همه چيز گواهى و مطلعى .
ان تعدبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم (640)
اگر عذاب كنى ايشان را پس ايشان بندگان تواند، و اگر بيامرزى ايشان را پس
بدرستى كه توئى عزيز و غالب بر هر چه اراده كنى و دانائى به حكمتها و
مصلحتها.
و به سند معتبر از امام جعفر صادق عليه السلام
منقول است كه : انجيل در شب سيزدهم ماه رمضان
نازل شد (641).
و در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه : در شب دوازدهم
نازل شد (642).
مؤلف گويد: شايد حديث اول محمول باشد بر
نازل شدن بيت المعمور، چنانچه اول حديث به آن اشعارى دارد.
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه :
انجيل يكجا نازل شد نوشته در الواح (643).
و به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام
منقول است كه : چون در مجلس ماءمون با علماى هر ملت حجت تمام كرد، به جاثليق كه عالم
نصارى بود فرمود: اين نصرانى ! آيا خوانده اى در
انجيل كه عيسى عليه السلام گفت : من مى روم بسوى پروردگار خود و پروردگار شما
بارقليطا خواهد آمد بعد از من ، و اوست كه شهادت خواهد داد براى من به حق چنانچه من
شهادت دادم از براى او، و اوست كه تفسير و بيان خواهد كرد براى شما هر چيزى را، و
اوست كه ظاهر خواهد كرد فضيحتهاى امتها را، و اوست كه عمود كفر را خواهد شكست ؟
پس جاثليق گفت : هر چه از انجيل ذكر كنى ، ما به آن اقرار داريم .
فرمود: آيا آنچه گفتم در انجيل هست ؟
گفت : بلى .
حضرت فرمود: اى جاثليق ! آيا مرا خبر نمى دهى كه
انجيل شما كه ناپيدا شد آن را نزد كى يافتيد و كى آن را براى شما وضع كرد؟
گفت : ما يك روز انجيل را نيافتيم ، و بعد از آن تر و تازه آن را يافتيم كه يوحنا و متى
زا براى ما بيرون آوردند!
حضرت فرمود: چه بسيار كم مى دانى سر انجيل و علماى
انجيل را، اگر چنين باشد كه تو مى گوئى پس چرا اختلاف داريد شما در
انجيل ؟ و نيست اختلاف مگر در انجيلى كه در دست شماست ، اگر باقى مى بود بر همان
نحو كه اول نازل شده بود اختلاف نمى كرديد در آن و ليكن من افاده مى نمايم براى تو
سر اختلاف انجيل را: بدان كه چون انجيل اول ناپيدا شد جمع شدند نصارى بسوى علماى
خود و گفتند: عيسى كشته شد و انجيل ناپيدا شد و شما علمائيد چه مصلحت مى دانيد؟
پس الوقا و مرقابوس گفتند: انجيل در سينه ماست ، ما در هر روز يكشنبه يك سفر را براى
شما بيرون مى آوريم ؛ پس محزون و غمگين مباشيد و معبدهاى خود را خالى نگذاريد كه تا
در هر روز يكشنبه يك سفر انجيل را از براى شما مى خوانيم تا همه جمع شود! پس الوقا
و مرقابوس و يوحنا و متى نشستند اين انجيل را براى شما وضع كردند بعد از آنكه
انجيل اول ناپيدا شد، اين چهار نفر شاگردان گذشتگان بودند، آيا دانسته اى اى جاثليق
اين را؟
جاثليق گفت : من اين را نمى دانستم ، الحال دانستم و بر من ظاهر شد از زيادتى علم تو
به انجيل ، و شنيدم از تو چيزى چند از آنها كه مى دانستم كه دلم شهادت مى دهد كه آنچه
تو مى گوئى حق است .
پس حضرت به ماءمون و حاضران مجلس فرمود: گواه باشيد بر آنچه او گفت .
گفتند: گواه شديم .
پس رو كرد به جاثليق و فرمود: بحق عيسى و مادرش بگو كه آيا مى دانى كه متى گفته
است : مسيح پسر داود پسر ابراهيم پسر اسحاق پسر يعقوب پسر يهودا پسر خضرون
است ؛ و مرقابوس در نسب آن حضرت گفته است : عيسى پسر مريم است و او كلمه خداست
كه او را حلول فرمود در جسد آدمى پس انسان شد؛ الوقا گفته است : عيسى بن مريم و
مادرش دو انسان بودند از گوشت و خون پس
داخل شد بر ايشان روح القدس ، پس تو مى گوئى كه عيسى بر نفس خود شهادت داده
است كه به حق و راستى مى گويم به شما كه بالا نمى رود به آسمان مگر كسى كه از
آسمان فرود آمده باشد مگر شتر سوارى كه خاتم پيغمبران است كه او به آسمان بالا
خواهد رفت و فرود خواهد آمد، پس چه مى گوئى در اين
قول ؟
جاثليق گفت : اين قول گفته عيسى است ، ما انكار نمى كنيم .
