كه ما برای آن قائليم قرار گرفته‏اند ، اگر مردی هيچ گونه رادع اخلاقی در
برابر خود نبيند ، يكباره تسليم تمايلات جنسی شده و عشق را از كليه‏
احساسات جدی و عواطف عميق جدا ساخته و حتی آنرا با كينه همراه می‏سازد
" ( 1 ) .
عجبا ! آقای راسل در اينجا دم از اخلاقيات می‏زند ، مقصود او از
اخلاقيات چيست ؟ او كه عفت و تقوی را محكوم می‏كند ، حتی ازدواج را مانع‏
عشق بلكه مانع هيچ گونه تمتع از غير همسر شرعی و قانونی نمی داند و معتقد
است كه زن فقط بايد كاری بكند كه از غير همسر قانونی باردار نشود ، او
كه زنا را جز در صورت عنف و يا در صورتی كه صدمه جسمی برطرف وارد شود
مجاز می‏شمارد ! او كه اخلاق را جز تطبيق كردن و هماهنگ ساختن منافع خود
با اجتماع نمی داند ، او كه چنين فكر می‏كند چه تصور صحيحی از اخلاقی كه‏
مانع ورادع تمايلات جنسی و پرورش دهنده احساسات لطيف عشقی باشد دارد ؟
!
به هر حال آنچه مسلم است اين است كه محيطهای اشتراكی جنسی يا شبه‏
اشتراكی كه آقای راسل و امثال او پيشنهاد و آرزو

پاورقی :
( 1 ) زناشوئی و اخلاق صفحه 64