ندارد و آن نيروی مرموز تعقل است . انسان با نيروی تعقل ، قوانين كلی‏
جهان را كشف می‏كند و براساس شناخت كلی جهان و كشف قوانين كلی طبيعت‏
، طبيعت را عملا استخدام می‏كند و در اختيار خويش قرار می‏دهد . در بحثهای‏
گذشته نيز اشاره به اين نوع شناخت كه مخصوص انسان است كرديم و گفتيم‏
مكانيسم شناخت تعقلی از پيچيده‏ترين مكانيسمهای وجود انسان است . همين‏
مكانيسم پيچيده اگر درست مورد دقت قرار گيرد ، دروازه‏ء شگفتی است برای‏
شناخت خود انسان . انسان با اين نوع شناخت ، بسياری از حقايق را كه‏
مستقيما از راه حواس با آنها تماس ندارد كشف می‏كند . شناخت انسان ما
ورای محسوسات را ، بالاخص شناخت فلسفی خداوند ، وسيله‏ء اين استعداد
مرموز و مخصوص آدمی صورت می‏گيرد .
اما در ناحيه‏ء جاذبه‏ها . انسان مانند جانداران ديگر تحت تأثير جاذبه‏ها
و كششهای مادی و طبيعی است ، ميل به غذا ، ميل به خواب ، ميل به امور
جنسی ، ميل به استراحت و آسايش و امثال اينها او را به سوی ماده و
طبيعت می‏كشد . اما جاذبه‏هايی كه انسان را به خود می‏كشد منحصر به اينها
نيست ، جاذبه‏ها و كششهای ديگر انسان را به سوی كانونهای غير مادی ، يعنی‏
اموری كه نه حجم دارد و نه سنگينی و نتوان آنها را با امور مادی سنجيد ،
می‏كشاند . اصول جاذبه‏های معنوی كه تا امروز شناخته شده و مورد قبول است‏
امور ذيل است :

. 1 علم و دانايی

انسان ، دانش و آگاهی را تنها از آن جهت كه او را بر طبيعت مسلط
می‏كند و به سود زندگی مادی اوست ، نمی‏خواهد . در