روشن ضميران عهد و پيمان گرفته كه هر وقت اوضاعی پيش آيد كه گروهی آن‏
قدر اموال و ثروتها و موهبتهای الهی را به خودشان اختصاص بدهند و آن قدر
بخورند كه از پرخوری بيمار شوند و عده‏ای آن قدر حقوقشان پايمال بشود كه‏
مايه سد جوعی هم نداشته باشند ، در همچو اوضاع و احوال ، اين دانايان و
روشن ضميران نمی‏توانند بنشينند و تماشاچی و حداكثر متأسف باشند . اگر
همچو وظيفه‏ای را در حال حاضر احساس نمی‏كردم كنار می‏رفتم و افسار خلافت‏
را در دست نمی‏گرفتم و مانند روز اول پهلو تهی می‏كردم .

ابراز نگرانی و اتمام حجت

و چون اين طور برنامه‏ای در دوران حكومتش داشت كه نه تنها اين بود كه‏
در دوره خودش نگذارد حيف و ميل بشود و حقوق مردم پايمال شود بلكه‏
برنامه‏اش اين بود كه حقوق پايمال شده گذشته را كه اجحافگرها مال خود و
ملك خود می‏دانستند برگرداند ، روی اين حساب و اين نقشه ، خودش‏
می‏دانست كه چه جنجالی به پا خواهد شد ، لهذا با ترديد و نگرانی زير بار
خلافت رفت و به مردمی كه آمدند بيعت كنند گفت : " « ادعونی و التمسوا
غيری ، فانا مستقبلون أمرا له وجوه و ألوان لا تقوم له القلوب ، و لا
تثبت عليه العقول » " مرا رها كنيد ، سراغ كسی ديگر برويد . آينده‏ای‏
رنگارنگ و ناثابت در پيش است . اطمينانی به موقعيت در اجرای آنچه‏
وظيفه اسلامی من به عهده من گذاشته نيست . آشفتگيها در جلو است كه دلها
ثابت نمی‏ماند و افكار متزلزل می‏گردد و همين شماها كه امروز آمده‏ايد ،
وقتی كه ديديد راه بسيار دشواری است از وسط راه ممكن است برگرديد . "