و شاقولهای فكری كه او در كيسه فكر خود تهيه كرده كوچكتر و نارساتر از
اين است كه بتواند جهان عظيم را با آنها متر كند و اندازه بگيرد .
می‏داند و می‏فهمد كه مقياسهای علم و فكر او برای يك محيط محدود زندگی‏
خودش فقط صحيح است به كار برده شود نه بيشتر .
گمان می‏كنم اين بيت از مولوی باشد در ديوان شمس :
حاصل عمرم سه سخن بيش نيست
خام بدم ، پخته شدم ، سوختم
اين مرد عارف دوره سلوك روحانی و عقلانی خود را مجموعا در سه مرحله‏
خلاصه كرده : دوره خامی ، دوره پختگی ، دوره سوختگی . دوره خامی و غرور و
تكبر و علم بينی را بسياری دارند ، ولی آيا كسی به دوره پختگی و به دوره‏
سوختگی برسد مطلب ديگری است .

غرور علم ناقص

همان طوری كه انسان گاهی به مال خود مغرور می‏شود و جنون ثروت او را
می‏گيرد ، خيال می‏كند مال و ثروت كه به چنگ آورده او را از همه چيز بی‏
نياز می‏كند و می تواند او را در دنيا مخلد سازد "« يحسب أن ماله أخلده‏
" ( 1 ) ، يا گاهی به جاه و مقام خود مغرور می‏شود ، جنون جاه و مقام‏
بر مغزش مستولی می‏گردد ، به طغيان و فساد در روی زمين می‏پردازد ، كوس‏
" « أنا ربكم اععلی »" ( 2 ) می‏زند ، همين

پاورقی :
. 1 می‏پندارد كه ثروت موجب عمر جاويد اوست . ( همزه ، 3 ) .
. 2 نازعات ، . 24