next page

fehrest page

back page

حزب مبام  
مبام (مفليگت هبو عاليم همئو حيدت يا حزب متحد كارگران ) يك حزب سوسياليستى صهيونيستى است كه در سال 1948 با اتحاد دو حزب كارگرى صهيونيستى هشومير هتسصير و احدوت هسودا - بوعالى تسيون به وجود آمد. ايندو حزب كه در مقايسه با حزب مباى تمايلات چپ گرايانه ى بيش ترى داشتند، به انضمام چند گروه چپ گراى كوچك ديگر و عده اى از شخصيت ها و در راس آنها موشى سينه فرمانده كل هاگانا در اواسط دهه ى چهل ، با يكديگر متحد و حزب مبام را تشكيل دادند.
اين اتحاد همراه با موفقيت نبود، زيرا به سرعت اختلافاتى در اطراف آن پديد آمد. اين اختلافات در خصوص : موضع در برابر اتحاد شوروى ((سابق ))، انجام عمليات نظامىانتقام جويانه بر ضد كشورهاى عربى همجوار (به تلافى عمليات چريك هاى فلسطينى) و پذيرفتن عضويت شهروندان عرب در حزب و هستدروت بود. با گذشت زمان ، اختلافبه شدت افزايش يافت چنان كه در سال 1953 به جدا شدن يك گروه كوچك به شدتطرفدار اتحاد شوروى سابق به رهبرى موشى سينه انجاميد. و درسال 1954 بيش تر اعضاى حزب احدوت هعفواد - بو عالى تسيون از حزب مبام خارجشدند. اعتراض به همدردى حزب با اتحاد شوروى سابق ، مخالفت حزب با سياستعمليات انتقام جويانه بر ضد كشورهاى عربى و موافقت رهبرى آن با پذيرش عضويتشهروندان عرب در حزب و هستدروت دلايل اين امر بود. درسال 1969 حزب مبام به معراخ ( تجمع كارگران ) به رهبرى حزب كارگر پيوستولى در سال 1984 از اين تجمع كنار كشيد و درسال 1992 به همراه ارتس و شينوى ، گروه ميرتس راتشكيل داد.
از لحاظ مرام و مسلك عقيدتى و سياسى ، تاريخ حزب مبام را مى توان به سه مرحله تقسيم كرد: مرحله ى اول از بدو تاسيس تا سال 1969، مرحله ى دوم از زمان پيوستن به معراخ تا كنار كشيدن از آن و مرحله ى سوم از زمان كنار كشيدن از معراخ تا كنون .
در مرحله ى اول (1969 - 1948)، حزب مبام با تكيه بر انديشه هاى ابداعى پيربوروخف (از متفكران صهيونيستى سوسياليزم گرا) در پى ايجاد نوعى همگرايى ميان صهيونيزم و ماركسيسم بود. با اين تفكر، حزب ، خواهان گردآمدن يهوديان در فلسطين و ايجاد جامعه ى سوسياليستى غير طبقاتى از طريق رويارويى مسالمت آميز طبقات با يكديگر، همكارى كامل دو طبقه ى كارگرى يهود و اعراب و سلطه ى كارگران بر وسايل توليد بود. در طول اين مرحله يا دقيق تر بگوييم در قسمت بيش تر آن ، ويژگى شاخص ‍ مواضع سياسى حزب ، مخالفت شديد با كليه ى سياست هاى داخلى و خارجى حزب مبام و رفتار اين حزب با اقليت عرب بود. همچنين با سياست حزب مباى مبنى بر همكارى همه ى طبقات با يكديگر مخالفت مى نمود و از اين حزب به خاطر مقدم شمردن احزاب ليبرالى و مذهبى بر احزاب چپ گرا در تشكيل كابينه ى ائتلافى به شدت انتقاد مى كرد و با سياست هاى اقتصادى حزب مباى و پشتيبانى اين حزب از پى ريزى اقتصادى مبتنى بر همكارى سه بخش دولتى ، هستدروتى و خصوصى و واگذارى بسيارى از كارهايى كه پيش تر به وسيله ى طبقه ى كارگر انجام مى گرفت مخالف بود. به نهادهاى رسمى دولتى معترض بود و آن را در تضاد با بنيانگذارى يك جامعه ى سوسياليستى مى دانست . با سياست خارجى حزب مباى كه از غرب جانبدارى و با اتحاد شوروى سابق مخالفت مى كرد، و نيز سياست هاى امنيتى اين حزب در برابر كشورهاى عربى را نمى پسنديد. با تبعيض و نابرابرى و تحميل مقررات حكومت نظامى بر اعراب مقيم اسرائيل و نپذيرفتن عضويت آنان در احزاب صهيونيستى و هستدروت مخالفت مى كرد.
در مرحله ى دوم (1984 - 1969) و به دنبال جنگ سال 1967 اعراب و اسرائيل (جنگ 6 روزه )، حزب مبام ضمن تجديدنظر در مواضع فكرى اش ، از ماركسيسم فاصله گرفته و به لحاظ فكرى و سياسى خود را به حزب كارگر نزديك كرد، هر چند گرايش بيش ترى به سوسياليزم و دفاع از حقوق كارگران و قشرهاى بى بضاعت جامعه داشت و در برخورد با موضوع فلسطينيان و كشورهاى عربى ، موضعى بهتر و رغبتى بيش تر به تحقق صلح از خود نشان داد. با اين حال با پيوستن حزب مبام به معراخ در اوايل اين مرحله ، اين حزب هويت و مواضع متمايز خود را از دست دادو در واقع در هويت و مواضع حزب كارگر حل شد و ديگر تقريبا قادر به تاثير گذارى در مسايل مهم نبود.
در مرحله ى سوم يعنى از سال 1984 (سال كنار كشيدن از معراخ ) تاكنون ، حزب مبام در پى يافتن هويت مستقل خويش و ايفاى نقشى متمايز از نقش ‍ حزب كارگر در زمينه ى مسايل سياسى برآمده است . اين حزب با تاكيد بر مسايل اجتماعى ، اظهار نظر در خصوص سرزمينهاى اشغالى ، شهرك سازى ، حقوق فلسطينيان و صلح با كشورهاى عربى (به برنامه انتخاباتى ميرتس مراجعه كنيد) و تاكيد بر برابرى يهوديان و اعراب در اسرائيل ، مى كوشد خطى تازه و متفاوت از حزب كارگر براى خود ترسيم كند.
حزب مبام به لحاظ پايگاه حزبى و انتخاباتى ، در حال حاضر نماينده ى منافع و آرزوهاى اعضاى جنبش كيبوتس كشورى وابسته به حزب مبام و قشرهاى معينى از كارگران و روشنفكران كه برنامه ى اجتماعى و سياسى حزب مبام ، آنها را به سمت اين حزب كشانده است ، مى باشد. حزب مبام از پايگاه انتخاباتى گسترده اى برخوردار نبوده و اكثريت قاطع راى دهندگان به اين حزب را اشكنازها (يهوديان غربى ) تشكيل مى دهند. حزب مبام در نخستين كنست (سال 1949) 19 نماينده داشت ولى در كنست دوازدهم (سال 1998) اين تعداد به 3 نفر كاهش يافت .
ساختار سازمانى حزب مبام تشكيل شده است از: كنگره ؛ به عنوان عالى ترين ارگان تصميم گيرى در حزب ، شورايى منتخب از اعضاى كنگره ، كه در فاصله ى تشكيل دو اجلاس كنگره ، وظايف و مسووليت هايش را انجام مى دهد، كميته ى مركزى ، كميته ى سياسى و دبيرخانه ى كل .
