پس اينكه گفته شده "
هر آن كس كه دندان دهد نان دهد
" نبايد گفت حرف غلطی است . نه ، حرف درستی است ، اما نه به اين‏
معنی كه دندان داشتن كافی است كه نان پخته و آماده بر سر سفره انسان سبز
شود ، بلكه به اين معنی كه در دستگاه خلقت بين نان و دندان رابطه است .
اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود . بين‏
روزی و روزی خور و وسايل تحصيل روزی و وسايل خوردن و هضم و جذب روزی و
وسايل هدايت و راهنمايی به روزی ، در متن خلقت ارتباط است . آن كس كه‏
انسان را در طبيعت آفريده ، و به او نان داده ، نان ، يعنی مواد قابل‏
استفاده را هم در طبيعت آفريده ، فكر و انديشه و نيروی عمل و تحصيل و
حس انجام وظيفه را هم آفريده است .
پس لازمه اينكه خدا ، هم نان داده و هم دندان ، لازمه رزاقيت خدا اين‏
نيست كه كار و كوشش و فعاليت و عمل و كسب و كار لازم نيست ، به كار
انداختن انديشه برای پيدا كردن راه بهتر تحصيل روزی لازم نيست ، دفاع از
حقوق لازم نيست ، زيرا نان و دندان و نيروی كسب و كار و قوه فكری و
دماغی و وظيفه و تكليف عقلی و دينی برای تحصيل روزی همه جزء يك‏
دستگاه‏اند ، همه اينها توأما مظهر رزاقيت خداوندند . پس بر ما لازم است‏
كه بعد از آنكه رابطه روزی و روزی خور را دانستيم ، و دانستيم كه وسايلی‏
برای رسيدن روزی به روزی خور آفريده شده و تكليفی هم برای تحصيل آن متوجه‏
ما هست ، كوشش كنيم ببينيم بهترين و سالم‏ترين راه برای رسيدن به روزی‏
چيست ، و قوای خود را در آن راه به كار بيندازيم و به خداوند كه خالق‏
اين راه است توكل كنيم .