مثل همه ياران خاص آن حضرت فوق العاده متأثر بود . آمد بلكه بتواند
عيادتی بكند ، مجال نيافت . به وسيله كسی كه در اطاق بيمار رفت و آمد
می‏كرد سوز دل و پيام محبت خود را با اين دو جمله بيان كرده ، گفت : سلام‏
مرا به آقا برسان ، بگو صعصعه می‏گويد : " يرحمك الله يا أميرالمؤمنين‏
حيا و ميتا ، فلقد كان الله فی صدرك عظيما ، و لقد كنت بذات الله‏
عليما " رحمت خدا در حيات و ممات شامل حال تو باشد يا أميرالمؤمنين !
خداوند در انديشه تو بسيار بزرگ بود ، تو عارف و شناسای ذات خدا بودی‏
. پيغام صعصعه به حضرت رسيد ، فرمود : از طرف من به صعصعه بگوييد "
« و أنت يرحمك الله ، فلقد كنت خفيف المؤونة ، كثير المعونة » " (1)
خدا ترا رحمت كند ای صعصعه ! تو خوب يار و ياوری برای من بودی ، كم‏
توقع ، كم زحمت ، كم خرج بودی . از آن طرف پركار ، خدوم و فداكار بودی.
سخن سومش بعد از دفن حضرت است . بدن مبارك أميرالمؤمنين ( ع ) را
شب دفن كردند . به ملاحظاتی جز افراد معدودی از خواص اصحاب ، كسی ديگر
در تشييع جنازه و هنگام دفن نبود . يكی از آنها همين صعصعه بود . همينكه‏
از دفن فارغ شدند ، آمد كنار قبر ، يك دست را روی قلب خود گذاشت ، با
دستی ديگر مشتی خاك برداشت و بر سر ريخت ، گفت : " بأبی أنت و أمی‏
يا أميرالمؤمنين " پدر و مادرم به قربانت . " هنيئا لك يا أباالحسن‏
" اين مردن با اين همه سعادت و پاكی با اين مقام در نزد حق گوارای تو
باد . بعد جمله‏هايی دارد : " فلقد طاب مولدك ، و قوی صبرك ، و عظم‏
جهادك ، و ربحت تجارتك ، و قدمت علی خالقك " تا آنجا كه می‏گويد :
" فأسأل

پاورقی :
. 1 بحار اعنوار ، ج 42 ، ص . 234