next page

fehrest page

فهرست مطالب 
سخن ناشر
پيش گفتار
مقدمه
مشخصات كلى نظام حزبى در اسرائيل
كثرت احزاب
انشعاب ها و ائتلاف ها
نقش هاى متعدد
ملاحظات عقيدتى
اردوگاه چپ گرايان
اردوگاه راست گرايان
اردوگاه مذهبيون
ساختار و رهبرى
احزاب سياسى
اردوگاه چپ گرايان
حزب كارگر
حزب ميرتس
حزب مبام
حزب راتس
حزب شينوى
اردوگاه راست گرايان
حزب ليكود
حزب هتحيا
حزب تسومت
حزب يعود
حزب موليدت
حزب كاخ
اردوگاه مذهب گرايان
حزب مفدال
حزب يهدوت هتوراه
حزب اغودات اسرائيل
حزب ديغل هتوراه
حزب شاس
احزاب عربى
حزب راكح / حداش
حزب ليست پيشرو براى صلح
حزب دموكراتيك عرب
جنبش فرزندان وطن
حزب حركت اسلامى
سخن ناشر 
پيچيدگى هاى روزافزون تحولات نظام بين الملل و تعامل تنگاتنگ و نزديك فعل و انفعالات سياسى و فرآيندهاى نظامى ، محيط جنگ هاى پيشرفته را از حاكميت مطلق تاكتيك ها و استراتژى هاى نظامى خارج ساخته و حوزه ى نفوذ و تاثير عوامل تكنولوژيك ، اقتصادى ، روانى ، فرهنگى ، سياسى و... را در اين محيط به شدت گسترش داده است . از سوى ديگر بروز تغييرات اساسى در مولفه هاى قدرت و حاكميت در واحدهاى سياسى كه مى توان آن را پيامد تحولات فوق دانست ، سبب قرابت و همگرايى در حوزه ى مطالعات نظامى ، استراتژيك و روابط بين الملل شده است .
براى شناخت دقيق و عميق از عوامل موثر و تداوم بخش در حاكميت دولت ها در اين عرصه ، ناگزير بايد زمينه ى آشنايى بيش تر با فضاى طراحى استراتژيك ، تصميم سازى و مديريت اجرا در ساختار حكومتى و نيروى نظامى آنها، فراهم آيد. در اين ره گذر بررسى نظريه هاى نظامى - استراتژيك نخبگان كشورهايى كه به نوعى در محيط امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران موثر هستند از درجه ى اول اهميت برخوردار است .
دوره عالى جنگ با هدف برگزارى دوره ى دكتراى علوم دفاعى و امنيتى در سال 1370 تاسيس شد و تاكنون در كنار اجراى برنامه ى آموزشى ، به مطالعه و تحقق در مورد مسايل دفاعى - امنيتى و ساير دانش هاى مرتبط با آن پرداخته است . اين دوره ضمن بررسى و پژوهش در زمينه هاى سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى ، اجتماعى ، حقوقى و... در حوزه ى جنگ و امنيت بر آن است كه نتايج حاصل را بر حسب اقتضاى ماهيت مساله ، به صورت مقاله ، گزارش و يا كتاب در دسترس علاقه مندان قرار دهد. همچنين دوره عالى جنگ به منظور ترسيم شفاف فضاى حاكم بر محيط جهانى و آشنايى بيش تر با انديشه هاى بازيگران صحنه ى بين المللى اقدام به ترجمه و طبع نظريات و ديدگاه هاى مختلف بدون هيچ گونه نقد يا دخل و تصرف نموده تا در معرض قضاوت ، بحث و نقد كارشناسان و متخصصان مسايل دفاعى و امنيتى قرار گيرد. بديهى است اتخاذ چنين شيوه اى به مفهوم رد يا قبول مفروضات و يا تعابير نويسندگان و ناشران اين مجموعه ها نخواهد بود و باب بحث و بررسى درباره ى مطالب ارايه شده به منظور تبادل آرا و ارتقاى سطح دانش و آگاهى هاى علاقه مندان ، همواره مفتوح است .
اين مجموعه كه در شمارگان محدود منتشر شده ، در اختيار تعدادى از اساتيد، فرماندهان ، صاحبنظران و نخبگان نظامى قرار مى گيرد. اميد است با بهره گيرى از نظريات و پيشنهادات ارسالى ، به نحو شايسته تر به رسالت خود جامه ى عمل پوشيم .
در تدوين برنامه و انتشار مجموعه ى فوق از كمك ها و رايزنى هاى بسيارى از مديران و صاحب نظران امور آموزشى و پژوهشى دانشكده - بخصوص ‍ آقايان على بختيارپور، على اكبر رمضانزاده ، حسين سلامى ، احمد غلامپور، غلامرضا محرابى ، مجيد مختارى ، مهدى نطاق پور و محمد رضا نيله چى - بهره مند بوده ايم . در اين جا از همه آنها و نيز از آقاى عليرضا فرشچى كه سرپرستى گروه مترجمان را به عهده گرفته اند و همچنين از كليه ى ويراستاران و همكاران عزيز كه در به ثمر رساندن اين مجموعه نهايت همكارى را مبذول داشته اند، صميمانه تشكر مى كنيم .
مدير تحقيق و پژوهش دوره عالى جنگ
جواد زمان زاده دربان
پيش گفتار 
مركز مطالعات فلسطين با انتشار كتاب ((راهنماى عمومى اسرائيل )) قصد دارد خلايى را كه خوانندگان (عرب زبان ) در خصوص نبود كتابى جامع و در عين حال مختصر و دربر گيرنده ى اطلاعاتى اساسى ، تازه و صحيح درباره ى اسرائيل احساس مى كنند، پرنمايد.
جنبش صهيونيزم و سپس اسرائيل عامل فاجعه ى بزرگ براى ملت فلسطين و نيز منشاء بسيارى از مصيبت ها و گرفتارى هاى كشورهاى عربى ، طى نيم قرن اخير بوده است . بى ترديد جهل و بى اطلاعى نسبت به اسرائيل يكى از موانع عمده و دشوار در برخورد شايسته و تواءم با قدرت ما با اين تهديد بزرگ منطقه و اقدامات خطرناك آن دولت به شمار مى رود. جهل و ناآگاهى و سياست هاى نسنجيده ، وضعيت بسيار تاءسف بار موجود را دامن زده است .
