در قسمتی از آيات و روايات از همنشينی و دوستی مردم ناپاك و آلوده‏
سخت بر حذر داشته است و در قسمتی از آنها به دوستی پاكدلان دعوت كرده‏
است .

پاورقی :
> در حسن معشوق از عيب او غفلت می‏كند كه :
حب الشی‏ء يعمی و يصم »
دوستی هر چيز كور و كر می‏كند .
و من عشق شيئا أعشی بصره و امرض قلبه » .
هر كس كه چيزی را دوست دارد چشمش را معيوب و دلش را مريض می‏كند .
( نهج البلاغه ، خطبه 107 )
سعدی در گلستان می‏گويد :
هر كسی را عقل خود به كمال نمايد و فرزند خود به جمال .
اين اثر سوء با آنچه در متن خوانديم كه اثر عشق حساسيت هوش و ادراك‏
است ، منافات ندارد . حساسيت هوش از اين نظر است كه انسان را از
كودكی خارج كرده و قوه را به فعليت می‏رساند و اما اثر سوء عشق اين نيست‏
كه آدمی را كودن می‏كند ، بلكه آدمی را غافل می‏كند ، مسئله كودنی غير از
مسئله غفلت است . بسياری از اوقات اشخاص كم هوش در اثر حفظ تعادل‏
احساسات ، كمتر در غفلت می‏باشند .
عشق فهم را تيزتر می‏كند اما توجه را يك جهت و متوحد می‏سازد و لهذا در
متن گفته شد كه خاصيت عشق توحد است ، و در اثر همين توحد و تمركز است‏
كه عيب پيدا می‏شود و از توجه به امور ديگر می‏كاهد .
بالاتر از آن ، نه تنها عشق عيب را می‏پوشاند بلكه عيب را حسن جلوه‏
می‏دهد ، زيرا يكی از آثار عشق اينست كه هرجا پرتو افكند آنجا را زيبا
می‏كند ، يك ذره حسن را خورشيد ، بلكه سياهی را سفيدی و ظلمت را نور
جلوه می‏دهد و به قول وحشی :

اگر در كاسه چشمم نشينی
بجز از خوبی ليلی نبينی

و ظاهرا به اين علت است كه عشق مثل علم نيست كه صددرصد تابع معلوم‏
باشد . عشق جنبه داخلی و نفسانيش بيش از جنبه خارجی و عينی می‏باشد يعنی‏
ميزان عشق تابع ميزان حسن نيست بلكه بيشتر تابع ميزان استعداد و مايه‏
عاشق است . در حقيقت عاشق >