می‏گفتند " الحكم لله لا لك يا علی " .
يك وقت علی ( ع ) نماز به جماعت می‏خواند و مشغول قرائت بود . در
اين حال ، يكی از اينها كه در مسجد حضور داشت اين آيه قرآن را خواند :
" « و لقد اوحی اليك وإلی الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطن عملك »"
( 1 ) كنايه از اينكه تو كافر شدی و مشرك . علی ( ع ) به حكم اينكه وقتی‏
قرآن تلاوت می‏شود بايد خاموش بود ، خاموش شد تا او آيه را تمام كرد ،
بعد مشغول شد . بار دوم آن شخص همان آيه را خواند . باز علی ( ع ) به‏
احترام آيه قرآن خاموش شد تا او تمام كرد ، آنگاه مشغول قرائت شد . بار
سوم باز آن شخص همان آيه را خواند . باز هم علی ( ع ) خاموش شد .
همينكه تمام كرد علی ( ع ) اين آيه را از آخر سوره روم خواند : "
« فاصبرإن وعد الله حق و لا يستخفنك الذين لا يوقنون »" (2) ديگر آن مرد
تكرار نكرد .
اينها در اثر شدت عملی كه به خرج می‏دادند وحشت عجيبی ايجاد كرده‏
بودند . جمله " لا حكم‏إلا لله " دلها را پر از وحشت می‏كرد . عبدالرحمن‏
بن ملجم به كوفه آمد و دو نفر ديگر هم از هم عقيده‏ها و هم مسلكان خود
پيدا كرد و شب موعود را در مسجد بسر بردند . آن وقتی كه ضربت به فرق‏
مبارك علی ( ع ) وارد شد فريادی شنيده شد و برقی در آن تاريكی به چشمها
خورد : فرياد ، فرياد " لا حكم‏إلا لله " بود و برق ، برق شمشير .

پاورقی :
. 1 زمر ، . 65
. 2 روم ، . 60