1- آل عمران - 64.
2- بحارالانوار ج 26 - ص 331.
3- تحريم - 4.
4- آل عمران - 64.
5- شعراء - 18 و 19.
6- شعرا - 22.
7- مجمع البحرين طريحى .
8- مومنون - 47.
9- نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 221.
10- همان ، نامه 45.
11- همان ، خطبه 215.
12- همان ، حكمت 74.
13- نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 207، صفحه 686.
14- اعراف - 157
15- حجر - 29.
16- غرر الحكم چاپ دانشگاه تهران ، ج 2 ص 584.
17- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 171، ص 1170.
18- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 128، ص 1150.
19- جاثيه - 23.
20- بقره - 29.
21- اصحاب صفه عده اى از فقراى اصحاب پيغمبر بودند كه از اهل مدينه نبودند از مهاجرين بودند و ثروتى نداشتند. زن و زندگى نداشتند پيغمبر اكرم براى اينها اول در داخل مسجد مدينه جايى قرار داد ولى بعد دستور الهى رسيد كه مسجد جاى خوابيدن و اين چيزها نيست . پيغمبر اكرم محل آنها را در يك سكويى پهلوى مسجد قرار داد كه الان هم كسانى كه به مدينه طيبه مشرف شده اند مى دانند كه در شمال خانه حضرت زهرا سلام الله عليه سكويى هست كه الان خواجه ها مى نشينند. اين همان محل اصحاب صفه است . در ميان اصحاب صفه بسيارى از اكابر و بزرگان بوده اند.
22- قيامه - 2.
23- وسائل الشيعه ، ج 11 - ص 38، 9
24- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 409.
25- شمس - 9 و 10.
26- انبياء - 87 و 88.
27- سفينه البحار، ج 2 - ص 322.
28- نصر، 1 - 3.
29- مائده - 3.
30- مائده - 67.
31- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 142.
32- زمر - 53.
33- دعاى ابوحمزه ثمالى .
34- دمع السجوم ص 118.
35- لهوف ، ص 43.
36- اعراف - 23.
37- مومن - 84.
38- يونس - 90
39- يونس - 91.
40- نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 42.
41- اشاره به سيلى كه در آن زمان در پاكستان جارى شد.
42- نساء - 120.
43- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 409.
44- مائده - 90.
45- حجرات - 12.
46- نور - 19.
47- بحارالانوار، ج 14.
48- حديد - 16.
49- زمر - 53.
50- وسائل ، ج 8 - ص 20 و 21.
51- حسينيه ارشاد.
52- بقره - 222.
53- مائده - 39.
54- بقره - 179.
55- نهج البلاغه فيض الاسلام نامه 47.
56- بقره - 222.
57- سفينه البحار، ج 2 - ص 503.
58- بقره - 153.
59- طه - 14.
60- عنكبوت - 45.
61- مى دانيد كه قرآن را با تجويد خواندن (تجويد يعنى نيكو كردن ) يعنى با حروف را صحيح ادا كردن و با آهنگ خوش ، آهنگى كه نه از الحان اهل فسق باشد، با يك آهنگى كه متناسب با قرآن هست خواندن ، جزء سنتهاى قرآنى است و ائمه اطهار ما خودشان در اين راه پيش قدم بودند. ما در روايات داريم امام باقر و امام سجاد با آواز بسيار خوش قرآن مى خواندند. صداى خواندن قرآنشان از درون منزلشان كه بلند مى شد عابرين كه از كوچه پشت آن خانه مى گذشتند و صداى امام را مى شنيدند سر جاى خودشان ميخكوب مى شدند. (در آن زمان ها آب جارى در مدينه نبوده است و فقط از يكى دو جا آب بر مى داشته اند. سقاها با مشك براى منازل آب مى بردند) احيانا اتفاق مى افتاد كه سقاها با مشك آب در حالى كه به زحمت آن را مى كشيدند وقتى كه به آنجا مى رسيدند با اين بار سنگين مى ايستادند تا اين صداى خواندن قرآن را بشوند. اين مرد عابد زاهد طبق اين سنت قرآنى در آن دل شب بيدار بود، زمزمه قرآن مى كرد، آيات قرآن را با يك آهنگ خوشى در اتاق خودش مى خواند.
62- حديد - 16.
63- چند ثانيه اى از سخنرانى ضبط نشده است .
64- نهج البلاغه فيض الاسلام . خطبه .
65- بقره ، 183.
66- بقره - 153.
67- مائده ، 110.
68- آل عمران - 49.
69- يعنى او را شيفته و مجذوب خودت كنى .
70- همان ربوبيت را دارد مى گويد (العبوديه جوهره كنهها الربوبيه )
71- عنكوبيت - 2 و 3.
72- چند ثانيه اى از پايان سخنرانى ضبط نشده است ).
73- ق - 16.
74- حديد - 4.
75- چند ثانيه اى از سخنرانى روى نوار ضبط نشده است .
76- عنكبوت - 45.
77- الاشارات و التنبيهات ، جلد سوم : نمط نهم (مقامات العارفين ).
78- يعنى بنا.
79- نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 993.
