باريك بين را زنديق و بی دين كرده است .
به هر حال ، اثر مستقيم به هم خوردن تعادل اجتماعی و تبعيضها و
تفاوتهای بی جهت يكی به هم خوردن نظم فكری و اعتقاد به هرج و مرج و بی‏
اثر بودن عوامل واقعی سعادت يعنی علم و عقل و تقوی و سعی و عمل و هنر و
لياقت است كه به عنوان فلسفه بخت ظهور می‏كند و ما در ادبيات خودمان‏
اثر آن را می‏بينيم و يكی ديگر بدبينی و سوء ظن به آفرينش و مبدأ مقدس‏
خلقت است . اين اثر بی عدالتيهاست در عقيده و فكر .

عدالت اجتماعی و اخلاق فردی

اما اثر شيوع بی عدالتيهای اجتماعی در فساد اخلاق و ناراحتی‏های روحی .
اخلاق خوب و بد هم مثل همه چيزهای ديگر دنيا سبب و علت دارد ، بی جهت‏
پيدا نمی‏شود . سرشت و طينت مؤثر است ، اوضاع محيط و تلقينات محيط
مؤثر است ، يكی از اموری هم كه قطعا تأثير دارد در فساد اخلاق و روحيه را
مسموم و بيمار می‏كند ، محروميتها و احساس مغبونيتهاست . حسادتها ،
كينه‏ها ، عداوتها ، بدخواهيها همه از همين جا پيدا می‏شود .

افراد استثنائی

البته افراد استثنايی هستند كه مظلوميت و محروميت در آنها تأثير
ندارد ، اما آنها به همين دليل فوق العادگی دارند كه اين جور مصونيتهای‏
روحی در آنها هست . ايمان قوی جلوی تأثير بسياری از