كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2

نفرين بر همسايه دشمن و مردم آزار

نفرين بر همسايه دشمن و مردم آزار  اسحاق بن عمار مى گويد: (همسايه مخالف مذهب تشيع و مردم آزار و بى شرم داشتم ) به حضور امام صادق (ع ) رفتم : شكايت كردم و گفتم : (گرفتار چنين همسايه بدى شده ام چه كنم ؟) امام صادق : او را نفرين كن . اسحاق مى گويد: در مورد همسايه …

ادامه نوشته »

آزار به همسايه ، دليل بى ايمانى است

آزار به همسايه ، دليل بى ايمانى است   عمروبن عكرمه مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رفتم و عرض كردم : (همسايه اى دارم مرا اذيت مى كند). امام فرمود: (با او رفتار پر مهر داشته باش ). عمروبن مكرمه گفت : (خداوند او را نيامرزد)، عمرو مى گويد: وقتى اين را گفتم ، امام صادق (ع …

ادامه نوشته »

مطلوب نمودن پا روى ران نهادن هنگام نشستن

مطلوب نمودن پا روى ران نهادن هنگام نشستن   ابو حمزه ثمالى مى گويد: ديدم امام سجاد(ع ) نشسته و يكى از پاهاى خود را بر ران ديگرى نهاده است ، عرض كردم : (مردم مى گويند: اين گونه نشستن ، نشستن پروردگار است ). امام سجاد(ع ) فرمود: (اين گونه نشستن براى آن بود كه من خسته و دلتنگ …

ادامه نوشته »

احترام پيامبر(ص ) به بزرگ قوم

احترام پيامبر(ص ) به بزرگ قوم   عدى بن حاتم (كه از بزرگان قوم طى بود) به حضور رسول خدا(ص ) آمد، پيامبر(ص ) او را به خانه خود برد، و در آن خانه جز يك قطعه حصير و يك بالشى از پوست ، چيز ديگرى وجود نداشت ، رسول خدا(ص ) آنها را ببر (عدى ) در زمين گسترانيد، …

ادامه نوشته »

نهى از خوددارى در برابر احترام ميزبان

نهى از خوددارى در برابر احترام ميزبان   دو نفر مرد در حضور امير مؤ منان على (ع ) آمدند، آن حضرت ، براى هر كدام از آنها، تشكى انداخت ، يكى از آنها روى آن نشست ، ولى ديگرى از نشستن روى آن خوددارى كرد. امام على (ع ) به او فرمود: بر آن بنشين ، فانه لايابى الكرامة …

ادامه نوشته »

باطن زشت ناسزاگوئى

باطن زشت ناسزاگوئى   عصر پيامبر(ص ) بود، عايشه در محضر آن حضرت بود، سه نفر يهودى پشت سر هم ، به پيش آمدند و به پيامبر(ص ) گفتند السام عليكم (سام به معنى مرگ است ، و معلوم شد كه هر سه نفر يهودى ، توطئه كرده اند كه با همين تعبير سلام كنند، تا هم تحيت اسلامى را …

ادامه نوشته »

پير مرد عاقبت به خير

پير مرد عاقبت به خير  عصر امام صادق (ع ) بود، يكى از شاگردان او به نام (معاوية بن وهب ) مى گويد: ما براى انجام حج به سوى مكه رفتيم ، و همراه ما پيرمردى خداپرست و اهل عبادت بود، ولى شيعه نبود و نماز خود را در سفر (طبق فتواى اهل تسنن ) تمام مى خواند، برادر زاده …

ادامه نوشته »

تقاضاهاى آدم (ع ) و اعطاى امتياز به او

تقاضاهاى آدم (ع ) و اعطاى امتياز به او  (هنگامى كه شيطان آزاد شد كه در دنيا باقى بماند، چون از ناحيه حضرت آدم (ع ) (به خاطر سجده نكردن او) از درگاه خدا رانده شد، تمام دشمنى و كينه خود را متوجه آدم كرد، و مانند خون در رگهاى انسان ، تسلط يافت تا او را گمراه كند، آدم …

ادامه نوشته »

يارى طلبى دانيال از خدا براى ترك گناه

يارى طلبى دانيال از خدا براى ترك گناه   حضرت دانيال از پيامبران بنى اسرائيل بود، و در عصر حضرت داود مى زيست خداوند به حضرت داود(ع ) وحى كرد: نزد بنده ام دانيال برو و به او از قول من بگو: (يك بار گناه (ترك اولى ) كردى ، تو را بخشيدم ، باز گناه كردى ، تو را …

ادامه نوشته »

مراقبت در برابر هجوم خطرناك شيطان

مراقبت در برابر هجوم خطرناك شيطان   يكى از مسلمانان به حضور پيامبر(ص ) آمد و گفت : (هلاك شدم !). پيامبر(ص ) به او فرمود: (آن خبيث (شيطان ) نزد تو آمد و گفت : (چه كسى تو را آفريد؟)، در پاسخ گفتى : (خدا)، او به تو گفت : (خدا را چه كسى آفريد؟) آن مرد مسلمان عرض …

ادامه نوشته »