فرمود: چه مى گويى در گواهى الوقا و مرقابوس و متى كه بر عيسى داده اند آنچه به
او نسبت داده اند؟
جاثليق گفت : دروغ بسته اند بر عيسى !
حضرت فرمود: اى قوم ! نشنيده ايد كه ستايش ايشان كرد و گفت : ايشان علماى انجيلند و
گفته ايشان حق است ؟
پس جاثليق گفت : اى عالم مسلمانان ! مى خواهم مرا معاف دارى از امر اين گروه
باز بعد از مناظرات بسيار، حضرت از او پرسيد: آيا در
انجيل نوشته است كه پسر زن نيكوكار خواهد رفت و بارقليطا بعد از او خواهد آمد، و او
سبك خواهد كرد تكليفهاى دشوار را و تفسير خواهد كرد براى شما هر چيز را و گواهى
خواهد داد براى من چنانچه من گواهى دادم براى او، من مثلها براى شما آوردم و او
تاءويل آنها را براى شما خواهد آورد، آيا ايمان مى آوريد كه اين در
انجيل است ؟
جاثليق گفت : بلى (644).
در حديث موثق از حضرت صادق عليه السلام
منقول است كه : از جمله مواعظى كه حق تعالى به عيسى عليه السلام وحى فرمود اين بود
كه :
اى عيسى ! منم پروردگار تو و پروردگار پدران تو، نام من واحد است ، و منم يگانه كه
تنها همه چيز را خلق كردم و همه چيز را از صنع من است و همه خلق در قيامت بسوى من بر
مى گردند.
اى عيسى ! توئى مسيح و با بركت به امر من ، و تو خلق مى كنى از
گل مانند هيئت مرغ به اذن من ، و تو زنده مى كنى مردگان را به كلام من ، بسوى من رغبت
نما و از عقاب من ترسان باش كه پناهى نمى يابى از عذاب من من مگر آنكه بسوى من آئى
.
اى عيسى ! وصيت مى كنم تو را وصيت كسى كه مهربان باشد بر تو به رحمت در وقتى
كه لازم شده است براى تو از جانب من دوستى به سبب آنكه طلب كردى امرى چند را كه
موجب خشنودى من است ، پس تو را با بركت گردانيدم در بزرگى و خردسالى و در هر جا
كه باشى گواهى مى دهم كه تو بنده من و پسر كنيز منى .
اى عيسى ! مرا نزديك دان به خود چنانچه آنچه در خاطر تو مى گذرد به تو نزديك است
، و ياد كن مرا براى ذخيره آخرت خود، و تقرب جو بسوى من به كردن
نوافل و سنتها، و بر من توكل كن تا كارهاى تو را بسازم ، و بر غير من اعتماد مكن كه
كارهاى تو را به او گذارم و يارى تو نكنم .
اى عيسى ! صبر كن بر بلاهاى من و راضى باش به قضاهاى من و چنان باش كه من مى
خواهم كه چنان باشى ، بدرستى كه من مى خواهم اطاعتم كنند و معصيت من نكنند.
اى عيسى ! زنده دار ياد مرا به زبان خود و جا ده محبت مرا در
دل خود.
اى عيسى ! بيدار و آگاه باش در ساعتهايى كه مردم در خواب غفلتند، و بيان كن براى
مردم لطايف حكمتهاى مرا.
اى عيسى ! رغبت كننده باش به ثواب من و ترسان باش از عذاب من ، و بميران
دل خود را از خواهش شهوتهاى دنيا به ترس از من .
اى عيسى ! شبها را رعايت كن براى طلب خشنودى من ، و روزها را به تشنگى بگذران به
روزه داشتن براى روز حاجت خود نزد من .
اى عيسى ! سعى كن در نيكيها به قدر طاقت خود تا معروف گردى به نيكى به هر جانب
كه متوجه شوى . !
اى عيسى ! حكم كن در ميان مردم به آنچه به جهت خير خواهى ايشان به تو وحى كرده ام و
حكم مرا در ميان ايشان برپا دار، بتحقيق كه فرستاده ام براى تو كتابى را كه شفا
بخشنده سينه ها است از مرضهاى شك و شبهه شيطان
اى عيسى ! به راستى مى گويم كه ايمان نمى آورد به من كسى از خلق من مگر آن كه
خاشع و گريان مى شود براى من ، و خاشع نمى شود براى من مگر آن كه اميد مى دارد از
من ثواب مرا، پس گواه مى گيرم تو را كه او ايمن است از عقاب من تا تغيير ندهد دين مرا
و بدل نكند سنت مرا.