در كابينه ائتلافى كنونى (نيمه سال 1994) تنها عضو حزب حاضر در اين كابينه ، يائيرتسبان (در چارچوب گروه انتخاباتى - پارلمانى ميرتس ) است .
شمار كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست : كنست اول (1949) 15 كرسى ؛ كنست دوم (1951) 9 كرسى ، كنست سوم (1955) 9 كرسى ، كنست چهارم (1959) 9 كرسى ، كنست پنجم (1961) 9 كرسى ؛ كنست ششم (1965) 8 كرسى ، كنست هفتم (1969) 9 كرسى (از مجموع 56 كرسى معراخ )؛ كنست هشتم (1973) 8 كرسى (از مجموع 51 كرسى معراخ )؛ كنست نهم (1977) 5 كرسى (از مجموع 32 كرسى معراخ )؛ كنست دهم (1981) 7 كرسى (از مجموع 47 كرسى معراخ )؛ كنست يازدهم (1984) 6 كرسى (از مجموع 44 كرسى معراخ )، كنست دوازدهم (1988) 3 كرسى و در كنست سيزدهم (1992) 4 كرسى (از مجموع 12 كرسى ميرتس ).
حزب راتس  
راتس (ريشيمات زخويوف هازراح يا ليست حقوق شهروندان ) يك حزب صهوينيستى اصلاح طلب است كه در آستانه ى انتخابات كنست هشتم (1973) توسط عده اى از اعضاى سابق حزب كارگر به رهبرى شولاميت الونى تاسيس شد. الونى پيش تر عضو حزب كارگر بود ولى به دليل اختلاف با گلداماير رهبر اين حزب و نخست وزير وقت اسرائيل ، نام او در ليست انتخاباتى حزب كارگر براى انتخابات كنست هشتم قرار داده نشد و همين امر سبب شد تا الونى از اين حزب كنار بكشد. دليل ديگر كنار كشيدن الونى از حزب كارگر اين بود كه رهبرى اين حزب حاضر نبود ((كميته ى گزينش )) را كه كار انتخاب نامزدهاى حزب براى انتخابات پارلمانى را برعهده داشت منحل كند و شيوه ى مناسب ترى براى اين كار اتخاذ نمايد.
در انتخابات كنست هشتم و در ميان تعجب همگان ، حزب راتس توانست 3 كرسى كنست را تصاحب كند در حالى كه تنها چند ماه از تاسيس آن گذشته بود. در سال 1975، حزب راتس با گروهى ديگر منشعب از حزب كارگر به رهبرى لوفاالياف و گروهى ديگر منشعب از حزب شينوى متحد شدند و حزبى جديد بنام ياعد (به معنى هدف ) تشكيل دادند. ولى اين حزب تازه تاسيس شده چندان دوام نياورد و در همان سال به علت اختلاف بر سر برقرارى ارتباط با سازمان آزادى بخش فلسطين (ساف ) و شركت الياف و شمارى ديگر از اعضاى حزب در تشكيل شوراى اسرائيلى براى صلح ميان اسرائيل و فلسطين ، منحل اعلام گرديد و در آستانه ى انتخابات سال 1992 احزاب راتس ، مبام و شينوى با هدف يكپارچه كردن نيروهاى صلح طلب در اسرائيل كه به نسبت حزب كارگر تمايل بيش ترى به چپ گرايى دارند، با يكديگر ائتلاف كرده ، گروه راتس را به وجود آوردند.
در زمينه ى مسايل داخلى ، حزب راتس بر مقابله با جبر مذهبى و دفاع از حقوق اساسى انسان ها آن گونه كه در اعلاميه ى حقوق بشر آمده است تاكيد كرده و خواهان جدايى دين از سياست و تدوين قانونى كه بين همه ى شهروندان صرف نظر از ديانت ، قوميت ، نژاد و جنسيت آنان ، برابرى كاملى برقرار مى كند، مى باشد، در خصوص سياست خارجى و امنيت ، خواستار توقف فورى عمليات شهرك سازى و عقب نشينى از بيش تر سرزمينهاى اشغالى در برابر صلح مى باشد. همچنين معتقد به اجراى يك رشته اقدامات قاطع به منظور تحقق امنيت اسرائيل و به رسميت شناختن حق ملت فلسطين در تعيين سرنوشت خود و احترام گذاشتن به هر تصميمى كه اين ملت براى آينده اش مى گيرد، (نگاه كنيد به برنامه ى انتخاباتى ميرتس ) مى باشد.
پايگاه حزبى و انتخاباتى حزب راتس به طور كلى از ميان اقشار اشكنازى ، تحصيل كرده ، ليبرال ، مرفه و عموما مثبت انديشان شهرنشين تشكيل مى شود و در بين جوانان از مقبوليت بالايى برخوردار است .
در كابينه ى ائتلافى كنونى (نيمه ى سال 1994) سه عضو حزب شامل شولاميت الونى ، يوسى سريد و ران كوهن (در چارچوب گروه ميرتس ) شركت دارند.
شمار كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست ، كنست هشتم (1973) 3 كرسى ؛ كنست نهم (1977) 1 كرسى ؛ كنست دهم (1981) 1 كرسى ؛ كنست يازدهم (1984) 3 كرسى (كه با خارج شدن يوسى سريد از حزب كارگر و پيوستن به راتس ، اين تعداد به 4 كرسى افزايش يافت )؛ كنست دوازدهم (1988) 5 كرسى و در كنست سيزدهم (1922) 5 كرسى از (مجموع 12 كرسى ميرتس ).
حزب شينوى  
شينوى (مفليگ همركاز يا تغيير - حزب ميانه رو) يك حزب صهيونيستى ليبرال است كه در سال 1974 به پيشنهاد عده اى از شخصيت ها و در راس ‍ آنها آمنون رو بنشتاين و مردخاى فيرشوبسكى تاسيس شد. اين حزب در شرايطى به وجود آمد كه اعتراضات گسترده اى عليه نتايج جنگ در سال 1973 اعراب و اسرائيل و شانه خالى كردن دستگاه حكومت از هرگونه مسووليت در اين زمينه و مقصر قلمداد كردن نيروهاى نظامى ، اسرائيل را فراگرفته بود.
بنيانگذاران حزب شينوى عقيده داشتند كه ريشه ى مشكل به كاستى هاى خطرناك نظام سياسى ، ادارى و اجتماعى اسرائيل بر مى گردد و براى بر طرف كردن آن ، يك برنامه ى سياسى متضمن چندين اصل ، تدوين كردند كه هنوز نيز مبناى فعاليت هاى اين حزب مى باشد. مهم ترين اصول اين برنامه عبارتند از: آغاز مذاكره با كشورهاى عربى همجوار به منظور يافتن راه حل منطقه اى ميانه ؛ اصلاح نظام انتخابات به منظور تضمين مسووليت نمايندگان در مقابل راى دهندگان ، دموكراتيك كردن احزاب و وضع قوانين لازم براى نظارت بر عملكرد آنها؛ تدوين يك قانون اساسى به منظور تضمين حقوق اوليه ى شهروندان ؛ كم ترين دخالت دولت در فعاليت هاى اقتصادى ، استقرار دولت قانون و مسووليت افراد در برابر كارهايى كه انجام مى دهند و استخدام و ارتقاى رتبه ى كارمندان دولتى تنها بر اساس ‍ شايستگى و كاركرد آنان ؛ اصلاح نظام آموزشى در اسرائيل به قصد ايجاد فرصت يكسان براى تمامى شهروندان و پركردن شكاف هاى اجتماعى از طريق اصلاح نظام ماليات و دستمزدهاى و سازماندهى مجدد خدمات درمانى و اجتماعى (نگاه كنيد به برنامه ى انتخاباتى ميرتس )
حزب شينوى در اواخر سال 1976 در تاسيس جنبش دموكراسى براى تغيير به رهبرى يفال يادين رييس سابق ستاد نيروهاى مسلح اسرائيل شركت كرد.
