می كنند كشنده " عشق " به مفهومی است كه فيلسوفان از آن دم می‏زنند و
آنرا اوج حيات و حد اعلای شور زندگی می‏خوانند ، از او به عنوان معلم و
مربی ، الهام بخش و كيميا ياد می‏كنند ، و كسی را كه همه عمر از آن بی‏
نصيب مانده است ، لايق انسانيت نمی شمارد .
يادآوری دو نكته لازم است يكی اينكه تفكيك عشق از شهوت و اينكه عشق ،
هم از لحاظ كيفيت ، هم از لحاظ هدف با شهوت حيوانی و جنسی مغاير است‏
از آن جمله مسائل روحی است كه با اصول ماترياليستی سازگار نيست ، ولی‏
به هر حال مورد قبول كسانی است كه در مسائل روحی مادی فكر می‏كنند ، راسل‏
يك جا اعتراف می‏كند كه : می‏گويد : " عشق چيزی بالاتر از ميل به روابط
جنسی است " ( 1 ) . در جای ديگر می‏گويد : " عشق برای خود غايت و اصول‏
و اخلاق خاصی دارد كه بدبختانه تعاليم مسيحيت از يك طرف و عناد عليه‏
اصول اخلاق جنسی كه قسمتی از نسل جوان امروز طالب آنند ( و خود راسل آتش‏
افروز اين عناد است ! ) از طرف ديگر ، آنها را تحريف و واژگون می‏سازد
" ( 2 ) .

پاورقی :
( 1 ) زناشوئی و اخلاق ص 62
( 2 ) زناشوئی و اخلاق ص 65