ما وقتی كه به سيره نبوی مراجعه می‏كنيم می‏بينيم آن حضرت در تمام دوره‏
سيزده ساله مكه به احدی اجازه جهاد و حتی دفاع نداد ، تا آنجا كه واقعا
مسلمانان به تنگ آمدند و با اجازه آن حضرت گروهی به حبشه مهاجرت كردند
، اما سايرين ماندند و زجر كشيدند . تنها در سال دوم مدينه بود كه رخصت‏
جهاد داده شد .
در دوره مكه مسلمانان تعليمات ديدند ، با روح اسلام آشنا شدند ، ثقافت‏
اسلامی در اعماق روحشان نفوذ يافت . نتيجه اين شد كه پس از ورود در
مدينه هر كدام يك مبلغ واقعی اسلام بودند و رسول اكرم كه آنها را به‏
اطراف و اكناف می‏فرستاد خوب از عهده بر می‏آمدند . هنگامی هم كه به‏
جهاد می‏رفتند می‏دانستند برای چه هدف و ايده‏ای می‏جنگند . به تعبير
اميرالمؤمنين عليه‏السلام :
« و حملوا بصائرهم علی اسيافهم » ( 1 ) .
" همانا بصيرتها و انديشه‏های روشن و حساب شده خود را بر شمشيرهای خود
حمل می‏كردند " .
چنين شمشيرهای آبديده و انسانهای تعليمات يافته بودند كه توانستند
رسالت خود را در زمينه اسلام انجام دهند . وقتی كه تاريخ را می‏خوانيم و
گفتگوهای اين مردم را كه تا چند سال پيش جز شمشير و شتر چيزی را
نمی‏شناختند می‏بينيم ، از انديشه بلند و ثقافت اسلامی اينها غرق در حيرت‏
می‏شويم .
در دوره خلفا با كمال تأسف بيشتر توجهات به سوی

پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، خطبه . 148