اين جنبش در انتخابات كنست نهم (سال 1977) توانست 15 كرسى اين كنست را به دست آورد و پس از مدتى ترديد، در كابينه ى ائتلافى دست راستى به رياست مناخيم بگين به دنبال انتخابات مذكور تشكيل شد، شركت كرد. ولى اين جنبش در سال 1987 در پى خارج شدن حزب شينوى و چند گروه بنيانگذار ديگر از آن و همچنين خروج از كابينه ى ائتلافى ، زياد دوام نياورد و فرو پاشيد.
حزب شينوى مدتى به طور مستقل و با نام شينوى فيوزماه (تغيير و اقدام ) فعاليت كرد و از سال 1980 نام خود را به شينوى - مفليگت همركاز (تغيير حزب ميانه رو) تغيير داد. در آستانه ى انتخابات سال 1992 به همراه مبام و راتس گروه ميرتس را تشكيل دادند.
پايگاه حزبى و انتخاباتى حزب شينوى از برخى اقشار طبقه ى متوسط شهرهاى بزرگ تشكيل مى شود و اين حزب تا حدودى از پشتيبانى صاحبان مشاغل آزاد و دانشگاهيان برخوردار است .
اين حزب در كابينه ى ائتلافى كنونى (نيمه ى سال 1994) با يك نفر شركت دارد. اين يك نفر امنون روبنشتاين و حضور او در كابينه در چارچوب گروه ميرتس است .
تعداد كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست ، كنست نهم (1997) 5 كرسى (ابتدا در چارچوب جنبش دموكراتيك براى تغيير و سپس به صورت مستقل پس از خارج شدن از اين جنبش )؛ كنست دهم (1981) 2 كرسى كنست يازدهم (1984) 3 كرسى ؛ كنست دوازدهم (1988) 2 كرسى و كنست سيزدهم (1992) 3 كرسى (از مجموع 12 كرسى ميرتس ).
اردوگاه راست گرايان 
در تقسيم بندى كه از احزاب اسرائيل مى شود، ليكود در حال حاضر در اردوگاه احزاب دست راستى قرار مى گيرد. ليكود گرايش هاى حزبى گوناگونى در خود جاى داده و اين حزب حدفاصل احزاب ميانه رو منتهى اليه راست مى باشد. احزاب هتحيا، تسومت ، موليدت و يعود و حزب نژادپرست و منحله ى كاخ افراطى ترين احزاب راستى به شمار مى روند.
حزب ليكود 
ليكود يك حزب راست گرا كه در سال 1973 از اتحاد دو حزب حيروت و آزادگان (كه پيش تر گروه حيروت - آزادگان يا گاحل را تشكيل داده بودند)، همان دو حزب كوچك مركز ازاد و فهرست رسمى و چند گروه كارگرى كه قبلا به جنبش سرزمين كامل اسرائيل وابسته بودند، شكل گرفته است . اين حزب به پيشنهاد ژنرال شارون كه اندكى پيش از انتخابات سال 1973 كنست از ارتش استعفا داد و به حزب آزادگان پيوست ، تشكيل شد. از همان اوان تشكيل ليكود، حزب حيروت به رهبرى مناخيم بگين از پيش ترين قدرت برخوردار بود، و آخرالامر توانست ساير احزاب را ببلعد و در خود هضم كند. اين امر در سال 1985 زمانى اتفاق افتاد كه احزاب تشكيل دهنده ى ليكود توافق كردند ضمن انحلال تشكيلات مستقل خويش ، خود را در حزب واحدى كه حزب حيروت مى باشد، ادغام كنند.
هدف از تشكيل حزب ليكود عبارتند از: گرد آمدن تمامى احزاب و گروهاى راست گراى اسرائيل در يك گروه انتخاباتى - پارلمانى ، به قصد كنار زدن حزب كارگر و به دست گرفتن قدرت و اجراى برنامه هاى سياسى و اقتصادى توسط راست گرايان . ولى حزب تازه تاسيس يافته ى ليكود نتوانست در انتخابات 1973 به اين مهم دست يابد. هر چند در اين انتخابات موقعيت حزب كارگر به دليل پيامدهاى جنگ اكتبر سال 1973 به شدت متزلزل شده بود؛ ولى در انتخابات سال 1977، حزب ليكود توانست از جنبش كارگرى پيشى بگيرد و براى نخستين بار در تاريخ اسرائيل ، قدرت را در اين دولت در دست گرفت . اين حزب از سال 1977 تا 1981 با ائتلاف با احزاب مذهبى (و مشاركت جنبش دموكراتيك براى تغيير) و از سال 1981 تا 1984 با ائتلاف با احزاب مذهبى و راست گرا، كابينه ى اسرائيل را تشكيل داد و طى اين مدت دست به عمليات وسيع شهرك سازى در كرانه ى باخترى زد. حزب ليكود كه به قدرت رسيدنش در پى انتخابات سال 1977 به ((كودتاى سياسى )) توصيف شد، در عرصه ى اقتصاد نيز دست به يك ((كودتا)) زد. ولى به دنبال انتخابات سال هاى 1984 و 1988 و پديد آمدن وضعيتى تقريبا برابر، ميان اردوگاه راست گرايان ملى و مذهبى و اردوگاه چپ گرايان ، حزب ليكود ناگزيز به تشكيل كابينه ى وحدت ملى با مشاركت حزب كارگر نتوانست اكثريت آرا به دست آورد و به ناچار قدرت را به رقيبش يعنى حزب كارگر واگذار كرده و به صفوف مخالفين دولت پيوست .
در آخرين انتخابات پارلمانى (سال 1992)، برجسته ترين نكات برنامه ى انتخاباتى حزب ليكود، در زمينه ى سياست خارجى و امنيت عبارت بود از: حق هميشگى و غير قابل ترديد ملت يهود از زندگى همراه با صلح و امنيت در به اصطلاح سرزمين اسرائيل ؛ حق دولت اسرائيل در حاكميت بر يهودا و سامره (كرانه ى باخترى ) و نواز غزه و تا تحقق اين امر از پاى نخواهد نشست . حزب ليكود در صورت پيروزى در انتخابات و تشكيل كابينه به موافقتنامه ى كمپ ديويد پايبند خواهد بود. تشكيلات خودگردان كه در موافقتنامه ى كمپ ديويد به آن اشاره شده است ضامن يكپارچگى سرزمين اسرائيل غربى و عدم تشكيل كشور مستقل فلسطينى در آن است . تشكيلات حكومت مذكور به معنى حق تعيين سرنوشت و برخوردارى از حق حاكميت يا ايجاد كشور مستقل فلسطينى نيست . تلاش ليكود براى از سرگيرى مذاكرات با هدف دستيابى به توافقى در زمينه ى تشكيلات خودگردان عرب هاى ساكن در يهودا و سامره (كرانه باخترى ) و نوار غزه است و ظاهرا اسرائيل به منظور تامين امنيت منطقه الجليل همچنان در نوار اشغالى جنوب لبنان باقى خواهد ماند. شهر بيت المقدس پايتخت غير قابل تقسيم اسرائيل است با حاكميت كامل اسرائيل بر بلندى هاى جولان با توجه به مصوبه ى كنست دهم (بنا به پيشنهاد كابينه ى وقت به رهبرى حزب ليكود) مبنى بر اجراى قوانين اسرائيل بر اين منطقه ؛ حزب ليكود عمليات شهرك سازى را در سراسر سرزمين اسرائيل با قدرت از سر خواهد گرفت و براى توسعه و پيشرفت شهرك هاى احداث شده تلاش خواهد كرد.
