ستمگری دارد و يا از خرافات ناشی شده است و شرائط محدود زندگی آن وقت‏
چنين ايجاب می‏كرده است . اكنون كه مالكيت مرد نسبت به زن از ميان‏
رفته است ، اطمينان پدری را از راه استفاده از داروهای ضد آبستنی كه در
اثر پيشرفت طب پيدا شده ، بدون بكار بردن روشهای خشونت آميز قديم‏
می‏توان بدست آورد ، عقايد مرتاضانه و راهبانه بسوی زوال و نيستی می‏رود ،
احساس پليدی عادت زنانه را با بالا بردن سطح معلومات ، و تفهيم اينكه‏
يك عمل ساده وظايف الاعضائی بيش نيست می‏توان از بين برد ، دوران آن‏
مجازاتهای سخت و شديد هم ديگر سپری شده است ، عوامل اقتصادی كه زن را
اسير می‏كرد ديگر وجود ندارد و زن امروز استقلال اقتصادی خود را باز يافته‏
است ، بعلاوه دولت تدريجا دستگاههای خود را بسط می‏دهد و زن را در ايام‏
بارداری و زايمان و شيردادن تحت حمايت خود قرار می‏دهد و او را از مرد
بی نياز می‏كند و در حقيقت دولت جانشين پدر می‏شود . حسادتها را با
تمرينهای اخلاقی بايد از ميان برد و با وجود اينها ديگر لزومی ندارد ما
همچنان به اين اخلاق كهن بچسبيم .
اين است انتقادات و خرده‏گيريهائی كه بر اخلاق كهن جنسی