از پيش خود دستوری وضع كند و به خدا نسبت دهد ، و يا گاهی كارهای زشتی‏
كه فقط موافق شهوات اوست و ميل دارد آن كارها را انجام دهد ، می‏آيد
دستورهايی از پيش خود وضع می‏كند و آنگاه می‏گويد خدا اين طور دستور داده‏
" « وإذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها آبائنا و الله أمرنا بها قل‏إن‏
الله لا يأمر بالفحشاء أتقولون علی الله ما لا تعلمون » " ( 1 ) .
اين يك پيمان است كه خداوند از بندگان خود گرفته كه تا علم و يقين‏
ندارند ، يك چيزی را نگويند كه حكم خدا و امر خدا و از طرف خدا است .
پيمان ديگر آنجاست كه می‏فرمايد : " « بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه و
لما يأتهم تأويله »" ( 1 ) مسائلی كه بر آن مسائل احاطه ندارند ، روح و
باطن آن مسائل را درك نكرده‏اند ، بجای آنكه بگويند ما نمی دانيم ، ما
نمی فهميم ، فكر ما به آنجا نمی رسد ، از روی غرور و خود پسندی تكذيب‏
می‏كنند ، می‏گويند همچو چيزی نيست . ندانسته و احاطه پيدا نكرده رد
می‏كنند .
شيخ الرئيس ابوعلی سينا دو جمله دارد نزديك به مضمون اين حديث . او
راجع بتصديقهای بی دليل بی مورد می‏گويد : " من تعود أن يصدق بغير دليل‏
فقد انخلع عن الفطره الانسانية " يعنی آن كس كه عادت كرده بدون دليل هر
چه به او گفته می شود قبول كند ، از فطرت انسانيت خارج شده ، نام انسان‏
نمی توان بر او نهاد .
راجع به انكارهای بی دليل هم می‏گويد : " كل ما قرع سمعك

پاورقی :
. 1 هرگاه عملی زشت انجام دهند گويند پدرانمان را همين طور يافتيم كه‏
اين كارها را می‏كردند و خداوند هم به ما همين طور امر كرده . بی‏شك‏
خداوند به ارتكاب كارهای زشت فرمان نمی دهد . آيا بر خدا ندانسته افترا
می‏بنديد ؟ ( اعراف ، 28 ) .
. 2 يونس ، . 39