در عرصه ى اقتصاد، حزب ليكود در برنامه ى انتخاباتى اش خواهان فروش ‍ شركت ها و مؤ سسات دولتى به افراد حقيقى و حقوقى و كارگران آنها و تسريع در فروش سهام دولت در بانك ها بود و در خصوص هستدروت ، فك ارتباط اتحاديه هاى كارگرى ، صندوق بيماران و صندوق بازنشستگان و واگذارى امور بهداشت و درمان و تاءمين اجتماعى به دولت را خواستار شد (همچنين نگاه كنيد به : حيروت و آزادگان ).
از لحاظ اوضاع داخلى ليكود، رياست مناخيم بگين بر اين حزب همراه با ثبات و استقرار بود. موقعيت مستحكم بگين و فصل الخطاب بودن نظر او در تعيين خط مشى سياسى حزب و اتخاذ تصميمات مهم دليل اين ثبات و استقرار بود. ولى با كناره گيرى بگين از سياست در سال 1983 و قرار گرفتن اسحاق شامير در راس ليكود، اين حزب در دهه اخير با بى ثباتى و منازعات درونى فراوانى روبرو بوده است . شامير نتوانست موقعيتش را در حزب مستحكم كند و به همين دليل به سه جناح (جناح شامير - آرنس ، جناح شارون و جناح ديويد ليوى كه بيشتر از يهوديان شرقى تشكيل مى شود) تقسيم شد. رهبران اين سه جناح بر سر كسب قدرت و موقعيت برتر و تصاحب رياست حزب با يكديگر به رقابت و رويارويى پرداختند كه اين امر به شكست حزب در انتخابات پارلمانى سال 1992 منجر شد. به دنبال اين شكست ، آرنس از حزب خارج شد. در انتخابات مقدماتى كه به منظور انتخاب رييس حزب (و نامزدى او براى پست نخست وزيرى ) در آوريل 1993 و با شركت تمامى اعضاى حزب برگزار شد، بنيامين نتانياهو يكى از سران شاخص جناح شامير - آرنس توانست بر شارون و ديويد ليوى پيشى گيرد. ولى اين دو، رياست نتانياهو را بر حزب نپذيرفتند و اعلام كردند كه براى عزل او از رياست حزب تا پيش از برگزارى انتخابات آينده تلاش ‍ خواهند كرد.
در اواخر مارس 1995، بين ليوى و طرفدارانش از يكسو و نتانياهو و ساير سران حزب ليكود از سوى ديگر در خصوص برخى مسايل سازمانى ، اختلاف حادى رخ داد كه به دنبال آن ليوى اعلام كرد دير حزب ليكود را ((خانه )) خود نمى داند و به منظور شركت در انتخابات سراسرى سال 1996 جنبش جديدى شخصا وارد رقابت براى تصاحب پست نخست وزيرى خواهد شد.
البته ليوى براساس توافق با رهبرى ليكود، از گروه پارلمانى اين حزب در كنست خارج نشد. ليوى در اقداماتش از حمايت تعداد زيادى از يهوديان شرقى عضو ليكود برخوردار بوده و بسيارى از ناظران پيش بينى مى كنند كه ليوى انشعابش از حزب ليكود و تاسيس جنبش جديد را پيش از انتخابات سال 1996 و در زمان مناسب اعلام خواهد كرد.
پايگاه انتخاباتى و حزبى ليكود از تركيبى ناهمگون از ثروتمندان ، اقشار متوسط و تهيدستان تشكيل مى شود. طرفداران و هواداران حزب ليكود را اغلب اتباع طوايف شرقى كه به لحاظ درآمد، سطح فرهنگ و موقعيت اجتماعى در سطح پايين اند، تشكيل مى دهند.
در انتخابات سراسرى و محلى معمولا درصد بالايى از راى دهندگان در سه شهر بزرگ ا سرائيل يعنى تل آويو، حيفا و بيت المقدس و اكثريتى از مردم شهرهاى در حال رشد، (ساكنان اين شهرها از يهوديان شرقى هستند) به نفع ليكود راى مى دهند. همچنين شمار معتنابهى از مذهبيون يهودى كه گرايش هاى فرقه اى افراطى دارند، به ليكود راى مى دهند.
ساختار سازمانى حزب ليكود از كنگره (3500 عضو در سال 1994) به عنوان عالى ترين ارگان حزب ، كميته مركزى (از همان اعضاى كنگره تشكيل مى شود ولى به نام كميته مركزى )، دفتر سياسى (400 عضو) و دبيرخانه (61 عضو) تشكيل مى شود. در سالهاى اخير حزب ليكود نظام انتخابات مقدماتى را به منظور برگزيدن رئيس حزب و نامزدش براى پست نخست وزيرى ، نامزدهاى عضويت در كنست ، متصديان ادارات محلى ، اعضاى كنگره و اعضاى شوراهاى حزب در شهرهاى مختلف پذيرفته است .
شمار كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست ، كنست هشتم (1973) 39 كرسى ؛ كنست نهم ؛ (1977) 43 كرسى ؛ كنست دهم (1981) 48 كرسى ؛ كنست يازدهم (1984) 40 كرسى و كنست سيزدهم (1992) 32 كرسى .
اكنون به اختصار به معرفى احزاب عمده تشكيل دهنده ليكود مى پردازيم :
1 - حيروت : حيروت (آزادى ) يك حزب راست افراطى فرقه گراست كه در سال 1948 همزمان با اعلام تاسيس دولت اسرائيل ، توسط سازمان ا يتل (ارگون تشفايى لئومى يا سازمان نظامى قومى ) به فرماندهى كل مناخيم بگين بنيانگذارى شد. پس از تشكيل اين حزب ، سازمان مذكور خود را منحل كرد و ساير سازمانهاى نظامى و گروههاى افراطى دست راستى كه قبل از اعلام تاسيس اسرائيل فعال بودند، به اين حزب پيوستند.
و به رغم اينكه سازمان ايتل از حيث انديشه و سازمان زائيده جنبش ‍ اصلاحى بود كه در سال 1925 از سوى ولاديمير چاپتنسكى تاسيس شده بود، ولى با تشكيل حزب حيروت ، سران اين حزب ، حزب اصلاح طلب را كه در آن زمان در اسرائيل وجود داشت ، ناديده گرفته و ترجيح دادند با آن همكارى ننمايند.در انتخابات سال 1949 دو حزب به طور جداگانه در آن شركت كردند. حزب حيروت و حزب اصلاح طلب در سال 1950 با يكديگر متحد شدند. ولى در سال 1951، سران حزب اصلاح طلب از حزب حيروت جدا شدند.
در سال 1966 حزب حيروت با يك انشعاب روبرو شد. در آن سال شمارى از اعضاى حزب از جمله سه عضو كنست به رهبرى شموئيل تمير در اعتراض به عملكر بگين در خصوص نحوه اداره امور حزب ، به عملكرد بگين با او پرداختند. اين عده در سال 1967، حزب ((مركز آزاد)) را بنيانگذارى كردند. در سال 1965 حيروت با مشاركت حزب آزادگان گروه ((گاحل )) را تشكيل دادند.