اى عيسى پسر بكر منقطع از دنيا و متوسل به حق تعالى - يعنى پسر مريم -! بر خود
گريه كن گريه كردن كسى كه وداع اهل خود كرده باشد در دنيا و دنيا را دشمن داشته
باشد و براى اهلش گذاشته باشد، و نباشد رغبت او مگر در آنچه نزد خداست از ثواب
آخرت .
اى عيسى ! با اين ترك دنيا كه گفتم بايد كه سخن خود را نرم كنى با مردم ، و به هر
كه برسى سلام بكنى ، و بيدار باشى در وقتى كه ديده هاى نيكان نيز در خواب است
براى حذر كردن از زلزله هاى شديد و هولهاى عظيم روز قيامت در وقتى كه نفع نمى
بخشد نه اهل و نه فرزندى و نه مال
اى عيسى ! سرمه كش ديده خود را به ميل اندوه در هنگامى كه
اهل بطالت مى خندند.
اى عيسى ! با خشوع باش و صبر كننده باش ، پس خوشا
حال تو اگر برسد به تو آنچه وعده داده ام صبر كنندگان را.
اى عيسى ! هر روز تعلقى از تعلقهاى دنيا را از خود دور كن تا آخر بر تو دشوار نباشد
ترك دنيا، بچش از دنيا آنچه مزه اش برطرف شده است ، پس به راستى مى گويم كه
در دست تو نيست مگر همان ساعت و روزى كه در ميانش هستى ، پس اكتفا كن از دنيا به قدر
كفاف و سعى كن در تحصيل توشه آخرت خود و اكتفا كن به جامه هاى درشت و طعامهاى بى
مزه ، زيرا كه مى بينى آنچه مى پوشى و مى خورى آخر به چه چيز منتهى مى شود و مى
پرسند آنچه را متصرف مى شوى از دنيا كه از كجا بهم رسانيدى و در كجا صرف كردى
؟
اى عيسى ! بدرستى كه از تو سؤ ال خواهم كرد در قيامت ، پس رحم كن بر ضعفا چنانچه
من بر تو رحم مى كنم و قهر و زجر بر يتيمان مكن .
اى عيسى ! گريه كن بر نفس خود در نماز، و
نقل نما قدمهاى خود را بسوى جاهاى نماز، و به من بشنوان صداى لذيذ خود را به ذكر من
، زيرا كه احسان من بر تو بسيار است .
اى عيسى ! بسا امتها را هلاك كردم به گناهى چند كه تو را از آنها نگاهداشتم .
اى عيسى ! مدارا كن با ضعيفان و ديده ناتوان خود را به آسمان بگشا و مرا دعا كن كه من
به تو نزديكم ، و دعا مكن مرا مگر با تضرع و فراغ خاطر از ياد غير من كه اگر چنين مرا
بخوانى اجابت تو مى كنم .
اى عيسى ! اين دنياى فانى را نپسنديدم براى ثواب آنها كه پيش از تو بودند، و نه
بارى عقاب آنها كه انتقام از ايشان كشيدم ، بلكه ثواب و عقاب هر دو را به آخرت انداختم
كه ابدى است و زوال ندارد.
اى عيسى ! تو فانى مى شوى و من باقى مى مانم ، و از جانب من است روزى تو و نزد من
است وقت مردن تو و بسوى من است بازگشت تو و بر من است حساب تو، پس از من سؤ
ال كن و از غير من سؤ ال مكن ، و نيكو مرا دعا كن تا به نيكو تو را اجابت كنم .
اى عيسى ! چه بسيارند آدميان و چه كمند صبر كنندگان چنانچه درخت بسيار است و درختى
كه ميوه اش نيكو باشد كم است ، پس تو را فريب ندهد خوشايندگى درختى تا ميوه اش
را نچشى ، يعنى از نيكى ظاهر مردم فريب مخور تا اخلاق و
اعمال ايشان را امتحان نكنى .
اى عيسى ! فريب ندهد تو را حال كسى كه تمرد و نافرمانى من مى كند و روزى مرا مى
خورد و عبادت غير مرا مى كند پس مرا مى خواند نزد شدتها و بلاها، و من دعاى او را
مستجاب مى كنم پس باز برمى گردد به شرك و گناه خود و ترك گناه خود نمى كند،
آيا بر من تمرد مى كند يا غضب مرا متعرض مى شود؟! پس سوگند مى خورم بذات مقدس
خود كه او را بگيرم گرفتنى كه مفرى و گريزگاهى از آن نداشته باشد و پناهى بجز
من نيابد، به كجا مى گريزد از آسمان و زمين من ؟!
