بت غم عشق تو تا يار دل زار من است
|
بهتر از خلد برين گوشه بيت الحزن است
|
نه غم حُور و نه انديشه جنّت دارم
|
از زمانى كه مرا بر سر كويت وطن است
|
قصّه عشق من و حُسن تو اى مايه ناز
|
نقل هر مجلس و زينتْ دِه هر انجمن است
|
بعد از اين ياد، كس از ليلى و مجنون نكند
|
حُسْن اگر حُسْن تو و عشق اگر عشق من است
|
توئى آن يوسف ثانى كه ز يك جلوه حُسن
|
محو ديدار تو صد يوسف گل پيرهن است
|
از پى ديدن رخسار تو موساى كليم
|
سال ها بر سر كويت به عصا تكيه زن است
|
آدم و نوح و سليمان و مسيحا و خليل
|
همه را مِهر ولاى تو به گردن رسن است
|
خلق گويند به من ، دلبر و معشوق تو كيست
|
كه تو را در غم او اين همه رنج و مِحَن است
|
چه بگويم كه نم از يم نتوان گفت كه آن ماه جبين
|
سرو سيمين بدن و خسرو شيرين سخن است
|
ثمر باغ رسالت ، گهر بحر وجود
|
والى مُلك ولايت ، ولىّ مؤ تمن است
|
اوّلين سبط و دوّم حجّت و سيّم سالار
|
چارمين عصمت حقّ و يكى از پنج تن است
|
نام ناميّش حسن ، خلق گراميّش حسن
|
پاى تا فرق حسن ، بلكه حسن در حسن است
|
روى حسن موى حسن بوى حسن خوى حسن
|
يك جهان جوهر حُسن است كه در يك بدن است (62)
|
چهل حديث گهربار منتخب
قالَ الا مامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عليه الصلوة السّلام :
1 - مَنْ عَبَدَاللّهَ، عبَّدَاللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْءٍ.(63)
ترجمه :
فرمود: هر كسى كه خداوند را عبادت و اطاعت كند، خداى
متعال همه چيزها را مطيع او گرداند.
2 - قالَ عليه السلام : وَنَحْنُ رَيْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَسَيِّدا شَبابِ اءهْلِ الْجَنّةِ، فَلَعَنَ
اللّهُ مَنْ يَتَقَدَّمُ، اَوْ يُقَدِّمُ عَلَيْنا اَحَدا.(64)
ترجمه :
ه دنباله وصيّتش در حضور جمعى از اءصحاب فرمود: و ما دو نفر - يعنى حضرت و
برادرش امام حسين عليهما السلام - ريحانه رسول اللّه صلى الله عليه و آله و دو سرور
جوانان اهل بهشت هستيم ، پس خدا لعنت كند كسى را كه بر ما پيشقدم شود يا ديگرى را بر
ما مقدّم دارد.
3 - قالَ عليه السلام : وَ إ نّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم ، كَما يُساقِطُ الرّيحُ
الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.(65)
ترجمه :
فرمود: همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بيت رسول اللّه صلى الله عليه و آله ) سبب
ريزش گناهان - از نامه اعمال - مى شود، همان طورى كه وزش باد، برگ درختان را مى
ريزد.
4 - قالَ عليه السلام : لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْ مْسِ لَمْ يَسبِقْهُ الاْ وَّلُونَ، وَلا يُدْرِكُهُ
اءَلاَّْخِرُونَ.(66)
ترجمه :
پس از شهادت پدرش اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام ، در جمع اصحاب فرمود:
شخصى از ميان شماها رفت كه در گذشته مانند او نيامده است ، و كسى در آينده نمى
تواند هم تراز او قرار گيرد.
5 - قالَ عليه السلام : مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ كانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إ مّا مُعَجَّلةٌ وَإ مّا مُؤ
جَلَّةٌ.(67)
ترجمه :
فرمود: كسى كه قرآن را - با دقّت - قرائت نمايد، در پايان آن - اگر مصلحت باشد -
دعايش سريع مستجاب خواهد شد - و اگر مصلحت نباشد - در آينده مستجاب مى گردد.
6 - قالَ عليه السلام : إ نّ هذَا الْقُرْآنَ فيهِ مَصابيحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.(68)
ترجمه :
فرمود: همانا در اين قرآن چراغ هاى هدايت به سوى نور و سعادت موجود است و اين قرآن
شفاى دل ها و سينه ها است .
7 - قالَ عليه السلام : مَنَ صَلّى ، فَجَلَسَ فى مُصَلاّه إ لى طُلُوعِ الشّمسِ كانَ لَهُ سَتْرا
مِنَ النّارِ.(69)
ترجمه :
فرمود: هر كه نماز - صبح - را به خواند و در جايگاه خود بنشيند تا خورشيد طلوع كند،
برايش پوششى از آتش خواهد بود.
