. 3 « الله يتوفی الانفس حين موتها و التی لم تمت فی منامها فيمسك‏
التی قضی عليها الموت و يرسل الاخری الی اجل مسمی ان فی ذلك لايات لقوم‏
يتفكرون »( 1 ) .
خداوند نفوس را در حين موت ، و آن كه نمرده است ، در حين خواب ، به‏
تمام و كمال دريافت می‏كند ، پس آن كس را كه مقرر شده است بميرد نگه‏
می‏دارد و ديگری را تا مدت معينی باز می‏فرستد .
اين آيه شباهت و سنخيت خواب و مرگ - و ضمنا شباهت و سنخيت بيداری‏
و بعث اخروی - را بيان می‏كند . خواب ، مرگ ضعيف و كوچك است و مرگ‏
، خواب شديد و بزرگ ، و در هر دو مرحله روح و نفس انسان از نشئه‏ای به‏
نشئه ديگر انتقال می‏يابد با اين تفاوت كه در حين خواب ، انسان غالبا
توجه ندارد و هنگامی كه بيدار می‏شود نمی‏داند كه در حقيقت از سفری‏
بازگشته است ، بر خلاف حالت مرگ كه همه چيز بر او روشن است .
از مجموع اين سه آيه كاملا می‏توان فهميد كه ماهيت مرگ از نظر قرآن‏
نيستی و نابودی و تمام شدن نيست ، بلكه انتقال از نشئه‏ای به نشئه ديگر
است . ضمنا ماهيت خواب از نظر قرآن نيز روشن شد ، معلوم شد كه خواب‏
هر چند از نظر جسمی و ظاهری تعطيل قوای طبيعت است ، ولی از نظر روحی و
نفسی نوعی گريز و رجوع به باطن و ملكوت است . مساله خواب نيز مانند
مساله مرگ از نظر علم از مجهولات است . آنچه علم در اين زمينه می‏شناسد
قسمتی از جريانات جسمانی است كه در قلمرو بدن صورت می‏گيرد .

پاورقی :
. 1 زمر / . 42