پاورقی : . 1 احيای فكر دينی در اسلام ، مقالهء " روح فرهنگ و تمدن اسلامی " ، ص 143 و . 144
پيامبر منزلی از منازل است كه خلق را از آنجا عبور میدهد ، همچنانكه
آنچه عارف مدعی است ، در سر راه پيامبر قرار دارد .
" اقبال " در مقام فرق ميان خودآگاهی پيامبرانه و خودآگاهی عارفانه
میگويد :
" حضرت محمد ( ص ) به آسمان به معراج رفت و بازگشت . يكی از شيوخ
طريقت به نام عبد القدوس گنگهی را كلامی است بدين مضمون : سوگند به خدا
كه اگر من به آن نقطه رسيده بودم هرگز به زمين باز نمیگشتم " .
اقبال اضافه میكند :
" شايد در سراسر ادبيات صوفيانه نتوان چند كلمهء معدود را پيدا كرد
كه در يك جمله ، اختلاف روان شناختی ميان دو نوع خودآگاهی پيغمبرانه و
صوفيانه را به اين خوبی آشكار سازد . مرد باطنی ( عارف ) نمیخواهد كه
پس از آرامش و اطمينانی كه با تجربهء اتحادی ( وصول به حق و خودآگاهی
عارفانه ) پيدا میكند به زندگی اينجهانی باز گردد . در آن هنگام كه بنابر
ضرورت باز میگردد ، بازگشت او برای تمام بشريت سود چندانی ندارد . ولی
بازگشت پيغمبر جنبهء خلاقيت و ثمر بخشی دارد ، باز میگردد و در جريان
زمان وارد میشود به اين قصد كه جريان تاريخ را تحت ضبط در آورد و از اين
راه جهان تازهای از كمال مطلوبها خلق كند " ( 1 ) .
ما فعلا به تعبيرها و تفسيرهای عرفانی كاری نداريم كه آيا درست است يا
نا درست ؟ آنچه مسلم است اين است كه هر پيامبر در ابتدا درد خدا دارد
، دردی كه به جانش میافتد ، درد خداجويی
پاورقی : . 1 احيای فكر دينی در اسلام ، مقالهء " روح فرهنگ و تمدن اسلامی " ، ص 143 و . 144 |