اى عيسى ! بگو مر ستمكاران بنى اسرائيل را كه : نخوانيد مرا و
حال آنكه حرامها را در زير بغل خود گرفته ايد و بتها را در خانه هاى خود گذاشته ايد،
يعنى مالها و فرزندان و زنان خود را بت خود گردانيده ايد و آنها را بر رضاى خدا اختيار
مى كنيد، بدرستى كه من سوگند خورده ام كه هر كه مرا بخواند اجابت او بكنم و با اين
حال كه مرا بخوانند اجابت من لعنت خواهد بود بر ايشان تا پراكنده شوند.
اى عيسى ! چند نظر جميل بسوى ايشان كنم و انتظار ايشان كشم و ايشان را به درگاه خود
طلبم و اين گروه در غفلت باشند و بازگشت بسوى من نكنند، و سخنهاى حق از دهان ايشان
بيرون مى آيد و دل ايشان از آن خبر ندارد، و متعرض غضب من مى شوند به گناهان و اظهار
محبت مى نمايند نسبت به مؤمنان
اى عيسى ! بايد كه زبان تو در آشكار و پنهان يكى باشد، همچنين
دل تو ديده تو بايد كه بسوى رضاى آنكه او را دوست مى دارى نظر كند، بپيچ
دل و زبان خود را از حرام و بپوش ديده خود را از آنچه خيرى در آن نيست ، بسا كسى كه
يك نظر كند و آن نظر كردن در دلش تخم شهوتى بكارد و آن شهوت او را هلاك گرداند.
اى عيسى ! رحيم و مهربان باش و چنان باش براى بندگان من كه مى خواهى بندگان من
با تو چنان باشند، و بسيار ياد كن مردن و مفارقت كردن
اهل و فرزندان خود را، و مشغول لهو و امور باطل مشو كه لهو صاحبش را فاسد مى
گرداند، و غافل مشو از ياد من كه غافل از من دور است ؛ ياد كن مرا به
اعمال شايسته تا تو را ياد كنم به رحمت و ثواب خود.
اى عيسى ! توبه كن بسوى من بعد از گناه و مرا به
اعمال شايسته ياد كن و به ياد توبه كنندگان بياور و ايمان بياور به آنكه توبه را
قبول مى كنم ، و نزديكى بجو بسوى مؤمنان و امر كن ايشان را كه مرا بخوانند با تو؛ و
زنهار مگذار كه دعاى مظلومى در درگاه من بلند شود كه قسم بذات مقدس خود خورده ام كه
از براى دعاى او درى از آسمان بگشايم و دعاى او را مستجاب گردانم اگر چه بعد از
مدتى باشد.
اى عيسى ! بدان كه مصاحب بد گمراه مى كند و همنشين بد هلاك مى كند، پس بدان كه با
كى همنشينى مى كنى و اختيار كن براى خود برادران از مؤمنان
اى عيسى ! توبه كن بسوى من كه بر من عظيم و بزرگ نمى نمايد آمرزش گناهان ، و
منم رحيمترين رحيمان
اى عيسى ! عمل كن از براى نفس خود در مهلتى كه يافته اى از
اجل خود پيش از آنكه بميرى و ديگرى از براى تو نكند، بدرستى كه من جزا مى دهم به
حسنه چندين برابر آن ، و گناه ، صاحبش را هلاك مى كند، و پيشى گير و سعى نما در
اعمال صالحه چه بسيار مجلسى هست كه چون اهلش برمى خيزند از عذاب جهنم آزاد شدند.
اى عيسى !ترك نما دنياى منقطع را و راه رو در اثر منزلهاى آنها كه پيش از تو بوده اند،
و ايشان را بخوان و با ايشان راز بگو، آيا از ايشان صدائى مى شنوى ؟! پس از
احوال ايشان پند بگير و بدان كه بزودى تو با ساير زندگان به ايشان ملحق خواهيد
شد.
اى عيسى ! بگو به آنها كه تمرد مى كنند به معصيت من و مداهنه مى كنند با
اهل معاصى كه متوقع عقوبت من و منتظر هلاك شدن باشند كه عنقريب
مستاءصل خواهند شد با هلاك شدگان ديگر، خوشا
حال تو اى پسر مريم پس خوشا حال تو اگر اخذ كنى به آدابى كه امر فرموده است تو
را به آنها خداوند تو كه رحيم و مهربان است بر تو و ابتدا كرده است تو را به نعمت
پيش از آنكه بطلبى از نهايت كرم خود، و در هر شدنى و بلائى فريادرس توست ،
پس معصيت او مكن .
