فداكاری " دانته " و خلسات " پترارك " و وفاداری " هلوئيز ، به‏
ابلارد " ( 1 ) .
ما در صفحات قبل گفتيم آنچه مجموعا از گفته‏های علمای قديم و جديد
درباره ريشه و هدف عشق و يگانگی يا دو گانگی آن با ميل جنسی استنباط
می‏شود سه نظريه است ، و گفتيم عشق هم در غرب و هم در شرق از شهوت‏
تفكيك شده و امر قابل ستايش و تقديسی شناخته شده است ، ولی اين ستايش‏
و تقديس آنطور كه ما استنباط كرده‏ايم از دو جنبه مختلف بوده است كه‏
قبلا توضيح داده شد .
مطلب عمده در اينجا رابطه عشق و عفت است ، بايد ببينيم اين استعداد
عالی و طبيعی در چه زمينه و شرائطی بهتر شكوفان می‏گردد ؟ آيا آنجا كه يك‏
سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوی بر روح مرد و زن حكومت می‏كند و
زن به عنوان چيزی گرانبها دور از دسترس مرد است اين استعداد بهتر به‏
فعليت می‏رسد يا آنجا كه احساس منعی به نام عفت و تقوی در روح آنها
حكومت نمی كند و اساسا چنين مقرراتی وجود ندارد و زن در نهايت ابتذال‏
در اختيار

پاورقی :
( 1 ) لذات فلسفه ، صفحه . 117