مثلا ممكن است يك نفر طبعا و سليقتا و تربيتا سخت گير باشد و زندگی‏
با قناعت و كم خرجی را بپسندد ، همينكه از او بپرسند چرا اينقدر بر
خودت و خانواده‏ات سخت می‏گيری بگويد رسول خدا و علی مرتضی همين طور
بودند ، آنها هرگز جامه خوب نپوشيدند ، و غذای لذيذ نخوردند و مركوب‏
عالی سوار نشدند و مسكن مجلل ننشستند ، آنها نان جو می‏خوردند و كرباس‏
می‏پوشيدند و بر شتر يا الاغ سوار می‏شدند و در خانه گلی سكنی می‏گزيدند .
و باز يك نفر ديگر طبعا و عادتا خوشگذران و اهل تجمل باشد ، و اگر از
او سؤال شود كه چرا به كم نمی‏سازی و قناعت نمی‏كنی و زهد نمی‏ورزی ، بگويد
چون امام حسن مجتبی و يا امام جعفر صادق اين طور بودند ، آنها از غذای‏
لذيذ پرهيز نداشتند ، جامه خوب می‏پوشيدند ، مركوب عالی سوار می‏شدند ،
مساكن مجلل هم احيانا داشتند .
همچنين ممكن است يك نفر يا افرادی طبعا و مزاجا سر پرشوری داشته‏
باشند و طبعشان سكون و آرامش را نپسندد و برای توجيه عمل خود به سيرت‏
پيغمبر اكرم ( ص ) در صدر اسلام يا به نهضت حسينی ( ع ) استدلال كنند ، و
يك نفر يا افراد ديگر كه برعكس مزاجا عافيت طلب و گوشه‏گير و منزوی‏اند
و در نفس خود شهامت و جرأتی نمی‏بينند ، موضوع تقيه و راه و روش امام‏
صادق ( ع ) يا ائمه ديگر را مورد استناد خود قرار دهند .
آن كس كه مثلا طبعا معاشرتی و اجتماعی است به عمل و سيرت يك امام و
آن كس كه طبعا اهل عزلت و تنهايی است به سيرت يك امام ديگر متوسل‏
شود .
بديهی است در اين صورت نه تنها سيرت و روش پاك و