ذكر خيرى از پدر بزرگوارم
پدر بزرگوارم (مرحوم حاج محمّد حسيد مطهرى رحمة اللّه عليه ) از وقتى كه يادم مى آيد
(حداقل از چهل سال پيش ) من مى ديدم اين مرد بزرگ و شريف هيچ وقت نمى گذاشت كه وقت
خوابش از سه ساعت از شب گذشته تاءخير بيفتد.
مرحوم شيخ عبد الكريم حائرى رضوان اللّه عليه
نقل كرده اند: كه مرحوم ميرزا محمّد تقى شيرازى رضوان اللّه عليه كه از مراجع بسيار
بسيار بزرگ هستند، عادت داشتند كه هيچ وقت به كسى فرمان نمى دادند حتى يك وقت
ايشان مريض بودند و خانواده ايشان برايشان غذايى تهيّه كرده بودند، ايشان هم كه
مريض و بسترى بودند و نمى توانستند بلند بشوند، وقتى خانواده اشان كه بيرون
رفته بودند، برگشتند ديدند غذا سرد شده و ايشان
ميل نكرده اند،
در جنگ موته عده اى مجروح بر زمين افتاده بودند، مجروح چون از بدنش خون ميرود
تشنگى بر او غالب مى شود و خيلى احتياج به آب پيدا مى كند.
دانشمند بزرگ و فيلسوف نامدار ابو على سينا در هنگامى كه به وزارت رسيده بود،
روزى با دبدبه و با جلال و هيمنه صدر اعظمى عبور مى كرد، اتفاقا از كنار مستراحى
گذشت كه يك كناس و چاه ريزى مشغول تخليه آن بود، بوعلى سينا كه هوشى فوق
العاده و قواى حسى اى قوى داشت ، ديد كه گويا كناس شعرى را زير لب زمزمه مى كند
خوب گوش فرا داد، شنيد كه مى گويد:
مرحوم آيت اللّه حجت اعلى اللّه مقامه ، يك سيگارى اى بود كه من واقعا هنوز نظير او را
نديده ام ، گاهى سيگار از سيگار قطع نمى شد، بعضى وقتها هم كه قطع مى كرد مدتش
خيلى كوتاه بود و طولى نمى كشيد كه مجدداً سيگارى را آتش مى زد در اوقات بيدارى
اكثر وقتشان به سيگار كشيدن مى گذشت .
چند روز قبل از فوت مرحوم آيت اللّه بروجردى عده اى خدمت ايشان مى رسند در حالى كه
آقا را خيلى ناراحت مى بينند.
در سالهايى كه در قم به تحصيل اشتغال داشتم يك وقت شخصى از خطباى معروف ايران
به قم آمد، و اتفاقا حجره بنده را براى ديد و بازديد خود انتخاب نمود.
در سالهاى اولى كه حضرت ايت اللّه بروجردى اعلى اللّه مقامه به
دنبال يك كسالت شديد از بروجرد به تهران امده بودند و تحت
عمل جراحى قرار گرفتند در اثر درخواست حوزه علميه قم از ايشان معظم له دعوت علماى
حوزه علميه قم را پذيرفته و در قم اقامت فرمودند پس از چند ماه ماندن در قم تابستان
فرا رسيد و حوزه تعطيل شد، ايشان به هنگام شدت بيمارى نذر كرده بودند كه اگر
خداوند وى را شفا داد به زيارت حضرت رضا(ع ) تشرف
حاصل كنند، قصد سفر به مشهد مقدّس را مى نمايند و اين مطلب را در يك جلسه حصوصى
ابراز مى كنند و سپس مى فرمايند:
مرحوم آيت اللّه بروجردى (ره ) قريب سى سال از عمر خويش را در اصفهان گذرانيد.
استاد بزرگوار حكيم عاليقدر آقا ميرزا مهدى آشتيانى اعلى اللّه مقامه ، مردى حكيم و
فيلسوف بود و در حوزه علميه قم تدريس مى كردند ايشان
نقل مى نمودند:
مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى اعلى اللّه مقامه آخر عمر كه پير و فرسوده
شده بودند با آنكه روزه هم براى ايشان سخت بود روزه ميگرفتند، به ايشان گفته
بودند:
ابن جوزى يكى از خطباى معروف زمان خودش بود رفته بود بالاى منبرى كه سه پله
داشت براى مردم صحبت مى كرد.
مرحوم شيخ انصارى رضوان اللّه عليه مردى بود كه در علم و تقوى نابغه روزگار
بود كه هنوز هم علماء و فقها به فهم دقائق كلامش افتخار مى كنند.
