كردند ، جمعيتی از دين بيرون رفتند ، جمعيتی از اول سركشی و طغيان كردند
" .
ناكثين از لحاظ روحيه پول پرستان بودند ، صاحبان مطامع و طرفدار تبعيض‏
. سخنان او درباره عدل و مساوات بيشتر متوجه اين جمعيت است .
اما روح قاسطين روح سياست و تقلب و نفاق بود . آنها می‏كوشيدند تا
زمام حكومت را در دست گيرند و بنيان حكومت و زمامداری علی را درهم فرو
ريزند . عده‏ای پيشنهاد كردند با آنها كنار آيد و تا حدودی مطامعشان را
تأمين كند . او نمی‏پذيرفت زيرا كه او اهل اين حرفها نبود . او آمده بود
كه با ظلم مبارزه كند نه آنكه ظلم را امضا كند . و از طرفی معاويه و تيپ‏
او با اساس حكومت علی مخالف بودند . آنها می‏خواستند كه خود مسند خلافت‏
اسلامی را اشغال كنند ، و در حقيقت جنگ علی با آنها جنگ با نفاق و
دوروئی بود .
دسته سوم كه مارقين هستند روحشان روح عصبيتهای ناروا و خشكه مقدسيها و
جهالتهای خطرناك بود . علی نسبت به همه اينها دافعه‏ای نيرومند و حالتی‏
آشتی ناپذير داشت .
يكی از مظاهر جامعيت و انسان كامل بودن علی اينست كه در مقام اثبات‏
و عمل با فرقه‏های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه‏
مبارزه كرده است . گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرستها و
دنياپرستان متجمل می‏بينيم ، گاهی هم در