اصناف مردم

قسمتى از خطبه‏اى است كه امام « ع » درباره سرشت ناپاك مردم زمانش ايراد كرده است :

اى مردم ، ما در روزگارى ستمگر و زمانى ناسپاس قرار گرفته‏ايم .

[ 266 ]

نيكوكار در آن بدكار محسوب مى‏شود و ستمكار به گردنكشى خود ميافزايد . از آنچه مى‏دانيم بهره‏اى نمى‏بريم و آنچه نمى‏دانيم سؤال نمى‏كنيم و از هيچ حادثه ناگوارى نمى‏ترسيم تا آنكه بر ما فرود آيد .

پس مردم بر چهار دسته هستند :

اول : كسى كه جز بيچارگى و كندى شمشير و كمى مال ، چيزى او را از فساد باز نمى‏دارد [ 1 ] .

دوم : كسى كه شمشير كشيده و شر خود را آشكار ساخته و بخاطر آنكه متاعى به غنيمت ببرد يا پيشرو اسبهاى سوارى گردد يا بر منبرى بالا برود ، خود را براى فتنه آماده كرده و دينش را تباه ساخته است . بد تجارتى است كه دنيا را بهاى خود بدانى .

سوم : كسى كه دنيا را به عمل آخرت مى‏طلبد و به عمل دنيا در جستجوى آخرت نيست : خود را باوقار نشان داده و گام خويش را نزديك بهم گذارده و لباسش را بالا زده و خود را به امانت‏دارى آراسته و پرده خداوند را وسيله معصيت قرار داده است .

چهارم : كسى كه در اثر پستى و نداشتن وسيله از سلطنت جوئى محروم شده و بحال خود باقى مانده ، ازين رو خود را بنام قناعت و در لباس پارسايان زينت مى‏دهد

[ 1 ] يعنى چيزى جز حقارت و ضعف سلاح و كمى مال ، آنان را از طلب كردن حكومت باز نمى‏دارد .

[ 267 ]

و مردانى چند باقى مانده‏اند كه ياد روز رستاخيز چشمهاى آنان را پوشانده و ترس از محشر ، اشكهايشان را جارى ساخته است . پس بعضى از آنان رانده ، و فرارى ، و برخى ترسناك و شكست خورده ، و جمعى خاموش و دهان بسته هستند ، و بعضى از روى اخلاص دعوت مى‏كنند ، و گروهى اندوهگين و رنجورند . تقيه آنان را گمنام كرده و ذلت آنان را فرا گرفته است ، و مردم را بقدرى پند داده‏اند كه خسته شده‏اند ، و تا آنجا شكست خورده‏اند كه ذليل گشته‏اند ، و به قدرى از آنان كشته شده كه كم شده‏اند . بنابراين از گذشتگان خود پند بگيريد ،

پيش از آنكه آيندگان از شما پند بگيرند ، و دنياى نكوهيده را رها كنيد ، زيرا دنيا به كسى كه بيش از شما دلباخته آن بوده ، وفا نكرده است