کتاب: داستانهاي شگفت

زنده شدن پس از مرگ و نيز از همان مرحوم

6 – زنده شدن پس از مرگ و نيز از همان مرحوم آقاميرزا محمود شنيدم كه فرمود در نجف اشرف مرحوم آقا شيخ محمد حسين قمشه اى كه از فضلا و تلاميذ مرحوم سيد مرتضى كشميرى بود مشهور شده بود كه ((از گور گريخته )) و سبب اين شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنيدم اين بود كه ايشان در …

ادامه نوشته »

نصيب شدن طىّ اْلاَرْض فاضل محقق جناب آقاى

5 – نصيب شدن طىّ اْلاَرْض فاضل محقق جناب آقاى ميزرا محمود مجتهد شيرازى ، نزيل سامره – رحمة اللّه عليه – نقل فرمود از مرحوم حاج سيد محمد على رشتى كه غالب عمرش را در رياضات شرعى و مجاهدات نفسانيه گذرانيده بود در اوقاتى كه در مدرسه حاج قوام نجف ، طلبه و مشغول تحصيل علم بودم در بين …

ادامه نوشته »

جنابت ، پليدى معنوى است آقاى رضوى ف

4 – جنابت ، پليدى معنوى استآقاى رضوى فرمودند كه مرحوم بيدآبادى سابق الذكر، به قصد تشرف به مدينه منوره از طريق بوشهر به شيراز تشريف آوردند و قريب دو ماه در اين شهر توقف فرمودند و در منزل آقاى على اكبر مغازه اى ميهمان بودند و در همان منزل براى اقامه نماز جماعت و درك فيض حضورشان هر سه …

ادامه نوشته »

تلاوت قرآن هنگام مرگ چون در داستان

3 – تلاوت قرآن هنگام مرگ چون در داستان يكم از مرض موت ميرزاى محلاتى ذكرى شد، جنابت پليدى معنوى است دوست داشتم داستان موت ايشان را نيز نقل كنم . مرحوم حاج ميرزا اسماعيل كازرونى مى فرمود: در ساعت احتضار، ميرزاى محلاتى شروع فرمود به تلاوت آيات آخر سوره حشر و مكرر خواند تا مرتبه آخر در وسط آيه …

ادامه نوشته »

اجل حتمى علاج ندارد از مرحوم حاج

2 – اجل حتمى علاج ندارد از مرحوم حاج غلامحسين مشهور به تنباكو فروش ، شنيدم كه گفت از مرحوم آقاى حاج شيخ محمد جعفر محلاتى شنيدم كه فرمود هنگام مرض مرحوم حجة الاسلام شيرازى ، حاج ميرزا محمد حسن ، عده اى از بزرگان علما، اطراف بسترشان بودند و مى گفتند در هريك از مشاهد مشرفه مخصوصا در حرم …

ادامه نوشته »

صدقه مرگ را به تاءخير مى اندازد

1 – صدقه مرگ را به تاءخير مى اندازد از ((آقاى سيد محمد رضوى ))(9) شنيدم كه فرمودند زمانى كه مرض سختى عارض ‍ دائى بزرگوارشان مرحوم آقاى ميرزا ابراهيم محلاتى شد، به طورى كه اطبا از معالجه ايشان اظهار ياءس كردند، امر فرمودند كه مرضشان را به عالم ربانى مرحوم ((حاج شيخ محمد جواد بيدآبادى )) كه مورد علاقه …

ادامه نوشته »

اندرز از سرگذشت ديگران بر صاحبان خرد،

اندرز از سرگذشت ديگران (لَقَدْ كانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُولِى اْلاَلْبابِ)(1) بر صاحبان خرد، پوشيده نيست كه طبع انسانى را به داستان و سرگذشت ديگران رغبتى بسزاست و از شنيدن و خواندن قصه ها لذتى وافر مى برد، از اينرو در سابق بازار قصه گويى رونقى داشته و شغل رسمى بوده و در اين دوره هم بيشتر نشريات و مطبوعات …

ادامه نوشته »