مرگ و شكايتها
وقتى مجرم از دنيا برود و اعمال ناشايسته خود را ببيند
قبل از آن كه او را دفن كنند از اعمال و كردار خود شكايت مى كند. اما متاءسفانه كسى شكايت
او را نمى شنود! اگر هم بشنود عبرت نخواهد گرفت و به زودى فراموش خواهد كرد.
وقتى روح از بدن انسان خارج شد، سه ندا از جانب آسمان مى شنود و آن نداها چنين است .
در اين جا سئوالى پيش آيد كه آيا پس از مرگ ، انسان يك باره وارد عالم قيامت مى شود و
كارش يكسره مى گردد؟ يا در فاصله مرگ و قيامت عالم ديگرى را طى مى كند و هنگامى
كه قيامت برپا شد وارد عالم آخرت مى گردد.
آنچه از آيات و روايات استفاده مى شود، آن است كه روح و جان هر انسانى با بدنش
آميخته شده است مانند آميخته شدن آتش با ذغال و گلاب با برگ
گل ، در ماهيت و حقيقت روح هرگز تغيير و نابودى پديد نمى آيد، آن چه از وجود انسان
تغيير مى يابد و مى ميرد جسم خاكى او است .
بعضى از آن كه دوران عمر انسان به پايان رسيد و روح از بدن جدا شد، عالم برزخ
شروع مى شود. روح داخل بدن مثال و برزخى مى شود و به فعاليت خود ادامه مى دهد،
بدن مثالى از لحاظ شكل و قيافه مانند بدن خاكى است . فرق آن با بدن خاكى اين است
كه بدن مثالى جسم و ماده نيست ، سنگينى ندارد، لطيف تر از هوا است ، چيزى مانع آن
نخواهد شد، هر نقطه اى كه قرار بگيرد همه چيز و همه جا را مى بيند، اين طرف و آن
طرف ديوار و راه دور و نزديك برايش تفاوتى ندارد، به يك چشم بر هم زدن همه جهان
را سير مى كند و در آسمان ها پرواز مى نمايد.
مؤ منانى كه از دنيا رحلت مى كنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى كه شبيه
صورت انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى ديگر.
همان طور كه ارواح مؤ منان به صورت انسان در مى آيند و به ديدن
اهل خود مى روند، ارواح كفار هم ، به صورت شياطين و ملكاتى كه در آنها بوده اند درد
مى آيند (مانند صورت سگ ، خوك ، ميمون ، مار، عقرب ، مورچه و غيره ) و در حجره هايى از
آتش منزل مى كنند و از خوراكى ها و آشاميدنى هاى
اهل آتش مى خورند و مى آشامند.(86)
وقتى انسان از دنيا رفت و روحش در قالب مثالى به خود صورت گرفت ، روح علاقه
خود را به كلى از بدن قطع نمى كند! روح انسان خواب علاقه خود را از بدن كم كرده و
بدن در حال خواب ، مقدارى سرد مى شود، ولى در
حال مرگ ، روح بيشتر علاقه خود را از بدن قطع مى كند و يك ارتباط ضعيفى باقى مى
ماند.
بايد توجه كرد كه بدن ميت داراى احترام است . از اين جهت بدن را نبايد در مزبله انداخت
يا در بيابان رها كرد، به خصوص بدن مؤ من را كه احترام آن لازم است ؛ زيرا احترام به
روح است .
به واسطه علاقه اى كه بين ارواح مؤ منان و بازماندگانشان وجود دارد آنها به ديدن
اهل و عيال خود مى آيند و با آنان ملاقات مى كنند؛ روح مؤ من با همان صورتى كه مصور
شده به دنيا نزول نموده . اقوام و ارحام و اهل بيت و افرادى را كه به آن ها علاقمند است
ملاقات كرده و از حالات و سرگذشت آنان اطلاع مى يابد.
بعد از آن كه روح انسان از بدن جدا شد و جسد بى جان او را
داخل قبر نمودند. روح ، جسد را فراموش نمى كند و گاه گاهى به ديدن آن مى آيد و
حالاتش را مشاهده مى كند، از وضع تاءسف بار آن حسرت مى خورد، گريه مى نمايد و
سخنانى با بدن مى گويد.
فته شد كه : ارواح با اهل دنيا ارتباط دارند، به ديدار و ملاقات
اهل و عيال خود مى آيند، كارهاى خوب و بد آنها را مشاهده مى كنند و از اعمالشان
خوشحال و ناراحت مى شوند.
لازم است بدانيم زيارت مردگان چيست ؟ مسلم است كه زيارت
اهل قبور به خصوص علماء و شهداء و مقربان درگاه خدا فوائد بسيارى دارد. از جمله :
براى اين كه متوجه شويم : زيارت اهل قبور بى فايده نيست و اثراتى دارد و حتى
اهل قبور خوشحال شده و بعضى اوقات از زائرين و ميهمانان خود پذيرايى كرده اند!
داستان يكى از علما كه ابتدا به زيارت اهل قبور معتقد نبود و بعدا معتقد شده بود را
نقل مى كنيم :
در تعريف ((برزخ )) چنين گفته اند: فاصله بين دو چيز را ((برزخ )) مى گويند:
مانند پرده اى كه بين زن ها و مردها زده شود، ديوار بين دو خانه ، مرز بين دو ملك ،
فاصله بين دو نهر آب يا دو دريا، كسى كه بين دو نفر واقع مى شود كه با هم نزاع
نكنند، همه اين ها را ((برزخ )) مى نامند.
يكى از مشكلات بسيار مهم دانشمندان ، اثبات برزخ و
قبول زنده شدن در قبر است . و اين كه آيا برزخ چيست و كجا واقع است ؟ آيا مرگ تنهاست
يا يك حيات و زندگى مخصوص و مرموز؟ آيا برزخ براى همه افراد جهان است يا
اشخاص مخصوص ؟ آيا در برزخ چه مى گذرد و چه قضايايى واقع مى شود؟ آيا
زندگى كردن و روزى خوردن در آن جا به چه صورت است ؟
ابتدا آيات را نقل مى كنم و سپس آنها را بررسى مى نمايم . آياتى كه در اين باره
نازل شده است از اين قرارند:
1- شهيدان در راه حق پس از كشته شدن زنده اند و زنده بودن آنان به گونه اى است كه
براى او مشخص نيست .
|