اين معنا - همان طور كه گفتيم - از همه احتمالات قوى تر است ، چون دو كلمه عزيز و
حكيم آن را تاكيد مى كند، و مى فهماند كه وقتى خدايان مشركين از ولايت چيزى به جز
اسم نداشتند، پس در نتيجه تنها عزيزى كه هيچ چيز بر او غلبه نمى كند، و در تدبير
ملكش شريك نيست ، و نيز در خلقت و ايجاد شركت ندارد، خدا است ، و نيز تنها حكيمى كه هر
چه مى كند و هر تدبيرى كه به كار مى بندد متقن و محكم است ، خدا است ، و چون تنها او
عزيز و حكيم است ، هيچ وقت تدبير خلق خود را به كسى واگذار نمى نمايد (فراموش
نشود كه واگذارى غير از دادن ولايت به انبياء و اولياء است ، چون گفتيم ولايت انبياء در
طول ولايت خدا است نه به عنوان واگذارى و تفويض مترجم )، آن وقت آيه مورد بحث به
منزله زمينه اى مى شود براى بيان بعد كه مى فرمايد (خلق الله السموات و الارض
بالحق ).
|