همه فرزندان آدماند و آدم هم از خاك آفريده شده . ای جويبر ! محبوبترين
مردم در نزد خدا كسی است كه مطيعتر باشد نسبت به امر خدا ، و هيچ كس
از مسلمين مهاجر و انصار كه در خانههای خود هستند و زندگی میكنند بر تو
برتری ندارند مگر به ميزان و مقياس تقوی .
بعد فرمود: حركت كن برو به خانه زياد بن لبيد انصاری ، به او بگو رسول
خدا مرا پيش تو فرستاده كه از دختر تو ذلفا برای خود خواستگاری كنم .
جويبر به دستور رسول خدا به خانه زياد بن لبيد رفت . زياد از محترمين
انصار و اهل مدينه بود . در آن وقت كه جويبر وارد شد عدهای از قوم و
قبيلهاش در خانهاش بودند . اجازه ورود خواست . اجازه دادند و وارد شد
و نشست . رو كرد به زياد و گفت : از طرف رسول خدا پيغامی دارم ، آن را
محرمانه بگويم يا علنی ؟ زياد گفت : پيغام رسول خدا مايه افتخار من است
، البته علنی بگو . گفت : رسول خدا مرا فرستاده برای خواستگاری دخترت
ذلفا برای خودم . حالا تو چه میگويی ؟ بگو تا خبرش را برای پيغمبر ببرم .
زياد با تعجب پرسيد كه پيغمبر ترا فرستاده به خواستگاری ؟ ! گفت : بلی
پيغمبر فرستاد . من كه دروغ به پيغمبر نمیبندم . گفت : آخر رسم ما اين
نيست كه دختر بدهيم به غير همشأنهای خودمان از انصار . تو برو و من خودم
پيغمبر را ملاقات میكنم .
جويبر بيرون آمد . از طرفی فكر میكرد در آنچه پيغمبر فرموده بود كه
خداوند به وسيله اسلام تفاخر به قبايل و عشاير و انساب را از بين برده ،
و از طرفی به سخن اين مرد فكر میكرد كه گفت ما رسم نداريم به غير
همنشأنهای خودمان دختر بدهيم . با خود گفت حرف
|