اى عيسى ! بدرستى كه حلال نيست تو را معصيت من ، بتحقيق كه عهد كردم بسوى تو
چنانچه عهد كردم بسوى پيغمبرانى كه پيش از تو بودند و من بر اين عهد از گواهانم .
اى عيسى ! گرامى نداشته ام خلقى را به مثل دين خود، و انعام نكرده ام بر كسى به
مثل رحمت خود.
اى عيسى ! به آب بشوى طاهر خود را و دوا كن به حسنات و طاعات دردهاى باطن خود را،
زيرا كه بازگشت تو بسوى من است .
اى عيسى ! عطا نمودم به تو آنچه انعام فرموده ام به آن بر تو فراوان بى آنكه آن را
مكدر گردانم به بلائى يا معصيتى ، و از تو قرضى طلبيدم براى نفع تو پس
بخل ورزيدى تا هلاك شدى .
مؤلف گويد: اين خطاب و بعضى از خطابهاى ديگر اگر چه به حسب ظاهر با عيسى
عليه السلام است ، اما مراد امت آن حضرت است .
اى عيسى ! خود را زينت ده به دين حق و به دوستى مساكين و درويشان و راه رو به روى
زمين به هموارى و شكستگى ، و در هر بقعه زمين نماز كن كه همه پاك است .
اى عيسى ! كمر ببند براى عبادت من كه هر چه آمدنى است - يعنى مرگ - نزديك است ، و
بخوان كتاب مرا با طهارت و وضو، و بشنوان به من از خود صداى حزينى .
اى عيسى ! خيرى نيست در لذتى كه دائم نباشد و در عيشى كه از صاحبش
زايل شود.
اى پسر مريم ! اگر ببيند ديده تو آنچه من مهيا نموده ام از براى دوستان شايسته خود،
هر آينه بگدازد دل تو و هلاك شود نفس تو از شوق آنها؛
مثل خانه آخرت خانه اى نيست ، در آنجا مجاورت مى نمايند با پاكان و
داخل مى شوند بر ايشان ملائكه مقربان ، و از جميع
احوال قيامت ايمنند اهل آن خانه و آن خانه اى است كه نعيم آن متغير نمى شود و از اهلش
زايل نمى شود.
اى پسر مريم ! رغبت نما در تحصيل خانه آخرت با آنها كه رغبت مى نمايند در آن ، زيرا
كه آن خانه نهايت آرزوى آرزو كنندگان است و ديدنش خوشايند است ، خوشا
حال تو اى پسر مريم اگر بوده باشى از عمل كنندگان براى آن و
داخل شوى در آن خانه با پدران خود آدم و ابراهيم عليهما السلام در باغستانها و نعيمهايى
كه هرگز نخواهى بدل نمود آنها را به نعمت ديگر يا از آن خانه
منتقل شوى به خانه ديگر، چنين جزا مى دهم پرهيزكاران را.
اى عيسى ! بگريز بسوى من با آنها كه مى گريزند از آتشى كه پيوسته زبانه اش
بلند است ، و آتشى كه داراى غلها و زنجيرها و عذابها است ، و هرگز نسيمى
داخل آن نمى شود و هرگز غمى از آن بيرون نمى رود، و قطعه ها است مانند قطعه هاى شب
تار همه از ظلمت هر كه از آن نجات يابد فايز و رستگار است ، و نجات نمى يابد از آن
كسى كه از هلاك شدگان باشد، و آن خانه جباران و از حد بدر روندگان و ستمكاران است
، و جاى هر درشت بدخو و هر فخر كننده متكبر است .
اى عيسى ! بد خانه اى است جهنم براى كسى كه بسوى آن
ميل نمايد، و بد قرارگاهى است خانه ظالمان ، امر مى كنم تو را كه در حذر باشى از شر
نفس خود، پس دانا و بينا باش به عظمت و قهر من .
اى عيسى ! هر جا كه باشى مترصد رحمت من و در ياد من باش و از عقاب من ترسان باش و
گواهى بده كه من تو را خلق كرده ام و تو بنده منى و من تو را صورت بخشيده ام و از
رحم من به زمين فرستادم .
اى عيسى ! چنانچه شايسته نيست دو زبان در يك دهان ، و دو
دل در يك سينه ، همچنين دو غرض و دو محبت و دو
خيال در يك دل نمى باشد، پس محبت غير مرا از
دل خود به در كن تا اعمال تو براى من خالص گردد.
