ضمنا دايره‏ء ايفای نقش برای انسان نسبت به حيوان بسی وسيع‏تر و
گسترده‏تر است . گستردگی دايره‏ء سازندگی انسان نسبت به آينده‏اش از سه و
يژگی در انسان سر چشمه می‏گيرد :
. 1 وسعت دايره‏ء بينش و آگاهی . انسان با نيروی علم ، دايره‏ء بينش و
آگاهی خويش را از ظواهر و سطح طبيعت عبور می‏دهد و تا اعمال درون آن‏
گسترش می‏دهد و قوانين طبيعت را می‏شناسد . با شناختن قوانين طبيعت ،
دست انسان برای ساختن طبيعت ، آنچنانكه با زندگی انسان سازگارتر باشد ،
باز می‏شود .
. 2 وسعت دامنه‏ء خواستها كه در بخش " انسان و حيوان " ( 1 ) از
آنها ياد شد ، و در مباحث اين بخش نيز تحت عنوان " موجود چند بعدی "
به آنها اشاره شد .
. 3 استعداد خودساختگی ويژه‏ای كه در انسان است و هيچ موجود ديگر در
اين جهت مانند او نيست .
توضيح اينكه اگر چه برخی جاندارهای ديگر نيز به مقياس كمی قابل "
ساختن " هستند و می‏توان با " عوامل خاص تربيتی " تغييراتی در آنها به‏
وجود آورد - آنچنانكه در جهان نباتات و حيوانات مشاهده می‏شود - ولی اولا
هيچ يك از آنها به دست خودشان ساخته نمی‏شوند و اين انسان است كه آنها
را می‏سازد ، و ثانيا تغيير پذيری آنها نسبت به انسان بسيار اندك است .
انسان در ناحيه‏ء خصلتها و خويها يك موجود بالقوه است ، يعنی در آغاز
تولد فاقد خوی و خصلت است ، بر خلاف حيوانات كه هر كدام با يك سلسله‏
خصلتهای ويژه متولد می‏شوند . انسان چون فاقد هرگونه خوی و خصلتی است ، و
از طرفی خوی پذير و خصلت پذير است ، به وسيله‏ء خصلتها و خويهايی كه‏
تدريجا پيدا می‏كند يك سلسله " ابعاد ثانوی " علاوه بر ابعاد فطری برای‏
خويش می‏سازد .

پاورقی :
. 1 در كتاب اول اين مجموعه به نام " انسان و ايمان " .