نيست . حيوان صرفا دارای غرايزی است كه او را به طبيعت و زندگی مادی
مربوط میكند ، ولی انسان - آنچنانكه قبلا هم گفتيم - دارای غرايزی است كه
با حسابهای اين جهان جور نمیآيد ، يعنی در سطحی بالاتر است ، در سطح
جاويدانی و جاودانگی است .
انسان دارای انگيزه های عالی اخلاقی ، علمی ، ذوقی ، مذهبی و الهی است
و بسياری از كارهای خويش را تحت تاثير آن انگيزهها انجام میدهد و
احيانا زندگی طبيعی و مادی و حيوانی خود را فدای هدفهای عالی و انسانی
خود میكند . انسان به تعبير قرآن نظام عملی خويش را بر اساس " ايمان و
عمل صالح " قرار میدهد و در اين نظام عملی خواهان حيات جاويد و خشنودی
خداوند است . در انسان ، هم انديشه عظيم جاويدانی هست و هم آرزوی آن و
هم غرايزی كه به آن سو او را سوق دهد .
همه اينها حكايت دارد از نوعی استعداد و قابليت برای جاويدان ماندن .
به عبارت ديگر ، همه اينها حكايت دارد از تجرد و غير مادی بودن روح
آدمی . همه اينها انسان را در اين جهان در حكم جنينی قرار میدهد كه در
رحم مادر با يك سلسله تجهيزات از قبيل جهاز تنفسی ، گردش خون ، دستگاه
عصبی ، جهاز باصره و سامعه و جهاز تناسلی مجهز میشود كه صرفا با حيات
دنيای بعد از رحم جور میآيد و اما با حساب رحم و زندگی موقت و نه ماهه
رحم جور نمیآيد .
درست است كه انسان در زندگی اين دنيا از نظام ايمان و عمل صالح بهره
میگيرد ، ولی اين بهره گيريها بالتبع است . نظام ايمان و عمل صالح در
حكم بذری است كه تنها در يك حيات
|