دردمنديهای انسان را به وجود می‏آورد ، آن دردمندی كه در حيوان و هيچ‏
موجود ديگر در طبيعت وجود ندارد : درد حقيقت داشتن . اين خودآگاهی است‏
كه انسان را تشنه‏ء حقيقت ، جويای يقين ، می‏سازد ، در تلاش اطمينان و
آرامش قرار می‏دهد ، آتش شعله ور شك و ترديد به جانش می‏افكند و او را
از اين سو به آن سو می‏كشاند ، آن آتشی كه به جان غزالی‏ها می‏افتد ، خواب‏
و خوراك را از آنها می‏گيرد ، آنها را از مسند نظاميه‏ها به زير می‏آورد ،
آواره‏ء بيابانهاشان می‏كند و سالها در ديار غربت سر در گريبانشان می‏سازد
( 1 ) ، همان آتشی كه " عنوان بصری‏ها " را از خانه و كاشانه شان كوبه‏
كو و شهر به شهر به دنبال حقيقت می‏كشاند ( 2 ) . اين نوع از خودآگاهی‏
است كه دغدغه‏ء سرنوشت را در انسان به وجود می‏آورد .

. 4 خودآگاهی طبقاتی

خودآگاهی طبقاتی يك شكل از اشكال مختلف خودآگاهی اجتماعی است .
خودآگاهی طبقاتی ، يعنی آگاهی به خود در رابطه‏اش با طبقه‏ء اجتماعی كه با
آنها زيست می‏كند .
در جامعه‏های طبقاتی ، خواه ناخواه هر فرد در يك قشر خاص و يك طبقه‏ء
خاص از نظر زندگی و برخورداريها و محروميتها قرار دارد . درك موضع‏
طبقاتی و مسؤوليت طبقاتی ، خودآگاهی طبقاتی است .
بلكه بر اساس برخی نظريه‏ها انسان ما ورای طبقه‏ای كه در آن است ، "
خود " ی ندارد ، خود هر كسی " وجدان " اوست ، مجموعه‏ء

پاورقی :
1 و . 2 داستان راستان .