اى عيسى ! ديگران را بيدار مكن در هنگامى كه خود در خواب غفلت باشى ، و ديگران را
آگاه مكن در حالتى كه خود در لهو و لعب باشى ، و بازگير خود را از شهوتهاى هلاك
كننده دنيا چنانچه طفل را از شير باز مى گيرند، و هر شهوت و هر خواهشى كه تو را از من
دور مى كند از آنها دورى كن ، بدان كه تو نزد من منزلت
رسول امين دارى پس از من در حذر باش كه هر كه را قريش بيشتر است بايد كه حذر او
بيشتر باشد، بدان كه دنياى تو آخر تو را بسوى من مى افكند و من تو را به علم خود مؤ
اخذه خواهم كرد، و بايد كه نفست ذليل و شكسته باشد در وقتى كه مرا ياد مى كنى و دلت
با خشوع باشد در هنگامى كه مرا به ياد مردم مى آورى ، و بايد كه بيدار باشى در
وقتى كه غافلان در خوابند.
اى عيسى ! اين نصيحت من است مر تو را و پند و موعظه من است مر تو را پس
قبول كن و بگير از من كه منم پروردگار عالميان
اى عيسى ! هرگاه صبر كند بنده من در تحصيل رضاى من ، ثواب
عمل او بر من است ، و من نزد اويم هرگاه مرا مى خواند و من بسم از براى انتقام كشيدن از
عاصيان خود، به كجا مى گريزند از من ستمكاران ؟!
اى عيسى ! نيكو كن سخن خود را، و هر جا كه باشى عالم و دانا و طلب كننده علم باش .
اى عيسى ! حسنات و كارهاى نيك خود را بسوى من بفرست تا آنكه هميشه آنها را براى تو
ياد كنم ، و چنگ زن در وصيتها و نصيحتهاى من كه در آنها شفاى دلها است .
اى عيسى ! اگر مكر كنى از مكر من ايمن مباش ، در وقتى كه به خلوت تو را گناهى ميسر
شود ياد مرا فراموش مكن .
اى عيسى ! پيوسته در محاسبه نفس خود باش چون بازگشت تو بسوى من است تا بيايى
از من مثل ثواب عمل كنندگان را، زيرا كه من اجر ايشان را مضاعف مى دهم و من بهترين مزد
دهندگانم .
اى عيسى ! تو را به كلام خود آفريدم بى پدر و از مريم متولد شدى به امر من ، و
جبرئيل امين روحى كه من از روحها برگزيده بودم به امر من در مريم دميد تا زنده شدى و
بر روى زمين راه رفتى ، اينها همه براى مصلحتى چند بودم كه پيوسته در علم قديم من
بود.
اى عيسى ! زكريا به منزله پدر توست ، و محافظت كننده مادر تو بود، در وقتى كه به
نزد او مى رفت در محراب و روزى بهشت نزد او مى يافت ؛ و يحيى نظير توست از ميان
ساير خلق من ، بخشيده ام او را به مادرش بعد از پيرى او بى آنكه در او و در شوهرش
قوت فرزند بهم رسانيدن باشد، خواستم كه از براى بعد از پيرى او بى آنكه در او
و در شوهرش قوت فرزند بهم رسانيدن باشد، خواستم كه از براى او ظاهر گردد
قدرت و پادشاهى من و در تو هويدا شود توانائى من كه هر چه را به هر نحو كه مى
خواهم مى توانم آفريد؛ و بدان كه محبوبترين شما نزد من كسى است كه اطاعت من بيشتر
كند و از من ترسان تر باشد.
اى عيسى ! بيدار باش و نااميد از رحمت من مشو و مرا تسبيح بگو با آنها كه مرا تسبيح مى
گويند و به سخن طيب مرا به پاكى ياد كن .
اى عيسى ! چگونه كافر مى شوند بندگان به من و
حال آنكه همه در تحت قدرت منند و در زمين من مى گردند و جاهلند به نعمتهاى من و دوستى
با دشمن من مى كنند و چنين هلاك مى شوند كافران
اى عيسى ! بدرستى كه دنيا زندانى است بدبو، و زينت يافته است در اين زندان براى
مردم چيزى چند كه جباران براى آنها يكديگر را مى كشند، زنهار كه ترك كن دنيا را كه
هر نعمت او زايل مى شود و نعيم آن نيست مگر اندكى .
اى عيسى ! مرا طلب كن در وقتى كه به جامه خواب مى روى كه در آن وقت نيز مرا مى
يابى ، و مرا بخوان در حالتى كه مرا دوست دارى كه من شنواترين شنوندگانم و
مستجاب مى كنم دعاى دعا كنندگان را.
اى عيسى ! از من بترس و بندگان مرا از عقوبت من بترسان شايد كه دست كوتاه كنند از
آنچه مى كنند، و اگر هلاك شوند دانسته هلاك شوند.
اى عيسى ! از درنده مى ترسى و از مرگ مى ترسى ، پس ، از من كه اينها را آفريده ام
چرا نمى ترسى ؟!