مركز مطالعات فلسطين از بدو تاسيس خود در سال 1963 كمر همت بسته و سعى كرده است با انتشار كتاب ها، پژوهش ها، گزارش ها، مقالات و نشريات گوناگون در عرصه هاى مختلفى همچون رژيم هاى حقوقى و قضايى ، ساختار جمعيتى ، احزاب ، اقتصاد و تشكيلات عمده ى آن ، پيشرفت هاى علمى و فناورى ، مؤ سسات آموزش عالى ، نيروهاى مسلح و... جنبش صهيونيسم و نهادهاى آن ، تحولات كلى در اوضاع يهوديان ، پراكندگى آنان در كشورهاى مختلف جهان و نيز ديدگاه و ماهيت ارتباط آنها با دولت اسرائيل را بشناساند.
متن حاضر سعى دارد با تكيه بر منابع مورد اطمينان رسمى و علمى و به كمك كارشناسان و متخصصان فلسطينى كه علاوه بر احاطه ى كافى به مؤ سسات دولتى ، جامعه ، اقتصاد و ارتش ، بر منابع اصلى صهيونيستى و اسرائيلى دسترسى دارند، اين ناآگاهى و بى اطلاعى را از ميان بردارد.
اكنون كه مساله ى فلسطين و به همراه آن سراسر منطقه در آستانه ى ورود به مرحله اى جديد (پروژه ى صلح خاورميانه ) است ، اين مركز به خوبى مى داند كه نه تنها مسووليتش پايان نيافته ، بلكه بر اهميت و ضرورت آن نيز افزوده شده است . در نتيجه شناخت درست اسرائيل و آگاهى از سياست ها و اهداف كوتاه و بلندمدت آن ، همواره يكى از نيازهاى اساسى كشورهاى عربى (و اسلامى ) بوده و خواهد بود. چنانچه اين شناخت توسط پژوهشگران و محققان عرب (و نه به واسطه ى اسرائيل و آنچه كه از طريق رسانه هاى گروهى اش به خورد ملت ها داده مى شود) حاصل شود به طور قطع بسيار سودمندتر خواهد بود.
مؤ لفان كوشيده اند خوانندگان را از واقعيات موجود در اسرائيل با خبر سازند. اغلب آنان مسلط به زبان عبرى بوده و تعدادى از آنان نيز بخشى يا تمام دوران تحصيل خود را در مؤ سسات علمى اسرائيل گذرانده اند. در متن حاضر از دو روش تحليلى و توصيفى استفاده و سعى شده است تا حداكثر اطلاعات و داده هاى آمارى اخذ شده از منابع رسمى ، در آن گنجانيده شود. مؤ لفان ، زمان حاضر را مدنظر قرار داده و از پرداختن به گذشته جز در حد ضرورت و به اقتضاى موضوع مورد بحث خوددارى نموده اند.
دست اندركاران اين مركز، ضمن اعتقاد به اين كه تدوين متن حاضر تجربه اى نو و بى سابقه به شمار مى رود، اعتراف دارند كه محتواى آن نيز خالى از نقص نيست . قصد داريم اين كتاب را در فواصل زمانى منظمى روزآمد نماييم ، بنابراين با آغوش باز از نظرات و ملاحظات كليه ى صاحب نظران در زمينه هاى شكلى و محتوايى بحث استقبال مى كنيم .
مركز مطالعات فلسطين
فوريه 1996
مقدمه 
هم اكنون (اواخر سال 1994) در اسرائيل هجده حزب سياسى فعاليت دارند. از اين تعداد، چهارده حزب (به صورت منفرد يا در قالب ائتلاف هاى
انتخاباتى پارلمانى ) در كنست حضور دارند. به غير از اين احزاب ، تعدادى تشكل ديگر در قالب جنبش و سازمان كه نمى توان آنها را به معناى واقعى كلمه حزب سياسى ناميد وجود دارند. تاريخ تشكيل احزاب عمده ى كنونى اسرائيل به دوره ((ييشوف )) بر مى گردد (ييشوف ، نامى است كه به جامعه ى يهوديان فلسطين پيش از تاءسيس اسرائيل اطلاق مى شود.) اساسا احزاب نقش مهمى در شكل گيرى جامعه ى يهود فلسطين در دوره ى قيمومت ايفا كردند. همچنين آنان در به وجود آوردن دولت اسرائيل نيز به نوعى سهيم بوده اند. احزاب مذكور با توجه به نگرش جامعى كه دارند، پس ‍ از تشكيل اسرائيل نيز تلاش كردند تا در عرصه هاى گوناگون زندگى از جمله سياست ، به شكل هاى مختلف تاءثير گذار باشند. حزب كارگر در حال حاضر (سال 1994) قدرت را در دست دارد، حزب مبام (يكى از احزاب تشكيل دهنده ى گروه ميرتس و شريك حزب كارگر در كابينه )، ليكود بزرگ ترين حزب مخالف ، دو حزب مذهبى مفدال و اغودات اسرائيل (حزب اغودات اسرائيل از جمله احزاب تشكيل دهنده ى گروه يهدوت هتوراه است ) و حزب راكع (يا حواش ) كه اكثريت اعضايش را عرب ها تشكيل مى دهند، از جمله اين احزاب هستند.
ساير احزاب ، به نسبت جديد بوده و بيش تر آنها در دو دهه ى اخير و به دنبال حوادث نظامى ، تحولات سياسى و اجتماعى و استمرار مهاجرت يهوديان به اسرائيل طى سه دهه ى گذشته شكل گرفته اند. اين قبيل احزاب اغلب يك سونگر بوده و از تصورى جامع براى حل مشكلات مختلف دولت و اجتماع برخوردار نيستند. احزاب راتس ، شينوى ، هتحيا، تسومت ، موليدت ، يعود و كاخ ، دو حزب مذهبى شاس و ديغل هتوراه (اين احزاب از جمله احزاب متشكله ى گروه يهوديت هتوراه ) و احزاب و سازمان هاى عربى شامل حزب دموكراتيك عرب ، ليست پيشرو براى صلح ، جنبش ‍ فرزندان وطن و گروه هاى اسلامى همگى جزو احزاب به نسبت تازه تاءسيس ‍ شده هستند.