در سال 1973 اين دو حزب به انضمام احزاب فهرست رسمى و مركز آزاد و گروهى از ((جنبش سرزمين كامل اسرائيل )) گروه ليكود را تشكيل دادند. در هر دو گروه گاحل و ليكود، حزب حيروت بيشترين قدرت را در اختيار داشته است .
حيروت در برنامه هاى انتخاباتى دهه پنجاه تا نيمه دهه شصت خود و در زمينه سياست خارجى و امنيت خواستار ((يكپارچگى سرزمين اسرائيل در مرزهاى تاريخى اش )) (شامل برخى زمينهاى واقع در كرانه باخترى شرق اردن ) جهت اعمال سياست نظامى فعال بر ضد كشورهاى عربى به منظور آرام سازى مرزها و نيز جلوگيرى از عمليات چريك هاى فلسطينى شده بود. در خصوص مسايل اقتصادى و اجتماعى ، حيروت خواهان تحقق اقتصادى بر پايه اقدامات فردى و رقابت آزاد و جايگزين كردن نظام اقتصادى مبتنى بر سه بخش دولتى ، هستدروتى و خصوصى بوسيله يك اقتصاد ملى كه همه عناصرش درهم آميخته بوده و تابع قانون واحدى باشد، بود. از ديگر خواسته هاى حزب در زمينه مسايل اقتصادى و اجتماعى جدا كردن طرح هاى نظرى و علمى اقتصادى هستدروت و نقش ‍ آن به عنوان يك اتحاديه كارگرى و واگذارى مالكيت اين طرح ها به اتحاديه هايى تعاونى كه بدين منظور ايجاد مى شود، بود. حيروت همچنين خواستار ملى كردن و فك ارتباط صندوق بيماران و صندوق هاى بازنشستگى از هستدروت و ادغام آن در خدمات درمانى و اجتماعى كه دولت ارايه مى دهد، شده بود و در خصوص ارتباط دين با حكومت ، اين حزب بر لزوم احترام گذاشتن به ارزشهاى دين يهود تاكيد داشت .
شمار كرسى هاى حزب حيروت (تا پيش از ادغام در ليكود) در دوره هاى مختلف كنست ، كنست اول (1949) كرسى ؛ كنست دوم (1951) 8 كرسى ؛ كنست سوم (1955) 15 كرسى ؛ كنست چهارم (1959) 17 كرسى ؛ كنست پنجم (1961) 17 كرسى ؛ كنست ششم (1965) 15 كرسى (از مجموع 26 كرسى گروه گاحل )؛ كنست هفتم (1969) 15 كرسى (از مجموع 26 كرسى گروه گاحل ).
2 - آزادگان : حزب آزادگان (همفلگا هلبراليت هيسزئيليت يا حزب ليبرال اسرائيل ) از جمله احزاب ميانه روى اسرائيل است . اين حزب در سال 1961 از دو حزب ، يكى حزب پيشرو و ديگرى حزب ((اتحاد صهيونيستهاى عمومى - حزب ميانه رو))، تشكيل شد. دو حزب مذكور در اصل يك حزب بودند كه حزب صهيونيستهاى عمومى نام داشت و در سال 1931 تاسيس شد. حزب صهيونيستهاى عمومى در دهه 30 گروه به دو گروه تقسيم شد:گروه (الف ) و گروه (ب ).
گروه (الف ) به رهبرى حييم وايزمن كه به جنبش كارگرى صهيونيستى نزديكتر بود و با آن همكارى مى كرد و گروه (ب ) به رهبرى مناخم اسيشكين كه روابط نزديكترى با جنبش اصلاح طلب راستگرا داشت و با آن همكارى مى كرد. اين دو گروه در اوايل دهه 40 مجددا با يكديگر متحد شدند ولى به دليل تشديد اختلافات ، يكبار ديگر از هم جدا شدند. در سال 1948 گروه الف با مشاركت دو حزب كوچك ديگر، حزب پيشرو و گروه ؛ با همكارى چند گروه ديگر، حزب ((اتحاد صهيونيستى عمومى - حزب ميانه رو)) را تشكيل دادند. همانگونه كه پيشتر گفتيم ، در سال 1961 دو حزب مذكور با يكديگر متحد شده حزب آزادگان را تاسيس كردند. اما اين اتحاد چندان دوام نياورد و بدنبال موافقت سران اين حزب با حزب حيروت براى تاسيس گروه گاحل ، بيشتر اعضاى حيروت براى تاسيس حزب آزادگان كنار رفتند و حزب جديدى بنام حزب ليبرال مستقل تشكيل دادند. حزب تازه تشكيل يافته در اوايل دهه هشتاد به معراخ پيوست . اتحاد صهيونيستهاى عمومى - حزب ميانه رو با نام حزب آزادگان ابتدا در چارچوب گروه گاحل و سپس گروه ليكود به فعاليت خود ادامه داد تا اينكه در نيمه دوم دهه هشتاد در حزب حيروت ادغام شد. حزب آزادگان در چارچوب ليكود، با منازعات بى وقفه اعضايش بر سر تصاحب رياست حزب و موقعيتهاى برتر روبرو بود و همين امر به ايجاد جناح هاى مختلفى درون اين حزب منجر شد. در آستانه انتخابات پارلمانى سال 1992، گروهى از اعضاى حزب آزادگان به رهبرى اسحاق موداعى از ليكود جدا شدند و حزبى تازه به نام حزب ليبرال نو تشكيل دادند ولى پس از انتخابات ، حزب مذكور به دليل بدست نياوردن درصد آراء لازم براى ورود به كنست منحل شد.
اعضا و هوادران حزب آزادگان از ميان طبقات متوسط و سرمايه دار جامعه بودند. برنامه اقتصادى - اجتماعى اين حزب شامل موارد زير بود: اقتصاد متكى بر فعاليت بخش خصوصى با حداقل دخالت دولت ؛ تفكيك نقش ‍ هستدورت به عنوان يك اتحاديه كارگى از نقش اقتصادى آن ؛ داورى اجبارى به منظور حل منازعات كارگرى ؛ ملى كردن خدمات بهداشتى و تامين اجتماعى و تدوين قانون اساسى دولت . اين موارد نخست از سوى گروه گاحل و سپس گروه ليكود پذيرفته شد و در زمينه مسايل سياسى و اجتماعى ، ميان حزب آزادگان و حزب حيروت ، چه در چارچوب گاحل يا ليكود، اتفاق نظر وجود دارد.
شمار كرسى هاى حزب آزادگان در دوره هاى مختلف كنست (تا پيش از تشكيل ليكود): كنست پنجم (1961) 17 كرسى ؛ كنست ششم 11 كرسى (از مجموع 26 كرسى گاحل )؛ كنست هفتم (1969) 11 كرسى (از مجموع 26 كرسى گاحل ).
شمار كرسى هاى حزب ليبرال نو در دوره هاى مختلف كنست (تا پيش از پيوستن به معراخ ): كنست ششم (1965) 5 كرسى ؛ كنست هفتم (1969) 4 كرسى ؛ كنست هشتم (1973) 4 كرسى ؛ و كنست نهم (1977) 1 كرسى .
3 - مركز آزاد: مركز آزاد (يا همركاز هحوفشى ) يك حزب دست راستى است كه در سال 1967 توسط گروهى به رهبرى شموئيل تمير تاسيس شد. اين گروه به علت اعتراض به تسلط مستبدانه مناخم بگين رهبر وقت حزب حيروت و درخواست اجراى اصلاحاتى دموكراتيك در نحوه اداره امور حزب ، از حزب مزبور اخراج شده بودند. در انتخابات سال 1969، حزب مركز آزاد توانست دو كرسى كنست را از آن خود كند و در سال 1973 در تشكيل ليكود شركت كرد و به عنوان بخشى از اين تشكل تازه تاسيس يافته درآمد.
