آزاديهای ديگران وادار به تسليم و احترام نمايد . میگويد : قدرت منع و
جلوگيری ديگران ، میگويد : من كه به خاطر منافع خودم میخواهم منافع
ديگران را به خطر اندازم آنها به خاطر منافع خودشان با يكديگر اتفاق
خواهند كرد و جلو مرا خواهند گرفت و من ناچار تسليم خواهم شد و اجبارا
منافع خصوصی خود را با منافع عمومی هماهنگ خواهم كرد .
آقای راسل میخواهد با اين بيان منافع خصوصی را حافظ و نگهدار حقوق
عمومی معرفی كند ، همينجا است كه عقيم بودن فلسفه اخلاقی او روشن میگردد.
بديهی است اگر فرض كنيم هميشه افراد اجتماع يا گروههای اجتماعی دارای
قدرت و هميشه افراد و گروهها ، آماده اتفاق و اتحاد عليه متجاوز میباشند
و هميشه يك فرد كه دارای قدرت كمتری است تصميم میگيرد عليه منافع
اكثريت گام بردارد ، البته در اين صورت فرضيه آقای راسل درست از آب
در خواهد آمد . اما آيا هميشه افراد و گروهها دارای قدرت مساوی هستند ؟
آيا هميشه كسانی كه مورد تجاوز قرار میگيرند آماده اتفاق و اتحادند ؟ آيا
هميشه فرد عليه منافع اكثريت تصميم میگيرد ؟ متجاوز تا به زور و
|