از نوع اجتماعی است ، با وجود اين ، مصاحب كامل خويش را تنها در جهان‏
انديشه ( درون انديشی ) می‏تواند پيدا كند . . . اغلب مردم ، خواه به‏
صورت پيوسته و خواه به صورت تصادفی در دل خويش به آن رجوع می‏كنند .
حقيرترين فرد بر روی زمين با اين توجه عالی ، خود را واقعی و با ارزش‏
احساس می‏كند " ( 1 ) .
" ويليام جيمز " درباره‏ء عمومی بودن اين حس در همه‏ء افراد چنين‏
می‏گويد :
" احتمال دارد كه مردمان از لحاظ درجه‏ء تأثير پذيری از احساس يك‏
ناظر درونی در وجودشان با يكديگر اختلاف داشته باشند . برای بعضی از مردم‏
بيش از بعضی ديگر اين توجه ، اساسی ترين قسمت خودآگاهی را تشكيل می‏دهد
. آنان كه بيشتر چنين هستند محتملا دينی ترند ، ولی اطمينان دارم كه حتی‏
آن كسان هم كه می‏گويند بكلی فاقد آنند خود را فريب می‏دهند و حقيقتا تا
حدی ديندارند " ( 2 ) .
قهرمانهای افسانه‏ای ساختن از پهلوانان و يا دانشمندان و يا رجال دينی ،
معلول حس تقديس بشر است كه می‏خواهد موجودی قابل ستايش و تقديس داشته‏
باشد و او را عاشقانه و در حد ما فوق طبيعی ستايش نمايد . ستايشهای‏
مبالغه آميز بشر امروز از قهرمانهای حزبی يا ملی ، دم زدن از پرستش حزب‏
، مرام ، مسلك ، پرچم ، آب و خاك ، و احساس ميل به فداكاری در راه‏
اينها همه معلول اين حس است . احساس نيايش ، احساس [ نياز ] غريزی‏
است به كمالی برتر

پاورقی :
. 1 احيای فكر دينی ، ص . 105
. 2 همان مأخذ .