مشخصات كلى نظام حزبى در اسرائيل 
نظام حزبى در اسرائيل داراى مشخصاتى است كه آشنايى با آنها به شناخت پديده هاى حزبى و سياسى اسرائيل و فهم بهتر احزاب منفرد كمك مى كند.
كثرت احزاب  
يكى از برجسته ترين مشخصات نظام حزبى كثرت احزاب و پيدايش پى در پى آنها به خصوص در آستانه ى انتخابات سراسرى است . بيش تر اين احزاب بلافاصله پس از برگزارى انتخابات يا طى يك دوره ى تقنينيه (حداكثر 4 سال ، چنانچه انتخاباتى زود هنگام انجام نگيرد) يا حداكثر ظرف دو دوره منحل مى شوند.
براى نمونه در آخرين انتخابات كنست (سال 1992)، حداقل 25 ليست انتخاباتى شركت داشتند كه بعضى از آنها از ائتلاف سه حزب شكل گرفته بودند و در اين بين تنها نامزدهاى 10 ليست موفق شدند به كنست راه يابند.
فراوانى احزاب در حقيقت منعكس كننده تضادهاى اجتماعى و اقتصادى موجود در درون جامعه اسرائيل است . شاخصترين اين تضادها عبارتند از: از جدايى منيان يهوديان شرقى (سفاردى ها) و يهوديان غربى (اشكنازها)؛ اختلاف نظر درباره هويت و ماهيت كلى دولت ؛ تقابل بين مذهب گرايان و لائيك ها در جامعه يهود؛ اختلاف نظر در خصوص سرنوشت مناطق اشغال شده و صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى ؛ جدايى يهوديان و عرب هاى مقيم اسرائيل از يكديگر؛ آمال و آرزوهاى سياسى رهبرانى كه جايگاه مشخصى در ميان مردم دارند. شيوه انتخابات كه مبتنى بر نسبت آراى اكتساب شده است ، به تشديد اين پديده كمك مى كند. با اين شيوه انتخاباتى احزاب كوچك فرصت مى يابند تا به آرايى نسبى به كنست راه يابند. بر اساس قانون انتخابات ، همه اسرائيل يك دايره انتخابى به حساب آمده و احزاب مختلف براى راه يافتن به كنست 120 نفره با ارايه ليستهاى انتخاباتى به رقابت با يكديگر مى پردازند. براى به دست آوردن حداقل يك كرسى در كنست ، لازم است ليستهاى انتخاباتى حداقل 15/1 آراى واجدين شرايط را از آن خود كنند.
انشعاب ها و ائتلاف ها  
دومين خصوصيت بارز نظام حزبى كثرت انشعاب ها و ائتلاف هاست . احزاب مختلف ضمن حفظ استقلال تشكيلاتى ، با يكديگر ائتلاف كرده و در انتخابات و سپس داخل كنست تشريك مساعى دارند.
احزاب ائتلافى كه معمولا ديدگاه كلى و هدفهاى بلند مدت يا حياتى مشابهى دارند، با تشكيل كميته هاى مشتركى ، فعاليتها و اقدامات انتخاباتى و پارلمانى خود را هماهنگ مى كنند. اين ائتلاف ها با گذشت زمان و از طريق ادغام همه احزاب تشكيل دهنده با بعضى از آنها در يكديگر و يا جدايى كلى يا جزيى آنها از يكديگر پايان مى پذيرند.
نگاهى گذرا به تاريخ احزاب اسرائيل ، اعم از احزاب بزرگ يا كوچك و تغييرات سريع و پى در پى نقش حزبى در اين دولت مبهوت كننده است . براى نمونه حزب كنونى كارگر حاصل رشته اى طولانى و پيچيده از ائتلافهاى احزاب اردوگاه چپ (كارگر) است .
حزب ليكود نيز به نوبه خود نتيجه ائتلاف ها و انشعاب هاى متعدد احزاب دست راستى و ميانه رو و جدا شدن عده اى از چپ گرايان از حزب كارگر است كه به نوعى به نظريه ((سرزمين كامل اسرائيل )) اعتقاد داشته اند. گروه موسوم به ميرتس كه در كنست فعلى (كنست سيزدهم ) حضور دارد، از احزاب راتس ، شينوى و مبام كه در كنست قبلى نماينده داشتند، تشكيل شده است . گروه مذهبى يهدوت هتوراه از طريق ائتلاف احزاب اغودات ، بوعالى اغودات و ديغل هتوراه به وجود آمده است . حزب افراطى دست راستى يعود در سال 1994 توسط سه عضو انشعابى حزب تسومت تاسيس يافته است .
در اينجا نيز نظام نسبى انتخابات نقش مهمى در دامن زدن به اين پديده ايفا مى كند. زيرا با توجه به پايين بودن درصد آراى لازم براى ورود به كنست ، جناح ها و گروههاى انشعابى حتى مى توانند به حيات سياسى خود ادامه دهند.
به طور كلى مى توان دلايل ذيل را به عنوان علت ائتلاف ها و گروه بندى ها برشمرد:
- بالا بودن شانس موفقيت در انتخابات يا رويارويى با گروههاى رقيب قدرتمند.
- پشتيبانى از جناح ها يا سياست هاى خاص .
- دستيابى به سهم بيشترى از قدرت با تلاش برخى احزاب براى بقا در صحنه سياسى از طريق ادغام در احزابى كه در ميان مردم از پايگاهى وسيع تر و آينده اى تضمين شده تر برخوردارند.
انشعاب ها و جدا شدن ها اغلب به علت تضادهاى عقيدتى يا سياسى يا رقابت بر سر رهبرى و پست هاى بالاى حزبى و دولتى صورت گرفته است . بيشتر ادغام ها و انشعاب ها در دهه هشتاد و نيمه اول دهه نود و به دليل اختلاف در مورد سرزمين هاى اشغالى و مخالفت يهوديان شرقى با سلطه اشكنازها بر نهادهاى حزبى و دولتى بوده است .
