كتاب : داستانهاى عارفانه

درمان دمل و زخم متوكّل

سيماى امام جواد (ع ) درمان دمل و زخم متوكّل شيخ مفيد مى گويد: ((ابوالقاسم ، جعفر بن محمد، برايم نقل كرد: متوكل بر اثر دمل و زخم بزرگ و عميقى بيمار شد و در شرف مرگ بود واحدى جراءت نداشت دست به زخمش بزند. مادرش نذر نمود كه اگر شفا يابد، مال بسيارى به ابوالحسن ، على بن محمد …

ادامه نوشته »

قسم به سر معروف

قسم به سر معروف بعضى از دريانوردان در نزد ((معروف )) از طوفان و آشوب دريا شكايت كردند، ((معروف )) به آنان گفت : هرگاه دريا آشوب شد او را به سر ((معروف )) سوگند دهيد، آرام مى شود، به دستور عمل كردند و بهره مند شدند، امام عليه السلام به معروف فرمود: اين مقام را از كجا به دست …

ادامه نوشته »

خوشه انگور

خوشه انگور ماءمون خليفه باغبانى داشت كه باغ انگور او را رونق دادى ، و گوش تاكها را به خوشه هاى انگور گوشوارهاى لعل نهادى ، هميشه امام رضا عليه السلام پيش ‍ باغبان رفته ، زنهار و الف زنهار اين خوشه انگور كه در اين تاك است مفروش ، و ثمن آن را مگير، كه نصيب من خواهد بود، …

ادامه نوشته »

نرم گشتن بندهاى آهن

سيماى امام رضا (ع ) نرم گشتن بندهاى آهن يكى از محبّان امام رضا عليه السلام را بعد از شهادت وى حبس نمودند، و زنجير گران بر گردن و پايش نهادند، و او را در خانه اى كه حبس نموده بودند آتش زدند، كه دايم مناقب امام گفتى ، و دُرهاى مدح اولاد رسول سفتى ، بعد از امر سوختن …

ادامه نوشته »

درجه خوف و خشيت امام صادق (ع )

درجه خوف و خشيت امام صادق (ع ) در خصال صدوق است كه مالك بن انس مى گويد: ((نزد صادق ، جعفر بن محمد عليه السلام مى رفتم و ايشان برايم بالشى مى گذاشت و برايم ارزشى قايل بود و مى فرمود: اى مالك ! من تو را دوست دارم . من نيز از اين موضوع خوشحال بودم و خداى …

ادامه نوشته »

رنج در طلب معيشت

سيماى امام صادق (ع ) رنج در طلب معيشت ابوعمرو شيبانى گويد: امام صادق عليه السلام را ديدم كه بيلى در دست داشت و جامه اى درشت در بر. در باغى كه از آن حضرتش بود به كار بود و عرق از پشت وى مى چكيد، گفتم : فداى تو گردم بيل به من ده تا كفايتت كنم ، گفت …

ادامه نوشته »

جابر در مرتبه صبر، امام باقر عليه السلام در مرتبه رضا

سيماى امام باقر عليه السلام جابر در مرتبه صبر، امام باقر عليه السلام در مرتبه رضا آورده اند كه جابر بن عبدالله انصارى كه يكى از اكابر صحابه بود در آخر عمر به ضعف پيرى و عجز مبتلا شده بود. محمد بن على بن الحسين عليه السلام المعروف بالباقر به عيادت او رفت و او را از حالش سؤ ال …

ادامه نوشته »

عبور از سرزمين كربلا

عبور از سرزمين كربلا چون امام على عليه السلام همراه اصحابش از كربلا عبور كرد، ديدگانش پر از اشك شد و فرمود: ((در اين جا مركب خود را بندند و فرود آيند و در اين جا رحال و توشه خود را بر زمين نهند، و در اين جا خونشان ريخته شود، خوشا به حال آن خاكى كه خون عاشقان بر …

ادامه نوشته »

حرمت محرم

سيماى امام حسين عليه السلام حرمت محرم ثقه جليل ريّان بن شبيب گفت : در روز اول محرم بر امام ابى الحسن رضا عليه السلام وارد شدم ، به من فرمود: اى پسر شبيب آيا روزه دارى ؟ گفتم : نه . گفت : اين روز روزى است كه زكرياى پيامبر در آن پروردگار خود را خواند و گفت : …

ادامه نوشته »

ثواب پاسخ به مسائل

ثواب پاسخ به مسائل زنى خدمت حضرت صديقه عليهاالسلام رسيد و سؤ الى كرد جواب شنيد تا ده سؤ ال ، خجلت كشيد، عرض كرد: بر شما مشقت نباشد، فرمود: اگر كسى اجير شود كه بارى را به سطحى ببرد به صد هزار دينار آيا بر او سنگين است ؟ عرض كرد: نه ، فرمود: من اجير شده ام براى …

ادامه نوشته »