پاورقی : . 1 هود ، . 61
اختصاصی ندارد . همه مردم چون مخلوق خدا هستند و فرزند اين زمين و اين
آب و خاك هستند حقی به عهده اين زمين دارند ، و چون همه بالقوه حق
دارند كسی نمیتواند به يك عنوان مانع استيفای ديگران بشود و همه را به
خود اختصاص دهد .
اما اينكه اين حقوق را به چه نحو استيفاء كند مرحله دوم است . در اين
مرحله است كه تكليف و حق ضميمه يكديگر میشوند و حقوق در اثر انجام
تكليف و وظيفه ، فعليت پيدا میكند و هر كسی به حق اختصاصی خود میرسد .
اول آيهای كه در اين زمينه از قرآن میخوانم . در سوره هود میفرمايد :
" « هو أنشأكم من اعرض و استعمركم فيها فاستغفروه » " ( 1 )
اوست كه شما را از زمين آفريده و از شما خواست كه زمين را آباد كنيد
. پس از سركشی باز گرديد و توبه كنيد و آمرزش گناهان خود را بخواهيد .
در اينجا اولا نفرموده " أنشأكم فی اعرض " يعنی نفرموده شما را در
زمين آفريده ، فرمود " « أنشأكم من اعرض »" يعنی شما را از زمين
آفريد ، شما را از شكم زمين بيرون آورد . مثل اينكه اشاره است به همان
معنی كه زمين ما در دوم شماست . ثانيا فرمود : " « و استعمركم فيها
" از شما عمران و آبادی اين زمين را میخواهد . يعنی تنها فرزند زمين
بودن كافی نيست كه حق شما به فعليت برسد و ذی حق بشويد ، حق شما مفروض
و جدا شناخته شود ، چيز ديگر لازم است و آن عمل و فعاليت و عمران و
احيای زمين است . تا اين تكليف عملی نشود آن حق به فعليت نمیرسد و
محرز و مفروض نمیگردد . چرا ؟ چون
پاورقی : . 1 هود ، . 61 |