بهار زنده می‏گردند مورد استناد قرار می‏دهد ، می‏گويد همان طور كه مكرر در
طول عمر خود مشاهده می‏كنيد كه زمين پس از طراوت و حيات و شادابی به‏
سوی مردگی و افسردگی می‏رود و بار ديگر با تغيير فصل شرايط عوض می‏شود و
زمين و درختان و گياهان حيات خود را از سر می‏گيرند ، در نظام كل جهان ،
جهان رو به خاموشی و سردی و افسردگی خواهد رفت ، خورشيد و ستارگان همه‏
متلاشی و پراكنده خواهند شد ، تمام جهان يكسره می‏ميرد ، اما اين مردن‏
هميشگی نيست ، بار ديگر همه موجودات جهان زندگی را در وضعی ديگر و با
كيفيتی ديگر از سر می‏گيرند .
توضيح آنكه ما انسانها اكنون در روی زمينی زندگی می‏كنيم كه در ظرف‏
سيصد و شصت و پنج روز يك دوره موت و حيات را طی می‏كند و چون عمر ما
معمولا پنجاه و شصت و احيانا تا صد سال و يا بيشتر ادامه می‏يابد ، ده‏ها
بار اين نظام موت و حيات را مشاهده می‏كنيم و از اين رو از اينكه زمين‏
می‏ميرد و حيات خويش را از سر می‏گيرد تعجب نمی‏كنيم ، اما اگر فرض كنيم‏
كه عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه - آنچنانكه بعضی حشرات‏
چنين‏اند - و فرض كنيم كه سواد و خواندن هم نمی‏دانستيم و از طريق نوشته‏
به تاريخ زمين و گردشهای سالانه‏اش آگاه نبوديم ، در آن صورت چون خود ما
شاهد و ناظر موت زمين و تجديد حيات آن نبوديم هرگز باور نمی‏كرديم كه‏
زمين مرده بار ديگر زنده شود . مسلما برای يك پشه كه در بهار پديد می‏آيد
و در پاييز و زمستان می‏ميرد تصور تجديد حيات يك باغ غير قابل تصور است‏
.
آيا كرمی كه در يك درخت و پشه‏ای كه در يك باغ