اى عيسى ! پادشاهى مخصوص من است و در دست من است ، و منم پادشاه حقيقى ، اگر اطاعت من
كنى تو را داخل بهشت خود مى كنم در جوار صالحان
اى عيسى ! اگر من با تو در خشم باشم نفع نمى بخشد تو را راضى بودن هر كه از
تو راضى باشد، و اگر من از تو خشنود باشم ضرر نمى رساند به تو هر كه با تو
در غضب باشد.
اى عيسى ! مرا در پنهان ياد كن تا تو را به رحمتهاى خاص پنهان خود ياد كنم ، و مرا
آشكارا ياد كن تا تو را در مجمعى بهتر از آدميان در ملكوت اعلا ياد كنم .
اى عيسى ! مرا دعا كن مانند دعاى غرق شده كه او را فريادرسى نباشد.
اى عيسى ! سوگند دروغ مخور به من كه عرش من از غضب بر تو مى لرزد.
اى عيسى ! دنيا عمرش كوتاه است و آرزوهايش دراز است و نزد من خانه اى هست بهتر از آنچه
اهل دنيا جمع مى كنند.
اى عيسى ! بگو به ستمكاران بنى اسرائيل كه : چه خواهيد كرد در وقتى كه بيرون آورم
از براى شما نامه اى كه به راستى سخن گويد و ظاهر كند رازهائى را كه پنهان مى
كرديد و مشتمل باشد بر هر چه شما كرده ايد؟!
اى عيسى ! بگو به ستمكاران بنى اسرائيل كه : شسته ايد روهاى خود را به انواع
گناهان ، و به عيبها آلوده كرده ايد دلهاى خود را، آيا به من مغرور مى شويد يا بر من
جراءت مى كنيد؟! خود را براى اهل دنيا به بوهاى خوش خوشبو مى كنيد و اندرونهاى شما
نزد من مانند مردارهاى گنديده است كه گويا مردگانيد.
اى عيسى ! بگو به ايشان كه : ناخنهاى خود را قطع كنيد از كسب حرام ، و گوشهاى خود
را كر كنيد از شنيدن فحش و كلام قبيح ، و به دلهاى خود رو به من آوريد كه من
پاكيزگى و نيكوئى صورتهاى شما را نمى خواهم بلكه پاكى و نيكى دلهاى شما را
مى خواهم .
اى عيسى ! شاد شو به حسنه اى كه بكنى كه موجب خشنودى من است ، و گريه كن بر
گناه خود كه موجب غضب من است ، و آنچه نمى خواهى نسبت به تو بكنند با ديگرى آن را
مكن ، اگر بر جانب راست رويت طپانچه بزنند جانب چپ را پيش كن ، و تقرب جو بسوى من
به دوستى كردن با مردم تا توانى ، و از بيخردان و جاهلان رو بگردان و با ايشان
معارضه مكن .
اى عيسى ! ذليل باش براى آنها كه كارهاى نيك مى كنند و با ايشان شريك شو در نيكى
و گواه باش بر ايشان ، بگو به ستمكاران بنى
اسرائيل كه : اى دوستان بد و همنشينان بر بدى ! اگر ترك نكنيد
اعمال قبيحه خود را هر آينه شما را مسخ خواهم كرد به ميمون و خوك .
اى عيسى ! بگو به ظالمان بنى اسرائيل كه :
اهل حكمت و علم و عمل از ترس من مى گريند و شما هرزه مى گوئيد و مى خنديد با آن
گناهان كه داريد، آيا براتى از من به شما رسيده است ؟ يا نامه امانى از عذاب من در دست
داريد؟ يا دانسته متعرض عقوبت من مى شويد؟ پس بذات مقدس خود سوگند مى خورم كه
شما را به عذابى معذب گردانم كه مثلى و عبرتى باشد براى آيندگان ؛ پس بدرستى
كه تو را وصيت مى كنم اى پسر مريم بكر بتول ترك كرده دنيا به سيد پيغمبران و
دوست من از ميان ايشان احمد كه صاحب شتر سرخ است و صاحب روى نورانى كه نورش
جهان را روشن خواهد كرد، آن پاكدل شديد الغضب از براى من و صاحب حياى بسيار كريم ،
بدرستى كه او رحمت است براى عالميان و بهترين فرزندان آدم است نزد من در روز قيامت و
گرامى ترين گذشتگان است بر من و نزديكترين پيغمبران است بسوى من ، از عرب بهم
خواهد رسيد و بى خط و سواد با علوم اولين و آخرين مبعوث خواهد شد، و دين مرا در ميان
مردم جارى خواهد كرد و صبر خواهد كرد در بلاها و آزارها براى رضاى من و جهاد خواهد كرد
با مشركان به بدن خود براى حفظ دين من .