80- چند ثانيه اى از پايان سخنرانى روى نوار ضبط نشده است .
81- احزاب / 41 و 42.
82- وسائل ، ج 3 / ص 22، ح 10.
83- نهج البلاغه ، حكمت 131.
84- اين مرد بعد از شهادت اميرالمومنين تا دوران شهادت اباعبدالله كه بيست سال فاصله شد، زنده بود يعنى ايامى كه امام حسين را شهيد كردند او زنده بود. نوشته اند بيست سال تمام اين مرد كارش عيادت بود و يك كلمه هم به اصطلاح حرف دنيا نزد.
85- در روز بيست و يكم ماه مبارك رمضان كه در اين جلسه محترم درباره خوارج صحبت مى كردم ، جريان و علل و عواملى را كه سبب شد يك طبقه مقدس مآب خشكى كه با فرهنگ ثقافت اسلامى آشنايى كامل نداشته به وجود آيند، توضيح دادم .
86- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 67.
87- نحل / 90.
88- حديد / 25.
89- آل عمران / 110.
90- نساء / 150.
91- وسائل الشيعه ، ج 12 / ص 282، ح 1.
92- همان ، ص 4، ح 10.
93- كتاب دعا
94- فتح / 29.
95- آل عمران / 139.
96- ضحى / 11.
97- فتح / 29.
98- فتح / 29.
99- اصول كافى ج 4، كتاب فضل العلم ، باب مجالسه العماء و صحبتهم .
100- فتح / 29.
101- وسائل ، ج 3 / ص 17، ح 11.
102- وسائل ، ج 1 / ص 282، ح 1؛اربعين شيخ بهايى ، حديث 5.
103- طه / 14.
104- عنكبوت / 45.
105- الذاريات / 56.
106- فروع كافى ، ج 7 / ص 158.
107- وسائل ، ج 1 / ص 24، ص 14.
108- نور / 37.
109- مائده / 6.
110- آل عمران / 96.
111- بقره / 115.
112- بقره / 255.
113- سوره حمد بايد در هر نمازى خوانده شود: لا صلاة الا بفاتحه الكتاب نماز بدون سوره حمد وجود ندارد. در مورد سوره ، از هر سوره اى كه خواستيد مى توانيد انتخاب كنيد ولى حمد را حتما بايد بخوانيد.
114- نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 184.
115- حسينيه ارشاد.
116- طه / 55.
117- طه / 132.
118- مدثر / 42-45.
119- نهج البلاغه فيض الاسلام ، نامه 48.
120- نساء / 100.
121- نساء / 97.
122- وسائل الشيعه ، كتاب جهاد.
123- افتادى از نوار است .
124- توبه / 111.
125- صافات /99.
126- لهوف ، ص 53.
127- انفال / 74.
128- سفينة البحار، ج 2 / ص 697.
129- حديد / 16.
130- البته در ورزشهاى امروز اين معنويات از بين رفته است . درگذشته ورزشكارها على عليه السلام را مظهر قهرمانى و پهلوانى مى دانستند. حالا هم تا اندازه اى در ميان بعضى هاى هست . على عليه السلام در هر دو جبهه قهرمان است ؛ هم در ميدان جنگ كه با انسانها مى جنگيد و هم در ميدان مبارزه با نفس .
وقت خشم و وقت شهوت مرد كو؟
طالب مردى كه چنينم كو به كو
اين بود كه هميشه پهلوانى و قهرامانى با يك فتوت ، مردانگى ، شجاعت و معنوى و مبارزه با هواى نفس و اسير هواى نفس نبودن توام بود، يعنى آن كه قهرمان بود، آنجا كه چشمش به نامحرم مى افتد ديگر خيره نمى شود به ناموس مردم نگاه كند، روح قهرمانى به او اجازه نمى داد كه نگاه كند. قهرمان زنا نمى كرد، قهرمانى اش به او اجازه زنا نمى داد. قهرمان شراب نمى خورد، قهرمانى اش به او اجازه نمى داد. شراب بخورد. قهرمان دروغ نمى گفت ، قهرمانى اش به او اجازه دروغ گفتن نمى داد. تهمت نمى زد، قهرمانى اش به او اجازه دروغ گفتن نمى داد، قهرمان تملق و چاپلوسى نمى كرد، قهرمانى به او اجازه نمى داد. قهرمان ، شجاع و انسان قوى فقط كسى نيست كه يك وزنه سنگين ، يك سنگ ، يك هالتر يا آهنى را بلند كند، عمده اين است كه از عهده نفس اماره برآيد.
131- نساء / 95.
132- منتخب الاثر، ف 10، ب 2، ح 5.
133- مائده / 24.
134- روضة الواعظين ، ج 1 / ص 219.
135- اتفاقا پدرش سعد وقاص كه از اصحاب پيغمبر بود، تير انداز خيلى ماهرى بود و مهارت او در تير اندازى بين عرب معروف بود و در جنگهاى اسلامى هم از اين نظر خيلى خدمت كرده بود.
136- محل ايراد سخنرانى ، مسجد نارمك (تهران ) بوده است .
137- نظامى .
138- نمل / 69.
139- روم / 9.
