پاورقی : . 1 دنيايی كه من میبينم ، ص . 56 . 2 احيای فكر دينی در اسلام .
كه در او نقصی نيست و جمالی كه در آن زشتی وجود ندارد . پرستش مخلوقات
به هر شكل ، نوعی انحراف اين حس از مسير اصلی است .
انسان در حال پرستش ، از وجود محدود خويش میخواهد پرواز كند و به
حقيقتی پيوند يابد كه در آنجا نقص و كاستی و فنا و محدوديت وجود ندارد
و به قول " اينشتاين " دانشمند بزرگ عصر ما :
" در اين حال فرد به كوچكی آمال و اهداف بشری پی میبرد و عظمت و
جلالی را كه در ما ورای امور و پديدهها در طبيعت و افكار تظاهر مینمايد ،
حس میكند " . ( 1 )
" اقبال " میگويد :
" نيايش عمل حياتی و متعارفی است كه به وسيلهء آن جزيرهء كوچك
شخصيت ما وضع خود را در كل بزرگتری از حيات اكتشاف میكند " ( 2 ) .
عبادت و پرستش نشان دهندهء يك " امكان " و يك " ميل " در انسان
است : امكان بيرون رفتن از مرز امور مادی ، و ميل به پيوستن به افق
بالاتر و وسيعتر . چنين ميلی و چنين عشقی از مختصات انسان است . اين
است كه پرستش و نيايش يكی ديگر از ابعاد معنوی روح انسان است .
اما تفاوت انسان در كيفيت قرار گرفتن تحت تأثير جاذبهها و انتخاب
يكی از آنها ، مطلبی است كه در بحث آينده مطرح میشود .
پاورقی : . 1 دنيايی كه من میبينم ، ص . 56 . 2 احيای فكر دينی در اسلام . |