نقش هاى متعدد 
سومين خصوصيت بارز نظام حزبى ، نقش هاى متعدد بعضى از احزاب است . احزاب اسرائيل فعاليت خود را به مسايل سياسى محض محدود نكرده و متفاوت با نقش موسوم احزاب در دموكراسى هاى غربى عمل مى كنند. خصوصيت ذكر شده به دوران ((بيوشف )) برمى گردد. در آن دوران انتقال اعضاء و هوادران احزاب از خارج كشور به سرزمين فلسطين ، تامين مسكن ، كار، بهداشت و درمان و ساير نيازمندى هاى زندگى اجتماعى و توجيه سياسى و ادغام آنها در بخش هايى از جامعه كه پايگاه مردمى اين احزاب به شمار مى رفتند، بر عهده احزاب سياسى بود.
هرچند هم اكنون بسيارى از كارهاى فوق ، توسط دولت انجام مى پذيرد، اما با اين حال احزاب قديمى كه تاريخ تاسيس آنها به د وران ((ييشوفلسطين )) بر مى گردد با اجراى طرح هاى مالى و اقتصادى و داير كردن موسسات شهرك سازى ، آموزشى ، درمانى و تامين اجتماعى ، هنوز نيز خدمات كلى يا جزيى در زمينه انتقال ، اسكان و ارايه كمك هاى اجتماعى و اقتصادى به مهاجرين جديد مى رسانند. اين احزاب در به كارگيرى نفوذ سياسى خود جهت به دست آوردن مبالغ هنگفت از خزانه دولت براى توسعه فعاليت هايشان و جلوگيرى از ايجاد وقفه در كار موسسات و طرح هاى وابسته (يا تحت كنترل ) از هيچ كوششى دريغ نمى نمايند. اين قبيل تلاش ها در دهه اخير بازتاب بسيار نامطلوبى در ميان عتوده هاى مردم داشته است . براى نمونه مى توان به موارد زير اشاره كرد:
- بهره گيرى احزاب كارگرى از نفوذ سياسى خود جهت تزريق مبالغ هنگفت دولتى به اتحاديه هاى كيبوتس ها و موشاف ها، طرح هاى اقتصادى هستدروت و سازمان هاى بيمه خدمات درمانى و اجتماعى وابسته به منظور نجات دادن آنها از ورشكستگى و انحلال .
- ا ستفاده احزاب مذهبى از موقعيت خود جهت افزايش بودجه موسسات آموزشى و سازمان هاى تامين اجتماعى وابسته .
- بهره گيرى احزاب دست راستى مذهبى و ملى از نفوذ خود به منظور هزينه كردن پولهاى هنگفت جهت توسعه طرحهاى شهرك سازى كه موسسات و سازمانهاى تابعه يا برخوردار از پشتيبانى اين احزاب در نواحى اشغالى فلسطين اجرا كرده اند.
ملاحظات عقيدتى  
هنوز هم ملاحظات عقيدتى از عناصر مؤ ثر در عرصه ى سياست و احزاب به شمار مى رود. قبلا اشاره شد كه اختلاف ديدگاه در مورد سرنوشت سرزمين هاى اشغالى و رابطه ى بين مذهب و حكومت يكى از عوامل اصلى انشعاب و ادغام احزاب است . تفاوت آراء در خصوص نظام اقتصادى از ديگر عوامل انشعاب در احزاب به شمار مى رود. هر چند اين تفاوت راى ، به نسبت سال هاى نخست تشكيل اسرائيل بسيار كم تر شده است . در حال حاضر تقريبا اتفاق نظر بر ضرورت ادامه ى نظام اقتصادى مختلط (متشكل از سه بخش دولتى ، هستدروتى و خصوصى ) در ميان احزاب مختلف وجود دارد. عليرغم اختلاف نظر در زمينه ى حجم و نقشى كه هر يك از اين بخش ها بايد ايفا كنند، جهت گيرى تمامى احزاب عموما به سمت كاستن از حجم بخش هاى دولتى و هستدروتى و تقويت و تشويق بخش خصوصى است . همچنين تقريبا همه ى احزاب بر لزوم ادامه ى خدمات بهداشتى و تاءمين اجتماعى به شهروندان تاءكيد دارند.
ملاحظات عقيدتى در دسته بندى احزاب از اهميت بالايى برخوردار است به طورى كه در حال حاضر احزاب باستناد موضع گيرى در برابر سرزمين هاى اشغالى و رابطه ى مذهب با حكومت به سه اردوگاه زير تقسيم بندى مى شوند:
اردوگاه چپ گرايان  
در اين اردوگاه آندسته از احزاب سياسى قرار دارند كه خواهان صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى در قبال عقب نشينى از تمام يا بخشى از سرزمين هاى اشغالى اند. البته اين احزاب در زمينه هاى اقتصادى و اجتماعى با يكديگر اختلاف نظر اساسى دارند. همچنين تمامى احزاب سياسى عربى (با تاءكيد بر تفاوت ماهوى آنان با احزاب يهودى ) بخشى از اين اردوگاه به شمار مى روند. به همين دليل مشاهده مى شود كه حزبى مانند حزب شينوى كه به لحاظ ساختار و اهداف از احزاب ليبرال است ، جزيى از اردوگاه چپ گرايان به حساب آورده مى شود.
اردوگاه راست گرايان  
شامل كليه احزاب سياسى است كه با هر نوع عقب نشينى از مناطق اشغالى مخالف و خواهان الحاق زود يا دير هنگام اين مناطق به اسرائيل هستند. اينجا نيز مشاهده مى شود حزب تسومت كه از حيث ساختار و هدف هاى اقتصادى و اجتماعى به حزب كارگر شباهت بيش ترى دارد، بخشى از اردوگاه راست گرايان به حساب مى آيد.
اردوگاه مذهبيون  
دربرگيرنده ى تمامى احزاب مذهبى ، صهيونيستى و غير صهيونيستى است .
قابل تامل است كه عده اى از انديشمندان علوم سياسى و جامعه شناسان با اين نوع تقسيم بندى احزاب اسرائيل كه رايج تر است ابراز مخالفت كرده و با تكيه بر معيارهاى اجتماعى و اقتصادى يا ديدگاه كلى اين احزاب ، تقسيم بندى ديگرى ارايه مى دهند. با اين ترتيب حزب شينوى از اردوگاه چپ گرايان خارج و احزاب مذهبى جزو اردوگاه راست گرايان محسوب مى شود. ولى ما در اين فصل همان تقسيم بندى رايج را ملاك بررسى قرار خواهيم داد.