در سال 1975، حزب مركز آزاد به دو گروه تقسيم شد:
گروه اول به رهبرى شموئيل تمير ضمن حفظ نام مركز آزاد، از ليكود خارج شد و در سال 1967 در تاسيس جنبش دموكراتيك براى تغيير شركت كردو اما گروه ديگر به رهبرى اليميزر شوستاك با نام مركز مستقل در حزب ليكود باقى ماند و در سال 1976 با مشاركت حزب فهرست رسمى و گروه ((سرزمين يكپارچه اسرائيل )) حزب لعام را در چارچوب ليكود تاسيس ‍ كردند.
4 - فهرست رسمى : حزب فهرست رسمى (يا هرشيماه همملختيت ) در سال 1968 توسط شمارى از اعضاى سابق حزب رافى به رهبرى ديويد بن گوريون كه در اعتراض به تصميم بيشتر از اعضاى اين حزب مبنى بر مشاركت با احزاب مباى و احدوت هعفودا در تاسيس حزب كارگر، از حزب خارج شده بودند، تشكيل شد.
حزب فهرست رسمى در انتخابات سال 1969 شركت كرد و 4 تن از نامزدهايش توانستند به كنست راه يابند.
در سال 1973 اين حزب در تاسيس ليكود مشاركت كرد (در آن زمان بن گورين از حزب خارج شده و سياست را به كلى كنار گذاشته بود.) سه سال بعد يعنى در سال 1976 به اتفاق حزب مركز مستقل و گروه ((سرزمين يكپارچه اسرائيل )) حزب اَمَآم را در چارچوب ليكود تشكيل دادند.
حزب هتحيا 
هتحيا (رستاخيز) يكى از احزاب افراطى فرقه گراست كه در اواخر سال 1979 به وسيله عده اى از گروه هاى سياسى و حاميان سياست شهرك سازى مخالف معاهده كمپ ديويد كه در ماه مه همان سال به امضاى اسرائيل و مصر رسيد، تشكيل شد. تلاش براى لغو موافقتنامه مزبور، بسيج افكار عمومى برضد هرگونه عقب نشينى از شبه جزيره سينا و جلوگيرى از هرگونه توافقى به منظور دادن خودمختارى به منطقه كرانه باخترى در راس ‍ اهداف موسسان اين حزب بوده است . در تاسيس اين حزب تشكل هاى مذهبى و لائيك شركت كردند. اين تشكل ها از سال 1978 با ايجاد جبهه واحدى بنام بناى (بريت نثمانى ايرتس يسرائيل يا پيمان وفاداران به سرزمين اسرائيل ) سعى مى كردند با فشار آوردن به دولت بگين ، از هرگونه عقب نشينى از سرزمينهاى اشغالى جلوگيرى كنند. و پس از امضاى معاهده كمپ ديويد، اين تشكلها ضررى ديدند كه يك حزب سياسى به منظور تقويت همكارى فيمابين خود و مقابله با آنچه را كه سرآغاز فاصله گرفتن از آرمانهاى اساسى صهيونيستى ناميده اند، تشكيل دهند.
در تشكيل حزب هتحيا چندين تشكل و گروه سياسى راست گراى افراطى شركت داشته اند كه مهمترين آنها عبارتند از: گروه پروفسور يوفال نئمان رئيس وقت دانشگاه تل آويو، جنبش مذهبى و حامى سياست شهرك سازى غوش ايمونيم ، گروه ((وفادارن به اصول حيروت )) در ليكود به رهبرى غيئولا توهن و گروه ((جنبش سرزمين اسرائيل )) در ليكود به رهبرى موشى شمير. غيئولا كوهن و موشى شمير هر دو از اعضاى گروه پارلمانى ليكود بودند ولى به عنوان اعتراض به امضاى معاهده كمپ ديويد، از آن خارج شدند. حزب هتحيا به پيشنهاد يوفال نئمان تاسيس شد و پس از تاسيس اين حزب ، نئمان به رهبرى آن برگزيده شد.
خاخام تسفى يهودا هكوهين كوك رئيس مركاز هراف و رهبر روحى ((جنبش غوش ايمونيم )) به تائيد پيشنهاد نئمان ، نقشى اساسى در مشاركت جنبش مزبور در تاسيس حزب هتحيا ايفا كرد.
به عقيده موسسان حزب هتحيا معاهده كمپ ديويد خيانتى به آرمانهاى اساسى صهيونيزم ، تهديدى براى امنيت اسرائيل و نشانه اى بر حركت رو به عقب اجتماعى ، سياسى و روحى جامعه ، دولت و دستگاه حكومت در اسرائيل است . از نظر موسسان اين حزب تنها راه علاج اين سير قهقرايى بازگشت به اصول است و آنگونه است كه (بر اساس نظر آنها) بنيانگذاران جنبش صهيونيزم از جناح هاى مختلف اعم از كارگرى ، ليبرالى ، راستى و مذهبى ، اين اصول را بيان و با ناديده گرفتن تمامى اختلافات فكرى و سياسى و منازعاتى كه بين آنها وجود داشت براى تحقق آن تلاش كردند. موسسان حزب هتحيا آن را در بيانيه ى اعلام تاسيس حزب قرار دادند. اين اصول عبارتند از: ايده ى سرزمين يكپارچه ى اسرائيل ، تاكيد بر اهميت تورات و فرهنگ يهودى در ساختن ملت ، طلايه دارى در مهاجرت به اسرائيل و آمادگى براى پذيرفتن و تحمل سختى ها و فداركارى در راه تاسيس وطن ملى يهود، تكيه بر نيروى نظامى به منظور دفاع از اسرائيل ؛ عدم اعتماد به فلسطينيان و اعراب و عدم امكان دستيابى به صلح با آنان در آينده ى قابل پيش بينى ، همچنين به اين اصول ، اصل ديگرى مبنى بر همكارى مذهبيون و لائيك ها در چارچوب يك حزب واحد افزودند. هتحيا، از ديد موسسانش ، تنها يك حزب سياسى نيست بلكه يك حزب و جنبش ريشه دارى است كه هدف بلند مدت آن احياى مجدد آمال و آرزوهاى بنيانگذاران جنبش صهيونيزم مى باشد. اما هدف كوتاه مدت از تشكيل اين حزب عبارت بود از ريشه دار كردن و گسترش مخالفت با عقب نشينى از شبه جزيزه ى سينا و اعطاى خودمختارى به فلسطينيان و ايجاد تحرك در ميان توده هاى مردم به منظور دست يافتن به چنين هدفى .
حزب هتحيا در انتخابات كنست دهم (سال 1981) شركت كرد و برنامه ى سياسى اين حزب در انتخابات مذكور شامل نكات عديده اى بود از جمله :
لغو معاهده كمپ ديويد؛ الحاق فورى سرزمنيهاى اشغالى . در اين انتخابات هتحيا توانست 3 كرسى كنست را از آن خود كند. با نزديك شدن زمان عقب نشينى از سينا، به رغم مخالفت شديد دولت ، سران اين حزب تلاش كردند مردم را به ايستادگى وادار كنند ولى موفق نشدند، اما در سال 1982 و در پى تهاجم اسرائيل به لبنان ، با پيوستن به كابينه ى بگين موافقت كرد و يوفال نثمان رهبر اين حزب به عنوان وزير علوم و توسعه و رييس كميته ى وزارتى امور شهرك سازى منصوب شد. كميته ى مذكور بعدها با احداث بيش از 40 شهرك يهودى نشين (عمدتا در كرانه باخترى ) موافقت كرد.