احمد بن محمّد اردبيلى ، معروف به مقدّس اردبيلى ضرب
المثل زهد و تقوا است و در عين حال از محققان فقهاء شيعه است . مقدّس اردبيلى در نجف سكنى
گزيد، او معاصر صفويه بود گويند: شاه عباس خيلى
مايل بود كه مقدس اردبيلى خدمتى به او ارجاع كند تا اينكه اتفاق افتاد كه شخصى به
علت تقصيرى از ايران فرار كرد و در نجف از مقدّس اردبيلى خواست كه نزد شاه عباس
شفاعت كند.
دانشمند معروف اسلامى ، ابوريحان بيرونى در معرض موت قرار داشت .
مرحوم سيد محمّد باقر اصفهانى شب زفافش بود، زنها وارد اطاق عروس و داماد شدند
مرحوم سيد فوراً از اطاق خارج گرديد و به اطاق ديگرى رفت .
شاعر معروف زمان ما ((شهريار)) دانشجوى پزشكى بوده است به هنگام
تحصيل در خانه اى در همدان سكونت داشته است . بعد عاشق دختر صاحبخانه مى شود چه
جور هم عاشق مى شود!
در ايام طلبگى با عده اى از افراد در جلسه اى نشسته بوديم در آن مجلس مرخوم آية
اللّه العظمى آقا حجت رضوان اللّه عليه ، مورد غيبت قرار گرفت ، با اينكه آن مرحوم حق
استادى به گردن من داشت و سالها خدمت ايشان درس خوانده بودم و حتى در يك مسابقه
عمومى از آن مرحوم جايزه گرفته بودم مع هذا در شرايطى قرار گرفتم كه من هم در آن
برنامه حضور داشتم .
مرحوم حاج ميرزا حبيب رضوى خراسانى يكى از مجتهدين بزرگ خراسان و مردى عارف و
فيلسوف و حكيم و شاعر بوده است .
فضيل بن عياض يكى از دزدان معروف بود به طورى كه مردم از دست او خواب راحت
نداشتند.
حاج ملا هادى سبزوارى بعد از ملاصدرا مشهورترين حكماى الهى سه ، چهار قرن اخير است
. حاجى سبزوارى در مال 1212 در سبزوار متولد شد. هفت ساله بود كه پدرش مرد. در ده
سالگى براى تحصيل به مشهد رفت و ده سال اقامت كرد. شهرت حكماى اصفهان او را به
اصفهان كشانيد. در حدود هفت سال از محضر ملا
اسماعيل دربكوشكى اصفهانى استفاده كرد. سپس به مشهد مراجعت كرد و چند سالى در مشهد
به تدريس پرداخت . آنگاه عازم بيت اللّه شد. در مراجعت اجباراً دو سه سالى در كرمان
اقامت كرد.
بزرگترين حسنه حكيم سبزوارى ، مرحوم حكيم ربانى ، عارف
كامل الهى ، فقيه نامدار، آخوند ملا حسينقلى همدانى در جزينى (قدس سره ) است . اين مرد
بزرگ و بزرگوار كه فرزند يك چوپان پاك سرشت بود براى ادامه
تحصيل از همدان به تهران آمد. صيت شهرت و جاذبه معنويت حكيم سبزوارى او را به
سبزوار كشانيد. مدتى - كه تاريخ و مقدارش را فعلا نمى دانم - در حوزه آن حكيم شركت
كرد. پس از آن به عتبات شتافت و براى تكميل علوم
منقول جزء شاگردان استاد اءلمتاخرين حاج شيخ مرتضى انصارى قرار گرفت .
آقا محمّد رضا حكيم قمشه اى . از اعاظم حكما و اساطين عرفان قرون اخير است . آقا محمّد
رضا - كه شاگردان و دوستان نام او را به صورت مخفف ((آمرضا)) تلفظ مى كردند -
اهل قمشه اصفهان است . در جوانى براى تحصيل به اصفهان مهاجرت كرد و از محضر ميرزا
حسن نورى (158) و ملا جعفر لنگرودى (159) بهره مند شد. سالها در اصفهان عهده دار
تدريس فنون حكمت بود. حدود ده سال پايان عمر خود را در تهران به سر برد و در
حجره مدرسه صدر مسكن گزيد و فضلا از محضر پرفيضش استفاده كردند.
پرشورترين دوره زندگانى حكيم قمشه اى ده
سال آخر است .
ميرزا عسكرى شهيدى مشهدى ، معروف به آقا بزرگ حكيم ؛ از احفاد مرحوم ميرزا مهدى شهيد
است كه هم طبقه ملا على نورى است و در طبقه بيست و هشتم (در كتاب خدمات
متقابل اسلام و ايران ) از آنها ياد شد.
|