8 - قالَ عليه السلام :إ نَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ، فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ
بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.(70)
ترجمه :
فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد.
پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از يكديگر سبقت خواهند
گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمايند.
9 - قالَ عليه السلام : مَنْ اءدامَ الاْ خْتِلافَ إ لَى الْمَسْجِدِ اءصابَ إ حْدى ثَمانٍ: آيَةً مُحْكَمَةً،
اءَخاً مُسْتَفادا، وَعِلْما مُسْتَطْرَفا، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً، وَكَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى ، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ
الرَّدى ، وَتَرْكَ الذُّنُوبِ حَياءً اَوْ خَشْيَةً.(71)
ترجمه :
ت - خود را در مسجد قرار دهد يكى از هشت فايده شاملش مى گردد: برهان ونشانه اى -
براى معرفت -، دوست و برادرى سودمند، دانش واطلاعاتى جامع ، رحمت و محبّت عمومى ،
سخن و مطلبى كه او را هدايت گر باشد، - توفيق إ جبارى - در ترك گناه به جهت شرم
از مردم و يا به جهت ترس از عقاب .
10 - قالَ عليه السلام : مَنْ أ كْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ اءطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ
ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّيادَةِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلايَةٌ لِما يَعْلَمُ، وَ إ فادَةٌ لِما
تَعَلَّمَ.(72)
ترجمه :
فرمود: هر كه با علماء بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن
خواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مى يابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و
به سادگى مى تواند ديگران را هدايت نمايد.
11 - قالَ عليه السلام : تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإ نْ لَمْ تَسْتَطيعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ
فى بُيُوتِكُمْ.(73)
ترجمه :
فرمود: علم و دانش را - از هر طريقى - فرا گيريد، و چنانچه نتوانستيد آنرا در حافظه
خود نگه داريد، ثبت كنيد و بنويسيد و در منازل خود - در جاى مطمئن - قرار دهيد.
12 - قالَ عليه السلام : مَنْ عَرَفَ اللّهَ اءحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْيا زَهِدَ فيها.(74)
ترجمه :
فرمود: هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسى كه دنيا را بشناسد
آن را رها خواهد كرد.
13 - قالَ عليه السلام : هَلاكُ الْمَرْءِ فى ثَلاثٍ: اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ؛ فَالْكِبْرُ
هَلاكُ الدّينِ،، وَبِهِ لُعِنَ إ بْليسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ. وَالْحَسَدُ
رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ.(75)
ترجمه :
هلاكت و نابودى دين و ايمان هر شخص در سه چيز است : تكبّر، حرص ، حسد.
تكبّر سبب نابودى دين و ايمان شخص مى باشد و به وسيله تكبّر شيطان - با آن همه
عبادت ملعون گرديد.
حرص و طمع دشمن شخصيّت انسان است ، همان طورى كه حضرت آدم عليه السلام به
وسيله آن از بهشت خارج شد.
حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است و به همان جهت
قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند.
14 - قالَ عليه السلام : بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ اءرْبَعُ اءصابِع ، ما رَاءَيْتَ بَعَيْنِكَ فَهُوَ
الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِاءُذُنَيْكَ باطِلاً كَثيرا.(76)
ترجمه :
فرمود: بين حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است ، آنچه كه را با چشم خود ببينى حقّ است ؛
و آنچه را شنيدى يا آن كه برايت نقل كنند چه بسا
باطل باشد.
15 - قالَ عليه السلام : اءلْعارُ اءهْوَنُ مِنَ النّارِ.(77)
ترجمه :
فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسان تر است از معصيت و گناهى كه موجب
آتش جهنّم شود.
16 - قالَ عليه السلام : إ ذا لَقى اءحَدُكُمْ اءخاهُ فَلْيُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ
جَبْهَتِهِ.(78)
ترجمه :
فرمود: وقتى انسان برادر مؤ من - و دوست - خود را ملاقات نمود، بايد پيشانى و سجده
گاه او را ببوسد.
17 - قالَ عليه السلام : إ نَّ اللّهَ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثا، وَلَيْسَ بِتارِكِكُمْ سُدًى ، كَتَبَ
آجالَكُمْ، وَقَسَّمَ بَيْنَكُمْ مَعائِشَكُمْ، لِيَعْرِفَ كُلُّ ذى لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، واءنَّ ماقَدَرَ لَهُ اءصابَهُ،
وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ يُصيبَهُ.(79)
ترجمه :
فرمود: خداوند شما انسان ها را بيهوده و بدون غرض نيافريده و شما را آزاد، رها نكرده
است .
