فهم خود آنها ، آنها را راهنمايی كرد . عين اين عبارت در پاسخ پرسشهای‏
سالمندان نيز هست . آنها را نيز نبايد با خشونت و فضولی نكن ساكت كرد
، با اين تفاوت كه سالمند را می‏توان راهنمايی كرد كه از طرح بعضی پرسشها
خودداری كند برخلاف كودك .
سؤال ، از جهلی آميخته به علم ، نادانی ای آميخته به دانش پيدا می‏شود
. يعنی يك مجهول در برابر بشر خودنمايی می‏كند ، از طرفی آن مجهول را نمی‏
داند ، و از طرف ديگر می‏فهمد كه مجهولی دارد ، يعنی به جهل خود پی برده‏
است ، لهذا سؤال می كند . اگر آن مجهول برايش معلوم باشد سؤال نمی كند
، و اگر هم آن مجهول واقعا برايش مجهول باشد اما خودش التفات به جهل و
بی خبری خود نداشته باشد ، باز در صدد جستجو و تحقيق بر نمی آيد . پس‏
انسان وقتی در صدد تحقيق و جستجو و پرسش بر می‏آيد كه نداند ، اما بداند
كه نمی داند . اين است كه دانشمندان گفته‏اند بزرگترين امتياز انسان‏
نسبت به ساير جانداران آن است كه جهل او جهل بسيط است ، يعنی به جهل‏
خود می‏تواند علم و توجه داشته باشد و بداند كه نمی داند ، و در نتيجه در
صدد سؤال و جستجو و تحقيق برآيد . برخلاف حيوانها كه جهل آنها جهل مركب‏
است ، يعنی هر چه را نمی دانند ، نمی دانند كه نمی دانند ، قهرا در صدد
تحقيق بر نمی آيند و نمی توانند برآيند .

پرسش كليد دانش است

پرسش كليد دانش است . در كتب حديث آمده كه امام باقر ( ع ) فرمود
:
" « الا ان مفتاح العلم السؤال » " . ( كليد دانش ، پرسش است ) .