رستگاری انسان بدون پاكی و تعادل روانی ميسر نيست ، در آنچه مربوط به‏
اين تعبير قرآنی است جای شبهه نمی‏باشد .
در قرآن كريم تعبير ديگری هست كه نفس انسان را با صفت " اماره‏
بالسوء "( فرمان دهنده به شر ) توصيف می‏كند اين تعبير اين پرسش را
پيش می‏آورد كه آيا از نظر قرآن كريم طبيعت نفسانی انسان شرير است ؟
اگر قرآن از جنبه فلسفه نظری ، طبيعت نفسانی انسان را ذاتا شرير
می‏داند ناچار در فلسفه علمی راهی كه انتخاب می‏كند اين است كه پروراندن‏
و رشد دادن اين موجود شرير بالذات خطا است ، بايد آنرا همواره ضعيف و
ناتوان و تحت فشار و زجر قرار داد و مانع ظهور و بروز و فعاليت وی شد و
احيانا آنرا بايد از ميان برد ، يا از نظر قرآن كريم طبيعت نفسانی شرير
بالذات نيست ، بلكه در حالات خاصی و به سبب عوارضی سر به طغيان و
شرارت بر می‏دارد ، يعنی قرآن از جنبه فلسفه نظری ، به طبيعت نفسانی بد
بين نيست و آنرا منشأ شرور نمی‏داند و قهرا در فلسفه علمی راهی كه‏
انتخاب می‏كند نابود كردن و يا ضعيف نگهداشتن و موجبات طغيان فراهم‏
نكردن است .
در اين صورت پرسش دومی پيش می‏آيد و آن اينكه چه