در سال 1983 كناره گيرى حنان بورات يكى از برجسته ترين رهبران جنبش ‍ غوش ايمونيم ، از عضويت در كنست و حزب ، هتحيا را هر چند به طور محدود تكان داد. بورات در سال 1984 به اتفاق گروهى از اعضاى جنبش ‍ مذكور، حزب مذهبى متساد را كه گرايشى فرقه اى افراطى دارد، تاسيس ‍ كردند. با پيوستن رفائيل ايتان رييس ستاد نيروهاى مسلح اسرائيل به همراه گروهى از اعضاى كيبوتس ها و موشافيم (حاميان ايده سرزمين اسرائيل بزرگ ) اندكى پيش از انتخابات سال 1984 به حزب هتحيا، كناره گيرى بورات را جبران كرد. ايتان و گروه مذكور تشكل تازه اى به نام تسومت به وجود آوردند. در انتخابات كنست يازدهم حزب هتحيا با به دست آوردن ، 5 كرسى ، به عنوان سومين حزب بزرگ حاضر در كنست پس از معراخ و ليكود را به دست آورد. اما به دليل اعتراض عليه محدوديت هاى پيش بينى شده در خصوص احداث شهرك هاى جديد يهودى نشين ، از شركت در كابينه ى ائتلافى خوددارى كرد.
پس از پيوستن تسومت به هتحيا، اوضاع داخلى اين حزب به دليل رويارويى مستوفيان رفائيل ايتان و غيئولاكوهن رو به تشنج و ناآرامى گراييد. داشتن ذهنيت و ديدگاه متفاوت نسبت به امور، سرچشمه ى اصلى اختلاف بين ايتان و كوهن بود. در حالى كه ايتان از بازماندگان سازمان بالماح و جنبش صهيونيستى كارگران چپ گراست ، غيئولا از بقاياى سازمان مخفى و تروريستى ليحى و جنبش اصلاح طلب دست راستى مى باشد. رويارويى ايندو در سال 1987 به درگيرى و جبهه گيرى عليه يكديگر تبديل شد و هر يك ، ديگرى را به عدم تلاش براى وادار كردن اسرائيل به گسترش عمليات شهرك سازى در اين مناطق متهم كردند، تسومت حزب را به استفاده از هواداران و طرفدارانش در مراكز حساس به منظور سلطه بر حزب كرد و در نتيجه اندكى پيش از انتخابات سال 1988 تسومت از حزب هتحيا خارج شد. در انتخابات مذكور، هتحيا 3 كرسى و تسومت 2 كرسى كنست را از آن خود كردند.
در آخرين انتخابات پارلمانى (سال 1992)، هتحيا در برنامه ى سياسى اش ‍ رد اعطاى خودمختارى به فلسطينيان ، الحاق فورى كرانه باخترى و نوار غزه به حاكميت اسرائيل و توسعه ى عمليات شهرك سازى در آنها، سركوب شديد قيام مردم فلسطين (انتفاضه )، مقابله قاطع تر با فلسطينيان و موسسات آنها و انتقال آوارگان فلسطينى در كرانه ى باخترى و نوار غزه به كشورهاى عربى و اسكان دايم آنان در اين كشورها تاكيد كرد. اما در ميان دهشت و ناباورى محافل سياسى ، اين حزب با به دست نياوردن حداقل درصد آراء لازم براى ورود به كنست ، (5/1 كل آراء راى دهندگان ) هيچ يك از نامزدهايش نتوانست به كنست راه يابد. به دنبال اين شكست ، يوفال نثمان از رياست حزب استعفا داد و سياست را كنار گذاشت . در حال حاضر (اواخر سال 1995) اوضاع حزب به شدت متزلزل بوده و تقريبا هيچ فعاليت سياسى ندارد.
شمار كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست : كنست دهم (1981) 3 كرسى ؛ كنست يازدهم (1984) 5 كرسى ؛ كنست دوازدهم (1988) 3 كرسى .
حزب تسومت  
تسومت (دو راهى ) از احزاب فرقه گراى به شدت افراطى است كه در سال 1983 توسط رفائيل ايتان رييس سابق ستاد ارتش اسرائيل ، پس از بازنشسته شدن ، بنيانگذارى شد. شمارى از نظاميان بازنشسته و همكاران سابق ايتان در ارتش و تعدادى از ساكنان كيبوتس ها و موشاف ها (طرفدار تفكر ((سرزمين يكپارچه اسرائيل )) ) و در راس آنها گروه كيبوتس عين فيرد، اعضاى اوليه حزب تسومت را تشكيل مى دادند. اندكى پيش از انتخابات سال 1984 حزب تسمومت به حزب هتحيا پيوست . هتحيا، همان گونه كه پيش تر گفتيم ، از جنبش مذهبى غوش ايمونيم و چندين گروه ديگر با گرايش هاى حزبى و سياسى گوناگون تشكيل مى شود. اين گروه ها به رغم اختلافات در هدفهاى اجتماعى و بينش كلى نسبت به ماهيت دولت ، همگى مدافع سياست شهرك سازى و برخوردار از يك برنامه ى سياسى افراطى و نيز وفادار به تفكر ((سرزمين يكپارچه ى اسرائيل )) مى باشند.
اما ديرى نپاييد كه بين ايتان و تعدادى از سران حزب هتحيا در موارد بسيارى اختلاف نظر پديد آمد. ايتان ديد متفاوتى نسبت به امور داشت . او پرورش يافته ى جنبش كارگرى صهيونيستى ، بالماح و ارتش اسرائيل است در حالى كه رقبايش از عناصر مذهبى و دست راستى و پرورش يافتگان حزب مفدال ، يشيف ها (مدارس دينى )، حزب حيروت و جنبش اصلاح طلبند. ايتان با پافشارى بر به سربازى رفتن محصلان مدارس دينى و مخالفت با دخالت دادن مذهب در بعضى موارد قانونگذارى و اختصاص ‍ بودجه از سوى دولت به موسسات دينى ، خشم عناصر مذهبى را بر انگيخت . در مقابل ؛ ايتان ، از نحوه ى عملكرد غوش ايمونيم و عناصر مذهبى و شكل و ماهيت ايده هاى سياسى آنها به خشم آمده بود. با گذشت زمان ، اختلافات طرفين به اوج خود رسيد و در سال 1987 ايتان و غيئولاكوهن رهبر سابق گروه حيروت در حزب هتحيا، به جبهه گيرى عليه يكديگر پرداختند و همديگر را به تلاش براى سلطه بر حزب متهم كردند. اندكى پيش از انتخابات سال 1988، حزب تسومت دچار انشعاب شد و ايتان حزب خود را يكبار ديگر سازماندهى كرد.
در انتخابات سال 1988، تسمومت توانست دو كرسى كنست را به دست آورد و در سال 1990 با خارج شدن حزب كارگر از كابينه ى ائتلافى اسحاق شامير، تسومت وارد كابينه شد و ايتان وزارت كشاورزى را عهده دار گرديد. در اواخر سال 1991 ايتان به عنوان اعتراض به مخالفت شامير با طرح انتخاب مستقيم نخست وزير از سوى مردم ، از مقامش كناره گيرى كرد ولى در ماه مه 1992 و در پى تصويب طرح مزبور در كنست به كابينه بازگشت .