ساختار و رهبرى  
هر يك از احزاب داراى يك كنگره هستند. كنگره ، عالى ترين ارگان تصميم گيرى حزب بوده و تعيين سياست هاى كلى را برعهده دارد. كنگره ها از يكهزار يا بيش از دو يا سه هزار نفر (در مورد دو حزب بزرگ يعنى كارگر و ليكود) تشكيل شده و هر چند سال يكبار تشكيل جلسه مى دهند. در فاصله ى دو اجلاس كنگره ، يك شورا يا كميته ى مركزى چند صد نفره از ميان اعضاى كنگره برگزيده مى شوند و سالى چند بار گردهم آمده و خط مشى هاى كلى حزب را تعيين مى كنند.
تشكيلات كوچك ترى مانند دبيرخانه ، كميته ى اجرايى و دفتر سياسى به امور روزمره ى حزبى رسيدگى مى كنند. اختيارات و نحوه ى انتخاب كميته هاى مختلف و مناسبات فيمابين را اساسنامه و نظامنامه هاى داخلى احزاب مشخص مى كند.
با مطالعه سطور فوق به نظر مى رسد كه تعيين سياست هاى كلى و انتخاب رهبران احزاب تا حدود زيادى به صورت دموكراتيك انجام مى پذيرد در حالى كه حقيقت امر، چيز ديگرى است . زيرا مدت هاى مديدى بود كه اين كار به گونه اى بسيار غير دموكراتيك صورت مى گرفت و در مورد اغلب احزاب وضع به نحوى بود كه عده ى قليلى شامل رهبران سياسى ممتاز و صاحب منصبان عالى رتبه ى حزبى ، سرنوشت احزاب را در دست داشتند و تعيين خط مشى ها و انتخاب افراد براى تصدى پست هاى حساس حزبى و دولتى را به انحصار خود درآورده بودند و حتى رهبران پس از خود را نيز تعيين مى نمودند. طبقه ى ممتاز احزاب مختلف با سودجويى از موقعيت خويش و خريد آراى ديگر اعضا، زمينه ى تثبيت موقعيت خود را فراهم مى كردند.
در اين خصوص از يك ابزار عمده به نام كميته هاى ((گزينش )) يا ((داوطلبى )) استفاده مى شد. كميته هاى مذكور طبق يك مكانيزم مشخص ‍ و بر اساس معاملات پشت پرده ى نخبگان احزاب برگزيده مى شدند و وظيفه ى آنها انتخاب و معرفى نامزدهاى احزاب به هيئت هاى ذى صلاح جهت اظهار نظر نهايى براى انتخابات كنست و تصدى پست هاى حساس ‍ و دولتى و حزبى بود.
اين وضعيت از اوايل دهه ى هشتاد به تدريج تغيير يافت و احزاب يكى از ديگرى تحت فشارهاى حزبى و غير حزبى ناگزير به پذيرش مكانيزم هاى قابل قبول ترى براى گزينش و انتخاب رهبران شدند. در سال هاى اخير نخست حزب كارگر و سپس حزب ليكود نظام انتخاباتى مقدماتى (primaries) را كه هم اينك در آمريكا اجرا مى شود، همراه با اصلاحاتى جهت انتخاب رهبر و نامزد حزب براى تصدى پست نخست وزيرى و ساير نامزدهاى حزب براى انتخابات كنست ، دبير كلى هستدروت و رياست شهردارى ها و شوراهاى محلى پذيرفته اند. دو حزب مفدال و ميرتس به زودى اين نظام را خواهند پذيرفت و رهبران ساير احزاب نيز با فشارهاى شديد رهبران رده هاى ميانى و عموم اعضاء براى عمل به اين نظام ، مواجه هستند. نظام انتخابات مقدماتى مى تواند انحصارطلبى رهبران كنونى احزاب را از بين ببرد و در صورت فراگير شدن شكل و ماهيت احزاب را دگرگون كند.
احزاب سياسى 
اردوگاه چپ گرايان  
اردوگاه چپ گرايان هم اكنون به معنى متعارف كلمه شامل احزاب زير مى شود: حزب كارگر با گرايش هاى گوناگون اعضاء و هوادارانش از ميانه روى گرفته تا چپ گرايى .
گروه ميرتس مركب از سه حزب شينوى (ليبرال )، مبام (چپى ) و راتس ‍ (ميانه رو) كه در آخرين انتخابات كنست (سال 1992) با ليست واحدى شركت كرد. احزاب متشكله ى اين گروه در كنست كنونى به صورت هماهنگ و از طريق كميته هايى مشترك فعاليت مى كنند.
حزب كارگر  
حزب كارگر (يا مفليغت هعفودا هيسرئيليت ) يك حزب سوسيال دموكرات صهيونيستى است كه در سال 1968 با اتحاد سه حزب كارگرى مباى ، احدوت هعفودا- بوعالى تسيون و رافى تشكيل شد. در حال حاضر شيمون پرز رهبر اين حزب است . پرز به دنبال ترور اسحاق رابين رهبر قبلى حزب كارگر ( و نخست وزير) در اواخر سال 1995، جايگزين وى در رهبرى حزب و نخست وزير اسرائيل شد.(1)
حزب كارگر از بدو تشكيل در سال 1968 تا سال 1992 با نام معراخ (تجمع كارگرى ) در انتخابات كنست شركت كرد. معراخ در سال 1969 با اتحاد دو حزب كارگر و مبام بوجود آمد و در سال 1984 منحل شد. حزب كارگر را مى توان ادامه ى حزب سابقه دار و معروف مباى دانست . زيرا بدنه ى اصلى حزب احدوت هعفودا- بوعالى تسيون (يكى از احزاب مؤ سس حزب كارگر) را گروهى تشكيل مى داد كه در سال 1944 از حزب مباى منشعب شد. همچنين حزب رافى (ديگر حزب مؤ سس حزب كارگر) در اصل عبارت از گروهى بود كه در سال 1965 به رهبرى ديويد بن گوريون از حزب مباى جدا شد. شاخص ترين بنيانگذاران حزب كارگر عبارتند از: ليوى اسكول ، گولدا مئير و بنحاس سابير (از حزب مباى )، اسرائيل گليلى ، يگال الون و اسحاق بن هارون (از احدوت هعفودا) و موشه دايان و شيمون پرز (از حزب رافى ) و اسحاق رابين كه در سال 1968 و پس از پايان يافتن دوره ى خدمت در ارتش به حزب كارگر پيوست .
