خود به خود راهنماست ، او را وادار میكند كه دهانش را باز كند و در
جستجو برآيد ، اگر نيافت گريه كند . خود گريه كردن ، استمداد و كمك
خواستن از مادر است ، همان مادری كه هنوز او را نمی شناسد و از وجودش
اطلاع ندارد . ولی خود طفل هيچ نمی داند كه هدف اين ميل چيست ، هدف اين
گريه چيست ، برای چه اين ميل در وجودش پديد آمده . نمی داند جهاز
هاضمهای دارد و آن جهاز ماده غذايی میخواهد ، بدن بدل ما يتحلل میخواهد .
او نمی داند برای چه میخواهد و نمی داند فلسفه گريه اعلام مادر است ،
همان مادر نشناخته كه تدريجا بايد او را بشناسد .
ما نسبت به ميلهای عالی انسانيت ، ميل خداجويی و خداخواهی ، ميل به
دعا و التجا به خدای ناديده ، حالت همان طفل نوزاد را داريم نسبت به
پستان نديده و نشناخته ، و مادر نديده و نشناخته .
همچو ميل كودكان با مادران
|
سر ميل خود نداند در لبان
|
همچو ميل مفرط هر نو مريد
|
سوی آن پير جوانبخت مجيد
|
جزء عقل اين از آن عقل كل است
|
جنبش اين سايه زان شاخ گل است
|
سايهاش فانی شود آخر در او
|
بس بداند سر ميل و جستجو
|
" « إنا لله وإناإليه راجعون " ( 1 ) . " ألاإلی الله تصير الامور
" ( 2 )
البته اگر پستانی و شيری كه مناسب با معده طفل است نبود ، غريزه هم
او را به آن طرف هدايت نمی كرد . ارتباط و پيوستگی
پاورقی :
. 1 بقره ، . 156
. 2 شوری ، . 53