يكی ديگر از شرايط تكليف ، عاقل بودن است ، ديوانه كه فاقد عقل است‏
مكلف نيست و تكاليف از او ساقط است . همان طوری كه نا بالغ در زمان‏
عدم بلوغ به هيچ وجه تكليفی متوجه او نيست ، در زمان بلوغ نيز مكلف‏
نيست كه آنچه را كه در زمان عدم بلوغ انجام نداده است ، جبران كند ،
مثلا شخص بالغ وظيفه ندارد نمازهايی كه در زمان عدم بلوغ نخوانده قضا كند
، زيرا تكليفی متوجه او نبوده است . شخص ديوانه نيز در حال ديوانگی‏
مكلف نيست . بنابراين اگر ديوانه‏ای پس از چندی عاقل شد مكلف نيست‏
تكاليفی را كه در ايام ديوانگی انجام نداده قضا كند ، مثلا لازم نيست كه‏
نمازها و روزه‏های آن زمان را قضا نمايد .
بلی ، برخی تكاليف است كه به دارايی و اموال كودك يا ديوانه تعلق‏
می‏گيرد و كودك يا ديوانه در حال كودكی يا ديوانگی موظف نيستند آن را
انجام دهند ، ولی پس از آنكه كودك بالغ شد و يا ديوانه عاقل شد بايد
انجام دهند ، مانند زكات يا خمسی كه به مال كودك و يا مال ديوانه تعلق‏
می‏گيرد كه اگر ولی شرعی آنها ادا نكرده باشد خودشان پس از رسيدن به‏
مرحله‏ء مكلف بودن بايد انجام دهند .

. 3 اطلاع و آگاهی

بديهی است كه انسان آنگاه قادر است تكليفی را انجام دهد كه از وجود
آن تكليف آگاه باشد و به عبارت ديگر به او ابلاغ