اى عيسى ! تو را امر مى كنم كه خبر دهى به آمدن او بنى
اسرائيل را و امر كنى ايشان را كه تصديق او بكنند و ايمان به او بياورند و پيروى و
يارى او بنمايند. (عيسى گفت : خدايا! او كيست ؟ فرمود: اى عيسى ! او را راضى كن تا از
تو راضى باشم ؛ عيسى گفت : خدايا! قبول كردم پس او كيست ؟ فرمود) (645) محمد
نام اوست و رسول من است بسوى كافه مردمان ، و منزلت او از همه كس به من نزديكتر است
و شفاعت او نزد من از شفاعت همه كس لازمتر است ، خوشا
حال آن پيغمبر و خوشا حال امت او اگر تا وقت مردن بر راه حق او درست بمانند، ستايش
خواهند كرد او را اهل زمين و استغفار خواهند كرد براى امت او
اهل آسمان ، و امين است بر رسالتهاى من و صاحب ميمنت است ، پاك است از اخلاق بد، معصوم
است از گناهان ، بهترين گذشتگان و آيندگان است نزد من ، و در آخر الزمان خواهد بود، و
چون او بيرون آيد آسمان بارانهاى رحمت بر زمين ريزد و زمين انواع نعمتها و زينتهاى خود
را بيرون آورد، و دست بر هر چيز بگذارد من در آن چيز بركت بگذارم ، زنان بسيار داشته
باشد و فرزندان كم داشته باشد، و در مكه ساكن گردد در جائى كه ابراهيم اساس
كعبه را گذاشت .
اى عيسى ! دين او سهل و آسان است ، قبله او كعبه است ، و او از گروه من است و من با اويم ،
پس خوشا حال او خوشا حال او، از براى اوست حوض كوثر و بهترين جاهاى بهشت عدن
زندگى كند گرامى ترين زندگيها و از دنيا بيرون رود با شهادت ، در قيامت او را
حوضى خواهند بود بزرگتر از ما بين مكه تا مطلع آفتاب از شراب ناب سر به مهر
بهشت ، و در دور آن حوض جامها باشد به عدد ستاره هاى آسمان و كوزه ها باشد به عدد
كلوخهاى زمين ، و در آن آب لذت جميع شرابها و ميوه هاى بهشت باشد و هر كه يك شربت
از آن بياشامد هرگز تشنه نشود، و او را مبعوث خواهم كرد بعد از مدتى كه ميان تو و او
فاصله اى شود، پنهان او با آشكار او و كردار او با گفتار او موافق باشد، امر نكند مردم
را به چيزى مگر آنكه اول آن را بجا آورد، دين او جهاد كردن باشد در دشوارى و آسانى و
منقاد او گردند اهل شهرها و براى او خاضع گردد پادشاه روم بر دين او و دين پدرش
ابراهيم ، در هنگام طعام خوردن نام خدا مى برد، به هر كه مى رسد سلام مى كند، و نماز
مى كند در هنگامى كه مردم در خوابند.
او را پنج نماز واجب هست در هر شبانه روزى ، كه
اول نماز او الله اكبر است و آخر نمازش سلام است ، در وقت هر نماز ندا كنند مردم را به
نماز كه نماز خوانند چنانچه در معركه جنگ مردم را براى جنگ ندا مى كنند، و قدمها را صف
مى كنند در نماز چنانچه ملائكه قدمهاى خود را صف مى كنند، و خاشع است براى من در
دل او و نور در سينه اوست و حق بر زبان اوست و او با حق است هر جا كه باشد، اصلش
يتيم است و مانند در يتيم از خلق ممتاز است ، مدتى در ميان قوم خود باشد كه قدر او را
نشناسند و مرتبه او را ندانند، ديده اش به خواب مى رود و دلش به خواب نمى رود، و
شفاعت كردن مخصوص اوست و زمان امت او به قيامت
متصل خواهد شد، چون امت با او بيعت كنند دست رحمت من بر بالاى دست ايشان است ، و هر كه
بيعت او را بشكند بر خود ستم كرده است ، و كسى كه وفا كند به بيعت او من وفا كنم
براى او به بهشت ، پس امر كن ستمكاران بنى
اسرائيل را كه نام او را از كتابهاى خود محو نكنند و صفت او را كه من در كتابهاى ايشان
فرستاده ام تحريف نكنند، سلام مرا به او برسانند بدرستى كه او را در قيامت مرتبه
عظيمى خواهد بود.
اى عيسى ! هر چه تو را به من نزديك مى گرداند تو را بر آن دلالت كردم ، و هر چه تو
را از من دور مى گرداند تو را از آن نهى كردم ، پس هر چه از براى خود بهتر مى دانى آن
را اختيار كن .
|