تدريجا از بين می‏رود گفته شده ، در حقيقت برای بالا بردن ارزش انسان‏
است ، كه انسان نبايد غايت آمال و منتهای آرزوی خود را امور مادی و
آنچه از شؤون امور مادی است قرار دهد ، ماديات دنيا ارزش اين را ندارد
كه هدف اعلی باشد . اين جهت ربطی ندارد به اينكه ما دنيا را در ذات‏
خودش شر و زشت بدانيم .
به همين جهت است كه هيچ كس از دانشمندان اسلامی ديده نشده كه آن‏
سلسله از آيات را به عنوان بدبينی به خلقت و گردش روزگار توجيه كرده‏
باشد .

آيا علاقه به دنيا مذموم است ؟

تفسير و توجيهی كه از طرف بعضی برای آن آيات شده يكی اين است كه‏
گفته‏اند منظور اين آيات بدی خود دنيا نيست ، زيرا خود دنيا عبارت است‏
از همين اعيان و اشياء زمينی و آسمانی و هيچ يك از اينها بد نيست ،
اينها همه آيات حكمت و قدرت پروردگارند و نمی‏توانند بد بوده باشند .
آن چيزی كه بد و مذموم است محبت و علاقه به اين امور است . محبت دنيا
و علاقه به دنيا بد است ، نه خود دنيا . همان طوری كه می‏دانيم در زمينه‏
مذمت و تقبيح محبت دنيا آنقدر به شعر و نثر گفته شده است كه از حد
احصاء خارج است .
اين تفسير خيلی شايع است . از غالب اشخاص كه شما بپرسيد معنی بدی‏
دنيا چيست ، خواهند گفت معنی‏اش اين است كه محبت دنيا بد است ، و الا
خود دنيا كه بد نيست ، اگر بد بود خداوند خلق نمی‏كرد .
اگر دقت بكنيم اين تفسير هر چند خيلی معروف و مشهور