آفرينش شبكور

على « ع » در اين خطبه از آفرينش شبكور سخن مى‏گويد :

يكى از صنايع دقيق و حكمت‏هاى شگفت‏انگيزش آفرينش مرموز اين

[ 284 ]

شبكورها است كه روشنائى روز كه گشاينده هر چيز است ديده آنها را مى‏بندد ، و تاريكى شب كه چشم هر زنده‏اى را مى‏بندد ، ديده‏ى آنها را باز مى‏كند . چگونه چشم‏هايشان نابينا است از اينكه از پرتو خورشيد فروزان كمك بگيرند و در گذرگاههاى خود بوسيله آن رهبرى شوند و هنگام آشكار شدن نور خورشيد به مطلوب خود نائل گردند ؟ و چگونه تابش نور خورشيد ، آنها را از رفتن به جاهائى كه در معرض نور است بازداشته و آنها را در كمينگاههاى خودشان از رفتن در جائيكه درخشندگى خورشيد آشكار است ، پنهان نموده است ؟ آنها در روز ، حدقه‏هاى چشمان خود را بوسيله پلكها پوشانده و شب را چراغى قرار داده‏اند كه بوسيله آن در جستجوى روزى راه مى‏جويند . تاريكى شب مانع ديدگان آنها نيست و بر اثر شدت تاريكى از رفتن باز نمى‏ايستند . هنگامى كه خورشيد پرده از رخسار برداشت و روشنى‏هاى روزش آشكار گرديد و درخشندگى نور آن بر لانه‏هاى سوسمارها در آمد ، پلكها را بر اطراف چشمها گذاشته و به آنچه در تاريكى شبها به دست آورده‏اند اكتفا مى‏كنند . منزه است خدائى كه شب را بجاى روز وسيله‏ى روزى ، و روز را وسيله‏ى استراحت و آرامش آنها قرار داده ، و از گوشتهايشان براى آنها بالهائى آفريده تا هنگام احتياج به پرواز ، بوسيله آن بالا بروند ، گوئى بالهايشان مانند لاله‏هاى گوش داراى پر و استخوان نيست ، فقط جاى رگها را آشكار و هويدا مى‏بينى . آنها داراى دو بال مى‏باشند كه نه نازك هستند تا پاره

[ 285 ]

شوند و نه كلفت تا سنگين باشند . پرواز مى‏كنند در حاليكه بچه‏شان چسبيده و پناهنده به آنها است : هرگاه مادرش بنشيند آن هم مى‏نشيند و وقتى مادرش پرواز كند آن هم مى‏پرد ، از مادر جدا نمى‏شود تا اعضايش قوت گرفته و بالهايش بتواند آن را حمل كند و تا گاهى كه راههاى زندگى و سود خود را بشناسد . پس منزه است آفريدگار اشيائى كه قبلا از غير او آفريده شده باشد