حزب كارگر (با نام معراخ ) در انتخابات كنست هفتم و هشتم (در سال هاى 1969 و 1973) موفق شد موقعيت برتر حزب مباى را در ميان همه ى احزاب حفظ كند. حزب مباى با برترى كه داشت همواره در راءس ‍ حكومتهاى ائتلافى كه با نظر خود او تشكيل مى شدند، قرار داشت و پست هاى اصلى در كابينه ، دولت ، كنست و آژانس يهود در تصرف او بود. ولى در انتخابات كنست نهم (در سال 1977) حزب كارگر با تحمل شكستى سنگين ، ناگزير به ترك قدرت و پيوستن به احزاب معارض شد و دست راستى ها به رهبرى حزب ليكود براى نخستين بار در تاريخ اسرائيل زمام امور را به دست گرفتند.
در انتخابات كنست در سال هاى 1984 و 1988، موقعيت حزب به نسبت بهتر شد و در وضعيتى تقريبا همسان با حزب ليكود از حيث امكان تشكيل كابينه قرار گرفت و به همين دليل دو حزب ناگزير به تشكيل كابينه ى وحدت ملى پس از اين انتخابات شدند. در سال 1990 و با خروج حزب كارگر از كابينه ى ائتلافى ، ديگر چيزى به اسم كابينه ى وحدت ملى نمايد ولى حزب ليكود با ائتلاف با احزاب مذهبى و احزاب افراطى دست راستى در راءس كابينه به كار خود ادامه داد.
هر چند حزب كارگر در انتخابات سال 1992 بيش ترين تعداد كرسى هاى كنست را از آن خود كرد و توانست در راءس كابينه قرار گيرد( و به تبع آن انتقال حزب ليكود به جبهه ى مخالفين )، ولى اكثريت شكننده اى كه اين حزب در كنست فعلى دارد، نمى تواند زياد مايه ى اطمينان خاطر او باشد.
حزب كارگر مانند ساير احزاب ، از بدو تاءسيس با مشكلات حادى روبرو بوده و اختلافات داخلى بر سر مسايل سياسى ، اجتماعى يا سازمانى و يا رقابت بر سر رهبرى ، اين حزب را بارها به لرزه در آورد. بر اثر اين لرزه ها تعدادى از رهبران شاخص حزب از جمله موشه دايان ، لوفا الياف ، شولاميت الونى و يوسى سريد در فواصل زمانى مختلفى ، حزب را ترك كردند. اين عده پس از خروج از حزب كارگر همچنان به عنوان رهبران سياسى بارزى محسوب مى شدند و بيش تر آنان اقدام به تشكيل احزاب تازه اى نمودند كه به جز حزب راتس كه شولاميت الونى آن را بنيانگذارى كرده است ، بقيه منحل شدند. آخرين بارى كه حزب كارگر با مشكل حادى روبرو شد، در اوريل سال 1994 بود. در آن زمان عده اى از اعضا و فعالان حزب (از جمله 3 عضو كنست ) به رهبرى حييم رامون بر اثر اختلاف در مورد امورى مربوط به هستدروت ، از رهبرى حزب سرپيچى كردند و در انتخابات مه سال 1994 هستدروت ، ضمن ارايه ليست انتخاباتى جداگانه اى با رهبرى رامون ، به رقابت با حزب كارگر پرداختند. در اين انتخابات ، رامون و طرفدارانش به پيروزى رسيدند و بدين ترتيب توانستند به سلطه ى مداوم تقريبا 70 ساله ى حزب كارگر بر هستدروت پايان دهند. به دنبال ارايه ليست مستقل رامون ، رهبرى حزب كارگر مبادرت به اخراج گروه ناراضيان از حزب كرد ولى سه عضو ناراضى كنست را همچنان جزو گروه پارلمانى حزب ابقاء نمود اما چند ماه بعد تصميم به اخراج آن گروه را پس گرفت . پس از ترور اسحاق رابين (نخست وزير در سال 1995) رامون (همراه با ساير افراد گروه ناراضى ) به حزب بازگشت و وزارتخانه ى كشور را در كابينه اى كه پرز پس از ترور رابين تشكيل داد، عهده دار شد.(2)
از لحاظ ديدگاه سياسى كلى ، حزب كارگر خواهان صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى است . صلح مورد نظر حزب كارگر مبتنى بر يافتن يك راه حل وسط منطقه اى (هم براى سرزمين هاى اشغالى فلسطين (3) و هم براى بلندى هاى جولان ) با استناد به قطعنامه هاى 242 و 338 شوراى امنيت سازمان ملل (آن طور كه اين حزب تفسير مى كند) است همچنين اين حزب با الحاق كامل يا عقب نشينى كامل از مناطق اشغالى مخالف است . در آخرين انتخابات پارلمانى ، برجسته ترين نكات برنامه ى انتخاباتى حزب كارگر در زمينه ى مسايل سياسى عبارت بود از:
در خصوص فلسطينيان : آمادگى براى مذاكره با ((شخصيت ها و تشكيلاتى از فلسطينيان كه اسرائيل را به رسميت مى شناسند، با تروريسم مخالفند و قطعنامه هاى 242 و 338 شوراى امنيت را قبول دارند))؛ حل گام به گام مشكلات موجود؛ شركت دادن اردن در مذاكرات حل نهايى با هدف دستيابى به توافقى درباره ى ((نوعى حاكميت سياسى مشترك ميان اردن و فلسطين (و نه كشور مستقل فلسطينى در كرانه ى غربى رود اردن ) كه براى همكارى گسترده با اسرائيل آمادگى داشته باشد))؛ باقى ماندن شهر بيت المقدس به طور كامل تحت حاكميت اسرائيل ؛ تاءكيد بر اينكه : ((دره ى اردن و شمال غرب بحرالميت (تحت حاكميت اسرائيل ) مرزهاى امنيتى دولت اسرائيل را تشكيل مى دهند.))؛ باقى ماندن بعضى مناطق حياتى در دست اسرائيل مانند حومه ى شهر بيت المقدس و غوش عتسيون ، كه اكثريت جمعيت آنها غير عربند؛ توقف عمليات شهرك سازى به جز در نواحى بيت المقدس و دره ى رود اردن و تضمين عدم تعرض به شهرك هاى واقع در مناطقى كه اسرائيل از آن عقب نشينى خواهد كرد و همچنين تضمين سلامت و امنيت ساكنان آنها؛ حل مشكل آوارگان فلسطينى در خارج از مرزهاى اسرائيل .