لحظات آخر عمر هر يك معيّن و ثبت مى باشد، نيازمندى ها و روزى هركس سهميّه بندى و
تقسيم شده است تا آن كه موقعيّت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته گردد.
18 - قالَ عليه السلام : مَنَ لَبِسَ ثَوْبَ الشُّهْرَةِ، كَساهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَوْبا مِنَ
النّارِ.(80)
ترجمه :
فرمود: هركس لباس شهرت - و انگشت نما، از جهت رنگ ، دوخت ، مد و ... - بپوشد، روز
قيامت خداوند، او را لباس آتشين خواهد پوشاند.
19 - سُئِلَ عليه السلام : عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ اءنْ يَرىَ الرَّجُلُ ما اءنْفَقَهُ تَلَفا، وَما
اءمْسَكَهُ شَرَفا.(81)
ترجمه :
از حضرت پيرامون بخل سؤ ال شد؟ در جواب فرمود:
معناى آن چنين است كه انسان آنچه را به ديگرى كمك و انفاق كند فكر نمايد كه از دست
داده و تلف شده است و آنچه را ذخيره كرده و نگه داشته است
خيال كند برايش باقى مى ماند و موجب شخصيّت و شرافت او خواهد بود.
20 - قالَ عليه السلام : تَرْكُ الزِّنا، وَكَنْسُ الْفِناء، وَغَسْلُ الاْ ناء مَجْلَبَةٌ
لِلْغِناء:(82)
ترجمه :
فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت كردن راهرو و درب
منزل ، و شستن ظروف سبب رفاه و بى نيازى مى گردد.
21 - قالَ عليه السلام :السِّياسَةُ اءنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّهِ، وَحُقُوقَ الاْ حْياءِ، وَحُقُوقَ الاْ
مْواتِ.(83)
ترجمه :
فرمود: - مفهوم و معناى - سياست آن است كه حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق
مردگان را رعايت كنى .
22 - قالَ عليه السلام : ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إ لاّ هُدُوا إ لى رُشْدِهِمْ.(84)
ترجمه :
فرمود: هيچ گروهى در كارهاى - اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و ... - با
يكديگر مشورت نكرده اند مگر آن كه به رشد فكرى و عملى و... رسيده اند.
23 - قالَ عليه السلام : اَلْخَيْرُ الَذّى لا شَرَّفيهِ: اءلشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَةِ، وَالصّبْرُ عَلَى
النّازِلَةِ.(85)
ترجمه :
فرمود: آن خوبى كه شرّ و آفتى در آن نباشد شكر در
مقابل نعمت ها و صبر و شكيبائى در برابر سختى ها است .
24 - قالَ عليه السلام : يَابْنَ آدَمٍ، لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ
مِمّا فى يَدَيْكَ لِما بَيْنَ يَدَيْكَ.(86)
ترجمه :
فرمود: اى فرزند آدم از موقعى كه به دنيا آمده اى در
حال گذراندن عمرت هستى ، پس از آنچه دارى براى آينده ات (قبر و قيامت ) ذخيره نما.
25 - قالَ عليه السلام : إ نَّ مَنْ خَوَفَّكَ حَتّى تَبْلُغَ الاْ مْنَ، خَيْرٌ مِمَّنْ يُؤْمِنْكَ حَتّى
تَلْتَقِى الْخَوْفَ.(87)
ترجمه :
فرمود: همانا كسى تو را - در برابر عيب ها و كم بودها - هشدار دهد تا آگاه و بيدار
شوى ، بهتر است از آن كسى كه فقط تو را تعريف و تمجيد كند تا بر عيب هايت افزوده
گردد.
26 - قالَ عليه السلام : القَريبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَإ نْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعيدُ مَنْ باعَدَتْهُ
الْمَوَدَّةُ وَإ نْ قَرُبُ نَسَبُهُ.(88)
ترجمه :
فرمود: بهترين دوست نزديك به انسان آن كسى است كه در تمام حالات دلسوز و با محبّت
باشد گرچه خويشاوندى نزديك نداشته باشد.
و بيگانه ترين افراد كسى است كه از محبّت و دلسوزى بعيد باشد گرچه از نزديك
ترين خويشاوندان باشد.
27 - وَسُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّةِ؟ فَقالَ عليه السلام : شُحُّ الرَّجُلِ عَلى دينِهِ، وَإ صْلاحُهُ مالَهُ،
وَقِيامُهُ بِالْحُقُوقِ.(89)