تقاضای دوستان
بعد مینويسد : عدهای از اصحاب علی ( ع ) همينكه از جريانها واقف و مطلع شدند كه گروهی تشكيل شده و عليه زعامت علی تخريب و تحريك میكنند ، آمدند خدمت علی ( ع ) و عرض كردند عامل عمدهای كه سبب شده اينها ناراضی بشوند و گروهی تشكيل بدهند مسأله اصرار تو است بر عدل و مساوات ، حتی قضيه تسليم قاتلين عثمان هم بهانه و سرپوشی است روی اين تقاضا ، میخواهند مردم عوام را به اين وسيله تحريك كنند . بعضی گفتهاند مالك اشتر يكی از اين پيشنهاد كنندگان بود و يا اصلا پيشنهاد كننده او بود . به هر حال ، مقصود از اين پيشنهاد اين بود كه اگر میتوانی در اين تصميم خود تجديد نظر كن . علی ( ع ) دانست كه اين فكر شايد در دماغ عامه مردم پيدا شود كه حالا اين قدر اصرار به اين مطلب لزومی ندارد . حركت كرد و رفت به مسجد و برای يك خطابه عمومی آماده شد . در حالی كه فقط يك پارچه روی شانه انداخته ، يك پارچه ديگر مانند لنگی به كمر بسته و شمشيری نيز حمايل كرده بود ، ايستاد بالای منبر و به كمانش تكيه زد . شروع به صحبت كرد و فرمود : خداوند را كه پروردگار ما و