سعدی میگويد :
هر كه عشق اندر او كمند انداخت
|
بمراد ويش به بايد ساخت
|
هر كه عاشق نگشت ، مرد نشد
|
نقره فائق نگشت تا نگداخت
|
يا مثلا حافظ میگويد :
بلبل از فيض گل آموخت سخن ، ورنه نبود اين همه قول و غزل ، تعبيه
در منقارش
ادبيات جهان پر است از اين تعبيرات .
عشق را ، هم غربی ستايش كرده ، هم شرقی ، اما با اين تفاوت كه ستايش
غربی ، از آن نظر است كه وصال شيرين در بر دارد ، و حداكثر از آن نظر كه
به از ميان رفتن خودی فردی كه همواره زندگی را مكدر میكند و به يگانگی در
روح منجر میشود ، و دو شخصيت بسط يافته و يكی شده توأم با يكديگر زيست
میكنند و از حداكثر لطف زندگی بهرهمند میگردند .
اما ستايش شرقی از اين نظر است كه عشق فی حد ذاته