مقررات اسلامی تمكين بكند ايجاد كند ؟ نه ، اين يك مرحله است اسلام آمده‏
است ايمان ، عشق ، شور و محبت در دلها ايجاد كند ايمان را كه نمی شود
به زور به كسی تحميل كرد آيه « لا اكراه فی الدين قد تبين الرشد من الغی
شايد غير از آن جهتی كه در هفته پيش عرض كردم ناظر به اين جهت است كه‏
تو از مردان ايمان می‏خواهی ، مگر با اجبار هم می‏شود كسی را مؤمن كرد ؟ !
اينست كه قرآن می‏فرمايد مردم را با حكمت دعوت كن : « ادع الی سبيل‏
ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه »مردم را با دليل و منطق دعوت كن تا روح‏
و قلب آنها را خاضع بكنی ، تا عشق و محبت در دل آنها ياجاد بكنی در آيه‏
ديگر می‏فرمايد : « فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر »ای پيغمبر !
وظيفه تو گفتن و ابلاغ و يادآوری است ، تو كه مسلط بر اين مردم نيستی كه‏
بخواهی به زور آنها را مؤمن و مسلمان بكنی پس بعضی از موضوعات است كه‏
خود آن موضوعات زور بردار و اجبار بردار نيست طبعا در اينگونه مسائل‏
بايد مردم آزاد باشند ، يعنی امكانی غير از آزادی وجود ندارد .
يك سلسله مسائل ديگر است كه در آنها می‏شود مردم را اجبار كرد ولی‏
اجبار برای مردم كمال نيست آن كمالی كه در آن كار می‏خواهند به اجبار
پيدا نمی شود مثلا در اخلاقيات ، مردم موظفند راستگو باشند ، امين باشند ،
به يكديگر خيانت نكنند ، عادل باشند می‏شود مردم را مجبور كرد كه دروغ‏
نگويند ، امين باشند ، اگر خيانت كردند ، دزدی كردند دستشان هم بريده‏
شود ولی اين از نظر مقررات اجتماعی است در اينگونه مسائل يك جنبه‏
ديگری هم وجود دارد كه جنبه اخلاقی مطلب است و آن اينست كه اخلاق از
انسان می‏خواهد راستگو باشد ، امين باشد . آنچه كه اخلاق