جزئی از همين نظام و تحت تأثير موجودات اين نظام است و در داخل اين‏
نظام دست و پا می‏كند . فرق است بين طرز فعل كسی كه در داخل اين نظامات‏
و جزء اين نظامات و محكوم و تابع اين نظامات است با فعل و اراده آن‏
كس كه خالق اين نظامات است ، فعل او قهرا جز به صورت همين نظامات‏
نيست . پس بايد ببينيم كه نظامات كلی جهان بر چه اصولی است و چگونه‏
است ؟ شناختن فعل خدا و رزاقيت خدا شناختن نظامات عالم است .
ما خودمان جزء عالميم و جزء اين نظام هستيم و مانند ساير اجزای عالم‏
وظيفه‏ای داريم . وظايفی هم كه ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داريم و
قانون خلقت ما را موظف به آن وظايف كرده و يا قانون شريعت ما را به‏
آن موظف ساخته است ، از شؤون رزاقيت خداوند است . قوه جذب و تغذی كه‏
در گياهان است ، جهازات تغذيه كه در گياه و حيوان و انسان است ، ميلها
و غريزه‏ها كه در جاندارهاست و آنها را به سوی مواد غذايی می‏كشاند ، همه‏
از شؤون رزاقيت خداوند و مظاهر رزاقيت خداوند می‏باشند . خداست كه اين‏
جاندارها را با اين همه تجهيزات حيرت انگيز در قسمتهای مختلف آفريده‏
كه بتوانند از هوا و آب و مواد غذايی اين عالم استفاده كنند . خداست كه‏
هر جانداری را به وسيله يك سلسله ميلها و رغبتها مسخر كرده كه در پی ما
يحتاجهای خود بدوند و برای ارضای اين ميلها هميشه تلاش كنند ، بدون آنكه‏
خودشان توجه داشته باشند كه احتياجشان به آن امور برای چيست و چه‏
فلسفه‏ای د ر كار است .
عقل و اراده انسان و احساس انسان به اينكه خودش بايد حق خود را حفظ
كند ، تكاليفی كه به وسيله شريعت درباره استيفاء و حفظ حقوق خود و
احترام به حقوق ديگران دارد ، تلاشهايی كه بشر