پس همان طوری كه يك فصل از فصول جهان بينی و فلسفه قرآنی يعنی فصل‏
توحيد چنانكه در آغاز سخن عرض كردم اجازه نمی دهد كه ما با چشم بدبينی‏
به دنيا و جهان محسوس نگاه كنيم ، يك فصل ديگر از فصول جهان شناسی و
فلسفه قرآنی ايجاب می‏كند كه هدف اعلی و غايت آمال انسان بالاتر از دنيا
و ماديات باشد و آن فصل ، فصل معاد و انسان است .

اخلاق و دنياپرستی

گذشته از اينها يك فصل ديگر هم در اسلام هست كه آن نيز ايجاب می‏كند
كه از اهميت دادن به ماديات كاسته شود و آن فصل تربيت و اخلاق است .
اين قسمت را ساير مكاتب تربيتی هم قبول دارند كه برای تربيت اجتماعی‏
بشر و برای آمادگی بشر برای زندگی اجتماعی بايد كاری كرد كه افراد هدف و
ايده‏آل معنوی داشته باشند و به ماديات حرص نورزند . آتش حرص و طمع هر
اندازه تيزتر بشود موجب عمران و آبادی اجتماع كه نمی شود سهل است ،
موجب خرابی و ويرانی اجتماع هم می‏گردد .
از نظر سعادت يك فرد هم هر چند نبايد افراط كرد و مانند برخی از
فلاسفه گفت كه سعادت و خوشی در ترك همه چيز است ، اما بدو شك طبع‏
مستغنی و بی اعتنا يكی از شرايط اوليه سعادت است .
اينجا به يك توضيح ديگر نيازمنديم . ممكن است كسی تصور كند كه از
آنچه گفتيم كه منظور جلوگيری از انحصار و محدود شدن علايق بشر به ماديات‏
است ، اين توهم پديد آيد كه بايد هم خدا