اخلاق و عزت نفس و بلندی نظر و خوشبختی فردی و حسن روابط اجتماعی مردم‏
مؤثر است ، و اگر به طرز نامطلوبی تفسير شود ، موجب تخدير و بی حس‏
كردن اعصاب و بی قيد كردن آنها و سر منشأ همه نوع بدبختی و بيچارگيهای‏
فردی و اجتماعی خواهد شد .

تفسير غلط از زهد و ترك دنيا

از قضا تدريجا جانب تفسير دوم چربيده ، مواعظ و نصايحی كه تدريجا به‏
شعر يا نثر در اين زمينه پيدا شده غالبا به شكل دوم است و اثر تخدير و
بی حس كردن را دارد و اين دو علت دارد : يكی نفوذ برخی افكار و
فلسفه‏هايی كه پيش از اسلام بوده و مبتنی است بر بدبينی به هستی و جهان و
گردش روزگار ، و بر شريت آنچه در اين جهان است كه در اثر اختلاط ملتهای‏
اسلامی در ميان مسلمين شايع شده است ، ديگر حوادث تاريخی ناگوار و علل‏
اجتماعی خاصی كه در طول چهارده قرن در محيط اسلامی رخ داد و طبعا مولد
بدبينی و بی علاقگی و شيوع فلسفه‏های مبنی بر بدبينی گرديده است .
حالا مستقيما بايد ببينيم منطق قرآن در اين زمينه چيست . آيا می‏توان‏
همين فلسفه بدبينی را از قرآن استخراج كرد ، يا اينكه در قرآن چنين مطلبی‏
يافت نمی شود ؟

زهد در قرآن

در قرآن كريم در عين اينكه از دنيا به عنوان يك زندگانی