140- مستدرك ج 3 / ص 22.
141- امام صادق عليه السلام روزى وارد منزل يكى از اصحاب خود شد. آن شخص در خانه حقير و كوچكى كه موجب رنج زن و بچه اش بود زندگى مى كرد. امام مى دانست كه او مرد متمكنى است . در دستور اسلام است كه من سعادة الانسان سعة داره جزء سعادتهاى انسان اين است كه خانه اش وسيع باشد. اگر كسى چنين امكانى برايش هست كه خانه اش ‍ وسيع باشد و اين كار را نكند، بر زن و فرزند خود ظلم كرده است . امام صادق عليه السلام مى دانست كه او امكان را دارد و با اين حال در خانه تنگ و كوچك و محقرى زندگى مى كند. فرمود: تو چرا اينجا زندگى مى كنى ؟ تو كه مى توانى خانه ات را به خاطر اهل خود، زن و فرزند خود توسعه بدهى . گفت : يا بن رسول الله ! اين خانه پدرى من است ، من در اينجا متولد شده ام ، پدر و پدر بزرگم هم در اينجا متولد شده و زندگى كرده اند، نمى خواهم از خانه پدرى ام بيرون بروم ! امام صادق با كمال صراحت فرمود: گيرم پدر و پدر بزرگ تو هيچكدام شعور نداشتند. تو مى خواهى جريمه بى شعورى پدر و مادرت را متحمل شوى ؟ زن و بچه ات چه تقصيرى دارند؟! از اينجا برو. من اينجا متولد شده ام ، به اينجا خو گرفته ام ، پدر و پدر بزرگم اينجا به دنيا آمده اند، همه حرف مفت است .
142- نساء / 100. سعه يعنى فرخنايى ؛ يعنى مى بيند زمين خدا فراخ است و محدود نيست به آنجا كه او بوده . مراغم از ماده رغام است . زعام يعنى خاك نرم . رغام انف يعنى بينى را به خاك مالاندن . اينكه مى گويند ارغام انف در مستحب است ، معنايش اين است كه انسان در سجده سرش را كه روى خاك مى گذارد، يك مقدار خاك يا چيزى از جنس خاك مثل مهر يا سنگ باشد كه سر بينى هم در حال سجده روى خاك قرار گيرد.
143- نساء / 97.
144- نهج البلاغه فيض الاسلام ، نامه 45.
145- بقره / 30.
146- فجر / 28 - 30.
147- ابوريحان آثارش نشان مى دهد و در شرح حالش هم كه محققين نوشته اند آمده است كه يك مسلمان بسيار بسيار مؤ من و معتقدى بود است . دركتابهايى كه در فنون دينى هم ننوشته مثل الآثار الباقية و غير اينها، مثل بوعلى سينا هر جا كه اسمى از اسلام ، از قرآن و از مقررات اسلامى مى آيد به قدرى خاضعانه و مؤ منانه و از روى اعتقاد اظهار نظر مى كند كه انسان در اخلاص او شك نمى كند.
148- المحجة البيضاء، ج 5 / ص 89.
149- همان حكمت 390
150- همان حكمت 297.
151- همان ، حكمت 453.
152- همان حكمت 2.
153- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 390.
154- لهوف ، ص 105
155- همان ، ص 53.
156- همان ، ص 69.
157- اعلام الورى ، ص 230؛ نفس المهموم ، ص 116.
158- تحف العقول ص 245.
159- نفس المهوم ، ص 219.
160- مفاتيح الجنان ، زيارت مطلقه امام حسين عليه السلام .
161- همان .
162- بقره / 3.
163- حجرات / 14.
164- بقره / 1-3.
165- آل عمران / 103
166- منتخب الاثر، ف ب 1، ح 14.
167- منتخب الاثر، ف 7، ب 12، ح 1.
168- همان ، ف 9 ب 1، ح 2.
169- روساى وقت كشورهاى شوروى سابق و آمريكا.
170- منتخب الاثر، ف 2، ب 1، ب 78.
171- حديد / 17.
172- روم / 41.
173- نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، نامه 31.
174- همان ، نامه 45.
175- غاية المرام ، باب 29.
176- نهج البلاغه فيض الاسلام ، نامه 31.
177- گويا جلسه ديگر تشكيل نشده و اگر هم تشكيل شده ، نوار آن در دست نيست .
178- غزليات عرفانى سعدى .
179- فصلت / 53.
180- ذاريات / 20 و 21.
181- بقره / 29.
182- نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 86.
183- افتادگى از متن پياده شده از نوار است .
184- دهر (انسان ) / 1-3.
185- بقره / 31.
186- بقره / 32.
187- يعنى چه شما بخواهيد فرشتگان را به قواى اين جهان تعبير كنيد؟! به چيز ديگر تعبير نكنيد مى گوييم فرشتگان موجوداتى هستند كه تمام قواى اين جهان مسخر آنهاست .
188- بقره / 34.
189- افتادگى از متن پياده شده از نوار است .
190- افتادگى از متن پياده شده از نوار است .
191- شمس / 8.
192- نور / 35
193- افتادگى از متن پياده شده از انوار است
194- حشر / 23