مطالعه سطحی عوالم وجود كه مقرون به تحقيق و مطالعه دقيق علمی نباشد كه
علمای هر فن ، علمای هيأت و ستاره شناسی ، علمای زمين شناسی ، علمای
زيست شناسی ، علمای معرفة النفس ، متخصصين مطالعه كائنات جو به دست
آوردهاند ، مطالعه سطحی كه مقرون به تحقيق و دقت نباشد مثل مطالعه كردن
پشت جلد كتاب است ، كافی نيست . انسان چيز درستی نمی فهمد ، بر خلاف
مطالعات علمی و تحقيقی . اساسا تفكر ، تجزيه و تحليل معلوماتی است كه
انسان در ذهن خود اندوخته است . تفكر سير در فراوردههايی است كه برای
ذهن ابتدا پيدا میشود ، مانند عمل شناوری است كه انسان در آب از اين
طرف به آن طرف میكند . پس بايد معلوماتی باشد تا انسان قادر به تفكر
شود ، بايد آبی باشد كه انسان بتواند در آن شناوری كند .
آن كس كه يك بوته گل را كاملا میشناسد ، از وضع ريشه و ساق و برگ گل
و از كيفيت تغذی و تنفس و رشد و نمو و توليد مثل او مطلع است ،
میتواند در آن بينديشد و به قدرت و علم و حكمت و تدبير و تقديری كه در
آن گل به كار رفته پی ببرد ، اما آن كس كه از گل فقط حجمی و شكلی میبيند
، از راز درون آن آگاه نيست و قادر به تفكر در اين گل از لحاظ ارتباطش
با تقدير و تدبيری كه بر جهان حكمفرماست ، نمی باشد .
مايه تفكر ، علم است . میگويند امر به شیء ، امر به مقدمه آن هست .
چون تفكر بدون علم و معلومات ميسر نيست پس امر به تفكر ، امر به
سرمايه تفكر يعنی كسب معلومات صحيح درباره مخلوقات هم هست . منظور
اين است كه قرآن كريم نه تنها مردم را به تفكر تشويق كرده ، بلكه
موضوعات تفكر را در اين آيه و آيات زياد ديگر معين كرده .
|