در خصوص سوريه : ايجاد يك راه حل وسط منطقه اى ؛ ادامه ى حضور نظامى و غير نظامى (شهرك هاى يهودى نشين ) اسرائيل در بلندى هاى جولان (اسرائيل سال هاست اين منطقه را ضميمه كرده و آن را مطابق قوانين خود اداره مى كند)؛ تقويت شهرك هاى موجود در بلندى هاى جولان و احداث شهرك هاى جديد (در صورت تصويب دفتر سياسى و نمايندگان اين حزب در كنست )؛ تضمين امنيت اسرائيل از طريق اقدامات گوناگون مانند: خلع سلاح بسيارى از مناطق (مناطق وسيع )، ايجاد حايل ميان نيروهاى طرفين و كاهش حجم نيروها.
در خصوص لبنان : امضاى معاهده ى صلح با لبنانى مستقل و داراى حق حاكميت ، آزاد از سلطه ى نظامى سوريه و خالى از هرگونه نيروى نظامى بيگانه و تروريستى ؛ اقدامات امنيتى شامل توقف كليه ى عمليات تروريستى و جلوگيرى از شروع مجدد آن (تا امضاى معاهده ى صلح )؛ ادامه ى دفاع از مرزهاى شمالى اسرائيل از طريق ادامه ى حضور نيروهاى اسرائيل در منطقه ى اشغالى جنوب لبنان و چند اقدام امنيتى اساسى ديگر.
در زمينه ى مسايل اقتصادى و اجتماعى ، حزب كارگر در برنامه ى انتخاباتى اش خواهان ((اقتصادى مختلط رقابتى ، مركب از سه بخش خصوصى ، دولتى و عمومى هستدروتى كه بر اساس اصول اقتصاد و تجارت و به دور از هرگونه تبعيض اداره شود و همگان به طور يكسان از آن بهره گيرند)) شد. حزب كارگر در برنامه اش تعهد كرد در صورت پيروزى در انتخابات ، كابينه اى كه تشكيل مى دهد، كم ترين دخالت را در فعاليت هاى عادى و مستقيم اقتصادى داشته باشد و براى خصوصى سازى طرح هاى اقتصادى تلاش كند. در اين برنامه همچنين بر لزوم تداوم خدمات اجتماعى و درمانى دولت و بخش عمومى به شهروندان تاءكيد شد.
حزب كارگر از بدو تاءسيس در درون خود همواره با منازعه ى دو جناح كبوترها و بازها در مورد خط مشى حزب در خصوص سرزمين هاى اشغالى و صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى روبرو بوده است . در كنگره ى حزب در سال 1991 و به منظور آمادگى براى انتخابات كنست در سال بعد (1992)، برنامه ى سياسى بازها مورد تاييد قرار گرفت . اين امر نشان مى دهد كه در آن زمان ، موازنه ى قوا به ويژه در ارتباط با موضوع بلندى هاى جولان بيش تر به نفع بازها بود. ولى بعدها اين وضع تغيير كرده و در انتخابات داخلى حزب كه با هدف برگزيدن نامزدهاى حزب براى انتخابات كنست صورت گرفت ، رهبران جناح كبوترها از حيث تعداد نامزدهاى انتخاب شده و شمار آراء به دست آمده ، از رهبران جناح بازها پيشى گرفتند. اين پيش گرفتن پس از پيروزى حزب كارگر در انتخابات پارلمانى سال 1992 در تركيب كابينه و موضع آن در قبال مذاكرات صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى كه بعضا با برنامه ى انتخاباتى حزب مخالف بود، انعكاس يافت . در نيمه ى سال 1994 منازعات دو جناح (كبوترها و بازها) از سر گرفته شد. در آن زمان سران جناح بازها و در راءس آنان افيغدور كهلانى ، اقدام به تشكيل گروهى بنام ((راه سوم )) با هدف جلوگيرى از عقب نشينى اسرائيل از مناطقى كه در برنامه ى انتخاباتى ؛ آشكارا از آن نام برده شد؛ اعم از بلندى هاى جولان يا كرانه غربى ، نمودند. در مقابل ؛ سران جناح كبوترها با تشكيل گروهى مخالف ، خواهان اصلاح مندرجات برنامه در خصوص عقب نشينى از جولان و بعضى نقاط كرانه ى غربى و پايان دادن به مخالف حزب با تشكيل دولت مستقل فلسطين در آينده شدند.
از لحاظ پايگاه حزبى و انتخاباتى ، حزب كارگر، نماينده ى منافع و (يا) آمال و آرزوهاى سياسى طيف وسيعى از جامعه ى اسرائيل از طبقات و قشرهاى گوناگون بوده و از پايگاه انتخاباتى بسيار گسترده اى برخوردار مى باشد.
هر چند اين حزب هنوز هم خود را يك حزب سوسياليستى چپ گرا مطرح مى كند، ولى در انتخابات طبقه ى متوسط بيش تر به اين حزب راى مى دهد و نه به حزب ليكود. همچنين اين حزب در ميان طبقه ى كارگر مزدبگير از مقبوليت كم ترى برخوردار است . علت اين امر اساسا به نحوه ى راى دادن در انتخابات سراسرى از سال 1977 (كه به سال ((كودتاى سياسى )) به دليل به قدرت رسيدن حزب ليكود براى نخستين بار معروف است ) به بعد است . اغلب يهوديان غربى كه به طور كلى قشرهاى بالاى جامعه ى اسرائيل را تشكيل مى دهند، تمايل دارند به نفع حزب كارگر راى دهند در حالى كه اكثريت يهوديان شرقى كه اجمالا جزو قشرهاى پايين جامعه اند، به نفع ليكود و احزاب دست راستى راى مى دهند. همچنين حزب كارگر از حمايت و تاييد بيش تر اعضاى كيبوتس كه تحت سيطره ى اين حزب است ، برخوردار مى باشد.
