يك تفاوت اساسی
فرق بين فلسفه اجتماعی و مبانی حقوقی اسلامی كه بر اصل علت غائی مبتنی است با مبانی حقوقی مادی ، يكی در همين جاست . مطابق مبانی حقوقی الهی اسلامی واقعا بينوايانپاورقی : . 1 معارج ، 24 - . 25 . 2 الرحمن ، . 10
و در سوره معارج میفرمايد :
" « و الدين فی أموالهم حق معلوم 0 للسائل و المحروم »" ( 1 )
از برای سؤال كنندگان و محرومان بهرهای معين در اموال مؤمنين هست .
ضعيفان و عاجزان و بينوايان كه قادر به كار و كسب نيستند . و يا كسب
و كارشان وافی نيست ، مكلف به كار و زحمت نيستند ، يا بيش از آن
اندازه كه كار میكنند و توانايی دارند مكلف نيستند ، پس تكليف از آنها
ساقط است . از طرف ديگر ، درست است كه آنها توليد كننده نيستند و
وظيفه كار و عمران را نمیتوانند انجام دهند اما نمیتوان آنها را محروم
كرد ، زيرا به حكم اصل اولی و به حكم رابطه غائی كه بين آنها و مواد اين
عالم است اين سفره كه پهن شد برای آنها هم پهن شده . " « و اعرض وضعها
لعنام »" ( 2 ) يعنی خداوند اين زمين را برای همه ( نه برای بعضی )
قرار داده . اينها اگر قادر بودند و وظيفه خود را انجام نمیدادند
جريمهشان اين بود كه از اين سفره محروم باشند ، ولی حالا كه قادر نيستند ،
حق اولی آنها سر جای خود باقی است . واقعا ضعفا و فقرا و بينوايان در
اموال اغنيا ذی حقاند .
يك تفاوت اساسی فرق بين فلسفه اجتماعی و مبانی حقوقی اسلامی كه بر اصل علت غائی مبتنی است با مبانی حقوقی مادی ، يكی در همين جاست . مطابق مبانی حقوقی الهی اسلامی واقعا بينوايانپاورقی : . 1 معارج ، 24 - . 25 . 2 الرحمن ، . 10 |