خوارج در اثر اين كوته نظری ساير مسلمانان را عملا مسلمان

پاورقی :
>
" پس چرا از هر گروهی از ايشان دسته‏ای كوچ نمی‏كنند تا در دين تفقه‏
كنند ؟ " . درك ساده چيزی را " تفقه در آن " نمی‏گويند بلكه تفقه درك‏
با اعمال نظر و بصيرت است .
ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا »أ 8 : . 29
" اگر تقوای الهی داشته باشيد خدا در جان شما نوری قرار می‏دهد كه مايه‏
تشخيص و تميز شما باشد " .
و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا »أ 29 : . 69
" آنانكه در راه ما كوشش كنند ما راههای خود را به آنها می‏نمايانيم‏
" . خوارج درست در مقابل اين طرز تعليم قرآنی كه می‏خواست فقه اسلامی‏
برای هميشه متحرك و زنده بماند جمود و ركود را آغاز كردند ، معارف‏
اسلامی را مرده و ساكن درك كردند و شكل و صورتها را نيز به داخل اسلام‏
كشاندند .
اسلام هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است . تعليمات اسلامی‏
همه متوجه روح و معنی ، و راهی است كه بشر را به آن هدفها و معانی‏
می‏رساند . اسلام هدفها و معانی و ارائه طريقه رسيدن به آن هدفها را در
قلمرو خود گرفته و بشر را در غير اين امر آزاد گذاشته است و به اين‏
وسيله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهيز كرده است .
در اسلام يك وسيله مادی و يك شكل ظاهری نمی‏توان يافت كه جنبه "
تقدس " داشته باشد و مسلمان وظيفه خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ
نمايد . از اين رو ، پرهيز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن يكی از
جهاتی است كه كار انطباق اين دين را با مقتضيات زمان آسان كرده و مانع‏
بزرگ جاويد ماندن را از ميان بر می‏دارد .
اين همان درهم آميختن تعقل و تدين است . از طرفی اصول را ثابت و
پايدار گرفته و از طرفی آنرا از شكلها جدا كرده است . كليات را به دست‏
داده است . اين كليات مظاهر گوناگونی دارند و تغيير مظاهر ، حقيقت را
تغيير نمی‏دهد .
اما تطبيق حقيقت بر مظاهر و مصاديق خود هم آنقدر ساده نيست كه كار
همه كس باشد بلكه نيازمند دركی عميق و فهمی صحيح است و خوارج مردمی‏
جامد فكر بودند و ماوراء آنچه می‏شنيدند يارای درك نداشتند و لذا وقتی‏
اميرالمؤمنين ، ابن عباس را فرستاد تا با >