ساختار سازمانى حزب تشكيل مى شود از: كنگره كه عالى ترين ارگان تصميم گيرى بوده و هر چند سال يكبار تشكيل جلسه مى دهد، كميته مركزى بالاترين ارگان تصميم گيرى كه در فاصله هر دو اجلاس كنگره ، اعضايش سالى چند مرتبه گرد هم مى آيند، دبيرخانه كه مسوول اجراى مصوبات كنگره ، كميته مركزى و اداره امور احزاب است و بنا به ضرورت جلسه تشكيل مى دهد و بالاخره دفتر سياسى كه بالاترين بازوى اجرايى حزب مى باشد.
در سال هاى اخير، حزب كارگر، نظام انتخابات مقدماتى را به منظور انتخاب رهبر و كانديداى حزب براى نخست وزيرى و نامزدهاى انتخابات پارلمانى و تعدادى از پست هاى مهم حزبى و دولتى پذيرفته است .
با اين كار حزب گام مهمى به سوى دموكراسى و پايان دادن به انحصار طلبى و تسلط عده اى خاص بر رهبرى حزب برداشته شد و جوانان شايسته و كارآمد و آن عده از اعضاى حزب كه سال ها بود حقشان تضييع مى شد، فرصت يافتند تا موقعيت خود را در حزب بهبود بخشند و به پست هاى حساس دست يابند.
نام اعضاى حزب كارگر حاضر در كابينه (در اواخر سال 1995)، شيمون پرز نخست وزير و وزير دفاع ، ايهود باراك ، ابراهام شومط، اسرائيل كيسار، ميخاحريش ، داويد ليبايى ، موش شاحل ، بنيامين بن اليعيزر، اورانمير، شيمون شيتريت ، عوزى بر عام ، يعقوب تسار، افرايم سينه ، جيم رامون و يوسى بيلين .
تعداد نمايندگان حزب كارگر در كنست هفتم (1969) 47 نفر ار مجموع 56 نفر از معراخ ، كنست نهم (1977) 28 نفر از مجموع 32 نفر از معراخ ، كنست دهم (1981) 40 نفر از مجموع 47 نفر از معراخ ، كنست يازدهم (1984) 38 نفر از مجموع 44 نفر از معراخ ، كنست دوازدهم (1988) 39 نفر و كنست سيزدهم (1992) 44 نفر.
حزب ميرتس  
يك گروه انتخاباتى پارلمانى متشكل از احزاب مبام ، راتس و شينوى كه در ماه مه سال 1992 و در آستانه (س ) انتخابات كنست سيزدهم كه در آن سال برگزار شد، بوجود آمد. واژه ى ميرتس كه به معنى نشاط و سرزندگى است ، مركب از حرف اول كلمه ى مبام و دو حرف اول و آخر كلمه راتس است . (ميرتس ) در ابتدا شعار انتخاباتى اين گروه بود و سپس به خود گروه اطلاق گرديد.
هدف اصلى از تشكيل گروه ميرتس يكپارچه كردن گروه هاى صلح طلب يهودى مى باشد كه به نسبت حزب كارگر، گرايش هاى چپ گرايانه ترى دارند. اين گروه ها به اميد كسب تعداد بيش ترى از كرسى هاى كنست و در نتيجه افزايش شانس موفقيت اردوگاه چپ گرايان در كنار گذاشتن حزب ليكود از قدرت و جايگزين نمودن حزب كارگر به جاى آن ، با يكديگر متحد شدند و به آنچه مى خواستند نيز رسيدند. تشابه ديدگاه كلى سه حزب مذكور نسبت به موضوعات سياسى ، زمينه ساز اتحاد آنها با يكديگر بوده است هر چند در خصوص مسايل اقتصادى و اجتماعى ، سه حزب سوسياليستى مباى ، ليبرال شينوى و ميانه روى راتس تفاوت هاى زيادى با هم دارند.
در آخرين انتخابات پارلمانى (در سال 1992) برنامه ى سياسى گروه ميرتس شامل نكات عديده اى بود از جمله :
- به رسميت شناختن ((حق ملت فلسطين در خصوص تعيين سرنوشت خويش ((چه در جهت اتحادى فدرالى يا كنفدرالى با اردن و چه به سمت ايجاد دولت مستقل فلسطين )) كه به دلايل امنيتى ((اتحاد كنفدرالى با اردن )) ارجحيت دارد.
- مردود ندانستن مشاركت سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف ) در مذاكرات صلح ((پس از آنكه هم در قول و هم در عمل كند اسرائيل را به رسميت شناخته و عمليات تروريستى را متوقف كرده است .))
- گام به گام بودن ؛ يافتن راه حل نهايى براى مشكلات ميان اسرائيل از يك طرف و فلسطينيان و كشورهاى عربى از طرف ديگر و ((در نخستين گام تشكيل حكومت خودگردان فلسطينى در سرزمين هاى اشغالى ، به شرط آنكه كامل و زمينه ساز راه حل نهايى باشد، يك امر مثبت تلقى مى گردد.))
- توقف فورى عمليات شهرك سازى .
- آمادگى اسرائيل براى ((يك راه حل وسط منطقى و مورد توافق در خصوص جولان ))
- ترتيبات شديد امنيتى و خلع سلاح كامل و تام مناطقى كه از آن عقب نشينى مى شود.
- غير قابل تقسيم بودن پايتخت اسرائيل يعنى شهر بيت المقدس
در تعيين وضع نهايى اين شهر، همان گونه كه در معاهده ى صلح مشخص ‍ خواهد شد، تمامى مسايل دينى و نژادى شهر بايد لحاظ شود.
در زمينه ى موضوعات اقتصادى و اجتماعى احزاب تشكيل دهنده ى گروه ميرتس توافق كرده اند كه نمايندگانشان در كنست هر كدام با توجه به نظر حزب متبوع عمل كند.
شولاميت الونى رهبر حزب راتس ، به لحاظ سازمانى رياست گروه ميرتس ‍ را بر عهده دارد. ميرتس فعاليت هاى مشترك خود را از طريق گروه نمايندگانش در كنست و تشكيل چندين كميته ى مشترك انجام مى دهد. شعار نمايندگان سه حزب متشكله گروه ميرتس در كميته هاى ياد شده با توجه به تعداد نمايندگان آنها در كنست دوازدهم تعيين مى گردد.

next page

fehrest page