جويبر و ذلفا
مردی از اهل يمامه به مدينه آمد و اسلام آورد و اسلامش خوب شد ، يعنی معارف اسلام را فراگرفت و به تربيت اسلامی تربيت شد . اسم اين مرد جويبر بود . مردی كه بود كوتاه قد ، بد شكل ، سياه رنگ ، فقير و مستمند ، و چون كسی را در مدينه نداشت ، شبها در مسجد میخوابيد و در حقيقت خانهای جز مسجد نداشت ، مدتی در مسجد بود ، كم كم رفقايی مثل خودش پيدا كرد ، يعنی عدهای ديگر از مسلمانان پيدا شدند كه آنها هم مثل جويبر ، هم فقير بودند و هم غريب ، و به دستور رسول اكرم آنها نيز مانند جويبر موقتا شبها در مسجد بسر میبردند . تدريجا عدهشان زياد شد . از طرف خداوند دستور رسيد مسجد بايد پاكيزه باشد ، جای خوابيدن نيست و حتی درهايی كه از خانهها به سوی مسجد باز است به استثنای در خانه علی مرتضی و فاطمه زهرا همه درها بسته شود ، رفت و آمدها از خانهها به مسجد موقوف شود ، فقط از درهای معمولی به مسجد رفت و آمد بشود كه احترام مسجد محفوظ بماند . رسول خدا دستور داد برای اين عده بی خانه و فقير سايبانی در گوشهای بزنند ، و زدند و آنها در