مقدار حاجت به آنها توجهی نخواهد كرد .
نهايت جهالت است كه غريزه جنسی ، يا غريزه قدرت طلبی يا پول پرستی‏
بشر را از اين قبيل بدانيم و توجه خود را تنها به جنبه‏های محروميت و
اشباع نشدن غريزه معطوف كنيم و عوارض حيرت آور و پايان ناپذير جهت‏
مخالف را ناديده بگيريم .
اگر انسان در اين زمينه‏ها مانند حيوانات ظرفيت محدود و پايان‏پذيری‏
می‏داشت احتياجی نبود نه بمقررات سياسی و نه بمقررات اقتصادی و نه‏
بمقررات جنسی ، از نظر اخلاقی نيز نه نيازی به اخلاق سياسی و اجتماعی بود
، نه به اخلاق اقتصادی و نه به اخلاق جنسی ، همان ظرفيت محدود طبيعی همه‏
مشكلات را حل می‏كرد .
اما همچنانكه از مقررات و اخلاق محدود كننده ، در روابط اجتماعی و امور
اقتصادی و از " عفت و تقوی سياسی و اجتماعی " گريزی نيست ، از
مقررات و اخلاق محدود كننده جنسی و از " عفت و تقوی جنسی " نيز گريزی‏
نمی‏باشد .