نتايج انتخابات سال 1992 دور از انتظار محافل سياسى و خود حزب تسومت بود. در اين انتخابات تسومت به يك پيروزى بزرگ نائل آمد و 8 نفر از نامزدهاى اين حزب توانستند به كنست سيزدهم راه يابند در حالى كه در كنست دوازدهم ، تسومت تنها 2 نماينده داشت .
در تحقق اين پيروزى عوامل متعددى سهيم بود. يكى از مهم ترين اين عوامل اين بود كه راى دهندگان تسومت را حزبى خوش نام و غيرآلوده به نيرنگ هاى سياسى مى دانستند در حالى كه ساير احزاب را نيرنگ باز و با سابقه ى سياه مى پنداشتند. رويارويى سران اين احزاب بر سر رهبرى و تصاحب پست هاى مهم پيش از برگزارى انتخابات و داد و ستدها و باجگيريهايى كه پس از سقوط كابينه ى وحدت ملى در سال 1990 صورت گرفت ، چنين پندارى را در ذهن راى دهندگان ايجاد كرده بود، بدون شك علت تصور مثبت مردم از تسومت تماما به ايتان بر مى گردد زيرا ساير سران اين حزب ؛ نسبتا كم سن و سال ، گمنام و بيش تر از آنان تازه اين تصور مثبت به شدت مخدوش شد. در آن زمان بين ايتان و سه عضو حزب در كنست بنامهاى غونين سيفف ، اليكس گولد فارب و استير سلموفتيس درگيرى شديدى به وجود آمده و ايتان به استبداد و نيز چشم پوشى از دست زدن غير قانونى به دارايى هاى حزب متهم شده بود. اين درگيرى با انشعاب سه عضو مذكور به تشكيل حزب جديدى به نام ((يعود)) به وسيله ى آنان انجاميد. حزب تازه تاسيس يافته نخست به كابينه ى اسحاق رابين و سپس ‍ كابينه ى شيمون پرز كه در پى ترور رابين در اواخر سال 1995 تشكيل شده ، پيوست .
تسومت از لحاظ فكرى ، در عرصه ى مسايل سياسى و امنيتى گرايش هاى به شدت افراطى و در زمينه ى مسايل اقتصادى و اجتماعى جهت گيرى هايى به اصطلاح چپ گرايانه دارد و از دشمنان سرسخت فلسطينيان از جمله فلسطينيان سال 1948 كه داراى تابعيت اسرائيلى اند، به شمار مى رود. ايده ى ((سرزمين يكپارچه اسرائيل )) مركز ثقل تفكر و محور اصلى فعاليت هاى اين حزب است . اصول و خط مشى هاى عمده ى تسومت در آخرين انتخابات پارلمانى (سال 1992) عبارت بود از: پافشارى بر يكپارچگى شهر بيت المقدس به عنوان پايتخت اسرائيل ؛ مخالفت با هرگونه عقب نشينى از اراضى اشغالى فلسطين و سوريه ؛ گسترش عمليات شهرك سازى در تمامى اراضى ؛ مقابله و سركوب قاطع تر، خشونت آميز و فراگيرتر قيام مردم فلسطين (انتفاضه )؛ خوددارى از به رسميت شناختن يا مذاكره با ساف ؛ رد تشكيل كشور مستقل فلسطين در كرانه باخترى رود اردن ؛ مخالفت با اعطاى خودمختارى همراه با اختيارات گسترده به فلسطينيان ؛ ادامه ى تسلط اسرائيل بر اراضى اشغالى و سيطره ى كامل آن بر امور امنيت داخلى و خارجى ، همچنين احاطه ى كامل بر منابع طبيعى و زير ساختارها، زمين ها، آب و برق و راه هاى اصلى و محدود كردن خودمختارى فلسطينيان به امور شهردارى ها؛ بسط فورى حاكميت اسرائيل بر كرانه ى باخترى و نوار غزه و باقى ماندن ساكنان كرانه باخترى به عنوان شهروندان اردنى كه حقوق سياسى خود را در اردن استيفا مى كنند؛ حل مشكل آوارگان فلسطينى مقيم كرانه باخترى و نوار غزه از طريق انتقال و يا اسكان آنان در كشورهاى عربى ، مشروط كردن حفظ تابعيت اسرائيلى فلسطينيان سال 1948 و برخوردارى آنان از حقوق سياسى و اجتماعى مترتب بر آن به اثبات وفادارى و تبعيت كامل آنان از دولت اسرائيل و خدمت به اين دولت به مدت 3 سال (برابر با مدت خدمت يهوديان در ارتش ) و سلب تابعيت و بيرون راندن آن عده كه به امنيت اسرائيلى خللى وارد مى كنند.
در عرصه ى اقتصاد و اجتماع و رابطه ى دين و حكومت ، تسومت بر بهبود شرايط زندگى اقشار فقير و محروم جامعه ، برابرى در تحصيل ، واگذارى ارايه خدمات بهداشتى و تامين اجتماعى به دولت ، جدايى دين از سياست ، مقابله با سخت گيرى هاى مذهبى و به سربازى رفتن محصلان مدارس دينى تاكيد دارد.
پايگاه انتخاباتى تسومت را اغلب اشكنازها تشكيل مى دهند. راى دهندگان به نفع اين حزب متنوعند. عده اى مجذوب خوشنامى ، صراحت و صداقت و ثبات تقريبى مواضع سياسى تسومت شده و شمارى ديگر فريفته ى نكات معينى در برنامه ى سياسى آن گرديده اند، تسومت از حمايت قاطع جوانان ، ارتشيان ، ساكنان شهرك هاى مرزهاى شمالى و هواداران ايده ى ((سرزمين يكپارچه اسرائيل )) ساكن در كيبوتس ها و موشافهاى وابسته به جنبش كارگرى صهيونيستى برخوردار است .
شمار كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست : كنست دوازدهم (1988) 2 كرسى ؛ كنست سيزدهم (1992) 8 كرسى (و 5 كرسى پس از انشعاب ).
حزب يعود  
يعود (پيمان ) يكى از احزاب دست راستى به شدت قوميت گراست كه در فوريه سال 1994 توسط سه عضو كنست بنامهاى غونين سيغف ، آليكس ‍ گولد فارب و استير سلموفتيس تشكيل شد. اين سه عضو كنست به دليل درگيرى با رفائيل ايتان رهبر حزب تسومت ، به همراه شمارى از هوادارنشان از اين حزب جدا شدند و اين عده ، يكى از سران حزب تسومت را به كلاهبردارى متهم كردند ولى ايتان ضمن رد اين اتهام ، آنان را مورد تهاجم شديد قرار داد و همين امر به جدا شدن آنها از حزب منجر شد. سه عضو جدا شده ، نخست يك گروه مستقل ، در كنست تشكيل دادند و سپس ‍ حزبى بنام يعود تاسيس كردند. دبيرخانه موقت اين حزب ، سيغف را به رياست حزب ، گولد فارب به عنوان رييس گروه پارلمانى و سلموفتيس را به رياست كميته مركزى برگزيد.
حزب يعود به رغم تاكيد در برنامه ى سياسى اش بر ((يگپارچگى سرزمين اسرائيل )) راه را براى پيوستن به كابينه ائتلافى اسحاق رابين همچنان باز باقى نگهداشت .
در نيمه ى سال 1994 در مذاكرات نمايندگان اين حزب با نمايندگان حزب كارگر، طرفين در زمينه ى پيوستن يعود به كابينه به توافق رسيدند كه بعدها اين توافق به واقعيت رسيد.

next page

fehrest page

back page