بود می‏نويسد : " « و اجلس لهم العصرتين ، و أفت المستفتی ، و علم‏
الجاهل ، و ذاكر العالم ، و لا يكن لك‏إلی الناس سفيرإلا لسانك ، و لا
حاجب‏إلا وجهك » " ( 1 ) .
به مالك اشتر می‏نويسد : " « و اجعل لذوی الحاجات منك قسما تفرغ لهم‏
فيه شخصك ، و تجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فيه لله الذی خلقك ، و تقعد
عنهم جندك و أعوانك من أحراسك و شرطك حتی يكلمك متكلمهم غير متعتع ،
فانی سمعت رسول الله صلی الله عليه و آله يقول فی غير موطن : لن تقدس‏
أمة حتی يؤخذ للضعيف فيها حقه من القوی غير متعتع » " ( 2 ) .
باز درباره منع احتجاب می‏نويسد : " « فلا تطولن احتجابك عن رعيتك‏
فان احتجاب الولاه عن الرعية شعبة من الضيق » " ( 3 ) .
سعدی در همين مضمون در بوستان می‏گويد :
تو كی بشنوی ناله دادخواه
به كيوان برت كله خوابگاه
چنان خسب كايد فغانت به گوش
اگر دادخواهی بر آرد خروش

پاورقی :
. 1 در هر بامداد و شام ساعتی برای رسيدگی به امور رعيت معين كن و به‏
سؤالات آنها شخصا جواب ده و نادان و گمراهشان را متوجه ساز . با
دانشمندان در تماس باش . جز زبانت واسطه‏ای بين خود و مردم قرار مده و
جز چهره‏ات حاجبی . ( نهج البلاغة ، نامه 67 ) .
. 2 برای ارباب رجوع وقتی مقرر كن و خود شخصا به گرفتاريهايشان برس و
برای اين موضوع ، مجلسی عمومی تشكيل ده و در آن مجلس برای خدايت كه ترا
آفريده و اين مقام داده فروتنی كن . و در اين موقع ارتش و مأموران و
پاسبانان را از جلوی چشم مردم دور كن تا بدون پروا و هراس با تو سخن‏
گويند ، زيرا مكرر از رسول خدا شنيدم كه می‏فرمود : هرگز ملتی به قداست و
پاكی نخواهد رسيد مگر آنكه در ميان آنها حق ضعفا از اقويا و نيرومندان‏
بدون لكنت و پروا گرفته شود . ( نهج البلاغة ، نامه 53 ) .
. 3 خود را از رعيت زياد در پنهان مدار كه اين پنهان داشتن ، خود نوعی‏
فشار و تنگی است . ( همان نامه ) .