درباره حقوق و حظوظ و بهرههای خود میكند ، ايستادگيهايی كه در برابر
متجاوزين به حقوق خود میكند ، فكرهايی كه درباره حقوق میكند ، كتابهايی
كه در اين زمينه مینگارد ، تلاشهای فكریای كه میكند و فلسفههايی كه به
وجود میآورد همه و همه شؤون و مظاهر رزاقيت خداوند و تجليات " « و ما
من دابة فی اعرضإلا علی الله رزقها »" است .
اگر نبود اين حقيقت كه " « و ما من دابة فی اعرضإلا علی الله رزقها
" اگر اين كفالت و ضمانت در اين نظام نبود ، نه ميلی بود و نه غريزهای
، نه قوه جذبی بود و نه دفعی و نه هضمی ، نه لذتی و نه شيرينی ای و نه
تلخی ای ، نه گياه ريشهها در زمين داشت و نه حيوان و انسان جهازات هضم
و جذب و دفع و تغذی داشتند ، و نه انسان علاقهای به حفظ حقوق خود داشت ،
و نه در اين زمينه از طرف دين دستورها رسيده بود ، و نه انسان در اين
باره میانديشيد و فكر میكرد و كتاب مینوشت و فلسفه به وجود میآورد .
همه اين شورها و نشاط ها و فعاليتها و جنبشها از اسم " يا مدبر " و "
يا رزاق " او پيدا شده است كه اين نظم را با اين شكل و اين ترتيب به
وجود آورده است . اگر رزاقيت خداوند نبود هيچ يك از اينها نبود و اگر
اينها نبود ديگر گياهی نبود ، حيوانی نبود ، انسانی نبود ، بلكه هيچ
موجودی نبود ، زيرا رزق و روزی به معنی اعم ، چيزی جز مددگيری موجودات
از موجودات ديگر ، و در نهايت مددگيری همه از خداوند ، نيست و هر
موجودی در هر مقامی هست آنا فانا احتياج به مددگيری دارد .
پس نبايد گفت با اينكه خداوند متعهد و متكفل ارزاق و سهميههاست ما
نبايد در اين مسائل فكر كنيم . زيرا با بيانی كه عرض شد فكر و انديشه و
تلاش ما به موجب رزاقيت خداوند است ،
|