خودش می‏داند كه من علاقه‏ای به امر خلافت از آن جهت كه رياستی و قدرتی‏
است ، ندارم . از پيغمبر اكرم شنيدم كه فرمود : هر كس بعد از من زمام‏
امور امت را به دست بگيرد ، روز قيامت او را بر صراط نگه خواهند داشت‏
و ملائكه الهی نامه عمل او را باز می‏كنند ، اگر به عدالت رفتار كرده باشد
خداوند او را به موجب همان عدالت نجات خواهد داد ، و گرنه صراط تكانی‏
می‏خورد و او را به قعر جهنم می‏اندازد .
بعد به طرف راست و چپ نگاهی كرد و اشخاصی را كه در گوشه و كنار
بودند از زير نظر گذراند و آنگاه فرمود : آن عده‏ای كه دنيا آنها را در
خود غرق كرده و املاك و نهرها و اسبان عالی و كنيزكان نازك اندام برای‏
خود تهيه كرده‏اند ، فردا كه همه اينها را از آنها می‏گيرم و به بيت المال‏
بر می‏گردانم و به آنها همان قدر خواهم داد كه حق دارند ، نيايند و نگويند
كه علی ما را اغفال كرد ، اول چيزی می‏گفت و حالا طور ديگری عمل می‏كند ،
علی آمد و ما را از آنچه داشتيم محروم كرد . من از همين الان برنامه روشن‏
خود را اعلام می‏كنم .
بعد شرحی صحبت كرد و چون عده‏ای كه برای خود امتياز قائل بودند و مورد
اتهام بودند ، دليلشان اين بود كه ما حق صحبت و مصاحبت پيغمبر را داريم‏
و در راه اسلام چنين و چنان زحمت كشيده‏ايم ، به آنها فرمود : من منكر
فضيلت صحبت و سابقه خدمت افراد نيستم ، اما اينها چيزهايی است كه‏
خداوند خود اجر و پاداش آنها را خواهد داد . اينها مجوز نمی‏شود كه امروز
ما ميان آنها و ديگران فرق بگذاريم . اين امور ملاك تبعيض واقع نمی‏شود .