می‏گيرد ، يعنی از جنس عالمی ديگر می‏شود كه عالم ماورای طبيعت است . با
مرگ ، روح يا نفس به نشئه‏ای كه از سنخ و نشئه روح است منتقل می‏شود و
به تعبير ديگر ، هنگام مرگ ، آن حقيقت مافوق مادی بازستانده و تحويل‏
گرفته می‏شود .
قرآن كريم در برخی آيات ديگر كه درباره خلقت انسان بحث كرده و مربوط
به معاد و حيات اخروی نيست ، اين مطلب را گوشزد كرده كه در انسان‏
حقيقتی هست از جنس و سنخ ماورای جنس آب و گل . درباره آدم اول می‏گويد
:
« و نفخت فيه من روحی »( 1 ) .
از روح خود در او دميدم .
مساله روح و نفس و بقای روح پس از مرگ از امهات معارف اسلامی است‏
. نيمی از معارف اصيل غير قابل انكار اسلامی بر اصالت روح و استقلال آن‏
از بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است ، همچنانكه انسانيت و ارزشهای‏
واقعی انسانی بر اين حقيقت استوار است و بدون آن ، همه آنها موهوم محض‏
است .
تمام آياتی كه صريحا زندگی بلافاصله پس از مرگ را بيان می‏كنند كه‏
نمونه‏هايی از آنها در اينجا آورده و می‏آوريم دليل است كه قرآن روح را
واقعيتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن می‏داند .
برخی می‏پندارند كه از نظر قرآن ، روح و نفسی در كار نيست ، انسان با
مردن پايان می‏پذيرد ، يعنی پس از مرگ شعور و

پاورقی :
. 1 حجر / 29 ، و . . .